فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویژگی هندسی آبخیزها در مطالعات و برآوردهای سیلاب بسیار مورد توجه است. این مشخصه در حوضه های فاقد آمار مهم ترین نقش را در برآوردهای هیدرولوژی دارد. تنوع آبخیزهای کشور به لحاظ شرایط اقلیمی، پوشش گیاهی، خاک و زمین شناسی و نبود ایستگاه های هیدرومتری، مسئله اساسی در عدم برآورد صحیح پیش بینی های سیلاب است. در این تحقیق، حوضه آبریز کنجانچم در استان ایلام به 29 زیرحوضه تقسیم شده و برای هر زیرحوضه 28 پارامتر ژئومتری، فیزیوگرافی، نفوذپذیری و اقلیمی
ـ مانند مساحت، محیط، طول و شیب آبراهه اصلی، طول و شیب حوضه، زمان تمرکز، ضریب شکل و متغیر بارش، تاج پوشش گیاهی، CN، دبی ـ با استفاده از نرم افزار ArcGIS محاسبه شده است. برای تعیین پتانسیل سیل خیزی زیرحوضه های حوضه آبریز کنجانچم از روش های آماری تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای استفاده شد، به گونه ای که داده های 28 متغیر زیرحوضه ها به وسیله نرم افزار SPSS پردازش گردیدند و در قالب 5 عامل اصلی (شکل، آبراهه، شیب، زهکشی و رواناب) خلاصه سازی شدند. نتایج به دست آمده بیانگر این است که عامل شکل با مقدار ویژه 75/9 مهم ترین عامل در سیل خیزی حوضه مورد مطالعه به شمار می آید. عوامل آبراهه، شیب، زهکشی و رواناب به ترتیب با مقدار ویژه 55/6، 45/3، 51/2، 26/2 به ترتیب اولویت در رتبه های بعدی قرار می گیرند. سپس براساس امتیاز عاملی منطقه مورد مطالعه به 5 دسته سیل خیزی زیاد، نسبتاً زیاد، متوسط، نسبتاً کم و کم تقسیم گردید و سرانجام نقشه پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی زیرحوضه ها در محیط GIS ترسیم شد.
تحلیلی بر تاثیرات اقلیمی سیکلون حاره ای گونو (خرداد 1386) بر جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خرداد ماه 1386 طی فعالیت گونو از تولید تا اضمحلال، برخی تغییرات معنی دار در سطح زمین و سطوح پایینی و میانی جو منطقه رخ داد. هدف این مقاله ارزیابی تاثیرات اقلیمی سیکلون حاره ای گونو بر نواحی جنوب شرق ایران به خصوص سیستان و بلوچستان است. برای این منظور داده های اقلیمی ایستگاه های هواشناسی اصلی منطقه و همچنین داده های آنالیز مجدد مراکز NCAR/NCEP وابسته به مرکز ملی هوا و اقیانوس شناسی امریکا (NOAA) مورد تحلیل قرار گرفت. تصاویر سنجنده های ماهواره متئوست 7 و ماهواره های ترا و اگوا (سنجنده مودیس) در باندهای مرئی، مادون قرمز و ترکیبی طی دوره حیات سیکلون گونو دریافت گردید و به منظور دستیابی به نتایج و تایید آنها مورد تفسیر قرار گرفت. نتایج حاصل از نقشه های ترکیبی نشان داد که با افزایش قدرت گونو، محور مراکز پُرفشار جنب حاره ای در سطوح پایینی جو به سمت شرق، و در سطوح میانی به سمت شمال جابه جا شده است. این جابه جایی شرایط را برای همرفت شدید و بارش سنگین مهیا ساخته است. حداکثر بارش در نیک شهر (144 میلی متر) گزارش شده است. نقشه های اُمگا حرکات صعودی شدید را بر فراز جو منطقه طی روزهای 14 تا 17 خرداد تایید کرد. افزایش حرکات قائم شدید در سطح 500 هکتوپاسکال همرفت شدید و عمیقی را بر روی منطقه نشان داد. ناهنجاری های منفی درجه حرارت در سطح زمین (به دلیل ابر آلودگی شدید) و در سطح 850 هکتوپاسکال به علت چگالیدگی قوی ناشی از همرفت بسیار شدید هوای مرطوب، اهمیت فراوان دارد. بسیاری از ایستگاه های منطقه ناهنجاری دمایی در حدود 10- درجه سلسیوس را ثبت کرده اند و در سطح 850 هکتوپاسکال هم در حدود 8- درجه سلسیوس در مقایسه با شرایط نرمال اقلیمی ناهنجاری وجود داشته است؛ اما در سطح 500 هکتوپاسکال به علت آزاد شدن انرژی نهان ناشی از بخار آب، ناهنجاری های مثبت در حدود 10 درجه سلسیوس به وقوع پیوسته است. تغییرات در سمت و سرعت بادهای با تداوم، همزمان با فعالیت گونو بر روی منطقه باعث تغییرات معنی داری در آنها در مقایسه با شرایط نرمال اقلیمی گردید.
