فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
برآورد دقیق تبخیر ـ تعرق پتانسیل برای بسیاری از مطالعات مربوط به کشاورزی و بیلان آب ضروری است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدلهای مختلف برآورد تبخیر ـ تعرق پتانسیل سالانه در حوضه جنوبی رود ارس انجام شده است. برای این منظور دادههای ماهانه 6 ایستگاه سینوپتیک شامل میانگین دما، حداقل دما، حداکثر دما، سرعت باد، ساعات آفتابی، متوسط و حداقل رطوبت نسبی در طی دوره آماری 20 سـاله (2005-1986) استفاده شده است. پس از بازسازی دادههای مفقوده و بررسی ایستگاهها از نظر مرجع (خوب آبیاری شده) یا غیرمرجع بودن، مـقادیرتبخیر ـ تعرق پتانسیل با استفاده از 9 فرمول معتبر (فائو- پنمن- مانتیس، بلانی- کریدل، هارگریوزـ سامانی، ماکینگ، تورک، روش استاندارد شده [1]ASCE، کیمبرلی ـ پنمن، پنمن و پریستلی ـ تیلور) در نرمافزار REF-ET محاسبه شد. جهت تعیین بهترین روش برای منطقه مورد مطالعه، مقادیر تبخیرـ تعرق پتانسیل به دست آمده از روشهای محاسباتی فوق، بر استفاده از همبستگی و مجذور میانگین اختلاف مربعات با دادههای تشتک تبخیر مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین روش بلانی ـ کریدل و دادههای تشتک تبخیر ضریب همبستگی بالایی وجود دارد و این روش به عنوان بهترین روش برای منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. سپس بر اساس روش مذکور و استفاده از روش درونیابی، نقشه هم تبخیر ـ تعرق پتانسیل برای حوضه جنوبی رود ارس ترسیم گردید.
تحلیلی آماری بر یخبندان های ایران زمین
حوزههای تخصصی:
حالات دما، نوع تأثیر آن بر محیط را تعیین می کند. یکی از حالات بسیار مهم، قابل توجه و مؤثر دما، که به عنوان یک مخاطره جوی به شمار می آید، پدیده یخبندان است. یخبندان به لحاظ تاثیر بر فعالیت های اقتصادی و حیاتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به منظور تحلیل آماری یخبندان در ایران، داده های شبکه ای دمای کمینه روزانه ایران، از پایگاه داده اسفزاری ویرایش نخست بهره برداری شد. این داده ها دارای تفکیک زمانی روزانه از 01/01/1340 تا 11/10/1383 (15992 روز) است. تفکیک مکانی داده ها 1515 کیلومتر ( 7187 یاخته ) است. بدین ترتیب داده های شبکه ای دمای کمینه ایران آرایه ای به ابعاد 7187 15992 و با آرایش گاه جای چیده شد. کلیه تحلیل ها بر روی این آرایه انجام شده است. به منظور تحلیل یخبندان ها و بر اساس آستانه صفر درجه سلسیوس روزهای یخبندان و مشخصات توصیفی، آماری و ترسیمی آن ها از میان سطر ها و ستون های آرایه تولید شده استخراج گردید. برای به کار گیری روش ها و دستیابی به اهداف این تحقیق از نرم افزارهای سورفر و متلب استفاده شد. تحلیل سری زمانی متوسط دما در روزها و یاخته هایی که در آن ها یخبندان رخ داده است، نشان داد که کل روزهایی که یخبندان در آن ها رخ داد 9224روز از 15992 روز بوده است. رفتار نوسانی قوی و روند افزایشی ضعیف و نیز ظهور یک جهش رو به بالا از نیمه دوم دوره آماری از ویژگی های این سری زمانی است. الگوی نوسانی مشابه میانگین دمای یخبندان ها ولی فقدان روند معنی داری بر سری زمانی پهنه های زیر یخبندان حاکم است. کرانه های دریای عمان و بخش هایی از خلیج فارس در استان هرمزگان طی دوره آماری مورد بررسی فاقد یخبندان بوده اند. نواحی مرتفع دارای یخبندان هایی با دمای پایین و نواحی کم ارتفاع یخبندان های با دماهای بالاتر را تجربه می کرده اند؛ اما بررسی های آماری رابطه قوی تری برای عرض جغرافیایی نشان داده است. میانگین تعداد روزهای یخبندان در ایران بین صفر و 145روز قرار دارد. تعداد روزهای یخبندان در ایران با ارتفاعات رابطه قابل توجهی دارد. به منظور بررسی شدت یخبندان از نمایه چندک ها بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که شدت یخبندان ها از دو متغیر مکانی ( ارتفاع و عرض جغرافیایی) تبعیت بیش تری داشته اند.
مکان یابی بهینه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در شهرستان کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع تبدیلی بخش مهمی از فرآیند تولید در بخش کشاورزی است که به کمک تکنولوژی مازاد تولید را به ارزش افزوده تبدیل کرده و افزایش درآمد کشاورزان را در پی خواهد داشت. توسعه این صنایع با توجه به استفاده از امکانات و قابلیت های موجود در روستاها، نقش مؤثری در توسعه روستایی نیز ایفا می کند. مقاله حاضر به مکان یابی صنایع تبدیلی خرما در شهرستان کارزون، به عنوان یکی از اساسی ترین محصولات کشاورزی این شهرستان می پردازد. برای ارزیابی شاخص ها و اولویت بندی بخش های ششگانه شهرستان برای توسعه یا تأسیس واحدهای فرآوری خرما، تکنیک چندشاخصه تحلیل سلسله مراتبی (AHP) مورد استفاده قرار گرفت. داده های مورد نیاز با طراحی پرسشنامه مقایسه های زوجی و مصاحبه با کارشناسان جهاد کشاورزی و صنایع روستایی شهرستان جمع آوری شد. بر اساس نتایج، بیشترین اهمیت نسبی به ترتیب مربوط به شاخص های دسترسی به مواد اولیه (27/0)، سودآوری اقتصادی (24/0)، دسترسی به شبکه حمل ونقل (19/0)، منابع انرژی (09/0)، شرایط جغرافیایی (08/0)، قیمت زمین (07/0) و نیروی کار (06/0) بدست آمد. در نهایت بهترین اولویت های مکانی برای صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در سطح شهرستان نیز بر اساس شاخص های فوق به ترتیب برای بخش خشت (29/0)، بخش مرکزی و بخش کنارتخته و کمارج بطور مشترک (22/0)، جره و بالاده (11/0)، چنارشاهیجان (1/0) و کوهمره (06/0) مشخص گردید.
بررسی شاخص های کالبدی اجتماعی مسکن در تعیین بلوک های فقیرنشین با استفاده از مدل تحلیل عاملی (مطالعه ی موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر در ایران به مانند دیگر کشورهای جهان، روبه فزونی و رشد است و شهرهای کشور را با مسائل و مشکلاتی روبه رو ساخته است. شهر کرمانشاه به عنوان یکی از کلان شهرهای کشور با پدیده ی فقر روبه رو است که در این مقاله به بررسی آسیب شناسی کالبدی شهر کرمانشاه پرداخته می شود. هدف از بررسی حاضر، شناخت شرایط و ویژگی های مسکن بوده تا بتوان با بررسی دقیق آن، به شناسایی آسیب های کالبدی اجتماعی مساکن در سطح شهر پرداخت. روش پژوهش تحلیلی کمّی بوده و برای شناخت شهر از نظر کالبدی اجتماعی، در سطح بلوک های شهر کرمانشاه از داده های سرشماری نفوس و مسکن سال 1385 و از 9 شاخص متوسّط بُعد خانوار، تراکم جمعیّت در واحد مسکونی، سرانه ی خالص مسکونی، سرانه ی ناخالص مسکونی، تراکم خالص مسکونی، میزان تراکم جمعیّت شهری، تراکم مسکونی جمعیّت، تراکم خانوار در واحد مسکونی، تراکم نفر در واحد مسکونی استفاده شده که با روش های آماری به سه شاخص ترکیبی تبدیل و نتایج با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی و نرم افزار Arc/GIS ارزیابی شده اند. بنابراین در این مقاله با تأکید بر شاخص های کمّی مسکن، به نمایش فقر در بلوک های شهر کرمانشاه، به عنوان نمادی از بازتاب فیزیکی نابرابری اجتماعی پرداخته شده است. جامعه ی آماری در این مقاله شهر کرمانشاه در سال 1385 است. نتایج به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که از دیدگاه شاخص های کالبدی اجتماعی، مسکن شهر کرمانشاه دارای 1718 بلوک برابر با 1/21 درصد خیلی مرفّه، 1149 بلوک برابر با 1/14 درصد مرفّه، 3475 بلوک برابر با 7/42 درصد متوسّط، 1224 بلوک برابر با 1/15 درصد فقیر و 529 بلوک برابر با 5/6 درصد خیلی فقیر بوده است. یادآوری این نکته لازم است که نتایج به دست آمده تنها با تکیّه بر شاخص های مورد استفاده در این مقاله است و در صورت عدم مشکلات آماری و به کارگیری شاخص های بیشتر، این احتمال وجود دارد که نتایج تحت تأثیر قرار گیرند.
بررسی خشکسالی، ترسالی و پیش بینی پارامترهای اقلیمی بارش و درجه حرارت منطقه شیراز با استفاده از روش های استوکستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدلهای استوکستیک به عنوان یک روش جهت بررسی تغییرات آب و هوایی آینده مورد استفاده قرار میگیرند. در میان پارامترهای هواشناسی بارش و دما به عنوان شاخصهای اصلی مطرح میباشند. هدف از پژوهش حاضر تحلیل وضعیت پارامترهای اقلیمی بارش و متوسط درجه حرارت ماهانه، بررسی خشکسالیها و ترسالیهای ناشی از کمبود بارش، شبیهسازی و پیشبینی پارامترهای مورد مطالعه با استفاده از روشهای استوکستیک میباشد. در این تحقیق از آمار 21 ساله بارش و متوسط درجه حرارت ماهانه ایستگاه سینوپتیک شیراز استفاده شده است و براساس مدل آریما و روش خود همبستگی و خود همبستگی جزیی و با ارزیابی تمامی الگوهای احتمالی به لحاظ ایستا بودن و بررسی پارامترها و انواع مدلها، مدل مناسب جهت پیشبینی بارش ماهانه، ARIMA(0 0 0)(2 1 0)12 و جهت پیشبینی متوسط درجه حرارت ماهانه، ARIMA(2 1 0)(2 1 0)12 به دست آمد و پس از اعتبارسنجی و ارزیابی مدل، پیشبینی سالهای زراعی 88-1387 و 89-1388 انجام گرفت. با توجه به پیشبینی صورت گرفته با وجود تداوم خشکسالی، احتمال افزایش بارش وجود دارد. در مورد متوسط درجه حرارت ماهانه نیز روند صعودی دما بویژه در سالهای اخیرادامه داشته و نتایج پیشبینی، نشاندهنده افزایش دما همراه با کاهش دامنه تغییرات میباشد.
کاربرد تکنیک های تصمیم گیری گروهی، منطق فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در مکان یابی ایستگاه بازیافت پسماند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر بازیافت پسماند بعنوان یک راهکار مؤثر برای کاهش هزینههای مدیریت پسماند و نیز حفظ سرمایههای طبیعی مورد توجه اغلب کشورهای جهان قرار گرفته است. لزوم مدیریت بهتر فرآیند بازیافت و کنترل اثرات آن، سازماندهی صنایع بازیافت را ناگزیر مینماید. برای نیل به این مهم احداث ایستگاه بازیافت، پیشنهادی راهگشا است. باتوجه به اهمیت هزینههای حمل و نقل در سودآوری صنعت بازیافت، اغلب ایستگاههای بازیافت در مناطق شهری یا نزدیک شهر احداث میشوند لذا لازم است که برای اجتناب از جنبههای ناخوشایند آن بر محیط اطراف، محل استقرار این تأسیسات بنا بر یکسری ضوابط و اصول علمی انتخاب گردد. هدف از این تحقیق ارائه چارچوبی جهت ترکیب تکنیکهای تصمیمگیری دلفی و دلفی فازی با سامانه اطلاعات مکانی، بمنظور شناسایی مکانهای مستعد جهت احداث ایستگاه بازیافت پسماند است. همچنین کاربرد عملی رهیافت ارائه شده، در قالب یک مطالعه موردی در منطقه نه شهرداری تهران نشان داده شده است؛ بدین ترتیب که: پس از شناسایی معیارها با استفاده از تکنیک دلفی کلاسیک، حریم استاندارد هر معیارها نیز به کمک تکنیک دلفی فازی تعیین گردید؛ درنهایت با بکارگیری GIS، حریمهای تعیین شده در منطقه مطالعاتی اعمال و مکانهای مستعد جهت احداث ایستگاه بازیافت شناسایی شدند. تحقیق حاضر در وهله نخست منتج به شناسایی هشت معیار موثر در مکانیابی ایستگاه بازیافت و تعیین حریم مجاز آنها گردید. در ادامه با اعمال حریمها در نرمافزارGIS و سپس بازدیدهای میدانی، 5 گزینه مکانی برای استقرار ایستگاه بازیافت در منطقه مطالعاتی شناسایی گردید.
تدوین استراتژی های توسعه آموزش محیط زیست در مدیریت شهری با ماتریس SWOT
حوزههای تخصصی:
شهر، بخشی غیرقابل تفکیک از حیات شهروندان است. یک انسان شهرنشین به همان میزان که در مورد زبان و فرهنگ نیاز به آموزش دارد، در مورد شهر و نحوه اداره و حفظ محیط زیست آن نیز نیازمند آموزش و آموختن است. در این راستا این پژوهش، به تدوین استراتژی هایی برای توسعه آموزش محیط زیست با مشارکت 55 نفر کارشناسان و استادان خبره در زمینه مسائل آموزش محیط زیست با روش SWOT و تکمیل ماتریس برنامه ریزی کمی راهبردی موسوم به QSPM نمود تا بتوان از نتایج آن به عنوان استراتژی های کلیدی در برنامه های توسعه ایران استفاده کرد. نتایج این بررسی نشان داد که استراتژی (دعوت به همکاری از سازمان های غیردولتی برای هرگونه مساعدت در زمینه ی آموزش محیط زیست به شهروندان) به عنوان مهم ترین استراتژی پیش روی با بالاترین امتیاز معرفی گردید.
بررسی آسیب پذیری ساختمان های شهری در برابر زلزله با استفاده از مدل سلسله مراتبی معکوس(IHWP) در سیستم اطلاعات جغرافیایی: مطالعه موردی شهر مسجد سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله از جمله سوانح طبیعی است که بیشتر شهرهای جهان با آن مواجه هستند. این مسئله عموما ً با گسترده ترین دخالت های نسنجیده انسانی در محیط طبیعی از جمله ساخت و سازهای بی رویه در حریم گسل، فقدان و یا بی توجهی به ضوابط و استانداردهای ساخت و ساز تشدید می شود. ضرورت کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله، به عنوان یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی کالبدی، برنامه ریزی شهری و طراحی شهری محسوب می گردد.در این راستا،اولین گام، شناسایی میزان آسیب پذیری عناصر و اجزای فضای شهری و ارزیابی آن براساس مدل های موجود در جهت تشخیص مناطق و بافت های آسیب پذیر شهری برای کاهش اثرات زلزله پرداخت. روش تحقیق دراین پژوهش با توجه به موضوع آسیب پذیری ساختمان های شهری در برابر زلزله، از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که با بهره گیری از مدل سلسله مراتبی معکوس(IHWP)، برآورد مناسبی از آسیب پذیری ساختمان های شهری با استفاده از داده های مکانی و توصیفی اجزا و عناصر اصلی ساختمانی ( کیفیت ابنیه، قدمت ابنیه، نوع مصالح، کاربری اراضی از نظر خطرپذیری،تراکم جمعیتی، تراکم ساختمانی ) می پردازد؛ تأثیر هرکدام از شاخص ها و کلاس بندی ها در میزان آسیب پذیری ارائه می شود و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) به تلفیق داده ها پرداخته و درنهایت منجر به شناسایی محله های آسیب پذیر شهر در برابر زلزله می گردد.نتایج نشان می دهد، 76.06 درصد ساختمان های شهر مسجد سلیمان آسیب پذیر شناخته شده اند. براین اساس، محله ی سبزآباد دارای بیشترین آسیب پذیری ومحله ی تلخاب باوجود وسعت زیاد، از آسیب پذیری پایینی برخوردار است.
بررسی آماری تغییرات بارش سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش ابتدا با فرض نرمال بودن داده ها با استفاده از چند روش آماری پارامتری (آزمون روند، رگرسیون خطی و خود همبستگی) و سپس با یک روش ناپارامتری (من-کندال) روند غیرخطی تغییرات بارش سقز در یک دوره 45 ساله (2005-1961) مورد بررسی قرار داده شد. نتایج آزمون ها ی آماری عبارت بودند از: 1- روند کاهشی بارش بهاره معنادار است. 2- افزایش معناداری در بارش تابستانه دیده می شود. 3- فراوانی روزهای بارش در آستانههای 1 تا 20 میلیمتر کاهش یافته ولی در آستانه بزرگ 25 میلیمتر افزایش یافته است. 4- روند فراوانی رگبارهای تندری افزایش معناداری دارد.
تحلیل طبقه بندی کیفیّت زندگی شهری با روش SAW(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیّت زندگی شهری، امروزه به عنوان یکی از مسائل اساسی مورد توجّه اندیشمندان علوم شهری است. در منابع مختلف، تعاریف متفاوتی از کیفیّت زندگی ارائه شده است. در یک نگاه می توان کیفیّت زندگی را، شرایط عینی مطلوب محیطی و ارزیابی مثبت فردی از این شرایط تعریف کرد. در عین حال، مقیاس مطالعه و روش مطالعه ی کیفیّت زندگی نیز، پیرو قانون خاصّی نیست. در رشته های مختلف علمی همچون، پزشکی، علوم اجتماعی، برنامه ریزی شهری، جغرافیا و... هر یک بسته به تخصّص خود، کیفیّت زندگی را مورد مطالعه قرار داده اند. تعیین نوع شاخص ها، نحوه ی تحلیل، روش به کار برده شده، مقیاس مطالعه و به طور کلّی تمام ابعاد مطالعاتی در بررسی کیفیّت زندگی، مرتبط با هدف اصلی مطالعه و تخصّص پژوهشگر است. در این مقاله، هدف اصلی تحلیل طبقه بندی کیفیّت زندگی شهری در شهر بابلسر است. روش این پژوهش از انواع روش های توصیفی تحلیلی است. برای تبیین کیفیّت زندگی در محلّه های شهر بابلسر، از داده های پرسشنامه ای و داده های مستخرج از منابع دیگر استفاده شده است. برای تعیین حجم نمونه ی مورد مطالعه، از رابطه ی کوکران بهره برده و تعداد320 پرسشنامه در سطح محلّه ها توزیع شده است. برای تعیین رتبه ی کیفیّت زندگیِ محلّه های شانزده گانه ی شهر بابلسر، از روش آنتروپی و SAW استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، ساکنان محلّه های شهری با وجودی که می توانند دارای استانداردهای بالایی از کیفیّت زندگی عینی باشند، اما باز هم از زندگی خود حسّ رضایتمندی نداشته باشند و در مقابل، محلّه های فقیرنشین ممکن است که از زندگی خود راضی باشند. در مجموع می توان گفت در بسیاری موارد، کیفیّت های مربوط به محیط ساخته شده و سایر ابعاد کیفیّت عینی زندگی، بر حسّ رضایتمندی افراد تأثیر دارد.
امکان سنجی و اولویت بندی گردشگری شهرستان کنگان با استفاده از تکنیک SWOT و مدل ANP (با تأکید بر گردشگری صنعتی پارس جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقرار و توسعه ی مناطق صنعتی، تجاری و آزاد مزایای متعددی در عرصه ی اقتصادی، تجاری- بازرگانی و صنعتی به دنبال دارد. با توجه به روند توسعه ی منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس جنوبی در دهه ی اخیر با سیاست افزایش بهره وری در حوزه ی مشترک با کشور قطر، سایر محورهای توسعه ی اقتصادی در شهرستان کنگان کمتر مورد توجه قرار گرفته شده است. بر این اساس اولویت-بندی مکانیسم و سازوکارهای توسعه ی پاک (CDM) و پایدار با برنامه ریزی جامع و استراتژیک جهت تنوع بخشی به فعالیت ها، حفظ محیط زیست با رویکرد توسعه ی گردشگری شهرستان کنگان ضروری است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی ضمن بیان، شناخت و ارزaیابی توانایی های بالقوه این محدوده ی جغرافیایی در زمینه ی گردشگری؛ امکان سنجی و اولویت بندی توسعه ی گردشگری در شهرستان کنگان (راهکارها) با استفاده از مطالعات کتابخانه ای -اسنادی، بررسی های میدانی، تکنیک تحلیلی (SWOT) و مدل تحلیل شبکه ANP)) صورت گرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل گردشگری شهرستان کنگان در سه وضعیت اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، اکولوژیکی در قالب تکنیک سوات (WT)، (WO)، (SO) و (ST) انجام شده که نشان دهنده ی اهمیت نقاط قوت با مجموع وزن نهایی 25/1 و عوامل داخلی (S/W)، با امتیاز وزنی کل11/2 بوده بر اساس نتایج(SWOT)، راهبردهای دفاعی (Mini-Min)، تهاجمی (بیشینه-بیشینه)، استراتژی هایST (Maxi-Min) و راهبرد انطباقی (راهبرد کمینه- بیشینه) ارائه شد. سپس با توجه به ویژگی های ANP و خصوصیات گردشگری منطقه، داده-ها و اطلاعات اولیه طبقه بندی و به دنبال آن مدل مفهومی ANP تهیه گردید. مدل ANP مبتنی بر اولویت بندی گردشگری در شهرستان کنگان شامل سه خوشه (معیار/ گروه) و یازده گزینه (زیر گروه) با استفاده از نرم افزارSuper Decisions تولید شد. داده های حاصل نشان داد که، بیشترین اولویت از نظر نوع گردشگری به ترتیب شامل؛ گردشگری تاریخی و فرهنگی (با امتیاز نرمال شده0.474) و گردشگری ساحلی ( با امتیاز نرمال شده 0.236) و همچنین بیشترین اولویت از نوع مکان گردشگری (خوشه)، شهر تاریخی سیراف (با امتیاز نرمال شده 0.486)، جنگل های حرا (با امتیاز نرمال شده 0.283) و منطقه ی پارس جنوبی/ گردشگری صنعتی (با امتیاز نرمال شده 0.147) بوده است.
بررسی عملکرد شاخص های خشکسالی هواشناسی در ارزیابی خشکسالی و پهنه بندی آن در استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از پدیده های محیطی است که سالانه موجب وارد آمدن خسارات زیادی به جوامع انسانی می گردد. در این مطالعه به بررسی عملکرد شاخص های خشکسالی هواشناسی برای ارزیابی شدت خشکسالی و پهنه بندی آن در استان قزوین پرداخته شد. شاخص های مورد استفاده شامل؛ شاخص Z چینی، شاخص Z چینی اصلاح شده، شاخص بارندگی استاندارد شده، شاخص عدد Z و شاخص دهک ها می باشد. پس از جمع آوری داده های بارش ایستگاه های موجود در منطقه مورد مطالعه، مقادیر شدت خشکسالی با استفاده از شاخص های مورد نظر در مقیاس زمانی سالانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که شاخص های بارندگی استاندارد شده و شاخص دهک ها را می توان در جایگاه نخست و شاخص عدد Z در رتبه دوم و شاخص های Z چینی و شاخص Z چینی اصلاح شده به ترتیب در رتبه های سوم و چهارم به لحاظ شناسایی خشکسالی های شدید قرار می گیرند. مشابهت عملکرد شاخص عدد Z به شاخص بارندگی استاندارد شده در نشان دادن خشکسالی های شدید از دیگر نتایج به دست آمده می باشد. همچنین شاخص شاخص دهک ها با توجه به عملکرد مناسب درمشخص کردن خشکسالی های شدید، دارای اندکی مبالغه در نمایش خشکسالی های شدید می باشد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر رخداد سیلاب در حوضه فرحزاد (تهران) با استفاده از مدل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیلاب یکی از مخاطراتی است که امروزه بشر با آن مواجه است و هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را به دنبال دارد. از آنجا که جمع آوری و دفع رواناب های ناشی از بارندگی در مسیل رودخانه در واقع نوعی اقدامات ایمنی، بهداشتی و رفاهی تلقی می شود و نیز رخداد چندین سیلاب در تهران که در برخی موارد با خسارات جانی و مالی همراه بوده است نشان دهنده ضرورت مطالعه جامع در زمینه سیلاب در حوضه های بالادست شهر تهران از جمله حوضه فرحزاد است. حوضه فرحزاد یکی از هفت رود دره ای است که در بالادست شهر تهران قرار گرفته است و با توجه به شرایط حوضه احتمال رخداد سیلاب در آن وجود دارد. در این پژوهش سعی شده تا نواحی با بیشترین خطر رخداد سیلاب در حوضه فرحزاد با استفاده از مدل فازی تعیین گردد. در این زمینه لایه های اطلاعاتی مربوط به شیب، انحنا پروفیل و پلانیمتریک، ارتفاع، تراکم زهکشی، فاصله از آبراهه، لندفرم ها و کاربری اراضی مورد استفاده قرار گرفته است. در نقشه نهایی پهنه بندی خطر سیلگیری نواحی با خطر بسیار بالا در پایین دست حوضه و منطبق بر دره اصلی فرحزاد هستند. بیشتر مساحت منطقه مربوط به نواحی با خطر بسیار کم با مساحت 29/14 کیلومتر مربع (11/64 درصد) است و کمترین مساحت نیز مربوط به سطوح با خطر بسیار زیاد (78/0 کیلومتر مربع) و زیاد (37/1 کیلومتر مربع) است. اغلب نواحی با خطر سیلگیری بسیار بالا در شیب های بین 0-20 درصد و واحد های دره ای واقع گردیده اند. ارتفاع این سطوح اغلب بین 2300-2650 متر است و بیشتر در فاصله 0-130 متری از آبراهه فرحزاد واقع گردیده اند. سطح وسیعی از این پهنه ها دارای پوشش درختی و درخچه ای هستند. پهنه های با خطر سیلگیری بالا در اطراف پهنه های با خطر سیلگیری بسیار بالا هستند. این نواحی شیب های بین 20-40 درصد را شامل می شود.
کاربرد استراتژی توسعه شهری(CDS) در بهبود سکونتگاه های غیر رسمی مطالعه موردی: اراضی دانشگاه علوم پزشکی تبریز (محله غازان داغی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های غیر رسمی در ایران همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نمودی از روند رو به رشد نابرابری های فضایی در شهرهاست. این شیوه سکونت، در شهر تبریز با سرعت فزاینده ای افزایش می یابد. از مهم ترین این بافت ها می توان به بخش هایی از شمال شهر (محلات عینالی- زینالی)، بخش شمال غرب شهر (پارک بزرگ تبریز)، بخش جنوب شهر (حاشیه شمال کنار گذر جنوبی، قسمت هایی از اراضی دانشگاه علوم پژشکی تبریز – محله غازان داغی- انتهای خیابان مارالان، حافظ، طالقانی، لاله) و بخش جنوب غربی شهر (محله اخمه قیه) اشاره نمود که با مکانیسم خاص خود، به سرعت در حال گسترش اند. این پژوهش به بررسی شاخص های کالبدی، جمعیتی، اجتماعی – اقتصادی، شاخص زیست محیطی و برخورداری از خدمات اساسی به عنوان معیارهای اصلی بررسی و ارزیابی سکونتگاه های غیر رسمی، در اراضی علوم پژشکی دانشگاه تبریز (محله غازان داغی) می پردازد. مهم ترین هدف این تحقیق بررسی سکونتگاه های غیر رسمی محدوده مورد مطالعه برای بهبود شرایط آنهاست که مبتنی بر رویکرد CDS تهیه و تدوین خواهد شد. داده های مورد نیاز از طریق منابع کتابخانه ای و مطالعه میدانی (پرسشگری) و با روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری شده است. برای روایی و اعتبار فرایند پرسشگری و طراحی پرسشنامه از آزمون کرونباخ و برای ارزیابی، بررسی و اولویت بندی استراتژی ها از روش فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده شده است.
تحلیل و تعیین فرم کالبدی شهر اصفهان با استفاده از مدل گری و موران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پراکندگی از موضوع های مهم در شهرسازی است که به خاطر عدم برنامه ریزی صحیح رخ داده است. این پدیده آثار نامطلوبی شهرها و زندگی شهری گذاشته و مشکلات اجتماعی و اقتصادی فراوانی به دنبال داشته است. در ایران از سال 1355 تاکنون نسبت شهرنشینی معکوس شده است و از حدود 30 درصد در سال 1355 به حدود 70 درصد در سال 1385 رسیده است. شهرهای ایران همچون بسیاری از شهرهای جهان سوم با افزایش سریع جمعیت و گسترش شهری مواجه بوده اند شهر اصفهان نیز مانند بسیاری از شهرهای کشور از این تحولات مصون نمانده و جمعیت آن در سی سال اخیر نزدیک به سه برابر رشد داشته است که این امر گسترش بی رویه شهر را نیز در پی داشته، به طوری که با گسترش فیزیکی بیش از 6 برابری در طی سه دهه اخیر، مشکلاتی از قبیل افزایش قیمت زمین و مسکن، کمبود امکانات زیربنایی و تخریب زمین های کشاورزی اطراف شهر از ره آوردهای نامطلوب آن بوده است. این مقاله به برسی فرم و شکل شهر اصفهان پرداخته و عوامل مؤثر بر آن را تحلیل و راهکارهایی برای رفع و تعدیل این فرآیند را ارائه نموده است. روش تحقیق، تحلیلی - توصیفی است، که به منظور تحلیل داده ها از ضرایب جینی و آنتروپی و موران و گری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد شهر اصفهان دارای الگوی متمرکز است اما الگوی تمرکز آن به صورت تک قطبی کامل نیست و مقداری پراکنش در آن به چشم می خورد که عمدتا به صورت نواری بوده است و از مرکز شهر به اطراف از مقدار تراکم کاهش می یابد. از رهیافت هایی که به جلوگیری از پراکندگی نا منظم شهر کمک می نماید، می توان به گسترش درون بافتی شهر، استراتژی توسعه عمودی و بالاخره فراهم کردن امکانات رفاهی در روستاها برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر اشاره کرد که به طور کلی، دستیابی به چنین شرایطی مستلزم توسعه آگاهانه شهرها و سیاست های توسعه پایدار کالبدی جوامع شهری است که از کارآمدترین پیشنهادها به منظور رفع پدیده پراکندگی بی رویه، می توان به تلفیق کاربری های زمین مختلط، حمل و نقل عمومی، توسعه فشرده درونی و تاکید بر سرمایه گذاری در نواحی که قبلا زیرساخت ها در آن ایجاد شده است و همچنین در زمینه شهرسازی؛ ساماندهی بلند مرتبه سازی ها و بافت مرکزی شهر با هدف احیاء بافت های قدیمی، همراه با تأمین دسترسی مناسب و تأمین ایمنی لازم با هدف افزایش خدمات دهی به ساکنان باید مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل مدیریت استراتژیک در کلانشهر مشهد با مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، به فاصله وضع موجود (مدیریت شهری کنونی مشهد) با وضع مطلوب (مدیریت استراتژیک شهری) به عنوان یک دغدغه بنیادی نگاه میکند، مبانی نظری مربوط به پارادایم استراتژی و مدیریت استراتژیک را بیان میدارد و به کمک مدل [1]SWOT، ضعفها، قوتها، فرصتها و تهدیدهایی که در کلانشهر مشهد برای مدیریت استراتژیک این شهر وجود دارد را شناسایی میکند. در ادامه استراتژیهای شایستهای را برای برپایی مدیریت استراتژیک در این شهر، پیشنهاد میدهد. اولویتبندی استراتژیهای پیشنهادی نیز یکی از موضوعاتی است که دنبال شده است. روش این پژوهش، روشی توصیفی و تحلیلی است بهطوری که به کمک پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز (قوتها، ضعفها، فرصتها، و تهدیدها) از طرف کارشناسان شهری (21 کارشناس) و شهروندان (384 شهروندان) گردآوری شد. در فرآیند تحلیل مدیریت استراتژیک کلانشهر مشهد، از ماتریسهای ارزیابی عوامل داخلی (IFE[2])، ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (EFE[3])، ماتریس عوامل داخلی- خارجی (IE)[4] و ماتریس برنامهریزی استراتژیک کمی (QSPM)[5] استفاده گردید. یافتهها نشان میدهد که مدیریت استراتژیک، در کلانشهر مشهد جایگاه شایستهای ندارد و اگر مدیریت شهری مشهد بخواهد حرکت خود را به سمت یک مدیریت استراتژیک شهری آغاز کند، باید استراتژیهای گروه تدافعی (WT)[6] که مبتنی است برکاهش نقاط ضعف و پرهیز از تهدیدها میباشد، را به ترتیب در اولویت قرار دهد: 1ـ حل مشکلات و بحرانهای روزمره شهری 2ـ افزایش همافزایی مدیریت شهری 3ـ حفظ ثبات سیستم شهری به جای تکامل آن.
[1]- S (Strength), W (Weakness), O (Opportunity), T (Threat).
[2]- Internal factor evaluation matrix.
[3]- External factor evaluation matrix.
[4]- Internal-external matrix.
[5]- Uantitative strategic planning matrix.
[6]- W (Weakness), T (Threat).
سنجش اثرگذاری شاخص های ICT بر زندگی روستاییان با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «روستا»، گاهی برابر با مفاهیمی مانند اقلیت، نواحی بی فایده از نظر اقتصادی، نواحی کوچک، حومه، مشتریان تجاری کوچک، فشرده از نظر اقتصادی، مشاغل خانگی، نواحی گسسته و منزوی و مانند آن است. با این وجود فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی با کاهش تأثیر عامل فاصله جغرافیایی ، نشان داده است که این تکنولوژی رابطه مهمی با نواحی روستایی دارد. در این ارتباط توسعه فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی در برخی از مناطق روستایی ایران تغییراتی را در شرایط حاکم بر زندگی روستاییان سبب ساز شده است. اگر چه دامنه و شدت تأثیرگذاری فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی بر کسی پوشید نیست، اما بازخورد توسعه این فناوری ها در کشورهای کمتر توسعه یافته چندان روشن نیست. از جمله مشکلات مطرح در این خصوص ابهام در حوزه های تأثیرگذاری ICT و نیز عدم وجود یک اجماع کارشناسی در این مورد است. این مطالعه به عنوان یک پژوهش کاربردی که به شیوه «توصیفی - تحلیلی» انجام گرفته است، در واقع پاسخی به این نیاز است. در این راستا پس از بررسی پیشینه مطالعات انجام شده، ادبیات موضوع و نظریه های مطرح در خصوص فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی مبنای نظری لازم برای استخراج حوزه های تأثیرپذیر زندگی روستایی از ICT فراهم شد. پس از آنکه حوزه ها مؤلفه های متأثر از ICT تعیین شد، با استفاده از مدل AHP گروهی، نظرات 20 کارشناس مرتبط ادغام شده و نتایج نهایی استخراج شد. انتخاب این کارشناسان به گونه ای بود که نزدیک ترین تخصص های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات و نیز مبحث توسعه و برنامه ریزی روستایی را در برگیرد. در نهایت پژوهش حاضر ضمن ارائه الگویی جدید از شاخص های زندگی روستایی که از فناوری اطلاعات و ارتباطات متأثر است، وزن و اهمیت این شاخص ها را در ارتباط با میزان تأثیرپذیری از ICT مشخص نموده است.
مدلسازی توسعه شهری با استفاده از اتوماسیون سلولی و الگوریتم ژنتیک (منطقه مورد مطالعه: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گسترش فیزیکی روزافزون و بدون برنامه ریزی شهرها، باعث کاهش کیفیت زندگی جوامع شهری و غیرشهری شده است. درک فرایند رشد شهری در برنامه ریزی و مدیریت شهری به منظور رسیدن به شهری پایدار بسیار مهم است. از طرف دیگر مدلسازی الگوهای فضایی شهری می تواند دید مناسبی در مورد اینکه چگونه شهرها تحت شرایط مختلف اجتماعی و اقتصادی و محیطی توسعه می یابند، ایجاد کند. تاکنون تلاش های زیادی در زمینه مدلسازی توسعه شهری با استفاده از اتوماسیون سلولی صورت پذیرفته است اما برای ایجاد یک مدل قابل اطمینان و معتبر هنوز برخی مسائل بصورت حل نشده باقی مانده است. پیچیدگی در فرآیند توسعه شهری، تعداد متغیرهای زیاد و وجود قوانین مختلف باعث گردیده تا کالیبراسیون مدل اتوماسیون سلولی، یکی از مسائل چالش برانگیز در شبیه سازی گسترش شهری باشد. در این تحقیق تلاش بر این بوده که با تلفیق اتوماسیون سلولی و الگوریتم ژنتیک مدلی مناسب جهت مدلسازی فرایند رشد شهری ایجاد شده و کاربردی عملی از آن در پیش بینی فرایند توسعه شهری شیراز بین سال های 1990 و2000 نشان داده شود. پارامتر های موثر در این فرایند تعداد همسایگی شهری، شیب زمین، فاصله تا راه های اصلی و مناطق غیر قابل توسعه می باشند که به هر کدام سهمی از ژن های کروموزوم اختصاص داده شده و نتایج بهینه از آن ها استخراج گشته و در نهایت از دقت کلی و شاخص کاپا برای ارزیابی مدل استفاده شده است. بدین ترتیب دقت کلی بدست آمده برابر با 91837/0 است که نشان دهنده ی این است که 837/91 درصد سلول ها درست شبیه سازی شده اند و مقدار شاخص کاپای نهایی 68406/0 بوده که نشان دهنده ی این است که نتایج شبیه سازی 406/68 درصد بهتر از زمانی است که شبیه سازی بطور تصادفی صورت پذیرد.