این پژوهش با هدف بررسی مدل پیشگیری از فرسودگی هیجانی و رفتارهای انحرافی از طریق رهبری اخلاقی و ارزش های اخلاقی اجرا شد. از جامعة آماری یک شرکت صنعتی، 385 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای نمونه گیری شدند. ابزارهای پژوهش، شامل پرسش نامه نُه سؤالی رهبری اخلاقی، پرسش نامه چهار سؤالی ارزش های اخلاقی، پرسش نامة هشت سؤالی رفتارهای انحرافی و پرسش نامة نُه سؤالی فرسودگی هیجانی بودند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، مدل سازی معادله ساختاری و تحلیل رگرسیون واسطه ای تحلیل گردید. نتایج نشان داد که فرسودگی هیجانی و رفتارهای انحرافی با رهبری و ارزش های اخلاقی دارای رابطه منفی معنادار (01/0p<) هستند. نتاج حاصل از مدل سازی معادلة ساختاری نیز نشان دادند که رهبری اخلاقی و تأکید بر ارزش های اخلاقی ابتدا موجب تضعیف فرسودگی هیجانی می شوند و سپس فرسودگی هیجانی تضعیف شده زمینه تضعیف گرایش به رفتارهای انحرافی را فراهم می سازد.
هدف تعلیم و تربیت و اینکه انسانِ محصول نهایى تعلیم و تربیت باید چگونه انسانى باشد، همواره از موضوعات مهم و بحث برانگیز بوده، اندیشه هاى تربیتى بسیارى را تحت تأثیر قرار داده است. این مقاله به روش تحلیلى توصیفى، مبانى فلسفى اندیشه هاى تربیتى فارابى و غزالى را بررسى مى کند. در مبانى هستى شناسى فارابى، خداوند را به عنوان عقل کل، واجب الوجود و سازنده جهان و نظم و هماهنگى آن به ذهن انسان متبادر مى کند. از نظر وى، براى رسیدن به این هدف در معرفت شناسى، باید انواع معرفت را در نظر داشت. در نظام ارزش شناسى فارابى، مقصود انسان رسیدن به سعادت است که براى نیل به آن، نیازمند شناخت عواملى است که در گرو انجام رفتار صحیح، و انجام رفتار صحیح مشروط به آن است، و از طریق تعلیم و تربیت، باید تمام ظرفیت هاى وجودى انسان شکوفا شود. غزالى در هستى شناسى، به خدامحورى و غایت مندى آن معتقد است. همچنین انسان در معرفت شناسى، از راه آموزش متعارف در مدارس به شناخت دست مى یابد که این کار به یارى عقل و حواس صورت مى گیرد. وى به تربیت اخلاقى توجه داشت و مبناى فلسفه آموزش را تحقق سعادت انسان مى داند.