فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۱۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
عمق سکی یکی از شاخص های شفافیت پهنه های آبی است. در پژوهش حاضر برای نخستین بار مدل های رگرسیونی خطی تک متغیره و چندمتغیره به منظور پایش عمق سکی در دریای خزر با استفاده از تصاویر مریس شرح و بسط داده شده است. برخلاف مطالعات گذشته، در این تحقیق مدل ها آزمون می شوند تا دقت واقعی آنها در پایش عمق سکی مشخص گردد. اندازه گیری های میدانی عمق سکی که شامل 25 دادة مدل ساز و 12 داده آزمون است، در 25 گشت دریایی طی تیرماه تا آبان ماه سال 1384 در بخش جنوبی دریای خزر انجام شد. در این تحقیق از 25 تصویر سنجندة مریس در بازة زمانی اندازه گیری های میدانی استفاده شد. در رگرسیون تک متغیره، همبستگی بین عمق سکی و داده های بازتابش طیفی و نسبت آنها بررسی شد و روابطی که بیشترین همبستگی را داشتند انتخاب شدند. سپس با استفاده از داده های مدل ساز، بهترین مدل های خطی تک متغیره بین عمق سکی و پارامترهای بازتابشی ارائه و آزمون شد. مدل های رگرسیونی چندمتغیرة مناسب به کمک آمارة CP مالوز تعیین شدند و از میان آنها بهترین مدل با کمک داده های آزمون مشخص شد. نتایج نشان داد که جواب های مدل سازی چندمتغیره از مدل های تک متغیره بهتر و در مقایسه با دیگر مطالعات دارای ضریب همبستگی بیشتری است. در بهترین مدل چندمتغیره از داده های بازتابش در طول موج های 412، 510، 560، 681 و 779 نانومتر استفاده می شود و ضریب همبستگی و درصد خطای این مدل به ترتیب 7/0 و 7/37 درصد است. در نهایت نقشه های عمق سکی در دریای خزر از تصاویر مریس به کمک مدل مذکور استخراج شدند.
مکانیابی بهینه حسگرهای مانیتورینگ ترافیکی با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی و روش تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شبکه حسگرهای هوشمند به عنوان یکی از روش های نوین اخذ اطلاعات، در مدیریت ترافیک مطرح است که با امکان پایش هوشمند معابر شهری منجر به کاهش سوانح جاده ای می گردد. علیرغم اهمیت نصب و استقرار چنین تجهیزاتی مهمترین دغدغه تعیین مکان بهینه جهت نصب آنهاست. بنابراین آنچه در این تحقیق هدف ماست ارائه روشی مناسب در جهت مکانیابی بهینه حسگرهای ترافیکی است، روش پیشنهادی ترکیبی از روش های فازی سلسله مراتبی و تاپسیس است. لازم به ذکرست که برای تست روش پیشنهادی در این تحقیق بخشی از شبکه معابر شهری در شمال آمریکا به عنوان داده نمونه انتخاب گردید. در مرحله بعد با نظر کارشناسان ترافیک معیارهای تعیین مکان بهینه انتخاب گردید که در این تحقیق عبارت بودند از ترافیک متوسط سالیانه، شدت تصادفات، شیب متوسط و فاصله هر اتصال در شبکه شهری تا مکان های نیازمند کنترل ترافیک.برای مشخص کردن میزان اهمیت معیارهای ورودی از روش سلسله مراتبی فازی استفاده گردید، این روش با استفاده از اعداد فازی در مقایسه زوجی معیارها برای محاسبه وزن آنها، منجر به افزایش دقت محاسبات می گردد. در مرحله بعد وزن های محاسبه شده با استفاده از روش تاپسیس به رتبه بندی اتصالات شهری در محدوده مورد مطالعه پرداخت. در نهایت بعد از اجرای تحلیل مذکور با استفاده از نمره حاصل از روش تاپسیس اتصالات شهری در منطقه مورد مطالعه به سه کلاس متفاوت طبقه بندی شدند. اتصالات شهری قرار گرفته در کلاس اول به عنوان اتصالات شهری با بیشترین اولویت برای نصب حسگرها انتخاب شدند. بنابراین اتصالات مذکور در بیشترین اولویت برای نصب حسگرهای ترافیکی خواهند بود.
ریز پهنه بندی خطر زلزله شهر سبزوار با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر سبزوار یکی از شهرهای کهن استان خراسان رضوی است که در حال حاضر به عنوان دومین شهر پرجمعیّت استان خراسان رضوی بعد از مشهد شناخته می شود. طیّ دهه ی گذشته شاهد توسعه و گسترش سریع فیزیکی بوده که به ساخت و سازهای بدون ملاحظات ایمنی از نظر حوادث طبیعی از جمله زلزله و صرفاً برای پاسخ گویی به نیازهای سکونتی در کوتاه مدت انجام گرفته منجر گشته است. گسترش و توسعه ی شهر به سمت شمال موجب اشغال عوارض زمین شناسی و ژئومورفولوژی پر خطر مانند گسل ها، تپه های نئوژن، کانون های زلزله، شیب های تند و رسوبات آبرفتی و مخروط افکنه های جدید کواترنری شده است. در این تحقیق ابتدا مهم ترین عوامل مؤثر به عنوان عوامل اصلی تشدید خطر در صورت وقوع زمین لرزه شناسایی گشت، سپس لایه های اطلاعاتی با استفاده از GISساخته شدند که شامل لایه های فاصله از گسل، شیب، توپوگرافی، شیب لایه های زمین، لیتولوژی، کاربری زمین، تراکم جمعیّت و ساختمان، قدمت ساختمان و فاصله از کانون زلزله های تاریخی می باشند. در ادامه عوامل مؤثر به روش AHP وزن دهی گردیدند که نقشه پهنه بندی خطر در پنج گروه خطر بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم تهیه گردید. نقشه ی پهنه بندی تهیه شده نشان می دهد که در صورت بروز زلزله 11 کیلومتر مربع از وسعت شهر در پهنه خطر بسیار زیاد، 37 کیلومترمربع از وسعت شهر در پهنه خطر زیاد، 49 کیلومتر مربع از وسعت شهر در پهنه خطر متوسط، 60 کیلومترمربع از وسعت شهر در پهنه خطر کم، 59 کیلومتر مربع از وسعت شهر در پهنه خطر خیلی کم قرار می گیرند.
ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در توسعه ناحیه ای روستاهای پیرامون با استفاده از مدل AHP در نرم افزار GIS (مورد مطالعه: شهر بنجار- شهرستان زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه شهرهای کوچک به عنوان یک فرایند اجتماعی، اقتصادی و فضایی- مکانی در محیط روستایی باعث بهبود و افزایش خدمات به روستاییان و کاهش شدت وابستگی آنان به شهرهای رده بالاتر خود شده و به عنوان مراکزی مناسب در فضاهای روستایی با هدف انسجام فضایی مورد تأکید قرار گرفته اند. در دو دهه گذشته توجه ویژه ای به نقش شهرهای کوچک در توسعه نواحی روستایی و عملکرد مثبت آنها در الگوی سکونتگاهی مناسب در کشورهای در حال توسعه شده است. تحقیق حاضر با تکیه بر مطالعه در شهر کوچک بنجار در پی بررسی کارکرد اجتماعی و اقتصادی به روستاهای پیرامون در زمینه هایی مانند رشد اقتصادی و بهبود خدمات دهی اجتماعی در قالب 11 مؤلفه پرداخته شده است. نوع پژوهش حاضر کاربردی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی و اخذ اطلاعات از طریق پرسشنامه و مشاهده در روستاهای بالای50 خانوار با حجم نمونه 365 خانوار، با سطح اطمینان 95 درصد به کمک فرمول کوکران تعیین و انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و پردازش آنها از روش های آماری SPSS,Exsel و از مدل AHP و سیستم اطلاعات جغرافیایی به تعیین اهمیت نسبی فاکتور های مؤثر در سطح برخورداری از امکانات و خدمات روستاهای شهر کوچک بنجار پرداخته شد. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل یافته های پرسشنامه ای با آزمون T تک نمونه ای جهت تحلیل تأثیر کارکرد اجتماعی و اقتصادی شهر کوچک بنجار بر روستاهای اطراف پرداخته شد. که میانگین شاخص اجتماعی (2.72)، مورد تأیید و میانگین شاخص اقتصادی (3.52) رد گردید.
تحلیل فضایی مخاطرات طبیعی ناشی از برداشت بی رویه آب زیرزمینی در آبخوان ساحلی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب زیرزمینی بخش زیرسطحی و حیاتی چرخه هیدرولوژیکی را تشکیل می دهد که تحت تأثیر فرآیندهای هیدرولوژیکی، بوم شناسی و بیوژئوشیمیایی قرار می گیرد. مدیریت مناسب و کارآمد منابع آب زیرزمینی پیش نیاز تعیین تغییرات کیفی و کمی آن است. منابع آب زیرزمینی اغلب با درگیری هایی همچون مخاطرات طبیعی و فعالیت های انسانی روبه روست. در چند سال اخیر، برداشت بی رویه آب زیرزمینی از آبخوان ارومیه باعث پایین آمدن کیفیت آب زیرزمینی و، همچنین، هجوم آب شور به آبخوان ارومیه شده است. به دلیل اثرات زیست محیطی جبران ناپذیر و وخیم شدن شرایط آبخوان، مطالعه خطرهای طبیعی و آسیب پذیری آب زیرزمینی بسیار ضروری است. در این پژوهش، با استفاده بررسی های هیدروشیمیایی، سیستم اطلاعات جغرافیایی و تصمیم گیری چند معیار وزن دار، نقشه آسیب پذیری، برای تعیین روند کاهش کیفیت آب زیرزمینی به علت نفوذ آب شور و برداشت بی رویه آب زیرزمینی، طراحی شده است. شش لایه مؤثر بر ارزیابی مخاطرات طبیعی شامل کل املاح محلول، دبی چاه پمپاژ، ضخامت آبخوان، افت آب زیرزمینی، هدایت هیدرولیکی آبخوان و فاصله از ساحل یکپارچه شده و وزن و رتبه های مختلف برای آن ها معین شد. نتایج پژوهش نشان داد: مخاطرات طبیعی در شرق و شمال شرق آبخوان به علت نفوذ آب شور دریاچه ارومیه و برداشت بی رویه آب زیرزمینی بسیار بالا است.
تهیة نقشة دگرسانی در سامانة اپی ترمال مطرآباد، جنوب استان خراسان رضویبا استفاده از داده های دورسنجی سنجندة ASTER(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سامانة اپی ترمال مطرآباد واقع در 30 کیلومتری جنوب غرب بجستان در مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی حدواسط تا اسیدی واقع شده است. کانی سازی به صورت رگه ها، رگچه های نامنظم و برش های گرمابی نمایان می شود. دگرسانی گرمابی در اطراف رگه ها شکل می گیرد و شامل مجموعه های سیلیسی (5<متری رگه ها)، سریسیتی (10< متری رگه ها)، پروپیلیتی (50-30<متری رگه ها) و رسی است. در این مقاله، توزیع مکانی مجموعه های دگرسانی گرمابی با استفاده از داده های سنجندة آستر بررسی شده است. برای این منظور، روش های مختلف پردازش تصاویر از قبیل ترکیب رنگی کاذب، نسبت گیری باندی، آنالیز مؤلفه اصلی و طبقه بندی تصاویر آزمون شده اند. ترکیب رنگی 864 (RGB) و ترکیب نسبتی (5/4، 8/4، 9/4) برای شناسایی مناطق دگرسانی مناسب تشخیص داده شدند. تفکیک مجموعه های دگرسانی و تهیة نقشة دگرسانی برپایة روش طبقه بندی نظارت شده انجام شده است. تلفیق یافته های زمین شناسی، کانی شناسی و دورسنجی نشانگر قابلیت روش نسبت گیری باندی و آنالیز مؤلفه اصلی در شناسایی مجموعه های دگرسانی منطقة مطالعه شده است.
توسعه یک سیستم اطلاعات مکانی تحت وب برای پیش بینی و پایش آب گرفتگی های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات وضعیت سطح زمین وآب وهوا زمینه سازوقوع آبگرفتگی های مکرردرمناطق شهری شده است. سیستم های پیش بینی وپایش آب گرفتگی ابزاری مناسب برای اتخاذ سریع تصمیم هاوانجام اقدامات لازم درمقابله بااین بحران می باشند. دراین تحقیق یک سیستم اطلاعات مکانی تحت وب توسعه یافت که با دریافت شدت ومدت زمان بارش، قادربه پیش بینی وپایش آب گرفتگی های شهری می باشد. این سیستم مکانی مبتنی برمعماری سرویس گرابوده وبرای انجام پردازش های لازم از وب سرویس های پردازشی استاندارد استفاده می کند. سیستم ارائه شده دارای سه لایه ی داده، منطقو نمایش می باشد. لایه ی داده شامل داده های موردنیازسیستم است. لایه ی منطق شامل دووب سرویس پردازشی محاسبه ی مشخصه های هیدرولوژیکی و محاسبه ی آب گرفتگی می باشد. وب سرویس محاسبه ی مشخصه های هیدرولوژیکی،جهت وانباشت جریان را برمبنایا لگوریتمWASI محاسبه می کند. با ورود خروجی حاصل ازا ین سرویس به وب سرویس پردازشی محاسبه ی آب گرفتگی، موقعیت نقاط آب گرفته به همراه خصوصیات حجم، مساحت وعمق آن ها تعیین می شود. ایندوسرویس ازطریق یک وب سرویس پردازشی مرکزی زنجیره می شوند. همچنین لایه ی نمایش وظیفه ی دریافت ورودی ها ازکاربر و نمایش نقشه های خروجی را برعهده دارد. به منظورتست سیستم، بخشی ازم نطقه ی 22 شهرتهران به عنوان منطقه ی مورد مطالعه انتخاب شد. براساس نتایج،مجموع مساحت مناطق آب گرفته برای رویداد بارش انتخاب شده، 0/81درصد مساحت کل منطقه ی مورد مطالعه می باشد. ارزیابی سیستم بااستفاده از روش نظرسنجی کاربران انجام شد وقابلیت های شبیه سازی آب گرفتگی وارزیابی وضعیت آب گرفتگی و نیز واسط کاربری آن مورد نظرسنجی قرار گرفت. واسط کاربری سیستم وقابلیت شبیه سازی آب گرفتگی به ترتیب بیش ترین وکم ترین میزان رضایت کاربران رابه خود اختصاص دادند. پیاده سازی این سیستم بااستفاده ازوب سرویس های مکانی استاندارد مبنا، قابلیت استفاده مجدد از این سرویس ها رافراهم نموده است.
مکانیابی فضاهای چند منظوره با هدف مدیریت بحران بعد از زلزله مورد شناسی: بافت فرسوده شهر شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوادث طبیعی و از جمله ی آن ها زلزله، همیشه به عنوان یکی از مخرب ترین عوامل آسیب رسان در سکونتگاه های انسانی از دیرباز مطرح بوده است. این مسأله در شهرها به عنوان عالی ترین مراکز تجمع انسانی، به علت تراکم جمعیتی و با توجه به آسیب پذیری بافت های قدیمی و فرسوده در آن ها، بحث برنامه ریزی و مدیریت بحران را به عنوان ضرورتی غیر قابل اجتناب مطرح می سازد. در پژوهش حاضر که از لحاظ روش شناسی به صورت «توصیفی- تحلیلی» گردآوری شده است، هدف پژوهش شناسایی و مکانیابی فضاهای چند منظوره، با هدف مدیریت بحران بعد از زلزله در بافت قدیمی شهر شوشتر می باشد. جهت مکانیابی فضاهای چند منظوره، با استفاده از نظرات کارشناسان 8 نوع از فضاهای شهری شامل فضای سبز، فضاهای ارتباطی، فضاهای پایانه های مسافربری، فضاهای اداری، فضاهای ورزشی، فضاهای آموزشی، فضاهای درمانی و امداد و نجات و فضاهای باز خالی انتخاب شده اند. جهت ارزش گذاری فضاهای منتخب برای اولویت بندی مکان مناسب برای مدیریت بحران در بعد از زلزله در بافت فرسوده شهر شوشتر، از نظرات 15 نفر از کارشناسان استفاده شده است. برای تحلیل وزنهای بدست آمده از نظرات کارشناسان از مدل تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی (FDAHP) استفاده شده است. نتایج حاصل از این مرحله، هم به صورت وزن بندی فازی در قالب حداقل، میانگین و حداکثر وزن فازی و هم به صورت وزن غیرفازی شده نهایی بدست آمده و نهایتاً با تلفیق این نتایج در محیط نرم افزار Arc GIS، به نقشه های فازی و غیر فازی نهایی مکانیابی فضاهای چندمنظوره جهت مدیریت بحران در بافت فرسوده شهر شوشتر انجام گرفته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که فضاهای باز و خالی با کسب 769/0، حداکثر وزن فازی و 356/0 وزن غیر فازی نهایی؛ از دیدگاه کارشناسان در اولویت اول مکانی برای مدیریت بحران به آسیب دیدگان زلزله در بافت فرسوده شوشتر می باشد و ثانیاً قسمت های جنوب و جنوب غربی بافت فرسوده با توجه به نتایج پژوهش بهترین مکان ها جهت مدیریت بحران در بعد از زلزله از لحاظ اسکان آسیب دیدگان می باشند.
آشکارسازی خودکار تغییرات در تصاویر ماهواره ای چندزمانه مبتنی بر حد آستانه گذاری با الگوریتم بهینه سازی توده ذرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشکارسازی صحیح و آنی تغییرات پوشش و کاربری اراضی از موضوعات مهم حوزة برنامه ریزی و مدیریت اراضی به شمار می آید. یکی از روش های متداول شناسایی تغییرات، آنالیز تصاویر سنجش از دوری با تکنیک هایی نظیر حد آستانه گذاری تصویر اختلاف است. روش های متداول حد آستانه گذاری، عموماً مبتنی بر جست وجوی فراگیر و مستلزم صرف هزینة محاسباتی بالایی هستند. از طرفی، ماهیت تک بعدی آنها سبب می شود تا در حل مسائل چندبعدی همچون حد آستانه گذاری تصاویر چندطیفی سنجش از دوری زمان محاسبات به طور نمایی افزایش یابد. راهکار پیشنهادی این پژوهش برای کاهش زمان محاسبات تکنیک های متداول حد آستانه گذاری، استفاده از الگوریتم بهینه سازی توده ذرات است که تکنیک سریع و کارآمدی را برای شناسایی تغییرات معرفی می کند. روش پیشنهادی همراه با چندین روش متداول حد آستانه گذاری روی دو سری دادة تصاویر دوزمانة سنجنده TM پیاده سازی شد. برای ارزیابی قابلیت تکنیک ارائه شده در این پژوهش از سه پارامتر زمان محاسبات، صحت آشکارسازی تغییرات و پایداری الگوریتم در برآورد حد آستانة بهینه استفاده شد. نتایج ارزیابی نشان می دهند که الگوریتم پیشنهادی ضمن حفظ صحت آشکارسازی تغییرات، سبب کاهش زمان محاسبات در حدود 15 درصد و 98 درصد در مقایسه با دو تکنیک حد آستانه گذاری OTSU و کمینه سازی مجموع واریانس داخل کلاسی شده است. همچنین با مقایسة مقادیر جدول توزیع نرمال استاندارد با آمارة آزمون برآوردشده، ثبات الگوریتم پیشنهادی در برآورد حد آستانة بهینه در سطح اطمینان 90 درصد پذیرفته شد. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر قابلیت بالای تکنیک پیشنهادی در حد آستانه گذاری سریع، پایدار و کارآمد تصویر اختلاف به منظور آشکارسازی خودکار و نظارت نشدة تغییرات در تصاویر ماهواره ای چندزمانه است.
استفاده از تلفیق تصاویر نوری و راداری برای تیپ بندی مراتع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش از دور را می توان به عنوان ابزاری قدرتمند با به کارگیری داده از منابع مختلف و تلفیق آنها با یکدیگر برای طبقه بندی انواع پوشش گیاهی و کاربری اراضی به کار گرفت. طبقه بندی انواع مراتع، اطلاعات اصلی را برای آنالیز بهره وری کشاورزی، محاسبة کربن و شناسایی تنوع زیستی فراهم می کند. نخستین مجموعه داده های استفاده شده در مطالعة حاضر، تصویر لندست (Thermatic Mapper) TM و دومین مجموعة داده ها، تصویر راداری ENVISAT ASAR برای منطقة مورد مطالعه واقع در محدودة شمال غربی شهر تهران (البرز جنوبی) است. در پژوهش حاضر، پس از اعمال چندین روش تصحیح توپوگرافی تصویر نوری که همگی جزو روش های غیرلامبرتی اند و با توجه به معیارهای ارزیابی این روش ها، تصحیح توپوگرافی تصویر نوری انجام شد. در ادامه، سودمندی و بهبودی که با استفاده از ویژگی های استخراج شده از تصویر راداری و نوری که شامل بافت آنهاست و در تلفیق با باندهای طیفی تصویر نوری به کار رفته است. روی نتایج طبقه بندی نهایی بررسی شد. برای انتخاب ویژگی های مستقل که منتج به بالاترین صحت نتایج شود از الگوریتم ژنتیک استفاده شد. تأثیر استفاده از داده های ارتفاعی منطقه و شاخص های گیاهی تصویر نوری بر نتایج نهایی طبقه بندی در بخش دیگری از تحقیق بررسی و باندهای بهینه انتخاب شدند. نتایج به دست آمده نشان دهندة افزایش صحت کلی و ضریب کاپای طبقه بندی بیشترین شباهت از 04/77 و 7317/0 برای تصویر نوری اولیه به 1/78 و 7495/0 در حالت استفاده از الگوریتم ژنتیک و 37/83 و 8036/0 در حالت استفاده از داده های ارتفاعی و شاخص های گیاهی است. کلید واژه ها : تلفیق تصاویر، طبقه بندی مراتع، تصحیح توپوگرافی، بافت تصویر، سنجش از دور.
تعیین تناسب اراضی برای کشت محصولات کشاورزی با استفاده از GIS و سیستم های استنتاج گر فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد سریع جمعیت، توسعه و گسترش شهرها و محدودشدن زمین های کشاورزی، ارزیابی زمین ها برای استفادة بهینه و افزایش تولید در واحد سطح و تصمیم گیری هدفمند در تخصیص زمین های کشاورزی به بهترین کاربری، اهمیت ویژه ای دارد. در پژوهش حاضر مدلی برای برنامه ریزی تخصیص محصولات کشاورزی ارائه شده است که در آن با محاسبة میزان تناسب سرزمین با استفاده از سیستم های استنتاج گر قاعده مبنای فازی و تعیین تقاضا و مدنظر قراردادن توالی کشت محصولات، نوع محصول کشاورزی در منطقة موردنظر تعیین می شود. مدل ارائه شده با استفاده از نرم افزارهای GAMS 23.7، MATLAB و ArcGIS 9.3 در شهرستان برخوار و میمه واقع در استان اصفهان پیاده سازی شد. نتایج تخصیص محصولات کشاورزی و بررسی سه نوع تناوب زراعی موجود نشان دادند که مساحت اختصاص داده شده به محصولات گندم، گندم ذرت، جو، جو ذرت، ذرت، یونجه و سیب زمینی برای سال 1390 به ترتیب برابر با 82/27، 64/21، 27/7، 85/5، 36/7، 36/6 و 74/1 درصد از کل مساحت اختصاص داده شده به کاربری کشاورزی در منطقه است. همچنین که توزیع مکانی این محصولات به گونه ای است که به منظور دستیابی به تولید بهینه، می بایست کشت گندم، جو و ذرت به صورت سیستم کشت دومحصولی در قسمت جنوبی شهرستان، و کشت یونجه و ذرت عمدتاً در قسمت های شمالی شهرستان صورت گیرد. با استفاده از مدل ارائه شده، می توان مناسب ترین محصول برای کشت در ناحیه ای مشخص را تعیین کرد و با تعریف سناریوهای مختلف اطلاعات مفیدی را برای برنامه ریزان بخش کشاورزی تولید کرد.
پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه گویجه بل اهر با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی حساسیت اراضی حوضه گویجه بل در وقوع زمین لغزش با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) می باشد. مهم ترین دلیل انتخاب این حوضه برای پژوهش، مشاهده زمین لغزش های موجود در منطقه توسط پژوهشگر و نگرش حفاظت زیست محیطی نگارند گان است. این حوضه یکی از زیرحوضه های اهرچای به وسعت 7406 هکتار با موقعیت جغرافیایی ً26/21، َ47، ْ46 تا ً64/53، َ56، ْ46 طول شرقی و ً13/42، َ21، ْ38 تا ً04/39، َ27، ْ38 عرض شمالی می باشد. معیارهایی که جهت تحلیل حساسیت زمین لغزش ها در حوضه مورد بررسی انتخاب گردید شامل 9 پارامتر (شیب، جهت، ارتفاع، سنگ شناسی، گسل، شبکه ارتباطی، کاربری اراضی، بارش و آبراهه های اصلی) است که از نقشه های پایه و مطالعات میدانی و تصویر ماهواره ای اسپات استخراج و با استفاده از تکنیک های مکانی تحت GIS در 5 طبقه نسبت به تأثیر هر واحد در وقوع زمین لغزش ارزش گذاری اولیه شد. سپس با استفاده از برنامه الحاقی ماریونی (اکستنشن AHP) مقایسه دوبه دو بر روی لایه ها انجام و نقشه نهایی حساسیت اراضی در وقوع لغزش استخراج گردید. نتایج حاصل از تحلیل حساسیت زمین لغزش ها در حوضه گویجه بل نشان داد که تأثیرگذارترین عامل در وقوع زمین لغزش با توجه به بیش ترین وزن معیار سنگ شناسی با وزنی برابر با 3113/0 و معیار ارتفاع با حداقل وزن (0178/0) با تأثیر کمترین مقدار در وقوع زمین لغزش در حوضه گویجه بل هستند. هم چنین تحلیل خطر زم ین لغزش در حوضه مورد مطالعه ن شان می دهد که اراضی در معرض خطر با استطاعت لغزش بسیار بالا بالغ بر 1222 هکتار مساحت می باشد که این میزان در حدود 5/16 درصد از کل منطقه را شامل می شود.
استفاده از آنالیزهای مورفولوژی به منظور بهبود دقت طبقه بندی تصاویر ابر طیفی با حد تفکیک بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنالیز موفولوژی، با تمرکز بر آنالیز روابط مکانی بین پیکسل های همسایه، پردازش تصویر کامل تری را در مقایسه با آنالیزهایی که بر پایة اثر طیفی یک پیکسل تنها هستند، به دست می دهد. روش پیشنهادی در این مقاله با استفادة هم زمان از اطلاعات طیفی و اطلاعات مکانی حاصل از آنالیز مورفولوژی نتایج نهایی طبقه بندی را در تصاویر ابر طیفی بهبود می بخشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از نمونه های آموزشی محدود، ویژگی های منتخب اولیه استخراج شدند و پس از اعمال آنالیزهای مورفولوژی روی هر یک از آنها، پروفایل های مورفولوژی تشکیل شدند و از ترکیب این پروفایل ها، پروفایل مورفولوژی گسترده تولید شد. سپس پروفایل مورفولوژی گسترده شده با ویژگی های منتخب اولیه ترکیب شد و مجدداً استخراج ویژگی نهایی صورت گرفت. ویژگی های منتخب نهایی با استفاده از طبقه بندی کنندة ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی شدند. سپس پس پردازش تصویر نهایی با استفاده از فیلتر رأی گیری اکثریت انجام شد. این روش، روی دادة شهری و نیمه شهری از سنجندة ROSIS تست شد. دقت طبقه بندی نهایی از 86/98 و 70/82 درصد در روش های معمولی به 36/99 و 75/95 درصد در روش پیشنهادی به ترتیب در تصویر منطقة شهری و نیمه شهری افزایش یافته است. کلید واژه ها : آنالیز مورفولوژی، ماشین بردار پشتیبان، استخراج ویژگی، طبقه بندی، رأی گیری اکثریت.
محاسبه، ارزیابی و تحلیل توزیع مکانی شاخص پرتو فرابنفش در گستره ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرتو فرابنفش در محدوده طول موج کوتاه خورشید دارای انرژی زیادی است که می تواند باعث بیماری های پوستی، چشمی، تخریب ژنتیکDNA ، اختلال در سیستم ایمنی بدن و پیری زودرس در انسان شود. در این پژوهش به منظور محاسبه میزان پرتو فرابنفش، 94 نقطه نماینده با بهترین پراکنش در گستره ایران انتخاب گردید. سپس میانگین شاخص پرتو فرابنفش، در دوره آماری 2011-2000 برای تمامی ماه ها محاسبه شد. آنگاه به وسیله روش درونیابی IDW به تحلیل فضایی توزیع مکانی شاخص فرابنفش در مقیاس ماهانه و فصلی اقدام گردید و مشخص شد در دوره گرم سال، ارتفاعات بیشتر و عرض های پایین تر به ویژه در استان های سیستان و بلوچستان، کرمان، هرمزگان و فارس دارای میزان پرتو فرابنفش بیشتر بوده و از این رو خطر آسیب چشم و ابتلا به بیماری های پوستی بالاتر می رود. در مقابل استان های گیلان، مازندران، گلستان، اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی پرتو کمتری دریافت می کنند. برای تهیه نقشه میانگین سالانه شاخص فرابنفش به ارزیابی روش های زمین آمار جهت تعیین بهترین روش میانیابی پرداخته شد. نتایج نشان داد که مدل کروی چهار وجهی با تکنیک کریجینگ معمولی، مناسبترین مدل جهت برازش میانگین سالانه فراسنج پرتو فرابنفش در گستره ایران می باشد. نقشه نهایی نشان داد که در مقیاس سالانه، 4 درصد از مساحت کشور از شاخص پرتو فرابنفش متوسط برخوردار است که استانهای حاشیه دریای خزر را در بر می گیرد. 54 درصد از سطح کشور که نیمه شمالی کشور را شامل می شود، شاخص زیاد پرتو فرابنفش دریافت می کند و 42 درصد از مساحت کشور که عموما استان های جنوبی کشور را در برمی گیرد، از میزان شاخص خیلی زیاد برخوردار است.
ارزیابی دقت شاخص NDSI استخراج شده از تصاویر MODIS در مناطق دارای شیب متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سطوح برفی در طول زمان تغییرات زیادی می یابند و در نتیجه برای پایش آنها به استفاده از تصاویری با قدرت تفکیک زمانی نسبتاً بالا نیاز است. برای این منظور، سنجندة MODIS مستقر روی ماهواره های Terra/Aqua مناسب به نظر می رسد. پارامترهای گوناگونی بر دقت برآورد سطح پوشش برف (SCS) تأثیر می گذارند که توپوگرافی سطح (شیب و جهت شیب) یکی از آنهاست. قدرت تفکیک مکانی پایین تصاویر MODIS و وجود پیکسل های مختلط، دقت برآورد SCS با استفاده از این تصاویر را کم می کند. در پژوهش حاضر، نتایج SCS حاصل از تصاویر MODIS، از طریق مقایسه با تصاویر دارای قدرت تفکیک مکانی متوسط مانند ASTER واقع بر سکوهای مشابه MODIS، ارزیابی می شود. در این پژوهش شاخص NDSI برگرفته از MODIS و ASTER در مناطقی با شیب 20 تا 50 درصد مقایسه گردید و دو مدل MODMASTER و MODFASTER برای بهبود دقت تخمین SCS به وسیلة MODIS ایجاد شد. نتایج به دست آمده از MODMASTER، نشانگر پارامتر همبستگی (R2) با شاخص برف مشابه MODIS به میزان تقریباً 76 درصد و RMSE در حدود 047/0 است. در مدل MODFASTER، که برای تخمین کسر پوشش برف در هر پیکسل ایجاد شده، پارامتر همبستگی (R2) درحدود 75 درصد و RMSE درحدود 09/0 در مقایسه با کسر پوشش برف محاسبه شده به وسیلة ASTER است. مقایسة نتایج حاصل از این پژوهش با مقادیر به دست آمده از سایر پژوهش ها نشان دهندة بهبود در برآورد سطح پوشیده شده از برف است.
تخمین میزان زیست تودة جنگل ها با استفاده از تصاویر رادار با روزنة مجازی مطالعة موردی: جنگل خیرودکنار نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجمع گازهای گلخانه ای در اتمسفر، مهم ترین عامل افزایش دمای کرة زمین از نیمة دوم قرن بیستم به بعد، شناخته شده است. به دام انداختن کربن در جنگل ها و میان درختان راه حلی عملی، کارآمد و ارزان برای کاهش سطح دی اکسید کربن در اتمسفر است. بنابراین اندازه گیری زیست توده در بررسی تغییرات آب وهوایی و چرخة کربن جهانی اهمیت ویژه ای دارد. در پژوهش حاضر روشی بر پایة تبدیلات موجک به منظور تخمین زیست توده در منطقه ای جنگلی با درختان پهن برگ در شمال ایران ارائه شده است. تبدیلات مختلف موجک (تبدیلات دوبعدی گسسته) روی تصویر رادار با روزنة مجازی سنجندة ALOS PALSAR اعمال شدند و ضرایب به دست آمده به عنوان داده های جداگانه ذخیره شدند. میزان همبستگی هریک از پارامترهای محاسبه شده با مقدار زیست توده به وسیلة آنالیز رگرسیون چندگانه بررسی شد. نتایج نشان دادند که ضرایب به دست آمده از تبدیل موجک Db2 در مقایسه با سایر تبدیلات، همبستگی بیشتری با مقدار زیست توده دارند. در تجزیة یک مرحله ای، مقدار همبستگی با زیست توده تقریباً 5/0 و در تجزیة دومرحله ای تصاویر، مقدار همبستگی به دست آمده برای تصویر مایکروویو به بیش از 75/0 ارتقا پیدا کرد. پژوهش حاضر نشان داد که استفاده از تبدیلات موجک می تواند روش مناسبی برای تخمین زیست توده به ویژه در مناطقی با ساختار پوشش گیاهی پیچیده باشد. کلید واژه ها : تصاویر آلوس پالسار، تبدیل موجک، زیست تودة جنگل، آنالیز رگرسیون چندگانه.
طبقه بندی کاربری اراضی برمبنای ویژگی های مفهومی و مدل گام به گام طبقه بندی پوشش اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه استخراج اطلاعات از چگونگی بهره برداری از سطح زمین در نواحی شهری، از المان های مهم در سطوح خرد و کلان برنامه ریزی و تصمیم گیری به شمار می رود. تاکنون تحقیقات چندانی در حوزة استخراج خودکار اطلاعات کاربری اراضی انجام نشده است. سنجش از دور به عنوان یکی از ارزان ترین و سریع ترین راه ها، به ویژه پس از ظهور آنالیزهای شیء مبنا، توانایی مناسبی در این حوزه یافته است. هدف پژوهش حاضر، استخراج اطلاعات کاربری اراضی روی یک ناحیة شهری متراکم و پیچیده است و برای این منظور از سیستم سلسله مراتبی شامل سطوح پوشش اراضی و کاربری اراضی استفاده شد. پس از پیاده سازی روش طبقه بندی پوشش اراضی مرحله به مرحله، استخراج واحدهای کاربری اراضی با استفاده از اطلاعات پوشش اراضی انجام شد و فضای ویژگی ای شامل بیش از 50 ویژگی مفهومی، براساس اطلاعات سطوح پوشش اراضی طراحی و استخراج گردید. پس از این مرحله، ویژگی های بهینه با بالاترین میزان جداپذیری بین کلاسی با استفاده از الگوریتم SFFS از میان این ویژگی ها استخراج شدند. در نهایت با پیاده سازی روش طبقه بندی نزدیک ترین همسایة فازی، طبقه بندی کاربری اراضی براساس ویژگی های بهینه اجرا شد. طبقه بندی کاربری اراضی روی دو سیستم کلاسی ترکیبی و غیرترکیبی پیاده سازی شد و سیستم ترکیبی به عنوان مناسب ترین سیستم کلاسی شناسایی گردید. روش پیش رو بدون درنظرگرفتن معیار مساحت اشیای کاربری اراضی، دارای دقت 88 درصد و با درنظرگرفتن این معیار، دارای دقت 93 درصد است.
پیش بینی احتمال مکانی وقوع برف با استفاده از داده های سنجش از دور و زنجیرة مارکوف مرتبة یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و برآورد ذخایر برفی در مطالعات بیلان آب و بهره برداری بهینه از منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشکی چون ایران که دارای ریزش های فصلی برف هستند، اهمیت فراوانی دارد. در حوضه های آبریز حوالی دامنه های برف گیر نظیر زاگرس که سیلاب های بهاره سهم عمدة جریان های سطحی را تشکیل می دهند، پیش بینی احتمالاتی ذخیرة برفی پایان سال ضروری است. در پژوهش حاضر، پیش بینی احتمالی وقوع برف در حوضة آبریز رودخانه های کرخه، دز، کارون و بخشی از حوضة مارون با استفاده از مدل زنجیرة مارکوف مرتبة یک بررسی شد. برای این منظور از داده های سطح برف استخراج شده از تصاویر ماهواره ای سنجندة NOAA-AVHRR در طول سال های آبی 1367 تا 1383 استفاده شد. حالت های ممکن در نقشه های برف به صورت وجود (عدد یک) و نبود برف (عدد صفر) تعریف شد. سپس با اعمال فرایند زنجیرة مارکوف، پیش بینی احتمال مکانی وقوع برف برای اسفندماه سال های 83-1379 صورت گرفت. نتایج نشان دادند که پیش بینی احتمالاتی سطح برف در اسفندماه تطبیق مناسبی با نقشه های حداکثر پوشش سطحی برف به دست آمده از تصاویر ماهواره ای دارد. وضعیت پوشش سطح در بیش از 60 درصد سطح حوضه با احتمال 100 درصد و در 80 درصد سطح حوضه، با احتمال 50 تا 90 درصد به درستی پیش بینی شده است. افزون بر این، به منظور ارزیابی کمی عملکرد مدل پیش بینی از روش جداول وابستگی استفاده شد. نتایج ارزیابی مدل برمبنای سه معیار احتمال ردیابی (POD)، نسبت هشدار غلط (FAR) و موفقیت بحرانی (CSI)، نیز توانمندی مدل زنجیرة مارکوف را در پیش بینی سطوح برفی نشان می دهند. کلید واژه ها : احتمال وقوع برف، زنجیرة مارکوف مرتبة یک، ماتریس احتمالات انتقال.
مکان یابی مراکز امدادرسانی در شهر یزد با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای و GIS FUZZY(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین مکان های مناسب برای استقرار مراکز امدادرسانی هنگام وقوع بحران ها، یکی از برنامه ریزی های کوتاه مدتی است که به منظور مدیریت بحران انجام می گیرد. اهداف این پژوهش، ارائه الگویی مناسب و کاربردی برای مکان یابی مراکز امدادرسانی در شهر یزد و انتخاب مکان های مناسب، به منظور احداث مراکز امدادرسانی به هنگام وقوع بحران ها در شهر یزد هستند. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی بوده و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی و اسنادی است. برای این کار نخست با استفاده از روش دلفی شانزده معیار اصلی و مؤثر در مکان یابی این مراکز، در چارچوب شش خوشه شناسایی شدند. سپس با بهره گیری از نظرات کارشناسان و فرایند تحلیل شبکه ای، وزن نهایی هر یک از معیارها تعیین شد. پس از آن با آماده سازی و تلفیق لایه های مربوط به هر معیار با وزن آن معیار در فرایند تحلیل شبکه ای و استفاده از عملگرهای اجتماع فازی و اشتراک فازی، مکان های مناسب برای مراکز امدادرسانی در شهر یزد مشخص شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که چگونه می توان روش های تصمیم گیری چندمعیاره را با سیستم اطلاعات جغرافیایی و منطق فازی بر اساس نظر کارشناسان و متخصصان برای مکان یابی مراکز امدادرسانی تلفیق کرد. از این رو، الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند در مکان یابی سایر کاربری های شهری، به ویژه مراکز امدادرسانیِ شهرهای مختلف، مورد استفاده قرار گیرد. به دلیل قرارگیری مساحت بزرگی از بافت فرسوده یزد در بخش مرکزی و نواحی اطراف آن، پیشنهاد می شود با وجود تمرکز مکان های تعیین شده در این محدوده، تصمیماتی جامع و کاربردی برای نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده این شهر انجام گیرد تا ضمن کاهش خسارت های ناشی از بحران ها، از فشارهای جمعیتی به این مراکز در زمان بحران ها کاسته شود.
بررسی روند تغییرات خط ساحلی با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، مطالعه موردی : ساحل شهرستان بندر دیر، خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی ساحلی به لحاظ فیزیکی و اکولوژیکی تحت تاثیر عامل های طبیعی و انسانی دائماً در حال تغییر هستند. این تغییرات بر روی خط ساحلی و نواحی ساحلی تأثیر گذاشته و در ادامه اثر منفی بر زندگی انسانی، فعالیت های انسانی و ارتباطات دریایی می-گذارد. پایش ناحیه ساحلی، امری مهم در توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست آن است؛ جهت پایش ناحیه ساحلی، استخراج خط ساحلی در زمان های مختلف کاری اساسی است. خط ساحل یکی از مهم ترین عارضه های خطی برروی سطح زمین بوده که طبیعت پویا را نشان می دهد. خطوط ساحلی توسط کمیته داده جغرافیایی بین المللی (IGDC) به عنوان یکی از مهم ترین عارضه های جغرافیایی برروی سطح زمین تعریف شده و از نظر جغرافیایی خط تلاقی ناحیه ساحلی و سطح پهنه آبی است. بر این اساس، تهیه نقشه خط ساحلی و تعیین تغییرات جهت ناوبری ایمن، مدیریت منابع، حفاظت محیط زیست، برنامه ریزی و توسعه پایدار ساحلی ضروری است. محدوده مطالعاتی؛ شهرستان دَیّر یکی از شهرستان های استان بوشهر در جنوب ایران و در ساحل خلیج فارس قرار دارد. گسل ها، شکستگی های دامنه کوه ها و وجود صدف های دریایی در شیارها، حکایت از پایین رفتن سطح آب دریا، حرکات زمین و مدفون شدن مواد آلی با گل های آهکی در ته دریا است. در پژوهش حاضر از تصاویره ماهواره ای لندست TM، ETM و ETM+ سال های 1987، 2000 و 2006 برای پایش تغییرات خط ساحل شهرستان بندر دیر استفاده شده است. جهت بررسی و تعیین تغییرات مکانی خط ساحل منطقه مورد مطالعه، تغییرات مکانی از روی تصاویر سه سال 1987، 2000 و 2006 در 50 نقطه با فاصله های مساوی 3000 متر اندازه گیری شد. تغییرات مکانی خط ساحلی در این 50 نقطه به گونه-ایست که محدوده مطالعاتی از سال 1987 به سال 2000 شاهد پیشروی آب دریا به سمت خشکی و کاهش محدوده ساحلی در تمام نقاط بوده، در سال 2000 به 2006 نیز، ساحل شهرستان با پیشروی آب و کاهش مساحت خشکی ناحیه ساحلی در بیش تر نقاط مواجه بوده است. کم ترین و بیش ترین مقدار جابجایی خط ساحلی از سال 1987 تا سال 2000 به ترتیب 17 و 2829 متر بوده و این مقادیر طی سال های 2000 تا 2006 به ترتیب به 800 و 2 متر است؛ میانگین این تغییرات در دوره اول بررسی 502 و طی دوره دوم 138 متر به دست آمده است.