ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۸ مورد.
۴۹۰.

بازتاب ایران باستان در شعر حافظ شیرازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۳ تعداد دانلود : ۷۶۲
حافظ نام ها، ترکیبات و اصطلاحات خاص ایران باستان را بارها در غزل های خود به کار برده است، ترکیبات و نام هایی چون جام جهان بین، پیر مغان، جام کیخسرو، جام جم و غیره. حافظ پژوهان بارها درباره ی این ترکیبات و نام ها سخن رانده و هر یک بنا به فراخور دیدگاهشان آن ها را تفسیر و تحلیل کرده اند. نگارنده این ترکیبات خاص را اسطوره سازی های حافظ می دانم و بر این باورم که حافظ با ابداع ترکیبات نو و معنابخشی تازه و بدیع به برخی از ترکیبات باستانی، دست به اسطوره سازی زده و شاعری اسطوره ساز است. بسیاری از شاعران پیش از او اسطوره پردازی کرده اند. بدین معنی که برخی از درونمایه های باستانی و اساطیری را در شعر خود اورده اند. اما اسطوره سازی چیزی غیر از اسطوره پردازی است و حافظ برپایه ی اسطوره های باستانی اسطوره-های خود را ساخته است.
۴۹۸.

کشتی عروس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۷ تعداد دانلود : ۸۶۷
اگر در شعر حافظ دستی ببریم، می توانیم گفت: کس چو طرزی نگشاد از رخ این طرز نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند درباره شرح احوال طرزی افشار از یک سطر گرفته تا سه صفحه نوشته اند. صاحب مجمع الفصحا نوشته: او مردی ظریف خوش طبع عاشق پیشه صاف اندیشه و از شعرای صفویه بوده، اختراعی در طرز سخنگویی کرده. نصرآبادی، در تذکره خود، به یک خط با دو خطای فاحش بسنده کرده و چنین نوشته: او از طرشت ری است و پاره ای از اصل ترشیز دانسته اند. از محققان غربی، ادوارد براون، هرمان اته، برتلس، حتی شبلی نعمانی نامی از وی نبرده اند. یان ریپکا به جمله زیر بسنده کرده است: طرزی افشار آذربایجانی در اوایل سده 17.11 از اصلاح کنندگان زبان و دشمنان اشرافیت است. شادروان استاد ذبیح الله صفا، در کتاب درازدامن و ارزشمند خود، جایی برای طرزی باز نکرده است. تنها محمدعلی خان تربیت، در دانشمندان آذربایجان، و، به نقل از آن با اندک افزوده، عزیز دولت آبادی، در سخنوران آذربایجان از او یاد کرده اند. خرسند کننده ترین تحقیق در این باره- در عین کوتاهی و اختصار- از همشهری شاعر، محقق ارومیه ای، روانشاد محمد تمدن است، که حیات ادبی شاعر را نوشته و به طرز نو طرزی نیز گذرا پرداخته است. خلاصه مطالب آن این که زادگاه شاعر ارومیه و او از ایل افشار است، از قریه ای که هم امروز به طرزلو معروف است. در جوانی به قزوین و از آنجا، به عزم تحصیل، به اصفهان رفته خود گوید: از بلده قزوین به صفاهان سفریدم بی خرجی و بی اسب خرامان سفریدم یاران سفریدند به جمعیت و من هم یک قافله با حال پریشان سفریدم
۵۰۰.

سخن «سربسته گفتن» با حریفان

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۳ تعداد دانلود : ۹۱۱
سال ها پیش، استاد گرامی ما، در یکی از ساعات درس «متون نظم فارسی» روی تخته سیاه کلاس با گچ سفید این بیت را نوشت: بادامِ دو مغزست کُه از خنجر الماس/نا داده لبش بوس، سراپای فسان را و از دانشجویان خواست بیت را معنی کنند. پاسخ ها هیچ یک مناسب معنی مورد نظر نبود. بعد که خود استاد معنی را گفت، معلوممان شد که نه بادام دو مغز آجیل عید در کارست، نه جنگلی واقع شده که خنجری لازم باشد و نه کسی لب دیگری را بوسیده است. پس از نیم ساعت صرف وقت که ایشان معانی تشبیهی شعر را تجزیه و تحلیل فرمودند و در این کار، از قعر گل سیاه تا اوج زحل، از برای توجیه و تشریح بیت شاهدهای زیبا آوردند، . نخستین نکته ای که فوری دستگیرمان شد، تلفظ کلمه ای بود که ما می پنداشتیم «که» رابط است و فهمیدیم که بی ربط بود. باید «کُه»: می خواندیم: مخفف کلمه معروف «کوه».

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان