فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های فعالیتی که در شهرداری های کشور به خصوص کلانشهرها به آن توجه می شود تملک املاکی هستند که به منظور تحقق طرح تفصیلی، طرح جامع شهری و طرح بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده به شهرداری ها واگذار می شود. بنابراین سالانه شهرداری ها در راستای عمران و آبادانی شهر اقدام به احداث یا اصلاح راه ها و ساخت اماکن تفریحی و فرهنگی می نماید. هدف از پژوهش حاضر آسیب شناسی حقوقی تملک املاک در بافت فرسوده واجد ارزش تاریخی توسط شهرداری شهر ساری است. مطالعه حاضر از نظر ماهیت توصیفی تحلیلی، به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی-توسعه ای و مبتنی بر روش پیمایشی و میدانی می باشد. شیوه گردآوری داده های مورد نیاز تحقیق، مبتنی بر روش کتابخانه ای، اسنادی و شیوه پیمایشِ میدانی (با ابزار پرسشنامه) با حجم نمونه 384 نفر از شهروندان شهر ساری بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در پژوهش حاضر از تحلیل های آماری کای – دو در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج یافته ها نشان داده است مهم ترین آسیب های دورن سازمانی شهرداری در تملک املاک واقع در بافت های فرسوده شهر ساری به ترتیب شامل ضعف اطلاع رسانی قوانین و سازوکارهای قانونی، فقدان رویه اجرایی هماهنگ، عدم به روزرسانی مستمر تعرفه قیمت املاک، عدم اجرای به موقع و برنامه ای طرح ها و عدم انجام مطالعات حقوقی- قانونی در تهیه طرح ها می باشد. از این رو شهرداری ساری باید بیش از برونگرایی بین بخشی (بین سازمانی) و فرابخشی (فراسازمانی)، به ارتقای قوت ها و کاهش ضعف ها و ایجاد انسجام ساختاری و عملکردی و یکپارچگی درون سازمانی خود در تملک املاک واقع در طرح های ساماندهی بافت های فرسوده شهر ساری بپردازد
تحلیل نقش اعتبارات خرد دولتی در توسعه کارآفرینی روستایی (مطالعه موردی: دهستان رادکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۰۷-۲۸۴
حوزههای تخصصی:
امروزه کارآفرینی به عنوان یک راهبرد نوین اقتصادی، می تواند نقش مؤثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی روستاها ایفا کند. بااین وجود مناطق روستایی عمدتاً از کمبود سرمایه-های مالی برای شروع کسب وکار و یا توسعه فعالیت های اقتصادی فعلی رنج می برند. دولت ها برای تسهیل در فرآیند اشتغال زایی و کارآفرینی در مناطق روستایی اقدام به ارائه وام های خوداشتغالی در قالب اعتبارات خرد روستایی نموده اند. لذا هدف این تحقیق تحلیل نقش اعتبارات خرد دولتی در توسعه کارآفرینی روستایی دهستان رادکان است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و توسعه ای و به لحاظ روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. جهت انجام این تحقیق از روش های مختلف گردآوری اطلاعات (اسنادی، کتابخانه ای و اطلاعات میدانی) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 27 نفر کارآفرین بوده و همچنین با استفاده از فرمول کوکران و سطح خطای (06/0) 244 نفر از 13 روستا در دهستان رادکان به عنوان نمونه تعیین گردید و نظرات آنان براساس شاخص های تحقیق از طریق ابزار پرسشنامه، در رابطه با موضوع تحقیق موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که به طورکلی اعتبارات خرد دولتی در توسعه کارآفرینی روستایی منطقه موردمطالعه نقش برجسته ای نداشته است. کارآفرینان نمونه در روستاهای موردمطالعه اغلب برای دریافت وام به پست بانک مراجعه نموده و بعدازآن، مابقی وجوه موردنیاز خود را از سرمایه شخصی تأمین می نمایند. همچنین به دلیل ناکافی بودن مبلغ وام، عدم دسترسی آسان به اعتبارات، عدم حمایت های بیمه ای از کارآفرینان، طولانی بودن زمان دریافت اعتبارات از نهادها و متناسب نبودن مدت زمان بازپرداخت اقساط میزان رضایتمندی کارآفرینان با میانگین 32/2 و مردم روستایی با میانگین 91/1، بسیار کم می باشد.
تحلیل مضمون مطالبات حق به شهر ساکنان شهر جدید پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
33 - 61
حوزههای تخصصی:
تهران تبدیل به آهنربایی شده است که غیر از آدم ها، شهرها را هم به سمت خود می کشاند و شاید به جای مهاجرت آدم ها، باید از مهاجرتِ شهرها صحبت کرد. شهرهای جدید بزرگی در اطراف تهران ساخته شده اند. این پژوهش در پی مطالعه میدانی زندگی روزمره ساکنان شهر جدید پردیس در ابعاد و مولفه های حق به شهر می باشد و هدف اصلی آن بیان و تحلیل مشکلات و مطالبات اصلی حق به شهر ساکنان شهر جدید پردیس می باشد که زندگی در این شهر را دشوار کرده است و یا موجب نارضایتی ساکنان شده است. پژوهش حاضر با روش کیفی اجرا شده است و تعداد 22 مصاحبه عمیق با روش نمونه گیری هدفمند با ساکنان شهر پردیس صورت گرفته است و از روش تحلیل مضمون براون و کلارک (2006) برای کدگذاری داده ها و پیدا کردن مضامین استفاده شده است و به دنبال درک و استخراج مفاهیم و مطالبات حق به شهر ساکنان شهر جدید پردیس بوده است. در مجموع 8 مضمون اصلی برای مضمون فراگیر حق به شهر در شهر جدید پردیس شناسایی شد که با تعدادی مضمون فرعی حمایت شده است. این مضمون های اصلی شامل: 1. حمل و نقل عمومی دشوار 2. عملکرد ضعیف شرکت عمران شهر جدید پردیس. 3. تعامل سرد. 4.دسترسی پایین به خدمات شهری. 5. نابرابری. 6. وابستگی شهری به مادرشهر. 7. تراکم مجتمع ها و خانه های خالی. 8. مهاجرت روزانه شاغلان، بوده است. وابستگی شهر جدید پردیس به مادرشهر تهران موجب تقسیم حق به شهر ساکنان با تهران شده و کمبود فرصت شغلی و حمل و نقل ضعیف، دو تعیین کننده بسیار مهم حق به شهر در پردیس می باشند که دیگر حقوق ساکنان را تحت تأثیر شدید قرار داده اند و بر تعاملات اجتماعی بیشترین تأثیر را داشته و زمینه نظارت همسایه ها را کمتر کرده است.
