فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسکن یکی از مهم ترین مسائل جامعه شهری می باشد.از یک سو، روشن است که داشتن برنامه ای سازماندهی شده در این بخش، نیازمند شناخت درست و تجزیه وتحلیل است، از سوی دیگر یکی از نظریه هایی که در دهه های اخیر برای مواجه با معضلات شهری نمود پیداکرده است، نظریه شهر هوشمند است. هدف از پژوهش بررسی شاخص های مسکن در ایران و جهان و تأثیرات شهر هوشمند بر این شاخص ها است. پژوهش از نوع کاربردی است و با رویکردی کیفی به بررسی شاخص های مسکن در ایران و جهان با استفاده از داده پردازی به روش اسنادی و کتابخانه ای پرداخته است. سپس از شیوه تحلیل محتوا برای دست یابی به داده ها و تحلیل آن ها به منظور تبیین اهداف مطالعات استفاده شده است و با مقایسه شاخص ها مسکن در ایران و جهان و تأثیراتی که شهر هوشمند بر این موارد دارد، یافته های پژوهش شکل گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هوشمند شدن شهرها در برخی از شاخص های مسکن تاثیرگذار است (مواردی نظیر کار و خرید از راه دور در شهر هوشمند نیاز به افزایش مساحت و تعداد اتاق و سایر شاخص های کالبدی را در یک مسکن شهری افزایش می دهد، کاربری مختلط و استفاده از سیستم های الکترونیک می تواند در افزایش و یا کاهش قیمت مسکن به عنوان یک شاخص اقتصادی تاثیرگذار باشد، همچنین استقلال واحدها در شهر هوشمند سبب کم شدن روابط همسایگی که از شاخص های اجتماعی مسکن است می شود)، لذا می بایست در سیر برنامه ریزی شهری، مواردی نظیر هوشمند شدن شهرها و متعاقب آن، تاثیراتی که بر سایر ابعاد و مؤلفه های شهری دارند را نیز در نظر گرفت.
بررسی عوامل مؤثر بر احساس امنیت اجتماعی زنان در بوستان های شهری (مورد مطالعه: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت به عنوان نیازی اساسی در اجتماع های انسانی از جایگاه خاصی برخوردار است. با تأکید بر مسائل زنان شاید بتوان گفت شهرها آینه تمام نمای تبعیض علیه زنان به شمار می روند. توجه به امنیت زنان براساس خصوصیات و استانداردهای ویژه آنان در کنار خصوصیات فضایی مورد نیاز مردان می تواند یکی از ابزارهای تأمین برابری اجتماعی تلقی گردد. هدف این پژوهش بررسی احساس امنیت اجتماعی زنان در بوستان های شهر ایلام می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. داده های مورد نیاز ازطریق منابع اسنادی و میدانی گردآوری و با استفاده از نرم افزارهای Excel و Spss و با به کارگیری آزمون های پیرسون، آزمون خیدو و روش رگرسیون چندگانه توأم انجام شده است. جمعیت آماری مورد مطالعه تمامی شهروندان(زنان) شهر ایلام بوده که در این میان 350نفر بااستفاده از فرمول کوکران به روش سهمیه ای انتخاب شده اند. نتایج این بررسی نشان میدهد احساس امنیت زنان در بوستان ها متأثر از رضایت مندی آنان از خدمات موجود در بوستان و همچنین اصول امنیت اجتماعی است. ویژگیهای شخصی زنان مصاحبه شونده -سن، سطح تحصیلات، مهاجرت و اشتغال- با اینکه بر میزان ساعت ها و زمان استفاده و نحوه حضور آنها در بوستان مؤثر بوده است اما تأثیر معناداری بر میزان احساس امنیت آنان ندارد.
عوامل تعیین کننده نگرش کشاورزان نسبت به مدیریت پایدار منابع آب (مورد مطالعه: شهرستان کمیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت منابع آب به عنوان یک عنصر کلیدی در تمام زیربخش های اقتصادی به ویژه کشاورزی و درعین حال، محدودیت و کمبود شدید این منابع، حرکت به سوی مدیریت پایدار منابع آب امری اجتناب ناپذیر به شمار می آید. در این زمینه، بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که عوامل ذهنی و روان شناختی به ویژه نگرش از عوامل اصلی سوق دادن افراد به سوی به کارگیری اقدامات مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب می باشند. با در نظر گرفتن اهمیت موضوع، هدف اصلی این تحقیق بررسی عوامل تعیین کننده نگرش کشاورزان نسبت به مدیریت پایدار منابع آب بود. جامعه آماری این پژوهش، تمام سرپرستان خانوار در شهرستان کمیجان بودند (5100=N) که با توجه به جدول بارتلت و همکاران (2001)، تعداد 300 نفر از آنان به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی محتوایی آن با روش پانلی از کارشناسان تأیید شد. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق پیش آزمون انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای مقیاس های اصلی پرسشنامه در حد مناسب (در دامنه بین 628/0 تا 812/0) بود. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که نزدیک به نیمی از کشاورزان دارای نگرش خاصی نسبت به مدیریت پایدار منابع آب نبودند. با توجه به نتایج کسب شده، متغیرهای ادراک کشاورزان نسبت به مشکلات مدیریت پایدار منابع آب، میزان شرکت در برنامه ها و فعالیت های ترویجی و حجم استخر ذخیره آب، اصلی ترین عوامل تعیین کننده نگرش کشاورزان نسبت به مدیریت پایدار منابع آب در شهرستان کمیجان بودند. همچنین، نتایج تحقیق نشان داد که بین نگرش کشاورزان نسبت به مدیریت پایدار منابع آب بر حسب نوع مالکیت منبع آب آنها، تفاوت معنی دار وجود داشت، به نحوی که کشاورزان با مالکیت شخصی در مقایسه با کشاورزان دارای مالکیت مشاع، از نگرش مطلوب تری برخوردار بودند.
تأثیر احساس خطر شغلی بر بهرهوری و کیفیت زندگیِ کاریِ کشاورزان روستایی مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان بهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی از جمله مشاغلی است که ذاتاً با مجموعه ای از مخاطرات روبه روست. در پژوهش حاضر ضمن شناخت میزان تأثیرپذیری و حس کشاورزان از این مخاطرات، به بررسی تأثیر آن بر بهره وری و کیفیت ذهنی زندگی کاری آنان پرداخته می شود. روش به کارگرفته شده در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی، و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش نیز مشتمل است بر کشاورزان روستایی ساکن در بخش مرکزی شهرستان بهاباد (1186 بهره بردار). با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 134 نفر تعیین گردید و آنها به صورت تصادفی و به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. گردآوری داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه های تدوین شده صورت گرفت. در تنظیم پرسشنامه ها کوشش گردید تا با استفاده از منابع اطلاعاتی و دیدگاه های خبرگان، کشاورزان و کارشناسان کشاورزی منطقه، منابع تولید احساس مخاطره های شغلی کشاورزان، با استفاده از دیدگاه و نظر استادان، مؤلفه های مرتبط با بهره وری و کیفیت زندگی کاری کشاورزان شناسایی گردد. داده های جمع آوری شده وارد نرم افزار SPSS شد و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که احساس خطر شغلی کشاورزان سبب کاهش بهره وری و همچنین کاهش کیفیت زندگی شغلی کشاورزان شده است. در واقع کشاورزانی که به میزان کمتری در شغل خود احساس خطر می کنند، بهره وری بیشتری داشته اند و کیفیت زندگی کاری شان نیز بهتر بوده است.
بررسی توسعه فیزیکی – کالبدی شهر فنوج بر اساس راهبرد رشد هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه شهرها باعث استفاده نابجا از زمین شهری و توسعه پراکنده شهرها گردیده است. این مسأله باعث شکل گیری رویکردی با عنوان رشد هوشمند شهری شده است که هدف آن نظم دادن به توسعه شهرها است. بر این اساس در پژوهش حاضر به مطالعه چگونگی توسعه فیزیکی-کالبدی شهر فنوج پرداخته می شود. در واقع هدف اصلی پژوهش، تعیین راهکارهای جلوگیری از رشد «پراکنده» شهر فنوج و در نتیجه کاهش هزینه های اقتصادی ناشی از آن است. روش شناسی تحقیق حاضر، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی است. در این راستا اطلاعات و داده های مورد نیاز در مورد توسعه شهر، نحوه توزیع کاربری ها و میزان افزایش هزینه های اقتصادی توسعه پراکنده شهری، از اسناد معتبر و بخشی از طریق پرسشنامه تهیه گردیده و به وسیله نرم افزارهایArc GIS و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. نتایج حاصل از بررسی رابطه رشد هوشمند و کاهش هزینه های توسعه بر اساس آزمون T نشان داد که مقدار معناداری (000/0Sig) با سطح کم تر از 01/0 می باشد، بنابراین می توان با اطمینان 99/0 اذعان داشت که راهبرد رشد هوشمند بر کاهش هزینه های توسعه شهر فنوج، مؤثر خواهد بود. در صورت اجرای راهکارهای رشد هوشمند در شهر فنوج، میزان هزینه های اقتصادی و تخریب محیط زیست کاهش می یابد و باعث افزایش کیفیت محیط زندگی شهر و رضایت مندی شهروندان از محیط زندگی خود خواهد شد.
بررسی و رتبه بندی عوامل مؤثّر بر میزان رضایت مندی شهروندان از کیفیّت محیط زندگی (مطالعه ی موردی: مقایسه ی بافت قدیم و جدید شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری میزان رضایت از محیط، پیچیده و متأثر از مجموعه عوامل فراوانی است. بر این اساس، با توجّه به مطالعه ی ادبیّات نظری مربوط به کیفیّت محیط، چارچوبی مفهومی، متشکّل از عوامل شانزده گانه و در چهار سطح، برای بررسی در بافت های قدیم و جدید شیراز گردآوری و مبنای پژوهش و تحلیل قرار گرفته است. روش انجام پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و از شیوه های آماری به ویژه آزمون T تک نمونه ای، فراوانی و رگرسیون خطّی چند متغیّره، استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که عوامل تأثیرگذار در کیفیّت محیط در دو محدوده ی مورد بررسی تا حدّ زیادی یک سان بوده است؛ به علاوه مشخص شد، ساکنان بافت جدید نسبت به ساکنان بافت قدیم تا حدودی از کیفیّت محیط زندگی شان رضایت بیشتری دارند. بررسی ها نشان داد که در سه سطح مورد بررسی (خانه، محلّه و شهر) هم در بافت جدید و هم در بافت قدیم، بیشترین میزان رضایت مندی مربوط به مقیاس شهر و کمترین آن مربوط به وضعیّت کیفیّت محیط در مقیاس محلّه ها بوده است؛ همچنین مشخص شد در بافت جدید بُعد اقتصادی اجتماعی و در بافت قدیم بُعد ادراک شده بیشترین تأثیرگذاری را در رضایت مندی از کیفیّت محیط زندگی شهروندان داشته است.
مقایسه شاخص اقلیم گردشگری (TCI) و شاخص اقلیمی تعطیلات (HCI) (مطالعه موردی: ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از بزرگ ترین بخش های اقتصادی در سطح جهان است. برای گردشگران، آب و هوا یکی از مؤلفه های اصلی گردشگری است. هدف از این پژوهش ارزیابی شرایط اقلیم گردشگری شهر ارومیه با استفاده از شاخص اقلیم تعطیلات (HCI) و شاخص اقلیم گردشگری (TCI) و مقایسة این دو شاخص برای مشخص کردن تأثیر عناصر اقلیمی بر فعالیت گردشگری است. برای محاسبة این شاخص ها از داده های روزانة حداکثر دمای هوا، میانگین دمای هوا، حداقل رطوبت نسبی، میانگین رطوبت نسبی، بارش، پوشش ابر، ساعات آفتابی، و سرعت باد در دورة زمانی 1981 2010 استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد هر دو شاخص TCIو HCI دارای اوج تابستانه اند و در ماه های ژوئن، ژوئیه، آگوست، و سپتامبر شرایط ایده آلی برای گردشگری و تفریح دارند. مقایسة دو شاخص در ارزیابی شرایط اقلیمی نشان داد که عمدتاً امتیازات شاخص HCI در بیشتر مواقع بیشتر از TCI است. علت اختلاف امتیاز بین دو شاخص اختلاف در وزن مؤلفه ها و سیستم رتبه دهی متغیرهاست. در کل، می توان گفت شاخص HCI به دلیل ارزیابی دقیق تر شرایط آب و هوا برای گردشگری و همچنین توجه به آرای گردشگران در شناسایی شرایط ایده آل اقلیمی بهتر از شاخص TCI است.
کاربرد شاخص های آسایش حرارتی در طراحی مسکن پایدار (مطالعه موردی شهر ایلام)
حوزههای تخصصی:
ایجاد محیطی سالم و مطبوع برا ی زندگی در فصول مختلف سال، از دیرزمان مساله ای حیاتی برای بشر بوده است. توجه به آسایش حرارتی در طراحی معماری برای ارتقا آسایش و ایجاد ساختمانی با کیفیت بالا و کم مصرف دارای اهمیت می باشد. با شروع مدرنیته ساخت مسکن با پیشرفت تکنولوژی متکی بر انرژی های فسیلی افزایش یافت به گونه ای که برخی با طرح معماری بین المللی و منشور آتن، تأمین رفاه و آسایش حرارتی کاربران را بدون تکیه بر اصول طراحی اقلیمی و بومی میسر دانستند. هدف از این مطالعه بررسی نقش عناصر اقلیمی بر پایداری مسکن در شهر ایلام بر اساس شاخص ماهانی است که به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و داده های تهیه شده از ایستگاه هواشناسی شهر ایلام و سایت سازمان هواشناسی کشور برای دوره 21 ساله می باشد. به این منظور تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارExcel و بر اساس شاخص ماهانی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شهر ایلام از نظر شاخص های خشک و مرطوب بر اساس جدول کسمائی 6 ماه از سال بصورت مشترک دارای شاخص A_1 وA_2 و 4 ماه از سال A_1 و براساس جدول رازجویان 10 ماه از سال شاخص A_1 و 6 ماه A_2 و 5 ماه A_3 می-باشد. در پایان پژوهش پیشنهادها و راهکارهایی ارایه می گردد.
جانمایی اقامتگاه های گردشگری با بکارگیری تئوری خاکستری و روش رتبه بندی چند شاخصه ORESTE (مطالعه موردی: منطقه 10 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کمپینگ ها نقش مهمی در توسعه فعالیت های گردشگری ایفا می کنند. کمپینگ ها در گردشگری حداقل در سه سطح اقتصاد گردشگری، توزیع و پراکنش گردشگر در نقاط مختلف و ارائه فضاهای کالبدی مناسب ایفای نقش می کنند. مکان یابی کمپینگ ها متناسب با معیارها و ضوابط مربوطه نقش مهمی در آسایش مسافران خواهد داشت. در بررسی و تحلیل داده هایی که با عدم قطعیت همراه و نظریه سیستم های خاکستری از کارایی مناسبی برخوردار است. هدف این پژوهش عملیاتی کردن تئوری خاکستری به منظور مکان یابی کمپینگ های گردشگری در منطقه 10 شهر تهران و انتخاب مناسب ترین مکان ها با استفاده از تکنیک ORESTE است. ساختار نظری مقاله کنونی توصیفی –تحلیلی است، پس از شناسایی شاخص های تأثیرگذار به واسطه تلفیق روش خوشه بندی خاکستری و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ابتدا مکان های مناسب برای ایجاد این کمپینگ ها شناسایی شده و در مرحله بعد با بازدید میدانی و با کمک روش ORESTE رتبه بندی مکان های شناسایی شده صورت گرفته است. نتایج تحقیق پهنه های مناسب از محدوده مورد مطالعه برای احداث کمپینگ ها را با استفاده از تکنیک خاکستری نشان می دهد، همچنین مکان های شناسایی شده در مرحله بازدید میدانی به واسطه تکنیک ORESTE رتبه بندی شده اند. از آن جا که در بحث مکان یابی کمپینگ ها داده ها و نتایج دارای عدم قطعیت و ابهام هستند و از سوی دیگر برخی از شاخص ها را به صورت مناسب نمی توان در مرحله مدل سازی مکانی استفاده کرد، استفاده از تئوری خاکستری و ترکیب آن با مدل ORESTE در مکان گزینی این مراکز پیشنهاد می شود.
بررسی نقش فضاهای شهری در ایجاد هویت شهرهای جدید
حوزههای تخصصی:
ارزیابی آسیب پذیری زیرساخت های شهر اردبیل از منظر پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بررسی آسیب پذیری مکانی زیرساخت های شهر اردبیل از منظر پدافند غیرعامل با رویکردی کاربردی- توسعه ای و روشی توصیفی تحلیلی با استفاده از 18 شاخص تأثیر گذار در قالب 5 مؤلفه «شریان های حیاتی»، «مراکز مدیریت بحران»، «مراکز نظامی و انتظامی»، «تجهیزات شهری» و «مراکز پشتیبانی» با تهدید مبنایی هوایی و موشکی در سه اولویت انهدام راهبردی، روانی و پشتیبانی انجام پذیرفته است. اطلاعات گردآوری شده در نرم افزار SuperDecisio (تحلیل شبکه) وزن دهی، سپس در محیط GIS نقشه سازی شده است. نتایج به دست آمده از بررسی ها الگوهای پراکنش فضایی، پهنه بندی آسیب پذیری و مدل SWOT برای شهر اردبیل نشان می دهدکه توزیع فضایی زیرساخت های شهر اردبیل از نوع خوشه ای است که این الگوی استقرار با مجموع 17 درصد از کل مساحت کاربری های اراضی شهر جزء مناطق با آسیب پذیری بسیار بالا برخلاف اصول و مقررات دفاع غیرعامل بوده و آسیب پذیری بالایی را در برابر تهدیدات ایجاد می کند.
بهینه سازی مکان استقرار ایستگاه های آتش نشانی شهر گرگان با استفاده از روش طبقه بندی و الگوریتم رقابت استعماری با رویکرد مدیریت بحران زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهینه سازی مکان استقرار ایستگاه های آتش نشانی یکی از فرایندهایی است که انجام آن می تواند نقش بسیار مؤثری در کیفیت خدمات رسانی به شهروندان داشته باشد. صیانت از کیفیت خدمات رسانی، بخصوص در مقطع زمانی بعد از وقوع زلزله که عملاً ساختار شهر نیز دستخوش تغییرات زیادی شده است، بسیار مهم می باشد. در حال حاضر تعداد 5 ایستگاه، خدمات مرتبط با آتش نشانی را برای جمعیتی معادل نفر 365682 در شهر گرگان به انجام می رسانند. تحقیق حاضر در چهار بخش انجام پذیرفته است. در گام اول ضمن بررسی ساختمان های موجود در شهر، رفتار آن ها در خصوص زلزله و انسداد راه و نهایتاً تأخیر زمانی احتمالی مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه با استفاده از GIS و انجام تحلیل شبکه و رعایت ملزومات آن به تهیه رستری از پتانسیل خطرپذیری شهروندان در بلوک های مختلف جمعیتی اقدام شده است. در گام بعد با استفاده از حل مسئله تخصیص HUB و الگوریتم ژنتیک و تخصیص اعداد خروجی مرحله قبل، به مدل سازی نحوه خدمات رسانی ایستگاه ها اقدام شده است. در پایان نیز بهینه سازی مکان استقرار ایستگاه های آتش نشانی با رعایت شرط عدم اضافه کردن ایستگاه جدید، با استفاده از الگوریتم رقابت استعماری صورت گرفته است.
«شهرسازی عدالت_ محور »؛ رهیافتی پیشرو در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
47 - 58
حوزههای تخصصی:
توجه به الگوها و عناصری که می تواند منجر به شهری عادلانه تر گردد، چندان تازگی ندارد. در همه مکاتب فکری چه چپگرا و چه راستگرا، برنامه ریزان و سیاست گذاران خود را به عنوان قهرمانان برقراری عدالت در جامعه تصور می کنند. با این حال تا دهه 1980این سوسیالیستها بودند که تمرکز محوری خود را بر موضوع عدالت استوار کرده بودند نه لیبرالها. از آغاز قرن بیست و یکم چندین نظریه پرداز مهم غیرسوسیالیست نیز در این حوزه به اظهار نظر پرداختند. از این رو می توان استدلال کرد که مکتب جدیدی با عنوان "شهر عدالت محور" در حیطه مطالعات شهری ظهور کرده است. درنظرگیری عدالت به عنوان ارزش محوری کنش شهرسازی برای برخی نظریه پردازان شهری به ویژه سوزان فاینستاین بسیار جذاب بوده است. از آنجا که شهر عدالت محور یک نظریه واحد نیست، در ابتدا تلاش می شود تا مهمترین آرای مرتبط با این مفهوم شناسایی گردد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که چه مسیرهایی برای رسیدن به شهری عادلانه تر توسط نظریه پردازان برنامه ریزی طی شده است؟ امروزه توجه به شهر و شهرسازی عدالت محور در متون نظری برنامه ریزی شهری آن قدر گسترش یافته است که از طرف برخی اندیشمندان از "شهرسازی عدالت محور" به عنوان جایگزین مناسبی برای الگوی "توسعه پایدار" در قرن کنونی سخن رانده می شود. مقاله حاضر می کوشد ضمن بازشناسی مهمترین نظریه های مرتبط با شهرسازی عدالت محور، به بررسی تطبیقی آنها و بیان ویژگی های هر یک پرداخته و در نهایت مرزبندی روشنی بین شهرسازی عدالت محور با مفاهیم مجاور از جمله عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی ارائه دهد. در این مسیر دیدگاه های سوسیالیستی )هاروی(، برنامه ریزی ارتباطی )اینز(، برنامه ریزی همگانی )مارکوس(، برنامه ریزی گفتمانی )فیشر( و نظریه شهر عدالت محور )فاینستاین( بررسی و مقایسه شد. در خصوص تفکیک حوزه شهرسازی عدالت محور با سایر مفاهیم مرتبط با عدالت اجتماعی، با توجه به دو معیار "مقیاس" و "نتیجه"پنج حوزه اصلی عدالت شامل: عدالت سیاسی، عدالت قضایی، عدالت اقتصادی، عدالت فرهنگی و عدالت فضایی _ کالبدی، شناسایی شد. در پایان نیز موقعیت شهرسازی عدالت محور در ارتباط با این پنج حوزه اصلی عدالت اجتماعی تعیین گردید. ارتباط بین شهرسازی عدالت محور و عدالت قضایی و سیاسی از طریق عدالت فضایی و تا حدودی عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی برقرار می گردد.
نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر ایجاد نهادهای اجتماعی در شهر فردوسیه- شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل کم رنگ شدن مشارکت شهروندان در امور و مسائل شهری و همچنین اعتماد اندک به این نهادها،سرمایه اجتماعی به عنوان هر آنچه که در زندگی شهروندان مهم می باشد، با مؤلفه هایی همانند اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی در ایجاد نهادهای اجتماعی نقش به سزایی را ایفا می کند. بنابراین ضرورت مطالعه بیشتر در این زمینه که مؤلفه های سرمایه اجتماعی در ایجاد نهادهای اجتماعی از نظر شهروندان در شهر فردوسیه چه نقشی را دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. مقاله حاضر در نظر دارد که به نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی در ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور در سطح شهر فردوسیه بپردازد و همچنین مقدار همبستگی آنها را در ایجاد نهاد اجتماعی محله محور تعیین کند و مؤلفه مؤثرتر را نیز مشخص نماید. نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی و پیمایشی می باشد و ابزار آن برای پژوهش مصاحبه و استفاده از پرسشنامه و تحلیل نتایج آن ها با نرم افزار SPSS است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که مؤلفه مشارکت با میزان 712/0 درصد، اعتماد با میزان 615/0 درصد و انسجام اجتماعی با 264/0 درصد به ترتیب در ایجاد نهادهای اجتماعی در شهر فردوسیه نقش تعیین کننده ای دارند و با استفاده از آزمون رگرسیون خطی معلوم شد که در میان مؤلفه های سرمایه اجتماعی، مؤلفه مشارکت شهروندان با 2/53 درصد در ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور در شهر فردوسیه از اهمیت بالاتری برخوردار می باشد و یکی از ویژگی های این نهادها بهره گیری از نظرات شهروندان در امور شهری می باشد.
روند تحول کالبدی- فضایی روستاهای پیرامون شهر کاشان طی دوره زمانی 1395-1355(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه محیطی سکونتگاه های انسانی، بستر نظام اجتماعی و اقتصادی است که ساخت ها و کارکردها بر آن تکیه دارند. بر همین مبنا، تحولات کالبدی- فضایی عرصه های روستایی و شهری حاصل تعامل متقابل عوامل و نیروهای مختلف در ابعاد محیطی- اکولوژیک و اجتماعی- اقتصادی هستند. هدف از انجام این مقاله این است که در چارچوب رویکرد پویش ساختاری– کارکردی، ضمن تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری به بررسی و تبیین تحولات کالبدی- فضایی سکونتگاه های بخش مرکزی کاشان بپردازد. جامعه آماری برای انجام تحقیق، 35 روستای دارای سکنه بخش مرکزی شهرستان کاشان با مجموع 14657 نفر جمعیت و 4891 خانوار است. حجم نمونه خانوارهای روستایی از فرمول کوکران به دست آمده است؛ بدین ترتیب که 320 پرسشنامه به نسبت جمعیت هر روستا، بین خانوارهای روستاهای مذکور به صورت تصادفی توزیع و تکمیل شد. در راستای تحلیل و تبیین داده ها و اطلاعات از روش های کیفی (تحلیل منطقی)، کمّی (آماری- توصیفی) و SPSS استفاده شد. جمع آوری اطلاعات نیز به روش اسنادی و میدانی بوده که روش اسنادی شامل سوابق آماری، کارهای صورت گرفته در دانشگاه ها و مؤسسات مختلف و روش میدانی نیز ازطریق پرسشنامه خانوار روستایی بوده است. نتایج بررسی نشان می دهد، در سکونتگاه های بخش مرکزی شهرستان کاشان با مرکزیت منطقه ای شهر کاشان، عوامل و نیروهای مختلف با ابعاد محیطی- اکولوژیک، اجتماعی و اقتصادی به صورت برهم افزا (سینرژیک) در فرایند دگرگونی سکونتگاه های ناحیه اثرگذر بوده اند؛ به طوری که پیامدهای این دگرگونی ها در عرصه های مختلف، ازجمله تغییرات محیطی- اکولوژیک، بهره گیری از فناوری، تغییر کاربری اراضی، محدودیت های فعالیت کشاورزی، گسترش واحدهای صنعتی و تغییر در الگوهای رفتار اجتماعی قابل ردیابی است. هرچند این پیامدها در بعضی عرصه ها موجب توسعه روستایی- شهری شده، اما تعارضاتی نیز در عرصه های کالبدی- فضایی به همراه داشته است.
بررسی شاخصه های توسعه پایدار در محله های حاشیه نشین مطالعه موردی: محله قلعه کامکار قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
81 - 94
حوزههای تخصصی:
رشد سکونتگاه های غیررسمی و نامنظم، به مثابه جزیره های فقر در حاشیه و درون شهرها مشکلی است که به دلیل حذف اقشار کم درآمد از نظام برنامه ریزی و لحاظ نکردن آن ها به صورت فعال و به عنوان گروه های هدف در سیاست گذاری ها است. و باعث تخریب محیط زیست، تضعیف خدمات شهری، و نزول زیربناهای موجود شده است. در این راستا هدف این پژوهش تحلیل و بررسی سطح پایداری محله های حاشیه نشین از طریق شناخت شاخصه های کالبدی، جمعیتی، خدماتی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی توسعه پایدار است. محدوده موردمطالعه محله قلعه کامکار در شهر قم است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بر پایه پیمایش است و از ابزار پرسشنامه به جهت جمع آوری اطلاعات میدانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه خانوارهای ساکن در محدوده است (9019 خانوار) که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و واریانس به دست آمده از پیش آزمون با سطح اطمینان 95 درصد، 370 خانوار محاسبه شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که محله قلعه کامکار قم از مشارکت اجتماعی و تعلق شهروندی پایینی برخوردارند و ازنظر برخورداری از خدمات ارائه شده در این محله در سطح مطلوبی قرار ندارد، هم چنین با توجه به گسترش فقر و بیکاری حاشیه نشینان بیش تر در معرض آسیب های اجتماعی اند. شایان ذکر است که وضعیت اسفبار زندگی و شکاف عمیق بین سطح زندگی در این محدوده با بافت اصلی شهر، از ویژگی های منحصربه فرد این محله است. به طوری که عواملی از قبیل مهاجرت از نقاط فقیر روستایی، فقر ساکنان و هم چنین، ناکارآمدی مدیریت شهری از سطوح کلان تا خرد این مسئله را ایجاد و تشدید کرده است.
بررسی و تحلیل الگوی بهینه پراکنش مراکز آموزشی با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره (MADM) در محیط GIS مورد شناسی: آموزش و پرورش ناحیه یک کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل در نظام توزیع و نارسایی سیستم خدمات، از جمله فضاهای آموزشی، یکی از مسائل مهمی است که اکنون در شهرهای بزرگ به چشم می خورد. توسعه ناهمگون، برنامه ریزی نشده و رشد سریع جمعیت را می توان از دلایل اصلی بروز این مشکل به شمار آورد. در جهتِ افزایش کارایی این فضاها، توجه به ساماندهی و توزیع مناسب ضروری به نظر می رسد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و ماهیت آن بنیادی- کاربردی است. هدف آن نیز عبارت است از بررسی پراکنش فضاهای آموزشی با استفاده از تحلیل های موجود در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و بهره گیری از تکنیک AHP و روش دلفی با در نظر گرفتن پارامترهای مؤثر بر پراکنش فضایی مراکز آموزشی و ارائه الگوی مناسب و بهینه پراکنش مراکز آموزشی در سطح محدوده مطالعاتی به منظور پایداری و تأمین اهداف اجتماعی و اقتصادی کاربری زمین شهری می باشد. نتایج آن نشان داده که مدارس ناحیه یک برای پوشش دادن کل فضای منطقه کافی نبوده و برخی از محله های غربی ناحیه با داشتن تراکم زیاد، از دسترسی عادلانه و مطلوب محروم هستند و از پوشش مدارس موجود خارج می باشند؛ بنابراین در تعیین محدوده بندی، قواعد خاصی از لحاظِ برنامه ریزی شهری رعایت نشده و پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی به این نیاز مهم پاسخ مناسبی داده شود و محدوده بندی با قاعده برای مدارس تعیین شود. اکثر حوزه های شهری که از نظرِ تعداد دانش آموز مقاطع راهنمایی و متوسطه به خصوص مقطع متوسطه جمعیت بالایی دارند، بدون مکان آموزشی لازم بوده و همین امر تراکم دانش آموز در مدارس محدوده سایر نقاط شهر را افزایش داده است. همچنین مکان یابی آموزشی که بدون در نظر گرفتن نحوه دسترسی صورت گرفته باشد، نه تنها از جنبه ایمنی آسیب پذیر بوده و سلامت دانش آموزان را در آمد و رفت مورد تهدید قرار می دهد؛ بلکه از نظر کاهش مسائل شهری همچون ترافیک نیز موفق نخواهد شد.
تحلیل عوامل مؤثر بر کاهش کیفیت محیطی بخش مرکزی شهرها (مورد پژوهی: بخش مرکزی کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش مرکزی کلانشهر شیراز از گذشته تا کنون، نقش پررنگی در حیات و عملکرد اجتماعی-اقتصادی کلانشهر شیراز ایفا کرده است. دگرگونی های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی به عمل آمده در این بخش در طی چند دهه گدشته، موجبات کاهش کیفیت محیطی آن را فراهم آورده است. از آنجا که بخش مرکزی کلان شهر شیراز، کماکان نقش اقتصادی پررنگی را در حیات و پویایی شهرها ایجاد می کند و میراث تاریخی و فرهنگی آن از اساسی ترین عوامل کارکرد شهر در سیستم های شهری محسوب می شود، ضرورت دارد تا ساز و کار رخداد و چگونگی کاهش کیفیت محیطی در آن بخش، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و پراکندگی فضایی آن در قالب پهنه بندی سطوح کیفیت محیط شهری، مشخص گردد. بنابراین، این سوال اساسی مطرح می شود که عوامل موثر بر کاهش کیفیت محیطی (بروز زوال) هسته مرکزی شهر شیراز کدامند و رفتار فضایی آن از چگونه است؟این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که در آن 15 متغیر (داده) در حوزه های مسکن، اشتغال و فعالیت، ساختار جمعیتی و عوامل اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده اند. جامعه آماری این پژوهش را کلیه 375 بلوک آماری بخش مرکزی شیراز تشکیل می دهد. ابزار تحلیل داده ها که در این پژوهش مورد استفاده شده، عبارتند از: تکنیک تحلیل عاملی و شاخص KMO بارتلت. نتایج نشان داد که از 375 بلوک آماری تشکیل دهنده محلات عرفی بخش مرکزی شیراز، 238 بلوک آن دارای کیفیت محیطی متوسط به پایینی هستند که اصلی ترین دلایل آن به اسکان مهاجرین خارجی، وجود آسیب های اجتماعی به ویژه اعتیاد و پایین بودن نرخ اشتغال مردان و زنان برمی گردد.