فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۲۱ تا ۴٬۰۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهر ارومیه به عنوان مرکز استانی که با سه کشور خارجی همسایه بوده و همچنین به دلیل برخورداری از دومین دریاچه آب شور جهان، دارای پتانسیل های طبیعی، تاریخی و قومی- فرهنگی با ارزش فراوانی در زمینه ی گردشگری است. در این پژوهش هدف اصلی آن است که با استفاده از رویکرد برنامه ریزی راهبردی، ضمن مطرح نمودن پتانسیل های موجود گردشگری شهر ارومیه، به ارائه ی راهبردها و تعیین استراتژی های در خور و شایسته در جهت توسعه ی گردشگری به منظور بهره مندی ساکنان شهر از این فعالیّت اقدام شود. در این مقاله نخست جهت تدوین مؤلفه ها با استفاده از پرسشنامه ی دلفی به نظرسنجی از 30 تن از متخصصان و کارشناسان امور شهری و گردشگری شهر ارومیه اقدام گردید و فهرست عوامل درونی و بیرونی مورد نیاز برای برنامه ریزی راهبردی تهیه شد، سپس با استفاده از روش میدانی دیدگاه سه گروه گردشگران، مردم میزبان و مسؤولان در خصوص گردشگری، کمبودها و نیازها در قالب ابزار پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفت. جهت تعیین حجم نمونه گروه گردشگران و مردم میزبان از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران استفاده شد و در مورد گروه مسؤولان از آنجا که تعداد جامعه ی آماری کم بود، سعی شد که از همگی آنها نظرسنجی به عمل آید. آزمون آماری آلفای کرونباخ برای پرسشنامه ی گروه گردشگران، مردم میزبان و مسؤولان (به ترتیب 89/0، 90/0، 74/0) نشان داد که این پژوهش از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار است. در مرحله ی بعد برای تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه ی راهبردهای توسعه ی گردشگری از الگوی تحلیلیSWOT بهره گرفته شد و جهت تعیین وزن نسبی مؤلفه ها از تلفیق نظرات سه گروه مشارکت کننده استفاده شده است. نتایج نهایی مبین آن است که راهبردهای قابل قبول در برنامه ریزی گردشگری این شهر، در اولویّت نخست استراتژی های تهاجمی اند (SO) و در واقع استراتژی های تنوع بخشی (ST) و بازنگری (WO) در اولویّت های بعدی برنامه ریزی قرار دارند. در نهایت ماتریس QSPM برای هر گروه از راهبردها تشکیل شده و اولویّت بندی راهبردهای توسعه ی گردشگری شهر ارومیه در گروه های سه گانه ارائه گردیده است.
خوانشی از جایگاه و نقش برندسازی معماری بر رقابت پذیری شهری در شهرهای جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۲۰۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
امروزه با ظهور شهرهای جهانی و گسترش مرزهای جهانی شدن به مثابه مولفه ای تاثیرگذار بر اقتصاد صنعت بالاخص صنعت معماری شهرها، التفات به مفاهیمی مانند «برند و برندسازی» از مهمترین مقولات در حوزه شناخت و تعیین جایگاه واقعی معماری در عصر نوین جهانی است. بر این اساس در این مقاله به جایگاه برند در صنعت معماری در ابعاد تکمیل کننده آن در بعد رقابت پذیری شهرها از یک طرف و اثربخشی آن بر پدیدارسازی شهرهای جهانی در عرصه اقتصاد فراملی پرداخته شده است. روش تحقیق این مقاله در مرحله نظری روش توصیفی- تحلیلی است که با ابزار مطالعات کتابخانه ای و تکنیکهای فیش برداری و روش اسنادی انجام شده و در بخش تحلیلی نیز از روش تحلیلی استفاده شده است. در پایان ضمن اشاره به میزان و چگونگی تاثیر معماری بر رقابت پذیری و ابعاد شهرهای جهانی، به مواردی چند پیرامون مفهوم برندسازی معماری اشاره شده و راهکارهایی چند در رابطه با وضعیت ایران و خاصه کلانشهر تهران مورد اشاره قرار گرفته است.
مقایسه تطبیقی روش های تصمیم گیری چند معیاره در مکان یابی بهینه ساختمان های بلندمرتبه (مطالعه موردی: منطقه 9 شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلند مرتبه سازی از جمله رویکردهای مهم شهرهای بزرگ جهان است که در اثر رشد روز افزون جمعیّت، کمبود و گرانی زمین و مشکلات توسعه افقی شهرها رواج یافته است. بنابراین، مکان یابی این ساختمان ها در فضاهای شهری از اهمیت زیادی برخوردارست. پژوهش حاضر تلاش می نماید تا عوامل مؤثر بر مکان یابی ساختمان های بلندمرتبه را در محیط های شهری با کمک روش های تصمیم گیری چندمعیاره معرفی و نسبت به شناسایی پهنه های مناسب برای استقرار این ساختمان ها در منطقه 9 شهرداری مشهد اقدام نماید. این پژوهش بر تحلیل نتایج مدل پرکاربرد تحلیل شبکه ای(ANP) و مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) استوار شده است، به طوری که داده ها و اطلاعات پژوهش از طریق 25 نفر از کارشناسان خبره بصورت پرسشنامه ای گردآوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که در روش ANP، معیارهای سازگاری و قیمت زمین با ضریب 143/0 در رتبه اول و سرانه خدمات و تراکم جمعیت در رتبه دوم قرار دارند. درحالی که در روش AHP، فاصله از گسل با ضریب 255/0 در رتبه اول و شیب اراضی با ضریب 234/0 در رتبه دوم قرار گرفته است. پس از تهیه نقشه پهنه بندی عرصه های مناسب برای احداث ساختمان های بلندمرتبه، فضایی بین 439 تا 449 هکتار به ترتیب در روش ANP و AHP کاملا مناسب تشخیص داده شده است. در پایان از بین هشت ساختمان بلند مرتبه در حال احداث در منطقه مورد مطالعه، بنابر روش ANP هیچ کدام در پهنه های کاملا مناسب قرار نگرفته اند، درحالی که در روش AHP دو ساختمان آرمیتاژ و مانیا در پهنه کاملا مناسب قرار گرفته اند.
نقش سازمان های ایمان محور در مدیریت و توسعه پایدار محله های شهری مورد شناسی: محله های منطقه 1 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طورکلی، آنچه در ادبیات علمی داخل و خارج کشور مغفول مانده است، نقش سازمان های ایمان محور در مدیریت و توسعه پایدار محله های شهری است. این سازمان ها که به دو دسته قدسی و غیرقدسی تقسیم می شوند، به دلیل ظرفیت ایمانی شان دارای اثربخشی مضاعف نسبت به دیگر سازمان ها هستند. از یک طرف این سازمان ها همواره زمینه ساز و تقویت کننده هویت، خاطره های معنوی و حس تعلق به مکان، مشارکت و تقسیم کار در شهرها و محله های مختلف جهان اند و از طرف دیگر به دلیل گستردگی ابعاد و تغییر ماهیت مسائل شهری و محله ای و پیچیدگی این مسائل، جامع نگری و توجه به ابعاد و جنبه های مختلف مسئله به منظور حل پایدار آن ها (از جمله توجه و آگاهی به اثرات عملکردی اجتماعی-اقتصادی، آموزشی و زیست محیطی این نوع سازمان های محلی) را اجتناب ناپذیر ساخته است. از این رو یکی از کارآمدترین ابزار های اجرایی سیاست های دولتی، سازمان های غیرانتفاعی هستند و سازمان های ایمان محور بارزترین جلوه این سازمان هایند که به دلیل انگیزه های درونی و ایمانی شان به طور مضاعف ظرفیت اجرای خط مشی ها را دارند. در این مقاله، سنخیت و نقش و عملکرد سازمان های ایمان محور با سازمان های محله محور در محلات منطقه یک شهر تهران در مدیریت و توسعه پایدار محله های شهری بررسی می شود. نقش سازمان های ایمان محور در مدیریت و توسعه پایدار محله های منطقه یک شهر تهران بدین قرار است: از حیث مفهومی و عملکردی، سازمان های ایمان محور با سازمان های محله محور در محله های منتخب منطقه یک شهر تهران قابل انطباق و سنخیت با همدیگر هستند و این امر موجب تقویت مدیریت و توسعه پایدار محله ای شده است. شناخت، آگاهی، تعلیم و توجه در زمینه های خدمات اجتماعی - آموزشی، زیست محیطی به ویژه نیازهای اساسی ساکنان از مهم ترین وجوه کارکردی سازمان های ایمان محور (البته با سازمان های محله محور) هستند که باعث شکل گیری و تقویت مدیریت و توسعه پایدار محله ای در محدوده مورد مطالعه (محلات منطقه 1 تهران)گردیده است. سازمان های کامیونیتی محور و سازمان های ایمان محور در کاهش مشکلات ناشی از فقر شهری مؤثرند. ناکافی بودن و نامشخص بودن سام ها، هم در ایران و هم در محدوده مورد مطالعه و در نتیجه عدم تشخیص دقیق این سازمان ها از دیگر سازمان های کامیونیتی محور.
سنجش کیفیت زندگی شهری با تأکید بر جنسیت، مطالعه موردی: شهر قروه
حوزههای تخصصی:
مفهوم کیفیت زندگی شهری امروزه در سایه مکاتب رفاه و عدالت اجتماعی قوت گرفته و در ایران نیز از گذشته، مباحث و تلاش های مختلفی در زمینه افزایش کیفیت زندگی شهری صورت پذیرفته است. از این رو نویسندگان مقاله حاضر با استفاده از مباحث نظریه ای و هم چنین مهم ترین شاخص های مطرح شده در این خصوص، کیفیت زندگی ساکنان شهر قروه در استان کردستان و تفاوت کیفیت زندگی زنان و مردان را سنجیده اند .روش پژوهش بصورت توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. داده ها به دو صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه با استفاده از نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کیفیت زندگی ساکنان شهر قروه در سطح مطلوبی نیست و میانگین تمامی شاخص در مجموع کمتر از 3 می باشد. بیشترین میانگین مربوط به شاخص همسایگی با مقدار 2/3 و کمترین میانگین مربوط به شاخص اقتصادی با میانگین 99/1 است. هم چنین نتایج به دست آمده از آزمون T دو نمونه ای مستقل (003/ 0 Sig.= و 978/2- t =)،
گویای آن است که میانگین های کیفیت زندگی زنان و مردان در شهر قروه تفاوت معناداری با هم داشته به گونه ای که کیفیت زندگی مردان بهتر از زنان است. در نهایت پاسخ به سؤال سوم پژوهش نیز نشان داد که اشتغال نتوانسته است کیفیت زندگی زنان را ارتقاء دهد.
سنجش معیارهای بهینه مکان یابی پروژه های مسکن مهر استان البرز با استفاده از روش های تحلیل چندمعیار AHP و TOPSIS
حوزههای تخصصی:
مکان یابی اراضی مسکن مهر در ایران، از مهم ترین چالش های فرا روی این طرح است که علی رغم حذف هزینه تملک در طرح تولید مسکن انبوه، با مشکلاتی از جهت دسترسی مناسب، جنبه های زیس ت محیط ی، کالب دی و غیره مواجه است. این تحقیق ضمن معرفی و انتخاب معیارهای مکان ی ابی بهینه سایت های مسکن، بر روی دو س ایت مس کن مه ر »مه ر الب رز « و »شهرک ابریشم« در استان البرز، به ارزیابی مکان گزینی پروژه های مسکن مهر بر اساس اصول بهینه مکان یابی پرداخته است. ای ن پ ژوهش از نظ ر هدف، توسعه ای- کاربردی و از نظر روش، توصیفی -تحلیل ی ب وده و اب زار جمع آوری اطلاعات شامل مطالعات اس نادی و پیمایش ی از طری ق توزی ع پرسش نامه و مصاحبه با کارشناسان و مشاهده می باش د.پرس شنامه ها توسط 12 کارشناس تکمیل شده و گزینه ها بر مبنای معیارهای مکانیابی توسط دو ابزار تصمیم گیری چند شاخصه یعنی AHP و TOPSIS مورد ارزیابی قرار گرفته و به طور همزمان با استخراج اطلاعات نقاط محل های تأثیر گذار در محدوده مطالعاتی از Google Earth میزان نزدیکی سایت ها به حریم های اماکن شاخص تأثیر گذار در محدوده مطالعاتی در Gis بررسی گردیده است. یافته ها این تحقیق نشان داد که شهرک ابریشم با امتیاز 0/53 نسبت به مهر البرز با 0/47 در تحلیل AHP و شاخص نهایی 0/57 نسبت به مهر البرز با 0/43 در تحلیل TOPSIS از نظر معیارهای مکانیابی منتخب، از نظر وضعیت مناسب تری برخوردار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد پروژه مسکن مهر البرز با توجه به مواجه با معضلات احتمالی اینده در خصوص نشستگاه این شهرک مسکونی نیازمند تدابیر پیشگیرانه زیست محیطی و زیر ساختی، اقتصادی و اجتماعی بیشتری است.
ارزیابی و رتبه بندی موانع توسعه گردشگری در شهرستان مینودشت
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
75 - 89
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، اهمیت گردشگری، هم به لحاظ تعداد گردشگران و هم از لحاظ درآمد ارزی، به طور بی سابقه ای رو به افزایش بوده است؛ از این رو، دولتمردان و برنامه ریزان در تلاش اند با مهیاسازی شرایط و برطرف کردن موانع پیش رو، فرصت بهره مندی از ابعاد مثبت این صنعت را فراهم کنند. بر این اساس، تحقیق حاضر با روشی توصیفی تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی (مشاهده و پرسشنامه) به ارزیابی و رتبه بندی موانع توسعه گردشگری در شهرستان مینودشت پرداخته است. جامعه آماری مطالعه شده گردشگرانی اند که طی سال 1392 از شهرستان مینودشت بازدید کرده اند و نمونهآماری مطالعه شده 300 نفر از این گردشگران است که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد توسعه گردشگری در شهرستان مینودشت با موانع متعددی مواجه است. این موانع با استفاده از تحلیل پرسشنامه ها به کمک نرم افزار SPSS ارزیابی و سپس با مدل تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس رتبه بندی شده اند؛ نتایج رتبه بندی گویای آن است که در بین موانع موجود، موانع مدیریتی بیشترین نقش را دارد و پس از آن به ترتیب موانع اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی، و محیطی در رتبه های بعد قرار دارند.
تحلیل نابرابری های توسعه منطقه ای در بخش بهداشت و درمانِ استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف برنامه ریزی منطقه ای توسعه و کاهش نابرابری هاست. لازمه ی برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. کاهش نابرابری در بهره مندی از منابع، دست آوردها و امکانات جامعه، یکی از مهم ترین معیارهای اساسی توسعه به شمار می آید. خدمات بهداشت و درمان یکی از ارکان اصلی توسعه محسوب می شوند و ارائه خدمات بهداشت و درمان در مناطق مختلف باعث کاهش فقر می شود، لذا شرایط را جهت تربیت و رشد سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی و اجتماعی در مناطق مختلف کشور را فراهم می نماید. همچنین وضعیت بهداشتی و درمانی جامعه به عنوان یکی از مهم ترین معیارهای کیفیت زندگی و توسعه یافتگی مطرح است. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان اردبیل در بخش بهداشت و درمان است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی بوده و درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان در شاخص بهداشتی و درمانی با مدل VIKOR مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهرستان های استان به لحاظ سطح توسعه یافتگی در شاخص های بهداشتی و درمانی دارای عدم تعادل می باشند، به طوری که شهرستان خلخال با امتیاز نهایی 0924/0 (بسیار برخوردار) و شهرستان پارس آباد با امتیاز نهایی 9989/0 (بسیار محروم) به ترتیب در سطوح اول و آخر قرار گرفته اند. همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون برخورداری از شاخص های بهداشتی– درمانی در بین شهرستان های مورد مطالعه را در ارتباط با میزان نزدیکی به مرکز استان و میزان شهرنشینی به ترتیب رابطه ی معناداری مستقیم و غیرمستقیم را نشان می دهد.
اولویت سنجی شاخص های عدالت اسلامی - ایرانی در تحقق آمایش سرزمین و توسعه ی متعادل در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه های توسعه مهمترین ساز وکار حکومت برای تحقق عدالت در جامعه است. به همین دلیل توجه اساسی به عدالت اکولوژیکی، اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و فرهنگی در برنامه نویسی و تنظیم آن در چارچوب عدالت اسلامی به ساخت یابی عادلانه جامعه و تعالی و پیشرفت متوازن در همه ابعاد، عرصه ها، قشرها و مناطق مختلف جغرافیایی کشور منجر می شود. در این راستا، برنامه های آمایش سرزمین چارچوب مهمی در پیشرفت متوازن جامعه در تمام ابعاد و ساماندهی نابرابری های منطقه ای به شمار می روند. هدف از این پژوهش، اولویت سنجی شاخص های عدالت اسلامی ایرانی در تحقق آمایش سرزمین و توسعه متعادل در ایران است. نوع پژوهش بنیادی کاربردی و روش به کار رفته توصیفی تحلیلی است. شاخص های بررسی عدالت، 35 شاخص عدالت اکولوژیکی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی است. جامعه آماری 31 استان کشور است. ابزار گردآوری اطلاعات، مطالعه اسناد و مدارک و داده های سرشماری های عمومی نفوس و مسکن در شاخص های مختلف می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تحلیل شبکه و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل تحلیل شبکه نشان می دهد، شاخص های عدالت اقتصادی با مقدار 282/0 بیشترین نقش را در نابرابری های منطقه ای در بین استان های کشور دارد. چرا که در اغلب شاخص های مورد مطالعه تفاوت هایی به لحاظ چگونگی توزیع ثروت و درآمد، گسترش فقر، سرانه درآمد خانوارها وجود دارد که منجر به عدم تحقق عدالت در جامعه می شود. همچنین یافته های تحلیلی مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد، مؤلفه های عدالت اقتصادی در مناطق مختلف کشور بسیار متفاوت می باشد. بر اساس برآورد ضرایب استاندارد شده مدل ساختاری تحقیق و سطح معناداری (079/0 =) است که بیانگر تأثیرات عوامل اقتصادی بر روی نابرابری های منطقه ای در کشور با ضریب مستقیم و مثبت 86/0 (51/9) است. می توان گفت این نابرابری ها ناشی از عدم رعایت تعادل و توازن در کشور است و عدم توازن در منابع، فعالیت ها، امکانات، جمعیت، خدمات و یا انباشتگی در برخی نقاط جمعیتی از جمله کلانشهرها قابل مشاهده است که با عدالت و توزیع عادلانه خدمات و امکانات در تناقض می باشد و منجر به زیر سؤال رفتن عدالت اجتماعی می گردد. در نهایت راهبردهایی جهت ساماندهی نابرابری های منطقه ای در چارچوب عدالت اسلامی و تحقق عدالت سرزمینی ارائه شده است.
نیازسنجی آموزشی شاخص های برگزیده اکوشهر(مورد مطالعه: شهروندان ناحیه شش منطقه یک شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم اکوشهر نگرشی جدید در مدیریت شهری از منظر محیط زیست است. پیاده سازی شاخص های هیجده گانه اکوشهر نیازمند کنش و واکنش متقابل شهروندان و مدیریت شهری است. سنجش آگاهی شهروندان از شاخص های اکوشهر، به مدیران شهری کمک می کند تا اجرای این طرح با موفقیت حداکثری انجام شود. شهرداری منطقه یک شهر تهران، ناحیه شش را به عنوان نخستین ناحیه و مبنای اجرای طرح اکوشهر انتخاب کرده است. پژوهش حاضر آگاهی شهروندان ناحیه نام برده را برای شش شاخص فضای سبز، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، پسماند، آب و انرژی آزموده است. این بررسی به کمک پر کردن 381 پرسشنامه به صورت حضوری انجام شد و بر اساس نظر کارشناسان، پرسشنامه دارای روایی مناسب و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که دارای پایایی مناسبی (آلفای کرونباخ برابر با 87/0) بود. تعداد 5 آزمون آماری انجام شد. آزمون های آماری به کار گرفته شده شامل آلفای کرونباخ، من ویتنی ، کروسکال والیس، همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی بود. نتایج بررسی نشان داد که میزان آگاهی شهروندان ناحیه شش منطقه یک تهران در خصوص شاخص های آب و آلودگی های صوتی و هوا در حد قابل قبول بود و در مورد شاخص های فضای سبز، پسماند و انرژی در حد غیر قابل قبول بود. همچنین بر اساس آزمون رگرسیون خطی چند متغیره، متغیر مستقل سطح درآمد روی متغیر وابسته آگاهی محیط زیستی تأثیر معنی دار داشت و متغیر مستقل سطح تحصیلات روی متغیر وابسته آگاهی محیط زیستی تأثیر معنی داری نداشت. نهایتاً خروجی کار چک لیست نیازهای آموزشی شهروندان ناحیه شش منطقه یک تهران برای پیاده سازی اکوشهر آماده گردید.
بوم گردشگری و تأثیر آن در توسعه منطقه ای ایران
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری یکی از امیدبخش ترین فعالیت هایی است که از آن به عنوان گذرگاه توسعه یاد می شود. بوم سازگان ایران، بستر مناسبی برای سودآوری در بخش بوم گردشگری است. رشد سریع طبیعت گردی باعث شده است تا تأثیرات این صنعت موردتوجه قرار گیرد. رشد تقاضا برای گردشگری بر پایه طبیعت این علاقه را در مدیران مناطق حفاظت شده پدید آورده است تا گردشگری را به حوزه حفظ محیط زیست بکشانند. ایجاد اشتغال و توسعه منطقه از اهداف بوم گردشگری می باشد. بوم گردشگری دارای بیشترین ک ارایی در استفاده از قابلیت های طبیعی و فرهنگی است که در عین استفاده کارآمد و ایجاد زمین ه ب رای اش تغال و درآم دزای ی کمترین تأثیر منفی را بر محیط زیست وارد نموده و ابزاری مناسب برای توسعه متوازن به ویژه در کشورهای درحال توسعه م ی باش د.
توزیع فضایی و مکان یابی کتابخانه های عمومی شهر بروجرد با استفاده از مدل AHP و تکنیک GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتابخانه های عمومی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه فرهنگی شهرها و از مهم ترین کانون های فرهنگی – اجتماعی جوامع پیشرفته امروز است و مانند تمامی کاربری های شهری از رشد و توسعه فیزیکی ارگانیک شهری در ایران متأثر شده است. با توجه به وسعت مخاطبان کتابخانه های عمومی قشرهای مختلف جامعه را شامل می شود، این مراکز، نقشی زیربنایی در توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع برعهده دارند. در حال حاضر شهر بروجرد به عنوان یک شهر متوسط اندام و در حال رشد با کمبود این کاربری مواجه است. پ ژوهش حاضر با استفاده از مطالعات توصیفی – میدانی و بهره گیری از دیدگاه فازی انجام شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که وضعیت موجود کتابخانه های عمومی شهر بروجرد توانایی پاسخ گویی به نیازهای حال و آینده ساکنین شهر را ندارد و ازسویی سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) با استفاده از تحلیل های سلسله مراتبی(AHP) در نرم افزار Expert choice و در نظر گرفتن معیارهای کتابخانه های عمومی موجود، همجواری های های سازگار و ناسازگار شهری، تراکم جمعیت و شیب مکان های بهینه ای جهت احداث کتابخانه های عمومی پیشنهاد داده است.
ارزیابی میزان تأثیر شهرسازی مشارکتی بر کیفیت های تنوع و احساس امنیت محلات مسکونی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوع و احساس امنیت، از مهمترین کیفیت های به وجود آورنده سرزندگی در هر محله مسکونی می باشند. مشارکت عمومی در برنامه های محلی یکی از ابزارهای تاثیر گذار بر سطح سرزندگی محلی و فاکتورهای آن است. امروزه به علت گسترده شدن انتظارات و مسائل محیط شهری، تخصصی شدن، مقیاس برنامه ریزی، کمبود زمان و. ..، از جنبه مشارکت مردمی کاسته شده است. به علت همین دوری مردم از طرح های شهری، شهرها تنها تبلوری کالبدی از تقاضاهای ظاهری افراد شده و به نیازهای اصیل و مهم آنها نمی پردازند. در این پژوهش سعی شده، دریابیم مشارکت در چه سطوحی و به چه میزان قادر به ایجاد و بهبود این کیفیت ها در محله های مسکونی امروز است. این پژوهش از نوع کاربردی و شیوه انجام این پژوهش با آمار استنباطی است. در ابتدا با استفاده از مطالعات نظری انجام شده، مهمترین شاخص های سرزندگی در محله شناسایی شده؛ و با استفاده از آزمون خی دو، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون ساده به بررسی رابطه آنها با مشارکت مردمی در نمونه موردی اقدام گردیده است. با استناد به نتایج پژوهش، مشخص شد که ارتباطی معنی دار و مستقیم بین سطح تنوع و ایمنی/ امنیت (به عنوان مهمترین عوامل سرزندگی در یک محله شهری) و مشارکت مردم برای تحقق آنها وجود دارد. همچنین مقدار ثابت و ضریب اثر بدست آمده در دو رابطه نشان می دهد که تاثیرپذیری متغیر ایمنی/ امنیت از میزان مشارکت ساکنین محله، به طرز معنا داری بیشتر از تاثیرپذیری متغیر تنوع می باشد. بدین معنی که مشارکت مردمی تاثیر چشمگیری بر امنیت محلی دارد.
تعیین عوامل مؤثر بر انتخاب مکان واحدهای مسکونی با استفاده از مدل انتخاب گسسته (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری مناسب برای انتخاب مکان واحدهای مسکونی توسط مدیران شهرها، شرکت های ساخت و ساز مسکن، مراکز تفریحی و آموزشی، مستلزم شناخت ترجیحات خانوارها در این حوزه است. هدف این مقاله، بررسی عوامل مؤثر بر انتخاب مکان مسکونی و اندازه گیری میزان اثرگذاری این عوامل بر احتمال انتخاب می باشد. برای این منظور، از مدل انتخاب گسسته لاجیت چندجمله ای، استفاده شد و مناطق شهر، براساس ارزش معاملاتی املاک محلات، دسته بندی و از طبقه ها به صورت تصادفی، براساس تراکم مسکونی و در کل از 383 خانوار، نمونه گیری شد. نتایج نشان دادند ویژگی های اقتصادی خانوار، از جمله درآمد، قیمت و اجاره بهای واحد مسکونی، بعد خانوار، ویلایی یا آپارتمانی بودن، دسترسی مراکز تفریحی و آموزشی، زمان و هزینه های رفت وآمد، از عوامل تعیین کننده هستند. براساس یافته های این تحقیق اثبات شد که رفتار و ترجیحات خانوارهای محلات مختلف، یکسان نمی باشد؛ برای مثال افزایش قیمت و اجاره بها در محلات با ارزش معاملاتی پایین، اثر منفی بر انتخاب داشته، ولی در محلات با ارزش بالاتر، به عنوان بهبود کیفیت واحد مسکونی، تلقی شده و احتمال انتخاب، افزایش یافته است، همچنین گرایش به واحدهای آپارتمانی در محلات با ارزش بالا، بیشتر از محلات ارزان قیمت می باشد. توجه به تفاوت های رفتاری خانوارها در انتخاب واحدهای مسکونی در محلات مختلف توسط ذی نفعان، ذی نفوذان و ذی ربطان، بسیار مهم است.
تحلیل تاثیر پراکنده رویی بر تغییر کاربری زمین در منطقه شهری ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی به اراضی ساخته شده از دهه 1340 رو به افزایش بوده و منجر به عدم تعادل میان کاربری اراضی شهری و طبیعی در مناطق شهری ایران شده است. منتج از روند مذکور، الگوی کاربری اراضی در شهر- منطقه مرکزی مازندران از جمله منطقه شهری ساری نیز تحت تأثیر روند شهرنشینی، گسترش جمعیت و افزایش مهاجرت، به سمت و سویی جدید رفته و تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی در اراضی پیرامون شهر را سبب شده است. تداوم این فرایند منجر به الگوی توسعه ناپیوسته و غیرمتمرکز شده و در نهایت پراکنده رویی را پدید آورده است. بدین ترتیب، پژوهش حاضر به تحلیل تأثیر پراکنده رویی بر تغییر کاربری اراضی مناطق شهری، و پیش بینی روند تحولات توسعه اراضی و کاربری اراضی تا سال 1410 اختصاص دارد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و تلاش شده تا ابتدا با استفاده از روش GEOMOD اراضی ساخته شده پیش بینی شود و سپس بر پایه مدل زنجیره مارکوف روند تغییرات کاربری اراضی احتمالی منطقه شهری ساری تخمین زده شود. در مرحله نهایی با استفاده از GIS با تلفیق مدل های مذکور، بر هم کنش اراضی ساخته شده و کاربری اراضی تحلیل شد تا پراکنش و توزیع فضایی کاربری زمین در چشم انداز تحقیق مشخص گردد. نتایج یافته ها نشان می دهد تغییر کاربری اراضی کشاورزی، باغی و مراتع در سال 1410 با نرخ رشد 43/1- درصدی کاهش خواهد یافت و هم راستا با این روند، اراضی ساخته شده با نرخ رشد 85/4 درصدی افزایش می یابد. توزیع فضایی اراضی ساخته شده در شمال منطقه شهری مطالعاتی تمرکز داشته، اما در نواحی شرق و غرب این منطقه نیز افزایش یافته است. دلیل این توزیع فضایی را می توان در گرایش های فضایی افراد به سکونت با الگوی تک خانواری در اراضی پیرامون شهر که قیمت کمی دارند، سراغ گرفت. چنین روندی مبتنی بر شدت یافتن پراکنده رویی در منطقه شهری ساری بوده و نیازمند جهت دهی مناسب در برنامه ریزی های آتی توسعه شهری و منطقه ای است.
تحلیل فضایی فرایندهای شهرنشینی در منطقه کلان شهری تهران
حوزههای تخصصی:
مناطق شهری با مشخصه هایی چون دگرگونی و پویایی مداوم بنا به مقتضیات و شرایط اجتماعی و اقتصادی دچار تحولاتی می گردند. این تحولات با توجه به تفاوت مکانی تحت فرایندها و سازوکارهای خاص شکل و توسعه یافته است. این پویایی در شهرها و مناطق شهری تا کنون از دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرارگرفته است؛ از جمله این دیدگاه ها، مدل شهرنشینی متغیر است که در آن ویژگی های زمانی شهرنشینی در سه فاز شهرنشینی، برگشت تمرکز و شهرگریزی مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر با بهره گیری از دیدگاه های این مدل سعی در بررسی کارکرد مناطق شهری در منطقه کلانشهری تهران دارد. در این پژوهش با بهره گیری از روش روشی توصیفی و تحلیلی سعی شد تا الگوی حاکم بر شهرنشینی منطقه کلان شهری تهران تعیین گردد. بر اساس یافته های پژوهش، برون افکنی جمعیت و فعالیت به پیرامون و حرکت روزانه جمعیت از مرکز به پیرامون، سبب شکل گیری و رشد سکونتگاه ها و مراکز جمعیتی پیرامون منطقه کلانشهری شده است. این فرایند با توجه به رشد شهرهای کوچک، حرکت شهرهای میانی به سمت استقلال عملکردی و تغییر فرایندهای مهاجرتی از مرکز به پیرامون می تواند به عنوان مرحله شهرگریزی پذیرفته شود.
تحلیل ماتریس فضایی گسست توسعة منطقه ای در استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، وجود نابرابری و گسست توسعة منطقه ای دغدغة بسیاری از کشورهای درحال توسعه، مانند ایران است. تمرکزگرایی، نابرابری در توزیع جمعیت، فعالیت و تغییرات ضریب برخورداری، از جمله عوامل و موانع برای رسیدن به توسعة منطقه ای متوازن در کشور است. از این رو، بررسی و شناخت نواحی و شهرستان های محروم برای تعیین اولویت های برنامه ریزی و ازبین بردن گسست توسعة منطقه ای، اولین گام در فرایند تصمیم سازی به منظور محرومیت زدایی مناطق محروم است. لزوم رسیدن به توسعة منطقه ای، وجود نگرش همه جانبة اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، بر اساس شرایط محیطی و انسانی هر منطقه است. به طور کلی، هدف این مطالعه شناسایی شهرستان های محروم و تحلیل، بررسی و شناخت علل نابرابری های (گسست) موجود در شهرستان های استان مرکزی، بر اساس 14 شاخص اقتصادی، اجتماعی، درمانی و فرهنگی است. نوع پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای و روش بررسی، توصیفی - تحلیلی است. شیوة جمع آوری آمار و اطلاعات (1390) به صورت اسنادی - کتابخانه ای است. در این مطالعه برای تحلیل و سطح بندی گزینه ها روش های تصمیم گیری چندمعیاره به کار گرفته شده است. بر اساس نتایج مدل هایHURWITZ ،Maxi max ، Maxi min و ELECTRE، و نشان دادن آن ها روی نقشه های GIS، شهرستان های اراک و ساوه به عنوان شهرستان های برخوردار و شهرستان های شازند، دلیجان و خمین از لحاظ شاخص های مورد مطالعه، به عنوان شهرستان های نیمه برخوردار و شهرستان های تفرش، محلات، زرندیه، آشتیان، و کمیجان به عنوان شهرستان های محروم شناسایی شدند. به طور کلی، در استان مرکزی دو منطقة مجزای توسعه شکل گرفته است. یکی به مرکزیت اراک در قسمت جنوبی استان و دیگری در قسمت شمالی استان به مرکزیت ساوه که در حال رشد و توسعة شتابانند.
راهبردپژوهی مدیریت شهری در راستای توسعه پایدار در بافت های تاریخی (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اوایل دهة ٩٠ میلادی، به کارگیری شاخص های مربوط به اندازه گیری و ارزیابی عملکرد در برنامه ها و پروژه های آژانس های دولتی مجدداً رونق یافته و مدیریت شهری نیز از این موج بی نصیب نمانده است. از آنجا که مدیریت شهری با شکل دهی به فضای زیستی در همه زمینه ها، در پی افزایش رفاه شهروندان و دستیابی به توسعه پایدار محل های شهری است، ارزیابی عملکرد در حقیقت یکی از ابزار های اصلی و اساسی مدیریت برای تحقق اهداف، استراتژی ها و برنامه ها و یکی از راه های ارزیابی عملکرد میزان رضایت مردم است. در همین راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه و در ارتباط با ابعاد پایداری محله ای و عملکرد مدیریت شهری در پایداری محله ای، به دنبال سنجش وضعیت عملکرد مدیریت شهری و تعیین استراتژی بهینه در بافت تاریخی شهر یزد است. نتایج میزان رضایتمندی شهروندان از عملکرد مدیریت شهری، در ابعاد چهارگانه اجتماعی- فرهنگی، زیست- محیطی، اقتصادی و کالبدی- فیزیکی بیانگر این است که در همه محلات بافت تاریخی شهر یزد، عملکرد مدیریت شهری از منظر شهروندان قابل قبول نیست و لازم است، مدیریت شهری با در دستور کار قرار دادن استراتژی ارتقا در همه محلات، بر تأمین هر چه بهتر شاخص های عملکردی و به طور ویژه، شاخص های مرتبط با پایداری محله ای همت گمارد و با تمرکز بر برنامه ها، منابع و فعالیت ها، به تأمین هر چه مطلوب تر خدمات مورد نیاز شهروندان اقدام کند.
فرایند ارزیابیِ عاطفیِ سرعت تغییرات کالبدی در محیط مسکونی از نگاه کاربران بر اساس معیار رضایت مندی مطالعه موردی: محله نیاوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
15 - 28
حوزههای تخصصی:
طراحی شهری باهدف ارتقاء کیفیت مکان زندگی، توجه ویژه ای به روند دگردیسی کالبدی در محیط مسکونی دارد؛ محیط هایی که سرعت های مختلف تغییرات کالبدی را در دوره های دگردیسی تجربه کرده اند. ازاین رو فهم چرخه های ناهماهنگ و متوالیِ ساخت وساز در سرعت های مختلف در راستای ارزیابیِ کیفیت محیط مسکونی از سوی ساکنین است. هدف پژوهش حاضر دستیابی به چارچوب مفهومی جهت فهم فرایند تجربه، ادراک و ارزیابی ساکنین از تغییرات کالبدی در سرعت های مختلف بر اساس معیار رضایت مندی است. این پژوهش به صورت کیفی و به روش نمونه موردی انجام شده و با روش های ریخت شناختی، پرسشنامه نیمه ساختاریافته و مصاحبه عمیق جهت گردآوری اطلاعات همراه شد. بر اساس نظرخواهی از ساکنین محله نیاوران و مقایسه نتایج آن با بررسی های ریخت شناسانه، سه گروه از کوچه ها که سرعت های کم، متوسط و بالای تغییرات کالبدی را سپری کردند، به عنوان واحدهای مطالعه انتخاب شدند. جامعه آماری پژوهش 38 نفر از ساکنین اصیل بوده اند که بر اساس بازه زمانی 20 ساله به عنوان سن بازسازیِ ذهنی در نیاوران، با نمونه گیریِ هدفمند از 6 کوچه با سرعت های کم، متوسط و زیادِ تغییرات کالبدی طی این زمان، انتخاب شدند. مصاحبه عمیق بر اساس پرسش های کیفی پژوهش، مبنای گردآوری داده ها قرار گرفت. جمع آوری و تحلیل داده ها به روش پدیدار نگاری انجام شد. پس از پیاده سازی مصاحبه ها به روش کدگذاریِ نظری، مقایسه کدها و تشخیص تفاوت ها و شباهت ها، زمینه های اصلی استخراج شدند. با تعیین ساختار تجربه و فضای نتیجه از بررسی زمینه های اصلی، ارتباط میان ارزیابی عاطفی و رضایت مندی در هر یک از سرعت ها تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تجربه و ارزیابی ساکنین در سرعت های مختلف تفاوت های معناداری باهم دارند. درجه بندیِ تغییرات بر اساس میزان کنترل پذیریِ آن ها در سرعت کم، ساده سازیِ تغییرات و توجه به انطباق باارزش های مکانیِ در حال تغییر در سرعت متوسط و نهایتاً تثبیت استانداردهای ذهنی با گسست تدریجی از گذشته و تنظیم سطح انطباق با ابعاد زمانی تغییرات به جای ابعاد مکانی در سرعت بالا، معیارهای ارزیابیِ ساکنین را شکل دادند. فرایند تنظیم نگرش و درک و تفسیر تغییرات بر اساس تعاملات اجتماعی و پذیرش معانی جدید نیز در سرعت های مختلف مشترک و با افزایش سرعت پررنگ تر می شود. چارچوب مفهومی پژوهش این امکان را برای طراحان و برنامه ریزان شهری فراهم می آورد تا به موضوعات واجد اهمیت، از منظر ساکنین جهت سیاست گذاری در ابعاد کالبدی محیط های مسکونی دست یابند.
تبیین الگوی آموزش تا عمل در نظام آموزش معماری ایران
حوزههای تخصصی:
جامعه امروز، شاهد عدم هماهنگی بین نظام آموزشی و بازار کار است،در صورتی که با ایجاد نظام آموزشی موفق و برنامه ریزی و سیاست تعیین شده دقیق میتوان گامی موثر در جهت تربیت معماران آینده برداشت. امروزه،دوره های آکادمیک بیشتر تمرکز روی بخش مباحث نظری و تئوری معماری دارد و کمتر دانشجویان را با مسائل عملی و مربوط به بازار کار حرفه ای جامعه و فن آوری های به روز ساختمانی آشنا می کند. در این مقاله سعی بر این بوده است تا با بررسی اهداف و مفاهیم نظام های آموزش معماری در جهان و مقایسه آن با اهداف نظام آموزشی معماری در ایران و مشکلات موجود در آن، به دنبال راه حل برای کم کردن فاصله ایجاد شده بین نظام آموزشی تا بازار کار باشیم. جامعه آماری این پژوه اساتید دانشکده های معماری تهران و دانشجویان 2سال آخر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته معماری شهر تهران می باشند که حدود 9 هزار نفر را تشکیل می دهند. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده است و نتایجی در جهت رفع این مسئله دریافت شد، افراد سوال شونده مهمترین عامل شکاف بین دانشکده های معماری و بازار کار را وجود افراد غیرحرفه ای در جامعه معماری می دانند و عاملی که باعث کاهش این شکاف می شود را قرار دادن امکانات پژوهشی در دسترس دانشجویان شمرده شده است.