فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۲٬۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به منظور شبیه سازی مناطق مستعد خندق زایی در حوضه ی رودخانه ی مِرِگ، واقع در جنوب شهر کرمانشاه انجام شده است. این پژوهش به منظور شبیه سازی خندق زایی در پهنه ی بزرگ 15/1466 کیلومتر مربع، به کمک مدل رقومی ارتفاعی و دیگر لایه های نقشه ای و شاخص توان آبراهه ای انجام شده است. لایه های کاربری اراضی، فاصله از آبراهه ها، فاصله از جاده ها، لیتولوژی، شیب، جهت شیب، انحنای عمودی و انحنای افقی شیب منطقه تهیه شد. با تولید شاخص SPI و بهره گیری از آن برای تشخیص نقاط مستعد خندق زایی، سطح جست وجو در درون لایه ی اخیر به نقاط محدودی کاهش یافت. نتایج حاصل از همپوشانی این نقاط و لایه های اطلاعاتی موجود، به شناسایی طبقه یا کلاس مؤثر در تشکیل خندق منجر شد. با مراجعه های میدانی متعدّد، صحت و دقت نقاط تولید شده بررسی شد، سپس آزمون مربع کای اسکوور روی داده های تولید شده اعمال و درجه ی معناداری کلاس نقطه به تأیید رسید. نتایج حاصل از ارزیابی آماری و میدانی به دو مدل جداگانه برای پیش بینی مناطق مستعد خندق در حوضه ی مورد مطالعه منجر شد.
تحلیل فضایی اماکن ورزشی در مناطق 5 و 6 اصفهان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اماکن و فضاهای ورزشی از مهمترین کاربری های شهری در جهت افزایش سلامت جسمانی و روانی شهروندان می باشند، که مکان گزینی بهینه برای آنها از مهمترین وظایف مدیران، مسئولان و برنامه ریزان شهری است. تعدد عوامل مؤثر در مکان یابی اماکن ورزشی با توجه به مشکلات شهرهایی با بافت فشرده همانند اصفهان، استفاده از روش های نوین را امری بسیار ضروری نموده که بی توجهی به این موضوع در بسیاری از موارد موجب هدر رفتن سرمایه های زیادی شده است. هدف پژوهش حاضر تعیین وضعیت مکانی اماکن ورزشی موجود در دو منطقه 5 و 6 شهر اصفهان و ارزیابی عملکرد مدیران مربوطه در زمینه مکان یابی بود، که متعاقبا به واسطه نتایج به دست آمده به تعیین نیازها و کمبود های موجود در محدوده پرداخته شد. در این پژوهش از فن آوری GIS استفاده شد که ابتدا داده های مکانی از روی نقشه های رقومی و خطی تهیه و سپس داده های توصیفی جمع آوری شده از اسناد و مدارک، آمار و مشاهده میدانی با آن ها تلفیق و تشکیل پایگاه اطلاعاتی دادند. برای انجام عملیات تحلیل فضایی از معیارهای سازگاری، ایمنی، جمعیت، دسترسی و توزیع عادلانه استفاده گردید، که با استفاده از یک روش ابتکاری برای هر یک از اماکن ورزشی بر اساس هر معیار امتیازی در نظر گرفته شد. پس از جمع بندی امتیازهای به دست آمده مشخص شد، 7 درصد از اماکن مورد بررسی در وضعیت بسیار نامناسب، 26/52 درصد در وضعیت نامناسب، 63/29 درصد در وضعیت متوسط، 88/9 درصد در وضعیت مناسب و 23/1 درصد در وضعیت بسیار مناسب قرار داشتند. در نهایت، بر اساس نقشه ها و نتایج به دست آمده، کمبودها و نیازهای منطقه از لحاظ تاسیسات ورزشی به طور کامل مشخص گردید.
تحلیل شرایط همدید و دینامیک رویدادهای بارشی سنگین سواحل جنوبی خزر در مقایسه با ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بررسی یکی از فراگیرترین دورههای بارشی کشور در سالهای گذشته (روزهای 6/8/1381 تا 5/10/1381)، به تحلیل همدید و دینامیک سنگینترین خوشه بارش این دوره (15/9/1381 تا 20/9/1381) با رویکرد محیطی به گردشی میپردازد. در این دوره بیش از 60 درصد از ایستگاههای کشور شاهد بارش چشمگیری بودند و رویدادهای بارشی سنگین متعددی نیز در سواحل جنوبی خزر ثبت شدند. بعد از ترسیم نقشههای همبارش روزهای مورد مطالعه، نقاط اوج بارش و مـراکز ثقل آنها بـه دست آمد و سپس الگوهای فشار سطحی، ارتـفاع ژئوپتانسیل و نقشههای وزش رطوبتی، جبههها، رودبادها و Q-Vectorدر ترازهای مختلف، استخراج و ترسیم شد. تحلیل نقشههای فشار تـراز دریا نشان داد که تشدید شیو فـشار بین الگوی پرفشار دریای سیاه و کمفشار شرق مدیترانه و بین الگوی پرفشار دریای سیاه وکمفشار شمال شرق خزر، در رخداد این بارشها در غرب، جنوب غرب ایران و سواحل جنوبی خزر موثر بود. بررسی نقشههای ژئوپتانسیل نشان داد که درطول دوره مورد مطالعه، دو الگوی اصلی وجود دارد که نقش فرود نسبتاً عمیق شمال دریاچه خزر (بخشی از فرود بلند مدیترانه) بسیار مهم است.
