فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۹۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
«استعاره» مهم ترین مبحث علم بیان است. استعاره یک ضرورت اجتماعی است که ماهیتی جمعی و اشتراکی داشته، اغلب بر اساس نیاز گوینده بر زبان می آید. هدف از آن، خلق فضایی خاص در ذهن شنونده است؛ فضایی که بتواند بین گوینده و خواننده ارتباطی بر مبنای اشتراک یا اشتراکاتی ایجاد کند. در واقع استعاره، تجلّی تخیّل و تحقّق تداعی افکار در شکل زبان است. استعاره به سبب کارکرد بنیادینی که در آفرینش آثار ادبی دارد، از دیرباز مورد توجه قدما بوده است. استعاره را به انواع مختلفی دسته بندی کرده اند؛ ولی در میان این تقسیم بندی ها جای استعاره ای که ما آن را «استعاره جمع» می نامیم، خالی است و تاکنون شاید کسی بصراحت به وجود این نوع استعاره اشاره نداشته است. استعاره جمع، آوردن چندین مشبه به برای یک مشبه است. تلاش برای گذر از شکل اولیه استعاره و تصویرسازی های پی در پی شاعر برای یک مشبه، موجب پیدایش این استعاره می شود. در این مقاله برآنیم تا با روش توصیفی – تحلیلی وذکر شاهدهای شعری بدین پرسش پاسخ دهیم که آیا این نوع استعاره وجود دارد؟ چگونه این نوع استعاره شکل می گیرد؟
بررسی مایگان و شگردهای زبانی و بلاغی "حرف اضافه" رضا رفیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از ژانرهای ادبی مهم محسوب می شود،که در طول تاریخ ادبیات این سرزمین،بویژه پس از نهضت مشروطه وظیفه انتقاد از مسائل اجتماعی را بر عهده داشته است.در بررسی آثار طنز آمیز علاوه بر تحلیل درون مایه ها و آماج طنز می توان به بررسی تکنیک های طنز پردازی نیز پرداخت،که شناخت این شگرد ها در فهم و درک مخاطب و نیز التذاذ بیشتر آنها در مطالعه ی آثار طنزآمیز موثر است. رضا رفیع از طنزپردازان معاصر کشورمان است،که طنزهایی به شعر و نثر دارد.او با نگاهی دقیق و با زبانی شیرین ضمن بهره گیری از انواع تکنیک های طنزپردازی به طرح دیدگاه های انتقادی خود نسبت به نابسامانی های اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور می پردازد،که هم موجب خنده و تفکر مخاطب و هم سبب تنبّه مسئولان می گردد.رفیع هرچند در جایگاه یک طنزپرداز متعهد،دغدغه ی عدالت اجتماعی و آزادی بیان دارد؛اما طنز او شیرین و غیرگزنده است.جستار پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته،ضمن بررسی درونمایه و آماج کتاب حرف اضافه،شگردهای سه گانه ی زبانی،بلاغی و موقعیتی طنز رفیع نیز مورد بررسی قرار گرفته است.برایند پژوهش حاضر حاکی از آن است،که رفیع از غالب شگردهای طنزپردازی به ویژه بهره گیری از ظرفیت زبان عامیانه و محاوره،در حوزه ی زبانی وکنایه وتعریض در سطح بلاغت و خلق موقعیت های طنزآمیز به وسیله ی توصیف سود جسته است. نگارندگان از شاخه های فرعی طنز نظیر:آیرونی،نظیره نویسی و نقیضه پردازی در "حرف اضافه" رفیع غافل نبوده ونمونه هایی مناسب از مقولات یاد شده را مورد بررسی قرار داده اند.
کیفیت هنرسازه های بلاغی در شعر علی معلم دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراهنجاری های دستوری و شگردهای بلاغی پرکاربرد در غزل های نیستانی، بهمنی و منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی، مؤثرترین شکل برجسته سازی زبان است و شامل همه شگردهایی می شود که قاعده های متعارف زبان را بر هم می زنند و به آشنایی زدایی می انجامند. هنجارگریزی دستوری برای زدودن غبار آشنایی از زبان شعر به کار می رود و شامل گریز از قواعد صرفی و نحوی حاکم بر زبان است. هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است، اما در شعر این نظم ساختاری به هم می خورد. در حوزه بلاغت هم با مجموعه شگردهایی مواجهه می شویم که به منظور برجسته سازی معنایی شعر شکل می گیرند و به نوآوری های بلاغی منجر می شوند. جستار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا با تأمل در غزل های «منوچهر نیستانی»، «محمّدعلی بهمنی» و «حسین منزوی»، به شناسایی، دسته بندی و تحلیل شگردهای پایه ای که در روند تحول غزل معاصر نقش بسزایی داشته اند، بپردازد و به پاسخ این پرسش ها برسد که فراهنجاری های پرکاربرد دستوری و شگردهای بلاغی که به برجسته سازی صورت و معنا در غزل نو منجر شده، کدام است و از بین شاعران نامبرده، کدام یک در نو شدن سیمای غزل نقش مؤثرتری داشته است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که شگردهای بلاغی مشترک در غزل این سه شاعر، علاوه بر کاربرد دیگرگونه نماد، استعاره، تشبیه، تشخیص و متناقض نما به خاطر قدرت تخیّل و به تصویر درآوردن نادیده ها و ناشنیده هایی است که در ذهن شاعر شکل گرفته اند. فراهنجاری های دستوری مشترک در غزل شاعران نامبرده، در دو حوزه صرف و نحو، شامل فراهنجاری های واژگانی، زمانی و نحوی است. میزان بهره گیری از این شگردها توسط شاعران نامبرده متفاوت است. حسین منزوی با توجه به تکرر و تنوع فراهنجاری های دستوری و شگردهای بلاغی، از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و در نوشدن سیمای غزل نقش بسزایی داشته است.
تحلیل بلاغی مجموعه اشعار محمّد علی بهمنی بر مبنای مولفه های هنجارگریزی معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد برجسته سازی در شعر، هنجار گریزی معنایی است.
کارکرد بلاغی ضدخلسه های عروضی ناصرخسرو (نقضی بر نظریه روان شناختی هیپنوتیزم وزن ریچاردز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلاغت، رسایی وگیرایی کلام برای تأثیر بر مخاطب و اقناع اوست. سهمی از این رسایی و فرایند تأثیر ذهنی و روانی از آنِ وزن شعر است. چنانکه همواره یکی از دغدغه های برخی بلاغیون قدیم و جدید در غرب و ایران توضیح اموری همچون لزوم تناسب اوزان با محتوای آثار ادبی بوده است. برای نخستین بار اما ریچاردز، از منظر روانشناسی، با تمرکز در مسأله فرایند تأثیر وزن شعر، به وجود قرابتهایی میان حالت تسلیم و اقناع مخاطب یک شعر موزون با حالت تسلیم یک انسان هیپنوز شده، پی برده و به تحلیل و تبیین این فرایند با اتخاذ دیدگاهی بینارشته ای پرداخته است. نقطه مقابل این نظریه را در تعمّدِ ناصرخسرو برای کاربرد اوزان سنیگن می توان دید. مقاله حاضر با نگاهی تحلیلی تطبیقی و البته انتقادی به نظریه «هیپنوتیزمِ وزن» ریچاردز، با تمرکز بیشتر در تحلیل برخی اوزان شعری ناصرخسرو، در پی تبیین موارد نقض این نظریه بر اساس کاربرد بحور نامطبوع یا اوزان ثقیل خواهد بود.
ارتباط نظریه بینامتنیت از دیدگاه ژنت با میراث بلاغت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنیت پدیده ای است گفتمانی که برای نخستین بار توسط میخائیل باختین با عنوان گفتگوی متون مطرح شد. سپس ژولیا کریستوا آن را گسترش داد ونظریه بینامتنیت را مطرح کرد. این رویکرد در مطالعات ادبیات تطبیقی جایگزین مباحث تأثیر وتأثر شده و در مطالعات نشانه- معنی شناسی از گفتگوی متون مکتوب به سوی مکالمه متون رسانه ای گسترش یافته است. علی رغم اینکه بینامتنیت به طور کلی نظریه جدید محسوب می شود، اما بخشهایی از آن با مفاهیمی در نقد و بلاغت اسلامی شباهت فراوانی دارد. بلاغیون و ناقدان مسلمان از دیرباز با مفاهیمی همچون تضمین، اقتباس، تلمیح وسرقتهای شعری آشنا بودند ودرباره آنها به اظهار نظر می پرداختند، ولی به دلیل فقدان رویکرد ساختاری و گفتمانی نتوانستند این مباحث را به نظریه ای منسجم و روشمند تبدیل کنند. البته باید توجه داشت بینامتنیت بسیار وسیع تر از این مفاهیم است و نباید آن را به این مباحث تقلیل داد، اگرچه این مفاهیم را نیز در بر می گیرد. در میان نظریه پردازان غربی، بخشهایی از دیدگاه ژرار ژنت با میراث ناقدان مسلمان شباتهای فراوانی دارد. در این مقاله می کوشیم رابطه بخشهایی از نظریه ژرار ژنت درباره بینامتنیت را با بلاغت قدیم تبیین نماییم.
