فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱٬۸۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
سنگ های مخروطی شکل (کله قندی) روستای تاریخی کندوان در اثر عوامل مختلفی از جمله کلنی های زیستی هوازده می شوند. در مطالعه حاضر با نمونه برداری و تهیه مقاطع نازک میکروسکوپی، انجام آنالیز اشعه X و تصویر برداری با میکروسکوپ نور بازتابشی و فلورسنس، تغییرات فیزیکی و شیمیایی ناشی از فعالیت های زیستی گُلسنگ بر روی سنگ های روستای کندوان بررسی شده است. بر اساس مقاطع میکروسکوپی و آنالیز اشعه X توده سنگ روستای کندوان دارای ترکیب اسیدی بوده و عمدتاً از کانی های کوارتز، پلاژیوکلاز و هورنبلند تشکیل شده است. تقریباً تمام کانی ها سالم بوده و هوازدگی و دگرسانی به کانی های رسی کمتر دیده می شود. تصاویر میکروسکوپی نشان می دهند که گُلسنگها در تلاش برای جذب مواد معدنی ریسه های خود را در سنگ های کندوان نفوذ داده و باعث تخریب بافت سنگ تا عمق حدود 5 میلی متری می شوند. ضمناً اسید اگزالیک ترشح شده از گُلسنگ نیز باعث هوازدگی شیمیایی قشر سطحی سنگ می شود. اقلیم سرد و نیمه خشک و ارتفاع بالای روستای کندوان مانع از فعالیت زیستی زیاد و هوازدگی شدید ناشی از گُلسنگ شده و ترکیب اسیدی سنگ نیز باعث مقاومت آن در برابر اسیدهای آلی گردیده است. با این حال این نوع از هوازدگی و فرسایش و تخریب های ناشی از آن در طولانی مدت توانسته باعث شکل گیری مورفولوژی خاص روستا شود. با این حال ادامه روند هوازدگی باعث تخریب بیشتر سنگ های مخروطی شکل می شود که در این راستا انجام اقدامات کنترلی و حفاظتی ضروری به نظر می رسد.
طبقه بندی دشت سرهای مناطق بیابانی براساس پارامترهای ژئومورفومتری مطالعه موردی (عقدا، یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت ها، از مهم ترین واحدهای ژئومورفولوژی بوده و طبقه بندی آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تاکنون روش ها و شاخص های مختلفی جهت تفکیک تیپ های مختلف دشتی ارائه شده که اغلب برپایه ویژگی های توصیفی استوار است. طبقات دشتی مورد استفاده در این تحقیق شامل دشت سر فرسایشی، دشت سر اپانداژ و دشت سر پوشیده می باشد. در این تحقیق اقدام به معرفی و استفاده از شاخص های جدید ژئومورفومتری تعیین دامنه کمی برای آن ها در جهت تفکیک تیپ های مختلف دشت سر شده است. شاخص های ژئومورفومتری مورد استفاده شامل درصد شیب، انحنای سطح، انحنای مقطع، انحنای حداقل، انحنای حداکثر، انحنای متقاطع، انحنای طولی و انحنای گوسیمی باشند. نتایج این تحقیق نشان می دهد، در بین پارامترهای ژئومورفومتری مذکور، پارامترهای شیب، انحنای حداقل، انحنای مقطع، انحنای طول و انحنای-متقاطع دارای کارایی بیشتری از سایر پارامترهای ژئومورفومتری در طبقه بندی تیپ های مختلف دشت سر می باشد. تغییرات شیب و همچنین مقدار آن در تیپ دشت سر لخت، بیشتر از سایر تیپ های دشتی بوده و دامنه آن به طور تقریبی از 3 تا 8 در صد متغیر بوده و در بخش-هایی، شیب تا 20 درصد نیز دیده می شود. در تیپ دشت سر اپانداژ، تغییرات و مقدار شیب پایین تر بوده و حدود 1 تا 3 درصد متغیر می باشد. در دشت سر پوشیده نیز شیب اغلب نقاط، کمتر از 1 درصد می باشد. پارامتر درصد شیب، قابلیت بسیار خوبی در تفکیک تیپ های مختلف دشت سر از خود نشان می دهد. تغییرات انحنای حداقل نیز در تیپ دشت سر لخت، حداکثر بوده و به سمت تیپ دشت سر اپانداژ، و پوشیده، کاهش می یابد. تغییرات انحنای مقطع و انحنای-سطح نشان می دهد که انحنای مقطع در تفکیک تیپ های مختلف دشت سر، قابلیت بیشتری از انحنای سطح از خود نشان می دهد. تغییرات انحنای طول و انحنای متقاطع در تیپ دشت سر لخت، حداکثر بوده و در تیپ دشت سر اپانداژ، مقدار نسبی و همچنین تغییرات آن، کاهش می-یابد. مقادیر این پارامتر در تیپ دشت سر پوشیده به حداقل می رسد. این پارامترها نیز به طور نسبی تفکیک پذیری تیپ های مختلف دشت سر را از یکدیگر نشان می دهد.
پهنه بندی خطر وقوع لغزش با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) مطالعه موردی: حوضه آبخیز گُلجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش از جمله روش هایی است که با استفاده از آن می توان مناطق بحرانی را تعیین کرده و از نقشه های پهنه بندی شده در راستای برنامه ریزی محیطی جهت تقلیل خسارات ناشی از آن بهره گرفت. در تحقیق حاضر به بررسی پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در حوضه گُلجه پرداخته شده است. با توجه به قرارگیری چندآبادی، مزارع و باغات در این محدوده که در شیب و بستر نامناسب قرار دارند و مورد تهدید مخاطرات طبیعی از جمله زمین لغزش می باشند. لذا پرداختن به پهنه بندی زمین لغزش هدف اصلی این پژوهش محسوب می شود. مهم ترین عوامل موثر در وقوع زمین لغزش های حوضه مورد تحقیق، به ترتیب: زمین شناسی، شیب، کاربری اراضی، ارتفاع، فاصله از رودخانه، جهت شیب، بارش و گسل شناسائی شدند. مواد و روش مورد استفاده، مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط GIS می باشد به این صورت که پس از تهیه لایه ها و وزن دار نمودن آن ها در محیط ArcGIS، نقشه نهایی تهیه شد. نتایج نهایی به دست آمده از تحقیق حاضر نشان داده که وزن معیارهای نُه گانه مذکور به ترتیب: 4092/0، 2485/0، 1439/0، 0786/0، 0479/0، 0309/0، 023/0، 0181/0 است که عامل زمین شناسی بیشترین وزن (نقش) و عامل گسل کمترین وزن را داشته اند. در نهایت نقشه زمین لغزش در چهار گروه با خطر بسیار زیاد، با خطر زیاد، با خطر متوسط و کم خطر تهیه شد.
تعیین مهم ترین پارامترهای گرانولومتری سنگفرش بیابان در تفکیک تیپ های مختلف دشت سر(مطالعه موردی : خضرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت سرها یکی از مهم ترین واحدهای ژئومرفولوژی در مناطق خشک می باشند و تاکنون شاخص های مختلفی برای جداسازی تیپ های مختلف آن ها ارائه شده است. وضعیت سنگ-فرش بیابانی در تیپ های مختلف است از ویژگی های موثر در جداسازی دشت سرها و محافظت خاک سطحی می باشد. در این پژوهش سعی شده است تا مهم ترین پارامترهای دانه بندی سنگ فرش بیابان در رابطه با تفکیک تیپ های مختلف دشت سر مورد بررسی قرارگیرد. تعداد 124 نمونه از سنگ فرش های مناطق بیابانی در قالب تیپ دشت سر لخت، اپانداژ و پوشیده واقع در منطقه خضرآبادیزد نمونه برداری و آزمایشات دانه بندی بر روی آن ها انجام گرفت.روش نمونه برداری نیز به صورت تصادفی طبقه بندی شده، ابرمکعب لاتین بود. نمونه های برداشت شده پس از انتقال به آزمایشگاه با استفاده الک های استاندارد و روش طبقه بندی ونتورث، طبقه-بندی وتوزین شده و منحنی دانه بندی آن ها ترسیم و همچنین سایر شاخص های دانه بندی در مورد آن ها محاسبه شد (نرم افزارGRGraph ). شاخص های محاسبه شده شامل قطر میانگین، جورشدگی، کج شدگی و پخی است. نتایج منحنی دانه بندی و محاسبه این شاخص ها در تمام 124 نقطه نشان داد، شاخص های قطر 20%، قطر 25% و قطر 50%، کارایی بیشتری را نسبت به بقیه قطرها در تفکیک تیپ های مختلف دشت سر بر اساس وضعیت دانه بندی سنگ فرش از خود نشان می دهد. پارامتر های قطر 90%، قطر 84% و قطر 95% دارای کارایی کمتری در این زمینه بوده و سایر شاخص ها در این زمینه از قابلیت چندانی برخوردار نمی باشند. بدین ترتیب چنانچه با احتمال 90 درصد، دامنه تغییر پارامترهای مذکور را بررسی کنیم، برای قطر 20% در دشت سر لخت، مقادیر 9/14 تا 9/69 میلیمتر، برای دشت سر اپانداژ، مقادیر 7/13 تا 1/58 میلیمتر و برای دشت سر پوشیده، 8/0 تا 7/8 میلیمتر، برای قطر 25%، برای دشت سر لخت مقادیر 7/13 تا 1/78 میلیمتر، برای دشت سر اپانداژ، 14 تا 50 میلیمتر و برای دشت سر پوشیده، مقادیر 9/0 تا 7/7 میلیمتر و در نهایت برای قطر 50%، برای دشت سر لخت، قطر 7/10 تا 9/45 میلیمتر، برای دشت سر اپانداژ، قطر 6/9 تا 5/35 میلیمتر و برای دشت سر پوشیده، 8/4 تا 1/1 میلیمتر، انتظار می رود.
استخراج آب نمود(هیدروگراف) واحد ژئومورفولوژیکی بر اساس روش لوپز و مقایسه آن با آب نمودهای مشاهداتی در حوضه حسین آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مدل آب نمود یا هیدروگراف های واحد ژئومورفولوژی مخزن(GUHR) برای حوضه حسین آباد واقع در استان کردستان ارائه شده است. این مدل بر پایه مفهوم مخازن خطی آبشاری جهت تخمین سیلاب حوضه هایی با داده های محدود به کار می رود. در همین راستا، کاربرد مدل هیدروگراف واحد ژئومورفولوژی مخزن (GUHR) بر اساس مدل لوپز و مخازن خطی آبشاری و مقایسه نتایج آن با هیدروگراف های مشاهداتی در حوضه حسین آباد هدف اساسی این پژوهش است. در مدل مذکور سطوح شبکه زهکشی حوضه به صورت مخازن خطی آبشاری در نظر گرفته می شود. تعداد و اندازه این مخازن بر مبنای زیر حوضه ها در طول شبکه زهکشی حوضه لحاظ می شود. نتایج بیانگر آن است در این مدل هیدروگراف های واحد به تغییر پارامتر k حساس هستند زیرا با تغییر پارامتر k تغییر زیادی در میزان دبی اوج، رسیدن به دبی اوج و شکل کلی هیدروگراف مشاهده می شود. هم چنین از مقایسه هیدروگراف های سیلاب مدل به ازای k متوسط بهینه و هیدروگراف های مشاهداتی رویدادها و نتایج صحت سنجی مدل مشخص می شود که می توان k متوسط بهینه حاصل را به عنوانk متوسط حوضه در نظر گرفت. مدلGUHR با وجود داشتن یک پارامتر، به دلیل به کارگیری خصوصیات ژئومورفولوژی حوضه، توانایی مناسبی در شبیه سازی بارش- رواناب دارد. بنابراین قابل کاربرد در دیگر حوضه های آبخیز با شرایط یکسان می باشد.
ارزیابی ژئوکانزرویشن با تاکید بر زمین گردشگری(مطالعه موردی : منطقه دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوکانزرویشن را حفاظت از پدیده های زمین شناسی وژئومورفولوژیک می دانند و تلاش برای حفظ ژئودایورسیتی و میراث زمین شناختی تعریف کرده اند. در واقع ژئوکانزرویشن رویکردی برای مدیریت و حفاظت از سنگ ها، سایت های فسیل دار، لندفرم ها و خاک هاست. منطقه دماوند از جمله مناطقی است که دارای جاذبه ها و پتانسیل های زمین گردشگری منحصر به فردی در سطح کشور می باشد و در صورت حفاظت و مدیریت ژئومورفوسایت ها فرصتی برای توسعه پژوهش های علمی ،آموزش دانشجویان و عموم مردم و توسعه فعالیت های زمین گردشگری و ایجاد درآمد برای ساکنان محلی فراهم خواهد شد .هدف از این نوشتار ارزیابی ژئوکانزرویشن با مقایسه ی دو روش رینارد ومدل Topsis از 16ژئومورفوسایت در منطقه دماوند است.شاخص های مورد استفاده در هر دو روش در این پژوهش شامل :ارزش های زیبایی،اکولوژیکی،اقتصادی ،علمی، زمین تاریخی، کمیابی،حفاظت ،شاخص بودن و فرهنگی می باشند. روش پژوهش کمی -کیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای - میدانی است. نتایج به دست آمده در هر دو روش همپوشانی 50 درصدی را نشان می دهد یعنی در هر دو روش آتشفشان دماوند و چشمه اعلا بیش ترین امتیاز و پوکه معدنی و سیرک یخچالی کمترین امتیاز را به جهت حفاظت و زمین گردشگری کسب نموده اند.
ارزیابی فعالیت های نو زمین ساختی با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژیک در حوضه های آبریز کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های ژئومورفیک و مورفومتریک ابزاری برای تحلیل های مورفوتکتونیکی مناطق گوناگون محسوب می شوند. این شاخص ها به صورت ابزار شناسایی پایه برای تشخیص تغییر شکل های تکتونیکی یا تخمین ناپایداری نسبی فعالیت های تکتونیکی در منطقه ای ویژه به کار می روند. این تحقیق رویکری توصیفی- تحلیلی دارد که با استفاده از مطالعات کتاب خانه ای با هدف بررسی میزان فعالیت های نو زمین ساختی در هفت حوضه ی آبریز کلان شهر تهران (کن، وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک، دربند و دارآباد) صورت گرفت. پژوهش با استفاده از شاخص های سینوزیته ی جبهه ی کوهستان (Smf)، پیچ و خم رودخانه اصلی (S)، عدم تقارن حوضه ی زهکشی (Af)، تراکم سنجی آبراهه ها (D)، انتگرال هیپسومتریک (HI)، نسبت شکل حوضه (BS)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شاخص گرادیان طولی رودخانه (SL) انجام شد. سرانجام، فعالیت نسبی همه ی حوضه ها با استفاده از شاخص تکتونیک فعال (IAT) ارزیابی گردید. شاخص های مذکور از طریق نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی و تصاویر ماهواره ای Google Earth منطقه ی مطالعه و با به کار گیری نرم افزارهای Arc GIS و Global Mapper بررسی و ارزیابی شدند. بر اساس شاخص تکتونیک فعال، نتایج تحقیق نشان می دهد حوضه های کن و دربند در کلاس 2 با فعالیت نئوتکتونیکی بالا و حوضه های وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک و دارآباد در کلاس 3 با فعالیت نئوتکتونیکی متوسط قرار گرفته اند و همه ی حوضه ها به علت وجود گسل های اصلی و فرعی منطقه و نزدیکی به آن ها دارای فعالیت تکتونیکی نسبتاً بالایی هستند. نتیجه این که، با توجه به وجود گسل های متعدد، فعالیت های تکتونیکی و سوابق لرزه خیزی در کلان شهر تهران و حوضه های آبریز آن احتمال وقوع زمین لرزه در منطقه ی مطالعه دور از انتظار نیست و این مسئله نیازمند توجه جدی و مدیریتی همه جانبه است
تحلیل مسائل هیدروژئومورفولوژی حوضه آبریز دریاچه نئور اردبیل به منظور آمایش (با تأکید بر فرسایش خاک و رسوب)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
111 - 130
حوزههای تخصصی:
دریاچه آب شیرین توریستی و بسیار زیبای نئور با مساحت240 هکتار، در یک چاله زمین ساختی (گرابن[1]) و در دل دره های کوهستانی سرسبز باغروداغ در ارتفاع 2700 متر از سطح آبهای آزاد شکل گرفته است. این دریاچه در نوع خود در ایران بی نظیر است و در فاصله 42 کیلومتری جنوب شرق شهر اردبیل واقع شده و مساحت کل حوضه آن 5300 هکتار است. جهت آمایش بهینه و یا کاربری صحیح، مسائل تکتونیک، هیدروژئومورفولوژی، اقلیمی، توپوگرافی و برخی از ویژگیهای سازندهای سطحی بررسی شدند. نتایج نشان داد که میزان PH خاک در شرایط مطلوب است. با وجود این مقادیر Ec و PH و نتایج شاخصهای اقلیمی نشانگر استعداد حوضه برای فرسایش خطی روانابهاست. متوسط سالانه فرسایش خاک در هر هکتار از حوضه از طریق فرمولهای مختلف ton/ha/y 65 ,338) به دست آمد. کل رسوب دهی سالانه 1794845.84 تن در سال در حوضه آبریز کوچک دریاچه نئور نشانگر شدت فرسایش و اتلاف خاک است. در مجموع بعد از تجزیه و تحلیل سیستماتیک شرایط محیط حوضه دریاچه و ارزیابی توانهای بالقوه آن در مناطق پایدار، محل ایجاد امکانات توریستی متناسب با شراطی طبیعی آن در گستره فضای ساحلی در نقشه کاربری اراضی در بخش نتایج و پیشنهادها آورده شد.
ارزیابی دقت محصولات گسیل مندی سنجنده MODISو ASTER با استفاده از اندازه گیری های میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی گسیل مندی سطح یک نیاز مهم سنجش از دور حرارتی می باشد. با داشتن مقادیر دقیق گسیل مندی، می توان دمای سطح را به طور دقیق مشخص نمود که دربسیاری از مطالعات زیست محیطی، اقلیمی، و مدل های پیش بینی هوا کاربرد دارد. با توجه به اهمیت گسیل مندی سطح و دقت در برآورد آن، در این مطالعه به بررسی دقت در برآورد گسیل مندی برای دو سنجنده MODIS وASTER پرداخته شده است. برای اعتبارسنجی و بررسی دقت این دو سنجنده از مقادیر گسیل مندی اندازه گیری شده زمینی و آزمایشگاهی در 6 منطقه آمریکای شمالی مستخرج از نتایج دیگر محققان استفاده گردیده است. در این تحقیق، گسیل مندی سنجنده ASTERاز روش TESو محصولات گسیل مندیMODISاز دو نسخه 041 و 005 استخراج گردید. سپس اختلاف مقادیر به دست آمده با مقادیر زمینی محاسبه و آنگاه دقت نتایج به دست آمده از دوسنجنده در دو باند 5/8 و 11میکرون برای تصاویر همزمان این دو سنجنده مقایسه شد. نتایج به دست آمده از تصاویر همزمان این دوسنجنده نشان می دهد که سنجنده ASTER درمحدوده 5/8 میکرون و درتمامی مناطق مورد مطالعه به طور متوسط از دقت بالاتری به میزان 6/4% نسبت به MODIS برخوردار است. همچنین در محدوده 11 میکرون، ASTER بطور متوسط درتمامی مناطق از دقتی در حدود 7/0% برخوردار بوده ولی سنجنده MODIS خطایی بالغ بر 2/1% را دارد. میزان خطا در سنجنده MODIS برای پوشش هایی که گسیل مندی واقعی آنها نسبتاً پایین باشد بیشتر نیز می گردد. در مجموع سنجنده ASTER نسبت به سنجنده MODIS نتایج قابل قبول تری ارائه می دهد. توصیه می شود که از این یافته در زمان استفاده از گسیل مندی در مدل های هواشناسی و در دیگر کاربردهایی که نیازمند گسیل مندی دقیق است بهره برداری شود.
تحلیل اثرات وقوع زلزله در مناطق روستایی شهرستان ورزقان (مطالعه موردی: دهستان ازومدل شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از خطرناک ترین بلایای طبیعی عصر حاضر به شمار می رود که همواره اهمیت خود را به طور عینی نمایان کرده است. زلزله سانحه ای طبیعی است که بر اساس میزان بزرگی خود می تواند در مدت کوتاهی فجایعی عظیم بیافریند. هدف این مقاله بررسی اثرات وقوع زلزله در مناطق روستایی شهرستان ورزقان است. این تحقیق از نوع کاربردی و روش تحقیق آن، از نوع تحقیقات توصیفی-تبیینی است. جامعه آماری این پژوهش همه روستاهای آسیب دیده دهستان ازومدل جنوبی و خانوارهای ساکن در این روستاهاست. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته بوده است که برای اطمینان از روایی آن به مصاحبه اکتشافی با 18 خانوار زلزله زده پرداخته شد. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق 76/0 الی 82/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش حاضر در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی استفاده شد و نتایج این مدل نشان داد مهم ترین اثرات وقوع زلزله در منطقه موردمطالعه شامل چهار مؤلفه (اقتصادی و معیشتی، اجتماعی و خویشاوندی، روان شناختی و فردی و کالبدی و محیطی) است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی تبیین شده توسط این چهار عامل 29/79 می باشد و در نهایت، بر اساس نتایج تحقیق پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
بررسی تأثیر زمین ساخت فعال برجورشدگی و میانگین اندازه رسوبات رودخانه های مئاندری مطالعه موردی: رودخانه کارون، شمال شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه کارون در جنوب باختری ایران در مسیر خود، به دلیل نقش زمین ساخت فعال آشفتگی هایی در میزان جورشدگی و میانگین اندازه رسوبات ایجاد می کند. در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر زمین ساخت بر میانگین ذرات و نرخ جورشدگی در بازه تاقدیس شوشتر، سه شاخص ژئومورفیک نشانگرهای پویا بودن حرکات زمین ساختی می باشند شامل: شاخص نیمرخ طولی رودخانه، شاخص پیچ و خم جبهه کوهستان و ضریب سینوسیته رودخانه،استفاده شده است.شاخص های مذکور نشان دهنده فعالیت بالای زمین ساختی منطقه می باشند.در ادامه تعداد سی و شش نمونه رسوبدر چهار مئاندر در پیش و پس از خط گسل برداشت شد. سپس هر مئاندر به سه بخش (A آغاز، B مرکز و C پایان مئاندر) تقسیم شد. به طوری که نمونه A با فاصله نیم متری ساحل رودخانه، نمونه B،هفت متر پس از نمونه A و نمونه Cهفت متر پس از نمونه B برداشت شد. نمونه ها در دستگاه شیکردرهفت دسته آنالیز، و در نرم افزارGradistat 4محاسبات میانگین و جورشدگی آن ها به دست آمد. ازنرم افزار ArcGIS 10وFreehandبرای ترسیم نقشه زمین شناسی و موقعیت مئاندرها، محل نمونه گیری ها و خطوط گسلی استفاده شد. نتایج آنالیز و تحلیل آماری و نموداری این بررسی نشان می دهد که مقدار میانگین ذرات و جورشدگی آن ها در پیش از سیستم گسلی به ترتیب: Phi 1.4(ماسه درشت) و Phi 1.4 (جورشدگی بد) و برای نمونه های پس از سیستم گسلی نیز Phi 0.5 (ماسه بسیار درشت) و Phi 0.75 (جورشدگی متوسط) می باشد. در هر چهار مئاندر، خط نیم متری از ساحل رودخانه دارای بالاترین نرخ جورشدگی و اندازه ذرات نسبت به دو خط نمونه گیری هفت و نیم متری و چهارده و نیم متری به ویژه در دو مئاندر پس از خطوط گسلی بیشتر دیده می شود.بنابراین نتیجه گیری نشان می دهد که بین زمین ساخت و میانگین اندازه ذرات و نرخ جورشدگی، در رسوبات مئاندری، رابطه مستقیم وجود دارد.
طبقه بندی هیدروژئومورفولوژیکی رودخانه جاجرود با مدل روزگن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور پیش بینی تغییرات هیدروژئوموفولوژیک رودخانه جاجرود، در جهت احیائ رود و اقدامات مدیریتی به سامان از سیستم طبقه بندی مورفولوژیکی(کمی و کیفی)روزگن بهره گرفته شده است. در این پژوهش 23کیلومتر از رودخانه جاجرود، حدفاصل سد لتیان و سد ماملو مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داد بخش اعظم بازه مطالعاتی دارای الگوی D A است و بخش کمی از رودخانه دارای الگوی B با وضعیت بسیار نامطلوبی است. در قسمتهایی با الگوی جریان D3 تغییر در دبی رودخانه به نفع آن نمی باشد و بایستی تدابیر مدیریتی مناسب مانند مقاوم سازی کناره های رودخانه انجام گیرد. مناسب تر است در قسمتهایی با الگوی جریان D4 ، مدیریت مناسبی در خصوص عدم استفاده از برداشت مصالح، عدم اجازه احداث حوضچه های پرورش ماهی سنتی در داخل بستر رودخانه و کنترل کاربری اراضی حاشیه صورت گیرد. تاثیر کنترلی پوشش گیاهی بر الگوی جریانهای D , C , DA , E بسیار بیشتر از الگوی B است. تغذیه رسوبی در الگوهای جریانی C5 , D4 , D5 , C4 , C6 زیاد تا خیلی زیاد می باشد. لذا با انجام اقدامات کنترلی در بالادست رودخانه و عملیات آبخیزداری در کناره ها مانند احداث گابیون، کنترل پوشش کناره ها و اصلاح خاک تا حد زیادی میزان می توان تخریب را کاهش داد.
ارزیابی شواهد ژئومورفولوژیک برای گودال برخوردی احتمالی زیروکی در سیستان و بلوچستان، جنوب شرق ایران
حوزههای تخصصی:
با وجود مطالعات گسترده ی انجام شده درباره ی پدیده های ژئومورفولوژی ایران، تا کنون بررسی گودال های برخوردی مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله بر اساس روش های سنجش از دور و برداشت های میدانی، یک ساختار گودالی شکل در دشت سمسور در جنوب شرقی ایران مورد ارزیابی قرار گرفت که پیش از این توسط ""منصوری دانشور و باقرزاده"" در سال های 2011 و 2013 به عنوان یک گودال احتمالی حاصل از برخورد شهاب سنگی معرفی شده است. گودال زیروکی توسط ""باراتوکس و همکاران"" در سال 2012 به عنوان یک سایت دارای پتانسیل برخورد معرفی شده و در آگوست 2013 به عنوان تنها گودال برخوردی شهاب سنگی امکان پذیر و قابل تأیید در ایران در پایگاه تخصصی ساختارهای برخوردی جهان (دانشنامه مخاطرات طبیعی دانشگاه نووسی بیرسک، روسیه) ثبت گردید. اگر این گودال به عنوان گودال برخوردی تأیید شود آنگاه اولین نمونه ی در ایران و سومین نمونه آن درخاورمیانه پس از ""وبار"" در عربستان و ""جبل وقف الصوان"" در اردن خواهد بود. ارزیابی گودال زیروکی با استفاده از تفسیرهای سنجش از دور ژئومورفولوژیکی و در سطوح مختلف مطالعات توپوگرافی، ژئوفیزیک، زمین شناسی، و پتروگرافی به انجام رسیده است. مهم ترین نتایج حاصل شده از این تحقیق نشان دهنده ی ساختار واضح گودالی شکل با لبه های برآمده و توپوگرافی برجسته مرکزی می باشد. همچنین اطلاعات ژئوفیزیک به خوبی نشان دهنده ی یک بی هنجاری ثقلی منفی و دایره ای شکل منطبق بر گودال است که آن را از پدیده های آذرینی و دیگر شکل های فرسایشی متمایز می سازد.
طبقه بندی ژئومورفولوژیکی الگوی آبراهه طالقان رود در محدوده شهرک طالقان از طریق روش رزگن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طالقان رود به لحاظ قرارگیری در مجاورت استان البرز و منتهی شدن به سد طالقان و نیز، به دلیل استقرار مناطق مسکونی زیادی در حاشیه، یکی از رودخانه های مهم کشور محسوب می شود. در این پژوهش، طبقه بندی ژئومورفولوژیکی در مسیری به طول 3/7 کیلومتر از رودخانه طالقان در محدوده پل وشته واقع در شهرک طالقان با استفاده از روش طبقه بندی رزگن انجام شده است. این طبقه بندی در سطح I و II صورت گرفته است. در سطح I، طبقه بندی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی و بررسی نقشه ها انجام گرفت و اطلاعات مورد نیاز برای این سطح، شامل پلان (نوع رود از A تا G)، شیب کانال (جوان، بالغ، پیر)، الگوی کانال (تک رشته ای، چندرشته ای، سینوسی و...) و شکل کانال (باریک- عمیق، عریض- کم عمق)، به دست آمد و درنهایت رود در هشت کلاس A تا G طبقه بندی شد. در سطح II با استفاده از یکسری توصیفات ژئومورفولوژیکی، شامل شاخص گودافتادگی، نسبت عرض به عمق، ضریب سینوسیته و جنس مواد کف و بستر، طبقه بندی کامل شدند. نتایج نشان می دهد که در بازه مورد مطالعه، در بالادست پل های شهرک دارای الگوی 3D یا چندشاخه ای بوده و در سراسر شهرک تا پل گلینک دارای الگوی B3cبا شکل کلی تک آبراهه ای متمرکز است.
تحولات مورفولوژیکی و الگوی پیچان رودی بستر رودخانه مرزی هریرود با استفاده از RS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکنیک های سنجش از راه دور نقش بسیار مهمی در شناخت تحولات مورفولوژیک بستر رودخانه ها و تحولات پیچان رودی آنها از نظرجابجایی مرز دارند.از سوی دیگر مئاندری شدن یکی از مهم ترین مسایل مهندسی رودخانه است که فعالیت ها و سازه های عمرانی را در حاشیه رودخانه ها تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین ، مطالعه تغییرات مورفولوژی کانال های رودخانه ای به منظور راهکارهای کنترلی مناسب جهت حل مشکلات دینامیکی این نواحی اهمیت دارد . هدف اصلی این مقاله ، بررسی روند تحولات بستر و الگوی پیچان رودی هریرود با استفاده از تکنیک های سنجش از راه دور، شاخص های هندسی و تصاویر ماهواره ای است. برای رسیدن به این هدف ، با توجه به گستردگی مسیر رودخانه و مرزی بودن آن ،از مقایسه عکس های هوایی سال 1353 و تصاویر ماهواره ای لندست و گوگل ارث سال 1390با پردازش در محیط جی آی اس استفاده گردیده است. با رقومی سازی مسیر رودخانه در محیط اتوکد ، شاخص های هندسی(ضریب خمیدگی،زاویه مرکزی شعاع نسبی و واریانس و انحراف معیار آنها) بر روی تصاویر هوایی و ماهواره ای محاسبه شد و در 25 نقطه از مسیر با عملیات زمینی کنترل گردیدند تا خطاهای احتمالی برطرف شوند . نتایج آشکار نمود که تعداد پیچان رودها از 172 در سال 1353 به 166 در سال 1387 کاهش یافته و نیمرخ عرضی هریرود در طول این دوره زمانی تغییرات زیادی داشته و الگوی پیچان رودی بویژه در بازه دوم مسیر به شدت افزایش یافته است که منجر به تخریب 12 میله مرزی ، یک پاسگاه مرزبانی ، آسیب دیدگی اراضی زراعی 8 آبادی و سامانه جاده مرزی در مسیر رود گردیده است . بیشترین تراکم پیچان رودی ( با ضریب همبستگی 998/0 ) مربوط به مسیرهایی است که جنس سازند زمین شناسی بستر از لس ها ، مارن های رسی و آبرفت سست بوده است.
تعیین فعالیت گسل پیرانشهربه عنوان شمال غربی ترین قطعه راندگی جوان زاگرس با کاربرد مدل DTM و نرم افزار GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکتونیک، نقش بسیار مهمی در تکامل مورفولوژیکی هر منطقه ایفا می کند و به خوبی، به وسیله شاخص های مورفومتری، رودخانه ای و ساختمانی منعکس می شود. تحلیل تکتونیک فعال با استفاده از شاخص های مورفومتری، به مقاومت سنگها و گسلهای موجود در منطقه بستگی دارد. از طرفی، نتایج حاصل از بررسی های مورفوتکتونیکی برای ارزیابی و پیش بینی خطر زمینلرزه در یک منطقه، روشی کارآمد می باشد. به منظور تعیین میزان فعالیت گسل پیرانشهربه عنوان شمال غربی ترین قطعه راندگی جوان زاگرس واقع در جنوب غربی استان آذربایجان غربی ، شاخص های مورفوتکتونیکی شامل: نسبت عرض دره به ارتفاع دره (V )، نسبت Vc، نسبت پهنای کف دره به عمق دره (Vf) و کاهش سینوسیته پیشانی کوهستان (Smf) به کار گرفته شده اند.نتیجه ی اندازه گیری ها نشان دهنده ی نرخ سریع بالا آمدگی دره ها و مسطح شدگی فعال در پیشانی کوهستان است. همچنین، ارقام حاصل از بکارگیری شاخص های مختلف نیز نشان دهنده فعال بودن تکتونیک در محدوده گسل پیرانشهر می باشد. نتایج بررسی های لرزه زمینساختی نیز نشان می دهند گسل پیرانشهر با طول تقریبی 95 کیلومتر، توان ایجاد زلزله ای با حداقل بزرگی 9/6 درجه در مقیاس ریشتر را دارد.
تحلیل زمین ساخت فعال حوضه ی بجنورد با کمک شاخص های مورفوتکتونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های مورفوتکتونیکی برای شناسایی خصوصیات خاص یک ناحیه و برای مثال برای تعیین سطح فعالیت های تکتونیکی مفید هستند. از این اطلاعات برای بدست آوردن جزئیات زمین ساخت فعال در یک منطقه ی خاص استفاده می شود. منطقه ی مورد مطالعه در البرز شرقی- بینالود قرار دارد. در این مطالعه شاخص های مختلف شامل عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شکل حوضه (Bs)، منحنی هیپسومتری (Hc)و انتگرال هیپسومتری (Hi)، سینوسیتی (S) و طول- شیب رودخانه (SL) محاسبه گردید. نتایج این تجزیه و تحلیل ها با هم جمع گردید و با شاخصی تحت عنوان زمین ساخت فعال نسبی (Iat) بیان گردید. در این مطالعه برای محاسبه ی شاخص های مورفومتریک از نقشه ی توپوگرافی و DEM منطقه در محیط نرم افزار GIS استفاده گردید. مقدار شاخص AF در حوضه ی اصلی 40 می باشد که نشان دهنده ی کج شدگی حوضه ی اصلی به سمت غرب می باشد. مقدار شاخص شکل حوضه (Bs) نشان می دهد که قسمت شرقی منطقه ی مورد مطالعه فعال ترین بخش آن می باشد. محاسبه ی شاخص منحنی هیپسومتری (Hc)و انتگرال هیپسومتری (Hi) نشان دهنده ی مرحله ی جوانی در قسمت شرقی منطقه ی مورد مطالعه می باشد. شاخص سینوسیتی (S) در حوضه ی اصلی 1.35 می باشد، که نشان دهنده ی بالا آمدگی تکتونیکی منطقه ی مورد مطالعه می باشد. منطقه ی مورد مطالعه (حوضه ی بجنورد) به چهار ناحیه ی تکتونیکی با فعالیت خیلی بالا، بالا، متوسط و پایین تقسیم-بندی شد و برای هر کدام از زیر حوضه های منطقه مقادیر شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) محاسبه شد و همچنین شدت فعالیت تکتونیکی مشخص گردید. محاسبه شاخص زمین-ساخت فعال نسبی (Iat) نشان می دهد که بیشترین مقدار این شاخص مربوط به قسمت شرقی حوضه ی بجنورد می باشد. نقشه ی پهنه بندی نشان می دهد که بیشترین فعالیت تکتونیکی و پرخطرترین بخش منطقه ی مورد مطالعه قسمت شرقی حوضه ی بجنورد می باشد.
ارزیابی کمی ژئومورفوسایت های منطقه تخت سلیمان با استفاده از روش فاسیلوس و همکاران با تاکید بر توسعه ی ژئوتوریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم بخشی از گردشگری مسئوولانه محسوب می شود که به بررسی سفر گردشگران به مناطق نمونه زمین شناختی و ژئومورفولوژیکی و عناصر مرتبط با آن می پردازد. منطقه تخت سلیمان به واسطه تنوع اشکال و عوارض ژئومورفولوژیکی و زمین شناسی یکی از مناطق نمونه ژئوتوریسم در کشور محسوب می شود. در این تحقیق با استفاده از مدل فاسیلوس و همکاران به بررسی و ارزیابی ژئومورفوسایت های منطقه پرداخت شده است. ژئومورفوسایت ها با استفاده از معیارهای علمی، فرهنگی، زیبایی، اقتصادی، پتانسیل استفاده و اکولوژیکی ارزیابی شدند. تخت سلیمان، زندان سلیمان، کوه بلقیس، اژدهای سنگی، قلعه بردینه، زندان برنجه، چمن متحرک، یخچال های اوغولبیگ و زندان نبی کندی به عنوان ژئومورفوسایت ها جهت ارزیابی انتخاب شدند. نتایج نشان می دهدکه ژئومورفوسایت های تخت سلیمان، کوه بلقیس و زندان سلیمان به عنوان سایت های برتر انتخاب شدند و در جهت بازاریابی و توسعه گردشگری انتخاب شدند. نتایج همچنین نشان داد که ژئومورفوسایت های منطقه از نظر شاخص های علمی و برخی شاخص های گردشگری نظیر چشم انداز و دسترسی شرایط مطلوبی دارند ولی از نظر شاخص های حفاظتی و فرهنگی و هنری نیاز به تقویت دارند.
بررسی فعالیت های تکتونیکی بر ژئومتری رودخانه (مطالعه موردی: رودخانه خرتوت از حوزه آبخیز اترک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه سیستم های رودخانه ای در ارتباط با جنبه های مختلف محیط طبیعی شامل هیدرولوژی، هیدرولیک، فرآیندهای فرسایش و رسوب گذاری و همچنین شکل کانال های رودخانه ای است. برای درک صحیح از شرایط طبیعی رودخانه، استفاده از مدل های مفهومی و پردازش تئوری، یک ضرورت محسوب می شود. در این تحقیق مدل هیدرولیکی HEC-RAS از طریق الحاقیه HEC-Geo-Ras جهت بررسی خصوصیات هندسی و هیدرولیکی رودخانه خرتوت واقع در استان خراسان شمالی مورد استفاده قرار گرفت. پس از اجرای مدل، تجزیه و تحلیل نتایج خروجی از مدل برای دبی با دوره بازگشت 25 ساله، برای 25 بازه که 10 بازه آن محل تلاقی گسل ها و 15 بازه محل اتصال شاخه های فرعی به رودخانه اصلی بوده، انجام شده است. بهترین معادله از روابط رگرسیونی که دارای کمترین خطای استاندارد و ضریب تشخیص بالاتر بود، انتخاب گردید. از طرفی جهت بررسی تأثیر فعالیت های تکتونیکی بر مشخصات هندسی و هیدرولیکی رودخانه، از تحلیل مورفومتری و شاخص نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf) استفاده شده که این شاخص فعالیت های تکتونیکی را در 4 طبقه، فعالیت کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد نشان می دهد. در برخی مقاطع وجود گسل ها سبب افزایش عمق، عرض، شیب و شعاع هیدرولیکی و در بعضی مقاطع سبب کاهش این پارامترها شده است. نتایج نشان می د هد که فعالیت تکتونیکی در طول بازه سبب فروافتادگی یا برخاستگی کف بستر رودخانه می شود که تأثیر بسزایی در تغییر وضعیت ژئومتری رودخانه دارد.
مقایسه ی خصوصیات مورفومتری طاقدیس ها و کاربرد آن در اکتشاف نفت در زاگرس چین خورده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طاقدیس های ماله کوه در استان لرستان و نواکوه در استان کرمانشاه بخشی از زون ساختمانی زاگرس چین خورده محسوب می شوند. هدف این تحقیق بررسی مورفومتری طاقدیس نفتی ماله کوه و مقایسه ی آن با مورفومتری طاقدیس بدون نفت نواکوه و ارزیابی کاربرد این مطالعات در اکتشاف منابع نفتی می باشد. براساس تصاویر ماهواره ای و مطالعات میدانی، ویژگی های مورفومتریکی طاقدیس ها استخراج شد. در این تحقیق شاخص های مورفومتریک طاقدیس ها مانند تقارن چین خوردگی (FSI)، سینوسیته جبهه طاقدیس (FFS)، خط الرأس طاقدیس (AD)، نسبت جهت (AR)، نسبت انشعابات (Rb)، فرکانس زهکشی (Fs)،تراکم زهکشی (Dd) و سطوح مثلثی شکل بررسی گردید. نتیجه ی این تحقیق نشان می دهد که مقدار بالای شاخص های FFS، AD، Ar و مقدار کم شاخص های Rb، Dd، و Fsو همچنین وجود سطوح مثلثی بزرگ در طاقدیس نواکوه، نشانگر قدمت، فشردگی و فرسایش بیشتر آن و بنابراین فرار نفت از طاقدیس مذکور است. از طرف دیگر، در طاقدیس نفتی ماله کوه، سطوح مثلثی کوچکتر هستند و مقدار شاخص های FFS، AD، Ar پایین و مقدار شاخص های Rb، Dd، و Fs در آن بالا می باشد که این موضوع بیانگر جوان تر بودن، فرسایش کمتر و بنابراین حفظ شدن منابع نفتی آن است. نتیجه ی این بررسی نشان می دهد که تکامل و فشردگی طاقدیس نواکوه باعث جابه جایی سطح خنثی به سمت پایین و به موجب آن اتصال شکستگی های فشاری و کششی شده و بنابراین به مهاجرت و فرار نفت طاقدیس نواکوه منجر شده است. در مجموع تحقیق حاضر نشان می دهد که پارامترهای مورفومتریک مذکور دارای کارایی مناسبی جهت تفکیک طاقدیس های دارای نفت و غیر نفتی هستند.