فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱٬۸۹۹ مورد.
تفسیر آیه نور
نظرات نحوی ابن عاشور در توجیه منصوبات متشابه در تفسیر «التحریر و التنویر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۷)
حوزههای تخصصی:
درک درست قرآن کریم برای همگان امری ضروری است و یکی از راه های نیل به این امر رجوع به تفاسیر و بهره گیری از نظرات مفسران می باشد. پژوهش حاضر، بررسی آراء نحوی ابن عاشور تونسی(1879-1973م) در تفسیر «التحریر و التنویر» در مبحث منصوبات متشابه است. او در این تفسیر به جنبه های مختلف مسائل نحوی و از جمله آن ها؛ منصوبات متشابه پرداخته و وجوه تشابه آن ها را توجیه کرده است. نگارندگان در این مقاله قصد دارند که به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی روش توجیه منصوبات متشابه در تفسیر ابن عاشور بپردازند. بدین منظور به بررسی تشابه در چهار مسأله «تشابه بین حال و مفعول به، مفعول له و مفعول مطلق»، «تشابه بین مفعول به و مفعول لأجله»، «تشابه بین حال و تمییز» و در نهایت «تشابه بین مفعول به، مفعول مطلق، حال و خبر کان» پرداخته شده است. با بررسی نظرات و دیدگاه های ابن عاشور در این تفسیر و مقایسه آن با دیگران، متوجه خواهیم شد که وی در مبحث منصوبات، آراء منحصر به فردی دارد.
تفسیرى عرفانى از قرآن
تفسیر بلابل القلاقل
منبع:
بینات ۱۳۷۳ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
اصول تفسیر و عوامل انحراف در زمینه تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
صحیفه مبین ۱۳۸۵ شماره ۳۷
حوزههای تخصصی:
تفسیر فلسفی آیه های اول و دوم سوره شریفه یونس
منبع:
بینات ۱۳۷۴ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
تفسیر قرآن کریم (24)
تفسیر قرآن کریم (21)
منبع:
بینات ۱۳۷۸ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
گرایشهای عقلانی در تفسیر حاج آقا مصطفی خمینی (ره)
منبع:
بینات ۱۳۷۶ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی اسلوب های بیان قصص قرآن در تفاسیر المنار و نمونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی، برای هدایت انسان ها از فنون گوناگونی استفاده کرده است. از جملة این فنون، بهره گیری از اسلوب داستان است که در مواضع و مناسبت های گوناگون مطرح می کند. هدف قرآن در بیان این داستان ها، بیان داستان تخیّلی نیست، بلکه سرگذشت پیشینیان را آیینه ای برای عبرت آیندگان قرار داده است و سراسر آن حقّ است. مفسّران قرآن، به ویژه در دوران معاصر، به این بُعد از قرآن توجّه خاصّی نموده اند تا جایی که از آن، با اعجاز غیبی یا اعجاز قصصی یاد می کنند. از جملة این مفسّران رشیدرضا در تفسیر المنار و آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه است که عبارتِ «اعجاز قِصَصی قرآن» در بسیاری از مجلّدات آنها به صورت گسترده ای به چشم می خورد. بررسی این تفاسیر نشان می دهد که دیدگاه تمثیلی و تخیّلی مفسّران المنار نسبت به برخی از قصص قرآن باعث گردیده تا نظرات خاصّی را مطابق عقل گرایی افراطی و سلفی خودشان به قصص تحمیل کنند. در مقابل، تفسیر نمونه با دیدگاهی معتدلانه، بی تأثیر از عقاید مذهبی خاص و با دلیل و برهان، واقعی بودن همة قصص را اثبات نموده است و تمثیلی دانستن آنها را با صراحت رد کرده اند. ایشان هدف عبرت آموزی و تربیتی از قصص قرآن را برخلاف تمثیل بودن آنها دانسته است.
المیزان و بسط در معناشناسی قرآن
حوزههای تخصصی:
تحول درک های مفسران از مفهوم خلقت بهینه انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلقت بهینه انسان از جمله مفاهیمی است که اشاراتی بدان در جای جای قرآن کریم دیده می شود. این مفهوم از دیرباز نظر مفسران را به خود جلب کرده است. آنها در هزار و چهارصد سال گذشته، دیدگاههای مختلفی را در تفسیر این مفهوم قرآنی بیان داشته، و در این باره بحث کرده اند که اولا خلقت بهینه دقیقا به چه معناست، و ثانیا، اسباب و علل بهینگی خلقت انسان در قیاس با دیگر موجودات چه می تواند باشد. بناست که در این مطالعه، اولا، سیر تحول این درک ها را بکاویم و ببینیم در طول تاریخ چه درک های مختلفی از این مفهوم ارائه شده است و بیان های ظاهرا مشابه مفسران در این باره، چه تمایزهای مهمی با یکدیگر دارند. ثانیا، بکوشیم رابطه میان این درک های متمایز را با زمانه هر یک از مفسران، مبانی فکری، و مشرب علمی ایشان بازکاویم. آن گاه، بر پایه نتایج بحث، نظریه های ارائه شده در باره عوامل مؤثر بر تحول فهم مفسران از آیات قرآن کریم را بیازماییم و دیدگاه مختار خویش را در این باره برگزینیم.
ضوابط «جری و تطبیق» صحیح آیات قرآنی
حوزههای تخصصی:
ماهیت و مؤلفه های تفسیر به رأی از منظر فریقین با تأکید بر آراء امام خمینی قدس سره(مقاله ترویجی حوزه)
بررسی تطبیقی تعاریف فاصله قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاصله، پدیده ای قرآنی در پایان آیات است. سخن درباره آن از دوران سیبویه (د 180ق) آغاز گردید، اما رمّانی (د 384ق) اولین کسی بود که به تعریف و بررسی آن پرداخت. از آن زمان تا کنون تعاریف زیادی از علمای فریقین درباره فاصله ارائه گردیده است، اما تعریف جامع و مانعی که به همه ابعاد فاصله پرداخته باشد، یافت نمی شود. به دلیل اهمیّت و ضرورت وجود تعریف دقیق، لازم است ضمن بازخوانی و بررسی تطبیقی تعاریف «فاصله قرآنی» آنها را در محک ارزیابی قرار داد، تا شرایط برای ارائه تعریفی صحیح تر فراهم گردد. در این راستا پرسشهایی مطرح است که عبارتند از: فاصله قرآنی چیست؟ چرا به این نام خوانده شده است؟ چرا محققان در تعریف فاصله هم داستان نیستند؟ چه نقدهایی بر تعاریف آنان وارد است؟ سهم عالمان دو مذهب بزرگ اسلامی در تعریف فاصله چقدر است؟ در این مقاله به بازخوانی، بررسی، تحلیل و نقد تعاریف فاصله پرداخته شده و دلایل تنوع و گوناگونی آنها نیز روشن گردیده است. در نهایت سعی شده است تعریفی دقیق تر و جامع تر که کاستیها و نقایص تعاریف گذشته را ندارد، ارائه گردد.
طبری و اختلاف قرائت در آیات الاحکام عبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نحوه تعامل طبری با پدیده اختلاف قرائت در ذیل آیات الاحکام عبادی می پردازد و نشان می دهد که وی به عنوان یکی از چهره های شاخص و متقدّم تفسیر نگاری، به نیکی برای خویش، حقّ داوری و اختیار نمودن وجهی از میان وجوه متعدّد قرائات را قائل است. بدینسان مفسّر ما گاه یک قرائت را به صورت مطلق اختیار کرده و قرائت مقابل آن را - به صراحت یا به تلویح- کنار می نهد. (گزینش مطلق) گاه نیز از میان دو قرائت مختلف، یکی را ترجیح داده ولی قرائت مرجوح را از عرصه قرائت های مجاز نمی راند. (گزینش نسبی) در مواضعی هم، هر دو قرائت مختلف را صواب تلقّی کرده و میان آن ها، انتخابی انجام نمی دهد. (پذیرش بی گزینش) افزون بر این سه، گاه طبری صرفاً به گزارش اختلاف قرائت اکتفا نموده بی آنکه در این باره داوری خود را بیان دارد. از دیگر سو، مفسّر ما برای گزینش مطلق یا نسبی یک قرائت به معیارهای ذیل استشهاد می جوید: اجماع قاریان معتبر، استفاضه و شهرت قرائت، رسم الخطّ مصاحف مسلمانان، اتقان معنایی-تفسیری آیه، ضوابط نحوی- بیانی، روایات سبب نزول، روایات حکایتگر قرائت رسول (ص) و گویش فصیح تر ومشهورتر. و در این میان، مهم ترین و پرکاربردترین معیاری که مفسّر ما در داوری های خود بدان تکیه دارد، اجماع قاریانی است که وی ایشان را «حجّت» می خواند.