نقش تغییرات اقلیمی کواترنر در تحول ژئومورفولوژیکی فروچاله های کارستی (مطالعه موردی: ناهمواری شاهو، غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناهمواری شاهو توده ای کوهستانی و آهکی است که در حدفاصل استان های کردستان و کرمانشاه واقع شده است و از نظر ساختاری بخشی از زاگرس مرتفع محسوب می شود. ساختار آهکی این ناهمواری دارای شرایط مناسبی برای توسعه اشکال کارستی است . در تحول و توسعه کارست های منطقه، متغیرهای اصلی سنگ شناسی، زمین ساخت، شیب و اقلیم دخالت داشته اند که نحوه توزیع فروچاله ها با توجه به هر کدام از این متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است . میزان تراکم سطحی فروچاله ها با استفاده از عکس های زمینی و پیمایشی میدانی در نقاط مختلفی از میدان های اصلی کارستی به صورت نمونه ای بررسی شده و 15 تا 20 فروچاله در کیلومترمربع برآورد
گردیده است . با و جود اینکه در بخش های عمده ای از منطقه شرایط سنگ شناسی، زمین ساختی و شیب برای توسعه کارست فراهم است اما اثری از فروچاله های کارستی دیده نمی شود. حضور فروچاله های کارستی از ارتفاع مشخصی ( 1900 متر ) به بالا و بررسی آثار و شواهد یخچالی همچون سیرک ها، دره ها و مورن های یخچالی و همچنین پدیده های مجاور یخچالی شامل لایه های مختلف سولی فلکسیون در نقاط مختلف منطقه، نشان می دهد که در دوره های سرد پلئیستوسن از ارتفاع 1800 متر (مرز برف دائمی ) به بالا، شرایط برای توسعه انحلالی فروچاله های کارستی فراهم بوده است. در چنین شرایطی دولین های کارستی دارای نقش دوگانه سیرک دولین
بوده اند و در ابعاد وسیع شکل گرفت ه اند. در شرایط اقلیمی کنونی، کارس تهای منطقه تحت تاثیر تخریب شدید مکانیکی قرار دارند.
ارزیابی روش های مختلف برآورد تبخیر تعرق گیاه مرجع و پهنه بندی آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور ایران دارای اقلیم خشک و نیمه خشک است که ریزش های کمِ جوی، رگبارهای شدید، وقوع جریان های سیلابی و تبخیر (تبخیر تعرق) زیاد از ویژگی های آن به شمار می آید. پژوهش حاضر سعی در ارزیابی و پهنه بندی تبخیر تعرق گیاه مرجع (ETo) و ارائه آن در قالب نقشه های پهنه بندی و هم تبخیر تعرق (مرجع) به عنوان ابزاری اساسی برای مدیریت آب دارد. در این بررسی با گروه بندی مناطق هم اقلیم براساس اقلیم نمای یونسکو از میانگین های درازمدت متغیرهای اقلیمی 91 ایستگاه هواشناسی و داده های لایسیمتر، برای تعیین روش مناسب تخمین ETo استفاده شد. تبخیر تعرق گیاه مرجع برمبنای اطلاعات اقلیمی هر یک از ایستگاه ها به کمک نرم افزار RefET به 13 روش محاسبه شد. روش های محاسباتی شامل هفت روش ترکیبی بر پایه روش پنمن، دو روش دمایی، سه روش تشعشعی ـ دمایی و یک روش تشعشعی بودند. مناسب ترین روش محاسباتی از بین 13 روش، در مقایسه با مقادیر تبخیر تعرق لایسیمتری در هر اقلیم انتخاب شد. انتخاب روش محاسباتی براساس آماره های ضریب تبیین (2R)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و میانگین خطای اریبی (MBE) صورت گرفت. مقادیر RMSE، MBE و 2R در 9 ایستگاه لایسیمتری به ترتیب 1/1 میلی متر در روز، 23/0- میلی متر در روز و 85/0 به دست آمد، که نشان دهنده دقت مناسب کار در گستره جغرافیایی کشور ایران است. در نهایت هر یک از روش های محاسباتی انتخاب شده، برای سایر ایستگاه های هم اقلیم فاقد مقادیر لایسیمتری مبنای برآورد ETo قرار گرفتند. نتایج نشان داد که روش های با پایه پنمن در اکثر مناطق ایران مناسب ترین روش برای برآورد ETo به شمار می آیند. در ترسیم نقشه هم تبخیر تعرق مرجع (ISOETo) و پهنه بندی آن براساس نقشه های توپوگرافی رقومی شده، اطلاعات جغرافیایی ایستگاه های هواشناسی و بهره گیری از نرم افزارهای GIS و Surfer براساس داده های تبخیر تعرق مرجع روزانه صورت گرفت. نتایج پهنه بندی به روش کریجینگ، نشان داد میزان ETo در 23 درصد از سطح ایران که در مناطق مرتفع شمال کشور قرار دارند، کمتر از 48/4 میلی متر در روز است؛ و در مقابل 77 درصد از سطح کشور در پهنه ETo بیش از این مقدار تا سقف 70/10 میلی متر در روز قرار دارد. به نظر می رسد که پراکنش مناسب زمانی و مکانی بارش های مناطق شمالی، رطوبت نسبتاً بالا و برودت هوا در کاستن از پتانسیل تبخیر تعرق این مناطق نقش اساسی دارد. در مجموع وجود بی نظمی و نوسانات زیاد در سری های زمانی بارندگی سالانه از عوامل اصلی کمبود منابع آب و به تبع آن افزایش تبخیر تعرق در مناطق خشک و نیمه خشک ایران است.
بررسی فرایند مدیریت پسماندهای بیمارستانی در کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پ ژوهش برای اولین بار با هدف بررسی فرایند مدیریت پسماندهای بیمارستانی در بیمارستان های شهر کرج در سال 1387 انجام شده است. روش گردآوری داده ها, مصاحبه و مشاهده و ابزار گردآوری پرسشنامه ای به سبک لیکرت است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی-تحلیلی و نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها نشان میدهد که 64 درصد از بیمارستان های مورد پژوهش از نظر تولید مواد زاید عفونی وضعیت مطلوبی داشته اند. جداسازی از مبدأ در 100درصد از واحدها انجام میگیرد, اما این جداسازی به صورت کامل صورت نگرفته و زباله های معمولی بخش ها نیز هنگام حمل با زباله های عفونی مخلوط و آلوده میشوند در مجموع عملکرد فوق وضعیت مطلوبی دارد. 100درصـــد از بیمارستانها دارای زباله دان ?شرایط مطلوب? هستند به طوریکه در تمام موارد زباله های عفونی در ظروف پلاستیکی محکم در دار همراه با کیسة زباله استفاده میشدند و در 8/81 درصد موارد، جمع آوری زباله از بخش ها به وسیلة ظروف مخصوص چرخدار در بسته صورت میگیرد و 8/81 درصد از جایگاههای موقت نگهداری زباله, فضای مناسب با حجم زباله داشته اند. عملکرد حمل و نقل در واحد های مورد پژوهش مطلوب بود. در زمینة دفع در 1/9 درصد از واحد های مورد پژوهش، زباله های عفونی با استفاده از اتوکلاو ضدعفونی و بیخطر سازی و در 1/9 درصد از آنها زباله های عفونی سوزانده میشد. بنابراین میتوان عملکرد فوق را ضعیف توصیف کرد. به طورکلی میتوان نتیجه گرفت که مدیریت پسماند در بیمارستان های مورد پژوهش در حد مطلوبی صورت نمیگیرد و در یک جمع بندی کلی این عملکرد در محور های تفکیک زباله، جمع آوری زباله از بخش ها، نگهداری موقت و حمل به طور قابل قبول انجام میگیرد ولی در محور های دفع ضعیف است.
میزان تأثیر رطوبت ، بر نرخ تولید آلاینده در لندفیل ها و کنترل آلاینده های خروجی با استفاده از سرپوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاز تولیدی در لندفیل ها، ناشی از تجزیه بیهوازی مواد آلی موجود در لندفیل است. گاز لندفیل دارای گاز گلخانه ای است. بنابراین انتشار گاز تولیدی در لندفیل به اتمسفر، سبب افزایش گرمایش جهانی و آثار مخرب زیست محیطی میشود. یکی از مشخصه های مؤثر بر نرخ تولید گاز در لندفیل ها میزان رطوبت محیط است. در این مطالعه لندفیل سراوان واقع در بیست کیلومتری جاده رشت-تهران، به عنوان لندفیل بیهوازی در دو محیط خشک و مرطوب به وسیله نرم افزار LandGEM مدل شده و میزان گاز خروجی در سالهای مختلف محاسبه شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد نرخ تولید گاز در حالت مرطوب 85/3 برابر حالت خشک است. به طوریکه حداکثر متان، دیاکسیدکربن و ترکیبات آلی فرار غیرمتان (NMVOC) تولیدی در لندفیل، در حالت مرطوب بترتیب برابر 11700، 32110 و 500 تن در سال و در حالت خشک به ترتیب برابر 3043، 8349 و 130 تن در سال است. با توجه به میزان تأثیر رطوبت بر نرخ تولید آلاینده و میزان رطوبت منطقه، استفاده از سرپوش برای مهار آلاینده مورد بررسی قرار گرفته است. پوشش پیشنهادی در این مطالعه از نوع سرپوش مرکب است. طبق نتایج به دست آمده، این نوع سرپوش علاوه بر اکسیداسیون گاز متان به علت جلوگیری از نفوذ رطوبت به لندفیل، سبب کاهش نرخ تولید گاز و پساب میشود. سیستم طراحی شده دارای شبکه جمع آوری گاز از نوع غیر فعال و زهکشی به منظور جمع آوری پساب است. شبکة جمع آوری غیر فعال، سبب کاهش هزینه اجرای این سیستم بر روی لندفیل های موجود میشود. برای تصفیة پساب در این سیستم، پساب پس از جمع آوری، بر روی محل دپوی زباله در مکان های مشخص تخلیه میشود، تا از این طریق غلظت NH4 و مواد آلی موجود در پساب کاهش یابد.
اثرات دوره های کم آبی و پرآبی بر کیفیت آب های سطحی حوضه آبریزکشکان
حوزههای تخصصی:
وقوع متناوب دوره های کم آبی و پرآبی در حوضه های آبریز پدیده ایی بدیهی است. وقوع این دوره ها در حوضه آبریز کشکان علاوه بر تاثیر روی وضعیت کمی آب های سطحی، باعث تغییراتی در کیفیت آب این حوضه شده است. لذا،دراین تحقیق با استفاده ازتحلیل رگرسیونی در محیط نرم افزارهای SPSS و Excel دو هدف عمده دنبال شده است. اول بررسی ارتباط بین دوره های کم آبی و پرآبی با پارامترهای کیفیت آب های سطحی حوضه آبریزکشکان، دوم ارزیابی کیفیت آب های سطحی حوضه ذکرشده برای استفاده در مصارف شرب و کشاورزی طی دوره های کم آبی و پرآبی.
به این منظور از آمارآنالیزشده 12 پارامتر کیفیت آب و آمار دبی روزانه هشت ایستگاه هیدرومتری واقع در رودخانه های دهنو، دوآب الشتر، کشکان بالایی، خرم آباد، کشکان میانی، چولهول، مادیان رود و کشکان پایینی در یک دوره آماری 30 ساله (1380-1351) استفاده شده است. منحنی های تداوم جریان برای هر یک از رودخانه های فوق الذکر ترسیم و شاخصQ95 ، به عنوان آستانه خشکسالی هیدرولوژیک از این منحنی ها استخراج گردید. نتایج حاصله نشان داد که در اکثر موارد رابطه لگاریتمی معنی داری بین دوره های کم آبی و پر آبی با پارامترهای کیفیت آب وجود دارد، به دنبال دوره های کم آبی و پر آبی مقادیر پارامترهای کیفیت آب مورد مطالعه در رودخانه های ذیربط نیز سیر صعودی یا نزولی پیدا کرده و منجر به تغییراتی در کیفیت آب های سطحی این حوضه شده است. همچنین با ارزیابی کیفیت آب های سطحی حوضه برای مصارف شرب و کشاورزی مشخص شد طی دوره های متناوب کم آبی و پر آبی آب رودخانه های دهنو، دوآب الشتر، کشکان بالایی، خرم آباد، کشکان میانی و کشکان پایینی جز آب های باکیفیت خوب و در رودخانه های چولهول و مادیان رود قابل قبول و متوسط بوده است.
بررسی پتانسیل های اکوتوریسم مناطق کویری و بیابانی اطراف استان یزد، با استفاده از الگوی تحلیل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوتوریسم پدیده ای نسبتا تازه در صنعت گردشگری است که تنها بخشی از کل این صنعت را تشکیل می دهد و بسیاری از کشورهای جهان را بر آن داشته است که سرمایه گذاری های عمده ای را به این بخش، به لحاظ درآمدزایی فراوان آن، اختصاص دهند. این شکل از گردشگری فعالیت های فراغتی انسان را عمدتا در طبیعت امکان پذیر می سازد و موجب افزایش و قدردانی عمیق تر آنان از طبیعت می شود که در نهایت حس حفاظت و حراست از محیط های طبیعی را در آنان برمی انگیزد و تقویت می کند. آنچه که در این نوع گردشگری اهمیت فراوان دارد موضوع پایداری است، زیرا صنعت گردشگری بدون برنامه ریزی دقیق و توجه به قابلیت های بوم شناختی، محلی، فرهنگی و اجتماعی، مشکلاتی را برای هر منطقه در پی خواهد داشت. از جمله مهم ترین جاذبه های طبیعی، مناطق کویری و بیابانی هستند که حدود 90 درصد از مساحت کشور را به خود اختصاص داده اند. وجود چنین وسعتی از نواحی خشک، لزوم توجه به پتانسیل های مناطق مذکور را در زمینه صنعت اکوتورسیم و ژئوتوریسم، به ویژه در استان یزد که در مرکز ایران و در حاشیه دشت کویر و دشت و بیابان لوت قرار گرفته است، ضروری می سازد. بر این اساس در نوشتار حاضر سعی شده است تا به معرفی پتانسیل های اکوتوریستی کویرهای اطراف استان یزد و دشت و بیابان لوت پرداخته شود و جنبه های مدیریت پایدار گردشگری در این مناطق با رویکرد اکوتوریسم مورد دقت و توجه قرار گیرد. در این تحقیق، تجزیه و تحلیل برمبنای الگوی تحلیل SWOT استوار است و در نهایت با در نظر گرفتن عوامل تاثیرگذار در منطقه شامل چهار گروه ـ نقاط ضعف، قوت، فرصت ها و تهدید ها ـ راهبردهایی هم سو با توسعه پایدار گردشگری در این مناطق ارایه گردیده است.
ماه بدر و آسمان صاف ؟
حوزههای تخصصی:
تعیین دوره گرده¬افشانی موثر در بادام (Prunus dulcis Mill.) دیرگل رقم شاهرود 12 در شرایط آب و هوایی کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر تغییرات جرم جاذب خاک اره بر سینتیک جذب فلز کروم در محیط آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاک ارّه یکی از ارزان ترین و فراوان ترین جاذب هایی است که توانایی جذب فلزات سنگین از آبها و پساب ها را دارد. از طرفی افزایش فلز کروم شش ظرفیتی(Cr6+) در آب آشامیدنی باعث سمیت، و عوارض حاصل از آن میشود. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر مقدار جرم جاذب خاک ارّه بر زمان تعادل جذب، بازده جذب و واسنجی مدل های سینتیک در حذف کروم (Cr6+) از محلول آبی است. برای این کار، خاک ارّه از کارگاه محلی تهیه و اندازه ذرات آن 500 میکرون انتخاب شد. سپس چهار مقدار جاذب خاک ارّه شامل، 1 گرم بر لیتر(SD1)، 10 گرم بر لیتر(SD10)، 20 گرم بر لیتر(SD20) و 50 میلیگرم بر لیتر(SD50) انتخاب و آزمایش های مختلف بر روی آنها انجام شد. نتایج نشان داد که برای هر چهار جاذب، pH بهینه برابر 7 است. همچنین، با افزایش جرم جاذب زمان تعادل جذب افزایش مییابد، به طوریکه حداکثر زمان تعادل جاذب SD1، SD10، SD20، و SD50 به ترتیب، 110، 105، 100 و 80 دقیقه به دست آمد. بررسی رابطة ریاضی بازدة جذب با جرم جاذب و غلظت اولیه محلول نشان داد که گرچه با افزایش جرم جاذب بازدة جذب افزایش مییابد، ولی در صورتیکه غلظت اولیه از مقداری معین(مقدار ظرفیت جرمی جاذب) به سوی صفر میل کند، بازدة کلیة جاذب ها افزایش و به سوی 100% میل میکنند. این موضوع در غلظت هایی که به سمت بینهایت میل میکنند نیز صادق است. همچنین نتایج واسنجی نشان داد که مدل اورامی با ضریب رگرسیون 999/0 و شاخص خطای 036/0 داده های جذب را بهتر از مدل های لاگرگرن و هو و همکاران توصیف میکند
تعیین شدت ناپایداری زیست محیطی سکونتگاه های روستایی سیستان با استفاده از مدل ارزیابی چند معیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط زیست تنها قلمرو و عرصه موجود برای تحقق هدف های توسعه است. در واقع بدون وجود چنین بستری، بحث توسعه، بحثی بی مورد و بیهوده خواهد بود. اگر توسعه پایدار هدف نهایی ما به شمار رود و پایداری زیست محیطی شرط لازم برای تحقق توسعه پایدار باشد، در این صورت ما نیازمند ابزار و روشی هایی هستیم تا به کمک آنها بتوانیم حرکت به سوی پایداری زیست محیطی را اندازه بگیریم. سیستان ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه اش، تحت تاثیر عوامل متنوع در بروز و تشدید ناپایداری زیست محیطی روستاهاست. این پژوهش به روش پیمایشی (از پاییز 1386 تا تابستان 1387)، در 101 روستا از 808 روستای منطقه انجام گرفته است که در آن کوشش شده است تا ضمن ارایه شاخص های زیست محیطی متناسب با شرایط ناپایداری زیست محیطی روستاهای سیستان، با استفاده از مدل ارزیابی چندمعیاری در سامانه اطلاعات جغرافیایی، شدت ناپایداری زیست محیطی روستاهای مورد بررسی به تصویر کشیده شود. نتایج تحقیق موید آن است که در حال حاضر ناپایداری زیست محیطی در 18.8 درصد از روستاها، کم یا متوسط و در 81.2 درصد از روستاها، شدید یا بسیار شدید می باشد
بررسی روند تبخیر و تعرق پتانسیل ماهانه گیاه مرجع در زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی دولین های منطقه تخت سلیمان به روش تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انحلال سنگ های آهکی در منطقة تخت سلیمان، دولین های متعددی را با اندازه های مختلف به وجود آورده است. اندازه گیری متغیرهایی مانند مساحت، پیرامون، عمق، قطر بزرگ، قطر کوچک، شاخص دایره واری، نسبت کشیدگی و ارتفاع از سطح دریا برای 36 دولین مورد بررسی، این امکان را فراهم کرد تا دولین ها را به روش تحلیل خوشه ای، دسته بندی و تجزیه و تحلیل کنیم. اندازه گیری و ثبت ویژگیهای مورفومتریک دولین ها از طریق نقشه برداری دقیق محدودة مورد مطالعه، پردازش و تحلیل آنها با نرم افزارهای آماری و گرافیکی، و همچنین بررسیهای میدانی صورت گرفته است. در تحلیل خوشه ای که به روش فاصله از نزدیکترین همسایه انجام شده است، کوشیده ایم تا دولین های محدودة مورد مطالعه را در گروه هایی با ویژگیهای نسبتاّ همسان دسته بندی کنیم. دولین های این محدوده در پنج گروه بدین شرح دسته بندی شده اند؛ 32 دولین در گروه اول جای گرفته و هرکدام از دولین های شمارة 3، 5، 16 و 21 به تنهایی در یک گروه جداگانه قرار گرفته اند. دولین های گروه اول ویژگیهای مورفومتریک نزدیک به هم دارند؛ اما دولین های گروه های دیگر، به ویژه گروه چهارم و گروه پنجم، با آنها تفاوت زیادی دارند. نقش عوامل زمین ساختی و فرسایشی در پیداش و تغییر شکل دولین های گروه اول و با چهار گروه دیگر تا حدودی متفاوت است. گسل ها در شکل گیری و تحول دولین ها، به ویژه دولین گسلی و دولین هلالیشکل نقش مهمی دارند. تمرکز انحلال و شدت فرسایش در تحول دولین دریژچال و عامل ارتفاع از سطح دریا در گسترش دولین سنگ صخره ای دارای نقش بیشتری است.
