فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
تاثیر عوامل اکوژئومورفولوژیک برکیفیت شیمیایی آب مطالعه موردی: رودخانه کر و دریاچه سد درودزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارامترهای ژئومورفولوژیک از عوامل تعیین کننده و تاثیرگذار بر کیفیت منابع آب، بخصوص آب های سطحی، از قبیل رودخانه ها و دریاچه ها است.کیفیت فیزیکی و شیمیایی این آب ها می تواند متاثر از لیتولوژی سازندهای موجود در حوضه آبریز، جنس رسوبات حمل شده به رودخانه و عوامل اکولوژیک، نظیر فعالیت های انسانی، شامل فعالیت های کشاورزی، صنعتی و شهری باشد که تلفیق این موارد تحت عنوان اکو ژئومورفولوژی بررسی می گردد. در این تحقیق، تاثیر پارامترهای تاثیرگذار بر کیفیت شیمیایی آب رودخانه کر در بالا دست سد درودزن و دریاچه آن بررسی شده است. تنوع سازندهای زمین شناسی، از قبیل سازندهای آهکی و یا فرسایش پذیر در این حوضه و نقش روان آب ها در ایجاد و انتقال رسوبات مختلف به رودخانه کر، با توجه به توپوگرافی و شیب حوضه، کیفیت آب دریاچه را تحت تاثیر قرار داده است. همچنین، نقش توسعه، رشد جمعیت و افزایش فاضلآب های ناشی از فعالیت های کشاورزی، شهری و روستایی در کیفیت آب دریاچه نیز در این تحقیق بررسی شده است.
تفاوت های راهبردی سواحل ایران
حوزههای تخصصی:
مناطق ساحلی به عنوان فصل مشترک و محل تلاقی دو زیست بوم خشکی- دریا، دارای ویژگی های بسیار متفاوتی از دیگر نواحی زمین است. این نوارها از سده شانزدهم با آغاز انقلاب دریانوردی، آرام آرام به کانون و هسته سیستم نوین جهانی تبدیل شدند. چنان که از نیمه دوم سدة گذشته با ساحلی شدن اقتصاد، جمعیت ها و فعالیت ها به سوی آن کشیده شده اند. به عنوان نمونه تا آغازهای2010، حدود7/3میلیارد از جمعیت زمین در100کیلومتری ساحل زندگی می کردند. اما تا جایی که به کرانه های ایران برمی گردد، به دلیل فضای امنیتی چیره بر دریا و کرانه ها به ویژه در محور جنوب، چشم اندازها پیچیده بوده و نیازمند شناختی همه جانبه است. این کرانه ها با در اختیار داشتن تمام صادرات نفتی، بیشتر میدان های نفت- گاز، محورهای بازرگانی، ماهیگیری، ترانزیت و نیز کُنش های نظامی، در واقع پایه های استراتژیک ایران به شمار می روند. این در حالی است که جز در مفهوم ساحل بودن، هیچ شباهت چشمگیری میان سه کرانه دریایی ایران از دیدگاه کارکردهای استراتژیک به چشم نمی خورد
نقش ویژگی های ژئومرفولوژیک و ساختاری برآمایش منطقه فسا
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ انقلاب های متعددی در حوزه ی نظامی اتفاق افتاده است که در نتیجه ی این انقلاب ها ماهیت جنگ ها اساساً تغییر کرده است. از این رو در مورد وقوع چنین انقلاب هایی در امور نظامی در میان متخصصان و صاحبنظران نوعی توافق نسبی قابل مشاهده می باشد، لیکن مباحث اساسی بر سر انقلاب اخیر در امور نظامی است که بسیار مورد مناقشه قرار گرفته و اتفاق نظر اندکی حتی در میان طرفداران سرسخت آن وجود دارد. این مناقشه مربوط به موجودیت و نیز چیستی و چگونگی این انقلاب نظامی است. مباحث عمومی راجع به انقلاب اخیر در امور نظامی از زمان فروپاشی شوروی و ورود آمریکا به منطقه خلیج فارس جهت جنگ علیه عراق شروع شد. آمریکا در آستانه ورود به جهان تک قطبی جهت اثبات قدرت سیاسی و نظامی خویش ، به روش های مختلفی نظیر تئوریزه کردن مباحثی مانند «نظم نوین جهانی»، «پایان تاریخ» و «برخورد تمدن ها» متوسل شد که به نظر می رسد تئوری «انقلاب در امور نظامی» نیز در راستای دستیابی به این اهداف طرح ریزی شده باشد و از این طریق جنگ خلیج فارس به رهبری آمریکا توسط محافظه کاران آمریکایی به راه انداخته شد
ارزیابی کاربرد روش مه پاشی و کاربرد توام آن با بخاری باغی در مبارزه با سرمازدگی بهاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور کلی دو روش برای حفاظت در مقابل سرما زدگی وجود دارد: فعال و غیرفعال. روش های غیرفعال، بایستی خیلی زودتر از زمان سرمازدگی انجام گیرند، چرا که این روش ها برای مقابله مستقیم با سرمازدگی نیستند، بلکه راه هایی برای اجتناب و دوری از یخبندان هستند. روش های فعال، راه های مبارزه با سرمازدگی اند که بلافاصله قبل از سرمایه زدگی یا در زمان سرمازدگی به کار گرفته می شوند و شامل بخاری های باغی، آبیاری بارانی، ماشین های باد و مانند اینها هستند. در این تحقیق سه روش مبارزه با سرما شامل: مه پاشی، بخاری و بخاری ـ مه پاش با تیمار شاهد مقایسه گردید. برای انجام این مقایسه ابتدا در داخل باغ بادامی به وسعت 20 هکتار سه کرت به ابعاد پنجاه در پنجاه متر انتخاب گردید و در داخل هر کرت یک پناهگاه چوبی مجهز به دمانگار و دماسنج های ماکزیمم و مینیمم قرار داده شد. فاصله ای معادل با پنجاه متر نیز بین کرت ها در نظر گرفته شد. کرت شاهد نیز به فاصله حدود 1000 متر دورتر از این کرت ها و در داخل باغ با شرایط مشابه کرت های تیمار قرار گرفت. به کمک ثبت آمار دما و تجزیه و تحلیل آنها به کمک آنالیز واریانس و مقایسه میانگین ها به کمک آزمون دانت، مشخص گردید که در بین تیمارها تنها تیمار بخاری ـ مه پاش تفاوت معنی داری را با شاهد در سطح 5 درصد نشان می دهد و این خود مبین این نکته است که کاربرد دستگاه مه پاش به تنهایی نتوانسته است نقش زیادی در افزایش دما داشته باشد، به طوری که در بهترین حالت تنها دما به میزان 6/0 درجه سانتی گراد افزایش یافته و به طور متوسط 3/0 درجه دمای هوا را افزایش داده است. بهترین نتیجه زمانی به دست می آید که دستگاه مه پاش در کنار بخاری استفاده شود، به نحوی که افزایش دما در این حالت به 8/1 درجه سانتی گراد نیز رسیده و به طور متوسط حدود 9/0 درجه دمای هوا را افزایش داده است. به منظور کنترل نتایج دیدبانی های فنولوژیکی درصد خسارت سرما بر روی شکوفه ها انجام گرفت که نشان داد کاربرد مه پاش و بخاری در کنار هم بهترین نتیجه را در کاهش خسارت سرما داشته است.
آب های جوان
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی زمین لغزش در حوضه آبخیز توتکابن با استفاده از مدل های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"زمین لغزش نوعی حرکت دامنه ای است که منجر به جابجایی مواد سطحی دامنه های پرشیب می شود. دامنه های شمالی رشته کوه البرز تحت تاثیر شرایط محیطی و اقلیم مرطوب دارای پتانسیل بالایی از لحاظ وقوع حرکات دامنه ای نسبت به سایر نقاط کشور است. حوضه تحت بررسی (حوضه توتکابن) در شهرستان رودبار قرار دارد. ثبت بیش از 100 لغزش دراین حوضه طی بررسی های میدانی نشان دهنده استعداد بالای این حوضه جهت وقوع لغزش می باشد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل موثر، پهنه بندی زمین لغزش و همچنین مشخص کردن پتانسیل مناطق مختلف این حوضه از لحاظ وقوع لغزش جهت کاستن خسارات ناشی از آن بوده است.
پس از ثبت لغزش های موجود و انتقال آن بر روی نقشه اقدام به مشخص کردن مناطق ناپایدار با توجه به متغیرهای ضخامت رسوب، جهت دامنه، شیب، فاصله از آبراهه، پوشش گیاهی، سنگ شناسی و ارتفاع شده است. برای این منظور از سه مدل امتیازدهی متغیرهای موثر، ارزش گذاری لایه های اطلاعاتی و تراکم سطح استفاده شده است.
ابزار اصلی کار تحقیق استفاده از نرم افزارILWIS و تکنیک کار مقایسه میزان تاثیرگذاری متغیرها با استفاده از روش های ذکر شده بوده است، نتایج تحقیق از طریق ارایه نقشه های پهنه بندی در قالب نرم افزار مذکور و تجزیه و تحلیل پهنه های در معرض مخاطره به نتایج پهنه با خطر نسبی خیلی کم، خطر نسبی کم، خطر نسبی متوسط و بالاخره پهنه های با احتمال وقوع زیاد و خطر خیلی زیاد تقسیم شده است، و مشخص شده که مناطق بخش شرقی و شمال غربی حوضه دارای بیشترین پتانسیل زمین لغزش و مناطق شمالی و جنوبی آن خطر کمی را جهت وقوع زمین لغزش داشته و پایدار می باشند. بدیهی است برنامه ریزی برای منطقه به ویژه در راستای احداث سازه هایی نظیر راههای ارتباطی بناها و ساخت و سازهای مسکونی و روستایی باید با توجه به ضریب پایداری دامنه ها صورت پذیرد."
بررسی اثرات احداث و بهره برداری از سد 15 خرداد
حوزههای تخصصی:
ژئومورفومتری مگایاردانگ های لوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یاردانگ ها لندفرم های منحصر به فردی در مناطق خشک دنیا (و احتمالاً در زهره و کره مریخ) هستند که امروزه با پیشرفت فناوری دورسنجی و دسترسی به تصاویر ماهواره ای با دقت بسیار بالا، امکان استخراج اطلاعات از آنها فراهم آمده است. اطلاعات ماهواره ای موجود نشان می دهند که مگایاردانگ ها در آسیای مرکزی (چین)، بیابان لوت در ایران، شمال عربستان سعودی، بیابان نامیبیا، بیابان لیبی در مصر، صحرای مرکزی، بیابان های پرو و شیلی و آرژانتین وجود دارند. در سال 2003 وزارت ملی هوا و فضای امریکا داده های رادار SRTM با دقت 90 متر را برای تقریباً 80 درصد کره زمین ارائه کرد. آنالیز توپوگرافی به واحدهای همگن اراضی نقش بسیار مهمی در ارائه اطلاعات پایه برای برنامه ریزی ایفا می کند. در ژئومورفومتری ـ روش اندازه گیری کمی و کیفی توپوگرافی ـ پارامترهای مورفومتریک نظیر شیب، منحنی حداکثر، منحنی حداقل یا منحنی مقطع عرضی از مدل رقومی ارتفاعی استخراج می گردد. در این مقاله پهنه بندی یاردانگ های لوت از طریق آنالیز مورفومتریک و استخراج پارامترهای نمای اول (شیب) و نمنای دوم (مثل منحنی مقطع عرضی، منحنی حداکثر و حداقل) با کمک معادلات درجه دوم دومتغیری بر روی مدل رقومی ارتفاعی مستخرج از داده های رادار صورت گرفت. سپس این پارامترها به عنوان ورودی شبکه عصبی مصنوعی ـ الگوریتم شبکه خودسازمانده مورد استفاده قرار گرفتند و با بهره گیری از پتانسیل این الگوریتم یاردانگ های لوت به صورت نیمه اتوماتیک و با سرعت و دقت بالا پهنه بندی گردید. نتایج آنالیز مورفومتریک بیابان لوت نشان داد که لندفرم یاردانگ و راهروها 34 و 43 و اراضی مسطح با درجات شیب مختلف 23 درصد منطقه را شامل می شوند.
هیدروژئولوژی و ژئومورفولوژی
حوزههای تخصصی:
بررسی احتمال وقوع روزهای خشک در استان گلستان با استفاده از مدل زنجیره مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این تحقیق با استفاده از مشاهدات بارش روزانه 51 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی استان گلستان با حداقل 20 سال طول دوره آماری و بر اساس رویه ای موسوم به زنجیره مارکوف احتمال روزهای بدون بارش و نیز روزهای با بارش کمتر از یک میلی متر برای استان گلستان محاسبه و مورد تحلیل واقع شد. توزیع مکانی بارش استان گلستان از متغیرهای مکانی نظیر طول، عرض جغرافیایی و به ویژه ارتفاع متاثر می شود. بدین دلیل میزان بارندگی سالانه در امتداد شمال به جنوبی حاوی روندی افزایشی است. بدیهی است که تعداد روزهای بارانی و خشک نیز تابعی از ارتفاع و میزان بارندگی خواهند بود.
احتمال وقوع روزهای بدون بارش در استان از 0.73 تا 0.91 و متوسط احتمال آن حدود 0.83 و احتمال وقوع روزهای با بارش کمتر از یک میلی متر بین 0.765 تا 0.91 با متوسط 0.84 در تغییر است. با افزایش آستانه بارندگی ضمن افزایش احتمال وقوع، دامنه احتمال وقوع نیز کاهش می یابد.
تغییرات مکانی احتمال وقوع روز خشک دراستان چشمگیر نیست. از این رو و بر اساس رابطه بین احتمال وقوع روز خشک با میزان بارندگی می توان دریافت که با افزایش بارندگی، احتمال رخداد روز خشک نسبت به نواحی کم باران تر کاهش می یابد. میزان افزون بارش در نواحی جنوبی طی روزهای معدودی رخ می دهد و بارش کم نواحی شمالی نیز تقریبا در بازه زمانی مشابهی توزیع می شود. احتمال تداوم روزهای خشک در ناحیه پرباران جنوبی بسیار کمتر از روزهای مشابه در ناحیه کم باران شمالی است"
انواع جریان های سیلابی رخ داده در رودخانه مادرسو (در اثنای سیلاب های کاتاستروفیک مرداد ماه سال های 1380 و 1381)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیلاب های شدید مردادماه سال های 1380 و 1381 حوضه رودخانه مادرسو از نظر نوع جریان با سیلاب های عادی تفاوت های زیادی داشته است، به طوری که تغییرات عمده ای را در ریخت شناسی (مورفولوژی) حوضه ایجاد کرده است. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی ـ تحلیلی و ابزارهایی چون عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی منطقه و اندازه گیری های حاصل از برداشت های میدانی و عکس های زمینی به بررسی و تقسیم بندی انواع جریان های سیلابی وقوع یافته در رودخانه مادرسو (جنگل گلستان) پرداخته است. تجزیه و تحلیل در قالب روش حوضه ای و داده های ایستگاه هیدرومتری با استفاده از مدل های هیدرولوژیک و سرانجام تطبیق آنها با یافته های روی زمین انجام پذیرفته است. نتایج نشان می دهد که از تعداد 75 زیرحوضه واقع در حوضه های تنگراه و جنگل گلستان، قیزقلعه و دشت، حدود 42 زیرحوضه دچار جریان های سیلابی معمولی شده است، در حالی که 3 زیرحوضه با جریان های بسیار غلیظ و 30 زیرحوضه نیز با جریان های مواد مواجه بوده اند. مسئله مهمی که مورد تاکید قرار گرفته، این است که حجم جریان های بسیار غلیظ، جریان های مواد، جریان های چوبی و دبی های آنها، بسیار بزرگ تر از جریان های سیلابی معمولی است. بدیهی است که در برنامه ریزی های آتی برای طراحی هر سازه ای در مسیر رودخانه، باید این مسئله پیش بینی شود.
کاربرد شبکه عصبی مصنوعی در شبیه سازی عناصر اقلیمی و پیش بینی سیکل خشکسالی مطالعه موردی: استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، از شبکههای عصبی مصنوعی ( Artificial Neural Networks ) به عنوان ابزاری توانمند در مدل سازی فرآیندهای غیرخطی و نامعین، به منظور پیشبینی سیکل خشکسالی در20 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و هیدرومتری استان اصفهان که حداقل20 سال آمار روزانه داشتند، استفاده شد. از نرمافزار MATLAB-7 و در شاخه Neural Network ، برای پیشبینی وتجزیه و تحلیل عناصراقلیمی کمک گرفته شد. ورودی مدلهای ANN ، دادههای میانگینماهانه بارش، دبی حداقل و دمایبیشینه است که این دادهها، بازه زمانی سالهای1360 تا1383 را در بر میگیرند. اطلاعات20 ساله برای آموزش مدل ها و 4 سال باقی مانده برای آزمایش آنها به کاررفته است. شبکه مورد استفاده از نوع پرسپترون چندلایه
( Multi - layer P erceptron ) با الگوریتم پسانتشارِخطا ( Back Propagation ) و تکنیک یادگیری مارکوارت- لونبرگ
( Train LM: Levenberg-Marquardt ) است. ساختارهای گوناگونی از شبکه عصبی با تغییر در لایههای ورودی (6 مدل)، تعداد گرهها در لایههای پنهان و خروجی (2 الی20 گره) ایجاد گردید. نتایج حاصل از تحقیق حاضر، نشان میدهد که در میان الگوهای مورد بررسی، دمایبیشینه، دبی و بارش، نقش مثبتی در پیشبینی خشکسالیهای استان اصفهان داشته، با کاربرد شبکه عصبی مصنوعی میتوان با دقت بالای 95 درصد، سیکل خشکسالی استان را پیشبینی نمود.
بررسی ناپایداری ژئومورفولوژیک گردنه صائین (بین شهر نیر و سراب، منطقه آذربایجان) با استفاده از روش آنبالاگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مورخه شانزدهم خردادماه سال هزار وسیصد و هشتاد و چهار در محور مواصلاتی نیر-سراب (گردنه صائین) در استان اردبیل زمین لغزه نسبتاً بزرگی رخ داد که در اثر آن حدود یک کیلومتر از محور فوق الذکر از بین رفت و خسارات جانی و مالی فروانی را به وجود آورد. عوامل مختلفی در ایجاد این زمین لغزه نقش داشته اند؛ که از جمله می توان به عوامل زمین شناسی (لیتولوژی و ساختار زمین شناسی)، ضخامت و بافت خاک، درصد پوشش گیاهی، کاربری زمینها، میزان پستی و بلندی و شیب دامنه و بالاخره آب های زیر زمینی اشاره نمود. برای پی بردن به میزان ناپایداری در قسمت های مختلف منطقه بر اساس روش آنبالاگان، ابتدا کل منطقه مورد مطالعه به 32 واحد کاری تقسیم گردید و سپس عوامل تاثیر گذار در لغزش به صورت جداگانه در هرکدام از واحدهای کاری مورد ارزیابی قرار گرفت و ارزش عددی هرکدام بدست آمد و در نهایت کل امتیازات جمع گردید. بر اساس امتیاز های بدست آمده نقشه خطر زمین لغزش برای کل منطقه رسم گردید. بررسی این نقشه گویای این حقیقت است که کل منطقه به پنج پهنه از نظر خطر زمین لغزه تقسیم شده اند؛ پهنه باخطر بسیار بالا 5/10 کیلومتر مربع از مساحت کل منطقه یا 23 درصد اراضی را به خود اختصاص داده که در اطراف رودخانه و محل عبور جاده قرار گرفته اند. مناطق با خطر زیاد 6/24 درصد منطقه مورد مطالعه، پهنه با خطر متوسط 1/2 درصد، پهنه با خطر کم 18 درصد و پهنه با خطر خیلی کم 75/14 از منطقه را به خودشان اختصاص داده اند.
تحلیل احتمالاتی شدت- مدت خشکسالی در استان تهران با استفاده از توابع مفصل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای تحلیل و مدیریت ریسک خشکسالی در یک ناحیه، اطلاعاتی لازم است که از مهمترین آنها بررسی فراوانی ویژگی شدت- مدت خشکسالی است. با توجه به همبستگی بالای این دو عامل بایستی از ابزاری استفاده شود که میزان ارتباط و تأثیراتی که در تحلیل خشکسالی دارند را نمایان سازد. در این تحقیق از طیف متنوعی از توابع مفصل برای این منظور استفاده شده است و برای ارائه روش شناسی مربوط نیز از شش ایستگاه در سطح استان تهران و شاخص بارندگی استاندارد شده ((SPI سه ماهه استفاده گردید. در ادامه ضمن برآورد ارقام شدت- مدت و فراوانی برای ایستگاه ها، مقایسه بین آنها نیز انجام گردید. نتایج نشان داد که بر اساس شاخص SPI، مقادیر شدت- مدت و فراوانی در ایستگاه های مورد مطالعه از شباهت نسبی برخوردار هستند و این امکان را فراهم آورد که بتوان آنها را بطور استانی ارائه نمود. تحلیل های فوق براساس آستانه های خشکسالی نیز انجام شد، که کاربردی شدن بیشتر نتایج و بخصوص امکان تولید سناریوهای خشکسالی را فراهم میآورد
پهنه بندی مناطق حساس به زمین لغزش با استفاده از الگوریتم Fuzzy TOPSIS و سامانه اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران با توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، فعالیت زمین ساختی و لرزه خیزی زیاد، و شرایط متنوع اقلیمی و زمین شناسی، مهم ترین شرایط طبیعی را برای وقوع زمین لغزش داراست. وجود عوامل مستعد ناپایداری دامنه ها مانند، شیب، زمین شناسی و کاربری اراضی از جمله عوامل ایجاد کنندة خطر زمین لغزش قلمداد می شوند. روش های فراوانی برای پهنه بندی خطر زمین لغزش وجود دارد، که در این مقاله از روش Fuzzy TOPSIS برای پهنه بندی مناطق مستعد زمین لغزش استفاده شده است. داده های مورد استفاده شامل اطلاعات شیب، جهت شیب، قابلیت اراضی، کاربری اراضی، فاصله از گسل و فاصله از رودخانه بودند. از تعداد 162 زمین لغزه ثبت شده در محدوده مورد مطالعه، 70 درصد آن به طور تصادفی به عنوان نقاط Training انتخاب شد و مابقی به عنوان نقاط آزمون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از روش های محاسبه فاصله تفرق حاکی از آن است، که در صورت استفادة همزمان، از هر سه شاخص درجه عضویت، درجه عدم عضویت و درجه عدم قطعیت، استفاده از فاصلة اقلیدسی ـ برای محاسبة فاصلة تفرق ـ در مقایسه با فاصلة همینگ ارجحیت دارد. نتایج حاصل از 4 روش محاسبه فاصله تفرق، نشان می دهد که الگوریتم Fuzzy TOPSIS کارایی مناسبی در پهنه بندی خطر زمین لغزش دارد.
تحلیل و پهنه بندی زمانی- مکانی یخبندان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه های آبریز از دیدگاه سیستمی (مطالعه موردی: حوضه آبریز رودگاماسیاب)
حوزههای تخصصی:
با ورود به نیم هدوم قرن بیستم، تحول بزرگی در دانش ژئومورفولوژی به وقوع پیوست که این تحول عظیم، چیزی غیر از بهکارگیری نظریه سیستمی در زمینه های مختلف این دانش نبود و این امر باعث شد تا ژئومورفولوژی با به کارگیری این دستگاه معرف تشناسی در حل و تشریح پدیده های طبیعی، بیش ازپیش بر جنبه های کاربردی خود بیفزاید. ژئومورفولوژیست ها بویژه در ایران برای تحلیل مسائل خود به همان روش های قدیمی توسل می جویند و اگر در به کارگیری نظریه سیستمی، نیز کاری صورت گرفته باشد، بیش تر به تبیین این نگرش و چارچوب فکری آن توجه شده تا جنبه کاربردی و عملی آن برای تحلیل پدیده ها و حل مشکلات. به همین علت، نگاه سیستمی به حوضه های آبریز به عنوان یک سیستم فرایند – واکنش که قادر به تبادل جریانی از انرژی، ماده و اطلاعات است و بررسی و تحلیل اجزای تشکیل دهنده این سیستم، از جمله اهداف این مقاله است.
امروزه در جغرافیا و بویژه در ژئومورفولوژی و با توجه به ماهیت آن، نیاز به تجدیدنظر در روش و متدولوژی داریم؛ زیرا دیگر ژئومورفولوژی تنها تشریح هندسی پدیده ها و تنها ماده و انرژی نیست، بلکه پدیده هایی که فراتر از ماده حرکت می کنند و ما به آنها اطلاعات می گوییم را نیز دربرمی گیرد. این تحول 13 ). داده های موردنیاز در این تحقیق، از : است که سبب کاربردی شدن این دانش م یشود (رامشت، 1380 طریق روش اسنادی و بررسی های کتابخان های (بررسی مقالات و کتب داخلی و خارجی) و جستجوهای اینترنتی به دست آمده است و در نهایت نتایج به دست آمده را در یکی از حوضه های آبریز مطرح کشور به کار گرفته و در این زمینه از داد هها و آمار اقلیمی و هیدرولوژیکی در دسترس در رابطه با حوضه مورد مطالعه نیز استفاده شده است.
تعیین میزان اثر عناصر اقلیمی بر عملکرد گندم دیم در استان آذربایجان شرقی با استفاده از شبکه های عصبی هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، یافتن مدل مناسب جهت پیش بینی عملکرد گندم دیم به کمک پارامترهای آب و هوایی در استان می باشد. جهت پیش بینی عملکرد گندم دیم از شبکه های عصبی استفاده شده است. ابتدا آمار عملکرد محصول گندم در طی دوره ی آماری 1382-1374 از بانک اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی به تفکیک شهرستان تهیه و سپس آمار هواشناسی از ایستگاه های موجود در این شهرستان ها برای دوره ی آماری مشابه از بانک اطلاعاتی سازمان هواشناسی کشور استخراج گردید. 7 سال از آمار موجود جهت آموزش مدل و دو سال از آن جهت فایل تست در نظر گرفته شد. جهت اتخاذ بهترین مدل لازم بود که بهترین ماتریس ورودی داده های هواشناسی مشخص شود. بدین منظور اولین ماتریس ورودی متشکل از 9 پارامتر هواشناسی اولیه که در نهایت با محاسبه ی مقادیر خطای مدل، بهترین ترکیب زمانی حاصل شد که در ماتریس ورودی پارامترهای بارش، دما، تعداد روزهای همراه با استرس سرما و گرما، تبخیر، تعرق و تعداد روزهای بارانی گنجانده شده بود.
نتایج نشان داد که اولین عامل در تعیین عملکرد گندم دیم استان آذربایجان شرقی بالاترین نقش را دارا می باشد. دومین پارامتر مؤثر در میزان عملکرد گندم دیم مقدار تبخیر و تعرق می باشد. جهت ارزیابی دقت مدل بر اساس میزان عملکرد پیش بینی شده شاخص میزان تطابق (d) محاسبه گردید که نتایج نشان داد میزان دقت مدل 82/. می باشد.