فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر به منظور پایش و پیش یابی اثر گرمایش جهانی بر الگوی مصرف انرژی خانگی یک مطالعه مقایسه ای بین دو تیپ اقلیمی مختلف از دو ناحیه خاورمیانه و اوراسیا انجام شده است. در این مطالعه تهران بعنوان نمونه ای از یک تیپ اقلیمی آب و هوای سرد نیمه خشک و مسکو با یک تیپ اقلیمی آب و هوای مرطوب قاره ای مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در این پژوهش به منظور مدلسازی نیاز انرژی سکونتگاهها از دو سری زمانی داده های اقلیمی استفاده شده است. داده های پایه در این مقاله مربوط به دوره 1990 تا 2010 بوده و به منظور پیش یابی داده های اقلیمی تابش، دما، سرعت باد و رطوبت نسبی از خروجی های مدلCanEMS2 از مجموعه مدل های اقلیمی CMIP5 استفاده گردیده که مقادیر آن برای دوره ی مطالعاتی 2020 تا 2049 با استفاده از مدل RegCM4.6 ریزگردانی دینامیکی شده اند. لازم به توضیح می باشد که سناریوی مورد استفاده در این تحقیق، سناریوی RCP4.5 است. یافته های این تحقیق نشان دادند که میانگین دمای سالانه برای دوره 2020 تا 2049 نسبت به دهه ی حاضر، بترتیب برای تهران به میزان 3.27 درجه سانتی گراد و برای مسکو 4.71 درجه سانتی گراد افزایش خواهد داشت و از طرف دیگر تغییرات رطوبت نسبی آینده در قیاس با دوره پایه بترتیب با 4 و 10.5 درصد برای تهران کاهشی و مسکو افزایشی می باشد. در مجموع برآیند تغییرات اقلیمی دهه های آینده منجر به تغییر در الگوی تقاضای انرژی در این دو شهر خواهد شد. اگرچه در هر دو منطقه کاهش انرژی تقاضای انرژی گرمایشی ملاحظه می گردد اما این کاهش برای تهران 12.75 درصد و برای مسکو یک درصد در قیاس با دوره ی پایه بوده و از طرف دیگر افزایش انرژی خنک کنندگی برای تهران 12.74درصد و برای مسکو یک درصد نسبت به دوره پایه خواهد بود. در مجموع نسبت افزایش تقاضا برای انرژی سرمایشی در قیاس با کاهش انرژی گرمایشی در هر دو ایستگاه بالا بوده که برآیند آن منجر به استحصال بیشتر دی اکسید کربن منتشر شده از این ساختمانها خواهد شد.
الگوی ساختاری تفسیری پیشران های بهره وری پایدار مبتنی بر دانش و آگاهی محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی پیشران های بهره وری پایدار مبتنی بر دانش و آگاهی محیط زیستی در کسب وکارهای کوچک و متوسط با استفاده از رویکرد مدل یابی ساختاری تفسیری است. رویکرد پژوهش، آمیخته و مبتنی بر طرح اکتشافی و شامل دو بخش کیفی و کمی بود. مشارکت کنندگان شامل 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران کسب وکارهای کوچک و متوسط استان کرمان به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. بخش کیفی، با هدف شناسایی عوامل مرتبط با بهره وری پایدار از طریق بررسی مبانی نظری و انجام کدگذاری مصاحبه با اعضای پانل انجام شد و بخش کمی نیز از طریق تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری به مدل سازی ساختاری-تفسیری پرداخت. پس از تحلیل داده ها و ترسیم مدل، درمجموع 16 متغیر در قالب نه سطح به عنوان پیشران های بهره وری پایدار در کسب وکارهای کوچک و متوسط شناسایی شدند. در این میان، دو عامل مدیریت سبز و نوآوری سبز واجد بیشترین میزان نفوذ و هدایت تعیین شدند که باید به عنوان سنگ زیربنای بهره وری پایدار در کسب وکارهای کوچک و متوسط مدنظر مدیران قرار گیرند.
تحلیل مکانی تاب آوری کالبدی کلان شهر شیراز در مقابله با مخاطره ی سیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
152 - 129
حوزههای تخصصی:
درک سطوح تاب آوری شهری و برنامه ریزی برای کاهش اثرات مخاطرات مختلف، نقشی کلیدی در مدیریت بحران های شهری دارد. بر همین اساس، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی محدوده های با تاب آوری مختلف در مناطق یازده گانه کلان شهر شیراز به منظور مقابله با بحران سیل است. پژوهش حاضر با روش Fuzzy-AHP و مبتنی بر معیارهای سطح امدادرسانی (زیرمعیارهای تراکم مراکز آتشنشانی، اورژانس، مراکز درمانی، بیمارستان، نیروی انتظامی و هلال احمر)، وضعیت محل سکونت (زیرمعیارهای تراکم محل های اسکان موقت، تراکم جمعیتی و فضاهای اشغال شده)، وضعیت دسترسی (زیرمعیارهای تراکم نوع شریانی و عرض معابر)، بافت فرسوده و وضعیت قرارگیری تجهیزات، به شناسایی محدوده های با سطوح تاب آوری مختلف (ضعیف، متوسط، خوب و خیلی خوب) می پردازد. بررسی سطح امدادرسانی نشان داد که ضعف امدادرسانی در محدوده های دور از مرکز شهر وجود دارد. بنابراین افزایش خدمات اضطراری در محلات و مناطق دور از مرکز شهر شیراز در این مکان ها پیشنهاد می شود. به لحاظ معیارها و زیرمعیارهای بررسی شده در این پژوهش، تاب آوری ضعیف تر عموماً در شرق و شمال غرب شهر دیده شد. نتایج این پژوهش می تواند در فاز پیش گیری و آمادگی مدیریت بحران، مد نظر مدیران اجرایی قرار گیرد.
تعیین ضخامت نهشته های آبرفتی دشت شهریار با استفاده از سونداژ ژئوالکتریکی و روش درونیابی کریجینگ در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
174 - 153
حوزههای تخصصی:
شناخت ساختارهای سطحی یکی از راه های دستیابی به منابع زیرزمینی است که در این میان شناخت خصوصیات رسوبات آبرفتی برای بهره برداری، مدیریت و کنترل آب های زیرزمینی از اهمیت فراوانی برخوردار است، دشت شهریار که سهم مهمی از آب های مصرفی شهر تهران را تأمین می کند پوشیده آز آبرفت های کواترنری است. دشت شهریار در غرب شهر تهران و در منتهی الیه ضلع جنوبی البرز مرکزی قرار گرفته که باید اقداماتی برای تعیین ضخامت این نهشته ها صورت پذیرد، هدف از این پژوهش تعیین ضخامت نهشته های این دشت است. روش های ژئوفیزیکی مختلفی برای برآورد میزان ضخامت لایه های مختلف زمین وجود دارد که کاربردهای بسیاری دارند. برای تعیین خصوصیات نهشته های آبرفتی از جمله جنس، عمق، ضخامت و ... در منطقه مورد مطالعه از داده های سونداژهای الکتریکی که شامل 12 پروفیل و تعداد 186 مقطع از سازمان آب منطقه ای دریافت شد و نقشه آن در محیط نرم افزار GIS تهیه گردید و از نظر جنس و ضخامت مورد تحلیل و بررسی قرارگرفتند. سایر اطلاعات لازم شامل داده های اقلیمی، نقشه های زمین شناسی، داده های و نقشه DEM دریافت و پس از بررسی و صحت سنجی داده ها در محیط GIS با انتخاب روش درونیابی کریجینگ معمولی با سمی واریوگرام نمایی انتخاب گردید و نقشه های ضخامت آبرفت و توپوگرافی لایه های زیرین شامل: نقشه هم ضخامت آبرفت، نقشه توپوگرافی سطح رسوبات تبخیری، نقشه توپوگرافی توف و سنگ های آذرین، نقشه توپوگرافی سنگ کف منطقه، نقشه هم ضخامت رسوبات تبخیری و نقشه توپوگرافی سطح کنگلومرا منطقه با بالاترین دقت ممکن تهیه و ویژگی های افقی و عمودی این نهشته ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میزان ضخامت حداکثر آبرفت تا 350 متر در مرکز است و هرچه به سمت حاشیه دشت نزدیک تر می شویم از ضخامت آبرفت کاسته می شود، این کاهش ضخامت در ناحیه غرب و شمال غربی دشت به حداکثر خود رسیده به طوری که در ناحیه غربی و جنوب غربی منطقه در حدود 10 متر تشخیص داده شد.
ارزیابی پایداری ژئومورفیکی جاده لشکرک به دیزین با تاکید بر داده های ژئو مکانیکی با هدف ایمنی و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
482 - 496
حوزههای تخصصی:
جاده مورد مطالعه از لشکرک در شمال شرق تهران شروع و در ورودی لواسان با تغییر جهت به سمت شمال غربی با عبور از مناطق زردبند، رودک، حاجی آباد، فشم، میگون، جیرود، دورود، سه راهی دربندسر و شمشک به سمت دیزین در استان البرز امتداد می یابد. این جاده در شرایط فعلی با وجود داشتن بار ترافیکی نسبتاً زیاد از ایمنی مطلوبی برخوردار نیست بنابراین افزایش ایمنی مسیر جهت تسهیل ارتباط شرق شهر و استان تهران به آزاد راه تهران-شمال با توسعه این جاده، از اهداف اصلی مطالعه حاضر می باشد. در این تحقیق، با استفاده از نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی و تصاویر ماهواره ای نسبت به شناسائی وضعیت دامنه های اطراف جاده و تهیه لایه های اطلاعاتی و منطقه بندی مسیر در محیط GIS اقدام شد و با نمونه برداری از سنگ ها و دامنه های خاکی جاده، آزمایش های ژئومکانیکی انجام گرفت و نتایج ارزیابی های ژئومکانیکی با پهنه های به دست آمده از داده های ژئومورفولوژیکی مورد مقایسه قرار گرفت و طول مسیر از نظر پایداری ژئومورفیکی و ایمنی جاده به شش طبقه تقسیم بندی شد. نتایج حاصله نشان داد که هم راستا بودن جهت شیب دامنه ها با جهت لایه های سنگی و پوشش خاکی دامنه های حاشیه جاده، از مهم ترین عوامل ناپایداری دامنه ای و تعیین کننده نوع فعالیت فرایندها در این مسیر است. این پژوهش که با روش تلفیق اطلاعات حاصل از نتایج ژئومورفولوژیکی و ژئومکانیکی انجام شده است، قابلیت کاربرد در ارزیابی سایر مسیر های مواصلاتی کشور را داشته و می تواند جهت مدیریت ایمنی و توسعه جاده ها مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی تغییرات رخساره های فرسایش شیاری در سطح دامنه با استفاده از تصاویر صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و اندازه گیری مقدار فرسایش شیاری در سطح زمین یکی از کارهای حساس و زمان بر در مدیریت فرسایش می باشد. دامنه فرسایشی در زیرحوضه سیه خور در جنوب غرب شهر کرمانشاه، با جهت شرقی و مقدار متوسط شیب طولی22 درصد، برای مطالعه انتخاب شد. هدف از این کار اندازه گیری فرسایش و حجم شیارها با استفاده از تحلیل تصویر بود. تصویر های فول فریم با دوربین کانن مارک Ш از 12 رویداد فرسایشی تهیه شدند. عکس ها در چهار ایستگاه در گام های ده متری تهیه و بزرگ نمایی و تست مقیاس از طریق نرم افزارImagJ انجام شد. اندازه گیری پهنا و عمق شیارها با کولیس روی زمین و روی تصویر با کمک نرم افزار انجام شد. در این پژوهش، روشی نو برای محاسبه عمق فرسایش معرفی شد. علاوه بر داده های دو بعدی، از سایه دیواره شیارها برای اندازه گیری عمق فرسایش بهره گرفته شد. با اندازه گیری مستقیم روی خاک و غیر مستقیم در نرم افزار ابعاد شیارها محاسبه شد، داده های بدست آمده تحلیل آماری شدند. با کمک وزن مخصوص ظاهری خاک، حجم خاک به وزن بر حسب کیلوگرم تبدیل شد. نتایج نشان داد خطای بین مقدار مستقیم و غیرمستقیم ابعاد شیارها در محدوده 5 درصد می باشد. داده های حاصل از تصویرهای فرسایشی نشان می دهد، که این روش در تعیین مورفومتری دقت خوبی دارد، و محدودیت های اندازه گیری مستقیم فرسایش شیاری نه تنها برطرف؛ بلکه با دقت و سرعت ابعاد شیارها اندازه گیری می شوند، و مبنایی برای محاسبه تلفات خاک در سطح پلات های تصویری می گردند. میانگین و میانه داده های تلفات خاک در سطح پلات های تصویری به ترتیب 3/2 و kg/m2 8/1 برای دوازده رویداد فرسایشی بدست آمد.
پیش بینی و تحلیل بارش های محتمل سنگین در استان خوزستان با استفاده از مدل هایHADCM3 وSDSM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات اقلیمی، پیش بینی بارش و برآورد نزولات جوی، یکی از مهم ترین پارامترهای اقلیمی در حوزه مدیریت منابع آبی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین در این پژوهش، کاربرد مدل SDSM در برآورد بارش مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش ایستگاه های سینوپتیک اهواز، آبادان و دزفول که دارای آمار اقلیمی 41 ساله (2001-1961) و 45 ساله (2005-1961) میلادی بودند، انتخاب گردید. بازه زمانی پیش بینی برای دوره آینده (سناریوهای اقلیمی) نیز 30 ساله و بین سال های 2060-2031 می باشد. خروجی های مدل HadCM3، تحت سناریوهای A2 و B2 و مدل CanECM2، تحت سناریوهای RCP26، RCP45 و RCP85، با به کارگیری مدل ریزمقیاس نمایی آماری SDSM در پیش بینی پارامتر بارش، ریزمقیاس گردید، همچنین با استفاده از روش های آماری و ترسیمی، داده های ریزمقیاس شده و داده های پایه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و سپس واسنجی گردیدند. مدل سازی دوره پایه در داده های CanESM2 نسبت به داده های HadCM3 با دقت بالاتری انجام شد. نتایج بیانگر آن بود که در سالیان آتی بارش مجموع در هر سه ایستگاه افزایش و میزان بیشینه بارش در هر سه ایستگاه کاهش خواهد یافت. باتوجه به نتایج مدل سازی ها به نظر می رسد اقلیم زمستانه مرطوب تر و تابستان های خشک تر در آینده نزدیک پیکره اقلیم خوزستان را تشکیل خواهد داد.
برآورد میزان فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری و پارامترهای آب های زیرزمینی و کاربری اراضی (مطالعه موردی: دشت اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده فرونشست زمین به دلایل مختلف از جمله برداشت بیش از حد منابع آب زیرزمینی و تغییرات جوی سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان در زمین های کشاورزی، جاده ها ، خطوط انتقال نیرو و انرژی شده است. در دهه اخیر فرونشست به عنوان یک مخاطره ژئومورفیک در بخش وسیعی از دشت های ایران از جمله دشت اردبیل در حال وقوع است. در این تحقیق به منظور ارزیابی فرونشست منطقه از روش تداخل سنجی راداری و تصاویر راداری سنتیل1استفاده شده است. به منظور پردازش اطلاعات نیز از نرم افزار SARSCAPE 5.2 استفاده شده است و میزان جابه جایی و فرونشست از تاریخ 2016 تا 2020 محاسبه شده است. این تکنیک با انجام بررسی و محاسبه میزان تغییرات فاز در دو تصویر باعث آشکارسازی تغییرات سطح زمین در بین دو بازه ی زمانی می شود. بطوری که نتایج حاصل فرونشست 5 ساله، 22 سانتی متر را نشان می دهد. در این مقاله علاوه بر برآورد میزان فرونشست، ارتباط افت سطح آب زیرزمینی با پدیده فرونشست سطح زمین نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد بیش ترین میزان پراکندگی فرونشست در حوالی چاه هایی که افت سطح آب به علت مصارف بالای کشاورزی داشته اند رخ داده است. همچنین با روش شی گرا نقشه کاربری اراضی منطقه استخراج و تاثیر آن بر فرونشست دشت اردبیل مورد بحث و بررسی قرار گرفت،که مقایسه نقشه فرونشست و کاربری اراضی نشان دهنده تطبیق پراکنش فرونشست با مناطق کشاورزی و مسکونی می باشد.
ارزیابی دینامیک مورفولوژیکی رودخانه بابل رود، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان آب و انتقال رسوب در رودخانه ها در ارتباط با سایر عوامل محیطی بیشترین تأثیر را بر دینامیک مورفولوژیکی رود دارد. تغییرات در الگو، نیمرخ عرضی و طولی رود می تواند نقش مهمی در پهنه بندی و تهیه نقشه خطر سیل داشته باشد. هدف از این تحقیق، طبقه بندی پویایی مورفولوژیکی رود و بررسی ارتباط آن با متغیرهای محیطی است. از این رو، هشت بازه از رودخانه بابل رود (استان مازندران) در منطقه پایکوهی و جلگه ای با استفاده از شاخص پویایی مورفولوژیکی (MDI) مورد مطالعه قرار گرفتند. این بازه ها از نظر محدودیت در طبقه نسبتاً محدود قرار گرفته اند. روش MDI بخشی از چارچوب IDRAIM است که سه گروه از شاخص ها شامل مورفولوژی و فرایندها، شاخص های مصنوعی و تعدیل رود را مورد ارزیابی قرار می دهد. مقدار MDI در منطقه مورد مطالعه از 0.64 در بازه های بالادست تا 0.14 در بازه های پایین دست متغیر بوده است که نشان دهنده کاهش دینامیک مورفولوژیکی رود از بالادست به سمت پایین دست رود است. نقشه های ژئومورفولوژی رود و مقادیر MDI بالا در بازه های 1 تا 4 نشان دهنده پویایی مورفولوژیکی زیاد آنها است. عرض فعال رودخانه و درجه محدودیت رود به ترتیب ضریب همبستگی 0.92- و 0.78- با شاخص MDI داشته اند که نشان می دهد با افزایش هریک از این دو متغیر دینامیک مورفولوژیکی رود کاهش یافته است. متغیرهای ارتفاع، شیب و شاخص محدودیت کانال هم به ترتیب ضریب های همبستگی 0.68، 0.62 و 0.78 با مقدار MDI داشته اند که بیانگر افزایش دینامیک مورفولوژیکی کانال با افزایش این متغیرها بوده است.
شناسایی نیمه خودکار لندفرم ها با استفاده از پردازش شیءگرا، مدل رقومی ارتفاع و تصاویر ماهواره ای مطالعه موردی: حوضه آبریز رودخانه دز واقع در دامنه های غربی و جنوب غربی زاگرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
123 - 105
حوزههای تخصصی:
فرآیندهای سطح زمین در مقیاس های مکانی-زمانی مختلف عمل می کنند و شکل های زمینی را تولید می کنند که در یک سلسله مراتب تودرتو ساختاریافته اند. شیوه ی استخراج نیمه خودکار انواع لندفرم های منتخب از مدل های رقومی ارتفاعی DEM از اهمیت بالایی برخوردار است. لندفرم یک عارضه ژئومورفیک از سطح زمین است که خصوصیات ظاهری خاص داشته و شکل آن را می توان تشخیص داد. در حال حاضر طبقه بندی لندفرم ها عموماً مبتنی بر تشخیص کارشناسی است که به طریق دستی و با استفاده از عکس های هوایی، نقشه های توپوگرافی و برداشت های صحرایی انجام می گیرد که روشی زمان بر، پرهزینه، کم دقت و تکرار نشدنی است. در این پژوهش از 5 مشتق اصلی DEM5/12 متری ماهواره ALOS (لایه ی شیب، لایه جهت شیب، لایه ی خمیدگی، لایه ی جریان تجمعی و لایه ی ارتفاع) و همچنین از تصاویر ماهواره ای Sentinel-2و شاخص پوشش گیاهی NDVI به عنوان لایه های کمکی استفاده گردیده، سگمنت سازی که در این منطقه صورت گرفت با استفاده از روش segmentation multi resolation انجام شد. در این سگمنت سازی به لایه ارتفاع، ارزش 3 و به لایه خمیدگی ارزش 2 و به بقیه ی لایه ها ارزش 1 داده شد و در قسمت Composition of homogeneity criterion، به Shape 7/0 و Compactness 3/0 و پارامتر مقیاس 50 در نظر گرفته شد و سپس با استفاده از الگوریتم های Layer Values و Geometry و دستورات assign class به طبقه بندی لندفرم های واقع در دامنه های غربی و جنوب غربی زاگرس (محدوده ی شهرستان الیگودرز) اقدام شده است. نتایج نشان داد که استفاده از الگوریتم های Layer Values و Geometry و دستورات assign class توانایی خوبی در جداسازی و طبقه بندی لندفرم ها دارند، به گونه ای که 8 نوع لندفرم (دامنه، یال، پهنه های آبی، پرتگاه، قله، خط الرأس، دشت های پست و دشت های مرتفع) با ضریب کاپا 87/0 و دقت کلی 71/91 درصد استخراج گردید. لندفرم های یال بیشترین بخش منطقه را تشکیل داده و لندفرم های غالب منطقه محسوب می شوند و توزیع مناسبی در قسمت های مختلف دارند ولی لندفرم های قله با حداقل مساحت فقط بخش محدودی از منطقه ی موردمطالعه را تشکیل داده است.
مدل سازی مکانی سازند زمین شناسی بر اساس پارامتر های کیفی آب در حوضه آبریز پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
86 - 65
حوزههای تخصصی:
حفاظت کیفی آب های سطحی و زیرزمینی به عنوان یکی از با ارزش ترین منابع ملی امری حیاتی می باشد. بدین منظور در این پژوهش حوضه ُی پریشان به عنوان نمونه ای از حوضه های نیمه بسته داخلی زاگرس انتخاب شد و با استفاده از تعداد 25 حلقه چاه مشاهداتی ارتباط بین پارامترهای کیفی آب با سازند های زمین شناسی، مدل سازی رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) انجام گرفت. در این مدل پارامترهای کیفیت آب مانند (EC،TDS ،SAR ،CL ، Na ،K ، 4SO) به عنوان متغیرهای وابسته و از سازندهای زمین شناسی به عنوان متغیر مستقل استفاده شده است. نتایج مدل سازی نشان داد که بیشترین میزان همبستگی بر اساس پارامترهای کیفی مانند پتاسیم، کلر و هدایت الکتریکی مربوط به مرکز و شرق حوضه پریشان است که گستره ی سازند های گچساران و رسوبات تبخیری (گچ و نمک) سطح وسیعی از تالاب پریشان را تشکیل می دهد و در تغییر کیفیت آب نیز مؤثر هستند. در ادامه با تشکیل ماتریس خود همبستگی شاخص موران ارتباط بین پارامتر های کیفی آب با سازند های زمین شناسی مورد ارزیابی قرار گرفت که مدل با دقت تغییرپذیری بالا ارتباط مستقیمی بین این دو پارامتر برقرار کرد و با انجام این مرحله ی صحت سنجی مدل مورد تأیید قرار گرفت. در نهایت با استناد به نقشه های تهیه شده و قدرت بالای مدلGWR ، مدیران و برنامه ریزان می توانند برای شناسایی نقاط حساس تغییر منابع آبی جهت مدل سازی مکانی از آن استفاده کنند.
بررسی وجانمایی پدیده های انسانی در فضای جغرافیایی در محدوده سیلاب(نمونه موردی منطقه پردیسان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
59 - 37
حوزههای تخصصی:
مخروط افکنه ها به واسطه ویژگی های ژئومورفولوژیکی جزء محدوده با خطر سیلاب محسوب می شوند و فعالیت های انسانی در این محدوده ها عاملی بر تشدید ناپایداری جریانها است. در این پژوهش با روش کاربردی - تجربی به بررسی و جانمایی فعالیت های انسانی در فضای جغرافیایی پردیسان در محدوده سیلاب پرداختیم. جهت رسیدن به این هدف از مدل هیدرولیکی HEC-RAS-6 بعنوان ابزار کار و از تصاویر میدانی و ماهواره ای، گزارش ها، نقشه های کاربری اراضی و توپوگرافی بعنوان مواد در این پژوهش استفاده شده است. با جانمایی پدیده ها و اجرای مدل با دوره بازگشت 100 ساله مشخص گردید؛ حوضه های 15p و 14p و 9p، 7p، 2p بیشترین حجم جریان را وارد منطقه می کنندکه نیاز به توجه بیشتری در مباحث توسعه شهری دارد. سیلاب در محدوده خطوط ریلی و ارتباطی، بخش شرقی کانال اصلی و همچنین زمین های کشاورزی دارای نرخ آسیب پذیری بالایی است. همچنین تعبیه خاکریزها بعنوان محدود اقداماتی است که اثر مثبتی در کنترل سیلاب در منطقه داشته است. در بحث تعبیه سازه هایی مثل پل ها، شرایط با جریان سیلاب100 ساله مطابقت دارد و در برخی سازه ها مثل کانال اصلی به سبب عدم مطابقت حجم سیلاب با ابعاد کانال، قابلیت عبور کل جریان را نداشته و از حاشیه شرقی خود طغیان می کند. علاوه بر این مسیر انتخابی کانال نیز بدرستی انتخاب نشده است. همچنین اکثر بندهای احداثی در بالادست پردیسان بخاطر شرایط زمین شناسی و حجم سیلاب، انباشته از مواد آواری و در واقع فاقد عملکرد مناسب است. در مجموع علیرغم تازه تأسیس بودن شهرک پردیسان، طراحی شهری و متعاقب آن مطالعه و اصلاح مسیر با ویژگی های جغرافیایی منطقه همخوانی نداشته و چشم انداز ناپایداری بر فضای جغرافیایی محدوده حاکم گردیده است. جهت توسعه آتی شهر پیشنهاد می شود اصلاح و نظارت مسیر سیلاب در بالادست جهت حفظ پایداری محیطی صورت گیرد.
تحلیل و ارزیابی مدلهای هیبریدی فراکاوشی در شبیه سازی سطح آب زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
167 - 149
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به منظور شبیه سازی سطح آب زیر زمینی دشت خرم آباد عملکرد مدل های هیبریدی رگرسیون بردار پشتیبان-موجک، رگرسیون بردار پشتیبان خفاش، رگرسیون بردار پشتیبان- گرگ خاکستری برای چهار چاه پیزومتری سراب پرده، ناصروند، سالی و پل بابا حسین که دارای آمار همگن و فاقد داده های مفقود بودند انجام شد. جهت مدلسازی، پارامترهای بارش (P)، دما (T) و سطح آب زیرزمینی (H) و برداشت از منابع آب (q) در مقیاس ماهانه بعنوان ورودی مدل ها در طی دوره آماری 1400-1380 به کار برده شد. لازم به ذکر است جهت مدلسازی 80 درصد داده ها برای آموزش و 20 درصد باقی مانده جهت تست، بصورت تصادفی، که گستره وسیعی از انواع داده ها را پوشش دهد، انتخاب شد. معیارهای ضریب همبستگی (R)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین قدر مطلق خطا (MAE) و ضریب نش ساتکلیف (NS) برای ارزیابی و نیز مقایسه عملکرد مدل ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد ساختار ترکیبی در کلیه مدل های مورد بررسی عملکرد بهتری نسبت به سایر ساختارها ارائه می دهد. همچنین نتایج نشان داد مدل رگرسیون بردار پشتیبان موجک طبق شاخص های ارزیابی، در چاه پیزومتری سراب پرده دارای مقادیر R=0.978، RMSE=0.221 m، MAE=0.011 m،0.985 NS= و نیز در چاه پیزومتری ناصروند دارای مقادیر R=0.981، RMSE=0.168 m، MAE=0.008 m،0.991 NS= و همچنین چاه پیزومتری سالی دارای مقادیر R=0.980، RMSE=0.186 m، MAE=0.010 m،0.986 NS= و در نهایت چاه پیزومتری پل بابا حسین دارای مقادیر R=0.985، RMSE=0.101 m، MAE=0.007 m،0.995 NS= می باشد، نسبت به سایر مدل ها از توانایی مطلوبی برخوردار است.
بررسی تخریب پذیری سری سازندی قم در منطقه بیابانی (مطالعه موردی: کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله عوامل اثرگذار و تعیین کننده شدت تخریب، میزان رسوب زایی و تخریب پذیری سازندها است. حساسیت متفاوت سازندها سهم آن ها را در شکل گیری واحدها برعهده می گیرد. سازندهای زمین شناسی متعددی در شکل گیری هر منطقه دخیل است. در این مطالعه، عمده سازندهای تشکیل دهنده از سازندهای سری قم است. در این پژوهش براساس روش سلبی اصلاح شده، مقاومت سازندهای قرمز بالایی، قم، قرمز زیرین و ولکانیک ائوسن برآورد و در قالب طرح آماری کاملأ تصادفی بااستفاده از آزمون چند دامنه ای دانکن مقایسه شده است. در روش سلبی شش پارامتر سختی چکش اشمیت، جهت درزه، درجه هوازدگی، عرض، فاصله و پیوستگی درزه ملاک بررسی مقاومت سنگ می باشد که وضعیت تخریب پذیری سازند را از خیلی حساس تا خیلی مقاوم تعیین می نماید. در روش اصلاح شده، فاکتور پوشش گیاهی نیز اضافه شد. طبق نتایج به دست آمده سازند ولکانیک ائوسن با 16/76 امتیاز در رده سازندهای مقاوم، سازند قم با 66/63 امتیاز در رده سازندهای متوسط، سازند قرمز زیرین با 5/47 امتیاز در رده سازندهای حساس و در نهایت سازند قرمز بالایی با 33/26 امتیاز در رده سازندهای خیلی حساس قرار گرفت. بنابراین، می توان اذعان نمود باتوجه به وضعیت تخریب پذیری؛ سازندهای سری قم عمدتاً حساس بوده و قدرت رسوب زایی بالایی دارند. بررسی شواهد ژئومورفیک دامنه ها نیز مؤید نتایج به دست آمده از پژوهش است به طوریکه سازند ولکانیک ائوسن با دامنه پرشیب و تشکیل رخساره های ستیغ و پرتگاهی بیش ترین مقاومت و سازند قرمز بالایی با ایجاد در رخساره های دامنه های کم شیب و تپه ماهوری بیش ترین حساسیت را نشان داده اند.
کاربرد ژئودایورسیتی در مدیریت محیط (مطالعه موردی حوضه بالادست سد کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئودایورسیتی علمی است که با شناسایی و معرفی تنوع های محیطی و بستر زمین به برنامه ریزی، مدیریت و حفاظت از طبیعت می پردازد و باعث ماندگاری ارزش های درونی، علمی و زیبایی شناختی محیط زیست می شود. حوضه سد کرج یک منطقه طبیعی است که از ژئودایورسیتی فوق العاده ای برخوردار است و با توجه به وسعت زیاد و لندفرم ها و عوارض طبیعی متعددی از لحاظ علمی و اکوتورسیم مورد توجه می باشد. پژوهش اخیرمیزان ژئودایورسیتی و گوناگونی ژئوسایت ها در حوضه بالا دست سد کرج را با هدف مدیریت محیط مورد بررسی قرار داده است. برای دستیابی به این هدف از داده های مستخرج از تصاویر لندست 8 ، داده های ارتفاعی ASTGTM و مشاهدات میدانی بهره برده شده است. روش تحقیق مبتنی بر بکاربردن شاخص های ژئودایورستی PR (Patch Richness)، SHDI (Shannons’s Diversity Index) و SIEI (Simpson’s Evenness Index) و استفاده از روش گونه شناسی بوده است. در روش گونه شناسی ژئوسایتها از نظر داشتن ارزش ذاتی، شاخص بودن در ژئودایورسیتی و ابعاد زمین شناسی مورد شناسایی و ارزیابی قرار گرفته است. تمامی مراحل محاسبات، تجزیه و تحلیل شاخص ها، رسم نمودار آماری شاخص ها و استخراج نقشه های مورد نظر با استفاده از نرم افزارهای SPSS، FRAGSTATS و ArcGIS انجام گردیده است. نتایج حاصله از شاخص ها بیانگر این موضوع بود که حوضه سد کرج از ژئودایورسیتی بالایی برخوردار است و رابطه نزدیکی با لندفرم ها دارد.
تاثیر اجزاء ژئومورفیک دامنه بر فرسایش پذیری و کیفیت خاک (مطالعه موردی: حوضه آبریز هشتیان، دریاچه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنترل فرسایش خاک و حفظ کیفیت خاک برای پایداری کشاورزی و محیط زیست ضروری است. تخریب کیفیت خاک ناشی از مسائلی از جمله تغییر کاربری اراضی، بیابان زایی، فرسایش خاک، آلودگی شیمیایی و کاهش حاصلخیزی خاک است. در میان این عوامل، فرسایش خاک به عنوان عامل مهمی در کاهش کیفیت و تخریب خاک در نظر گرفته می شود. از پارامترهای مهم و تاثیرگذار در فرسایش خاک مخصوصا در مناطق کوهستانی، دامنه ها و بخش های مختلف آن است. اجزای مختلف دامنه (خط الراس، شانه، پشت دامنه، پای دامنه و پنجه دامنه) به طور مستقیم و غیرمستقیم بر فرسایش پذیری خاک و در نتیجه میزان کیفیت خاک، و تکوین و تکامل دامنه ها تاثیرگذار می باشد. از این رو هدف این تحقیق بررسی تاثیر اجزای ژئومورفیک دامنه بر فرسایش پذیری و کیفیت خاک در حوضه آبریز هشتیان می باشد. بنابراین از حوضه ی مورد مطالعه 53 نمونه خاک از دامنه های حوضه برداشت شد. با انجام آزمایشات مربوطه ویژگی های فیزیکی و شیمیایی نمونه ها شامل سدیم، پتاسیم، فسفر کل، کربن آلی، هدایت الکتریکی، pH، آهک، وزن مخصوص ظاهری و حقیقی و بافت خاک مشخص شد. با استفاده از تحلیل واریانس ارتباط پارامتر های اندازه گیری شده با اجزای ژئومورفیک دامنه مشخص شد. نتایج نشان داد که فقط پارامتر پتاسیم دارای ارتباط معنادار با اجزاء دامنه می باشد ( 017/0=P ). همچنین کیفیت خاک در خط الراس و پای دامنه به ترتیب با مقدار 96/5 و 6/5 بهتر از سایر بخش های دامنه می-باشد و شانه ی دامنه با مقدار 38/0 فرسایش پذیری بالاتری نسبت به سایر بخش های دامنه به دلیل وجود شیب زیاد دارد.
پردازش تصاویر پانکروماتیک (HR-PRS) و پایش الگوهای فرمیک شبکه آبراهه های جزیره قشم با استفاده از تکنیک های ناحیه بندی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
64 - 49
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با هدف پایش و بازشناسی الگوهای فرمیک شبکه ی آبراهه ها در مرکز جزیره ی قشم از تصاویر پانکروماتیک HR-PR سنجنده GeoEye-1 استفاده شده است. در این راستا با بهره گیری از الگوریتم های FWS ، MSA ، IDF و CFM در نرم افزار MATLAB ناحیه بندی فازی صورت گرفته است. در ادامه بر اساس ویژگی های فازی به ادغام تصاویر ورودی پرداخته و سپس با استفاده از خوشه بند ی فازی به ناحیه بندی تصاویر اقدام گردید. در این رابطه از فرآیند ادغام تصاویر پانکروماتیک و خروجی آن جهت ناحیه بندی استفاده شده است. در نهایت روش های خوشه بندی مورد مطالعه که دارای پارامترهای فازی هستند، بر روی تصاویر ورودی اعمال شده و نتایج آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج ناحیه بندی فازی و مقایسه ی روش های پیشنهادی با یکدیگر نشان می دهد که الگوریتم خوشه بندی CFM عملکرد بسیار خوبی در تشخیص عوارض و پدیده های مکانی و بازشناسی الگوهای فرمیک شبکه آبراهه ها دارد و دارای بهترین عملکرد در ناحیه بندی این منطقه می باشد. نتایج الگوریتم های خوشه بندی مورد مطالعه، کارایی روش های ناحیه بندی پیشنهادی را از منظر تشخیص عوارض و پدیده های مکانی و استخراج دقیق اطلاعات از تصاویر تایید می نمایند. از این رو مطابق نتایج پژوهش، استفاده از الگوریتم های خوشه بندی و ویژگی های فازی، جهت ادغام اطلاعات تصاویر ماهواره ای HR-PRS روش مناسب و بهینه با هدف ناحیه بندی می باشد. همچنین در ادغام این اطلاعات اعداد فازی نوع نرمال بهترین نوع اعداد جهت استفاده در ناحیه بندی منطقه محسوب می شود و استفاده از اعداد فازی در حالت کلی می تواند ما را به نتایج بهتری در ناحیه بندی تصاویر ماهواره ای برساند. نتایج این پژوهش می تواند در آمایش سرزمین، مدیریت، برنامه ریزی و توسعه ی پایدار آتی مناطق مفید واقع شود.
تحلیل مورفوژنتیک تکوین غارهای استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکوین غارها از موضوعات دانش ژئومورفولوژی است. مقاله حاضر با هدف تحلیل مورفوژنتیک غارهای خراسان شمالی تهیه شده است. از کتاب ها، مقالات، گزارش ها، نقشه های زمین شناسی، عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای به عنوان مواد پژوهش استفاده شد. این تحقیق با اتکای به بررسی میدانی، مشاهده مستقیم و اندازه گیری انجام شده است. 12 مورد از غارها طبیعی و در اثر فرآیندهای تکتونیکی تکوین و توسط فرآیندهای بیرونی توسعه یافته اند. فرایندهای درونی بصورت گسل خوردگی و چین خوردگی با مکانیزم های لغزش-خمش و سطح-خنثی و فرایند بیرونی بصورت انحلال عمل کرده اند. 9 مورد از غارهای خراسان شمالی در واحد رسوبی-ساختاری کپه داغ- هزارمسجد تکوین و توسعه پیدا کرده اند. غارهای بیدک، یَیجَت، پوستین دوز، کافرقلعه، استاد و کُنه گرم، در سازند آهکی اوربیتولین دار روشن (سازند تیرگان (Ktr))، غارهای سالوگ و گنج کوه، در آهک روشن صورتی و آهک دولومیتی (سازند مزدوران (JKmz) ) و غار خزینه راه در ماسه سنگ صورتی (سازند شوریجه ((Ksh) تکوین و توسعه یافته اند. غارهای آرمادلو، کَفتَرَک، سیاه خانه و گِسک در سنگ آهک و سنگ آهک دولومیتی (سازند لار (JI) ) در زون بینالود و غارهای هُنامه، باباقدرت و نوشیروان در کنگلومرای پلیوسن شکل گرفته اند. نتایج نشان می دهد، در تکوین غارهای خراسان شمالی نقش تکتونیک گسلی نسبت به انحلال برجسته تر است. غارهای بیدَک، سالوگ، آرمادلو و گسک در اثر تکتونیک گسلی و انحلال با برتری گسلش، غارهای کفترک و گنج کوه در اثر تکتونیک گسلی و انحلال با برتری انحلال، غارهای یَیجَت و استاد در اثر گسل خوردگی و بازشدگی سطح گسل، غارهای پوستین دوز و کُنِه گرم در اثر چین خوردگی لغزش-خمش و غار کافرقلعه توسط چین خوردگی سطح-خنثی و فرآیش تکوین یافته اند.
بررسی ارتباط عوامل ژئومورفیک و تغییرات دیرینه تراز دریای خزر با الگوی استقرار محوطه های باستانی شرق استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دوره های باستانی، شرایط جغرافیایی هر منطقه، از مهم ترین عوامل تاثیرگذار در تعیین الگوی استقرار سکونتگاه ها بوده و تغییرات محیطی، منجر به تغییر الگوهای استقراری نیز می گردیده است. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر تغییرات دیرینه تراز دریای خزر و همچنین نقش عوامل ژئومورفیک در الگوی استقرار محوطه های باستانی شرق استان مازندران می باشد. در ابتدا، نقشه ارتفاع، شیب و ژئومورفولوژی محدوده مورد مطالعه تهیه گردید و موقعیت نقاط باستانی (از دوره پارینه سنگی تا دوره اسلامی) فراوانی و تراکم آنها در هر یک از طبقات ارتفاعی، شیب و لندفرم های ژئومورفولوژیکی، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج ضمن تایید تاثیر پذیری الگوی استقرار از عوامل ژئومورفیک محدوده ی مورد مطالعه نشان داد که در دوره های متفاوت، تاثیر عوامل فوق مورد مطالعه، بر مکان گرینی استقرارگاه ها، متفاوت بوده است. هچنین مطالعه لندفرم ها و پراکندگی نقاط باستانی مشخص نمود که مخروط افکنه ها، متراکم ترین لندفرم محسوب می شوند و متراکم ترین بازه ارتفاعی در محدوده مورد مطالعه، بازه ارتفاعی 0 تا 15 متر بوده که این بازه ارتفاعی دقیقا منطبق بر قاعده مخروط افکنه های موجود در منطقه می باشد. در مرحله بعد، با مطالعه پژوهش های انجام شده بر روی تغییرات سطح اساس دریای خزر طی هزاره های گذشته، ایجاد بانک اطلاعات از داده ها و سپس تطبیق زمان این نوسان ها با دوره های باستانی، تاثیر تغییرات خط ساحلی بر مکان گزینی سکونتگاه-های باستانی حوضه جنوب شرق دریای خزر مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که در برخی از دوره های باستانی الگوی استقرار به شدت تحت تاثیر پیش روی ها و پس روی های دریای خزر می باشد.
سنجش و برآورد حساسیت پذیری رخساره های ژئومورفولوژی با استفاده از تونل باد؛ مطالعه موردی: شهرستان گناباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش بادی یکی از مشکلات زیست محیطی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک کشور است. در این پژوهش جهت برآورد توان فرسایشی رخساره های ژئومورفولوژی شهرستان گناباد، رسوبات به مدت ده دقیقه در معرض فرسایش بادی قرار گرفت و آستانه فرسایش و مقدار فرسایش پذیری آن مشخص گردید. توان حمل ماسه نیز با استفاده از نمودار گلماسه مورد بررسی قرار گرفت. تپه های ماسه ای با سرعت آستانه 6 متر برثانیه، حساس ترین رخساره و پس از آن دشت هایی با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی و تپه های خاکی با پستی و بلندی با آستانه 10 متر بر ثانیه از مناطق حساس به فرسایش بادی در منطقه برآورد گردید. شهر گناباد با قرار گرفتن در رخساره حساس دشت های با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی مستعد فرسایش بادی است. همچنین، انطباق گلماسه ها با سرعت آستانه های گوناگون نشان داد در رخساره تپه های ماسه ای جهت جریان ماسه شمال غربی بوده و تپه هایی که در شرق جاده آسیایی(جاده شمال به جنوب) قرار دارد همواره تهدیدی جدی برای این جاده و تاسیسات اطراف آن محسوب می شود.