تحلیل نقشههای وزش رطوبتی نشان دادند که که در ترازهای بالایی، دریای مدیترانه و دریای سرخ و در ترازهای پایینی، خلیج فارس و دریای عمان، مهمترین منبع تغذیه رطوبتی بارشهای ایـران زمین هستند که نـقش هـر کدام در روزهای مـختلف، یکسان نیست. در حالی که رطوبت بارشهای سنگین سواحل جنوبی خزر، در تراز 500 هکتوپاسکال از طریق دریای مدیترانه، در ترازهای 600 و 700 هکتوپاسکال، از طریق دریای مدیترانه و دریای سرخ و در ترازهای 850، 925 و 1000 هکتوپاسکال، از طریق همه منابع اصلی رطوبتی منطقه (دریای سیاه، دریای مدیترانه، خلیج فارس، دریای سرخ و دریاچه خزر) تأمین میشود. وجود جبهه قطبی، جبهه دریای سرخ شمال خلیج فارس و همچنین ادغام رودبادهای جنبحارهای و جبهه قطبی بر روی شرق عراق، میتواند از علل ایجاد و تشدید حرکات عمودی هوا در منطقه باشد. تحلیل نقشههای Q-Vector نیز، با نشان دادن مناطق همگرا، به نقش مهم دریاچه خزر، دریای مدیترانه و دریای سیاه، خلیج فارس و دریای عمان در ایجاد حرکات صعودی هوا در ترازها و ساعات مختلف، برای شکلگیری بارشهای سنگین سواحل جنوبی خزر و ایران زمین اشاره دارد.
آشکارسازی تغییرات پوششی و کاربری اراضی با رویکرد به مجموعه های فازی (مطالعه ی موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی ارتباطات جهانی در ابعاد مختلف و گسترش شهرها، شرایطی را به وجود آورده است که انسان خواسته یا ناخواسته، پا را از چارچوب مجاز بهره برداری ضابطه مند از محیط زیست فراتر گذاشته است که سبب افزایش روند تغییرات غیراصولی در کاربری زمین شده است. در تخریب زمین های کشاورزی اطراف شهرها و روستاهای مجاور، عوامل خارجی، مانند تصمیمات سیاسی، تغییر در استانداردهای زندگی و فن آوری، آثار نیروهای بازار و فشار توسعه ی شهر، بسیار مؤثّر است و آثار عمیق و پُرشتابی در نابودی زمین های کشاورزی بر جای می گذارد. در این پژوهش برآنیم تا به تأثیر گسترش افقی شهر گرگان بر تغییر کاربری کشاورزی و جنگلی، پیش بینی روند تغییرات و تعیین مناطق جنگلی و کشاورزی مهم، از نظر خطر تبدیل به شهر بپردازیم. برای پی بردن به شدّت و میزان تغییرات کاربری در محدوده ی شهر گرگان تصاویر LISS III سال 2007 ماهواره، IRS-1D و TM سال 1991 ماهواره لندست منطقه، مورد استفاده قرار گرفت. نقشه ی تغییرات کاربری و پوشش منطقه با استفاده از نرم افزارهای ERDAS و ENVI به عنوان نرم افزار های پردازش تصاویر ماهواره و Arc GIS به عنوان نرم افزارهای سامانه ی اطلاعات جغرافیایی تهیّه شد. با استفاده از الگوریتم های مناسب از لحاظ هندسی و رادیومتریک، بازنگری های لازم انجام شد. برای تجزیه و تحلیل تغییرات کاربری از ترکیب روش های تفریق تصاویر، همچنین تقسیم تصاویر و تحلیل مؤلّفه های اصلی با استفاده از رویکرد فازی، احتمال تبدیل کاربری ها مورد بررسی قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که مناطق جنوبی شهر گرگان، از نظر میزان تغییر کاربری در رده ی اوّل بوده و در رده های بعدی، بیشترین تغییرات مربوط به زمین های هموار و دشت شهر گرگان در شمال و شمال شرق است و به کارگیری امور حفاظتی برای کنترل تبدیل اراضی مرغوب کشاورزی و چشم اندازهای زیبای جنگلی ناهارخوران به شهر در این مناطق، اهمّیّت بیشتری دارد.
