فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱۴٬۵۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه واژه "objective" به "عینی" و واژه "subjective" به "ذهنی" ترجمه میشود. اما این دو واژه از ابتدای کاربرد آن در قرون وسطی (از زمان دنس اسکاتس) معنایی کاملاً ضد معنای امروزین خود را داشتهاند. بدین ترتیب که واژه "objective" به معنای "ذهنی" و واژه "subjective" به معنای "عینی" به کار رفته است. این معانی _ که امروزه کاملاً غریب و دور از ذهن مینماید _ تا چند قرن بعد، یعنی حدود قرن نوزدهم، در میان فیلسوفان غرب به ویژه دکارت و فیلسوفان هم عصر وی، مانند اسپینوزا و بارکلی، کاملاً رایج بوده است. هدف از این مقاله ذکر شواهد و دلایل این نکته است که واژه "objective" در فلسفه دکارت _ که از اصطلاحات کلیدی فلسفه اوست _ (و نیز فیلسوفان دیگرتا قرن نوزدهم) به معنای "ذهنی" بوده است و به هیچ وجه نباید آن را با معنای امروزین آن (یعنی "عینی") خلط کرد.
نشانه شناسی پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
اهتمام نوشتار حاضر بررسى نشانهشناسى (Semiotics) از دیدگاه پرس است. نشانهشناسى پرس نظریهاى چند بعدى است که در زمینه مسائل معرفتشناسى، فلسفه ذهن، فلسفه زبان و متافیزیک کارآمد است. در نظر پرس اندیشه، خود، نشانه محسوب مىشود و با تفسیرى که از اندیشه و یا تصور دیگر به دست مىآید، معنادار مىشود. از نظر پرس هر نشانه داراى نسبتى سه گانه است که شامل خود نشانه (sign) مدلولش (opject) و تفسیر کننده (interprtant) است. بر همین اساس، پرس، سه تقسیم بندى از نشانه ارائه داد که نظام پایهاى سه مقولهاى هستى شناختى او را نشان مىدهد. او به ترتیب این سه مقوله را اولیت (firstness)، ثانویت (Secondness) و ثالثیت (Thirdness) نامید.
آغاز جهان و کیهان شناسی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
کیهانشناسى و بحث از آغاز و انجام جهان از مقولات مشترک سه حوزه معرفتبشرى یعنى علم، دین و فلسفه است که از قدیم مورد عنایت صاحب نظران این سه حوزه بوده است، هرچند تا قبل از رنسانس و حتى تا اوایل قرن بیستم، کیهانشناسى فیزیکى جایگاه پایینترى نسبتبه کیهانشناسى هاى دینى و فلسفى داشت . در این مقاله، اصول و مبانى بنیادین و مهمترین مدلهاى کیهانشناسى نوین علمى مطرح شدهاند و در پى آن اشکالات و نارسائیهاى علمى و در حد ضرورت مبانى و مشکلات فلسفى آنها مورد بحث و بررسى قرار گرفتهاند .
سازه انگاری معرفتی و بر ساخت گرایی اجتماعی
حوزههای تخصصی:
«سازه انگاری معرفتی» و «برساخت گرایی اجتماعی» در زبان انگلیسی اگرچه از نظر لغوی به هم نزدیک اند؛ اما هر کدام مکتبی جداگانه محسوب می شوند که اولی نظریه ای تاثیرگذار در معرفت شناسی و دیگری نظریه ای جامعه شناسانه در مورد معرفت است. در این نوشتار پس از معرفی مفاهیم اصلی هر مکتب و صورت بندی درجات متفاوت از هر یک، به نقش تفکرات غالب بر هر مکتب در تحلیل موضوعاتی همچون تئوری های آموزشی، تبعیض های اجتماعی، مفهوم پناهجو و حتی فلسفه علم پرداخته شده است و در ادامه اهمیت کتاب «برساخت گرایی واقعیت» مورد بحث قرار گرفته است. در انتها، این نظریه ها از منظرهای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند و نقاط ضعف و قدرت هر یک بیان شده است.
