فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۸۱ تا ۳٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۵۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل تفاوت میزان آمادگی ذهنی- نگرشی خانوارهای شهر شیراز در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد آمادگی در جامعه برای مقابله با بحران روشی است کارآمد و کم هزینه که می تواند به کاهش خسارات ناشی از آن کمک کند. شهر شیراز در محدوده گسل های زاگرس قرار دارد و دارای استعداد لرزه خیزی بالا و پیوسته است. بنابراین، بررسی وضعیت آمادگی و ارتقای آن در بین خانوارها و محلات مختلف اهمیت زیادی دارد.. مسئله اصلی این پژوهش تحلیل وضعیت میزان آمادگی ذهنی- نگرشی خانوارهای شهر شیراز است. در این راستا، مطابق مبانی نظری و پیشینه تحقیق دو فرضیه ارائه شد. در این پژوهش از روش تحقیق کمی از نوع رابطه ای و رویکرد پیمایشی استفاده شد. مفهوم میزان آمادگی ذهنی- نگرشی نیز از طریق 3 شاخص و 18 معرف، از طریق روش های SAW و AHP تعریف عملیاتی شد. داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه خانوار جمع آوری شد. حجم نمونه از طریق روش کوکران و معادل 322 خانوار تعیین شد و با روش های نمونه گیری خوشه ای و سیستماتیک انتخاب شد. نتایج نشان داد میزان آمادگی ذهنی- نگرشی خانوارهای محلات مختلف در سطح پایینی قرار دارد و تفاوت معناداری بین آنها وجود ندارد. نتایج همچنین نشان داد که میزان آمادگی ذهنی- نگرشی با متغیرهای سن، سطح تحصیلات، شغل، درآمد و پایگاه اقتصادی- اجتماعی رابطه معناداری دارد. نتیجه اینکه هر چند میزان آمادگی ذهنی- نگرشی دارای ساختی اجتماعی است، هنوز فرهنگ زندگی با ریسک حتی در اقشار متوسط و بالا نیز شکل نگرفته است، که بیانگر وضعیتی ناگوار است.
موانع مؤثر بر توسعه فعالیت های گردشگری در نواحی روستایی همدان (با تأکید بر روستاهای هدف گردشگری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه گردشگری در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به عنوان یک کاتالیزور مؤثر برای توسعه اقتصادی و اجتماعی روستاها محسوب می شود؛ که موجب بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی روستاها خواهد شد. اما با توجه به نقش مهم این صنعت در توسعه مناطق روستایی همواره موانعی وجود دارد که مانع از توسعه این صنعت می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی موانع توسعه گردشگری در روستاهای هدف گردشگری شهرستان همدان می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی بوده که با استفاده از روش پیمایش انجام گرفته است. از بین روستاهای هدف گردشگری شهرستان همدان سه روستای ورکانه، سیمین ابرو و خاکو به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. جامعه آماری را اعضاء شوراهای اسلامی و تعدادی از سرپرستان خانوارهای روستایی تشکیل می دهند که بر مبنای فرمول کوکران 122 نفر از سرپرستان خانوارهای و 9 نفر از اعضاء شوراهای اسلامی به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه بوده که دقت شاخص ها و گویه های آن یا روایی صوری توسط متخصصان فن مورد تأیید قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و استنباطی نظیر فراوانی، درصد، میانگین، ضریب تغییرات و تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی موانع توسعه گردشگری در روستاهای مورد مطالعه نشان می دهد که 4 عامل زیرساختی، فرهنگی، برنامه ریزی و مدیریتی و همچنین اطلاع رسانی و تبلیغاتی در مجموع 17/63 درصد از واریانس را تبیین می کنند. در پایان با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد های به منظور توسعه این صنعت در روستاهای هدف گردشگری در شهرستان همدان ارائه شده است.
ژئوپلیتیک مواد مخدر و تأثیر آن بر امنیت مرز و مناطق مرزی شرقی(نمونه موردی: مرز خراسان رضوی باافغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید و تجارت مواد مخدر با گردش مالی سه هزار میلیارد دلاری آن، امروزه به یک عرصه ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. از این رو می توان از آن با عنوان ژئوپلیتیک مواد مخدر یاد کرد. در این عرصه با بازیگرانی در سه سطح محلی، منطقه ای و جهانی روبه رو هستیم؛ به این ترتیب در پایین ترین سطح یعنی سطح محلی، کشاورزان افغانستانی قرار دارند که با وجود زحمت و تلاش زیاد کمترین میزان سود ناشی از این تجارت غیرقانونی را به خود اختصاص می دهند. در سطح دوم، قاچاقچیانی قرار دارند که وظیفه انتقال و قاچاق مواد مخدر را از داخل افغانستان به بازارهای منطقه بر عهده دارند و با توجه به نوع فعالیت خود، سودهای متفاوتی را نیز دارند. سرانجام در بالاترین سطح، مافیای جهانی مواد مخدر و کارتل های بین المللی هستند که در سطح جهانی به این تجارت کثیف مشغولند والبته بالاترین سودها را از آن خود می سازند و عموماً از تعقیب و مجازات قانون در امان هستند. از سوی دیگر تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان دارای آثار و پیآمدهای زیانباری برای همسایه های این کشور به ویژه جمهوری اسلامی ایران است. یافته های تحقیق نشان می دهد همسایگی ایران با افغانستان، همچنین قرار گرفتن ایران در مسیر اصلی قاچاق مواد مخدر، امنیت مناطق مرزی شرق را به طور خاص و امنیت کل کشور را به طور عام از چشم انداز سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد تهدید جدی قرار داده است. قاچاق مواد مخدر، کالا، رفت وآمدهای غیر مجاز مرزی، قاچاق انسان، افزایش درگیری ها و ناامنی های مرزی، افزایش قتل، شرارت و گروگان گیری در مناطق مرزی، گسترش اعتیاد و پیامدهای منفی پرشمار آن از جمله این تهدیدات است. این مقاله می کوشد با روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین ژئوپلیتیک مواد مخدر در افغانستان به بررسی پیامدهای تولید و قاچاق مواد مخدر بر امنیت مناطق مرزی شرقی کشور بپردازد.
تحلیل و ارزیابی سنجه های پایداری محله های شهر ماکو (با استفاده از تکنیکهای آماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار شهری مقوله ای با ابعاد گسترده و پیچیده است که در رشد و تکوین شهرها تأثیرگذار بوده است و عوامل اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و اکولوژیک را مورد توجه قرار می دهد. آنچه امروزه مهم است، شناخت نقاط قوت و ضعف ابعاد توسعه است. هدف پژوهش حاضر سطح بندی فضایی و تحلیل میزان پایداری و ناپداری محلات شهر ماکو به لحاظ برخورداری از سنجه های توسعه است. نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی با تأکید برروش جامع نگری است. برای ارزیابی سطوح پایداری محلات، تحلیل نابرابری ها از مدل های کمی و نرم افزارهای آماری از قبیل: تکنیک تحلیل عاملی، شاخص ترکیبی توسعه انسانی و امتیاز استانداردشده با انتخاب50 معیار در قالب ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست- اجتماعی، نهادی-کالبدی استفاده شده است. همچنین در اثنای تحقیق از نرم افزارهای SPSS،Auto cad وArc Gis استفاده شده است. نتایج نشان داده است در مجموع شاخص های تلفیقی ضریب پایداری بین محلات این شهر متفاوت بوده به طوری که از 14 محله، دو محله در گروه پایدار ایده آل، چهار محله درگروه پایدار قوی، سه محله نیمه پایدار، سه محله پایدار ضعیف و دو محله درگروه ناپایدار قرار دارند. بر اساس شاخص HDI محلات 12و 13 به ترتیب با ضریب پایداری «0.466829» و « 0.601758» به عنوان محلات پایدار ایده آل و محلات 5 و 7 با اختصاص کمترین ضریب پایداری به ترتیب با ضریب «0.201974» و «0.200198» به عنوان محلات ناپایدار شناخته شده اند. نتایج حاصل از مدل امیتاز استاندارد شده (Z score) نیز همین امر را تأیید می کند. طبق یافته های بدست آمده از تکنیک تحلیل عاملی، مطلوب ترین حالت پایداری برای شهر ماکو در شاخص های اقتصادی با میانگین «0.0000002381» و نامساعدترین حالت مربوط به شاخص های نهادی- کالبدی با میانگین «0.0000003571- » است.
مکان یابی شهرک های صنعتی با استفاده از GIS فازی نمونه موردی (شهرک صنعتی شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرک های صنعتی پدیده ای هستند که بعد از جنگ جهانی دوم در پاسخ به نیاز های صنایع به ویژه صنایع سبک، توسعه و گسترش یافتند. در آن زمان، بسیاری از فعالیت های صنعتی در مناطق قدیمی و در محدوده های مرکزی شهر ها مستقر بودند. اما جهت تأمین نیاز های مصرفی جدید مناسب نبودند. از این رو و با توجه به قیمت اراضی شهری، شهرک های صنعتی به جای استقرار در مناطق پرجمعیت و غیر همگون از نظر شهرسازی، در خارج از شهر ها در اراضی متناسب با این گونه فعالیت ها به وجود آمدند. طبق تعریف، شهرک صنعتی مکانی است دارای محدوده و مساحت معین که طبق ضوابط و اصول مکان یابی و بر اساس استراتژی توسعه شهرک های صنعتی انتخاب می شوند. عناصر اصلی که در این مکان یابی باید مد نظر قرار گیرند، عبارتند از: وضعیت زمین، سازگاری کاربری های داخل شهرک صنعتی، سازگاری شهرک صنعتی با محیط اطراف، کاربری صحیح صنعتی به منظور کاهش آلودگی های زیست محیطی، مشخصات جغرافیایی و ویژگی های طبیعی منطقه و زمین شهرک، شرایط اقلیمی منطقه، مطالعات اجتماعی از نظر در دسترس بودن نیروی کار، وضع اقتصادی بازار و ارتباطات.هدف این پژوهش بررسی و ارزیابی مکانیابی شهرک صنعتی شیروان با توجه به معیار ها و استاندارد های موجود بخصوص از دیدگاه زیست محیطی می باشد.روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و ابزار تحقیق شامل جداول،بانک اطلاعاتی سازمان محیط زیست و...و نقشه ها و عکس های مورد نیاز می باشد. بر این اساس اطلاعات مورد نیاز شهرک صنعتی مذکور بر اساس معیارهای طبیعی، جمع آوری گردید و سپس با استفاده از نرم افزار GIS نقشه های مورد نیازدر غالب زیر معیارهای مختلف ؛ طراحی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با تلفیق نقشه نهایی زیرمعیارها مشخص گردید که درمکان گزینی و مکانیابی شهرک صنعتی شیروان اصول و استانداردهای مکانیابی مجتمع های صنعتی رعایت گردیده است.
تامین آسایش حرارتی فضای معماری در اقلیم گرم و خشک ایران با بهره مندی از رفتار حرارتی زمین(مطالعه موردی: استفاده از زمین در خانه های سنتی مناطق گرم و خشک ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند نامطلوب ساخت و ساز و عدم همسازی با کیفیات آب و هوایی بومی، صدمات جبران ناپذیری را بر طبیعت، محیط زیست پیرامونی و اقلیم جهانی زده است. روند صعودی مصرف منابع محدود فسیلی، افزایش بیشینه دمای هوا، رشد بیابانزایی، و ازدیاد هزینه های ساختمانی، از اثرات معماری نا آشنا با اقلیم محلی است. در این میان، مناطق گرم و خشک، از این هجمه ی نامناسب ساختمانی- بویژه در کشور در حال توسعه ی ایران - در امان نیستند. با توجه به خطری چنین هولناک، تمامی جهان رو به انواع توسعه ی پایدار گذاشته که این مهم در مورد مناطق خشک و بیابانی با وجود محدودیتهای جغرافیایی نیز صادق است. این در حالی است که در ایران – با وجود منابع وافر انرژیهای طبیعی و تجارب گرانقدر معماری کهن اقلیمی-طی سالیان گذشتهبه دلیل عدم توجه به این داشته های فرهنگی و طبیعی، شاهد تولید انواع هزینه های ساختمانی و اقلیمی- در بخش خانگی بیش از 42% از کل سبد مصرفی انرژی کشور - بوده که نتیجه آن تخریب شرایط زیستی بوده است. از اینرو، این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی و با مطالعات کتابخانه ای، پس از بررسی حجم مصرف انرژی و لزوم جایگزینی پایداری در معماری ملی و جهانی، در جهت هدف پژوهش به معرفی یکی از پایدارترین راهکارهای معماری در بومهای گرم و خشک، یعنی ارتباط با زمین و اصول آن پرداخته، و پس از شناخت ارتباط معنادار رفتار دما با عمق، جنس و تراکم خاک در مناطق گرم و خشک ایران – شاخص شهر یزد-سابقه ی این روش را در معماری سنتی کویری کشور کاویده، و سرانجام راهکارهایی را برای استفاده ی بهینه زمین در تامین شرایط آسایش دمایی - گرمایش و سرمایش ایستا - در معماری مسکونی گرم و خشک ایران پیشنهاد دهد.
مدل سازی تناسب زمین برای توسعه شهری با استفاده از روش های تصمیم گیری چند شاخصه و GIS مطالعه موردی: حوضه آبخیز زیارت استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی در اثر فعالیت های انسانی یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی های منطقه ای می باشد. در بسیاری از مناطق ایران، کاربری اراضی و مدیریت زمین بدون توجه به قابلیت و توان سرزمین می باشد که سبب اتلاف سرمایه و کاهش ظرفیت محیطی می گردد. در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی همراه با بهره گیری از ابزارهای مدیریتی (روش های تصمیم گیری چند شاخصه) در کنار قابلیت های بالای نرم افزار ArcGIS امکان مدل سازی تناسب زمین برای توسعه شهری در حوضه آبخیز زیارت استان گلستان، با توجه به معیارهای شیب، ارتفاع از سطح دریا، بافت خاک، پوشش گیاهی، جهت شیب، سنگ مادر، فاصله از گسل و فاصله از رودخانه، فراهم شده است. در این تحقیق با مراجعه به 10 نفر از متخصصین در رشته مربوطه و با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی( AHP ) وزنی برای هر معیار تعیین شده است. در ادامه به منظور تلفیق نقشه های معیار و محاسبه میزان تناسب زمین برای توسعه شهری از تکنیک های SAW و TOPSIS همراه با بهره گیری از قابلیت های نرم افزار ArcGIS 10.1 استفاده شده است. در نهایت در این تحقیق به بررسی سازگاری بین کاربری های موجود در حوضه آبخیز زیارت استان گلستان پرداخته شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از مدل سازی تناسب زمین، وسعت مناطق دارای شرایط توسعه شهری با استفاده از تکنیک های TOPSIS و SAW به ترتیب 37 و4/79 هکتار از کل مساحت حوضه آبخیز زیارت محاسبه شده است، اما در حال حاضر وسعت مناطق مسکونی در این حوضه 3/141 هکتار می باشد. در مدل سازی تناسب زمین برای توسعه شهری با توجه به وجود وابستگی های مکانی میان نقشه های معیار، بهترین روش در تلفیق معیارها و محاسبه میزان تناسب کاربری ، استفاده از تکنیک TOPSIS است. نتایج سازگاری کاربری ها نشان داد، کاربری اراضی مسکونی با میزان سازگاری 118245/0 کمترین سازگاری را بین کاربری های فعلی موجود در این حوضه دارد. در پایان می توان گفت، با توجه به توانایی های بالای روش های تصمیم گیری چند شاخصه و ArcGIS در مدل سازی تناسب زمین برای توسعه شهری، هر قدر نظرات کارشناسی دقیق تر و داده ها و اطلاعات به روز تر باشند، استفاده از این فنون و ابزار با نتایج بهتری همراه است.
برآورد و سطح بندی توسعه محله ای با تأکید بر مؤلفه های سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: محلات شهر ابرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشورهای جهان سوم وجود انواع دوگانگی های نامطلوب نظیر؛ دوگانگی منطقه ای به دلایل متعددی همچون کم و کیف میزان سرمایه اجتماعی در مسیر توسعه یافتگی آن ها مشکلاتی ایجاد می کند. به همین خاطر نخستین قدم در برنامه ریزی، خصوصاً در برنامه ریزی توسعه شهری شناخت صحیح از وضعیت فعلی مناطق شهری است. لذا با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا محله های شهری ابرکوه را با تأکید بر شاخص های سرمایه اجتماعی سطح بندی نماید. روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که آمار و اطلاعات آن از طریق روش های میدانی به دست آمده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خانوارهای ساکن در محله های 9 گانه شهری ابرکوه است که با استفاده از فرمول کوکران 263 نمونه به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز انتخاب گردید. همچنین آزمون پیش آهنگی برای بدست آوردن ضریب اعتبار پرسشنامه انجام گرفت که ضریب اطمینان آلفای کرونباخ 0.78، حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. در این پژوهش به منظور وزن دهی شاخص ها از تکنیک دلفی و به منظور تحلیل داده ها در راستای سطح بندی محله های شهری از تکنیک ELECTRE استفاده گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که محلات نظامیه، طاووس و دروازه میدان با توجه به مؤلفه های سرمایه اجتماعی به ترتیب در رتبه های یک تا سه و محلات جهانستان، نبادان و گلکاران به ترتیب در رتبه های هفت تا نه از سطح بندی توسعه محله ای قرار گرفته اند.
بررسی وضعیت مدیریت و ساماندهی سازمان های غیردولتی(NGOs) فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های غیردولتی(NGOs) در جوامع مدنی با هدف افزایش مشارکت شهروندان در امور مختلف اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرند. از آنجاکه نحوه مدیریت یک سیستم، تاثیر بسزائی در عملکرد آن دارد، موفقیت سازمان های غیردولتی ایران نیز بستگی به بسترسازی مناسب جهت فعالیت این سازمان ها دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نحوه مدیریت کلان و ساماندهی سازمانهای غیردولتی ایران، بویژه سازمان های فعال در زمینه های فرهنگی وهنری است که از طریق بررسی نحوه مدیریت مدیران دولتی که مسئولیت بسترسازی برای فعالیت این سازمان ها را بر عهده دارند، انجام شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و هدف آن کاربردی است. دراین راستا براساس نظریه هنری فایول برای هریک از وظایف پنج گانه مهم مدیریت، فرضیه ای تنظیم شده است. طبق فرضیات تحقیق میان وظایف برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، هدایت و رهبری، و کنترل عملکرد متولیان به عنوان متغیرهای مستقل از یک سو و موفقیت سازمان های غیردولتی فرهنگی، به عنوان متغیر وابسته رابطهمعناداری وجود دارد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته ای که روایی آن با روش محتوایی- صوری و میزان پایایی آن هم با روش آلفای کرونباخ محاسبه و تایید گردید، استفاده شده است. این پرسشنامه در میان کلیه اعضای جامعه آماری، متشکل از41 نفر از مدیران و معاونین سازمان های دولتی مسئول، توزیع وجمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت و برای آزمون فرضیه های تحقیق از روش آزمون استقلال صفات کای دو استفاده شد. طبق نتایج بدست آمده چهار فرضیه تحقیق تایید شد، ولی فرضیه مربوط به اصل هماهنگی میان متولیان مورد تایید قرار نگرفت. در ادامه مقاله بر مبنای یافته های پژوهش پیشنهاداتی ارایه شده است.
کاربرد رهیافت فازی در تعیین الگوی بهینه کشت در راستای نیل به اهداف توسعه پایدار روستایی: زیربخش زراعت، شهرستان آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش و اهمیت مدیریت واحدهای زراعی، استفاده از مدل های برنامه ریزی ریاضی در تعیین الگوی بهینه کشت نقشی به سزا دارد. در تحقیق حاضر، روش برنامه ریزی آرمانی فازی در راستای بهینه سازی الگوی کشت در قالب اهدافی شامل پنج سناریو (بیشینه سازی سود، نیل به خودکفایی در محصولات اساسی زراعی، توسعه پایدار کشاورزی، افزایش اشتغال، و دستیابی هم زمان به اهداف یادشده) مورد توجه قرار گرفت. اهمیت این اهداف در دستیابی به توسعه پایدار روستایی است که در آن، پایداری سه بعد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی را دربرمی گیرد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و از طریق تکمیل 124 پرسشنامه از سطح شهرستان آمل به دست آمد. نتایج الگوها نشان داد که در صورت لحاظ کردن اهداف به طور هم زمان، تعاملی میان مدل فازی سناریوهای یک تا چهار به وجود می آید؛ در این مدل، به آرمان های اقتصادی و اجتماعی کمتر توجه شده و در مقابل، آرمان های زیست محیطی و خودکفایی تا حد زیادی تأمین شده است.
تحلیل نظام بنادر شمال کشور در راستای توسعه منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنادر از عوامل تسریع کنندة فرایند توسعة اقتصاد ملی/ منطقه ای و محلی هستند و نقش تعیین کننده ای در سازمان دهی به فضای ملی دارند. درواقع، هر منطقة جغرافیایی مزیت های متفاوت جغرافیایی و محیطی برای توسعه دارد و همین امر سبب نابرابری در پیشرفت کشورها شده است. امکان دسترسی به آب های آزاد و ارتباط با بندرگاه های بزرگ، همواره از عوامل مهم و اثرگذار در احیا و رشد تجاری کشورها بوده است. همچنین شرایط اقتصادی بنادر به گونه ای است که اغلب آن ها به دنبال دستیابی به جایگاهی رقابتی در سطح بین الملل هستند، اما در این میان باید به نقش بنادر در توسعة داخلی و توسعة منطقه ای نیز توجه کرد. هدف از این پژوهش، ارزیابی و شناخت بنادر دریای خزر برای توسعة این منطقه است. پس از بررسی های کلی و مقایسة معیارهای مورد بررسی، از میان بنادر شمال کشور که در محدودة دریای خزر واقع شده اند، سه بندر انزلی در استان گیلان و نوشهر و امیرآباد در استان مازندران، با توجه به ویژگی ها، برای انجام این پژوهش انتخاب شدند. این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و با استفاده از منابع اسنادی و همچنین بهره گیری از مدل AHP انجام شده است. نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان می دهد که بندر انزلی در میان سه بندر مورد مقایسه، به لحاظ معیارهای مورد بررسی، در مرتبة اول اهمیت قرار دارد. به همین سبب، به عنوان مناسب ترین بندر برای توسعة منطقة شمال کشور انتخاب شد.
اثرات اقتصادی - اجتماعی و محیط زیستی کارخانه سیمان هگمتان بر روستای شاهنجرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه اقتصادی به عنوان یک رکن اساسی در مجموعه سیاست های هر کشور،ازیک سو با صنعت،تکنولوژی و از سوی دیگر با آلودگی های زیست محیطی ارتباطی نزدیک دارد. هدف از این مطالعه، شناسایی مهم ترین اثرات کارخانه سیمان برمحیط زیست و وضعیت اقتصادی –اجتماعی مردم روستای شاهنجرین در شهرستان رزن بوده است. جامعه ی آماری تحقیق 2300 نفر از ساکنین روستای شاهنجرین بوده که با استفاده از جدول مورگان و کرجسی تعداد 175 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که مقدار آلفای کرونباخ 76% محاسبه گردید. آمارو اطلاعات با استفاده از روش تحلیل عاملی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان داد که مهم ترین اثرات کارخانه سیمان بر روستای شاهنجرین در دسته عوامل اقتصادی و اجتماعی شامل افزایش اشتغال، پیشرفت اقتصادی در منطقه، افزایش امکانات و خدمات، به وجود آمدن شغل های جانبی، بهبود درآمد مردم روستا، راضی بودن مردم و افزایش کیفیت راه روستایی بوده است؛ همچنین عوامل زیست محیطی شامل تخریب اراضی زراعی و آلودگی منابع خاک و کاهش بهره وری کشاورزی و آلودگی صوتی در رده های بعدی قرار گرفته اند.
نقش مشارکت اجتماعات محلی در توسعه ی پایدار اجتماعی شهرها (مورد مطالعه: محله ی سرتپوله – شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله ها از عناصر مهم و مؤثر تشکیل دهنده ی حیات اجتماعی شهری به شمار می روند. در مبانی نظری مرتبط با توسعه محله ای نوین، اهمیت مشارکت ساکنین محله، در قالب الگوهای برنامه ریزی فرآیندگرا و تعامل محور مورد تأکید قرار گرفته است. برنامه ریزی اجتماعات محلی با تأکید بر دیدگاه پایین به بالا بر توانمندسازی، افزایش سرمایه های اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنین محلات تأکید دارد. هدف این پژوهش، بررسی نقش مشارکت اجتماعات محلی در توسعه ی پایدار اجتماعی محله ی سرتپوله سنندج است. روش تحقیق به صورت توصیفی– تحلیلی بوده، نوع آن کاربردی می باشد. شیوه ی گردآوری اطلاعات، از طریق پرسشنامه و پیمایشی صورت گرفته است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و از 308 خانوار ساکن در محله، 50 سرپرست خانوار با استفاده از فرمول کوکران با سطح اطمینان 93 درصد برای پرسشگری انتخاب شدند. در نهایت نتایج حاصله از طریق نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده نشانگر آن است که، عواملی همچون ""همگرایی اجتماعی قوی میان همسایگان، اعتماد بین ساکنین محله، حس تعلق مطلوب به محله"" بیشترین تاثیر را در پایداری اجتماعی محله دارند. همچنین بین حس تعلق و مدت اقامت در محله، و میزان مشارکت در پایداری اجتماعی محله رابطه ی معناداری وجود دارد (با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، سطح معناداری هر دو شاخص کمتر از 0.05 و شدت همبستگی نیز به ترتیب بیشتر از 0.5 (0.779 و 0.903). همچنین؛ شاخص های ""حس تعلق به محله، اعتماد بین ساکنین محله، بهسازی و نوسازی بافت فرسوده ی محله و رضایت از محله""؛ به ترتیب با ارزش عددی 212/0، 771/0، 338/0 و 143/0 دارای ارتباط مستقیم؛ و نیز شاخص های ""شرکت در فعالیت جمعی، توجه به منافع ساکنین محله، همگرایی اجتماعی ساکنان، و مشارکت ساکنان""؛ به ترتیب با ارزش عددی 171/0، 234/0، 185/0 و 027/0 دارای ارتباط غیرمستقیم با پایداری اجتماعی محله هستند.
چه مشاغلی را به عنوان جغرافی دان می توانید انجام دهید؟
حوزههای تخصصی:
تحلیل فضایی توسعه نواحی مرزی شرق کشور مورد: دهستان های مرزی استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی یا ساماندهی همگن توسعه ی فضا، یکی از دغدغه های بنیادی سیاست مداران و برنامه ریزان در مقیاس های گوناگون ملی، منطقه ای و فرامنطقه ای است. برنامه ریزی، ارتباط و جریان های میان سکونتگاه ها به ویژه در مناطق مرزی، نیاز به سازماندهی فضایی را برای نواحی روستایی به وجود می آورد تا مسائل کلان و ملی، همچون موضوعات امنیتی را بتوان دقیق تر و کارآمدتر سامان دهی کرد. با توجه به چنین اهمیتی، پژوهش پیش روی، کوشیده است تا سطح توسعه ی فضایی دهستان های مرزی استان خراسان جنوبی را مطالعه کند. در پژوهش پیش رو، 23 شاخص از شاخص های توسعه ی فضایی واکاوی شده است. پژوهش، از لحاظ روشی علی- مقایسه ای است و با بهره گیری از روش شباهت به گزینه ی ایده آل (تاپسیس) و روش آنتروپی به بررسی آمایشی 11 دهستان از مجموع دهستان های مرزی استان خراسان جنوبی پرداخته است. نتایج این پژوهش، نشان از آن دارد که دهستان ""مود""، در بالاترین سطح برخورداری نسبت به دیگر دهستان های مورد مطالعه قرار دارد. از لحاظ توسعه ی شاخص های اقتصادی- اجتماعی، آموزشی- فرهنگی، بهداشتی- درمانی و شاخص های زیربنایی، 6 دهستان شامل درح، مومن آباد، میغان، بندان، شوسف و گزیک بعنوان دهستان های نیمه برخوردار و چهار دهستان به ترتیب شامل قهستان، میاندشت، نهارنجان و عرب خانه به عنوان دهستان های محروم شناسایی شدند. از این رو، به نظر می رسد که سازمان فضایی در میان دهستان های مرزی استان خراسان جنوبی، به شدت نامتوازن و نامتجانس است.
تفکیک سطوح نگرانی های زیست محیطی روستاییان بر اساس متغیرهای اجتماعی: کاربردی از مدل لجستیک دو وجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابعاد تخریب محیط زیست به چنان حجمی رسیده است که بشر امروزی بدون دگرگونی در تفکر و رفتار خویش هرگز قادر نخواهد بود برای مشکلات زیست محیطی خود، راه حلی را بیابد. افزایش مشکلات و بحران های زیست محیطی در جهان از یک طرف و درک پیامدهای موضوعات زیست محیطی در زندگی انسان ها از سوی دیگر، باعث شده است تا اهمیت بحث در مورد محیط زیست و مسایل زیست محیطی افزایش یابد. از این رو افزایش نگرانی روستاییان در مورد مسائل زیست محیطی از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش با هدف تفکیک سطوح نگرانی های زیست محیطی روستاییان براساس متغیرهای اجتماعی انجام شد. حجم جامعه برابر 109679 خانوار روستایی می باشد. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 250 خانوار انتخاب و اطلاعات لازم از آن ها گردآوری شد. این تحقیق توصیفی به شیوه پیمایش و با ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. روایی پرسشنامه به وسیله اساتید گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تهران و پایایی آن از طریق انجام مطالعه راهنما، آزمون آلفای کرونباخ تایید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS win18انجام شد. یافته ها نشان داد که اکثر روستاییان نگرانی زیست محیطی مطلوبی دارند. همچنین از بین متغیرهای اجتماعی (انسجام اجتماعی، رفاه اجتماعی، تعامل اجتماعی، پایگاه اجتماعی، رضایت شغلی، آموزش زیست محیطی، عضویت در گروه ها و تشکلها، شرکت در برنامه های حفاظتی و رفتار اطلاع یابی)، به ترتیب متغیرهای رفاه اجتماعی و عضویت در گروه ها و تشکلها قدرت بالایی در تفکیک سطوح نگرانی های زیست محیطی روستاییان را دارند.
واکاوی مطلوبیت فضاهای عمومی شهری از دیدگاه زنان مطالعه ی موردی: منطقه 4 شهراصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی از جمله متغیّرهای مهمی است که بر رضایت شهروندان تأثیرگذار می باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی و شناخت عوامل و شاخص های مؤثر در ارتباط با مطلوبیت و رضایت از فضاهای عمومی با تأکید بر دیدگاه زنان می باشد که بر اساس یافته ها ونتایج یک بررسی پیمایشی از منطقه 4 شهر اصفهان تهیه شده است و با استفاده از تکنیک شاخص ساز، شاخص هایی جهت سنجش میزان رضایت شهروندان محدوده ی مورد مطالعه برای زنان استخراج گردید.این پژوهش از لحاظ ماهیّت و روش مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی و بر اساس هدف از نوع کاربردی – توسعه ای می باشد. روش تحقیق ترکیبی از نوع میدانی و کتابخانه ای است و گردآوریداده ها از طریق پرسشنامه و جامعه ی آماری را زنان بالای 15 سال در فضاهای عمومی منطقه 4 شهرداری اصفهان شامل می شود. با استفاده از روش تحلیل عاملی تعداد 5 عامل از 27 شاخص فوق استخراج گردید که همگی دارای مقادیر ویژه بالای 1 بوده و جمعاً 50/68 درصد از واریانس را تبیین می کنند.با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که مؤلفه های امنیت محیطی با ضریب همبستگی876/0، ایمنی با ضریب819/0، پاکیزگی محیط با 827/0، حس تعلق و وابستگی به مکان با ضریب 814/0 و زیبایی فضا 806/0 مؤثرترین عوامل در میزان رضایت مندی در فضاهای عمومی شهر از دیدگاه زنان می باشد و به عنوان مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رضایت مندی شهروندان شناسایی شدند.
بررسی ارتباط خرده فرهنگ محلی با توسعه مشارکتی مطالعه موردی: روستاهای منطقه کهمان، شهرستان سلسله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر پژوهش های «متخصص– برانگیخته»، همچون توسعه عمودی، به شدت مورد تردید قرار گرفته و موضوع نقش مردم محلی در پژوهش تقویت شده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت و بررسی ارتباط خرده فرهنگ محلی با توسعه مشارکتی با کمک گرفتن از فنون تحقیق کیفی و انجام نمونه گیری مبتنی بر هدف، و همچنین نظری بر فرایند تحقیق از جامعه آماری 446 سرپرست خانوار انجام شد. در این پژوهش سعی شد که با نگاهی بومی به موضوع پرداخته شود، تا بتوان به دنبال یافتن ظرفیت ها و پتانسیل های افراد بود و از این راه باورهای غلط را اصلاح کرد. آن گاه از دل باورهایی که قابلیت هموار کردن مسیر توسعه را دارند، بتوان ظرفیت های بالقوه را از طریق توانمندسازی به فعلیت رساند و به هدف اصلی یعنی مشارکت دست یافت. در این پژوهش دو گفتمان پیشرفت و بازاندیشی مورد بررسی قرار گرفتند، به طوری که با مطالعه انجام شده در زمینه خرده فرهنگ محلی، و توسعه مشارکتی، مدل توسعه ای ترسیم شد که گفتمان بازاندیشی بر آن غلبه داشت. در آن فرآیندی چرخه ای به چشم می خورد، به صورتی که خانواده گرایی و محلی گرایی به عنوان پایه های مدل در نظر گرفته شده است و اعتماد اجتماعی به عنوان قلب و شاه کلید توسعه مشارکتی. به علاوه، عناصر توسعه مشارکتی (مسئولیت پذیری و اثربخشی) که در نتیجه عناصر خرده فرهنگ محلی به دست آمدند، در مرحله بعد به عنوان عاملی مؤثر در ایجاد حس اعتماد بین افراد و انگیزه پیشرفت مدّنظر قرار گرفتند. با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که از دل فرهنگ و باورهای بومی و سنتی جامعه می توان الگوی توسعه ای مناسب جامعه روستایی ایجاد کرد. در این پژوهش از دل خرده فرهنگی که سال ها مانع توسعه تلقی می شد، این ایده مطرح گردیده است که این خرده فرهنگ ها لزوماً مانع توسعه نیستند و می توان براساس همین خرده فرهنگ ها توسعه ای را ایجاد کرد که حس مسئولیت پذیری و اثربخشی به بار آورد. همچنین با آن می توان مردم را در توسعه دخیل کرد و تعلق افراد را به برنامه های توسعه ای افزایش داد.