مدلسازی تولید رواناب در حوضه آبریز رودخانه کشکان بر اساس روشهای آماری
حوزههای تخصصی:
با تمام اهمیتی که آب در اقتصاد ایران دارد، هر ساله سیلاب حجم زیادی از آبها و خاکهای حاصلخیز کشور را از دسترس خارج نموده و به کویرها، دریاچه ها و دریاها انتقال می دهد. مدل هیدرولوژیکی ساختاری است که بتواند با توجه به ویژگی های حوضه و عامل های موثر بر پدیده مورد نظر تعامل و رفتار آن را با تقریب قابل قبولی نشان دهد. با این وجود استفاده از مدل های مختلف تجربی موجود در برآورد رواناب با مشکلات فراوان همراه بوده است. به همین دلیل روش تحلیل منطقه ای در برآورد دبی با دوره های بازگشت معین با استفاده از ویژگی های فیزیوگرافی و اقلیمی کاربرد گسترده ای دارد. در این پژوهش از داده-های بارش و دبی در مقیاس ماهانه و ویژگی های فیزیوگرافی 5 زیر حوضه رودخانه کشکان که دارای پراکندگی مناسبی در سطح حوضه می باشند، استفاده شده است از طریق رگرسیون چند متغیره به مدل سازی تولید رواناب مبادرت گردیده است. برای ارزیابی مدلهای تهیه شده با استفاده از معیارها و شاخص های متعددی از جمله ضریب همبستگی، خطای استاندارد، خطای نسبی تخمین و تایید، درصد میانگین قدر مطلق خطا، میانگین نسبی مجذور مربعات خطا، میانگین مجذور مربعات خطا، میانگین قدر مطلق خطا استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره برای مدل سازی تولید رواناب نشان می دهد که عوامل تعیین کننده بر میزان دبی با دورهای بازگشت مختلف در حوضه آبریز رودخانه کشکان ،عوامل حداکثر بارش ماهانه، مساحت، زمان تمرکز، ضریب فشردگی و حداکثر ارتفاع می باشند.
ارزیابی دقت مدل های رقومی ارتفاعی SRTM و GDEM با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی NIDEM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی دقت و صحت ویرایش اول و دوم مدل های رقومی ارتفاعی استخراجی از ماهواره آستر (GDME1, 2009; GDEM2, 2011) با دقت تفکیک مکانی 30 متر و مقایسه آن با مدل رقومی SRTM (تفکیک مکانی 90 متر) و مدل رقومی تهیه شده به وسیله سازمان نقشه برداری کشور (تفکیک مکانی 10 متر) است. به این منظور سه نوار مطالعاتی که دربرگیرنده نواحی ای از کشور با خصوصیات ژئومورفولوژی مختلف اند انتخاب شدند و مدل های مذکور در این سه نوار مورد بررسی قرار گرفتند. پس از حذف محدوده دریاچه ها، هر سه لایه به روش موسوم به کوبیک به مدل های رقومی با دقت مکانی یک آرک ثانیه تبدیل شده اند. همچنین لایه های تفاضلی بین مدل های رقومی مختلف محاسبه گردید و توزیع خطا در گستره محدوده های مطالعاتی در مدل های مختلف به صورت دو به دو بررسی شد. با استفاده از دیاگرام پراکندگی بین مدل های رقومی مختلف و بررسی ابر پراکنش آنها، به مطالعه نوع و میزان خطاهای مختلف پرداخته شد. برای مقایسه بصری بهتر، مدل سایه روشن ارتفاعی سه بعدی و نیمرخ های توپوگرافی در امتداد خطاهای شناسایی شده برای هر سه مدل رقومی ترسیم گردید. نتایج این تحقیق نشان داده است که مدل 1GDEM دارای خطاهای عمده ای در مقایسه با مدل SRTM است که بیشتر از ماهیت و نحوه تهیه این مدل ناشی می شود. نتایج حاکی از انواع ناهنجاری ها همچون خطای پله ای، ناهنجاری های حفره ای، برامدگی و برآمدگی های حفره دار است که در مرز بین زون های دو استاک مختلف ایجاد شده اند. دامنه خطای این ناهنجاری ها از چند ده متر تا بیش از 300 متر مشاهده می شود. نتایج این پژوهش در عین حال نشان داد که میانگین خطای مدل 1GDEM در حدود 8/4 متر با انحراف استاندارد 8/13 متر، و در سطح اطمینان 95 درصد دامنه تغییرات آن بین 9/31 و 3/22- متر است. بررسی مدل رقومی 2GDEM نشان از بهبود جدّی کیفیت این مدل در قیاس با ویرایش قبلی دارد. در مدل 2GDEM بسیاری از خطاهای ویرایش نخست حذف شده و میانگین خطای آن کمتر از 3 متر با انحراف استاندارد 1/9 متر است که در سطح اطمینان 95 درصد دامنه تغییرات آن بین 8/14 و 8/20- متر خواهد بود. بررسی مدل رقومی SRTM نشان داده است که میانگین خطای آن کمتر از 2 متر با انحراف استاندارد 7/8 متر، و در سطح اطمینان 95 درصد دامنه تغییرات میانگین بین 1/19 و 1/15- متر است. نتایج نشان می دهد مدل 1GDEM به رغم آنکه با تفکیک مکانی 30 متر منتشر شده است، عملاً فاقد جزئیات مدل رقومی ارتفاعی 30 متری است و کاربرد آن محدودیت های عمده ای دارد. همچنین مدل 2GDEM با توجه به رفع بسیاری از مشکلات ویرایش نخست دقت مناسبی در مقایسه با SRTM و NIDEM دارد و صرف نظر از خطاهای با دامنه کوتاه (نویز) این مدل در صورت اطمینان از نبود خطاهای محلی می تواند به عنوان مدل رقومی ارتفاعی سی متری به کار رود.
رتبه بندی زمینه های توسعه گردشگری در نواحی روستایی، با استفاده از تاپسیس خاکستری (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان ورزقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع طبیعی و جاذبه های گردشگری ایران گنجینه ای است که برای استفاده بهینه از آن باید توجه گردشگران داخلی و خارجی به جاذبه های روستایی گسترش یابد و روش های مدیریت مؤثر و کارآمد مناسب اتخاذ شود. بهره برداری بهینه از فرصت های موجود در زمینه گردشگری، مانند هر فعالیت دیگری مستلزم انجام مطالعات اصولی و طرح برنامه های مبتنی بر تحقیقات و مدیریت علمی است. از اساسی ترین فعالیت های علمی در حوزه گردشگری، ارزیابی منابع قابل توسعه در این زمینه است. نواحی روستایی دارای منابع و جاذبه های فراوانی است که قابلیت سرمایه گذاری دارد. بنابراین برای فراهم کردن بستر مناسب سرمایه گذاری، شناسایی این نواحی در گام نخست ضروری است و بهترین مکانیسم برای این شناسایی به کارگیری روش های مختلف و دقیق علمی است. شهرستان ورزقان دارای جاذبه های فراوان گردشگری است که تا به حال توجه چندانی به آن نشده است، لذا با ارزیابی دقیق جاذبه های گردشگری و معرفی آن به سرمایه گذاران بخش گردشگری می توان شاهد شکوفایی مناطق روستایی شهرستان از نظر گردشگری بود. جامعه آماری مقاله تمام جاذبه های مطرح شهرستان است که سالانه گردشگران به آنجا مراجعه می کنند. شاخص های مورد بررسی با رویکرد فضایی مکانی برای ارزیابی با توجه به اسناد و منابع موجود مدنظر قرار گرفت و با استفاده از تئوری خاکستری- که یکی از روش های تصمیم گیری تحت شرایط عدم قطعیت است- با تلفیق این روش با تاپسیس به ارزیابی جاذبه های گردشگری، نواحی روستایی مستعد سرمایه گذاری در بخش گردشگری شهرستان ورزقان را مشخص کرده است. براساس نتیجه به دست آمده جاذبة جنگل های ارسباران به عنوان بهترین گزینه بین سایر جاذبه ها برای سرمایه گذاری انتخاب شده است.
بهینه سازی چندهدفه تخصیص کاربری اراضی با استفاده از الگوریتم NSGA-II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی کاربری اراضی به واسطه افزایش فعالیت ها و دخل و تصرف های بشر بر زمین به منظور برآوردن نیازهای مختلف، دائماً در حال تغییر است. بهینه سازی تخصیص کاربری اراضی همانا یافتن بهترین الگوی ممکن با در نظر گرفتن نیازهای حاکم بر مقولة تخصیص است. اغلب جست وجوها و بهینه سازی های کاربری اراضی در دنیای واقعی، ماهیتاً دربردارندة چندین هدف اند. در این مطالعه قابلیت الگوریتم ژنتیک مرتب سازی نامغلوب نخبه گرا (NSGA-II) با طراحی و استفاده از دو نوع عملگر تقاطع یکنواخت (UC) و عملگر تقاطع دوبعدی (TDC) برای بهینه سازی تخصیص کاربری اراضی با اهداف چندگانه در بخشی از حوضه طالقان مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. داده های به کار رفته شامل نقشه کاربری اراضی سال 2002، توپوگرافی، خاک شناسی، اطلاعات مربوط به میزان فرسایش خاک و بازدهی اقتصادی از منطقه مورد مطالعه بوده است. اهداف مورد نظر شامل میزان فرسایش، میزان رواناب، تناسب اراضی، میزان فشردگی ـ سازگاری و بازدهی اقتصادی است. مدل طراحی شده با دو جمعیت اولیه متفاوت اجرا گردید. بار اول با جمعیت کاملاً تصادفی و بار دوم با تولید جمعیت اولیه تصادفی راهنمایی شده که در آن نسبت مساحت کاربری های مختلف تعیین شده بود. نتایج نشان داد کارکرد عملگرهای تقاطع کاملاً تحت تأثیر شرایط اولیه قرار دارد و عملگر UC فاقد توانایی مناسب در ایجاد همگرایی کلی است. همچنین استفاده از تقاطع TDC با جمعیت اولیه راهنمایی شده، همگرایی را بسیار افزایش داد و موجب بهبود نتایج گردید. به لحاظ پیوستگی قطعات کلاس های مختلف کاربری نیز عملگر TDC بهتر از UC کارکرد داشته است. نتایج این مطالعه نشان داد که پس از بهینه سازی کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه، علاوه بر کاهش فرسایش خاک، میزان سوددهی کلی نیز افزایش یافته است.
کاربرد و بررسی تطبیقی الگوهای تحلیل سلسله مراتبی و فازی در تناسب اراضی (نمونه ی موردی: شهرک صنعتی بیرجند )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوه ی قرارگیری مناطق صنعتی در مجاورت شهرها، عامل کلیدی در برنامه ریزی منطقه ای به حساب می آید و اثرات و تبعات منفی اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی این نوع مناطق، دربرنامه ریزی توسعه ی ناحیه ای باید مورد توجه قرارگیرند. مکان مناسب برای استقرار صنایع با طیف وسیعی از عوامل روبرو است، چرا که منافع اقتصادی، اجتماعی و اثرات زیست صنایع محیطی پایدار هم زمان باید مورد توجه قرار گیرند،. تجزیه و تحلیل و ترکیب این مجموعه عوامل با استفاده از GIS امری اجتناب ناپذیر است. دراین تحقیق برای مکانیابی و ارزشیابی مکان تعیین شده از روش منطق فازی و روش AHP فضایی در محیط GIS استفاده شد. بدین صورت که ابتدا عوامل و معیارهای مناسب جهت مکان یابی شهرک های صنعتی تعیین و سپس آماده برای ورود به توابع فازی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط های (به ترتیب ) Arc Sdm 3، Export Choice شد. پس از آن نتایج و دقت عملکرد این دو متد باCross tabulate مورد بررسی و ارزشیابی قرار گرفت. طی این پژوهش علاوه بر مکان یابی بهترین سایتها جهت احداث شهرک صنعتی، تائید محل فعلی منطبق بر اصول توسعه پایدار زیست محیطی، برتری و دقت الگوی فازی بر فرایند تحلیل سلسله مراتبی تعیین گردید. در پایان نتایج حاصل نشان می-دهد که دو الگوی فازی و AHPمورد استفاده در این پژوهش 53% با یکدیگر تطابق دارند. شهرک صنعتی فعلی براساس مکان یابی با دوالگوی فازی و AHP به ترتیب 62/99 %، 98/56% آن در کلاس خیلی خوب قرار گرفته است که بیانگر آ ن است که محل فعلی شهرک صنعتی بر اساس الگوهای مورد بررسی و اجرا شده، منطبق بر اصول توسعه ی پایدار زیست محیطی می باشد.
پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوزه ی آبخیز اخترآباد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از انواع مخاطرات طبیعی است که همه ساله خسارات زیان باری را در سراسر جهان و ازجمله ایران به وجود می آورد. برای جلوگیری از رخداد سیلاب، باید مناطقی را شناسایی کرد که دارای پتانسیل بالایی در ایجاد این پدیده هستند و برای کاهش خطرات احتمالی، از سرمنشأ تولید وارد عمل شد که همانا حوزه های آبخیز هستند. این پژوهش نیز در پی ارائه ی روشی برای پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوزه های آبخیز است. با توجّه به اهداف پژوهش، نخست عوامل مؤثّر در پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی (سنگ شناسی، نفوذپذیری، تراکم شبکه ی زهکشی، زمان تمرکز، شیب، گروه هیدرولوژیک خاک، کاربری اراضی، بارش و فاصله از آبراهه) شناسایی و وزن هر کدام از معیارها، پس از تکمیل پرسش نامه ی مقایسه ی زوجی از سوی کارشناسان، به وسیله ی فرآیند سلسله مراتبی فازی مشخّص شد. از عملگر جمع جبری فازی برای مدل سازی فضایی و پهنه بندی، بر اساس میزان عضویت فازی هر کدام از عوامل در حوزه ی آبخیز اخترآباد استفاده شد. همچنین برای طبقه بندی پتانسیل سیل خیزی، نقشه ی نهایی به دست آمده از منطقه، بر اساس انحراف معیار در هفت کلاس قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، پهنه های با خطر سیل خیزی زیاد در شمال و جنوب حوزه قرار دارند و مناطق با خطر کم، در آبراهه ها و قسمت های مرکزی حوزه واقع شده اند. نتایج تحلیل ناحیه ای که حاصل همپوشانی نقشه ی نهایی با نقشه های هر یک از عوامل مؤثّر بر سیل خیزی است، بیان می دارد که مناطق با پتانسیل سیل خیزی زیاد در پهنه هایی با شیب بیش از 60 درصد و بارش بین 400-300 میلی متر قرار دارند. پوشش گیاهی مناسب، خاک تکامل یافته و تراوایی بیشتر، در قسمت مرکزی و پایین دست حوزه واقع شده است که شرایط سیل خیزی را کاهش داده اند.
بررسی مدل رگرسیون لوجستیک در تخریب جنگل ها با استفاده از سنجش از دور در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: جنگل های ارسباران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربری و پوشش اراضی ثابت نبوده و غالباً در اثر فعالیتهای انسانی دستخوش تغییر وتحول می شوند. شناسایی و کشف این تغییرات می تواند به مدیران و برنامه ریزان کمک کند تا عوامل موثر در تغییر کاربری و پوشش اراضی را شناسایی کرده و برای کنترل آنها برنامه ریزی مفید و موثر نمایند. برای کشف و ارزیابی تغییرات، داده های چند زمانه سنجش از دور به دلیل ارزانی و سرعت اخذ داده از آن و سیستم اطلاعات جغرافیایی به خاطر برخورداری از امکانات تحلیلی می توانند نقش اساسی داشته باشند. به عنوان مثال برآورد میزان تخریب جنگل در طول چند سال متوالی را می توان خیلی سریع با استفاده از تحلیل و پردازش داده های چندزمانه سنجش از دور مورد ارزیابی قرار داد. در این تحقیق برای طبقه بندی و مطالعه تغییرات زمانی جنگلهای منطقه ارسباران از تصاویر TM و ETM+ماهواره لندست به ترتیب مربوط به سالهای 1366 و 1380 با قدرت تفکیک مکانی 5/28 متر استفاده شده است.
با روی هم گذاری نقشه های حاصل از طبقه بندی دو تصویر مربوط به تاریخهای 1366 و 1380 میزان و تغییرات جنگلها را مشخص نموده و سپس برای مدل کردن تخریب جنگلها در منطقه از مدل رگرسیون لوجستیک با پارامترهای مستقل ارتفاع، شیب، جهت جغرافیایی و فاصله از مراکز روستایی استفاده شد. مدل ارائه شده نشان می دهد که تخریب جنگلهای منطقه با پارامترهای فاصله از مراکز روستایی، ارتفاع و جهت جغرافیایی ارتباط معنی دار دارد.
تلفیق شاخص های توسعه یافتگی انسانی و نقش آن در پایداری مصالح ساختمانی استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع آسیبپذیری شهرها در برابر زلزله همیشه مورد تحقیق کارشناسان این امر بوده است. این پژوهش دارای ابعاد گوناگونی میباشد از جمله پایداری و ناپایداری مصالح ساختمانی و ارتباط آن با عوامل و شاخصهای انسانی. این بحث عمدتاً بخش نامرئی برنامهریزی شهری محسوب میشود و برنامهریزی بدون در نظر گرفتن آن منجر به شکست خواهد شد. هدف این پژوهش، تعیین شاخصهای انسانی مؤثر بر پایداری و ناپایداری مصالح ساختمانی مناطق شهری استانهای کشور است.
از این رو در این پژوهش با رویکرد روشهای کمی ـ تحلیلی به مطالعه این عوامل پرداخته شده است. ابتدا با استفاده از روش SDI توسعهیافتگی مصالح ساختمانی استانها محاسبه گردید که در آن استانها به چهاردسته تقسیم میشوند و استانهای مازندران، ایلام، اصفهان، گیلان، مرکزی، کهکیلویه و بویراحمد، تهران در وضعیت توسعهیافته جای میگیرند. در گام بعدی با استفاده از روش تحلیل عاملی 90 نماگر به 11 عامل تأثیرگذار تقلیل یافت. سپس با استفاده از روش رگرسیون آشکار گردید که عوامل اول، چهارم، هفتم و نهم بیشترین تأثیر را در توسعهیافتگی مصالح داشتهاند.
سطح بندی محلات شهری بر اساس میزان بهره مندی از امکانات و خدمات شهری با بهره گیری از تکنیک TOPSIS (مطالعه موردی: محلات شهر آباده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های دست یابی به توسعه پایدار شهری، فراهم نمودن امکانات و خدمات مورد نیاز شهروندان ساکن در محلات شهری است. در پژوهش حاضر به منظور سنجش محلات چهارده گانه شهر آباده از نظر میزان دستیابی افراد ساکن در محلات شهری به امکانات و خدمات مورد نیاز، ابتدا سرانه وضع موجود هر یک از افرد از کاربری های خدماتی وضع موجود شهر از نقشه DWG شهر با مقیاس 1:10000 استخراج گردید و سپس با بهره گیری از تکنیک تاپسیس، به ارزیابی هر یک از محلات از نظر میزان برخورداری از امکانات و خدمات پرداخته شد و نتایج به صورت سطح بندی محلات شهر در 5 دسته از نظر میزان دست یابی به خدمات ارائه گردید. بررسی نتایج حاصل از میزان برخورداری محلات شهری آباده از امکانات و خدمات شهری حاکی از آن است که در بین محلات شهری، از نظر میزان دستیابی به امکانات و خدمات شهری تفاوت فاحشی بر قرار است، به گونه ای که بین محروم ترین (تل آسیاب) و برخوردارترین محلات شهر اختلاف فاحشی وجود دارد. سطح بندی محلات شهری به گونه ای است که سه محله سعدی، بافت قدیم و محمود آباد در سطح ورا توسعه، محلات استقلال شرقی و بافت مرکزی وراتوسعه، محلات همت آباد، استقلال غربی، فاطمیه و سیدان در سطح متوسط قرار گرفته اند و محله تل آسیاب نیز در سطح فرو توسعه یعنی پایین ترین سطح برخورداری قرار دارد.
ارزیابی و پیش بینی تغییرات و پراکنش افقی شهرها با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه و سیستم اطلاعات جغرافیایی (نمونه موردی: شهر تبریز در مطقع زمانی 1389-1363)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با رشدی شتابان در حال گسترش و توسعه هستند، به طوری که فرایند توسعة شهرها در حال حاضر یکی از مهمترین موضوعات پیشِ روی پژوهشگران مسائل شهری است. افزون بر میزان رشد شهرها، چگونگی تغییرات کاربری ها در سطح کلان نیز مورد توجه می باشد .در پژوهش حاضر چارچوبی برای تهیه نقشه و تحلیل الگوهای قابل پیش بینی از گسترش شهر در مقیاس های فضایی- کالبدی متفاوت، با هدف تحلیل فرایندهای رشد و گسترش شهر تبریز فراهم شده است. در این مقاله با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و با استفاده از تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1363 تا 1389 با تاکید بر گسترش فضائی شهر تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته و نیز با استفاده از فنون پیش بینی تغییرات کاربری اراضی از جمله روش سلول های خودکار و زنجیره های مارکوف روند احتمالی گسترش شهر تبریز تا سال 1400 مورد پیش بینی قرار گرفته است. بر اساس نتایج این تحقیق، مشخص شد که گسترش شهر تبریز در چه ابعاد و مقیاسی به ترتیب شدت عمل، کاربری های کشاورزی، مرتعی، آبی، بایر، کوهستانی پیرامون خود را تحت گسترش فضایی- کالبدی خود قرار داده است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت شهر تبریز از 5768 هکتار در سال 1363 به 11853 هکتار در سال 1389 رسیده و با این روند، طبق پیش بینی های انجام شده در سال 1400 به بیش از 14312 هکتار خواهد رسید. همچنین روند توسعه شهر نشان دهنده این است که تمایل گسترش کالبدی- فضایی شهر تبریز در امتداد شرقی و غربی است؛ یعنی منطقه ای که زمین های مرغوب کشاورزی اطراف شهر در آنجا قرار گرفته است.
نرمال سازی خودکار تصاویر ماهواره ای چندزمانه با استفاده از پیکسل های تغییرنیافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر روش نرمال سازی خودکاری برمبنای رگرسیون با استفاده از پیکسل های تغییرنیافته، مدل سازی هیستوگرام تصویر هدف و محاسبه ضرایب تبدیل خطی برای دسته های مختلف پیکسل ها از لحاظ درجات روشنایی در هر باند، ارائه شده است. در مرحله تعیین پیکسل های تغییرنیافته، روش جدیدی معرفی شده است که این مرحله را به صورت خودکار انجام می دهد و صحت بالایی نیز دارد. در مرحله دسته بندی پیکسل ها نیز براساس درجات روشنایی، روش جدیدی پیشنهاد شده است که تعداد و بازه های لازم برای دسته بندی را به طور خودکار و جداگانه براساس اطلاعات هیستوگرام تصویر هدف، برای هر باند تعیین می کند تا تأثیرات مختلف اتمسفر و سایر عوامل را روی درجات خاکستری مختلف مدل کند. ایده مورد نظر روی دو تصویر سنجنده TM پیاده سازی شد. نتایج ارزیابی نشان داد در صورتی که از روش پیشنهادی در مرحله تعیین خودکار پیکسل های تغییرنیافته استفاده شود، صحت کلی آشکارسازی تغییرات از 15/95 درصد به 14/96 درصد در مقایسه با روش های متداول بهبود می یابد و همچنین خطای کمترین مربعات نرمال سازی، در مقایسه با حالتی که برای کل تصویر از یک برازش خطی استفاده شود، در باندهای 1، 2، 3، 4، 5 و 7 به ترتیب 44/26، 13/50، 54/38، 27/5، 75/3 و 31/3 و در مقایسه با حالتی که از مقادیر پیش فرض برای دسته بندی پیکسل ها براساس درجات خاکستری و برازش جداگانه خطی برای هر دسته استفاده شود، به ترتیب 82/30، 9/45، 53/30، 19/4، 82/2 و 32/0 کاهش می یابد.
ارزیابی روش های مختلف درون یابی در پهنه بندی شوری آبِ زیرزمینی، با استفاده از تکنیک Cross-Validation (مطالعه موردی: دشت شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت بی رویه آب های زیرزمینی و افزایش آلودگی های زیست محیطی در نتیجة رشد روزافزون جمعیت، منجر به افزایش املاح و کاهش کیفیت آب های زیرزمینی شده است. یکی از شاخص های مهم در بررسی وضعیت کیفیت آب های زیرزمینی، هدایت الکتریکی است. افزایش هدایت الکتریکی نه تنها موجب کاهش کیفیت آب آشامیدنی می شود بلکه خسارت های جبران ناپذیری را بر خاک و کیفیت محصولات کشاورزی وارد می کند. هدف این تحقیق ارزیابی دقت روش های زمین آمار کریجینگ معمولی (OK)، کریجینگ ساده (SK) و روش های معین شامل روش عکس فاصله (IDW) با درجات 1 تا 5، روش درون یاب موضعی (LPI) و درون یاب عام (GPI) برای پهنه بندی شوری آب های زیرزمینی دشت شهرکرد است. با استفاده از تکنیک Cross-Validation با معیار آماری MAE و MBE، ارزیابی روش های مختلف زمین آمار صورت گرفت. نتایج نشان داد که روش کریجینگ معمولی با مدل نمایی به دلیل دارا بودن MAE و MBE پایین تر (09/0=MBE و 57/65=MAE)، با کمترین خطا و انحراف نسبی همراه است. بررسی های انجام شده نشان داد که همبستگی مکانی خوب بین داده های اندازه گیری شده در نقاط مختلف دشت شهرکرد وجود دارد، به گونه ای که مدل نیم تغییر نمای تجربی با شعاع تأثیر حداکثر 12 کیلومتر و دارای برابر 33 درصد است. در نهایت، روش کریجینگ معمولی به عنوان مناسب ترین روش میان یابی در تهیه نقشه تغییرات مکانی شوری دشت شهرکرد انتخاب شد.
مکان یابی محل دفن بهداشتی زباله های شهر حاجی آباد به روش AHP و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی
حوزههای تخصصی:
رشد روز افزون جمعیت شهری ایران به همراه ایجاد مراکز جمعیتی جدید، فقدان سیاستگذاری و ارزیابی عملکردها و فعالیت های گوناگون شهری بر اساس برنامه جامع و کلان ملی (آمایش سرزمین) و تداوم تخلیه انواع زایدات و فاضلاب ها به محیط زیست از جمله عوامل بحران زایی است که محیط زیست طبیعی و کیفیت بهداشت و سلامتی انسان ها به ویژه شهر نشینان را در معرض خطرات و زیان های گوناگونی قرار داده است. هدف از این مطالعه گزینش مکان مناسب جهت دفن بهداشتی مواد زاید جامد در شهر حاجی آباد بر پایه معیارها و ضوابط مکان یابی می باشد. در این پژوهش از روش ها و قابلیت های مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. ابتدا معیارها و ضوابط انتخاب مکان مناسب برای دفن بهداشتی مانند شیب، کاربری اراضی، فاصله از سکونت گاه ها و راه ها، آب های سطحی و زیرزمینی، خاک، زمین شناسی و غیره شناسایی گردید و سطح مورد نیاز دارای حداقل گنجایش برای دفن 20 سال مواد زاید جامد محاسبه و مکان هایی که دارای حداقل این سطح و بزرگتر را دارا بودند به مساحت 2416 هکتار از کل منطقه مورد مطالعه به مساحت 238396 هکتار به عنوان محل مناسب دفن بهداشتی مواد زاید جامد در شهر حاجی آباد مشخص شد.
مکان یابی شعب جدید بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای فازی(Fuzzy ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر به دلیل وجود رقابت بین بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری برای جذب بیشتر منابع، تسلط بر مؤلفه های مؤثر بر تجهیز منابع مالی اهمیت ویژه ای یافته است. یکی از مؤلفه های تأثیرگذار بر تجهیز منابع پولی در بانکداری نوین توجه به مطلوبیت محل استقرار مکانی بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری است. مکان استقرار شعب بانک ها و مؤسسات مالی، محرکی مهم در جذب مشتریان است و بازاریابان بانکی باید آن را به دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند. این تحقیق بدنبال ارائه مدلی برای یافتن مکان های جدید استقرار شعب بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری است. برای رسیدن به این هدف به وسیله مطالعات کتابخانه ای، معیار ها و عوامل مؤثر اقتصادی، شناسایی و توسط نظرات کارشناسی تکمیل گردید. با توجه به میزان تأثیر گذاری و تأثیر پذیری معیارها از یکدیگر در دنیای واقعی، تکنیک DEMATEL برای شناسایی این روابط مورد استفاده قرار گرفت و از مدل فرآیند تحلیل شبکه ای فازی(Fuzzy ANP) پس از تکمیل پرسشنامه مقایسه زوجی از سوی کارشناسان برای وزن دهی به آن ها استفاده شد و از این اوزان بر اساس شعاع تأثیرگذاری معیار ها برای مدل سازی فضایی و پهنه بندی منطقه بر اساس روش جمع ساده وزنی(SAW) استفاده گردید. این فرآیند در منطقه 6 شهر تهران برای شناسایی مکان های جدید استقرار شعب بانک تات با 7 شعبه موجود در این منطقه اجرا شد. بر اساس مشاهدات میدانی نتایج به دست آمده از مدل مورد ارزیابی قرار گرفت و از ضریب تاو-کندالb برای تعیین میزان همگونی میان نتایج به دست آمده در مدل و نتایج مشاهدات استفاده شد که نتایج حاصل ضریبی برابر با 855/0را نشان می دهد که از رابطه قوی بین دو متغیر حکایت می کند.