هندسه نااقلیدسی، انقلابی پارادایمی در ریاضیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
تصویر کوهن از سیر تحول یک علم را میتوان به وسیلة طرح بیپایان زیر خلاصه کرد:
پیش علم - علم عادی - بحران - انقلاب - علم عادی جدید - بحران جدید
ویژگی عمدة نظریة وی تأکیدی است که بر ممیزة انقلابی تحولات علمی دارد؛ به طوری که طبق آن، انقلاب متضمن طرد و رد یک ساختار نظری و جانشینی ساختار ناسازگاری دیگر است. ویژگی مهم دیگر، نقش پراهمیتی است که ممیزات جامعه شناختی جوامع علمی در نظریة کوهن ایفا میکند. از زمان انتشار کتاب ساختار انقلابهای علمی همواره این پرسش مطرح بوده که آیا تصویر کوهن از تاریخ علوم طبیعی در مورد ریاضیات نیز به کار بردنی است. به نظر میرسد پاسخ منفی باشد؛ زیرا واضح است که طبیعت ریاضیات از مهم ترین ویژگی تصویر کوهن از توسعة یک علم, یعنی "انقلاب" پیروی نمینماید. در این مقاله سعی شده تا نشان داده شود که گذر از هندسة اقلیدسی به هندسة نااقلیدسی انقلابی کوهنی در ریاضیات است. البته این بدان معنا نیست که تمامی مقوّمات تصویر کوهن عیناً در حوزة ریاضیات صادق است؛ بلکه دو ویژگی مهم آن, یعنی ممیزة انقلابی تحول علمی و ممیزة جامعهشناختی علم, درحوزة معرفت ریاضی نیز صدق مینماید. به عبارت دیگر, انقلاب کوهنی در ریاضیات واقعاً امکانپذیر است, هرگاه ما با یک پارادایم کوهنی در ریاضیات سروکار داشته باشیم که مورد پذیرش جامعة علمی قرار گرفته باشد. تغییر این پارادایم, انقلاب کوهنی را در پی خواهد داشت.
چیستی حمل ذاتی اولی و حمل شایع صناعی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تقسیم قضایا به حمل ذاتی اولی و حمل شایع صناعی، از تقسیمات مفید و ابتکاری منطق دانان مسلمان است که دارای زوایا و ابعادی است که درباره بیشتر آنها تاکنون تامل جدی صورت نگرفته است. در این مقاله به موضوعات زیر پرداخته ایم: تاریخچه بحث، اختلاف نظر موجود در باب تعاریف و ویژگی های هر کدام از این دو حمل، قابلیت تعمیم این تقسیم به قضایای شرطی، قابلیت تعمیم حمل های ذاتی اولی به قضایای غیربدیهی و قضایای سالبه و کاذبه، توجیه درستی حمل ذاتی اولی به سبب مصداق « حمل الشیء علی نفسه» بودن آن و نبود تغایر میان موضوع و محمول آن، کیفیت واقع نمایی و حکایت حمل های ذاتی اولی از واقع از این جهت که در آنها، مراد تنها حمل مفهوم بر مفهوم است و به اتحاد وجود نظری ندارد و نیز نسبت این تقسیم با تقسیم قضایا به تحلیلی و ترکیبی. از جمله مسائل اثبات شده در این مقاله، آن است که تعریف رایج منطق دانان، توانایی تامین اهداف و پاسخ به شبهات این تقسیم را ندارد و برای رفع این مشکل باید تعریف یکی از منطق دانان معاصر را پذیرفت که در آن، این مشکلات برطرف شده است.
فطرت و قوای نفس، منبع یا حالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
مطالعه دربارة انسان و تواناییهای آشکار و پنهان او، از علایق دیرینه اغلب اندیشهوران بشر است. فیلسوفان و عارفان، از دیرباز و روان شناسان و مردمشناسان در قرن اخیر، به بررسی این موضوع همّت گماشتهاند.
پیش از این همه، ادیان ابراهیمی و حتّی برخی دینوارهها به ارائه تحلیلی ویژه از واقعیت پررمز و راز این پدیدة شگفت آفرینش و تواناییهای او پرداختهاند.
