فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
فضا به عنوان یکی از واقعیت های جهان مادی، تاکنون اندیشه ورزی های پردامنه ای را برانگیخته است. ادوارد سوجا در پس فضااندیشگی خود، برای فضا سه بعد برشمرده است: نخست ""فضای فیزیکی""، دوم ""فضای ذهنی"" و سوم ""فضای اجتماعی"". فضای سوم، فضایی است که از طریق آن شهروندان با شکل دهی حرکتی موسوم به ""فراملت"" از خواست های دولت به روشی ظریف امتناع می ورزند. در این مقاله، تلاش شده است تا پس از تبیین مفهوم ""فضای سوم"" و شرح مصادیقی از نواحی روستایی ایران، به بحث ""فراملت"" و چگونگی ارتباط آن با مقوله ی فضای سوم پرداخته شود که در این خصوص، حرکت فراملتِ حاصله از فضای سوم در شهر-ناحیه های پسااستعماری بمبئی، ژوهانسبورگ و سنگاپور نیز تحلیل شده است. گرچه"" عقاید گروه های حاکم در هر عصری ایده حاکم است و گروهی که حکمرانی نیروی مادی جامعه را دارند، همزمان حاکم نیروهای فکری نیز هستند، اما در شهر-ناحیه های پسااستعماری، ایده های حاکم نه در رقابت آشکار با واقعیت متمرّد شهر- ناحیه پسااستعماری، بلکه با ظرافت خاص، خود را حاکم کرده است. در نتیجه فضای سومی ایجاد شده است که ماهیت متمرّدانه و پویای ""فراملت"" را نهفته دارد. سه فرم متفاوت فضای اجتماعی و فضای سوم سه شهر-ناحیه بمبئی، ژوهانسبورگ و سنگاپور مبیّن این است که شهروندان می توانند ساختارها را در راستای تضعیف، رفع و حذف محدودیت های تحمیلی، جهت دهی کنند. در بمبئی این فضا خود را به صورت اختلاط، در ژوهانسبورگ در غالب فضای زیرزمینی و در سنگاپور با تمرّد زبانی نشان می دهد. از طریق فضای سوم، شهروندان امیال و خواست دولت ها را دور می زنند و منبع جنبشی موسوم به فراملت به ویژه در جایی هستند که رقابت آشکار با خواست قدرت حاکم به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میسر نیست.
استفاده از توان های بالقوه مناطق جهت توسعه گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین الملل: سرزمین طلای سبز
حوزههای تخصصی:
عوامل موثر بر عملکرد شوراهای اسلامی روستایی در شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی بر موفقیت یا ناکامی شوراهای اسلامی روستایی تاثیرگذارند. در این مقاله تاثیر چهار عامل میزان شناخت مردم از وظایف و اختیارات شوراها؛ میزان آگاهی اعضای شوراها از وظایف و اختیارات خود؛ میزان مقبولیت اجتماعی؛ و میزان حقوق و مزایا، بر عملکرد شوراهای اسلامی روستایی شهرستان کرمانشاه در قالب چهار فرضیه مورد مطالعه قرار گرفته است. برای انجام این کار، سه جامعه نمونه از الف ـ افراد واجد شرایط رای دهی در روستاهای منتخب شهرستان؛ ب ـ اعضای شورای اسلامی روستاهای منتخب؛ و ج ـ مسئولان دولتی مرتبط با شوراهای اسلامی، انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای انتخاب نمونه ها از روش های کوکران و تصادفی ساده استفاده شد. سپس با استفاده از روش اسپیرمن، میزان همبستگی بین متغیرهای تحقیق سنجیده شد. نتایج این تحقیق حاکی از تایید فرضیه های 1 و 3 و مردود شدن فرضیه های 2 و 4 است.
گردشگری در استان گیلان
حوزههای تخصصی:
گردشگری نه تنها عاملی برای تقویت فرهنگهاست، بلکه گامی است بسوی پیشرفت و تحول اقتصادی و اجتماعی که برای توسعة آن باید به معیارهای مربوطه یعنی عوامل طبیعی، رشد فرهنگی و تهیه طرحهای توسعه، توجه نمود. چون کشور ایران از دیرباز متکی به اقتصاد نفت بوده است، با احیاء و توسعة گردشگری می توان آنرا از اقتصاد تک محصولی بیرون آورد. در این رابطه باید از تمام امکانات، فضاها و مکانهای توریستی استفاده نمود. یکی از مکانهای با ارزش ایران، استان گیلان است که با داشتن موقعیت و زیبائیهای طبیعی فراوان با فراهم نمودن امکانات اقامتی و رفاهی برای گردشگران می توان از آن بهره های فراوان گرفت.
تحلیل معیارها و عوامل محیطی ـ اکولوژیک مؤثر بر توان تفرجی سامان عرفی منج در جنگلهای شهرستان لردگان از طریق ارزیابی چند معیاره (با بهرهگیری از GIS)
حوزههای تخصصی:
تفریح و تفرج از جمله نیازهای روحی و روانی هر انسان است که باعث رفع خستگی، آرامش اعصاب و روح و شکوفایی استعدادها میشود. در کشور ما به علت کمبود مراکز تفرجی، برنامهریزی برای احداث تفرجگاه کاملا ضروری است. جنگل از مهمترین و جذابترین منابع گردشگری در طبیعت محسوب میشود که مقصد سفر بسیاری از گردشگران طبیعت است. در این مطالعه با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره پارامتریک مبتنی بر تلفیق بهینه و امتیازدهی به شاخصهای مربوط و با بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، عرصههای مستعد برای طرحریزی تفرجی به دو شکل متمرکز و گسترده در سامان عرفی منج در جنگلهای محدوده شهرستان لردگان در استان چهار محال و بختیاری، شناسایی و مطلوبیت تفرجی آنها مشخص گردید. در این بررسی از 6 معیار اقلیم، خاک، پوشش جنگلی، منابع آبی، شکل زمین و چشمانداز به عنوان عوامل محیطی و 4 معیار جذابیتهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی، دسترسی، تقاضای تفرجی و کاربری اراضی به عنوان عوامل اقتصادی و اجتماعی برای ارزیابی توان تفرجی منطقه جنگلی مورد مطالعه، استفاده گردید. در این تحقیق از 8 معیار اصلی، 15 معیار فرعی و 46 شاخص برای تعیین میزان مطلوبیت جنگلهای تفرجی متمرکز استفاده شد. هر معیار با اتخاذ شیوه وزنگذاری، ارزش کمّی پیدا کرد.
آمایش ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی مناطق مرزی جنوب شرق کشور و راهبردهای توسعه ی آن مطالعه ی موردی: استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزهای ایران به عنوان گلوگاه های ارتباطی، با دارا بودن ظرفیت های ژئوپلیتیک فوق العاده اقتصادی، امنیتی، دسترسی، ارتباطات منطقه ای و بین المللی واجد کارکردهای تولیدکننده ی قدرت در کشور می باشند. عدم توسعه یافتگی و وجود شکاف رفاهی میان شهرهای مرزی با شهرهای مرکزی که نوعی حاشیه و متن را ایجاد کرده است، بر ضرورت آمایش سرزمینی این مناطق می افزاید. در این راستا، هدف از این پژوهش، بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر شرایط ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی مناطق مرزی جنوب شرق کشور و تأثیرات آنها بر آمایش و توسعه ی سرزمین است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و حجم نمونه 85 نفر از کارشناسان و متخصصان بر اساس روش نمونه گیری تصادفی و سیستماتیک بوده و شاخص های بررسی مؤلفه های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی استان، 22 شاخص اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده است. بر اساس نتایج حاصل از مدل تحلیل مسیر، متغیّرهای ژئواکونومیک با میزان 764/0 دارای بیشترین تأثیرات در کاهش دوگانگی منطقه ای و کاهش شکاف مرکز- پیرامون بوده اند؛ اما متغیّرهای ژئوپلیتیک قومی - مذهبی با میزان 538/0- دارای اثر منفی و کاهنده بر آمایش استان بوده است که بیشترین تأثیر آنها نیز از طریق تأثیرات مستقیم می باشد. در عین حال گسترش تنش های قومی که همواره به علت تحریکات قدرت های فرامنطقه ای و تحت تأثیر عوامل نزدیکی با مرز و متأثر از آن سوی مرزها است، منجر به ایجاد ناامنی در منطقه شده و این عوامل تمام فرصت های موجود در منطقه در زمینه ی توسعه ی اقتصادی را از بین می برد که در این راستا راهبردهایی جهت آمایش و توسعه ی مطلوب سرزمینی در این منطقه در متن اصلی مقاله ارائه شده است.
تحلیل فضایی سطح تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطرات محیطی (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان فاروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم تاب آوری ارمغان تحول مدیریت مخاطرات دهه ی حاضر است. امروزه دیدگاه ها و نظریه های مدیریت سوانح و توسعه ی پایدار به دنبال ایجاد جوامع تاب آور در برابر مخاطرات طبیعی هستند. سوانح طبیعی مثل زلزله، خشک سالی، سیل و... به عنوان پدیده های اجتناب ناپذیری به حساب می آیند که همیشه خطری جدی برای توسعه به خصوص توسعه روستایی به شمار می روند. جهت کاهش آسیب های ناشی از سوانح طبیعی باید ظرفیت و توان روستاها را برای مقابله با این حوادث بالا برد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر ارتقای تاب آوری محیطی روستاییان در هنگام مواجهه با مخاطرات طبیعی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان فاروج می باشد. در این راستا از روش تحقیق پیمایشی با به کارگیری پرسشنامه استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان و پایایی آن با استفاده از محاسبه آلفاء کرونباخ برای ابعاد مختلف تأمین شد. جامعه آماری، 4591 خانوار از روستاهای مناسب برای اسکان موقت بوده است که بر پایه فرمول کوکران، شمار نمونه ها 252 نمونه به دست آمد، این افراد با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که عوامل بُعد زیرساختی با میانگین 2.92 بیشترین و عوامل بُعد اقتصادی با میانگین 2.58 کمترین تأثیر را در تاب آوری روستاها داشته است. بر اساس آزمون T میانگین واقعی نظر کل پاسخگویان از 3 کوچک تر و در حد متوسط به پایین است. همچنین به منظور ارزیابی میزان اثرگذاری هر یک از شاخص های تحقیق بر میزان تاب آوری در روستاهای موردمطالعه، از آزمون آماری تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که مشخص گردید از بین شاخص های موردمطالعه «میزان رضایت روستائیان از عملکرد شورا و دهیاری»، «نقش نهادها در آموزش مردم در مورد حوادث مختلف» و «استفاده از مصالح جدید و بادوام برای پیشگیری از اثرات مخرب حوادث» بیشترین اثر را در تاب آوری روستاهای موردمطالعه دارند. همچنین برای تعیین بهترین روستا ازنظر تاب آوری برای استقرار پایگاه اسکان موقت در مدیریت بحران از سه تکنیک ارزیابی مجموع نسبت ها، ویکور و تحلیل خاکستری استفاده شد و بر اساس روش میانگین رتبه ها، اولویت بندی روستاهای موردمطالعه انجام شد، که روستاهای مفرنقاه، استاد و پیرعلی با توجه به شاخص های تاب آوری موردبررسی در مناطق روستایی بالاترین رتبه را دارا بودند و روستای ریزه و رشوانلو پایین ترین رتبه را داشته است.
ژئوپولیتیک (قسمت دوم): اهمیت ژئوپولیتیکی شرق و شمال شرق ایران
حوزههای تخصصی:
افول روستا و روستاشناسی یا ضرورت بازنگری در رویکردها و روش ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله دورنمای نواحی روستایی و روستاشناسی را با تاکید بر ایران در شرایط جدید و در حال ظهور، از جمله جهانی شدن و جامعه اطلاعاتی مورد بحث قرار می دهد. پرسش این است که چگونه تحولات جدید در فناوری و شکل گیری روندهای اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی در جامعه جدید امکانات و محدودیت های متعدد و جدیدی را برای شناخت، مطالعه و توسعه و سیاست گذاری نواحی روستایی به وجود آورده است؟ این مقاله با کندوکاوی در پیشینه مطالعات روستایی در ایران و با اشاره به برخی از ویژگی ها و ضعف های عمده آنها، کاستی ها را در مسائل کلان تر پژوهشی کشور تحلیل می کند و این دیدگاه را که روستا و روستاشناسی در جهان امروز به دلیل بهره گیری از گفتمان های حاکم قدرت در تحلیل روستا و مسائل آن، به حاشیه رفته است، رد می کند. تداوم روستانشینی بخش چشم گیری از جمعیت ایران و دیگر کشورها، پیدایش مسائل جدید در کنار مسائل سنتی روستایی، و وجود کاستی های متعدد، دال بر بازنگری در رویکردها و روش ها تلقی می شوند. تحول پارادیمی به پساساختارگرایی و پسانوگرایی زمینه های نظری و روش شناختی این بازاندیشی و تجدیدنظرطلبی را فراهم کرده است.
نقش فضاهای جغرافیایی در رقابت قدرت ها؛ مطالعه موردی: کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاها و مکان ها عرصه رقابت قدرت ها و بازیگران سیاسی برای نفوذ و اثرگذاری است. در این راستا کشور عراق با توجّه به نحوه تأسیس آن پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و چگونگی ترسیم مرزهایش، موزائیکی از اقوام و مذاهب را در هارتلند خاورمیانه به نمایش گذاشته است به طوری که این امر اکنون نه تنها مانعی در راه حفظ یکپارچگی سرزمینی و ایجاد هویّت ملّی شده است، بلکه زمینه نفوذ، مداخله و رقابت قدرت ها و گروه های بنیادگرا را نیز در این کشور فراهم کرده است. بنابراین هدف مقاله حاضر بررسی نقش و تأثیر فضاهای جغرافیایی (قومی مذهبی) در رقابت قدرت ها می باشد. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطّلاعات به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی است و تعداد 40 پرسشنامه بین جامعه آماری توزیع گردیده و با استفاده از روش آمار استباطی، فرضیات ارزیابی و تأیید گردید و به صورت نظری و تئوریک نیز تجزیه و تحلیل یافته ها انجام گرفته است؛ به طوری که نتیجه تحقیق بیانگر آن است که قدرت های تأثیرگذار در این کشور با بهره برداری ابزاری از مؤلفه های قومیّت و مذهب درصدد دستیابی به منافع و اهداف سیاسی و استراتژیک خویش هستند.
تبیین شاخص های مؤثر در مدیریت مرزها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود به هزاره سوم میلادی و شکل گیری فرایند جهانی شدن و افزایش تحرکات انسان ها، کالاها، سازمان ها و... نقش و جایگاه مرزها به طور فزاینده ای پیچیده و بیشتر شده به طوری که بسیاری از دولت ها در سراسر جهان در پی تأمین امینت مرزهای خود، جلوگیری از مهاجرت های ناخواسته و تحرکات دیگر و از سوی دیگر در تلاش برای به حداکثر رساندن فرصت تعاملات مطلوب فرامرزی هستند. این امر سبب شکل گیری و برجسته شدن مفهوم جدیدی با عنوان «مدیریت مرز» در طی دهه های اخیر شده است. در جهت دستیابی به شناخت کامل و درک بهتر شاخص های مؤثر در مدیریت مرزها، مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که چه شاخص هایی بر مدیریت مرزها مؤثراند. بر این اساس پژوهش حاضر با روشی توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است و شاخص های مؤثر بر مدیریت مرز در پنج قسمت واقعیت های جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و استراتژیکی؛ سیاست ها؛ بازیگران؛ عوامل ساختاری و عوامل مرزی به دست آمده است. از آنجا که مرزها دارای دو طرف هستند که مکمل یکدیگرند، این شاخص ها عیناً در طرف مقابل نیز تکرار می شود و برای مدیریت مرزها باید شاخص ها را در دو بخش شاخص های درون مرزی و فرامرزی مد نظر قرار داد.
بررسی تطبیقی شاخص های مدیریت سیاسی فضای سطح ملی (کشور) در نظریه های مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت سیاسی فضا، مطالعه روش های چگونگی اداره، کنترل، نظارت و پیگیری در فضای جغرافیایی است. اداره سیاسی فضای جغرافیایی (در مقیاس های متفاوت) به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر با دیدگاه راهبردی و با در نظر گرفتن محدودیت های طبیعی، انسانی و اقتصادی در فضاهای جغرافیایی است. مدیریت سیاسی فضای ملی یا کشورداری، یکی از سطوح آن است که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد. اساساً هر حکومت برای اداره کردن و خدمت رساندن به ملت ایجاد شده و برآوردن نیازهای جمعی بر دوش آن ها است. بنابراین کارایی بالای حکومت ها در همه نظریه های سیاسی نمود دارد. هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی شاخص ها و وظایف مدیریت سیاسی فضای ملی از دیدگاه نظریه های مختلف در علوم انسانی و ارائه مدلی جدید است. روش به کار رفته توصیفی- تحلیلی است که در پایان، شاخص ها و وظایف کارکردی نظام سیاسی (کشور) در قالب شش شاخص اصلی شامل اهداف حیاتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی قرار می گیرند. برای هر یک از شاخص ها، زیرمجموعه هایی تعریف شده و در داخل مدلی به نام حلقه ای معرفی می شوند. شاخص ها با توجه به نظریه های مدیریت سیاسی فضای ملی و کارکردی حکومت و نیز نقد آن ها ترسیم شده اند. مدل حلقه ای، ترسیم اولویت ها، استراتژی ها و اهداف مدیریت سیاسی کشور است. به این ترتیب که در حلقه نخست اهداف حیاتی قرار می گیرند که با توجه به اولویت ها، نیازهای جاری و یا پایدار جامعه قابل تعیین هستند. سپس با توجه به اولویت ها، حلقه ها از a تا بی نهایت، ترسیم می شوند. برای نگاه سیستمی به اولویت ها، شعاعی بودن ویژگی دیگر مدل است تا بتوان همه اهداف کشور و جامعه را پوشش داد. هر قدر اهداف در دایره های مرکزی تری قرار گیرند، از اهمیت بیشتری برخوردار خواهند بود. همچنین با توجه به شرایط زمانی و مکانی ممکن است اولویت ها تغییر مکان دهند و از مرکز به بی نهایت و یا از بی نهایت به مرکز جابه جا شوند. میزان موفقیت هر کشوری انجام همه اهداف اساسی به نحوه شایسته است.
رابطه سیستم ارتباط جمعی و تحول «از روستا به شهر»
حوزههای تخصصی:
آخرین روزهای چان-چان
محفل سبر: میزگرد تخصصی
تحلیل سازوکارهای منجر به برداشت آب رودخانه هیرمند در افغانستان با تأکید بر پروژه دولت سازی در آن کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه هیرمند از شمال شرق کشور افغانستان سرچشمه گرفته و پس از طی مسیری نسبتاً طولانی در آن کشور به سمت ایران جاری می شود. اسناد و مدارک تاریخی حاکی از آن است که علاوه بر عامل هیدرولوژیکی یا همان ریزش های جوی به صورت برف و باران، عوامل منطقه ای، توسعه ای و بین المللی زیادی بر روی برداشت آب در کشور افغانستان و به تبع آن کاهش آورد رودخانه هیرمند به سمت ایران تاثیرگذارند. یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر برداشت آب رودخانه هیرمند در کشور افغانستان نقش سیاست های کشورهای خارج از حوضه آبریز آن رودخانه، در افزایش انگیزه و توان عملیاتی کشور افغانستان در برداشت آب رودخانه هیرمند در آن کشور می باشد. نقش این عامل در برداشت آب در کشور افغانستان که از آن در ادبیات نوین مدیریت آب های مرزی تحت عنوان نقش بازیگر سوم نام برده می شود، در این مقاله مورد تحلیل قرار گرفته است. به دنبال تحلیل نقش عامل بازیگر سوم در برداشت آب رودخانه هیرمند در کشور افغانستان پس از حادثه 11 سپتامبر، به عنوان تأثیرگذارترین واقعه سیاسی و بین المللی در آن کشور، پروژه دولت سازی توسط ایالات متحده در کشور افغانستان با تمرکز بر نقش آن در برداشت آب رودخانه هیرمند مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا با استناد به آمار و ارقام بین المللی منتج از پروژه دولت سازی نقش آن پروژه در برداشت آب رودخانه هیرمند در کشور افغانستان، با ارائه سه سناریو توصیفی از تأثیر پروژه دولت سازی در برداشت آب وسپس تبدیل آنها به ارائه ای کمی از مهار آب رودخانه هیرمند در آن کشور تبیین می شود.
Transboundary Water Management Improvements, the Way Forward in the Middle East; Case Study: Transboundary Water Management of Iran and Neighbors(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Human civilizations have been created and developed adjacent water resources such as rivers. The old Mesopotamia Civilization near Euphrates - Tigris Rivers, The Egypt Civilization near Nile River, The India Civilization near Indus River and The Burned City Civilization near Hirmand (Helmand) River and Hamoon lakes are samples of aforementioned civilizations. Demise of old Civilizations occurred according to wars, dangerous disasters and illness, droughts and deficiency of water. Today, with regards to limitation of ancient empires, kingdoms and governments and creation of new small and big countries, new boundaries have been established and the importance of fresh water resources and transboundary rivers has been increased much more and after that several challenges and disputes have been occurred between countries for accessing fresh water over these resources and even some serious disputes and wars between countries have been occurred in 20th century. According to aforementioned, government's consideration and attempts of countries are toward compiling new methods for water resources management specially based on principles of Integrated Water Resources Management (IWRM). Also for decreasing challenges and disputes and prevention of new challenges, water treaties based on international laws, and previous historic water rights and or the necessity to friendship relations between countries could help us achieving to unique and more suitable solutions in Transboundary Waters. Iran and its neighbors have several Transboundary Rivers Basins such as Aras (with Turkey, Armenia and Azerbaijan), Atrak (with Turkmenistan), Arvanad (Shat-Al-Arab) (with Iraq), Hirmand and Harirud (with Afghanistan) and others. In this paper, after a brief survey on Transboundary Rivers of Middle East Countries, it is presented the experiences of Transboundary Water Management of Iran and its neighbors in several fields of implementations, challenges, successful and new required process for implementation of IWRM in the Transboundary Rivers.