پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم در روششناسى و معرفتشناسى مردم تحول ایجاد کرد و بهتبع آن انقلابى در هویت فردى و اجتماعى مردم و نظام سیاسى پدید آورد. وحى قرآن هرچند در کاربرد بسیارى از اصطلاحات و عناصر زبانشناختى و فرهنگى و نهادها با نظام دانایى گذشته شباهت داشت، ولى ماهیتاً بهکلى متفاوت بود. پیش از مدرنیته، قرآن بر نقش خرد انسانى به عنوان تنها عامل کسب دانایى و فهم حقیقت تأکید کرده است؛ بنابراین هیچ قضیهاى، از جانب خدا یا خلق، نباید از آزمون عقلانى در پرتو واقعیتها و تجربیات، معاف شود.
فوکویاما در این گفتوگو از کتاب جدید خود بحث مىکند که در آن، تا حدودى، از نظریه قبلى خود درباره «پایان تاریخ» عدول کرده است. اگر دانش ژنتیک کنترل نشود، بشریت در شکل کنونى خود به پایان خواهد رسید و با ظهور انسان نو معلوم نیست که آینده تاریخ چه سرنوشتى خواهد داشت.
در این مقاله با مروری کلی بر مفهوم احیا و احیا گری، دستاورد امام در این خصوص در دو سطح خارجی و داخلی بررسی می شود. به طور خاص، در سطح خارجی به احیای خدا در ساحت خرد ورزی و احیای معنویت در ساحت روابط اجتماعی و در سطح داخلی به بازگشت روح واقعی دین و احیای همراه با نو آوری وجوه سیاسی دین در قالب رهبری انقلاب اسلامی، نظریه پردازی آن و تشکیل نظام جمهوری اسلامی با ارائه فلسفه سیاسی جدید «جمهوری اسلامی» به عنوان تعریفی جدید از مشروعیت و مفاهیم مرتبط حقوق انسانی در ساحت های مختلف آن اشاره خواهد شد. وجه مقبولیت مشروعیت یا قانونی بودن یک نظام مستقر، عدم تحمیل رای به مردم و شرعیت نظارت آن ها بر حکام از جمله حقوق مورد اشاره در این مقاله است و در نهایت، به نقش زمان و مکان در روش اجتهادی امام و مفروضات و دلالت های آن با استناد به آرای ایشان و تفاسیر صاحب نظران به عنوان زمینه دیگر احیا اشاره خواهد شد.