در این مقاله به شیوه تحلیلى به بررسى نظریات مربوط به ضرورت تشکیل حکومت دینى بر اساسسیره پیامبر صلىاللهعلیهوآله مىپردازد. در ارتباط با ضرورت و یا عدم ضرورت تشکیل حکومت مبتنى بردین، دو دیدگاه سلبى و ایجابى مطرح شده است؛ دیدگاه نخست مدعى است، تشکیل حکومتدینى در دوران کنونى نه مطلوب است و نه ضرورى؛ یعنى تشکیل حکومت دینى جزو وظایفدینى ما نیست؛ زیرا بر فرض که پیامبر به تشکیل حکومت اقدام کرده باشد، این عمل از باباضطرار و خواست مردم بوده، نه رسالت الهى حضرت تا ما نیز به تشکیل حکومت دینى مأمورباشیم. نظریه دوم معتقد است حکومتى که پیامبر تشکیل داد، جزو رسالت دینى حضرت بوده ومختص دوران حیات خود ایشان نیست. بنابراین، ما نیز ملزم هستیم در تمام دورانها در صورتامکان، به انجام این مهم مانند سایر دستورات دین مبادرت نماییم. این نظریه از طریق بررسىسیره سیاسى پیامبر با روشى تفهمى به اثبات مىرسد.
در آثار گوناگون، برای بسیاری از آیات و سوره ها، سبب نزول گزارش شده است. اما ازآنجاکه تمام روایات اسباب نزول به صحت نپیوسته است، محققان را بر آن داشته تا به ارزیابی سند و محتوای آن ها همت گمارند. سوره ضحی نیز، آکنده از روایات اسباب نزولی است که دچار ضعف از ناحیه سند و متن است که تاکنون تحقیقی بایسته و شایسته در این زمینه انجام نشده است. در این نوشتار تمامی روایات این بخش، از هر دو جنبه سند و متن نقد و بررسی شده است. در بررسی ها مشخص شد روایات از برخی جهات همچون ضعف های رجالی و یا فهم الحدیثی مانند ارسال سند، راویان ضعیف، عدم استناد روایت به صحابی شاهد نزول، ضعیف هستند و از جهت متن نیز به دلیل اشکالاتی مانند: ناسازگاری با سیاق سوره، عدم مطابقت با دیگر آیات قرآن، مخالف بودن با روایات ترتیب نزول، هم زمان نبودن قصه با نزول آیات، ناسازگاری با جایگاه پیامبر(ص)، وجود اضطراب و اختلاف روایات ذیل سوره، مخدوش هستند. درنهایت حتی با فرض صحت این گزارش ها حداکثر می توان گفت اغلب آن ها اجتهاد و تطبیق راوی بر آیات قرآن است.