مطالعه الگوهای همدیدی-دینامیکی و روند تغییرات پوشش برف فراگیر در شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مهم ترین الگوهای همدیدی موجد بارش برف فراگیر در شمال شرق ایران موردبررسی قرار گرفته است. برای این منظور داده های کد هوای حاضر و عمق برف ایستگاه های سینوپتیک شمال شرق کشور طی دوره آماری 1371-1400، برای ماه های مهر تا اسفند، از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. جهت بررسی بارش های برف فراگیر، روزهایی که بیش از 70 درصد منطقه موردمطالعه هم زمان شاهد ریزش برف بود، به عنوان یک روز فراگیر استخراج شدند. به منظور انجام تحلیل های همدیدی-دینامیکی در مورد بارش های برف فراگیر در شمال شرقی ایران، از روش طبقه بندی با استفاده از تحلیل خوشه ای استفاده شد و نقشه های روزهای نماینده از جمله دمای جو، شار رطوبت، ارتفاع ژئوپتانسیل، تاوایی، جبهه زایی، جت استریم، شاخص امگا و داده های باد مداری و نصف النهاری ترسیم شد. تحلیل روند نیز با استفاده آزمون من کندال انجام شد. نتایج نشان داد که 3 الگوی پرفشار سیبری و مرکز اروپا_کم فشار شرق ایران، پرفشار غرب ایران_کم فشار سودان، پرفشار مرکز اروپا_کم فشار شرق ایران و افغانستان به بهترین نحو بارش های برف فراگیر در منطقه موردمطالعه را توجیه می نمایند. در تمامی الگوها در تراز میانی جو شدت یافتن جریان های نصف النهاری بادهای غربی همراه با تشکیل مراکز پرفشار و کم فشار موجب ایجاد بلاکینگ در مسیر جریانات غربی شده و شرایط را برای صعود هوا فراهم کرده است . تمرکز میدان امگای منفی و فرارفت تاوایی نسبی مثبت به همراه قرار گرفتن منطقه شمال شرق ایران در نیمه چپ خروجی رودباد جنب حاره، موجب ناپایداری های شدید و بارش برف فراگیر در منطقه شده است. همچنین نتایج نشان داد که علیرغ م ع دم وج ود رون د در تعداد روزهای فراگیر برف در شمال شرق ایران، تعداد روزهای برف فراگیر در طول زمان روندی کاهشی داشته است.
پیشران های اثرگذار بر خودسازمان دهی روستاییان و بهبود معیشت پایدار روستایی شهرستان آشتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودسازمان دهی روستاییان به عنوان یک فرایند مشارکتی، نقشی بنیادین در ارتقای معیشت پایدار در مناطق روستایی ایفا می کند. این مطالعه باهدف شناسایی پیشرانهای اثرگذار بر خودسازمان دهی روستاییان و بهبود معیشت پایدار روستایی در شهرستان آشتیان انجام شد. این پژوهش کیفی با رویکرد تحلیلی اکتشافی و از طریق پرسش نامه نیمه ساختارمند و مصاحبه با 30 نفر از خبرگان در زمینه موضوع موردمطالعه انجام شد. داده های کیفی گرد آوری شده با استفاده از روش دلفی و نرم افزار میک مک برای شناسایی روابط و الگوهای میان مفاهیم تجزیه وتحلیل شد. یافته ها آشکار نمود شیوه پراکندگی عوامل و متغیرهای اثرگذار بر بهبود معیشت پایدار روستایی در ناحیه موردمطالعه به صورت ناپایدار بوده است. همچنین از میان 24 عامل اولیه تأثیرگذار، تعداد 10 عامل که دارای بالاترین امتیاز بودند به مثابه پیشران های بنیادین اثرگذار بر روند آتی خودسازمان دهی روستاییان در راستای معیشت پایدار روستایی شناسایی شد. پیشران های نوآوری خواهی و خلاقیت روستاییان در زمینه فعالیت های کشاورزی و غیرکشاورزی، مهارت و تجربه روستاییان در راستای فعالیت در گروه ها، انجمن ها و برپایی تشکل های محلی به مثابه عامل فردی؛ افزایش روحیه کارآفرینی، راه اندازی و ترویج کسب وکارهای نوین محلی به عنوان عامل روان شناختی؛ افزایش مشارکت، همکاری و احساس مسئولیت در انجام فعالیت های کشاورزی و غیرکشاورزی به عنوان عامل اجتماعی؛ توانمندسازی روستاییان و افزایش آگاهی و مهارت های اجتماعی و اقتصادی آن ها، بهره گیری از فناوری های نوین IT و ICT در فرایند توانمندسازی ساختاری روستاییان در راستای خودسازمان دهی به مثابه عامل آموزش و توانمندسازی؛ دسترسی به منابع مالی گوناگون و مطمئن برای بهره گیری در فعالیت های کشاورزی و غیرکشاورزی به مثابه عامل اقتصادی؛ واگذاری اختیار به روستاییان در راستای برنامه ریزی محلی و تمرکززدایی به عنوان عامل برنامه ریزی و مدیریت و سرانجام پیشرانهای حمایت از ایجاد و توسعه کسب وکارهای محلی و تنوع بخشی به فعالیت های کشاورزی و غیر کشاورزی روستاییان و همچنین افزایش سرمایه گذاری در فرایند کسب وکارهای نوآورانه در روستا به مثابه عامل حمایت اجتماعی- اقتصادی تعیین شد.