اغلب ادیان به ویژه اسلام، ضمن تصریح بر وجود نیروی عقل در انسان و دعوت او به خردورزی، از وجود حقیقتی در آحاد انسانها به نام «فطرت» خبر دادهاند. توجّه به این عنوان، پرسشهای گوناگونی را برای خردمندان پدید آورده که از اهّم آنها، پرسش از تفاوت بین «فطرت» با واقعیّاتی همچون «نفس» «عقل» و «قلب» است.
آیا فطرت، واقعیّتی جدا از نفس، عقل و قلب است که برخی معارف و گرایشهای انسان مربوط به آن است یا فطرت، وضعیّت و حالت خلقت هر یک از امور پیشگفته است که آدمی بر آن سرشته شده و با آن به عرصة هستی گذاشته است؟ این مقاله در جست وجوی پاسخ مناسبی برای این پرسش است.
تعمیم پذیری و چالش های آن در تحقیقات کیفی
حوزههای تخصصی:
تحقیق تجربی متضمن تعمیم پذیری است، اما تعمیم پذیری صرفاً به تعمیم های آماری محدود نمی شود. به هر روی، تعمیم پذیری گام نهایی در فرایند تحقیقات کمّی و کیفی است. در خصوص نوع و شیوة تعمیم پذیری در تحقیقات کیفی، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. یکی از رویکردها «تعمیم پذیری طبیعت گرایانه» است؛ فرایندی که طی آن تعمیم پذیری بر مبنای شباهت صورت می گیرد؛ شباهتی که با دیگر افراد، محیط ها، زمان ها و زمینه ها وجود دارد. یکی دیگر از انواع تعمیم پذیری که به تحقیقات کیفی مربوط می شود، تعمیم پذیری ارتباطی است. در این باره، سؤال این است که چه کسی تصمیم می گیرد که نتایج تحقیق قابل تعمیم می باشد. در این زمینه، ممکن است محقق و خوانندة تحقیق با یکدیگر تعامل داشته باشند. نوع دیگری از تعمیم پذیری، که در اینجا بیشتر مورد تأکید است، «تعمیم پذیری متعادل» است. این تعمیم پذیری در مقابل «تعمیم پذیری تام» قرار دارد. ویلیامز معتقد است: این نوع تعمیم پذیری در تحقیقات کیفی بیشتر صورت می گیرد. ازاین رو، می توان گفت: این نوع تعمیم پذیری اجتناب ناپذیر است. داعیة تعمیم پذیری متعادل این است که آنچه در یک مکان یا زمان صادق است بر زمان و مکان دیگری هم صدق می کند. این نوع تعمیم پذیری در پی آن نیست که گزاره های جامعه شناختی را به یک دورة طولانی یا فرهنگ های دیگر تعمیم دهد. ازاین رو، محقق بر اساس موارد خاصی که موجود است، دست به استنتاج می زند تا ویژگی های جامعه بزرگ تر را درک نماید. از این رو، تعمیم دادن اجتناب ناپذیر، مطلوب و ممکن است.
تعارض علم ودین! در خلقت انسان(2)
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۶ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
انواع تفکر و ارتباط آنها با تاکید بر تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۸ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
حل پارادکس آزادی در اندیشه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزههای تخصصی:
در خصوص آزادی و ماهیت آن و ارتباطش با دینداری دو پارادوکس وجود دارد. اول اینکه آزادی یعنی عدم محدودیت، اما هر گروهی برای آزادی محدودیتی قائل شده است. اگر آزادی اصل است و معیار همه چیز میباشد، چرا در جایی باید محدود شود و اگر محدودیت اصل است چه جای سخن از آزادی؟ به هر حال، اندیشه رایج این است که آزادی را فقط آزادی دیگران محدود میکند و با مراجعهای به اندیشههای شهید مطهری میتوان نشان داد که این نظریه، منطقا نامعقول است و تنها چیزی که صلاحیت محدود کردن آزادی را دارد، هدفِ آزادی است.
پارادوکس دوم در نسبت آزادی با دینداری است. اگر دین اجباری نیست (لا اکراه فیالدین)، تکالیفی همچون جهاد و امر به معروف و نهی از منکر چه توجیهی دارند و اگر اساس دینداری بر تکلیف است. چگونه میتوان از انتخاب آزادانة دین سخن گفت. شهید مطهری مسأله را با تفکیک آزادی فکر و آزادی عقیده حل نموده، اما برخی بر این باورند که این سخن مصادره به مطلوب است ولی با توجه به مبانی فکریای که ایشان در این بحث اتخاذ کرده میتوان گفت اولاً تفکیک مذکور واقعا معقول است و ثانیاً میتواند پارادوکس مربوطه را حل کند.
نگاهی به پژوهشی در نسبت دین و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که کتاب پژوهشی در نسبت دین و عرفان، تألیف دکتر سیدیحیی یثربی را نقادی کند. ناقد معتقد است که مؤلف کتاب، پیش از هر چیز باید تصویر روشنی از عرفان و دین ارائه دهد؛ سپس به بررسی نسبت بین آن دو بپردازد؛ در حالی که چنین کاری را انجام نداده است.
ناقد در ادامه به بعضی از استنادهای کتاب خدشه میکند.
ماهیت صفات خدا از دیدگاه ابن میمون و مقایسه آن با آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر بر آن است تا در حوزة معناشناختی صفات خداوند که از مهمترین موضوعات معاصر در عرصة زبان دین به شمار میرود، به دو مسألة مهم، یکی مقیاس شناخت صفات خدا و دیگری تحلیل ماهیت صفات خدا از دیدگاه دو فیلسوف برجسته (یکی از قرون وسطا یعنی موسی ابنمیمون و دیگری از قرن معاصر یعنی علامة طباطبایی) بپردازد. در این نوشتار کوشش شده است با تحلیل آرای این دو اندیشهور و در ضمن مقایسه بین آنها مشخص میشود که مبانی حکمت متعالیه که حاصل تلاش فیلسوفان مسلمان و برگرفته از آموزههای دینی اسلام است، معقولتر و موجهتر به این مهم پاسخ داده است.
نومن و فنومن در فلسفه کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئلة «نومن و فنومن» که در فارسی معادل هایی همچون «بود و نمود»، «شیء فی نفسه و پدیدار» و «ذات معقول و پدیدار» بر آن نهاده اند، یکی از مهم ترین مسائلی است که ایمانوئل کانت در نظام فلسفی خود مطرح کرده است. پیامدهایی که این مسئله دارد می تواند اهمیت آن را بیش از پیش آشکار سازد. برخی از مهم ترین پیامدهای این مسئله عبارتند از: 1) تأثیر آن در اتخاذ موضع دربارة اصل شناسایی و معرفت به جهان خارج؛ 2) تأثیر آن در بحث اثبات ناپذیری خدا از طریق ادلة رایج در فلسفه و نیز در نحوة تلقی کانت از خدا؛ 3) تأثیر آن در فلسفة اخلاق کانت؛ 4) تأثیر آن در دور ساختن نظام فلسفی وی از اشکالات مطرح بر ایده آلیسم بارکلی، از یک سو و پدیدارگرایی هگلی، از سوی دیگر.مقالة حاضر برخی از ابعاد این مسئله را در چهار محور بررسی کرده ایم و پس از تبیین نظر کانت در تفکیک دو قلمرو نومن و فنومن از یک دیگر، ضمن اشاره به دو تفسیر از این تفکیک، به پیامدهای این نظریه و در نهایت نیز به برخی از نقدهای واردشده بر آن اشاره کرده ایم.
تأثیرات فلسفه کلاسیک آلمان و انقلاب فرانسه بر یکدیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عصر روشن نگری (قرون 17 و 18)
وقایعی که همزمان رخ میدهند، میتوانند از منشأ و عاملی واحد برخوردار باشند. انقلاب عینی فرانسه و انقلاب ذهنی فلسفة کلاسیک آلمان, که دو رویداد مهم سیاسی و فلسفی غرب محسوب میشوند، با یکدیگر تداخل زمانی داشتهاند. این مقاله, اصل قانونگذاری را که محصول جنبش روشنگری در فرانسه و آلمان بوده است، منشأ ظهور دو رویداد فوق میداند. سپس به تأثیرات آندو بر یکدیگر میپردازد و در نهایت, سبب رخ ندادن انقلاب واقعی و عینی در آلمان را بررسی میکند.
اخلاق فضیلت
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی: