در این گفتگو با تأکید بر لزوم تفکیک جنبه تاریخى مسأله رجوع به دین از جنبه کلامى آن، ملاک درستى پذیرش دین را حقانیت آن مى داند، نه صرفاً احساس نیاز به آن. در بخش دیگرى از گفتگو در مورد نسبى گرایى و ارتباط آن با هرمنوتیک سخن رفته و تقدس زدایى از همه فهمهاى دینى را بدترین آفت نسبى گرایى دانسته است و در عین حال اختلاف را در محدوده اختلاف بین «حجتها» که ناشى از اختلاف فهم مجتهدان است مى پذیرد.
به جرأت می وان گفت که هیچ مفهومی در عرصه سیاسی – اجتماعی معاصر به اندازه سنت، سوال برانگیز و پر مناقشه نبوده است. بسیاری با اعتقاد به ضرورت نوگرایی هرگونه بازگشت به سنت را کهنه پرستی و موجب عقب ماندگی و از دست دان فرصت ها می دانند. در طیف افراطی مقابل عده ای دیگر، همه اکنون خود را در گرو سنت دانسته و باز تولید بی چون و چرای آن را رمز رستگاری خود می دانند. اما در این میان متفکران بی طرف سعی کرده اند صرف نظر از گرایش های ارزشی خود سنت را از زاویه ای علمی بکاوند. آنها بر آنند که سنت به عنوان معادلی برای کلمه انگلیسی (tradition) در معانی مختلف و مهم چون "میراث"، "ارث" و "فرهنگ" به کار رفته است.