بررسی سیر تحول گفتمان و توسعه علمی در گذر دولت های جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شکل جدیدی از نگرش به علم و فناوری در ایران شکل گرفت. این گفتمان علمی تحت تأثیر مستقیم انقلاب اسلامی و اعتقادات اسلامی بود و ارزش ها و اهداف جدیدی را برای توسعه علم و فناوری تدوین کرد. بعد از انقلاب، ازآنجایی که دولتمردان علم و فناوری را یکی از عوامل کلیدی توسعه و تعالی جامعه می دانستند، سیاست ها و برنامه ریزی های علمی را به منظور تحقق اهداف انقلابی و اسلامی شکل دادند. این نگرش به علم و فناوری در ایران در آن دوره، تأثیر قابل توجهی بر توسعه علمی و فناورانه کشور داشت. باتوجه به این موضوع که جمهوری اسلامی ایران بعد از سال 1357 سکاندار رهبری علمی در منطقه بوده است لازم و ضروری است تا در این پژوهش به بررسی گفتمان علمی انقلاب اسلامی ایران و نقش آن در توسعه قدرت علمی در دولت های بعد از انقلاب پرداخته شود. در راستای دستیابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و از آمارهای معتبر در منابع داخلی و خارجی بهره گرفته شد. یافته های تحقیق نشان داد که نوع گفتمان در دولت های مختلف شامل تمرکز بر صنعتی شدن از طریق جایگزینی واردات و منابع سرمایه بر (1360-1368)، نوسازی و نهادگرایی و تمرکز بر فناوری های پیشرفته (1368-1376)، تمرکز بر فناوری های پیشرفته، نوآوری و توسعه صادرات و عدالت اجتماعی عمدتاً با تکیه بر صنایع دانش بر (1376-1384)، تمرکز بر انتقال صنعت به سمت نوآوری دانش مبتنی بر اقتصاد (1384-1392) و تأکید بر افزایش همکاری های بین المللی با تأکید بر هویت و عقلانیت در تدوین و اجرا (1392-1400) بود. نتایج تحقیق نشان می دهد که در هر دوره می توان به اقداماتی همچون توسعه آموزش عالی و پژوهش های علمی، تأسیس دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، ایجاد شبکه های علمی داخلی و بین المللی اشاره کرد. این اقدامات همراه با دلایل سیاسی و ایدئولوژیک، پیشرفت های مهمی در علم و فناوری ایران را به همراه داشت.
بررسی عوامل موثر بر نقش آفرینی بناهای تاریخی در گردشگری شهری با رویکرد آینده پژوهی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اماکن تاریخی از مهم ترین فضاهای شهری محسوب می شوند که می توانند در تقویت گردشگری شهری نقش مهمی را ایفا نمایند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر نقش آفرینی ابنای تاریخی در گردشگری شهری می باشد. روش بررسی: برای جمع آوری داده ها از منابع کتابخانه ای به جهت نگارش مقدمه و مصاحبه نیمه ساختاریافته در دو مرحله برای دستیابی به شاخص های تحقیق بهره گرفته شد. در مصاحبه اول از متخصصین معرفی بازیگران اصلی و اهداف مهم مرتبط با هدف تحقیق درخواست گردید و در مرحله بعدی پس از تشکیل ماتریس بازیگر-بازیگر و ماتریس بازیگر-هدف آن ها را در اختیار متخصصین قرار داده و درخواست شد طبق راهنما ماتریس های مذکور را تکمیل نمایند. بعد از جمع آوری داده های مرتبط با بازیگران و اهداف تاثیرگذار بر هدف تحقیق، ماتریس های بازیگر-بازیگر و بازیگر-هدف تشکیل شده و سپس در قالب ورد در اختیار متخصصین قرار داده شد و از آن ها درخواست گردید ابندا تاثیرات بازیگران بر روی یکدیگر را با شماره های 0،1،2،3،4 مشخص نمایند که در آن عدد 0 عدم تاثیر و عدد 4 بیشترین تاثیرگذاری را دارد و سپس میزان موافقت و مخالفت بازیگران با اهداف را از طریق شماره های 0،1،2،3،4، 1-،2-،3-،4- آشکار سازند که در آن عدد 0 بدون نظر، عدد4 بیشترین موافقت و عدد 4- بیشترین مخالفت را نشان می دهد. بعد از وارد کردن نظرات متخصصین در نرم افزار مکتور تحلیل های مرتبط با موضوعات مورد نظر همچون تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین بازیگران و سایر موارد مورد نیاز انجام گرفت و نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر مورد استفاده گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اداره میراث فرهنگی و گردشگری و شوراهای اسلامی شهر تاثیرگذارترین و رقابت پذیرترین بازیگران و کارشناسان گردشگری و شرکت های گردشگری و خدمات مسافری تاثیرپذیرترین بازیگران شناخته شدند. همچنین نصب بنرهای تبلیغاتی ابنای تاریخی در سطح شهر مهم ترین هدف از جانب بازیگران معرفی گردیدند. به طور کلی میتوان بیان کرد که تصمیمات گرفته شده در اداره میراث فرهنگی و گردشگری، شوراهای اسلامی شهر و شهرداری ها بیشترین تاثیر را بر فرآیند برنامه ریزی جهت نقش آفرینی بهتر ابنا و اماکن تاریخی در گردشگری شهری و همچنین عملکرد سایر بازیگران مرتبط با فرآیند مذکور دارد.
بررسی تطبیقی زیبایی شناسی بصری فضای شهری در محلات گلستان و مرادآب از شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی در زمره متعالی ترین نیازهای بشری است. انسان از زمانی که به ساخت شهرها مبادرت ورزیده، به حس زیبایی شناسی توجه داشته است. هدف این پژوهش ارزیابی مقایسه ای دو محله گلستان و مرادآب به عنوان دو محله مشهور برخوردارترین و نابرخوردارترین محلات از شهر کرج، به لحاظ شاخص های زیبایی شناسی فضای شهری است. روش تحقیق توصیفی_ تحلیلی بوده و گردآوری داده ها در خصوص 14 مؤلفه برگزیده مربوط به زیبایی شناسی محیط شهری، با روش مشاهده مستقیم و استفاده از ابراز سیاهه ارزیابی صورت گرفته است. برای تحلیل و مقایسه سطح زیبایی شناسی دو محله، پارامترهای آمار توصیفی به کار گرفته شده و برای تحلیل نابرابری های فضایی به ترسیم نقشه های پهنه بندی در سیستم اطلاعات جغرافیایی و محاسبات و تحلیل بر روی جداول توصیفی مربوط، مبادرت گردیده است. با توجه به ارزیابی شاخص ها در دامنه امتیازات 10-1 و قائل شدن امتیاز بالاتر به سطح بالاتر از زیبایی شناسی، یافته ها نشان دادند که رقم میانگین کل شاخص ها در محله گلستان 6/31 و در محله مرادآب 2/57 است. همچنین در محله گلستان رقم میانه 6/43 و رقم چارک اول 4 است درحالی که در محله مرادآب این ارقام به ترتیب 1/78 و 1 هستند. تحلیل فضایی نقشه پهنه بندی نشان داد که در محله گلستان در مجموع شاخص ها، پهنه هایی که به لحاظ زیبایی شناسی در سطوح «بسیار پایین» و «پایین» قرار داشته باشند وجود ندارد حال آنکه در محله مرداب، هیچ پهنه ای در سطوح «بالا» و «متوسط بالا» قرار ندارد، می توان نتیجه گرفت که محله گلستان در سطح بالایی از نظر شاخص های زیباشناسی قرار داشته و نابرابری فضایی زیادی در درون و میان دو محله مطالعه شده، وجود دارد.
ارزیابی عوامل موثر بر رضایتمندی گردشگران غیربومی در تفرجگاه عون بن علی شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ایجاد جامعه ای سالم برای تداوم توسعه نیاز به ایجاد، توسعه و نگهداری تفرجگاه ها و مناطق توریستی جهت جوابگوئی به تقاضای روزافزون انسان ها دارد. تفرجگاه عون بن علی تبریز یکی از مناطق گردشگری مهم شهر تبریز می باشد. هدف این تحقیق شناخت و ارزیابی عوامل موثر بر رضایت گردشگران غیر بومی از این تفرجگاه می باشد.روش بررسی: جمعیت آماری پژوهش را گردشگران غیربومی که از تفرجگاه عون بن علی بازدید نموده اند، تشکیل و حجم نمونه غیرتصادفی با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر محاسبه شد و در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از SPSS 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس تحلیل عاملی متغیرهای مستقل به 4 فاکتور (نظارت اجتماعی، امنیت تفرجگاه، خوانایی مسیر، کیفیت دسترسی ها) و متغیر وابسته به 3 فاکتور (امکانات پیک نیک، کیفیت مبلمان و امکانات ورزشی تفرجگاه) دسته بندی شدند. هم چنین نتیجه تحلیل رگرسیونی نشان داد که فاکتورهای امنیت تفرجگاه و کیفیت دسترسی ها بطور معنی داری قادر به پیش بینی 40 درصد از میزان رضایتمندی گردشگران از تفرجگاه بودند که در این میان کیفیت دسترسی ها بیشترین تأثیر (0.50) را در میزان رضایتمندی داشت. نتایج حاصل از آنالیز وضعیت سنی گردشگران در تفرجگاه عون بن علی نشان داد که اکثر گردشگران پاسخ دهنده جوان هستند. بنابراین، باید برنامه ریزی ها بیشتر در راستای برآوردن نیازهای گردشگری این گروه سنی و سلایق این افراد به همراه توان و پتانسیل محیطی منطقه گردشگری باشد چرا که در هر دوره سنی، خصوصیات فردی و اجتماعی شخص، نیازهای فراغتی خاصی را بیان می دارد بطوری که بین نیازهای فراغتی جوانان و کهنسالان تفاوت های آشکاری وجود دارد. شناخت عوامل مؤثر بر رضایتمندی گردشگران غیربومی به طراحان و مدیران تفرجگاه اطلاعات مفیدی جهت برنامه ریزی مکان های تفرجی جدید ارائه می دهد.
ارزیابی مدل های جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان در تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش (مطالعه موردی: حوضه تجن، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
133 - 154
حوزههای تخصصی:
تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از یادگیری ماشین ابزاری مفید برای مدیریت زمین در مناطق مستعد به این پدیده است. هدف این مطالعه، تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش در حوضه تجن با یادگیری ماشین است. بدین منظور 21 عامل مؤثر در وقوع زمین لغزش در چهار طبقه عوامل زمین شناسی، اقلیمی و محیطی، توپوگرافی و هیدرولوژیکی شناسایی و رستر آنها در نرم افزارهای ENVI 5.6، SAGA GIS و ArcGIS تهیه شد. با بازدیدهای میدانی موقعیت 155 زمین لغزش ثبت و در ArcGIS به لایه نقطه ای تبدیل شدند. کلیه عوامل با فرمت ASCII و لایه نقطه ای (لایه آموزشی) وارد نرم افزار R شدند. برای آموزش مدل های ماشین بردار پشتیبان (SVM) و جنگل تصادفی (RF)، 70 درصد از داده ها (109 واقعه) و برای آزمون 30 درصد (46 واقعه) استفاده شد. ارزیابی مدل RF با منحنی ROC نشان داد که نمره های 972/0 و 949/0 در مراحل آموزش و آزمون را کسب کرده است. اطلاعات مدل RF نشان می دهد که مؤثرترین عوامل شامل جهت شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، درجه شیب و شاخص موقعیت توپوگرافی هستند. نتایج مدل SVM نشان داد که پتانسیل طبقه حساسیت زیاد در حوضه بیشتر از RF است و نمرات AUC به ترتیب 906/0 و 831/0 به دست آمد. نتایج مدل SVM نشان داد که پتانسیل طبقه حساسیت زیاد در حوضه نسبت به پیش بینی مدل RF بیشتر شده است. مؤثرترین عوامل در مدل SVM شامل طبقات ارتفاعی، بارندگی، جهت شیب، فاصله از آبراهه و فاصله از جاده می باشند. مدل SVM در مقایسه با مدل RF عملکردی ضعیفی در پیش بینی نقشه حساسیت زمین لغزش دارد. نتایج دسته بندی سطح خطر در مدل RF، بترتیب خیلی زیاد (19/10%)، زیاد (17/4%)، متوسط (76/10%)، کم (62/15%) و خیلی کم (26/59%) از مساحت حوضه است. در مدل SVM نیز بترتیب سهم طبقات خیلی زیاد 51/5%، زیاد 58/15%، متوسط 33/5%، کم 47/4% و خیلی کم 09/69% محاسبه شده است.
مقایسه تغییرات زمانی مؤلفه های رژیم جریان در دو رودخانه طبیعی و تحت تأثیر احداث سد در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
155 - 137
حوزههای تخصصی:
رژیم جریان رودخانه می تواند تحت تاثیر عوامل محتلف اقلیمی و انسانی (تغییر کاربری اراضی، احداث سد، انحراف و برداشت جریان) تغییر نماید و باعث تغییر میزان آب قابل برداشت و تغییر الگوی تخصیص جریان های محیط زیستی می شود. در این پژوهش تغییرات مولفه های رژیم جریان در دو رودخانه طبیعی و تحت تاثیر احداث سد در استان اردبیل مورد مقایسه قرار گرفته است. در این تحقیق برای تهیه نمودارهای مختلف، تعیین نقاط تغییر و روندهای زمانی معنی دار مربوط به آماره های جریان بالا، جریان پایین و یا جریان پایه از از برنامه نویسی R استفاده شده است. بر اساس نتایج در هر دو رودخانه با جریان طبیعی و تنظیمی، نقاط تغییر در هر سه مولفه جریان بالا (حداکثر سالانه، Q10 و Q25)، جریان پایین و دبی پایه اتفاق افتاده است، در حالی که در رودخانه تنظیمی این تغییرات بعد از احداث سد بیش تر بوده است. تغییر مقادیر مولفه های جریان نشان داد که در رودخانه طبیعی خیاوچای جریان حداکثر و دبی های بالا فاقد روند معنی دار بوده است. این در حالی است که در رودخانه تنظیم شده بالخلوچای، همه مولفه های جریان روند کاهشی معنی دار را نشان دادند. مقایسه منحنی تداوم جریان و نمودارهای ویولونی دو رودخانه نشان داد که در رودخانه تحت تاثیر احداث سد، مقادیر دبی های کمینه و جریان پایه دچار کاهش شدید معنی دار شده اند و توزیع مقادیر دبی ماهانه تحت تاثیر اثر تنظیمی است. به عنوان نتیجه گیری، ارزیابی جامع تغییر رژیم رودخانه و مولفه های جریان امکان پیش بینی روند تغییرات و مدیریت آب از نظر تخصیص جریان محیط زیستی را فراهم خواهد نمود.
ارزیابی نقش پارامترهای ساختاری در شناسایی منابع آب کارستی؛ مطالعه موردی: پهنه ساختاری کپه داغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
16 - 1
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت زمین شناسی و ساختاری پهنه ساختاری کپه داغ برای ایجاد پدیده کارست مورد شناسایی قرار گرفت. با استفاده از رقومی سازی نقشه های زمین شناسی گسل های اصلی منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند. وضعیت سازند های آهکی، طول، تعداد و تراکم گسل ها و شکستگی ها مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به وجود شکستگی های بسیار در محدوده و پیچیدگی تحلیل آن ها، روش آنالیز بعد فرکتالی برای تهیه نقشه تراکم شکستگی ها به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بین شاخص تعداد چشمه ها و فاصله از گسل ها ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد، به گونه ای که بیش ترین تعداد چشمه های مورد بررسی در مجاورت خطوط گسلی قرار دارند، اما میزان آبدهی چشمه ارتباطی با فاصله با گسل ندارد و بیش تر به سازندهای زمین شناسی ارتباط دارد. بخش هایی از پهنه ساختاری مورد مطالعه که دارای بیش ترین تراکم گسل ها و شکستگی ها در سازندهای کربناته ضخیم لایه هستند، بیش ترین پتانسیل آب های زیرزمینی کارستی در منطقه را دارند. در پهنه ساختاری کپه داغ حوضه های مزدوران و تیرگان بیش ترین ذخیره آب های زیر زمینی را دارند و پس از آن به ترتیب حوضه های آبریز دره گز، قوچان، کارده و قوزقان چای بیش ترین ذخیره را دارند. لذا این مطالعه می تواند مقدمه ای برای دستیابی به منابع آبی جدید در منطقه باشد.
تهیه نقشه مدیریت سیلاب با استفاده از الگوریتم نوین جنگل تصادفی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، نمونه موردی: محور کندوان - چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
33 - 17
حوزههای تخصصی:
در طی سال های اخیر محور کندوان - چالوس در شمال کشور (در استان مازندران ) سیلاب های متعدد مخاطره آمیز رخ داده است. ویژگی های زمین شناسی و توپوگرافی، شرایط بارندگی و دخالت انسانها، محور کندوان -چالوس را برای پتانسیل خطر وقوع سیل مستعد کرده است. علاوه بر نقش عوامل طبیعی؛ عدم لایروبی، نبود آبخیزداری مناسب و دخالتهای غیر اصولی انسانی منجر به تشدید مخاطرات سیلاب در منطقه مورد تحقیق شده است. بررسی و تهیه نقشه های مدیریت سیلاب, با تکیه بر اصول کارشناسی یکی از ضروریات اساسی در مدیریت بحران سیل این منطقه محسوب می باشد. هدف از این پژوهش، پهنه بندی مناطق مستعد سیل و تعیین اولویت عوامل مؤثر در وقوع آن با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی در محور کندوان چالوس است. بدین منظور ۹ شاخص کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، شیب، ارتفاع، عدم رعایت حریم رودخانه، دبی رودخانه، شبکه آبراهه، بارش، و عدم لایروبی رودخانه انتخاب شدند. پس از تعیین عامل تورم واریانس و ضریب تحمل، در مرحله بعد با واردکردن داده های مربوط به عوامل مؤثر به نرم افزار ARC/MAP10.2، مدل سازی گردید. سپس با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی انجام و نقش عوامل مؤثر در وقوع سیلاب در منطقه تعیین شد. در نهایت نقشه پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در سه پهنه خیلی خطرناک ، با خطر متوسط و کم خطر در محیط ARC/MAP10.2 تهیه شد. نتایج نشان می دهد بر اساس نقشه پتانسیل وقوع سیل، خطر وقوع سیلاب منطقه در حدود۲۶۱.۴۳ کیلومترمربع منطقه جزء مناطق کم خطر ۱۵۱.۱ کیلومترمربع جزء مناطق با خطر متوسط و در حدود ۱۱۸.۳کیلومترمربع جزء مناطق پرخطر محسوب می شوند.
شناسایی پهنه های سیل گیر رودخانه سفیدرود با مقایسه مدل هیدرولیکی مبتنی بر مدل های رقومی ارتفاعی سنجش از دوری و شواهد ژئومورفولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
80 - 58
حوزههای تخصصی:
روش های متعددی برای تعیین پهنه های سیل گیر وجود دارند که از آن جمله می توان روش های هیدرولیکی و ژئومورفولوژیکی را نام برد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی روش های بهینه تعیین پهنه های سیل گیر در نواحی فاقد داده های نقشه برداری شده، سه بازه 25 کیلومتری مجزا از رودخانه سفیدرود به نام های یساول در استان کردستان، گیلوان در استان زنجان و آستانه در استان گیلان را با استفاده از روش های هیدرولیکی و ژئومورفولوژیکی مورد مطالعه قرار داده است. روش هیدرولیکی با مبنا قرار دادن نقشه توپوگرافی با مقیاس 1000/1 و دو DEM سنجش از دوری رایگان SRTM (30 متر) و ALOS PALSAR (12.5 متر) در نرم افزار HEC RAS انجام شد. شناسایی ژئومورفولوژیکی پهنه های سیلابی نیز با اتکا بر عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای قدیم و جدید، بازدیدهای میدانی و آثار سیلاب های گذشته انجام شد. نتایج حاصل مؤید آن است که در نواحی کوهستانی در صورت عدم وجود داده های با قدرت تفکیک مکانی بالا، استفاده از DEM های 30 متر SRTM و 12.5 متر ALOS PALSAR دقت قابل قبولی در تعیین پهنه های سیل گیر دارد؛ به شرطی که نتایج مدل سازی با استناد به نظرات کارشناسی و بازدیدهای میدانی تدقیق و اصلاح گردد. مقایسه DEM های 30 متر SRTM و 12.5 متر ALOS PALSAR نشان می-دهد که در نواحی کوهستانی و تپه ماهوری هر دو DEM نتایج نسبتاً یکسانی را به دست داده اند اما DEM 30 متر SRTM به ویژه در دوره بازگشت های میان مدت و بلندمدت نتایج مطلوب تری را دارا می-باشد. در نواحی دشتی و جلگه ای استفاده از روش-های ژئومورفولوژیکی در تعیین پهنه های سیلابی دقت بالاتری دارد.
پهنه بندی تغییرات زمانی و مکانی بستر رودخانه با استفاده از تصاویر ماهواره ای در محیط نرم افزار Arc/Map؛ نمونه موردی: رودخانه بهمنشیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
103 - 81
حوزههای تخصصی:
شناخت روند تغییرات و جابه جایی رودخانه در دهه های گذشته، جهت برنامه ریزی های آینده ضرروی است. با استفاده از امکانات سنجش از دوررودخانه، تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی با حداقل هزینه کرد و در کمترین زمان ممکن می توان به این اهداف رسید. هدف از این پژوهش پهنه بندی تغییرات زمانی و مکانی بستر رودخانه با استفاده از تصاویر ماهواره ای در محیط نرم افزار Arc/Map می باشد. برای بررسی و پایش تغییرات زمانی و مکانی رودخانه بهمنشیر از تصاویر ماهواره ای لندست سال های ۱۹۷۳، ۱۹۸۶و 1999، ۲۰۱۲ و 2024 استفاده شده است. رودخانه به شش بازه مختلف تقسیم و پهنه بندی تغییرات در هفت کلاس رسوب زیاد، رسوب متوسط، رسوب کم، پایدار، فرسایش کم، فرسایش متوسط و فرسایش زیاد صورت گرفت. نتایج نشان داد در تمامی دوره ها به جز بازه زمانی ۲۰۱۲-۱۹۹۹ میزان رسوبگذاری بر میزان فرسایش برتری داشته است. در تمامی دوره ها به جز بازه زمانی ۲۰۱۲-۱۹۹۹ میزان رسوبگذاری بر میزان فرسایش برتری داشته است. بیشترین تغییرات در بازه اول در مقطع زمانی 2012-1999، در بازه دوم، چهارم و پنجم در مقطع زمانی ۱۹۸۶-۱۹۷۳، بازه سوم و پنجم در مقطع زمانی ۲۰۲۴-۲۰۱۲ رخ داده است. با توجه به اینکه در تمامی دوره های زمانی به جز دوره 2012-1999 مورد مطالعه رسوبگذاری بر فرسایش برتری داشته است بدین ترتیب تنها در بازه اول فرسایش بیشتر رسوبگذاری رخ داده است.
پیش نگری دمای بیشینه دوره های آتی در شمال غرب ایران براساس برون داد مدل های اقلیمی CMIP6(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های پیش روی بشر، مسأله تغییر اقلیم و چگونگی رویارویی با مخاطرات ناشی از آن است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی دمای حداکثر شمال غرب ایران بر اساس مدل های اقلیمی CMIP6 بود. بدین منظور داده های متغیر دمای حداکثر 12 ایستگاه منتخب شمال غرب ایران طی دوره آماری 2014-1985 از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید و پس از روندیابی با بهره گیری از آزمون من- کندال، تحت دو سناریوی متوسط (SSP 2-4.5) و بدبینانه (SSP 5-8.5) مدل های CanEsm5، MPI-ESMI-2HR، در نرم افزار SDSM6.1 شبیه سازی و برای 30 سال آتی پیش بینی گردید. جهت ارزیابی عملکرد مدل های CMIP6 و مقایسه مقادیر پایه و پیش بینی شده، از 3 سنجه آماری شامل: میانگین مربعات خطا (MSE)، ریشه میانگین مربع خطا (RMSE) و میانگین خطای مطلق (MAE) بهره گرفته شد. نتایج حاصل از روندیابی به روش من- کندال حاکی از روند صعودی معنادار در سطح اطمینان 99% در همه ایستگاه ها به جز ایستگاه تکاب بود که روند صعودی دما در آن معنادار نبود. نتایج مدل سازی دمای حداکثر نشان داد که مدل CanESM5 در مقایسه با مدل MPI-ESMI-2HR در پیش بینی دمای حداکثر خطای کمتر و دقت بیشتری دارد. طبق پیش نگری انجام شده بر اساس سناریوهای دو مدل، طی دهه های آتی در همه ایستگاه ها و در کل ماه های سال افزایش دما تجربه خواهد شد که میزان این افزایش تحت سناریوی بدبینانه (SSP 5.8.5) بیشتر بود. در مجموع طبق یافته های پژوهش حاضر، بالاترین درصد افزایش دما در همه ایستگاه ها در ماه های سرد سال و اغلب در اواخر پاییز و زمستان رخ خواهد داد. بر اساس نتایج، دمای بیشینه در همه ایستگاه ها 2/0 الی 2 درجه سلسیوس افزایش خواهد داشت. ایستگاه های تکاب، ارومیه و مراغه با 12 الی 13 درصد افزایش، ماکو و جلفا با 6% افزایش به ترتیب بیشترین و کمترین میزان افزایش دمای بیشینه را در مقایسه با سایر ایستگاه ها تجربه خواهند کرد.
اثر بلایای طبیعی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
89 - 104
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، افزایش چشمگیر در دفعات و شدت بروز بلایای طبیعی منجر به از بین رفتن سرمایه کشورها و جان سپردن انسانها شده است. شواهد نشان می دهد که رشد اقتصادی کشورها متاثر از بلایای طبیعی می باشد و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته به بلایای طبیعی بیشتر حساس است. بنابراین در این مطالعه با استفاده از رهیافت خود رگرسیون با وقفه های گسترده پنلی (Panel ARDL) تاثیر بلایای طبیعی بر رشد اقتصادی در ۶ کشور آسیایی که بالاترین میزان مرگ و میر ناشی از بلایای طبیعی را داشته اند طی سال های ۲۰۲۰-۲۰۰۱ بررسی شد. کشورهای مورد بررسی شامل کشورهای ایران، اندونزی، بنگلادش، پاکستان، فیلیپین و هند می باشند. همچنین تاثیر متغیرهای جمعیت فعال، سرمایه گذاری خارجی، شاخص توسعه انسانی، اندازه دولت و شاخص پیچیدگی اقتصادی نیز بر رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که بلایای طبیعی در کوتاه مدت و بلندمدت اثر منفی و معنی داری بر رشد اقتصادی کشورهای مورد بررسی داشته است. همچنین متغیر اندازه دولت نیز تاثیر منفی بر رشد اقتصادی کشورها را نشان داد. از طرفی متغیرهای جمعیت فعال، سرمایه گذاری خارجی، شاخص توسعه انسانی و پیچیدگی اقتصادی اثر مثبت و معنی داری بر تولید ناخالص داخلی دارند.
تحلیل تغییرات پوشش زمین در اثر آتش سوزی جنگل های زاگرس با استفاده از ماشین بردار پشتیبانی (SVM) و تاثیر آن بر دمای سطح زمین (LST) و شاخص های طیفی NDWI، NDSI، NDVI و MIDII (منطقه مورد مطالعه: جنگل های کوه خائیز گچساران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
17 - 36
حوزههای تخصصی:
دمای سطح زمین (LST) اطلاعات مهمی را در مورد فرایندهای تبادل انرژی متاثر از کاربری و پوشش زمین فراهم می نماید. بنابراین هدف از این تحقیق، ارزیابی الگوهای LST طی یک دوره زمانی آتش سوزی جنگل های کوه خائیز در منطقه گچساران بوده است. منطقه مورد مطالعه از وسعتی معادل 56/68 کیلومتر مربع برخوردار بوده است. در تاریخ 2 خرداد 1399 حریقی در این منطقه رخ داده و تا 12 خرداد ادامه داشته است. برای این بازه زمانی با استفاده از ماشین بردار پشتیبانی (SVM)، نقشه کاربری زمین (LULC) ترسیم شد. نتایج نشان داد که از پهنه جنگلی که معادل 61/4 کیلومتر مربع بوده تنها 42/0 کیلومتر مربع باقی مانده و بقیه در حریق از بین رفته است. شاخص LST در این بازه زمانی از مقادیر حداقل و حداکثر 1/26 تا 11/53 درجه سلسیوس به 2/33 تا 23/57 درجه سلسیوس رسیده و افزایش 7 درجه ای را در دمای حداقل نشان می دهد. شاخص NDVI نشان از تخریب 65/9 کیلومتر مربع از پوشش گیاهی و جنگل داشته است. نسبت NDSI نیز به میزان 515/0 افزایش یافته است. بین شاخص LST و NDVI همبستگی منفی برقرار بوده و در روز 25 اردیبهشت و 10 خرداد به ترتیب معادل 52/0- و 31/0- بوده است. بیشترین همبستگی مثبت نیز به میزان 59/0 بین LST و NDSI برقرار بوده است. نتایج نشان می دهد که اتش سوزی باعث تخریب 91 درصد پوشش جنگلی منطقه شده و وسعت زمین های بایر را از 86/63 کیلومتر مربع به 07/68 کیلومتر مربع افزایش داده است.
تحلیل ژئومورفولوژیک با استفاده از تئوری گسیختگی سطحی، منطقه مورد مطالعه: کپه داغ مرکزی و شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
181 - 203
حوزههای تخصصی:
منطقه کپه داغ، یک ناحیه فعال تکتونیکی در شمال شرق ایران، چشم اندازی منحصر به فرد برای مطالعه پتانسیل گسیختگی سطحی و فرآیندهای هیدروژئومورفولوژیکی ارائه می دهد. این مطالعه با استفاده از تکنیک های پیشرفته تحلیل ژئومورفومتری به بررسی تعامل پیچیده بین توپوگرافی، تکتونیک و فرآیندهای سطحی در این محیط نیمه خشک می پردازد. با بهره گیری از مدل های رقومی ارتفاعی (DEM) با وضوح بالا، پارامترهای کلیدی ژئومورفومتری از جمله ارتفاع، شیب و جهت شیب را استخراج و تحلیل می کنیم تا ویژگی های توپوگرافی منطقه و پیامدهای آن برای گسیختگی سطحی و مدیریت منابع آب را مشخص کنیم. در این روش شناسی ما به دنبال پردازش DEM، تحلیل های آماری و تکنیک های تجسم سازی با ادغام آنها و استفاده از اسکریپت های پایتون می باشیم. ما از روش های نمونه برداری کاهشی برای پردازش کارآمد مجموعه داده های بزرگ با حفظ یکپارچگی داده ها استفاده می کنیم و معیارهای آماری قوی را برای کمی سازی عدم قطعیت در یافته هایمان به کار می بریم. منطقه مورد مطالعه، با پوشش تقریبی 35,595 کیلومتر مربع، دامنه ارتفاعی 2,608 متری را از 354 تا 2,962 متر بالاتر از سطح دریا نشان می دهد.وجود شیب های بسیار تند (تا 89.60°) نشان دهنده مناطقی با پتانسیل ناپایداری و خطر فرسایش بالا است که احتمالاً با فعالیت تکتونیکی اخیر یا رویدادهای گسیختگی سطحی مرتبط است. جهت شیب غالب به سمت حدود جنوب، بینش هایی درباره کنترل های ساختاری بر توپوگرافی و الگوهای بالقوه گسیختگی سطحی ارائه می دهد. ترکیب تکنیک های پیشرفته ژئوسپیشیال(مکانی-فضایی) با تحلیل ژئومورفولوژیکی، رویکردی نوآورانه برای مطالعه مناطق فعال تکتونیکی ارائه می دهد که کاربردهای بالقوه ای در محیط های مشابه در سراسر جهان دارد. لذا با عنایت به درک صحیح از ژئومورفولوژی و چارچوب های روش شناختی پیشنهاد می شود که با رویکردهای پژوهشی نوین گامی در جهت شناخت سیستمی، برنامه ریزی منطقه ای، کاهش خطر و مدیریت منابع آب در این منطقه پیچیده زمین شناختی و حساس زیست محیطی برداشته شود.
تحلیل نقش کنشگران کلیدی در تحقق الگوی مسکن سالم: مطالعه موردی منطقه سه سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با بحران های بهداشتی اخیر، به ویژه پاندمی کووید-19، اهمیت طراحی مسکن سالم و مقاوم که قادر به مقابله با شرایط اضطراری بهداشتی باشد، بیش ازپیش نمایان شده است. این پژوهش با هدف تحلیل نقش و تأثیرگذاری کنشگران کلیدی در فرآیند تحقق الگوی مسکن سالم در منطقه سه شهر سنندج انجام شده است. روش شناسی تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) طراحی شده است. داده ها ابتدا از طریق تحلیل منابع اسنادی و سپس با به کارگیری تکنیک دلفی و گردآوری نظرات 13 کارشناس محلی به دست آمدند. پس از شناسایی 18 کنشگر کلیدی و تقسیم آن ها به پنج گروه اصلی، ماتریس تحلیل اثرات متقابل برای ارزیابی ارتباطات و تأثیرات بین کنشگران تدوین شد. این ماتریس سپس با استفاده از نرم افزار Ucinet تحلیل شد تا ساختار و دینامیک شبکه کنشگران به دقت بررسی شود. نتایج تحقیق نشان داد که سه گروه کنشگر اصلی شامل «سازندگان»، «شورای اسلامی شهر سنندج» و «مصرف کنندگان» با توجه به نقش محوری و تأثیرگذاری بالای خود، نقش های اساسی در تحقق الگوی مسکن سالم ایفا می کنند. در مقابل، برخی نهادها نظیر «شهرداری» و «وزارت راه و شهرسازی» به عنوان کنشگران فرعی شناسایی شدند که با وجود داشتن نقش های مکمل و نظارتی، از قدرت تصمیم گیری محدودتری برخوردارند. این یافته ها نشان می دهند که تقویت تعاملات میان کنشگران کلیدی و فرعی و همچنین بهره گیری از تجارب موفق بین المللی، می تواند به بهبود فرآیندهای برنامه ریزی و طراحی مسکن منجر شده و به ارتقای ساختار و کارایی شبکه کنشگران در مواجهه با چالش های بهداشتی آینده کمک کند.