فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳۵۹ مورد.
نقد دستور یا دستور نقد (نگاه انتقادی به کتاب دستور زبان فارسی دکتر ع.خیامپور)(مقاله علمی وزارت علوم)
افزوده های اجباری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله (عدم) حضور‘افزوده های اجباری’ در عبارت های اسنادی و وصفی در زبان فارسی مورد مطالعه قرار می گیرد. با این بررسی نشان می دهیم که افزوده ها بر خلاف ایده های پیشین سازه های اختیاری نیستند و می توانند در برخی پاره گفتارها نقش بسزایی داشته باشند. فرضیه مقاله این است که ساخت های اسنادی و وصفی با پیروی از ملاحظات کاربردی و نیازهای بافتی و کلامی بهتر توجیه می گردند؛ لیکن چنین تبیین جامعی در تحلیل های دستوری و معنایی مشاهده نمی شود. در چنین ساخت هایی ، حضور افزوده ها برای اغنای نیاز کانونی الزامی است. بر اساس نیاز کانونی ، هر پاره گفتار باید حاوی کانون باشد و در بافت کلامی اطلاع جدیدی را به شنونده انتقال دهد. حضور افزوده های اجباری صرفاً یکی از شیوه های مرتفع سازی چنین نیازی است. این نیاز کلامی از یکی از اصول همکاری گرایس به نام ،‘ اصل کمیت’ یا ‘اصل-آرِ هورن’ سرچشمه می گیرد. مرور شواهد نشان می دهد که نیاز کانونی و توجه به ملاحظات کاربردی انگیزه اصلی حضور افزوده ها در پاره گفتارها می باشد. بنابراین هر پاره گفتار در بافت کلامی و طبیعی خود باید برای مخاطب اطلاع دهنده باشد. از این رو عبارت های اسنادی (مانندجملات مجهول کوتاه) و وصفی در زبان فارسی با حضور افزوده اجباری بهتر درک می گردند و دلیل حضور آن ها نیاز کانونی تلقی می شود.
گذرایی در زبان فارسی بر مبنای برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مقوله نقشی گذرایی موجود بین مقوله نقشی اسناد و فعل مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش که در چارچوب برنامه کمینه گرای بوورز[1] (2002) صورت گرفته، نگاهی متفاوت به ویژگی گذرایی در زبان فارسی دارد. طبق این رویکرد، گذرایی مقوله ای جهانی است که در ساخت هایی از قبیل ساخت های متعدی معلوم، مجهول و میانه وجود دارد. اگرچه هسته این مقوله نقشی، که می تواند به صورت یک فرافکن بیشینه (گروه گذرایی) نمود یابد، قابلیت اعطای نقش تتایی[2] به جایگاه مشخصگر خود را ندارد، اما در صورت داشتن مشخصه های فی[3] توانایی اعطای حالت مفعولی به مفعول صریح را دارا خواهد بود. طبق تحلیل حاضر و با استناد به داده های زبان فارسی (همانند زبان های انگلیسی، آلمانی، ایسلندی، اسکاتلندی، روسی و اوکراینی) عملکرد فعل سبک (فعل پوسته ای) لارسن (1988) در زبان فارسی را می توان به دو گروه نقشی گذرایی و اسناد واگذار نمود
تحلیل ساختاری زبان غنایی (با تکیه بر نفثة المصدور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفثة المصدور، اثر شهاب الدین محمد زیدری نسوی از شاهکارهای نثر فنی و مصنوع و مزیّن فارسی است. با بررسی ساختار متن از منظر زبان، این گونه به نظر می رسد که کارکرد ادبی و عاطفی متن بسیار بیشتر از اطلاعات تاریخی آن نمود دارد. از منظر زبانی، اغلب، جهت گیری پیام یا به سوی گوینده است یا به سوی خود پیام، بنابراین مخاطب معمولاً با متنی ادبی مواجه است که زبان آن اغلب کارکردی عاطفی دارد؛ از همین رو است که مخاطب همواره حدیث نفس گوینده را می شنود. از سوی دیگر، نویسنده با قاعده افزایی های متعدد در متن خود، توازن های گوناگون موسیقایی ایجاد می کند و موسیقی درونی متن را که لازمه یک متن غنایی است، تقویت می کند. اوج زبان غنایی در متن نفثة المصدور، زمانی است که نویسنده، همزمان به متن خود کارکرد شعری و عاطفی می دهد و از توازن های گوناگون استفاده می کند. در این مواقع که نویسنده غلیان احساسات خود را در متنی شاعرانه و آهنگین بیان می کند، نثر کتاب بسیار ساده و روان است. هدف این پژوهش، تحلیل ویژگی های زبان غنایی با تکیه بر ساختار متن نفثة المصدور است.
بررسی نقش نماهای کلامی فارسی در مکالمات دوزبانه های ارمنی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های بارز دوزبانه های ارمنی فارسی ایران، در مکالمات ارمنی، استفاده از نقش نماهای کلامی فارسی به جای معادل ارمنی آن هاست. در این مقاله، ضمن بررسی این نقش نماها و مقایسه آن ها با معادل ارمنی، نقش این عناصر و جای گاه آن ها توصیف و هم چنین علل استفاده از این نقش نماها به جای معادل ارمنی آن ها بررسی می شود. این پژوهش بر اساس ضبط 10 ساعت از مکالمات ارامنه در دو بافت مدرسه و قهوه سرا صورت گرفته است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها بدین صورت است که نقش نماهای کلامی خب، بابا/آقا، به هر حال، یعنی، حالا، ولی، بالأخره، اصلاً، واقعاً، کلاً و خداییش از جمله نقش نماهایی است که در مکالمات ارامنه استفاده می شود و علل استفاده از این نقش نماها به جای معادل ارمنی آن ها مواردی چون چندنقشی بودن، نبود معادل در زبان ارمنی، ساده بودن نقش نماهای کلامی فارسی و برجستگی آن هاست.[i]