آثار حکاکی شده بر روی دیواره های سنگی، میراث فرهنگی این مرزوبوم و نشان از تمدن های غنی ایران زمین است که حفاظت ومرمت آنها وظیفه تیم های علمی با همکاری متخصصان مرتبط است. ژئومورفولوژی، زمین شناسی و ژئوفیزیک از جمله این علوم می باشند.در این راستا در تحقیق حاضر سعی شده شرایط ساختمانی و درزو شکاف و شکستگی های ریز در کتیبه بیستون بعنوان یک اثر بین المللی به کمک داده های حاصله از علم ژئوفیزیک شناسائی وبا بهره گیری از داده های زمین شناسی و ژئومورفولوژی نوع تخریب وراهکارهای مرمت ارائه گردد. کتیبه بیستون برروی دیواره بلند (گسل معروف) زاگرس شکسته در ناهمواری هایی به همین اسم واقع شده است. وجود شکستگیها، درزو شکاف، ضخامت زیاد آهک و اقلیم گذشته (پالئوکلیما) شرایط بسیار مساعدی را جهت تخریب این اثر حکاکی شده درنتیجه فرایند انحلال واِیجاد حفره های کارستی در پشت اثر ایجاد نموده است نتایج حاصله از عملیات میدانی گسترده توسط دستگاه رادار نفوذی و برداشت پنج پروفیل در نقاط و جهت های مختلف کتیبه، آزمایشات پتروگرافی و استفاده از نرم افزارهای تخصصی نشان می دهد که در قسمت سمت راست کتیبه در عمق سه متری آثاری از درز و شکاف های ریز، گسستگی، حفره های حاصل از انحلال وپدیده های کارست وجود دارد که محل نفوذ نزولات جوی از بالا دست وجریان در پشت کتیبه را تائید می کند، بطوریکه در چند نقطه می توان محل خروج نزولات جوی نفوذ یافته به پشت کتیبه را مشاهده نمود. باهمکاری متخصصین علوم دررشته های مختلف (ژئومورفولوژی، زمین شناسی وژئوفیزیک) این تحقیق نشان می دهد که مهمترین عامل تخریب کتیبه وجود درز و شکاف های زیاد و نفوذ نزولات جوی و پدیده انحلال در پشت کتیبه است که باید در امر حفاظت و مرمت روش های مشخص متناسب با عوامل تخریبی فوق (توسط متخصصان ذیربط) در نظر گرفته شود.
با توجه به تأثیر ساختار جمعیت و تحولات آن بر سکونتگاههای شهری و روستایی‘ در این مقاله سعی شده است تا تحولات جمعیت روستایی ناحیه بهار همدان را طی دوره 20 ساله (1375-1355) بر اساس ساماندهی فضایی سکونتگاههای روستایی و در چارچوب تقسیمات سیاسی موجود کشور مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. سپس نتایج حاصل که از جمله آن می توان به بروز عدم تعادل در توزیع نقاط روستایی و میزان جمعیت آنها و همچنین حرکت روستاها به سمت قطبی شدن اشاره نمود‘ مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش تحقیق مبتنی بر روشهای کمی و آماری و استفاده از مدلهای علمی در تجزیه و تحلیل آمارهای جمعیتی بوده است.
مهاجرت داخلی تأثیرات گسترده ای بر پویایی های جمعیّتی ایران در دهه های اخیر داشته است. از میان انواع مهاجرت داخلی، در سال 1375 حدود 35 درصد، بین استان های کشور و بقیه در درون استان ها صورت گرفته بود؛ درصورتی که در سال 1385 سهم مهاجرت های بین استانی به 41 درصد افزایش یافته است؛ بنا بر این به نظر می رسد بررسی و تحلیل عوامل پدیده ی مهاجرت بین استانی در کشورمان به منظور شناخت جریان های مهاجرت و برنامه ریزی در جهت بهره گیری از این پدیده و جلوگیری از نتایج زیانبار آن از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. این مقاله به ارائه ی یک مطالعه ی تجربی پیرامون عوامل مهاجرت بین استانی در ایران پرداخته و با بهره گیری از داده های سرشماری های سال های 1375 و 1385، مدل گرانش بسط یافته مهاجرت را برای ایران آزمون نموده و برخی عوامل مهم مهاجرت را شناسایی کرده است. نتایج نشان داد که هر دوی عوامل اقتصادی نظیر تفاوت های درآمدی و نرخ های بیکاری و همچنین عوامل اجتماعی نظیر وجود شبکه های اجتماعی اثر معناداری بر مهاجرت دارند.
انگیزه مؤلف در تدوین این مقاله‘ مبتنی بر شناسایی جنبه هایی از جغرافیای انسانی کشور نواستقلال و مسلمان نشین ترکمنستان است که در همسایگی مرزهای شمالشرقی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. در این راستا نیروی انسانی یعنی جمعیت ترکمنستان از لحاظ خصوصیات کمی و کیفی آن مشتمل بر موضوعات و مسائل جمعیتی‘ اجتماعی‘ فرهنگی و اقتصادی مربوطه مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. دوبلی و مولر به نقش پرقدرت مذهبی – سیاسی جمهوری اسلامی ایران در جهت توسعه یک گستره‘ بزرگتر مذهبی در حد برون مرزی اشاره می نمایند و اظهار می دارند که کشورهای آسیای میانه (مرکزی) و ماورای قفقاز از این موضوع تاثیر می پذیرند‘ بنابراین گسترش اسلام در آینده از مراکش تا اندونزی و از شمال آفریقا تا افغانستان خواهد بود که نمایانگر تغییرات مهم در نواحی و قمروهای جهان می باشد. با توجه به اهمیت جغرافایی کشورهای نواستقلال آسای میانه و خصوصاً ترکمنستان که می توانند از موقعیت جغرافیایی – ترانزیتی جمهوری اسلامی ایران برای دسترسی به آبهای آزاد جهان در چهارچوب قرار داده و موافقت نامه های فیمابین استفاده کنند‘ لذا می دانست که این تحقیق و یافته های آن در توجیه و بررسی برخی از جنبه های مهم و غالب جغرافیای انسانی منطقه موفق باشد.
برای نیل به هدف در هر توسعه ای‘ عواملی از قبیل سرمایه‘ منابع مختلف‘ ابزار و وسایل و برنامه از یک طرف و جمعیت متناسب (کافی‘ مجرب‘ دانشمند ماهر با گروههای سنی هماهنگ) از طرف دیگر مورد نیاز است. در این میان توسعه نیروی انسانی نقش اولیه و زیربنائی دارد و در بین زمینه های مختلف توسعه که مجموعاً "پیشرفت کلی کشور را سبب می شوند‘ اهمیت بیشتری داشته و بنا بر این اولویت و توجه بیشتری را می طلبد. با آنکه هر یک از عوامل مذکور در این رابطه دارای دو نقش انتزاعی و کلی می باشند‘ لیکن جمعیت متناسب در هر توسعه ای نقش کلیدی داشته و بدون بهره گیری از آن نیل به توسعه عملی نخواهد شد. بررسی و تجزیه و تحلیل های آماری از گروههای سنی موجود در یک جمعیت متناسب مؤید این نکته است که در چنین جمعیتی مغایرتهای چشمگیری از نظر درصد گروههای سنی مشاهده نمی شود.