فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
ادوارد فیتز جرالد و ادبیات فارسی (پژوهشی در فن ترجمه و ادبیات تطبیقی)
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۴ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
مقایسهء زندگى و شعر امیلى دیکنسون و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امیلى دیکنسون از نامدارترین و تأثیرگذارترین شاعران آمریکایى از سدهء نوزدهم میلادى تاکنون است. او را بانى مدرنیسم در شعر غرب دانسته اند. مطالعهء زندگى و شعر دیکنسون و فروغ فرخزاد، وجوه اشتراک و تفارت هاى قابل ملاحظه اى را پیش روى خواننده مى نهد که بررسى زمینه ها و آثار این وجوه، ضمن ایجاد آشنایى ژرف تر با این دو هنرمند، نحوهء نگرش آن دو نسبت به زندگى، عشق، مرگ، هنر و دیگر مفاهیم اصیل و مهم بشرى را نشان مى دهد. در این مقاله به بررسى مشترکات و تفاوتهاى شعر و زندگى این دو شاعر جریان ساز و صاحب سبک نوگرا پرداخته ایم. این کار در حوزهء ادبیات مقایسه اى (contrastive literature) قرار مى گیرد.
سخنی از شعر فارسی و عربی
پیشرو ناصر خسرو
ادب پارسی (قسمتی از کتاب فجرالاسلام)
منبع:
مهرسال پنجم ۱۳۱۶ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
خوانش بینامتنی حکایت های طاقدیس و مثنوی معنوی برمبنای نظریه ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دانشمند برجسته شیعی، ملااحمد نراقی، با تخلص شعری «صفایی»، کتابی معروف به طاقدیس در دست است که مشابهت های زیادی در ظاهر و در بطن کلام با مثنوی مولوی دارد. این کتاب تحت سیطره معنوی مثنوی مولانا و نظیر سایه آن است که هم در شیوه سرایش، آغاز و فرجام سخن و هم غایت معنایی، تلاشی شگرف برای همانندسازی آن با مثنوی مولوی صورت گرفته است. در این مقاله، خوانش بینامتنی حکایات مثنوی طاقدیس و مثنوی معنوی برمبنای نظریه ترامتنیت ژنت از طریق سه مشخصه بینامتنیت صریح و اعلام شده، غیرصریح و پنهان شده و ضمنی، همراه با نمونه و تحلیل کاربردی نظریه پیش گفته، ارائه می شود. یافته های این پژوهش چنین نتیجه داده است که از بین 65 حکایت مثنوی طاقدیس برطبق نظریه ترامتنیت ژنت هیچ نشانه روشنی برای ارتباط بینامتنی صریح و اعلام شده با مثنوی معنوی وجود ندارد، بلکه بیشترین ارتباط بینامتنی به بینامتنیت غیرصریح و پنهان مربوط می شود. این نتیجه روشن می سازد پیرنگ، بن مایه و اشخاصِ دست کم هجده حکایت مثنوی طاقدیس تا حد بسیاری از مثنوی معنوی اخذ شده اند. دست آخر، اینکه در سرتاسر حکایات مثنوی طاقدیس الگوها و نمادهای گوناگونی از نظر فضای داستان، لحن و بیان، شیوه روایت، نام اشخاص و... وجود دارد که یادآور قصه ها و حکایات مثنوی معنوی هستند و براساس طبقه بندی ژنت ذیل بینامتنیت ضمنی قرار می گیرند.
بررسی تطبیقی ریشه ها، درون مایه ها و کارکردهای سیاه بازی ایرانی و امریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی ریشه ها، درون مایه ها و کارکردهای سیاه بازی ایرانی و سیاه بازی امریکایی از دیدگاه مکتب امریکایی و روش پیشنهادی اِستیون توتوسی و کلودیا گی یِن در مطالعات تطبیقی می پردازد. بر این مبنا، علاوه بر ریشه ها و درون مایه ها، عناصری نظیر چهره سیاه شده، لطیفه گویی، نقیضه پردازی، تمسخر لهجه و نژاد، رقص، موسیقی و آواز، تمسخر و انتقادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تحلیل و مقایسه شده اند. نگارندگان معتقدند به رغم ریشه آفریقایی شخصیت سیاه و تقلید تمسخرآمیز از او در هر دو گونه نمایش، جایگاه و کارکرد آن در ایران با نوع امریکایی آن کاملاً متفاوت است. همچنین، به رغم داشتن تشابهات فراوان و به کارگیری ابزار و تکنیک های مشابه، سیاه بازی ایرانی رویکردی فرهنگی انتقادی و سیاه بازی امریکایی رویکردی نژادپرستانه و ضداجتماعی داشته و از کارکردهای اجتماعیِ کاملاً متفاوتی برخوردارند که این خود نتیجه خاستگاه متفاوت فرهنگی اجتماعی آنهاست. از این رو، می توان گفت که معانی و کارکردهای متفاوت این دو شخصیت و گونه مشابه، وابسته به بستر فرهنگی شکل دهنده آنهاست و کارکردهای اجتماعی آنها نیز ریشه در همین فرهنگ دارد. این در حالی است که نوع ادبی هنری آنها بسترساز تشابهاتشان است.
الألفاظ الفارسیة فی آثار الجاحظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ العصر العباسی فترة ذهبیة للأدب والعلم فی التاریخ الإسلامی وقد تسربت الثقافة الفارسیة فی المجتمع العباسی وتبلورت ملامحها فی طیّات کتب الأدب وأضابیرها واعتبر البعض ذلک سیطرة الأثر الفارسی ونفوذه الغالب ولکن هل هم مصیبون فیه؟ لقد حاولنا الإجابة عن هذا السؤال ولقد تراءت بین حین وآخر وقد اتسمت الثقافة فی هذا العصر بطابع فارسی واستمدّ المجتمع العباسی فی عصره الأول بعض العناصر الثقافیة من الثقافة الفارسیة وتبلور بذلک الأثر الفارسی فی تکوین الثقافة الإسلامیة. لقد تواردت الألفاظ الفارسیة ذات دلالات مختلفة لتکشف ظاهرة التفاعل والتمازج الثقافی الذی مهّد الأرضیّة لتشیید صرح الثقافة الإسلامیة الراقیّة بما تداخل فیها من الأثر الفارسی.
وقد قمنا بضبط ألفاظ الثقافة العباسیّة مصنّفة فی مجالات الحیاة المختلفة، وموثقة فی ضوء نصوص کتب الجاحظ، مع دراسة دلالتها بدقّة فی ضوء معاجم التراث العربی وتأصیل الدخیل من الفارسیة . وتعدّ أعمال الجاحظ من خیر النماذج التطبیقیة للحضور الفارسی فی الثفافة الإسلامیة .
وقد توصّلنا إلی أنّ هذا الأثر الفارسی ینمّ عن ظروف مهّدت الأرضیة للتواصل والتفاعل بین الثقافات الوافدة فی العصر العباسی ما نتجت عنه الحضارة الإسلامیة وطلیعة التطور فی جمیع المجالات العلمیة والثقافیة وصوّرنا بذلک جانباً من هذا التواصل.