ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۹۰۱.

مفهوم فضا در پدیدارشناسی کاسیرر، هایدگر و اشمیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای اسطوره ای فضای ادراک حسی در جهان بودن فضای بدون سطح فضای تنانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۷ تعداد دانلود : ۷۶۷
مفهوم فضا از آغاز فلسفه و تفکر انتزاعی در یونان باستان همواره درون مایه و موضوعی بنیادین بوده و به دلیل تغییر و تحولات فرهنگی تاریخیِ فضامندی در طول تاریخ معرفت در معرض تغییرات اساسی قرار گرفته است. در آغاز فلسفه ورزی، سوالی متافیزیکی درباره سرآغاز یا علت نخستین (آرخه) همه چیزها وجود داشته که مفهوم فضا به سان مفهومی بنیادین، پاسخی برای آن به شمار می آید. خطوط اصلی مباحث فلسفی در یونان باستان که در فلسفه افلاطون و ارسطو جریان داشته، در چهارچوب هندسه اقلیدس و جهان بینی بطلمیوسی اندیشیده شده است. در دوران جدید دکارت، لایبنیتس و کانت سعی کرده اند فضا را به لحاظ مفهومی تحت تاثیر چرخش کوپرنیکی و فیزیک نیوتنی قرار دهند. سرانجام، تصاویر فضایی در پی طرح مسائل فیزیولوژیک به واسطه هندسه نااقلیدسی و به ویژه از طریق پدیدارشناسی به چالش کشیده می شود. از اینجاست که بازشدن پای مفاهیم پدیدارشناسانه در فلسفه و رشته های دیگر که مدار آن ها بر مفهوم فضا است جالب توجه و علاقه پژوهندگان به مبانی پدیدارشناسی تواند بود. لذا وجهه همت در این مقاله شرح و بسط تحلیلی توصیفی رای های سه پدیدارشناس صاحب نظر (ارنست کاسیرر، مارتین هایدگر و هرمان اشمیتس) است در باب فضا. این سه فیلسوف بنای نظریه خود را بر نقد شیوه تحصلی (پوزیتیویستی) گفتار از فضا نهاده اند. این شیوه که دکارت و نیوتن در پیش گرفته بودند در دوران اخیر به تمامیت می رسد. در این مقاله بر سر بحث از مبانی فلسفی فیلسوفان نام برده می رویم. بحث فضا را نزد هر یک از این سه فیلسوف از وجهه نظر به مفهومی کلیدی در سیستم فلسفی وی پیش می بریم. از همین روی نزد کاسیرر مفهوم فضاهای سمبلیک، نزد هایدگر مفهوم در جهان بودن و نزد اشمیتس مفهوم فضای بدون سطح و فضای تنانه را مدار بحث قرار می دهیم.
۱۹۰۲.

بررسی رساله الاعتبار ابن مسره(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن مسره فلسفه عرفانی اندلس محمد کمال ابراهیم جعفر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۳۲۷
انتشار دو رساله مهم از فیلسوف، عارف، متکلم و فقیه اندلسی ابن مسره توسط محمد کمال ابراهیم جعفر، استاد و محقق فاضل دانشگاه قاهره در مجموعه چستر بیتی(Chester Beatty) دوبلین (ایرلند) در سال های 1978 و 1982 میلادی، چالش گسترده ای را پیش روی محققان درباره اندیشه ها و آراء سر سلسله جنبان نوعی حکمت عرفانی در غرب جهان اسلام، ایجاد نمود. این آثار به خودی خود نشان دهنده بنیان و اصول نخستین نمونه های تفکر حکمی عرفانی در اندلس است. پیچیدگی توأم با ایجاز این دو رساله گواهی بر صورتی خاص از فلسفه عرفانی است که بعدها در اندلس اهمیت و رواج پیدا کرد. ابن عربی در فتوحات و فصوص خود را همچون دیگر فیلسوفان اندلسی همانند ابن باجه و ابن طفیل وامدار این نحوه تفکر می داند. البته این دو رساله مجدد توسط جی. کنی(J. Kenny) در سال 2002 میلادی و گاریدو کلمنته (Garrido Clemente) در سال 2007 میلادی تجدید چاپ شدند. آخرین ویرایش این متون، توسط گاریدو کلمنته، با ارزیابی او از کاستی های نسخه های پیشین تدارک و تقریباً کامل و بدون نقص به زیور طبع آراسته شد. بنابراین، خوانش صحیح، تجزیه و تحلیل دقیق این متون نه فقط برای تشکیل دورنمایی منسجم از تفکر ابن مسره، بلکه برای بازسازی پیچیدگی های دوران تکوین دنیای فکری اندلس (که سهم مهمی در انتقال فلسفه و فرهنگ به غرب ایفا کرده است) نیز بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله ضمن آوردن ترجمه فارسی رساله الاعتبار (که به زبان عربی نگاشته شده است) گزارشی تحلیلی از آراء و نظراتش از یک سو و بستر و زمینه های تکوین آنان از سوی دیگر، ارائه می دهیم. امید آن است تا این تلاش ها منجر به التفات عمیق محققان و دانش پژوهان به گنجینه های حکمت و عرفان ناب در غرب جهان اسلام گردد.
۱۹۰۳.

From Physics to Metaphysics: Islamic Perspective and Contemporary Outlook(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Physics metaphysics revival of philosophy sensory experiences

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۳۸۰
Before the advent of Modern Science, philosophy ruled over sciences. But, after the emergence of modern science, with the appearance of philosophers like Locke and Hume, empiricism which relied only on sense data became prevalent in most scientific circles. This was fortified by the advent of positivism of Aguste Comte which gave value only to the knowledge obtained from sensory experience. Thus, philosophy lost its status among scientists. But with the emergence of some schools of philosophy of science in the second half of the twentieth century, it became evident that all sciences are based on some general supra-scientific (metaphysical) principles. Then, some eminent physicists recognized the significant role of philosophy and several coalitions was formed between some eminent philosophers and physicists in several important universities of UK and USA, which has yielded fruitful results. With the revival of philosophy, religious studies, too, got momentum, and theists have used philosophical arguments to refute the challenges of atheists against theism.
۱۹۰۴.

Foucauldian Panopticism in Donald Barthelme’s “Subpoena”(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: panoptic society disciplinary power Modern Power surveillance resistance new physics of power

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۲۵۹
Some of Donald Barthelme’s works have been undeniably influenced by Michel Foucault’s socio-political philosophy, however, few scholars have explored such concepts in his works, especially the theme of “panopticism.” The purpose of this article, which is library based, is to analyze and scrutinize the panoptic society of Barthelme’s “Subpoena” in the light of Foucauldian “panopticism” which is a segment of his more general concept of power. Keeping the Benthamite “Panopticon” in the back of his mind, Foucault outlines the “new physics of power” represented by “panopticism” as a modern or disciplinary power; he, then, draws our attention to its most important feature, i.e., the penetration into the most trivial and personal affairs of social subjects. It is worth mentioning that the basic characteristics of disciplinary power such as omnipresence, omniscience, and omnipotence can be discovered in panoptic society of “Subpoena.” In this society, there is always the possibility of resistance and rebellion because wherever power is found, resistance emerges as well, though, eventually, power prevails upon individuals. Barthelme creatively portrays a post-modern society in which disciplinary power, with its meticulous and permanent surveillance, on the one hand, has transformed the subjects into the men of modern humanism, and, on the other hand, has changed the traditional society into a panoptic one. Barthelme successfully finalizes the story with the message that modern society intends to make obedient and useful machines out of the subjects.
۱۹۰۵.

Hegel's Absolute as Negativity(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: absolute Totality negativity Retrospective Prospective openness Sublation

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۲۵۳
The relation of the many and the one, difference and identity, multiplicity and unity, particularity and universality, and finally that of negativity and negativity of negativity through reason and history is the core of Hegelian Absolute which is still an inevitable philosophical source to deal with most of the contemporary ontological problems. The article’s claim consists of two parts: Absolute is internally a retrospective totality of the System, on the one hand, and it is intertwined with a prospective negativity in a reciprocal relationship, on the other hand. Therefore, Absolute would be an absolute totality and an ongoing openness to the future at the same time. This article explains how Hegel’s articulation of the absoluteness is still a challenging ontological problem since it would simultaneously include both totality and negativity.
۱۹۰۶.

خانواده و خداناباوری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خداناباوری خانواده دین داری ازدواج زادوولد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۱ تعداد دانلود : ۲۴۹
یکی از تغییرات اجتماعی بنیادین دنیای مدرن، کم رنگ شدن دین داری و خداباوری است. عوامل متعددی در این پس رفتن دریای ایمان سهیم هستند. یک عامل مهم این رخداد، خانواده است؛ که معمولا توجه اندکی را به خود جلب کرده است. شواهد و مستندات آماری و جامعه شناختی این ایده را به اثبات می رساند که جریان بی دینی و خداناباوری به این عامل مهم نیز گره خورده است. این نوشتار با شیوه توصیفی _ تحلیلی به بررسی این پرسش پرداخته است که اگر خانواده تا این حد مهم است و افول آن به افول خداباوری منجر می شود، چرا چنین است. این پژوهش با بررسی احتمالات مختلف و گمانه زنی های متفاوت، از طریق داده های آماری و جامعه شناختی، به این نتیجه دست یافته است که عدم تأهل، ازدواج ها یا روابط غیررسمی و خارج از محدوده پذیرفته شده ادیان توحیدی، زندگی بدون فرزند، آزاد شدن از قید و بند خانواده، الحاد نظری یا عملی والدین، فقدان پدر در خانه و تضاد تربیت دینی والدین نقش گسترده ای در روی گرادانی همه اعضای خانواده، به ویژه فرزندان از خدا و دین دارد.
۱۹۰۷.

بررسی دیدگاه برخی از معاصران (مصباح یزدی، عابدی شاهرودی و لاریجانی) دربارۀ نفس الامر قضایای عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت عملی اخبار انشا نفس الامر قضایای عملی محمدتقی مصباح یزدی علی عابدی شاهرودی صادق لاریجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۸ تعداد دانلود : ۳۰۸
حقیقی و نفس الامری بودن احکام عملی و انکشاف این احکام از واقع، با مشکلاتی روبه رو بوده که یکی از مهم ترینشان، انشایی بودن مفاد آنها و متصف نشدن به صدق وکذب است. برپایۀ این اشکال، جمله های ناظر به کنش اختیاری انسان بدون اینکه درستی و نادرستی دربارۀ آنها معنا داشته باشد، در زمرۀ اوامر و نواهی هستند که بیان کنندۀ عواطف و احساسات گوینده اند و شنونده را به عمل معیّنی برمی انگیزانند. نوشتار حاضر در سازگاری با اندیشۀ افلاطون، ارسطو، فارابی و ابن سینا بر آن است که جملات مطرح در حکمت عملی، شناختی هستند؛ زیرا از سعادت انسان و خیر و شر در مسیر سعادت انسان حکایت می کنند. این سخن را برخی از اندیشمندان معاصر مسلمان مانند محمدتقی مصباح یزدی، علی عابدی شاهرودی و صادق لاریجانی (در بستر مواجهه با دیدگاه غربی ها) نیز مطرح کرده اند؛ با این تفاوت که به باور آنان احکام عملی از مفاد انگیزشی هم برخوردار است. چنین دیدگاهی باوجود تلاش برای نشان دادن واقع نمایی قضایای عملی دچار این اشکال است که فضای حکمت عملی را به گونۀ باید و نباید تصویر کرده است. مصباح یزدی حکایت گری قضایای عملی از کمال انسان را با استناد به ضرورت بالقیاس میان کنش اختیاری و غایت آن بیان کرده که این اندیشه نیز با خلل همراه است.
۱۹۰۸.

وجود جهان خارج در نظر بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بارکی ایده آلیسم برهان تحلیل وجود برهان رد ماده باوری برهان شباهت برهان رد انتزاع شاه برهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۵ تعداد دانلود : ۳۵۴
 باور ما به واقعیت اشیا و اشخاصی که با آنها سروکار داریم موضوع بحثی بنیادی در فلسفه موسوم به مسئلۀ جهان خارج است. پرسش های اساسی این است که آیا ما به وجود جهان خارج معرفت داریم و آیا جهان خارج وجود دارد یا نه. معرفت شناسی بارکلی و تحلیل او از وجود اشیا او را بدان سو رهبر است که معرفت به وجود جهان خارج را به مثابۀ امر مدرک بپذیرد و معرفت به وجود جهان خارج را به مثابۀ امر مستقل از ذهن رد نماید. وجودشناسی بارکلی، که نتیجۀ مستقیم معرفت شناسی او و تحلیل او از مفهوم وجود است، او را به این نظر می کشاند که وجود اشیای مادی مستقل از ذهن را رد نماید، نظری که به تصورباوری بارکلی معروف است. ما در این مقاله برهان مبتنی بر تحلیل وجود، برهان مبتنی بر اصل شباهت، برهان مبتنی بر رد انتزاع و شاه برهان بارکلی را بررسی و نقد نموده و به این نتیجه رسیده ایم که همۀ برهان های او بر رد جهان محسوس، هرچند به لحاظِ ساختار منطقی معتبرند، اما، به علتِ اشتمال بر مقدمه ای نادرست، از اثبات مدعای او ناتوان اند.
۱۹۰۹.

نقدی بر باور «حیرت: سرآغاز فلسفه» و استدلال برای «تعجب: منشاء استنباط ابداکتیو»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حیرت دانش عادی ساز تعجب استنباط ابداکتیو انتظار شهودی مغالطات ابداکتیو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۱۸۸
ارتباط هیجان حیرت با منشاء و آغاز اندیشه فلسفی و هیجان تعجب با تفکر ابداکتیو هدف اصلی مقاله است. باور مشهور افلاطونی اظهار می کند که تجربه حیرت، منشاء فلسفه است. برای نقد این باور استدلال می کنیم، دانش تبیینی و عادی سازی که در جامعه منتشر است توأم با هستی شناختی طبیعت گرا، امر محیرالعقول را عقیم و از لحاظ تأثیرات فکری منتهی به فلسفه، ناکارآمد کرده است. در مقابل، استدلال می کنیم که منشاء اندیشه فلسفی در خلق وخوی ذهنی تعمق فکری و درون نگری همراه با آموزه معرفتی تشکیک و کاوش در دانش و باورهای موجود قرار دارد. ابداکشن در چند دهه اخیر موضوع پژوهش در شاخه های مختلف بوده است. تلاش می شود تا بررسی نوینی از استنباط ابداکتیو و ابداکشن ذهنی ارائه دهیم. استدلال می کنیم که هیجان تعجب و امر تعجب آور، منشاء و محرک ابداکشن است. این قابلیت بسیار کارآمد ذهن بر حسب توانایی برآورد ذهنی احتمال و انتظار شهودی توضیح داده شود. در خاتمه به برخی مغالطات فکری ناشی از استدلال ابداکتیو می پردازیم.
۱۹۱۰.

بررسی ظرفیت های علم اشتدادی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا سعادت روش عشق علم اشتدادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۲۵۳
فروکاستن ساحت علم به حدود تجربه از قرن هجدهم و انحصار روش و ابزارهای آن در کمّی گرایی و حواس مادی و همچنین بکارگیری عقل در مقام مفهوم سازی، موجب تقلیل ساحت انسان گردید؛ به گونه ای که نیل به التذاذ هر چه بیشتر از عالم مادی غایت او خوانده شد. طبیعتاً این نگرش بر زندگی جوامع مسلمان نیز سایه افکند و موجب سردرگمی آنها شد. هدف نوشتار حاضر این است که با در نظر گرفتن «تناظر مراتب عشق با سعادت» و «تناظر مراتب سعادت با علم» و «تعدد روش در کسب علم» در فلسفهی ابن  سینا، تعریف دیگری از علم ارائه دهد؛ تعریفی که در خور اصل غایت و سعادت بشر باشد. با تناظر مؤلفه های نامبرده علم، طیفی اشتدادی می یابد که از دون ترین مرتبه (شناخت حسی) تا والاترین مرتبه (علم عقلی) را در بر می گیرد و هر مرتبه از آن با مراتب عشق و سعادت متناظر است؛ به گونه ای که انسان با اشتداد در علمش، عاشق تر و به سعادت نهایی نزدیک تر می شود. علم اشتدادی با مجوز فهم های متعدد، راه را بر منطق تک گفتاری دگماتیسم می بندد و از سوی دیگر، با توجه به نظام توحید محور در فلسفهی ابن  سینا و همچنین با ارائه ملاک متقن و منطقی در جهت راستی آزمایی ادراکات، هرگز منجر به نسبیت لجام گسیخته و شکاکیت ناشی از هرمنوتیک جدید نمی شود.
۱۹۱۱.

The Rise of the "Other" and the Fall of the "Self": from Hegel to Derrida(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: The Other the Self ethics Hegel Derrida

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۸ تعداد دانلود : ۲۶۲
Since time immemorial, due to its metaphysically grounded perspective, western philosophy has not been able to detach itself from the egoistic outlook, and thus, the interaction with the "other” had no role in this philosophy. The world has always been interpreted from the perspective of "self" ignoring the "other". Reviewing this mode of thought from Ancient Greece to Modern Age, one can reveal a kind of repression and forgetfulness of "alterity" and difference which Levinas has well highlighted in his philosophy. The very foundation of this egoism can be traced back to the Socratic slogan "know yourself”. In the same spirit, a kind of self-centered moral philosophy has been developed, the clear example of which is Kant's ethics. In line with Hegelian tradition of recognition, contemporary thinkers have redefined ethics and politics and acknowledged the constitutional dependence of the “self” on the "other." Based on the coordinates of their thought as well as the historical condition of their own time in the formation of subjectivity, these thinkers have criticized the neglect of the “other”. Hegel's role in underlining the importance of the vital status of the “other” is unique. Hegel bridges all post-Hegelian currents on the concept of “Other”. Then, in the present essay, we seek to show that since Hegel’s time up to Derrida, we have been witness to the rise of “Other” and the fall of “Self”.
۱۹۱۲.

نفس صدرایی بر پایه اشکالات روحانیه الحدوث بودن نفس سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس قوای نفس حرکت جوهری ابن سینا ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۲۷۰
تلاش برای پی بردن به حقیقت نفس و نتایج حاصله ازآنها همواره مورد توجه فیلسوفان بوده و به عنوان یکی از دغدغه های سیر فلسفی آنها به شمار می رود. در همین راستا تعاریف زیادی از نفس ارایه داده اند، عده ای به قدم و برخی به حدوث نفس اعتقاد داشتند و گروهی هم همانند ابن سینا به مجرد بودن نفس در ابتدای پیدایش، و صدرا به مادی بودن نفس در آغاز ایجاد اعتقاد داشتند بطوری که ابن سینا بیان می کند حدوث نفس همراه با حدوث بدن است، یا به تعبیری حدوث نفس «مع البدن» است. نفس انسانی نزد ابن سینا از اول فطرت هنگام حدوثش مجرد عقلی است، اما در نظر صدرا نفس ابتدا امری مادی است و حقیقتی ذومراتب است که بدن، مرتبه نازله آن است. بر این اساس، هرگونه فعل و انفعالی در هر مرتبه که باشد، با فعل و انفعال در مراتب بالاتر و پایین تر رابطه دارد و بالاخره آنکه سبب اختلاف اساسی در میان دو حکمت مشاء و متعالیه شد، اعتقاد و عدم اعتقاد به حرکت جوهری می باشد که در پرتوی آن این بحث جان تازه ای می گیرد.
۱۹۱۳.

نقش فلسفه دین در هویت بخشی به علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه دین علوم انسانی هویت بخشی سکولار دینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۲۷۹
یکی از مسائل مهم در حوزه علم شناسی، جهت داری و هویت مندی علوم است. دینی یا غیردینی بودن علوم، ناظر به همین ویژگی است. این مسئله درباره تمامی علوم، از فلسفه به مثابه انتزاعی ترین آن تا علوم انضمامی و کاربردی صادق است. علوم انسانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و می تواند وصف و هویت دینی یا سکولار داشته باشد. عوامل مختلفی (معرفتی و غیر معرفتی) در هویت بخشی این علوم نقش دارند که مبادی و زیرساخت های نظری از جمله آن می باشند. یکی از مهم ترین زیرساخت های نظری، مبانی دین شناختی اند. نوع نگاه به ماهیت دین، گستره و غایت دین، منشأ دین و نظایر آن، در دینی یا سکولاربودن علوم انسانی تأثیر جدی دارد. مبانی دین شناختی، محصول دین شناسی فلسفی یا فلسفه دین می باشد. فلسفه دین به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در دینی یا سکولاربودن علوم انسانی نقش دارد. این مسئله درباره علوم انسانی مدرن و فلسفه دین موجود کاملاً مشهود است. از یافته های مهم مقاله حاضر، اصل جهت مندی فلسفه دین و نقش آن در هویت بخشی علوم انسانی است؛ از این رو این مقاله می کوشد با روش فلسفی تحلیلی، ضمن طرح جهت داری علوم به ویژه فلسفه دین، سهم و نقش جهت بخشی آن را در هویت دینی یا سکولاری علوم انسانی نشان دهد.
۱۹۱۴.

اثربخشی تدریس مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری بر بهبود مهارت های تفکر خلاق و حل مسأله در درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری تفکر خلاق حل مسأله دانش آموزان دختر مطالعات اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۴ تعداد دانلود : ۳۲۷
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تدریس مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری بر بهبود مهارت های تفکر خلاق و حل مسأله دانش آموزان ابتدایی انجام پذیرفت. طرح پژوهش حاضر به شیوه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان دهگلان در سال تحصیلی 99-1398 بود، که با توجه به نوع پژوهش، نمونه آماری شامل دو کلاس 20 نفری بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و گروه آزمودنی تحت آموزش(مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری) قرار گرفتند و در مقابل، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر خلاق Torrance(1981) و پرسشنامه مهارت حل مسئلهHepner and Petersen(1982) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش آماری تحلیل کواریانس انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل هفت مرحله ای یادگیری باعث افزایش معنادار مهارت های تفکر خلاق: سیالی(001/0≥P) ، ابتکار (000/0≥P)، انعطاف پذیری (000/0≥P) و بسط (034/0≥P) و حل مسأله (اعتماد به نفس در حل مسأله (002/0≥P)، سبک اجتناب- اشتیاق (006/0≥P) و کنترل شخصی(040/0≥P) در مرحله پس آزمون می شود. در واقع تدریس با استفاده از الگوی چرخه یادگیری هفت مرحله ای باعث افزایش متغیرهای مذکور در جامعه هدف شده است.
۱۹۱۵.

نظریه برهان منطق های اثبات پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق های اثبات پذیری منطق موجهات سیستم اصل موضوعی حساب رشته ای سمانتیک جهان ممکنی فراقضایا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۲۵۳
کشف تفاوت های نظام های گوناگون منطق موجهات، از جمله مزایای ابداع معناشناسی کریپکی بود. یکی از نمونه های بارز آن، تعبیر ضرورت به اثبات پذیری در منطق های اثبات پذیری است و به قول بولوس، با کشف این منطق، می توان گفت که باب فهم مطالب جدید در زمینه برهان باز شد. در این مقاله با رویکردی فرمال و با روش توصیفی-تحلیلی و مقایسه ای، نظام های اصل موضوعی گزاره ای GL، Grz و H و سمانتیک جهان ممکنی آن ها بر مبنای سمانتیک کریپکی مورد بررسی قرار گرفته و نیز نظریه برهان حساب رشته ای GL (در حساب پئانو) و GLS (در مدل استاندارد) ارائه و در نهایت، فراقضایای صحت، سازگاری و تمامیت GL تقریر و اثبات شد.
۱۹۱۶.

بازنمایی به منزله "معنای مجسم" از دیدگاه آرتور دانتو (مطالعه موردی آثار جف کونز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرتور دانتو بازنمایی عالم هنر معنای مجسم جف کونز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۳ تعداد دانلود : ۲۸۵
هنر مدرن و هنر معاصر مفهوم بازنمایی را، که حدود دو هزارسال بر تاریخ فلسفه هنر  سیطره داشت، مورد نقد قرار داده است. بر این اساس دیگر تلقی کلاسیک از بازنمایی قادر به تحلیل نمونه های هنری جدیدی نبود که از هنگام شکل گیری هنر مدرن پدید آمده بودند. آرتور دانتو یکی از فیلسوفان هنر قرن بیستم است که به ویژه با توجه به هنر معاصر به ارزیابی مجدد نظریه "بازنمایی" پرداخته است. دانتو معتقد است که هنر امروز، شاهد ظهور ابژه های واقعی[1] در آثار هنری است و دیگر هنر صرفاً بازنمایی واقعیت نیست بلکه ابژه های واقعی خود تبدیل به اثر هنری شده اند. وی آثار هنری را بیان های نمادینی می داند که خود را تجسم می بخشند. مقاله حاضر تلاشی است برای تبیین دریافت دانتو از مفهوم هنر به منزله بازنمایی که با تکیه بر کتاب استحاله شئ  معمولی (1981)، فراسوی جعبه های بریلو (1992) و آنچه هنر است (2013) صورت گرفته است. در این مقاله به تحلیل چرایی طرح این نظریه از سوی دانتو اشاره می شود که او چگونه تفسیری دیگر از مفهوم بازنمایی را طرح کرد و آن مفهوم را متمایز از تلقی کلاسیک آن توضیح داد. اهمیت تلقی دانتو در این خصوص بررسی نمونه های هنر معاصر براساس تفسیر تازه ای است که از مفهوم بازنمایی در هنر طرح می کند. همچنین در این مقاله به مطالعه موردی در خصوص هنرمند معاصرجف کونز نیز اشاره شده است.
۱۹۱۷.

بررسی تمایز هستی شناسی حکمت متعالیه از حکمت مشایی و اشراقی بر پایه وجود رابط و مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی حکمت متعالیه حکمت مشایی حکمت اشراقی وجود رابط و مستقل ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۴ تعداد دانلود : ۲۹۱
ارائه شناخت متقن از جهان هستی، از اهداف محوری سه مشرب فکری مشایی، اشراقی و صدرایی بر پایه اصول و مبانی خویش است. سوال اساسی در این نوشتار این است که وجه تمایز هستی شناسی حکمت متعالیه صدرایی نسبت به دو مکتب مشایی و اشراقی چیست؟ در پاسخ باید توجه داشت که بارقههای اصالت وجود در مکتب مشایی، برخلاف حکمت متعالیه، خالی از رسوبات تفکر ماهیتگرایانه نیست. اصول هستیشناسی این مشرب تحت تاثیر هیات بطلمیوسی نضج یافته است. مکتب اشراق نیز متاثر از نگرش اصالت ماهوی است. بدین قرار هستیشناسی این دو مکتب مبتنی بر پایههای لغزان است. حکمت متعالیه با ابتنای بر اصول مبرهنی همچون اصالت وجود، تبیینی متمایز از جهان و مراتب آن ارائه مینماید. مبانی هستیشناسی حکمت متعالیه بر پایههای عقلانی استوار بوده و حتی قادر است برخی از مبانی عرفانی مانند وحدت وجود را نیز صبغه عقلانی بخشد و زمینههای تقریب این دو مشرب را نیز فراهم نماید. صدرالمتالهین با مبنای اصالت وجود و تحلیل اصل علیت، امکان ماهوی را به امکان فقری بازگرداند و وجود را به مستقل و رابط تقسیم کرد. هستیشناسی مبتنی بر این نگرش، انحصار در هستی را به ضلع نخست آن اختصاص میدهد و از این رهگذر به مرز وحدت وجود نزدیک میشود. بررسی و تعمیق این دستاورد با روش تحلیلی مقایسهای از اهداف این نوشتار است. نتایج نشان میدهد که هستی شناسی حکمت متعالیه برخلاف حکمت مشایی و اشراقی فارغ از رسوبات کثرتزای ماهوی و مبتنی بر اصول مستحکم بوده و وحدت حقیقی هستی را بازنمایی میکند.
۱۹۱۸.

آگامبن و ویرانسازی زیبایی شناسی در کتاب انسان بی محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگامبن انسان بی محتوا زیبایی‏شناسی استتیک ویرانسازی کار هنری پوئسیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۵ تعداد دانلود : ۳۶۸
آگامبن در کتاب انسان بی محتوا به مسئلۀ هنر می پردازد؛ اما از نگاه او، مسئلۀ هنر درحقیقت نتیجه و حتی به نوعی بنیاد معضل نیهیلیسم معاصر است. او معتقد است که هنر با ورود به ساحت ذوق و زیبایی شناسی (استتیک)، دیگر آن کارکرد عمیق پیشینش را برای گشودن جهان بشری و فضای حقیقت از کف داده است. این مقاله، باتوجه به جایگاه اساسی اندیشه های کسانی چون هایدگر، بنیامین و بودلر در پروژۀ فکری آگامبن، بر آن است تا دیدگاه های آگامبن دربارۀ هنر و زیبایی شناسی را در این کتاب تحلیل و واگشایی کند و نشان دهد منظور آگامبن از «ویران سازی زیبایی شناسی» چیست و آن را چگونه به سرانجام می رساند. به نظر نویسنده، آگامبن در تداوم مسیر هایدگر در پی ویران سازی زیبایی شناسی برای بازیابی آرخه های پنهان شده و فراموش شده در زیر آوارهای سنّت است؛ بنابراین، با محورقراردادن مفهوم «پوئسیس» به مثابۀ خصلت ذاتی هنر، درتقابل با پرکسیس همچون کنش مبتنی بر اراده، سعی در آسیب شناسی وضعیت معاصر هنر دارد تا درنهایت به ساختار آغازین یا ذات حقیقی هنر به مثابۀ کنش پوئتیک بشر نزدیک شود. این مسیر درنهایت به تقریر جایگاه اساسی هنر در انتقال ناپذیری معنای سنّت منجر می شود و نشان دادن اینکه زیبایی شناسی، درواقع در تهی بودگی خود، پوشش دهندۀ شکاف میان گذشته و اکنون است.
۱۹۱۹.

درنگی در طبقه بندی های آستین و سرل از افعال مضمون در سخن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آستین سرل افعال مضمون در سخن هدف مضمون در سخن جهت تناسب شرط صداقت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۲۵۷
افعال مضمون در سخن، مهم ترین و محوری ترین افعال در نظریۀ افعال گفتاری به حساب می آیند. هر تلاشی برای تکامل یک طبقه بندی، باید دسته بندی آستین را از افعال مضمون در سخن به پنج مقولۀ اساسی حکمی، توضیحی، کرداری، رفتاری و التزامی به حساب آوَرد؛ اما از نظر سرل، طبقه بندی آستین، دسته بندی افعال مضمون در سخن نیست، بلکه دسته بندی های افعالِ جملات انگلیسی مضمون در سخن هستند. بدین سان، سرل معضلاتی را در طبقه بندی آستین فهرست می کند؛ از جمله وجود آشفتگی مداوم میان افعال جملات و اعمال، وجود هم پوشانی بسیار میان مقولات، وجود عدم تجانس زیاد در مقولات و غیره. از نظر سرل، بهتر است پنج مقولۀ اِخباری، تحریکی، التزامی، وصف الحالی و ایجادی را به عنوان انواع افعال مضمون در سخن در نظر بگیریم. همچنین سرل در طبقه بندی خود از افعال مضمون در سخن، دوازده معیار و جنبۀ مختلف از طبقه بندی ارائه می دهد که از میان این دوازده معیار، معیار هدفِ مضمون در سخن را به عنوان بنیاد طبقه بندی خود برمی گزیند که معیارهای جهت تناسب و شرط صداقت، از فروعات آن هستند؛ اما اولاً طبقه بندی کاملی از افعال گفتاری، چنان که سرل انجام داده است، وجود ندارد و اساساً نمی تواند وجود داشته باشد و ثانیاً، در طبقه بندی سرل، تبیین دقیقی از هدف مضمون در سخن انجام نشده است. بدین سان، بررسی نقادانۀ طبقه بندی های آستین و سرل از افعال مضمون در سخن، هدف اصلی این جستار است.
۱۹۲۰.

تحلیل هستی شناسانه «لم یولد» با تاکید بر آرای ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوره توحید خداوند ابن‏سینا ملاصدرا آنتولوژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۳ تعداد دانلود : ۳۸۶
سوره توحید، محفوف در مضامین عمیق فلسفی و هستیشناسانه است، که با توجه به سنخ استدلالی آن، تفاسیر فلاسفه اسلامی، مستمسک خوبی برای فهم میباشد. پژوهش حاضر در پی آن است که استدلال ها و نکات مربوط به «لم یولد» را، از منظر فلاسفه اسلامی (با محوریت تفاسیر هستیشناختی ابنسینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی)، مورد تحلیل مستقل و نقد تطبیقی قرار دهد. روش پژوهش، تحلیلی- توصیفی است. در طول پژوهش از نماد ها و جداول برای بازنویسی منطقی استدلال ها بهره گیری شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش، استدلال ابنسینا [نفی مولودیت خداوند، مبتنی بر ناسازگاری لذاته بودن با مولودیت و نیاز به غیر]، جامع نمیباشد؛ این استدلال، با لحاظ مقدمات دیگر قابلیت اصلاح و تقریر نو دارد.   استدلال علامه طباطبایی [نفی مولودیت خداوند، مبتنی بر ناسازگاری صمدیت با مولودیت و نیازمندی]، بدلیل متفرع شدن بر «صمدیت» قابلیت نقد دارد. با ملاحظه انتقادی- ترکیبیِ استدلال ابنسینا و علامه طباطبایی میتوان استدلال جدیدی را سامان داد. استدلال اول ملاصدرا [ نفی مولودیت مبتنی بر تناقض مابین اقدم بودن واجب با تقدم والد]، بدلیل دخالت غیر ضروریِ مساله «اولویت»، قابل نقد و اصلاح است. استدلال دوم ملاصدرا [نفی مولودیت بدلیل استلزام امکان] پسندیده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان