فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
بررسی تطبیقی غدیریه های فارسی و عربی(مطالعه مورد پژوهانه: غدیریه های شهریار و بولس سلامه)
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیّت این واقعه ی مهم دینی و تاریخی غدیر و اهتمام شاعران پارسی و عرب به این قضیه، و نیز با توجه به کثرت آثار شاعران در این موضوع، این مقاله به بررسی تطبیقی غدیریه های دو شاعر معروف ایرانی و عرب، یعنی محمد حسین شهریار و بولس سلامه، و استخراج نقاط تشابه و تفاوت موجود در غدیریه های آنان می پردازد. شباهت این دو شعر از نظرنحوه پردازش موضوع و رویکرد ایشان به این قضیه تاریخی و نگاه ریزبینانه و توصیفات دقیق، و به کار گیری صنایع بیانی و بدیعی، در کنار تفاوتهای منحصر به فرد، از عمده نتایج این تحقیق می باشد. با توجه به اهمیّت این مسأله در تاریخ و ادبیات، شیوه های مختلف پرداختن دو شاعر به این موضوع و مقایسه غدیریه های فارسی و عربی، نیز مورد تحلیل قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی اشعار «آیدا در آینه» و «الزا در آینه» (از احمد شاملو و لویی آراگون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی یکی از حوزه های مطالعاتی است که اخیراً توجّه پژوهشگران را بیش از پیش به خود جلب کرده است. با بررسی تطبیقی آثار، به احساسات، عواطف، اندیشه ها، و دغدغه های مشترک مابین شاعران و نویسندگان در سراسر جهان می توان رسید. با رواج امر ترجمه و رفت و آمد به اروپا، شعر شاعران اروپایی، تأثیر فراوانی بر شعر دوره معاصر ما گذاشت. از جمله این شاعران اروپایی می توان به تی.اس.الیوت، پل الوار، آندره برتون، لویی آراگون و .... اشاره کرد. احمد شاملو، شعر آیدا در آینه خود را تحت تأثیر شعر الیزا در آینه آراگون سروده است. بنابراین، این جستار با تکیه بر منابع کتابخانه ای به روش تحلیلی– توصیفی به تأثیرپذیری شاملو از آراگون و بررسی تصویرهای مجازی در توصیف معشوق در شعر هر دو شاعر، پرداخته شده است. نتیجه آن که: شاملو در سرودنِ آیدا در آینه، به شعر الزا در آینه از آراگون و شاعران دیگر فرانسه نظر دارد و از تصاویر و کلمات و فکر او استفاده می کند، ولی شعر خود را از محدوده خانه و روستا به سوی کوچه، شهر گسترش می دهد و بیشتر از آراگون به درد اجتماعی می پردازد.
توظیف أسطورة العنقاء (قُقنوس) فی قصیدتی «قُقنوس» لنیما یوشیج و«عصرالجلید وبعد الجلید» لخلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ أسطورة طائر العنقاء أو ققنوس من أهمّ الأساطیر الّتی استخدمها الشّعراء المعاصرین فی أشعارهم. ومن أولئک الشّعراء؛ نیما یوشیج رائد الشّعر الحر فی الأدب الفارسی الحدیث، وخلیل حاوی. ونحن نحاول فی هذا المقال أن نجیب على هذا السّؤال: هل الشّاعران نجحا فی توظیف هذه الأسطورة فی قصیدة ققنوس وعصر الجلید وبعد الجلید؟ وبعد دراسة الأسطورة فی القصیدتین المذکورتین سنرى أنّ الشّاعرین وظفا هذه الأسطورة لکی یصوّرا أجواء بیئتهما الاجتماعیّة. کما استخدما کیفیّة مماته وحیاته من جدید تعبیرا لأملهما وأهدافهما السّامیة. وقد تناولت فکرتهما العناصر الموجودة فی الأسطورة بأحسن صورة. أمّا المنهج الّذی انتهجه هذا البحث هو المنهج المقارن الّذی یرکّز علی وجوه الشّبه والخلاف فی استخدام أسطورة العنقاء (ققنوس).
نقد و بررسی تطبیقی تزاحم تصاویر در شعر منوچهری دامغانی و ابن خفاجه اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تزاحم تصاویر»: پدیده ای ادبی و نتیجة کوشش شاعران برای انباشته کردن و در کنار هم چیدن هرچه بیشتر تصویرها و صور خیال در کمترین ابیات است. این پدیده در شعر شاعران اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم نمود بیشتری یافته و به عنوان یکی از عوامل مهم تقلید و عدم نوآوری در شعر شاعران این دوره معرّفی شده است. از میان شاعران این دوره، می توان اشعار منوچهری در ادب فارسی و ابن خفاجه اندلسی در ادبیات عرب را مورد تطبیق و بررسی قرار داد
پژوهش حاضر در پی آن است تا با نگرشی تحلیلی و تطبیقی و با تکیه بر مکتب آمریکاییِ ادبیات تطبیقی، شعر دو شاعر مذکور را بررسی کرده و مظاهر و عوامل تزاحم تصاویر موجود در شعر ایشان را استخراج نماید. نت ایج پژوهش، نشان می دهد که مقولة تزاحم تصاویر در هر دو وجه آن؛ یعنی «تزاحم تصویر با تصویر» و «تصویر با موضوع» ناشی از عواملی چون ضعف محور عمودی، صبغة اشرافیّت، تصویرگرا بودن شاعر، عدم آگاهی شاعر به موضوع وصف خود، عدم تناسب میان تصویر با زمینه های موضوعی و عاطفی است.
عناصر تراژیک در داستان های سیاوش و فرودِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تراژدی در شکل اصیل یونانی خود، به صورت نمایش روی صحنه اجرا می شد. ارسطو از نخستین کسانی بود که درباره ی تراژدی در کتاب "فن شعر" بحث کرد و آن را از انواع شعر دانست به شکلی که تقلید کردارهای مردم باشد و آن ها را از آنچه هستند برتر نشان بدهد؛ همچنین ارسطو درباره ی ویژگی های صحنه و بازیگران تراژدی، توضیحات کاملی را ارائه داد. در روم باستان تراژدی هایی خلق شد که صرفا برای اجرا روی صحنه نوشته نشده بود. در دوران قرون وسطی و رنسانس، عنصر نمایشی بودن، به عنوان اصلی ترین عنصر در بررسی آثار تراژیک به حساب نمی آمد. تا جایی که در دوران معاصر ویژگی های تراژدی در رمان ها و منظومه های شعر نیز قابل بررسی است. شاهنامه ی فردوسی به عنوان یک اثر منظوم حماسی دارای داستان هایی است که می توان تحت عنوان تراژدی از آن ها یاد کرد. داستان هایی که قهرمانانی دارد، به فاجعه ختم می شود، ذهن انسان را درگیر موضوع فلسفه ی زندگی می کند، رقت قلب می آورد و باعث پالایش روح می شود. مولفان برآنند تا به جستجوی عناصر کلیدی تراژدی یونانی در دو داستان تراژیک شاهنامه ی فردوسی، سیاوش و فرود، بپردازند. نتایج تحقیق نشان می دهد که این دو داستان نمی توانند مصداق کامل تراژدی یونانی باشند و در این راستا مهم ترین وجه افتراق، شکل روایی شاهنامه است که با شکل نمایشی تراژدی یونانی هماهنگ نیست، اما به لحاظ ویژگی های محتوایی، این دو داستان در بسیاری از موارد با عناصر کلیدی تراژدی، در نوع یونانی خود، همپوشانی دارند؛از این رو میتوان این دو داستان را تراژدی دانست. واژه های کلیدی:شاهنامه فردوسی،ادبیات تطبیقی
شیخ صنعان و ملا قربانعلی
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۹
حوزههای تخصصی:
عشق و مستی در شعر ابن فارض و حافظ
حوزههای تخصصی:
ابن فارض و حافظ در فرهنگ مصر و ایران جایگاهی مشابه دارند. ویژگی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی روزگارشان همانند بوده است. هر دو به مشرب عشق ومستی و نیز اندیشه های وحدت ِوجودی ابن عربی متمایل بودند. در نقد فرد و اجتماع کوشیده و شیوه ای ملامتی داشته اند و.... این همدلی ها، همزبانی حافظ با ابن فارض را در ابعاد فکری-ادبی به دنبال داشته است.
ازجمله، چنان که از قراین برمی آید ابن فارض و حافظ، جهان بینی، عرفان و سلوک اجتماعی و فردی خود را بر شالوده ی عشق بنانهاده و از شُرب مدام سخن گفته اند به گونه ای که در باور آن ها عشق– عموماً یا خصوصاً- مهم ترین موضوع هستی شناسی، مبدأ و معادشناسی، انسان شناسی و بزرگ ترین انگیزه برای تعالی آدمی است. در مقاله ی حاضر با مقدمه ای درباره ی اسباب آشنایی حافظ با ابن فارض، دیدگاه آن ها را درباره ی حقیقت عشق ومستی، منشأ حسی و ماورائی عشق، اوصاف و اقتضاهای عشق، دشواری های طریق عشق و اسباب آن، ارزش عشق، ادعای عاشقی، نشانه های عشق، مراتب عشق، نسبت عقل و عشق، ویژگی های عاشق (ازجمله: مستی)، با روش توصیفی- تطبیقی بررسی کرده ایم.
حماسة حسینی در گسترة ادبیات تطبیقی (نگاهی بر مجموعه شعر «الحسین لغةٌ ثانیةٌ» و «گنجشک و جبرئیل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه عظیم امام حسین (ع) در ادبیّات عربی و فارسی، بازتابی بس گسترده دارد. این حماسه به دلیل ماهیت عزّت مدار و ظلم ستیز خود، به عنوان الگویی ممتاز در برابر ادیبان و سخنوران قرار گرفت. بسیاری از آن ها با الگوگیری از این حماسه، نوای پایداری، آزادی و بیداری را در جامعه نواختند. می توان این سروده ها را در گسترة ادبیّات تطبیقی، بررسی و تحلیل کرد تا ضمن نقد، نشانه های پیوند و اختلاف آن ها روشن گردد.
در نوشتار حاضر، ضمن تبیین بازتاب حماسة عاشورا در گسترة ادبیّات تطبیقی، سروده های جواد جمیل و سیّد حسن حسینی، به عنوان نمایندگان شعر عاشورایی عراق و ایران، مورد تحلیل قرار می گیرد. جمیل، شاعر نام آشنای شعر و ادبِ امروزِ عراق، در دفتر شعرش به نام «الحسین لغةٌ ثانیةٌ» (حسین، زبان دوّم)، با زبانی نمادین حماسه عاشورا و شخصیّت های موجود در آن را به تصویر می کشد. حسینی نیز ضمن بهره گیری فراوان از رمز در مجموعه شعر «گنجشک و جبرئیل»، به بازخوانی این حماسه پرداخته و آن را به حوادث امروز گره می زند.
از بررسی حاصل، چنین به نظر می آید که هر دو شاعر در برخی مضامین اشتراک داشته و به دلیل به کارگیری نمادها، گاه شعرشان به ابهام گرایش دارد.
خیانت های ایرانیان به فرهنگ و زبان فارسی (یادداشتی بر کتاب «چالش میان فارسی و عربی» اثر آذرتاش آذرنوش
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۹
حوزههای تخصصی:
تأثیر زبان فارسی در عربی
منبع:
وحید بهمن ۱۳۴۶ شماره ۵۰
حوزههای تخصصی:
اوحدی و شاعران قبل و بعد او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت تاثیرگذاری و تاثیرپذیری در شعر شاعران از جمله دلکش ترین و جذاب ترین مقوله های نقد ادبی است. تحقیق و تتبع در دیوان شاعران از این جهت، می تواند زمان خلق و میزان نوآوری و چگونگی بازآفرینی و کمال پذیری مضامین و موضوعات ادبی را برای خوانندگان آشکار سازد و در روند فهم بهتر آثار شاعران، کمک شایانی کند. در این مقاله، چگونگی تاثیرگذاری و نیز تاثیرپذیری اوحدی مراغه ای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.