نگاهی به ویژگی های دستوری در ضریرنامه طغان شاه بن نظام قمی شاهرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه حماسه دینی انتقامیّه / ضریرنامه از طغان شاه بن نظام قمی شاهرودی یکی از نمونه های شاخص حماسه دینی در ادب پارسی است که در قرن نهم هجری درباره انتقام ضریر خزاعی، محمّد حنفیّه، مسیّب، طغان، عمر بن علی، فضلِ جعفر و دیگر پهلوانان از یزید، عمرِ سعد، یعقوب عسقلانی، شاه حلب و دیگر حامیان یزید سروده شده است. ماجرای منظومه از رسیدن کاروان اسیران کربلا به شهر عسقلان آغاز می گردد و با نجات امام سجاد(ع) و کاروان کربلا از چنگ یزید و نهایتاً با مرگ یزید خاتمه می یابد. بررسی دستوری این منظومه برای شناختن بیشتر زبان حماسی این منظومه و دیگر منظومه های دینی سودمند است. با بررسی موارد دستوری و مصداق های آن، لایه های زبانی و محتوایی بیشتری از این اثر به دست می آید. دراین پژوهش، نخست درباره حماسه، حماسه دینی و علل پیدایش و نمونه های آن و نیز درباره ابن نظام و منظومه اش سخن گفته ایم و پس از معرّفی مختصر ضریرنامه، برخی نکات دستوری این اثر با ذکر شواهد بررسی شده است. با ذکر این موارد پی می بریم که کهنگی سبک در آن کاملاً مشهود است و یکی از حماسه های برجسته دینی به حساب می آید که از نظر بافت داستان، استحکام الفاظ، زبان مناسب و ساخت دستوری، شایستگی توجّه بیشتر دارد.
واکاوی واژگان نشان دار اجتماعی در غزلیات حافظ بر پایه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
118 - 139
حوزههای تخصصی:
حافظ شیرازی (۷۲۷ ه.ق/ ۱۳۲۵م – ۷۹۲ ه.ق/ ۱۳۹۰م) در زمره شاعران بزرگی است که غزلیاتش پر از واژگان نشان دار اجتماعیِ گوناگون با دلالت ها و ارزش های فراوانِ بیانی، رابطه ای و تجربی است. این واژگان، معانی ای فراتر از سطح معمولی و قاموسی دارند و راهی هستند به سوی درک بهتر اندیشه ها و آرمان های حافظ و پدیده ها و واقعیاتی که در زمانه او جریان داشته اند. حافظ با استفاده از روش های مستقیم و غیرمستقیم و ابزارهای بلاغی متعدد همچون «ایهام» و استعاره های چندلایه و به ویژه «طنزآمیزی» و «تناقض نمایی» و به یاری بار عاطفی واژگانِ نشان دار، به انتقاد و اصلاح اجتماعی می پردازد. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی، با ملاحظه اوضاع تاریخی- اجتماعیِ عصر حافظ و با تکیه بر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، واژگان نشان دار اجتماعیِ پربسامد در غزلیات «لسان الغیب»، در سه سطحِ «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین»، واکاوی و کنش انتقادی حافظ در برابر مهمترین نهادهای جامعه یعنی سیاست، تصوف و شریعت بررسی می شود. برپایه برآیند این بررسی، زبان و بیان حافظ یک «کنش اجتماعی» است که در مقام «کنش پذیر»، از اندیشه ها، عواطف، رفتارها و روابط اجتماعی- سیاسی زمانه خویش اثر پذیرفته و در مقام «کنشگر»، در سطوح و ساحت ها و قالب های گوناگون، به ویژه در قالب گفتمان انتقادی، بر آن ها اثری ژرف و ماندگار نهاده و نقش خاص خود را بر زندگی و جهان نگری و ارزش های مردمان زده است..
روش تحلیل فرآیند و کاربرد آن در طبقه بندی آرایه های شعری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بلاغت کاربردی و نقد بلاغی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
111 - 130
حوزههای تخصصی:
مفهوم فرآیند، ثابت ها و متغیرها را به یک اندازه پوشش می دهد و از دو مفهوم فرم و ساخت که تنها بر ثابت ها تکیه دارند، عام تر است. تحلیل فرآیند تا امروز یک فرضیه بیش نیست، زیرا هرچند در برخی علوم و فنون، کاربرد فزاینده یافته است، هنوز مبانی روش شناختی فراگیری ندارد. بااین حال، به دلیل همخوانی بیشتر مفهوم فرآیند با واقعیت پدیده های جهان که از دو وجه ثابت و متغیر تشکیل شده اند، تحلیل فرآیند امکان دقیق تری برای معرفت این پدیده ها ایجاد می کند و در کنار مفاهیم بنیادینی مانند فرم و ساخت، به کار توسعه و تعمیق معرفت انسان می آید. مقاله حاضر به معرفی روش تحلیل فرآیند اختصاص دارد و طبقه بندی آرایه های شعری را از این چشم انداز پیش می برد. این مقاله سرانجام با کاربرد روش تحلیل فرآیند، تمام این آرایه ها را ذیل بیست طبقه زبانی، منطقی، خیالی، فراروانی، صناعی، حسابی، تقارنی، التزامی، صوتی، تصویری، اقتراحی، مهارتی، اطلاعی، وزنی، قافیه ای (و ردیفی)، قالبی، سبکی، موسیقایی، بینامتنی و نوعی می گنجاند.
اسلوب های بلاغی تاریخ بیهقی با تأکید بربلاغت تصاویر کنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلایل نقشی خروج جمله واره موصولی و ارتباط آن با عوامل سبکی در متون روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
205 - 221
حوزههای تخصصی:
خطای نامه سفرنامه ای است منثور متعلق به دوران سلطان سلیم بایزید عثمانی در سال 911 هجری قمری که سید علی اکبر، ملقب به خطایی، بازرگان و به قولى «ایلچى ایرانى» همزمان با سلطنت شاه اسماعیل صفوی در شرح سفرش به سرزمین خطای (همان چین و خطا) تحریر نموده است. مطالعه حاضر با در نظر گرفتن فرایند خروج جمله واره موصولی، در پی بررسی انگیزه ها و علل این فرایند در این اثر تاریخی است. براین مبنا با نمونه گیری نظام مند از متن این سفرنامه، تمام جمله واره های موصولی آن استخراج شده و ازحیث عواملی چون: نسبت خروج جمله واره به حفظ آن در جایگاه کانونی، جایگاه گروه اسمی مرجع جمله واره موصولی در هر دو بند پایه و پیرو، شیوه نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع، تأثیر ساخت اطلاعی و تأثیر وزن دستوری جمله واره موصولی بر فرایند خروج مطالعه شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع 173 جمله واره موصولی کتاب، تنها 39 بند یعنی چیزی کمتر از 23 درصد خروج یافته اند که هرچند از این تعداد بیشترین موصولی سازی از جایگاه سازه های اصلی جمله (جایگاه فاعل و مفعول) صورت گرفته است، لیکن در جملات پیرو، حضور گروه اسمی مرجع در جایگاه های افزوده (متممی، مضاف الیهی و قیدی) با افزایشی دوبرابری نسبت به جملات پایه به 36 درصد می رسد. پرکاربردترین روش نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع خود در این کتاب، استفاده از خلأگذاری بوده و تأثیر ساخت اطلاعی فعل، بر خروج جمله واره موصولی مؤثر قلمداد می شود. همچنین وزن دستوری جمله واره های خروج یافته در این اثر برابر 4 بوده و نمایانگر آن است که در این کتاب، به طور میانگین جمله واره های موصولی که طولی چهار برابر گروه فعلی داشته اند، خروج یافته و جملات کوتاه تر در جایگاه کانونی خود باقی مانده اند. در کنار سایر عوامل مورد پژوهش، نرخ پایین خروج جمله واره های موصولی و حفظ آنها درجایگاه کانونی خود، عاملی است که به نظر می رسد به دشواری درک این متن از سوی خواننده افزوده است و می تواند در کنار سایر شاخص های سبک شناسی مطرح در زمینه متون دوره مورد بحث، مورد توجه و مطالعه قرار گیرد.
واکاوی هندسه تصویرهای شعری دوره بازگشت (در تأمّلی مقایسه ای با ساختمان تصویرهای شعری دیگر سبک های شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
179 - 204
حوزههای تخصصی:
بیشتر قضاوت ها در مورد شعر دوره بازگشت کلّی و فرضی است و اثبات آن ها نیاز به بررسی بیشتر و دقیق تری دارد. سازه تصویر شعری، اجتماعی است از عناصر بلاغی مختلفی که محصول نگاه و زبان خاص هر شاعر است؛ به دیگر سخن، ماحصل تجزیه هندسه یک تصویر شعری، هنرسازه های گوناگونی خواهد بود که در تکوین آن سازه نقش داشته اند. یکی از ابزارهای بایسته برای بررسی موشکافانه، دانش سبک شناسی است که با دو مختصه بسامدگیری و قیاس، سنجه خوبی برای بررسی شعر شاعران هر دوره است. پژوهش حاضر که به شیوه کمّی آماری و با رویکردی سبک شناختی نوشته شده است، با بررسی هندسه تصویرهای شعری دیوان های شش شاعر برجسته دوره بازگشت (مشتاق اصفهانی، هاتف اصفهانی، آذر بیگدلی، سروش اصفهانی، صبای کاشانی و فتح الله خان شیبانی) می کوشد تا ضمن پرهیز از کلی گویی های رایج در خصوص شباهت شعر شاعران دوره بازگشت به شعر شاعران سبک های پیشین، با ارائه آماری دقیق و روشن از مقدار بهره گیری هر شاعر از هنرسازه های منفرد و ترکیبی، سوای تعیین سطح و کیفیت ساختمان تصویرها به لحاظ سادگی یا پیچیدگی ، به قیاس هندسه تصویرهای هر شاعر با سازه تصویرهای شاعران سبک های دیگر بپردازد. نتایج این جستار نشان می دهد که هرچه از سبک هندی (و عصر صفوی دور) و به دوره قاجار نزدیک می شویم، از شمار هنرسازه های ترکیبی و درصد پیچیدگی تصویرها کاسته و بر مقیاس هنرسازه های منفرد و تصویرهای ساده افزوده می گردد؛ برای نمونه، سازه تصویرهای شعری مشتاق (نخستین و نزدیک ترین شاعر این پژوهش به سبک هندی) فراتر از سبک خراسانی و در ردیف هندسه تصویرهای سبک عراقی قرار می گیرد، امّا ساختمان تصویرهای قصیده های شیبانی دقیقاً مطابق است با هندسه تصویرهای فرّخی سیستانی! در یک نگاه کلان هم می توان گفت: ساختمان کلّی تصویرهای شعر دوره بازگشت به هندسه تصویرهای سبک خراسانی نزدیک و از هندسه تصویرهای سبک هندی دورتر است.
ساخت سازه ای گروه اسمی در گلستان و بهارستان (کاربرد نحو در سبک شناسی ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامی بهارستان را متناسب با ویژگی های موجود در گلستان سعدی تألیف نموده است. این موضوع در یک نگاه کلی نیز قابل مشاهده است. با وجود گرایش بیشتر هر دو اثر در کاربرد قطب «انتخاب» به جای «ترکیب»، این مسأله پیش می آید که دو اثر که به لحاظ سبکی نزدیک به هم هستند، به لحاظ زبانی از چه ویژگی هایی برخوردارند و چه شباهت ها یا تفاوت های زبانی بین آن دو وجود دارد. در این پژوهش سازه گروه اسمی به عنوان یکی از سازه های مهم زبان در پیکره ای برگرفته از نمونه هایی از گلستان و بهارستان به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در مجموع فراوانی گروه های اسمی گلستان بیشتر از بهارستان است. همچنین فراوانی و فراوانی نسبی گروه های اسمی بدون وابسته در گلستان بیشتر از بهارستان است. بررسی وابسته های هسته در گروه های اسمی دو اثر نشان از آن دارد که ساخت «هسته+اسم»، «هسته+صفت بیانی» و «هسته+گروه اسمی»، ساخت های غالب گروه های اسمی تک وابسته و «بند موصولی» به عنوان وابسته پسین غالب گروه های اسمی دو وابسته گلستان و بهارستان است. از سوی دیگر، ساخت های «سور+هسته»، «هسته+اسم»، «هسته+صفت بیانی» و «هسته+گروه اسمی» ساخت های غالب گروه های اسمی تک وابسته گلستان و ساخت های «صفت مبهم+هسته»، «هسته+اسم»، «هسته+صفت بیانی»، «هسته+بند موصولی»، «هسته+گروه اسمی» و «هسته+گ.ح.ا.» ساخت های غالب گروه های اسمی تک وابسته بهارستان هستند. به نظر می رسد ساخت سازه ای گروه اسمی می تواند به عنوان ابزاری نحوی برای شناسایی دقیق تر شباهت ها و تفاوت های آثار گوناگون ادبی استفاده شود و با طرح فرضیه هایی به نمایان شدن ویژگی های سبکی فردی و اجتماعی در آثار ادبی کمک کند.
ماهیت نقد رتوریکی و اهمیت آن در مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار تصویر در شعر معاصر از منظر دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی صامت های میانجی در زبان فارسی با رویکرد زبان شناختی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی، نظام بسیار پیچیده و گسترده ای است که از طرح ها و الگوهای خاصی پیروی می کند تا در محور زنجیری یا همنشینی، با ترکیب واج ها و خلق واحدهای زبانی بزرگتر، بتواند ایجاد ارتباط را در بین گویشوران ممکن سازد. یکی از مهمترین الگوهای حاکم بر همنشینی واج ها، حضور واج های میانجی، هنگام ترکیبِ تکواژها با یکدیگر است. نظر به این که موقع ترکیبِ تکواژها، در جایگاه های مختلف، واج های میانجی خاصی ظاهر می شود، این پرسش پیش می آید که علت حضور میانجی ها در این موضع چیست؟ چرا در جایگاه های مختلف، از واج های صامت مختلف و متفاوتی به عنوان میانجی استفاده می شود؟ و خاستگاه تنوع حضور واجی های میانجی چیست؟ جستار حاضر در پی آن است که به شیوه توصیفی و تحلیلی با رویکرد زبان شناختی و تاریخی این مقوله را مورد کندوکاو قرار دهد. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که در زبان فارسی ده واج میانجی وجود دارد که برخی از آنها، میانجی مرده و نارایج محسوب می شوند، برخی از دوره رشد و تکوین زبان فارسی رایج و متداول بوده است و برخی نیز، ریشه در زبان محاوره دارند، و علت حضور میانجی ها را باید در قاعده التقای مصوت ها و تنوع کاربرد صامت های میانجی را هم در فرایند فرسایش کناری در زمان های گذشته، و نیاز به احیایِ واج حذف شده به خاطر التقای مصوت ها جستجو کرد.
مطالعه تطبیقی انسجام بخشی آرایه مراعات نظیر در مراثی حسینی اشعار سید بحرالعلوم و میر عزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
111 - 127
حوزههای تخصصی:
رثای امام حسین(ع) و اشعار عاشورایی در ادبیات عربی و فارسی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ تاآنجاکه شاعران به زوایای مختلف آن پرداخته اند و تعزیه سرایان نیز چشمگیرترین بخش از اشعار خود را به آن اختصاص داده اند. مقاله حاضر با تمرکز بر اصل انسجام که مهم ترین معیار شکل گیری متن است و به روابط موجود در متن اشاره می کند، سعی در بررسی تناسب میان عناصر متن از طریق مراعات نظیر دارد. سید بحرالعلوم و میرعزا از این آرایه ادبی که باعث تناسب میان اجزای متن، تداعی معانی، مضمون پردازی ادبی و در نهایت انسجام متن می شود، بسیار بهره برده اند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، کارکرد صنعت مراعات نظیر و انسجام حاصل از آن را، در اشعار این دو سراینده به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار می دهد. از دستاوردهای پژوهش این است که هر دو شاعر با توجه به مضامین گوناگون (ستایش امام حسین(ع)، ماتم اهل حرم، اندوه قدسیان، عظمت روز عاشورا و...)، مراعات نظیر را از طریق تلفیق با آرایه های ادبی دیگر مانند: تشبیه، تضاد، استعاره، کنایه و تلمیح در جهت ایجاد هماهنگی و تناسب معنایی، به کار می گیرند. هر دو شاعر، متنی منسجم دارند اما اشعار میرعزا با توجه به اینکه مخاطب اشعارش از نوع عوام است، عاطفه حزن درآن نمود بیشتری دارد و ابیات نیز ساده تر و روان تر از ترکیب بند بحرالعلوم است.
شیوه های تأکید در قصاید ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
200 - 221
حوزههای تخصصی:
هر شاعری بر موضوعات و مفاهیم خاصی تأکید می کند . ناصرخسرو قبادیانی از نخستین شاعران زبان فارسی است که شعر را محمل تبلیغ و تبیین عقاید مذهبی و سیاسی خود کرده است. تأکید، موضوعی است که دو سویه دستوری و بلاغی دارد و در دو بخش تأکید عام و خاص مطرح می شود. در این مقاله با روش استقرا، هر دو بخش شیوه های تأکید در شعر ناصرخسرو استخراج، دسته بندی، توصیف و تحلیل شده است. تأکید عام در قصاید او شاملِ تکرارِ عین لفظ، ترادف، وصف عطف، وصل، مبالغه، تضاد و قصر است. همچنین تأکید خاص شامل شیوه های تأکید اسم، ضمیر، صفت، قید، فعل و جمله است. هدف عمده تأکیدهای او تبیین و برجسته کردن موضوع ها و مفهوم هایی است که در نظر او حقیقت شمرده می شود و با استفاده از آن شیوه ها می خواهد زمینه اقناع و پذیرش مخاطب را فراهم کند. به لحاظ بسامد تأکید از طریق تکرار، جناس و تصدیر در میان آرایه های بدیعی بیشتر دیده می شود. در تأکید خاص، تأکید فعل و جمله در شعر او جایگاه خاصی دارد. این بررسی گویای آن است که ناصرخسرو در بیشتر موارد چند شیوه تأکید را همزمان به کار می گیرد و این موضوع تسلط بی نظیر او را بر فنون شاعری، شیوه-های مناظره، وعظ و تبلیغ نشان می دهد. همنشینی شیوه ها بر شدت و حدت تأکیدهای او افزوده و باعث انسجام در سخن او شده است. ضمن آن که فکر او نیز منسجم و مشخص است و چند موضوع محوری را که در نظر او بیشتر اهمیت دارد، با شیوه های متنوع تکرار و تأکید می کند.
شاخصه های زبانی و بلاغی معارف برهان الدین محقق ترمذی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۴بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۲۵
170 - 188
حوزههای تخصصی:
از جمله آثاری که در زمره معارف نامه ها جای می گیرد، کتاب معارف برهان الدین حسین محقق ترمذی (638-561 ه.ق)، مرید بهاءولد و استاد مولاناست. این مقاله بر آن است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی، معارف برهان الدین محقق ترمذی را با تکیه بر ویژگی های زبانی و بلاغی آن بررسی کند و از این طریق، به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: 1. ساختار معارف برهان الدین از منظر زبانی (آوایی، واژگانی، نحوی) و بلاغی چگونه است؟ 2. کدام شاخصه ها در این اثر وجود دارند که آن را در ردیف معارف نامه ها جای می دهند؟ این مقاله در چند گام، به سؤالات مطرح شده، پاسخ داده است. نتایج، نشان می دهد که کاربرد واژگان و اصطلاحات گونه گفتاری، همچنین نحو کلام و ساختار دستوری متن، متأثر از شیوه مجلس گویی و ایراد وعظ و خطابه است. تکرار ارکان جمله، استفاده از جملات هم پایه، استفاده از کارکردهای مختلف وجوه فعل در کلام، درهم آمیختگی متن با آیات و احادیث و تلمیحات قرآنی و روایی، کاربرد ابزارهای بیانی برای افزودن بر جذابیت کلام و تأثیر بر مخاطب و... از مؤلفه های قابل ذکر معارف برهان الدین محقق است که در دیگر متون نوع ادبی معارف نامه نیز کاربرد دارد. با توجه به پیوند و ارتباط عمیق میان زبان، بلاغت و سطح فکری و اندیشگانی متن با بافت موقعیتی شکل گیری آن، متن مورد مطالعه، از منظر ایدئولوژی و محتوایی نیز به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است.