ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۱٬۶۹۷ مورد.
۱۶۶۱.

بررسی رابطه تغییرات مکانی ترسیب کربن خاک با عناصر اقلیمی دما و بارش در سال های اخیر (منطقه مطالعه حوضه آهنگران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Roth C پوشش زمین تغییرات آب و هوا کوهستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۲۰۳
شناخت عوامل فیزیکی و مدیریتی موثر بر ذخیره کربن آلی درخاک می توان به ارتقاء باروری خاک و حفظ محیط زیست کمک کند. بنابراین بررسی رابطه تغییرات مکانی ترسیب کربن خاک با عناصر اقلیمی دما و بارش جهت مطالعه و بکارگیری روش های کاربردی برای محاسبه میزان ترسیب کربن مدل های مطالعاتی هم چون RothC اهمیت فراوانی دارند. در مطالعه حاضر کارایی مدل RothC جهت برآورد کربن آلی ذخیره شده در مراتع کوهستانی حوزه مِرِگ سرفیروزآباد، استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه گیری در قالب یک طرح تصادفی مدیریت شده با  استفاده از 45 نقطه شعاع 20 کیلومتری در خاک سطحی انجام گرفت. ورودیهای مدل شامل متغیرهای مستقل (اقلیمی با آمار 25 ساله؛ بارندگی ماهانه، تبخیر و تعرق ماهانه، متوسط دمای هوا) و بافت خاک و پوشش گیاهی منطقه می باشد. خروجی مدل شامل کربن آلی خاک با چهار بخش فعال ( [1] IOM)، ( [2] DPM)، ( [3] RPM)، ( [4] BIO) و یک بخش جدا( [5] HUM)  بود که هر بخش بسته به ویژگی های خودش تجزیه می شود. در این پژوهش سه دوره زمانی نمونه برداری گردید که به ترتیب سال های 1380، 1389 و آخرین آمار در پاییز 96برداشت شده است. نهایتاً  مدل RothC بعد از کالیبراسیون در دورهای برداشت 1380 تا 1389 برای 1396 اجراشد و مشخص شد پارامتر تغییرات آب و هوایی اثر شدیدی بر ذخیره کربن آلی دارد. بنابراین خطای RMSE برای مدل مورد نظر کمتر از 0.11 و هم چنین MBI به 0.05 رسیده است که سبب شده فاکتور کارکرد مدل 0.96- باشد و دقت بالای مدل RothC مورد تأکید قرار میگیرد. نتایج نشان می دهد که مقدار کربن کل ذخیره برای مراتع 4.48 تن درهکتار و این مقدار در کشاورزی سطح پایین تری دارد و به مقدار 4.36 تن در هکتار می رسد. در کل کلیه شاخص ها نشان دهنده اثر زراعت بر تضعیف ذخیره کربن در تمام مراحل دارد.  
۱۶۶۲.

تعدیل اثرات تغییرات آب و هوایی با ارتقاء الگوی کشاورزی شهری پایدار با استفاده از روش های BWM و ARAS (مطالعه موردی: منطقه 22 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کشاورزی شهری گیاهان مثمر RCP BWM تناسب کشاورزی شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۲۲۴
تغییرات اقلیمی و افزایش جمعیت شهرها سبب بروز مشکلات متعدد محیط زیستی شده است. کاهش کارکرد کشاورزی شهری نیز کارایی زیر ساخت های سبز و خدمات اکوسیستمی آنها را به طور طبیعی ناکارآمد کرده است. هدف از این پژوهش ارائه الگوی کشت پایدار گیاهان مثمر در شهرها جهت تعدیل اثرات تغییرات آب و هوایی و کاربری اراضی در منطقه 22 شهرداری تهران می باشد. در این مطالعه نقشه کاربری اراضی سال 2000 و 2020 با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست، تهیه شد. سپس با مدل LCM به پیش بینی تغییرات کاربری اراضی سال 2050 پرداخته شد. برای بررسی تغییرات اقلیمی سناریوهای RCP شبیه سازی گردید. برای به دست آوردن وزن معیارهای انتخاب گیاهان مثمر از 4 معیار و 21 زیرمعیار و روش بهترین- بدترین (BWM) و از روش ارزیابی نسبت تجمعی (ARAS) برای رتبه بندی این گیاهان مثمر استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده مشخص شد که فضاهای سبز و کشاورزی به ترتیب از سال 2000 تا 2050 مقدار 12% و 4.5%- تغییر خواهند داشت. ریسک تغییرات اقلیمی نیز گرمایش 1.32 تا 2.27 درجه را پیش بینی کرد. بر همین اساس نقشه تناسب منطقه برای کشاورزی شهری و مساحت طبقات تناسب با توجه به معیار سازگاری با شرایط محیط زیستی منطقه (با وزن 472/0)، شرایط اکولوژیک (0.268)، سازگاری با محیط زیست شهری (با وزن 179/0) و زیبایی- شناختی (با وزن 081/0) تهیه گردید. بر اساس نظرکارشناسان گونه های گیاهی مثمر، بنه، کنار، بادامک، پسته و زیتون خوراکی بالاترین اولویت جهت کشت در مقیاس کلان و متوسط شهری را پیدا کرده اند. حدود 40 درصد منطقه دارای تناسب خوب و بالا برای کاشت این گیاهان می باشد.
۱۶۶۳.

محدودیت های مقابله و تاب آوری در برابر مخاطرات ناشی از تغییرات اقلیمی، نمونه موردی: شهرستان زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیب پذیری تاب آوری مخاطرات تغییر اقلیم زاهدان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۷۷
امروزه اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی و آسیب های ناشی از آن به یک مشکل زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. ارزیابی تاب آوری اجتماعات محلی در برابر تغییرات اقلیمی و محدودیت ها و موانع آن، یک گام مهم برای شناسایی سازوکارهای مؤثر و اولویت بندی مدیریت است که باعث ارتقای قابلیت انعطاف پذیری و افزایش ظرفیت سازگاری می شود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی محدودیت های مقابله و تاب آوری در برابر مخاطرات ناشی از تغییرات اقلیمی در شهرستان زاهدان انجام گردیده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته از منطقه مورد مطالعه بوده است. جامعه آماری شامل خانوارهای روستایی شهرستان زاهدان بودند که با توجه به پراکندکی روستاها و تعداد زیاد آن ها، تعداد 12 روستا (از هر دهستان 2 روستا) به صورت تصادفی به عنوان روستای نمونه انتخاب شده اند. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه به 265 خانوار محدود گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش ISDM در نرم افزار SPSS و روش معادلات ساختاری در نرم افزار LISREL بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد که 83/12درصد ساکنان، دارای ادراک ضعیف، 02/23 درصد ادراک متوسط، 85/35 درصد ادراک قوی و 30/28 درصد ادراک بسیار قوی نبست به تغییرات اقلیمی می باشند. همچنین به ترتیب عامل فیزیکی(بار عاملی 941/0)، اجتماعی(بار عاملی 922/0) و اقتصادی(بار عاملی895/0) مهم ترین محدویت های تاب آوری در برابر مخاطرات ناشی از تغییرات اقلیمی در شهرستان زاهدان می باشد.
۱۶۶۴.

پیش نمایی بارش های تابستانه مونسونی جنوب شرق ایران مبتنی بر مدل همادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیش نگری مدل سازی تغییر اقلیم گرمایش جهانی شبکه عصبی مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۹۴
عنصر بارش ماهیت متغیر و تصادفی دارد و به لحاظ مکانی و زمانی دارای رفتاری متفاوت است. لذا پیش نمایی بارش در مقایسه با دیگر متغیرهای هواشناسی دارای عدم قطعیت بیشتر است. در پژوهش حاضر برای کاهش عدم قطعیت و تخمین مناسب  بارش، از برونداد داده های پایگاه کوردکس و مدل های CMIP5 از روش شبکه عصبی استفاده شد. نتایج نشان داد با توجه به همبستگی بالای دما، رطوبت و فشار هوا با بارش، کاربست این متغیرها در کاهش عدم قطعیت پیش نمای بارش سودمند است. ضمن اینکه می توان از روش غیرخطی شبکه های عصبی مصنوعی جهت اریب سازی داده های بارش پایگاه کوردکس و CMIP5 جهت آینده نگری بارش در جنوب شرق کشور استفاده کرد. از دیگر نتایج این پژوهش روند افزایشی بارش های جنوب شرق ایران به ویژه نواحی ساحلی می باشد. این امر را می توان ناشی از افزایش سطح تحت تأثیر بارش های متأثر یا هم زمان با مونسون جنوب غرب هند دانست. روند افزایشی بارش در سواحل جنوبی بی ارتباط با افزایش ظرفیت نگهداشت محتوای رطوبتی نیز نمی باشد. تغییرپذیری بین بارش سالانه باران های موسمی هند نیز نشان دهنده یک روند مثبت ثابت تحت گرمایش جهانی بی وقفه است. ازآنجاکه هم افزایش مدت بارندگی های موسمی و هم افزایش تنوع بین سالی در آینده در بیشتر مدل ها دیده می شود، می توان به این روندهای پیش بینی شده اطمینان خاطر داد. همچنین  پیش بینی می شود که بارش باران های مونسون تابستان هند در شرایط گرم شدن کره زمین در دهه 2050 در مقایسه بازمان پایه بیشتر باشد.
۱۶۶۵.

آشکارسازی و تحلیل روند خشکسالی حوضه آبخیز جازموریان در ارتباط با شاخص های جوی- اقیانوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مخاطرات اقلیمی دور پیوند سنجش از دور شاخص طیفی ترکیبی رطوبتی نوسان جوی – اقیانوسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶ تعداد دانلود : ۲۱۵
ارزیابی مخاطره خشکسالی در حوضه های آبخیز سرزمین ایران واقع در کمربند خشک و نیمه خشک جهان از ابعاد مختلف اهمیت ویژه ای دارد. در این میان نقش الگوهای پیوند از دور در بررسی مخاطرات آب و هوایی در دهه های اخیر توسط محققان مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. در همین راستا، توجه به تغییرات رطوبتی و بررسی و تحلیل خشکسالی حوضه آبخیز جازموریان نماینده یکی از زیر حوضه های آبریز مرکزی ایران ، هدف این مقاله است. لذا با بررسی تغییر شاخص های طیفی رطوبتی در سالهای اخیر و تعیین شدت خشکسالی در ارتباط با شاخص های جوی – اقیانوسی با استفاده از داده های ثبت شده موجود ناهنجاری های رطوبتی بررسی شد. تحلیل طیفی شاخص رطوبتی  در سه بازه زمانی 2000-1985، 2013-2000 و 2020-2013 در حوضه جازموریان نشان داد که هر دو شاخص MNDWI و NDWI در سه بازه زمانی مورد مطالعه وجود خشکی و ناهنجاری های رطوبتی منفی در حوضه را نشان می دهند و تقکیک جزییات خشکی فراهم نشد. استفاده از شاخص شدت خشکسالی هواشناسی تبخیرتعرق استاندارد SPEI حاکی از روند منفی معنادار شدت خشکسالی از سال 1999 تاکنون است. بررسی ارتباط بین شاخص شدت خشکسالی SPEI دوازده ماهه و نوسانات جوی اقیانوسی با استفاده مدل رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج نشان داد که خشکسالی حوضه آبخیز جازموریان  با شاخص های جوی اقیانوسی نوسان چند دهه ی اقیانوس اطلس (AMO) و شاخص نوسان جنوبی (SOI) رابطه معنادار قویتری در سطح خطای 5 درصد دارند و بر اساس نتایج مدل رگرسیون چندگانه، شاخص چند دهه ای اقیانوس اطلس بیش از 70 درصد خشکسالی حوضه آبخیز جازموریان را تبیین می کند. تحلیل همدید خشکسالی نشان داد که شرایط پایداری و  جریان مداری جو در طی فاز گرم نوسان AMO باعث فرونشینی و شرایط پایداری هوا شده و بر شدت خشکسالی در حوضه آبخیز جازموریان در فاز گرم از سال 1999 تاکنون افزوده است.
۱۶۶۶.

بررسی نقش کنترلی ارتفاع لایه مرزی آتمسفر در ارتباط با متغیرهای آلودگی در موقعیت های شهری استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتفاع لایه مرزی آتمسفری دی اکسید نیتروژن دی اکسید گوگرد شاخص آیروسل شهرهای استان اصفهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۹۱
یکی از مباحث بسیار مهم در میکروکلیمای شهری، نقش کنترلی ارتفاع لایه مرزی آتمسفری است. این بخش از اقلیم از یک طرف متاثر از تغییرات اقلیمی سیاره ای و از طرفی دیگر متاثر از دخالت ها و فعالیت های انسانی در موقعیت های شهری است. بطوری که با افزایش و کاهش ارتفاع آن بعضی متغیرهای های آلوده کننده آتمسفری نقش بیشتری از خود نشان می دهند از جمله آنها دی اکسید نیتروژن (NO 2 )، دی اکسید گوگرد (SO 2 )، شاخص آیروسل (AI) می باشد. در این مطالعه برای یک دوره چهار ساله پایش های روزانه ماهواره Sentinel-5P را در موقعیت شهرهای استان اصفهان مورد ارزیابی قرار دادیم. در ادامه به منظور شناسایی تاثیر ارتفاع لایه مرزی،  فراوانی نسبی متغیرهای فوق را در دو حالت استقرار در بالا و پایین آستانه 750 متری لایه مرزی  مورد مقایسه قرار دادیم. بطور کلی نتایج حاکی از آن است که شاخص آیروسل (AI) در بالای آستانه 750 متری لایه مرزی آتمسفری بیشترین تجمع را بر روی موقعیت های شهری استان اصفهان نشان می دهند. در حالیکه این نسبت به گازهای دی اکسید نیتروژن (NO 2 ) و دی اکسید گوگرد (SO 2 ) کاملاً متفاوت عمل می کند یعنی اینکه کاهش ارتفاع لایه مرزی آتمسفری فراوانی وقوع آنها را بیشتر نشان می دهد. البته لازم به ذکر است ارزیابی آماری با ضریب کاپا عدم تطابق درونی فراوانی برای هر سه متغیر فوق در بالا و پایین آستانه 750 متری لایه مرزی نشان می دهد. همچنین وزن دهی انجام شده نیز در این دو طبقه نیز، تفاوت وزن ها را کاملا آشکار می کند.
۱۶۶۷.

بررسی رابطه نوسانات دما و ارتفاع وردایست با تغییرات اقلیمی دمای سطحی و بارش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارتفاع وردایست تغییر اقلیم آزمون کندال فصلی بارش ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۴۳
نیاز روزافزون به شناخت پارامترهای هواشناسی در ناحیه گذار وردایست باعث شد تا تغییرات زمانی دما و ارتفاع این لایه طی دو دهه گذشته (2022-2002) با استفاده از داده های بازتحلیل شده AIRS/MODIS در ایران بررسی شود. همچنین رابطه بین تغییرات ویژگی های وردایست و تغییر اقلیم دمای سطحی و بارش ایران با استفاده از داده های بارش روزانه GPCP(2022-2000) و داده های حداقل، حداکثر و میانگین دمای روزانه مدل MERRA-2 (2022-1980) مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا برای بررسی رابطه بین متغیرهای تحقیق از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و برای تحلیل روند میانگین منطقه ای روزانه و ماهانه داده ها از آزمون های سری زمانی فصلی کندال و من-کندال دنباله ای استفاده گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای دما و ارتفاع وردایست در محدوده ایران به میزان 93/0- با یکدیگر همبستگی معکوس (85/0=R2) دارند. از سوی دیگر، متغیر میانگین منطقه ای روزانه ی ارتفاع وردایست با متغیرهای دمای روزانه سطح زمین(با ضرایب بیش از 8/0) همبستگی مثبت و معناداری دارد. همچنین مقادیر R2 بالاتر از 6/0 حکایت از همبستگی کاملاً معنادار داده های مجموع بارش ماهانه با تغییرات میانگین ماهانه دما و ارتفاع وردایست داشته است. از این چشمگیرتر همبستگی نوسانات بارش فصول بهار و پاییز با تغییرات دما و ارتفاع وردایست می باشد که می تواند امکان پیش بینی نوسان بارش کشور ایران را با پایش ویژگی های وردایست فراهم سازد. تحلیل سری های زمانی متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون های کندال فصلی و دنباله ای نشان داد که متغیر ارتفاع وردایست و متغیرهای دمای سطح زمین به ترتیب با مقادیر آماره(τ)؛ 18/0، 22/0، 27/0 و 32/0 روندهای افزایشی کاملاً معناداری را به نمایش گذاشته اند. این مهم تأییدکننده تغییرات اقلیمی چشمگیر دما و بارش ایران طی چند دهه اخیر می باشد. در نهایت با معرفی ارتفاع وردایست به عنوان یک شاخص تغییر اقلیم در محدوده کشور ایران بر لزوم تحقیقات بیشتر در این زمینه تأکید می گردد.
۱۶۶۸.

مدل سازی بارش روزانه و ماهانه تبریز با استفاده از مدل های یادگیری جمعی و رگرسیون درخت تصمیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بارش جنگل تصادفی درختان اضافی یادگیری جمعی شبکه های عصبی مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۶۲
بارش یکی از مهم ترین مولفه های هیدرولوژی و هواشناسی است که پیش بینی مقادیر آن در زمینه های مختلفی همچون کشاورزی، شرب، صنعت، بهداشت، اقلیم و محیط زیست از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به اینکه وقوع، نوع و میزان بارش به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد، مدل سازی و پیش بینی مقدار بارش همواره دارای پیچیدگی ها و چالش های فراوان بوده است. در این پژوهش از داده های پارامترهای هواشناسی ایستگاه همدیدی تبریز شامل دماهای کمینه، بیشینه و میانگین، رطوبت نسبی میانگین، فشار هوای میانگین، سرعت باد بیشینه و بارش در مقیاس های زمانی روزانه و ماهانه در یک دوره 35 ساله (2020-1986) استفاده شد. از روش های یادگیری ماشین و یادگیری جمعی شامل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه (MLP)، جنگل تصادفی (RF)، آدابوست (AB)، تقویت گرادیان (GB)، درختان اضافی (ET) و مدل رگرسیون درخت تصمیم (DTR) برای مدل سازی بارش استفاده شد. بدین منظور 70 درصد از داده ها برای آموزش و 30 درصد از داده ها نیز برای آزمون مدل ها در نظر گرفته شدند. برای ارزیای مدل های مورد استفاده، از معیارهای آماری ضریب همبستگی (R)، جذر میانگین مربعات خطاها (RMSE)، میانگین خطای مطلق (MAE) و کلینگ گوپتا (KGE) استفاده شد. مطابق نتایج این تحقیق در مقیاس روزانه مدل MLP با 993/0R=، 184/0RMSE= میلی متر، 184/0MAE= میلی متر و 82/0KGE= و مدل ET با 986/0R=، 324/0RMSE= میلی متر، 324/0MAE= میلی متر و 75/0KGE= و در مقیاس ماهانه به ترتیب مدل MLP با 999/0R=، 153/0RMSE= میلی متر، 222/0MAE= میلی متر و 88/0KGE= و مدل ET با 981/0R=، 266/0RMSE= میلی متر، 197/0MAE= میلی متر و 71/0KGE= از بیشترین دقت و کمترین خطا برخوردارند. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان دهنده عملکرد بسیار مناسب مدل های یادگیری ماشین و یادگیری جمعی در مدل سازی بارش در هر دو مقیاس زمانی روزانه و ماهانه است.
۱۶۶۹.

بررس کارایی مدل پیش بینی احتمالاتی تغییرات فصلی بارش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیش بینی احتمالاتی مدل همادی بارش فصلی سنجه های آماری ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱ تعداد دانلود : ۱۵۷
این مطالعه به بررسی کارایی یک مدل همادی در مقیاس زمانی فصلی برای تولید پیش بینی احتمالاتی با استفاده از مدل WRF جهت پیش بینی بارش در ایران پرداخته شده است. این مدل از اجرای مدل WRF با 4 پیکربندی مختلف و با 16 حالت شرایط اولیه و مرزی مختلف حاصل از پیش بینی های مدل CFSv.2 تشکیل شده است و مجموعاً دارای 64 عضو است. صدک های 33 و 66 ام مبنای بارش های زیر نرمال، نرمال و بالای نرمال بوده و دوره تاریخی اجرای مدل سال های 2000 تا 2019 است. دوره عملیاتی جهت بررسی کارایی مدل نیر زمستان سال 2020 می باشد و سنجه های ارزیابی هم دو نمایه ضریب همبستگی و جذر میانگین مجذور خطا است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که پیش بینی بارش در مقیاس فصلی در ایران دارای عدم قطعیت بالایی است و ارائه پیش بینی ها به صورت احتمالاتی هرچند می تواند از کارایی بیشتری نسبت به پیش بینی قطعی برخوردار باشد اما همچنان دارای عدم قطعیت است. توزیع فضایی خطای پیش بینی مدل در دوره تاریخی وابسته به پراکندگی مکانی بارش و فاصله از مبدأ زمانی پیش بینی است، به طوری که در پیش دید اول کارایی مدل بهتر از پیش دید دوم و سوم است و از طرف دیگر در شرق و جنوب شرق کشور مدل از عدم قطعیت بالاتری نسبت به نواحی دیگر کشور برخوردار است. پیاده سازی این مدل برای یک دوره عملیاتی نشان داد که هرچند مدل می تواند تغییرات فضایی بارش در کشور را در سه پیش دید مورد بررسی پیش بینی نماید اما پیش بینی احتمالاتی هم نمی تواند به میزان قابل توجهی از عدم قطعیت مدل های عددی در پیش بینی فصلی بارش را کاهش دهد.
۱۶۷۰.

بررسی تغییرات فضایی- زمانی میانگین ذوب برف فصول سرد در منطقه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذوب برف خودهمبستگی فضایی شاخص موران لکه های داغ شمال غرب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱ تعداد دانلود : ۲۰۳
بررسی تغییرات زمانی و مکانی ذوب برف دارای اهمیت زیادی در زمینه های مختلف از جمله مدیریت منابع آب دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات زمانی و مکانی و نیز خودهمبستگی فضایی میزان ذوب برف شمال غرب ایران برای ماه های فصول سرد انجام شده است. برای این منظور، داده های ذوب برف از مرکز اروپایی پیش بینی میان مدت هوا (ECMWF)، نسخه (ERA5) با قدرت تفکیک مکانی 25/0×25/0 درجه طی دوره آماری 1982 تا 2022 دریافت و سپس به چهار دوره ده ساله تقسیم گردید. جهت تحلیل تغییرات خودهمبستگی فضایی، از شاخص های موران جهانی و تحلیل لکه های داغ (گتیس- آرد جی) در سطح معنی داری 90، 95 و 99 درصد استفاده گردید. هم چنین به منظور تعیین اثر دما بر میزان ذوب برف، روند تغییرات میانگین حداقل دمای ماهانه تعداد 20 ایستگاه سینوپتیک منطقه شمال غرب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که در منطقه مورد مطالعه ذوب برف دارای خودهمبستگی فضایی و الگوی خوشه ای شدید می باشد. طی دهه اول تا پایان دهه چهارم، میزان ذوب برف در ماه های اُکتبر، نوامبر و دسامبر بین تقریبا صفر تا 27/5 میلی متر در روز بوده، که در ماه دسامبر همراه با ناهنجاری منفی حداقل دما، از پهنه (تعداد پیکسل) و مقدار ذوب برف شمال غرب کاسته شده است. نتایج حاصل از تحلیل میزان تغییرات ذوب برف در ماه های فصل زمستان نیز نشان داد که در این فصل هم مقدار و هم پهنه ذوب برف در طی دوره مورد مطالعه افزایش پیدا کرده است. بدین صورت که دامنه ی تغییرات آستانه ی ذوب برف در ماه های ژانویه، فوریه و مارس بین 95/0 تا 27/19 میلی متر در روز از دهه اول تا پایان دهه چهارم افزایش پیدا کرده است. در بین ماه های فصل زمستان، ماه فوریه با ناهنجاری شدید مثبت حداقل دما (با روند افزایشی معنی دار حداقل دما) همراه بوده، و بر این اساس به پهنه (تعداد پیکسل) و مقدار ذوب برف شمال غرب افزوده شده است.
۱۶۷۱.

آشکارسازی نقش تغییرات پوشش گیاهی و رطوبت خاک در توزیع درون سالی رخدادهای گردوغبار استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گردوغبار رطوبت خاک پوشش گیاهی استان خوزستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۲۰۴
رخدادهای گردوغبار یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین مخاطرات محیطی و اقلیمی کل کشور و به ویژه استان خوزستان است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی نقش تغییرات پوشش گیاهی و رطوبت خاک در توزیع درون سالی رخدادهای گردوغبار استان خوزستان است. در این راستا از 3 دسته داده استفاده گردید. داده های مربوط به کدهای گردوغبار ایستگاهی که طی دوره آماری 2010-2020، برای ایستگاه های سینوپتیک استان خوزستان در مقیاس ساعتی اخذ شد. دسته دوم داده های پوشش گیاهی ماهانه که از محصول NDVI (MOD13C3) سنجنده MODIS اخذ شد و در نهایت داده های رطوبت لایه 5 سانتی متری فوقانی خاک از سنجنده SMAP بصورت ماهانه فراهم گردید. با تحلیل فراوانی کدهای گردوغبار، فراوانی ماهانه رخدادهای گردوغبار، غلظت و تداوم گردوغبار بررسی گردید. با به دست آوردن مقادیر میانگین فضایی دو شاخص رطوبت لایه 5 سانتی متری فوقانی خاک و شاخص NDVI ماهانه، اقدام به تحلیل همبستگی و ارتباط بین شاخص های گردوغبار و این شاخص ها گردید. نتایج بیانگر آن بود براساس میانگین دوره 2010-2020، دوره 4 ماه می تا اوت دوره پیک گردوغبار در سطح استان است. دوره حداقل 11 روز گردوغباری در هر ماه وجود دارد و غلظت گردوغبار بیش از 2800 میکروگرم بر مترمکعب در هوا بوده و تداوم ماندگاری رخداد گردوغبار در سطح استان حداقل 40 ساعت است. بررسی شاخص های رطوبت لایه فوقانی خاک و پوشش گیاهی نشان داد، دقیقاً در سطح استان در همین دوره پیک گردوغبار، رطوبت خاک لایه فوقانی خاک در بخش وسیعی از نواحی مرکزی و جنوبی استان به کمتر از 10 درصد رسیده و همزمان شاخص پوشش گیاهی نیز در این بخش ها به کمتر از 18/0 رسیده است. علاوه بر آن در این تحقیق مشاهده گردید که تغییرات ماهانه رطوبت لایه 5 سانتی متر فوقانی خاک با ضریب همبستگی 88/0- بیشترین تأثیر را در کنترل غلظت گردوغبار در سطح استان خوزستان دارد.
۱۶۷۲.

تحلیل مکانی روند بارش های سنگین فصلی و سالانه کشور با استفاده از رگرسیون چندک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر اقلیم بارش رگرسیون چندک تحلیل روند ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۵۲
دلیل اصلی وجود عدم قطعیت در تعیین کمبود منابع آبی در آینده، تغییر اقلیم است. به دلیل گرم شدن کره زمین نگرانی هایی در مورد افزایش یا کاهش بارندگی وجود دارد و این مسأله برنامه ریزی و مدیریت منابع آب را پیچیده می کند. از این رو بررسی روند بارش از اهمیت بسزایی برخوردار است. روند خطی گزارش شده در ارزیابی های اقلیمی ایران و جهان، منعکس کننده تغییر در میانگین بارش سالانه است. روند میانگین، نمی تواند تغییرات سایر چندک های توزیع، از جمله دم های توزیع (میزان بارش بسیار زیاد و کم) را منعکس کند. در این مطالعه از روش رگرسیون چندک[1] (QR) برای تعیین روند بارش های سنگین (بارش های بیشتر از صدک 98ام توزیع بارش) فصلی و سالانه ۴4 ایستگاه سینوپتیک کشور برای دو دوره ی نرمال استاندارد اقلیمی اخیر 2010-1981 و2020 -1991 استفاده شد. برای این منظور، بعد از کنترل کیفیت و همگن سازی داده ها، صدک های 98ام بارش های فصلی و سالانه برای هر دو دوره محاسبه شدند و مورد مقایسه قرار گرفتند. سپس روند این چندک ها با استفاده از روش رگرسیون چندک برآورد شده و مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در مقایسه دو دوره نرمال استاندارد اقلیمی، بارش های سنگین بهاری در دامنه های جنوبی البرز، بارش های سنگین تابستانی در سواحل دریای خزر، بارش های سنگین پاییزی در شمال غرب و شمال شرق کشور و بارش های سنگین زمستانی در دامنه های زاگرس به طور عمده تغییر رفتار داده اند. همینطور، بارش های سنگین بهاری در دامنه های جنوبی البرز رو به کاهش است، در صورتی که بارش های سنگین تابستانی در سواحل دریای خزر و بارش های سنگین پاییزی در شمال غرب و شمال شرق کشور رو به افزایش است.   
۱۶۷۳.

ارزیابی خروجی ادغام شده مدل های اقلیمی CMIP6 برای تخمین شدت - فراوانی بارش های 24 ساعته در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منحنی های IDF CMIP6 ادغام میانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۸۷
منحنی های شدت-مدت-فراوانی (IDF) از جمله ابزارهای مهم در طراحی سازه های آبی و هیدرولیکی هستند. این منحنی ها براساس داده های بارش ایستگاه های باران سنجی تخمین زده می شوند. اما تغییر اقلیم می تواند بر شدت و فراوانی وقوع پدیده های حدی مانند بارش های شدید تاثیرگذار باشد. بنابراین، منحنی های IDF موجود ممکن است برای طراحی سازه ها قابل اعتماد نباشند و باید مجدداً بر اساس داده های جدیدتر تخمین زده شوند. بر اساس خروجی مدل های اقلیمی می توان اثر تغییر اقلیم بر منحنی های IDF را بررسی نمود. برای این کار معمولاً پس از استخراج منحنی های IDF از هر مدل اقلیمی، منحنی نهایی مورد استفاده بر اساس میانه (median) داده ها استخراج می شود. در این مطالعه، 5 مدل اقلیمی از مدل های اقلیمی آخرین گزارش کمیته بین الدول تغییر اقلیم (CMIP6) انتخاب شده و دقت آنها در تخمین منحنی های شدت-فراوانی بارش 24 ساعته در 12 ایستگاه در ایران ارزیابی شد. همچنین، علاوه بر ارزیابی هر مدل، خروجی ادغام شده (pooled) مدل ها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج آن با منحنی حاصل از میانه داده ها مقایسه شد. معیارهای خطاسنجی شامل خطای میانگین (ME)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و خطای نسبی (RE) نشان داد که از بین مدل های مورد بررسی، مدل CMCC-CM2-SR5 در اغلب ایستگاه ها بهتر از سایر مدل ها شدت بارش 24 ساعته را تخمین می زند که این مسئله می تواند به دلیل توان تفکیک بهتر این مدل باشد. همچنین ادغام مدل ها و تخمین منحنی IDF با داده های ادغام شده نتایج بهتری از روش میانه و همچنین از اغلب مدل ها به ویژه در دوره های بازگشت طولانی تر به همراه داشت.
۱۶۷۴.

برآورد عمق برف به عنوان یکی از پیامدهای تغییرات آب و هوایی با استفاده از رویکرد مدل ترکیبی حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عمق برف هوش مصنوعی سنجش از دور هایپرکیوب چلگرد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۹۴
از جمله اثرات مستقیم و مشهود تغییرات آب و هوایی، دگرش در میزان بارش برف در مناطق مختلف جغرافیایی است. این در حالی است که بارش برف در حوضه های کوهستانی همواره به عنوان مهم ترین منبع تأمین منابع آب در فصول خشک تلقی می شود. یکی از آشکارترین ویژگی های پوشش برف کوهستان، ناهمگنی مکانی آن می باشد. به دلیل محدودیت های عملی، جمع آوری داده ها به ویژه در مقیاس های وسیع، دشوار و گاهی غیرممکن بوده و استفاده از روش های غیرمستقیم توصیه می شود. در این پژوهش کارایی حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان در مدل سازی عمق برف و همچنین اثر کاهش ویژگی با مدل الگوریتم ژنتیک در منطقه کوهستانی چلگرد ایران مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا با استفاده از روش هایپرکیوب محل ۱۰۰ نقطه مشخص و داده های عمق برف در نقاط موردنظر و همچنین در ۱۹۵ نقطه دیگر به صورت تصادفی برداشت گردید. سپس با استفاده از مدل رقومی ارتفاع ۲۵ پارامتر ژئومورفومتری استخراج گردید و همراه با شش باند تصاویر ماهواره لندست هشت و شاخص تفاوت نرمال شده برف به عنوان ورودی های مدل ها انتخاب گردید. در این پژوهش از الگوریتم ژنتیک برای افزایش سرعت و آماده سازی شبکه ماشین بردار پشتیبان که به عنوان یک دسته بندی کننده عمل می کند و همچنین انتخاب متغیرهایی که بیشترین همبستگی را با عمق برف دارند استفاده گردید. ازآنجایی که کاهش ویژگی های غیر مؤثر می تواند سبب افزایش دقت یادگیری شود، در این پژوهش از الگوریتم ژنتیک برای فرایند بهینه سازی استفاده گردید. نتایج نشان داد روش حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان با میزان ضریب تعیین 36/0 و جذر میانگین مربعات خطای 8/17 مدل سازی عمق برف را انجام داده است؛ اما الگوریتم ژنتیک با انتخاب ویژگی های مؤثر توانست با ضریب تعیین ۹۵/۰ و جذر میانگین مربعات خطا برابر با ۹۷/۳ سانتی متر و بادقت بهتری نسبت به استفاده از تمامی ویژگی ها تغییرات عمق برف را مدل کند.
۱۶۷۵.

آشکارسازی تاثیر روند گسترش بافت شهری بر تغییرات دمای شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بافت شهری ماهواره لندست دمای سطح زمین شهرخرم آباد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۴
رشد کالبدی بافت شهرها، در اراضی کشاورزی یا باغات حاشیه شهر، از نمودهای بارز تغییرات کاربری اراضی به نفع گسترش بافت شهری است. این تغییرات کاربری اراضی تبعات زیست محیطی و اقلیم شناختی در پی دارد. آگاهی از این تبعات محیطی، در کنترل و مدیریت بهینه شرایط زیست محیطی شهر مفید واقع می شود. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی روند تغییرات کالبدی بافت شهری خرم آباد طی دوره 1990-2020 و آشکارسازی اثر تغییرات حرارتی بر ساختار دمای دوره گرم شهر خرم اباد است. در این راستا با استفاده از تصاویر سنجنده TM و OLI/TIRS ماهواره های لندست 5 و 8 برای ماه ژوئن 4 دوره آماری 1990، 2000، 2010 و 2020، با اجرای تابع جبر باندی، بافت شهری خرم آباد از روی باندهای اپتیکال این سنجنده ها استخراج و روند تغییرات این بافت طی 30 سال بررسی گردید. همچنین دمای سطح زمین محدوده شهر خرم آباد با اجرای الگوریتم Spilt Window روی باندهای حرارتی دو سنجنده مذکور، برای ماه ژوئن استخراج گردید. نتایج حاصل از تحلیل روند نشان داد بافت شهری خرم آباد طی دوره 30 ساله با یک رشد مستمر در بخش های حاشیه شرقی و جنوبی شهر روبرو بوده است. به طور تجمعی مشخص گردید که بافت شهری خرم آباد در انتهای دوره یعنی سال 2020 حدود 41 درصد (828 هکتار) نسبت به سال 1990 گسترش داشته است این گسترش عموماً در اراضی کشاورزی و باغات حاشیه شهر خرم آباد بوده است. استخراج دمای سطح زمین از باندهای حرارتی دو سنجنده TM و TIRS، نشان داد که در روزهای آخر ژوئن 4 سال مورد بررسی میانگین دمای سطح بافت شهری، حدود 5/11 درجه سانتیگراد از فضای سبز داخل شهر یا اراضی باغی حواشی شهر، بالاتر بوده و همزمان با گسترش بافت شهری، دمای سطح این بافت از 41 درجه در سال 1990 به 1/43 درجه در سال 2020 رسیده است.
۱۶۷۶.

ارزیابی تغییرات دمای سطح زمین (LST) روستاها در روزهای تعطیل (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان تفت یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دمای سطح زمین هات اسپات برنامه ریزی روستایی گردشگری روستایی سنجش از دور یزد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۵۶
از پیامدهای دو سویه گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی، تاثیرات آن بر آلودگی آب و هوا است که خود می تواند به اثرگذاری بر معیشت روستایی و یا از بین رفتن مناطق روستایی شود. پژوهش حاضر اثر حضور انسان و وسایل و فعالیت های گرمازای وی در روزهای تعطیل بر دمای سطح زمین (LST) ییلاقات شهرستان تفت استان یزد را بررسی می کند. بدین منظور تصاویر دو دوره مقایسه ای فروردین (10 فروردین با 2 فروردین) و تابستان (جمعه با پنجشنبه و شنبه) سال 1402 ماهواره های لندست 8 و 9 مورد استفاده قرار گرفتند. سپس نقشه دمای سطح زمین و تحلیل هات-اسپات (G-i-star) از منطقه تهیه شده و تغییرات مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در دوره فروردین، 64% و در دوره تابستان، 1/60% از نقاط روستایی دچار افزایش LST شده بودند. همچنین 1/43% تا 5/43% از سطح روستایی منطقه در فروردین و 2/31% تا 8/31% در تابستان افزایش دما را تجربه کرده بودند. افزایش واریانس دمایی نیز در این مناطق مشاهده شد که افزایش تنوع دمایی در این مناطق را نشان می دهد. تعداد نقاط داغ (Hot Spot) در این مناطق همچنین با 4/111% در فروردین و 48% و 1/21% در تابستان افزایش نشان داد. نتایج همچنین نشان داد 1/65% از پوشش گیاهی روستایی در فروردین و 8/49% در تابستان با افزایش LST روبرو بوده اند که از این بین افزایش 19 درصدی فروردین و 9/49 و 6/8 درصدی تابستان در واریانس دما و 3/118 درصدی فروردین و 5/9 و 2/0 درصدی تابستان در تعداد نقاط داغ سهم مناطق دارای پوشش گیاهی بوده است. بر اساس نتایج همچنین تمامی دهستان ها افزایش LST را تجربه کرده بودند که نوسانات این افزایش در دهستان های دارای پوشش گیاهی کمتر و نیز مساحت کمتر، بیشتر بوده است. پژوهش حاضر می تواند به منزله زنگ خطری برای ایجاد جزایر حرارتی روستایی (همچون شهرها) در روزهای تعطیل با گردشگر فراوان و آسیب های جدی به پوشش گیاهی و اقلیم روستایی تلقی شود.
۱۶۷۷.