زمین شناسی، دگرسانی، کانی سازی و مطالعات ژئوشیمیایی در منطقه کلاته تیمور، شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه کلاته تیمور در 20 کیلومتری شمال غرب کاشمر و 4 کیلومتری روستای کلاته تیمور در استان خراسان رضوی قرار دارد. این منطقه جزیی از کمربند آتشفشانی- درونی شمال گسل درونه است و از نظر ساختاری در جنوب زون سبزوار، حد فاصل گسلهای درونه و تکنار واقع شده است. سنگهای منطقه شامل دو واحد اصلی مجموعه سنگهای آذرآواری- آتشفشانی با سن ائوسن زیرین تا میانی و سنگهای نیمه عمیق می باشد. سنگهای آتشفشانی با طیف ترکیبی آندزیت بازالت، آندزیت، لاتیت، تراکیت، داسیت و ریوداسیت به صورت گدازه، توف، لاپیلی توف و آگلومرا دیده می شود. بر اساس پیمایشهای صحرایی و مطالعات آزمایشگاهی، چندین توده نفوذی در منطقه برای اولین بار شناسایی شد. توده های نفوذی با رخنمون کوچکی به شکل استوک دیده می شوند. نفوذیها شامل کوارتز هورنبلند بیوتیت مونزودیوریت پورفیری، کوارتز بیوتیت مونزودیوریت پورفیری، کوارتز دیوریت پورفیری و میکرودیوریت می-شود. بارزسازی هاله های دگرسانی در محدوده مورد نظر با استفاده از طول موجهای VNIR و SWIR مربوط به تصاویر سنجنده های ETM+7 و استر انجام گرفت. آلتراسیون در منطقه، گستردگی خطی دارد و شامل انواع پروپیلیتیک، سرسیتیک، آرژیلیک و سیلیسی است. با وجود وسعت زیاد آلتراسیون در منطقه، وسعت کانی سازی در سطح محدود است. فراوانی کانی سازی سولفیدی کمتر از 3% و بیشتر به شکلهای افشان، استوک ورک و پرکننده فضای خالی دیده می شود. در منطقه چشمه نقره، آثار فعالیتهای معدن کاری قدیمی مشاهده می شود که بیانگر اهمیت معدنی این منطقه در زمانهای گذشته است. اکتشافات ژئوشیمیایی باعث کشف نا هنجاریهایی از عناصر طلا، مس، سرب، روی، نقره، ارسنیک، آنتیمون، جیوه و بیسموت گردیده است. بررسیهای ژئوشیمی سنگی در نواحی آلتراسیون، نشان دهنده همبستگی طلا با عناصر مس، سرب، روی و نقره می باشد. با توجه به الگوی آلتراسیون، توزیع غیریکنواخت کانی سازی و درصد پایین کانی زایی سولفیدی، مطالعات بیشتر می تواند بر روی سیستم منطقه در تیپ کانسار طلا- مس گرمابی از نوع کم سولفید صورت گیرد.
تحلیل آماری - هم دیدی بارش های سنگین مناطق خشک ایران (مطالعه موردی: استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران کشوری با اقلیم خشک و نیمه خشک، است به گونه ای که متوسط بارش سالانه آن حدود یک سوم متوسط بارش سالانه جهان است. ویژگی عمده این مناطق، ریزش های جوی با شدت های بالاست. این مشخصه ها از نظر هیدرو اقلیمی باعث شکل گیری رژیم بارشی شده که نوسان های زیاد مقدار بارندگی، ریزش رگبارهای شدید با زمان تداوم کوتاه، از مهمترین شناسه های آن به حساب می آید. در این پژوهش، جهت بررسی هم دید بارش های سنگین مناطق خشک، داده های بارشی استان کرمان مورد تحلیل قرار گرفته است و از دو پایگاه داده یکی مربوط به مقدار بارش روزانه در ایستگاه های هم دید و اقلیمی و دیگری داده های جو بالا مربوط به ارتفاع ژئوپتانسیل، فشار تراز دریا، دمای هوا، نم ویژه، مولفه باد مداری و باد نصف النهاری در عرض جغرافیایی صفر تا هشتاد درجه شمالی و طول -30 تا 100 درجه شرقی استفاده شده است. با استفاده از شاخص آماری گامبل تیپ 1، 76 رخداد بارش های سنگین استان کرمان شناسایی شد. سپس با تحلیل خوشه ای روی دادهای ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال، الگوهای هم دید این بارش ها شناسایی شدند. تحلیل این الگوها نشان داد که مهم ترین عامل شکل گیری بارش های سنگین استان کرمان حرکت رو به شرق و تقویت فرود شرق مدیترانه در تروپوسفر میانی است، لذا زمانی که با حرکت رو به پایین سامانه تاوه قطبی همراه است، بارش های سنگینی در سطح ایستگاه های استان رخ می دهد.
شناسایی پلی مورف های آلومینوسیلیکات (Al2SiO5) با استفاده از طیف سنج Field Spec®3 در منطقه همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه آلومینوسیلیکاته (Al2SiO5) آندالوزیت، کیانیت و سیلیمانیت، از جنبه های اقتصادی و همچنین شرایط تشکیل آنها اهمیت دارد. به منظور مطالعه طیف مربوط به این پلی مورف ها، منطقه دگرگونی هاله الوند همدان و رگه های سیلیسی دارای این آلومینوسیلیکات ها انتخاب شده است. برای نیل به این هدف پس از مطالعات صحرایی و پتروگرافی نمونه ها، آنالیز طیف سنجی با دستگاه Field Spec®3 صورت گرفت و براساس نتایج به دست آمده، به طبقه بندی و آنالیز داده ها پرداخته شد. بر این اساس، پلی مورف های آلومینوسیلیکات با توجه به ترکیب شیمیایی یکسان، دارای باندهای جذبی مشابه اند ولی عمق جذبی متفاوتی در محدوده مادون قرمز دارند و ضمناً میزان بازتابندگی (Reflectance) آنها نیز متفاوت است. با توجه به اینکه هر یک از این سه پلی مورف در شرایط خاص دما و فشار به وجود می آیند و ساختار فیزیکی خاص خود را دارند، این تفاوت موجود در میزان بازتاب با ساختار فیزیکی این پلی مورف ها مستقیماً مرتبط است. در این زمینه، میزان بازتاب سیلیمانیت بیشتر از کیانیت است، و میزان بازتاب کیانیت هم بیشتر از آندالوزیت. همچنین این سه پلی مورف از نظر مقدار عمق جذب در محدوده باندهای جذبی شان مورد بررسی قرار گرفتند، که مقدار عمق جذب کیانیت کمتر از سیلیمانیت و آندالوزیت بوده و مقدار عمق جذب سیلیمانیت تنها در 950 و 1404 نانومتر کمتر از آندالوزیت بوده است. با توجه به بررسی های صورت گرفته، علت وجود هر یک از باندهای جذب در این سه پلی مورف، وجود عناصر و ترکیبات خاص در ترکیب کانی شناسی آنها بوده است. در پایان نیز برای بررسی امکان تفکیک اهداف مورد نظر، طیف های نماینده با باندهای سنجنده فراطیفی Hyperion و سنجنده چندطیفی Aster شبیه سازی شدند.
تحلیل آماری از اثر عناصر جوی بر اُزون سطحی شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
یکی از هفت آلاینده ای که در ایستگاه های آلوده سنجی شهر اصفهان مورد پایش قرار می گیرد گاز اُزون است. بخشی از تولید و انتشار این گاز بطور مستقیم و غیرمستقیم به پارامترهای جوی نسبت داده می شود. هدف این تحقیق مطالعه اثر عوامل جوی بر تغییرات اُزون سطحی در شهر اصفهان است که برای این منظور از روش های آماری همبستگی و رگرسیون خطی چند متغیره برای تحلیل استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد افزایش دما و ساعات آفتابی در سه بازه زمانی ماهانه، فصلی و سالانه ارتباط مستقیم با افزایش اُزون دارد، ولی رطوبت نسبی و وزش سریع ترین باد، رابطه معکوس با افزایش مقدار اُزون دارد. برای مثال ضریب همبستگی بین میانگین اُزون با حداکثر روزانه رطوبت نسبی، متوسط روزانه دما و تعداد ساعات آفتابی به ترتیب برابر 569/0- R= و 533/0+R= 520/0+R= است. در بهترین حالت در فروردین ماه، 6/80 درصد تغییرات اُزون در ایستگاه لاله توسط عناصر جوی تبیین می شود. همچنین بیش از 50 درصد تغییرات اُزون در ایستگاه لاله در 6/30% اوقات سال توسط پارامترهای جوی تبیین می شود. در صورتی این درصد تبیین فقط در 7/16% اوقات در ایستگاه بزرگمهر اتفاق می اُفتد. این نشان می دهد که مقدار اُزون در ایستگاه لاله نسبت به ایستگاه بزرگمهر از عوامل جوی تأثیر بیشتری می پذیرد.
تحلیلی از رژیم بادهای شدید و طوفانی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بلایای طبیعی که هر ساله موجب خسارت های زیادی در نواحی خشک و بیابانی جهان از جمله ایران و منطقه یزد میشود، بادهای شدید و طوفان ها است. به سبب موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی، این منطقه همواره در معرض بادهای شدید و طوفان های گرد و خاک قرار دارد. از این جهت شناخت رژیم بادهای شدید و طوفان های منطقه یزد به منظور کاهش آثار مخرب این پدیده به ویژه در امر تثبیت ماسه های روان، ضروری است. این تحقیق با استفاده از داده های دید افقی، سرعت و جهت باد، رطوبت نسبی، دما، فشار، ابر و پدیده گرد و خاک ایستگاه های سینوپتیک یزد و کرمان، داده های جو بالای این ایستگاه ها و نقشه های سینوپتیک در طی دوره آماری سال های 1362 - 1382 انجام شده است.
نتایج مطالعه نشان میدهد که بیش از 77 درصد بادهای شدید منطقه از سمت 250 تا 330 درجه وزیده و سرعت آن بین 15 - 29 متر بر ثانیه در نوسان است. این بادهای شدید در ساعت های بعد از ظهر میوزند. وزش بادهای غالب از سمت شمال غرب و غرب است. بیش از 50 درصد از بادهای شدید و طوفان های منطقه در ماه های اردیبهشت و فروردین رخ میدهند. در ابتدای دوره گرم سال و انتقال فصل، ناپایداری های جوی و طوفان های گردوخاک در منطقه افزایش پیدا میکند. علت اصلی این پدیده وزش بادهای شدیدی است که به دنبال تغییرات سریع فشار و دمای هوا در این موقع از سال رخ می دهد. عبور یک سامانه کم فشار با جبهه سرد و خشک از سمت غرب - شمال غرب همراه با وجود ناوه در ترازهای 850 و 500 هکتوپاسکال و ناپایداریهای محلی، مهمترین علل بروز این بادهای شدید در منطقه است.
ژئومورفولوژی اقلیمی دامنه شمالی کیامکی داغ در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دامنه شمالی توده نفوذی کیامکی با توجه به ارتفاع زیاد (3414 متر) و جهت گیری دامنه شمالی آن و نیز نبود عوامل تأثیرگذار دیگر مثل عامل فعالیت های تکتونیکی و ناچیز بودن دخالت های انسانی، نمونه موردی خوبی برای طرح چنین موضوعی میباشد. در این پژوهش، برخی اشکال ژئومورفیکی که ایجاد آن مستلزم گذشت زمانهای طولانی بوده و نقش اقلیم در ایجاد آنها شناخته شده است، از راه کارهای میدانی، تفسیر نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی و عکس های هوایی بررسی شده اند. دره های پرشده، سیستم های پرتگاه- تالوس، تالوس بهمنی، روانه های بلوکی و یخچال های سنگی موروثی از جمله اشکال دامنه ای، فازهای انباشتی و کاوشی، روانه های خرده سنگی، تغییرات در اندازه مواد و تشکیل توفا از جمله پدیده های مرتبط با تغییرات اقلیمی در مخروط افکنه پرسیان هستند. بر اساس نتایج این پژوهش، سیمای ژئومورفیکی منطقه لااقل در کواترنری، از عوامل اقلیمی و تغییرات آن تأثیر پذیرفته است. تحلیل ساختار رخساره ای نهشته های مخروط افکنه و ترتیب لایه ها بر اساس سن نسبی نشان داد که نوع نهشته ها در دوره های گرم از نوع توفا و در دوره های سرد از نوع کنگلومرا بوده است. در بررسی اشکال ژئومورفیکی منطقه آثاری از دوره گرم اوایل هولوسن، دوره سرد «یانگر درایاس» و دوره گرم تر حد فاصل دوره های سرد هم زمان با عصر آهن و عصر کوچک یخبندان، نیز دیده میشود. آن چه مهم است این است که ما باید منتظر واکنش های سریع ژئومورفولوژیکی به تغییرات ناشی از عوامل بیرونی در این گونه نواحی و به خصوص منطقه مطالعه شده باشیم. با توجه به روند افزایشی دمای منطقه، در حال حاضر کنترل و پایش سیستم های هیدرولوژیکی منطقه در کنار توجه به روند افزایشی یا کاهشی دما و بارش، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.