نویسنده در این مقاله به چالشهاى موجود میان کارکرد اصلى دانشگاه که تولید معرفت علمى است، با باورها و ارزشهاى برآمده از التزام به مرجعیت دین مىپردازد و تحقیقى پیمایشى را بر اساس نمونهاى از دانشجویان ارائه مىدهد .
رویکرد امام به وحدت حوزه و دانشگاه بیشتر معطوف به پیوند سیاسى و عاطفى بین این دو قشر بود؛ ولى این وحدت آرمانى و سیاسى - اجتماعى نمىتواند بدون توجه به سطوح معرفتى و ساختارى حاصل شود. در این خصوص، برخى از اندیشمندان تحلیلهاى مختلفى ارائه نمودهاند که در مجموع به چهار رویکرد مهم مىتوان اشاره کرد: وحدت معرفتى، وحدت ایدئولوژیک، وحدت ساختارى و وحدت مبتنى بر تقسیم کار. نویسنده، رویکرد اخیر را با تعبیر خاصى مىپذیرد.