مدل سازی تبخیر روزانه در ایستگاه سد زاینده رود با استفاده از مدل های هوش مصنوعی و سری زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبخیر داده های حدی داده های گمشده شبیه سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۶۱
تبخیر از تشت به عنوان یک پارامتر کاربردی در زمینه های مختلف، مانند برآورد هدر رفت آب از دریاچه ها و مخازن سدها و همچنین برآورد نیاز آبی گیاهان به ویژه در مناطقی که اطلاعات لایسیمتری وجود ندارد، کاربرد دارد. مدل سازی این پارامتر می تواند در زمینه بازسازی داده های گم شده و برنامه ریزی های درازمدت منابع آب و توسعه کشاورزی کارساز باشد. در این پژوهش با به کارگیری یک مدل هوش مصنوعی (برنامه ریزی بیان ژن) و دو مدل سری زمانی (فوریه و آریما)، تبخیر از تشت در ایستگاه سد زاینده رود در دوره زمانی 1344 تا 1396 (53 سال) مدل سازی شد. سری زمانی داده های تبخیر از تشت در مقیاس روزانه برای ماه های گرم سال (خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر)، به عنوان ورودی مدل های فوریه و آریما و 4 الگوی مختلف شامل استفاده از داده های روزانه تبخیر 1 ماه قبل، 2 ماه قبل، 3 ماه قبل و 4 ماه قبل، به عنوان ورودی مدل برنامه ریزی بیان ژن استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل برنامه ریزی بیان ژن تنها در ماه مهر نتایج قابل قبولی دارد و برای ماه های دیگر نتایج از نظر شاخص های آماری قابل قبول نمی باشد. میزان خطای برآود تبخیر روزانه در ماه مهر 38/0 میلی متر بر روز (معادل 7/2 درصد) بدست آمد. این میزان خطا بر اساس ضریب تبیین 84/0 و ضریب نش- ساتکلیف (ضریب کارایی مدل) 83/0، قابل قبول ارزیابی شد. بر خلاف مدل برنامه نویسی بیان ژن، مدل فوریه در تمام ماه های مورد مطالعه نتایج قابل قبول ارائه داد. مقادیر خطای برآورد تبخیر روزانه در این روش بین 02/1 تا 7/0 میلی متر بر روز به دست آمد که معادل 2/5 تا 8/8 درصد است. مقایسه نتایج دو مدل فوق با نتایج مدل آریما نیز نشان داد مقادیر خطای مدل آریما در تمام ماه ها بیشتر (4/9 تا 6/19 درصد) از مدل های فوریه و برنامه ریزی بیان ژن است. بنابراین بهترین مدل برای برآورد تبخیر روزانه از تشت، در ماه مهر مدل برنامه ریزی بیان ژن و در بقیه ماه ها مدل فوریه می باشد. ارزیابی دقت و توانایی برآورد داده های حدی تبخیر روزانه نیز نشان داد، مدل فوریه در تخمین داده های حدی، دارای توانایی بالاتری نسبت به دو مدل دیگر است. بنابراین می توان این مدل را جهت برآورد تبخیر روزانه در ایستگاه سد زاینده رود و همچنین بازسازی داده های گم شده توصیه نمود.
۱۶۷۸.

ارزیابی و مقایسه تطبیقی شاخص های خشکسالی SMDI ، SPI و RDI در منطقه زرقان، استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشکسالی شاخص کمبود رطوبت خاک شاخص استاندارد شده بارش شاخص شناسایی خشکسالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۳۵
رطوبت خاک از اصلی ترین عواملی است که تحت تاثیر خشکسالی قرار می گیرد. شاخص کمبود رطوبت خاک (SMDI) یکی از مهمترین شاخص هایی است که براساس رطوبت خاک، خشکسالی را پایش می نماید. اما به دلیل عدم اندازه گیری مستقیم رطوبت خاک در ایستگاه های هواشناسی و نبود اطلاعات، به طور محدودی استفاده شده است. در پژوهش حاضر از داده های هواشناسی ایستگاه سینوپتیک زرقان در طول دوره آماری 30 ساله (1992 تا 2022) استفاده و به کمک دو مدل ET0 و AquaCrop مقدار رطوبت خاک در عمق های 5، 15، 45 و 95 سانتیمتر تخمین زده شد. سپس درصد کمبود رطوبت خاک و شاخص SMDI محاسبه گردید. همچنین نتایج این شاخص، با دو شاخص متداول SPI و RDI که مبتنی بر داده های بارش و تبخیرتعرق پتانسیل است، مقایسه و تحلیل گردید. بیشترین مقدار این شاخص پس از یک دوره پر باران سالهای 1994 و 1995 در سال 1996 است و کمترین مقدار نیز پس از سالهای خشک 2008 تا 2010 در سال 2011 رخ داده است. با توجه به اینکه بیشترین و کمترین مقدار بارندگی در 2004 و 2021 است، شاخص های خشکسالی SPI و RDI، شدیدترین ترسالی و خشکسالی را در سالهای مذکور نشان داده اند. در سال 2010، 2011 ، 2016 و2021 خشکسالی های شدیدی رخ داده که هر سه شاخص در این مورد نتایج مشابهی داشته اند. در بررسی روابط بین پارامترهای هواشناسی و شاخص ها، نتایج نشان داد شاخص SMDI کمترین ضریب تبیین را با تبخیرتعرق (25/0)، شاخص RDI (4/0) و پس از آن با شاخصSPI  و بارش (45/0) دارد. همچنین نتایج نشان داد همبستگی و ارتباط قوی بین دو شاخص SPI و RDI وجود دارد. درخصوص خشکسالی های حدی و خیلی شدید که میزان بارش کاهش زیادی داشته و تبخیرتعرق نیز افزایش می یابد، شاخص RDI مناسبتر بوده و شدت خشکسالی را با دقت بالاتری نشان می دهد و حساسیت آن نسبت به شرایط آب و هوایی بیشتر از شاخص SPI است. لذا توصیه می گردد در مناطق خشک و نیمه خشک که شدت خشکسالی به آستانه شدید و خیلی شدید نیز می رسد، از شاخص هایی استفاده گردد که علاوه بر بارش، عوامل دیگر را در نظر بگیرد.
۱۶۷۹.

بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر روند تولید غلات و امنیت غذایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل ARDL الگوی سری زمانی تغییرات آب و هوایی امنیت غذایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۱۰
تأمین غذای جمعیت رو به رشد جهان و افزایش تقاضای روزافزون، فشار فزاینده ای بر محیط زیست وارد کرده که منجر به استفاده بیشتر از منابع طبیعی، آلودگی آب و هوا و در نهایت تغییرات اقلیمی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات کوتاه مدت و بلند مدت شاخص های تغییر اقلیم بر تولید غلات در ایران، انجام شد. برای این منظور، یک مدل خودرگرسیون برداری با وقفه توزیعی (ARDL) با استفاده از داده های سالانه سری زمانی طی دوره 2023-2000 برآورد شد. نتایج حاصل از تخمین مدل نشان داد متغیرهای سطح زیرکشت، میزان بارش و مصرف کود شیمیایی در بلندمدت و کوتاه مدت تأثیر مثبت و معنی داری بر تولید غلات در ایران در طول دوره مورد مطالعه  داشته اند. نتایج همچنین حاکی از عدم تأثیر معنی دار متغیر بهبود تکنولوژی بر تولید غلات در کوتاه مدت بود، اما در بلندمدت تغییر تکنولوژی و استفاده از روش های مکانیزه و نوین تولید تأثیر مثبت و معنی داری بر تولید غلات داشته است. متغیر مصرف انرژی در کوتاه مدت تأثیر مثبت و معنی دار داشته و در بلند مدت معنی دار نبود. همچنین، نتایج نشان داد افزایش دما و انتشار CO2 به عنوان شاخص های تغییر اقلیم، هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت تأثیر منفی و معنی دار بر تولید غلات در ایران در طول دوره مورد بررسی داشته اند؛ که این نتایج می تواند به عنوان یک هشدار جدی در ظهور آثار مخرب تغییر اقلیم بر امنیت غذایی کشور در نظر گرفته شود. براساس نتایج، توصیه می شود با توجه به اهمیت زمین در تأمین امنیت غذایی و چالش های مرتبط با بهره وری اراضی قطعه قطعه شده، ضروری است سیاست گذاران طرحی جامع برای یکپارچه سازی اراضی کشاورزی تدوین کنند. همچنین، باید از تفکیک بیشتر زمین های کشاورزی جلوگیری شود تا بهره وری و پایداری تولید ارتقا یابد و توان تولید در بلندمدت حفظ شود
۱۶۸۰.

مدلسازی رفتار هیدرولوژیکی حوضه آبخیز متأثر از تغییر رژیم بارش در آینده (مطالعه موردی حوضه های آبخیزحسین آباد راین و تلنگو بم، استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل SWAT مدل LARS - WG بارش رواناب دما

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۷۶
تاثیر تغییر اقلیم بر هیدرولوژی و چرخه ی آب در اکوسیستم های طبیعی بسیار جدی است و شناخت کمی این اثرها آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد می کند. هدف از این پژوهش ارزیابی اثر تغییر رژیم بارش به عنوان بخشی از تغییر اقلیم بر رواناب با استفاده از مدل SWAT می باشد. بدین منظور جهت مدل سازی دو حوضه آبخیز تلنگو و حسین آباد در استان کرمان از داده های روزانه بارش، دمای حداقل، حداکثر و متوسط روزانه سه ایستگاه هواشناسی بافت، بم و لاله زار در بازه زمانی 30 سال استفاده گردید. همچنین با استفاده از مدل LARS-WG به پیش بینی متغیرها برای دوره 2021 تا 2060 تحت سناریو  RCP 4.5 پرداخته شد. در ادامه جهت مدل سازی رواناب در حوضه های مورد مطالعه از مدل مفهومی SWAT استفاده گردید. پس از واسنجی و اعتبارسنجی مدل طبق الگوریتم SUFI2 نتایج حاصله مورد آزمون قرار گرفت و در نهایت با استفاده از نتایج مدل سازی اقلیم و مدل مفهومی واسنجی شده، رواناب برای دوره آینده شبیه سازی گردید. نتایج ارزیابی حساسیت پارامترهای مدلSWAT نشان داد که پارامترهای ضریب آبی که از سفره های کم عمق به پروفیل خاک و ضریب نفوذ آبخوان مشترک در هر دو حوضه دارای حساسیت بالایی هستند. همچنین در هر دو حوضه برای هر دو مرحله واسنجی و اعتبارسنجی کارآیی نش۔ ساتکلیف از 65/0 بیشتر می باشد.  نتایج ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر آبدهی حوضه نشان می دهد که آبدهی حوضه آبخیز حسین آباد در آینده نسبت به دوره حال تغییر خواهد داشت. بیشترین کاهش آبدهی مربوط به ماه اسفند با تغییر 13/3 لیتر بر ثانیه و بیشترین افزایش مربوط به ماه بهمن با تغییر 2/18 لیتر بر ثانیه می باشد. همچنین در آینده نزدیک آبدهی حوضه آبخیز تلنگو  افزایشی نسبت به دوره حال خواهد داشت. دبی ماه های دی، اردیبهشت و تیر افزایش و در بقیه ماه ها به جز ماه شهریورکه بدون تغییرات است، کاهش یافته است. نتایج کلی تحقیق حاضر حاکی از آنست که در آینده نزدیک در اکوسیتم های خشک مشابه منطقه مورد مطالعه به دنبال تغییر رژیم بارش های حاصل از گرمایش زمین، رفتار هیدرولوژیکی حوضه ها بویژه در فصل های زمستان و بهار تغییر خواهد نمود و وقوع رخدادهای حدی بارش و سیل در این فصل ها بیش از پیش محتمل می باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان