فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
لهجه بخارائی
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی و زبان آموزی
اثرات شفافیت و تیرگی خط فارسی بر مهارت های نوشتن کودکان طبیعی و خوانش پریش از طریق آزمون های آگاهی واج شناختی و املای واژه ها
حوزههای تخصصی:
آگاهی واجی عبارت است از مهارت کودک در تشخیص و تغییر اجزای گفتار که توسط سیستم نوشتاری بازنمایی می شود وعاملی مهم در یادگیری نوشتن به شمار می آید. شفافیت خط نیز به معنای میزان سهولت پیش بینی تلفظ از خط در نظر گرفته می شود. خط هایی که بازنمایی میان خط و تلفظ آن بسیار قابل پیش بینی است، خط شفاف (مانند ترکی، ایتالیایی و اسپانیایی) و خط هایی که بازنمایی میان خط و تلفظ در آنها غیرقابل پیش بینی است، خط تیره نامیده می شوند (مانند انگلیسی، فرانسه و عربی). هدف از انجام این پژوهش، درک بهتر عملکرد نوشتن کودکان طبیعی و خوانش پریش فارسی زبان از طریق آزمون های آگاهی واج شناختی و املای واژه ها با توجه به شفافیت و تیرگی خط فارسی است. به این منظور، تأثیر دو متغیر میزان آگاهی واج شناختی و شفافیت خط بر فرایند نوشتن کودکان طبیعی و خوانش پریش بررسی شد و نتایج به دست آمده با یافته های سایر مطالعات در این زمینه مورد مقایسه قرار گرفت. در این پژوهش، عملکرد 10 کودک فارسی زبان پسر (با میانگین سن 2/9 سال) که خوانش پریش رشدی معرفی شده و تحت آموزش بودند، با 20کودک طبیعی فارسی زبان پسر (با میانگین سنی 2/9 سال) که در مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند، مقایسه شد. تحلیل داده های حاصل نشان داد که کودکان خوانش پریش تقریباً در تمام آزمون ها عملکرد ضعیف تری نسبت به کودکان طبیعی داشتند. نتایج مربوط به تأثیر شفافیت خط با فرضیه وابسته به خط همخوانی داشت؛ به این معنا که انجام آزمون های آگاهی واج شناختی مربوط به واژه های تیره برای هر دو گروه دشوارتر از انجام آزمون های مربوط به واژه های شفاف بود. تنها در آزمون تولید واژه های هم قافیه، عملکرد دو گروه کاملاً عکس یکدیگر بود؛ یعنی کودکان طبیعی واژه های تیره هم قافیه بیشتری و کودکان خوانش پریش واژه های شفاف هم قافیه بیشتری تولید کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین درصد خطاهای کودکان طبیعی در آزمون املای واژه ها مربوط به خطاهای آوایی، و بیشترین درصد خطاهای کودکان خوانش پریش در این آزمون مربوط به خطاهای غیرآوایی است که با فرضیه نقص واج شناختی هم سویی دارد.
بررسی مقابله ای بروز پدیدة مک گرک در آزمودنی های فارسی و کردی کرمانشاهی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توهم درکی مک گرک، پدیده ای است که طی آن فرد به منظور درک بهتر گفتار، اطلاعات هر دو حوزة شنوایی و بینایی را با یکدیگر تلفیق می کند. بارزترین نمونه ای که در توضیح این پدیده ارائه می گردد، تلفیق هجای دیداری / ɑɡ/ با هجای شنیداری /bɑ/ بوده که منجر به درک هجایی مابین این دو هجا گردیده و افراد هجای /dɑ/ را به عنوان پاسخ برمی گزینند. با وجود این که این پدیده به عنوان پدیده ای همگانی در نظر گرفته نمی شود، اما توسط بیشتر افراد مورد آزمایش، تجربه شده و در زبان های بسیاری مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش حاضر نخستین پژوهشی است که به بررسی میزان رخداد تأثیر مک گرک در زبان های فارسی و کردی کرمانشاهی پرداخته است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا میزان بروز این پدیده در زبان های فارسی و کردی کرمانشاهی معنی دار می باشد؛ همچنین میزان تأثیر عامل جنسیت بر رخداد این پدیده چگونه است؟ 121 محرک شنیداری- دیداری به 120 نفر از آزمودنی ها (60 آزمودنی فارسی زبان و 60 آزمودنی کرد زبان) ارائه شد. نتایج، نشان از وقوع این پدیده در هر دو زبان دارد، با این تفاوت که وقوع این پدیده در زبان کردی نسبت به زبان فارسی معنادار می باشد. در زبان فارسی هنگامی که یک هجای شنیداری دولبی و یک هجای دیداری نرمکامی با یکدیگر ترکیب می شوند، بیشترین میزان همسان سازی اطلاعات دیداری و شنیداری صورت می پذیرد. این در حالی است که در زبان کردی ترکیب یک هجای شنیداری نرمکامی و یک هجای دیداری کامی منجر به رخداد بیشترین پاسخ تلفیقی شده است. تأثیر جنسیت (جنسیت ارائه دهنده و آزمودنی) نیز در این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج، نشان دهندة تأثیر معنادار جنسیت ارائه دهندة زن بر بروز این پدیده دارد.
Burnout Coping Strategies among Iranian EFL Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Burnout is one of the potential threats to teachers which can negatively influence their performance and bring about many side effects such as poor health conditions, depression, absenteeism, etc. It has, however, been found teachers who use effective coping strategies to deal with stressful job conditions can resist burnout. This qualitative design study aimed to investigate the coping strategies of 15 Iranian high school EFL teachers who did not show burnout on Maslach Burnout Inventory. The participants were interviewed and observed in classrooms and they were asked to keep journals for 8 sessions. The data were content analyzed and results show that establishment of rapport with students, discussing problems with principals and colleagues, class management, reflection, ongoing learning, adherence to moral principles and adopting a traditional teaching style are among the coping strategies these teachers used. The low frequency of these strategies, however, implies that EFL teachers, even those who resist burnout, need to be trained on different burnout coping strategies. Keywords: burnout, coping strategies, qualitative design, Iranian EFL teachers راهبردهای مقابله با فرسودگی شغلی در میان معلمان زبان انگلیسی ایرانی فرسودگی شغلی یکی از خطرات بالقوه ای است که معلمان در معرض آن قرار دارند و می تواند تاثیر منفی بر عملکرد آنان داشته وموجب عوارض جانبی بسیاری مانند وضعیت بد سلامتی، افسردگی، غیبت از محل کار، و غیره شود. با این حال مشخص شده است که معلمانی که از راهبردهای مقابله مؤثر برای رویارویی با شرایط استرس زای شغلی استفاده می کنند می توانند در برابر فرسودگی شغلی مقاومت نمایند. این مطالعه کیفی با هدف بررسی راهبردهای مقابله مورد استفاده 15 معلم زبان انگلیسی ایرانی که در دبیرستان تدریس می کردند ودر پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاک فرسودگی شغلی کمی نشان داده بودند انجام شد. شرکت کنندگان مورد مصاحبه و در کلاس های درس مورد مشاهده قرار گرفتند و از آنها خواسته شد به مدت 8 جلسه خاطرات کلاسی خود رابعد از کلاس ثبت نمایند. داده های جمع آوری شده مورد تحلیل محتوا قرار گرفتند و نتایج نشان داد که ایجاد رابطه مثبت با دانش آموزان، بحث در مورد مشکلات با مدیران و همکاران، مدیریت کلاس، تفکر و تأمل، یادگیری مداوم و پایبندی به اصول اخلاقی جزء راهبردهای مقابله مهم مورد استفاده معلمان می باشد. یافته های مطالعه حاکی از ضرورت آموزش راهبردهای مقابله به معلمان زبان انگلیسی است تا بتوانند د رمقابل فرسودگی شغلی از خود محافظت نمایند. کلمات کلیدی: فرسودگی شغلی، راهبردهای مقابله، مطالعه کیفی، معلمان زبان انگلیسی ایرانی
مقایسه توانایی های معنی شناختی دانش آموزان تک زبانه و دو زبانه در پایه های دوم و پنجم ابتدایی مدارس
حوزههای تخصصی:
تفاوت های نحوی به عنوان چالشی در ترجمه ادبی؛ برگردان ضمیر سوم شخص مفرد در ترجمه انگلیسی غزل حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منشأ بسیاری از ایهام های جذّاب شعر حافظ، در چندگانگی تفسیر های مربوط به تعیین مخاطب شعر اوست. مترجم ادبی موفّق کسی است که درجه ابهام آمیزی متن را در فرایند ترجمه حفظ کند. یکی از مشکلاتی که در فرایند ترجمه رخ می دهد، عدم تناسب ساخت های دستوری و ویژگی های صرفی و نحوی زبان مبدأ و مقصد است. این امر در ترجمه ادبی و به ویژه ترجمه شعر که گاه مبتنی بر همین ویژگی های صوری برای خلق ابهام های خیال انگیز است، بیش ازپیش چالش برانگیز خواهد بود. با توجه به فقدان مشخصه جنس در نظام ضمیری زبان فارسی، برگردان ضمیر «او» که به معشوق حافظ اشاره می کند، در ترجمه انگلیسی امری چالش برانگیز است، چراکه مترجم مجبور به استفاده از یکی از دو ضمیر مذکّر یا مؤنّث خواهد بود که هرکدام تفسیری خاص را برمی انگیزد. این مقاله با بررسی نمونه هایی از ترجمه شعر حافظ توسط سه مترجم، به تحلیل و دسته بندی شیوه های ایشان در برگردان ضمیر سوم شخص مفرد می پردازد.
مقاله به زبان انگلیسی: دو نسخه ی فعل بودن در زبان انگلیسی؛ The two be's of English(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق کیفی استفاده از فعل بودن (be) در زبان انگلیسی امروزی را مورد مطالعه قرار می دهد. بر اساس این تحقیق، یک ادعای ساده و یک ادعای پیچیده مطرح می شود. ادعای ساده در تلاش است ثابت کند که تفاوت سنتی بین فعل بودن به عنوان یک فعل صرفاَ لغوی و فعل بودن به عنوان یک فعل کمکی، غلط می باشد. به خصوص در مورد ""بودن ربطی"" -- همیشه یک فعل لغوی در نظر گرفته می شده است -- که در اصل یک فعل کمکی است. ادعای پیچیده تراین است که یک تفاوت دستوری بین بودن لغوی و بودن کمکی وجود دارد، اما این تفاوت بااستفاده ی ربطی و غیر ربطی فعل بودن منافاتی ندارد. بلکه، تفاوت دستوری بین فعل بودن لغوی و بودن کمکی اساساَ یک تفاوت معنایی است. این تحقیق علاوه بر جمع آوری مدرک برای اثبات این دو ادعا، درصدد است تا فرضیه کلی دستورسنتی مبنی بر این که همه جملات انگلیسی نیازمند یک فعل لغوی می باشند را به چالش بکشد. این فرضیه با نظریه ی جدیدی جایگزین می شود مبنی بر این که همه ی جملات انگلیسی باید صرف شوند.این تحقیق پلی است بین زبان شناسی تئوریک و زبان شناسی کاربردی و می تواند تصورات مربوط به تدریس و یادگیری دستور زبان انگلیسی را به صورت چشم گیری ساده کند.
زبان فقط وسیله انتقال دانش نیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پردازش اسامی و افعال در زبان اول و دوم: بررسی شناختی سطوح پردازش لغت در افراد دوزبانه فارسی- انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات انجام شده در حوزه پردازش لغت، همواره تفاوتهای پردازش اسامی و افعال به لحاظ متفاوت بودن جنبه های اسمی و فعلی و فعالیت قسمت های متفاوتی از مغز در ارتباط با ویژگی های لغوی مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی به خصوص در مورد افراد دوزبانه، با توجه به نقش واسطه ای زبان اول در پردازش زبان دوم از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. در این مطالعه، مقایسه ای تطبیقی بین زبان اول و دوم با در نظر گرفتن سطوح پردازش لغت در افراد دوزبانه فارسی- انگلیسی، و با مشارکت هشتاد و شش دانشجوی دوره کارشناسی زبان و ادبیات انگیسی انجام گرفت. در این پژوهش آزمون نامیدن تصویر به عنوان مهمترین ابزار شناختی مورد استفاده قرار گرفت و میزان تاخیرشدگی در نامیدن تصاویر با مفاهیم اسمی و فعلی در هر یک از دو زبان فارسی و انگلیسی در هزارم ثانیه ثبت شد. بر اساس نتایج این پژوهش، در پردازش افعال در هر دو زبان، پیچیدگی های وندی در مقایسه با پیچیدگی های معنایی دارای تاثیرگزاری بیشتری در ایجاد تفاوت بین پردازش اسامی و افعال می باشد و اسامی در حالت کلی میزان یاد آوری بالاتری دارند. همچنین، فراگیری زبان (زبان اول) و یادگیری آگاهانه زبان (زبان دوم) فاقد تاثیر بر میزان مشارکت سطوح پردازش لغت در افراد دوزبانه می باشد.
بررسی پیکره بنیاد متمم اجباری و اختیاری در زبان فارسی بر اساس دستور شناختی لانگاکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره دهم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۵۳)
257-287
حوزههای تخصصی:
وابسته های فعل، یکی از بحث برانگیزترین مباحث پژوهش در زبان فارسی بوده و افراد زیادی همچون متیوز ( 1981 )، دوتی ( 2000 )، طبیب زاده (1383) و رحیمیان (1392) در این زمینه مطالعاتی انجام داده اند. با این حال، ماهیت این مقولات همچنان از دیدگاه صاحب نظران، متفاوت ارزیابی شده است. متمم به عنوان مهم ترین وابسته فعلی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. عده ای هم به متمم اجباری و هم به متمم اختیاری قائلند، در حالی که افرادی دیگر متمم را همان عنصری می دانند که همواره اجباری است و به متمم اختیاری قائل نیستند. تحقیق حاضر پژوهشی پیکره بنیاد درباره وابسته های فعلی است. هدف این پژوهش، بررسی بود یا نبود متمم اختیاری در زبان فارسی است. به سخن دیگر، هدف از انجام این مطالعه یافتن پاسخ برای این سؤال است که آیا داده های پیکره ا ی زبان فارسی وجود متمم اختیاری را تأیید می کند و اگر نه، آنچه متمم اختیاری خوانده می شود، در زمره چه مقوله یا مقولاتی قرار می گیرد؟ به این منظور، از هر یک از افعال شاخص حرکتی «آمدن»، «رفتن»، «آوردن» و «بردن»، 300 مورد به طور تصادفی در پیکره نوشتاری همشهری 2 مورد بررسی قرار گرفته و وابسته هایشان بر اساس چارچوب دستور شناختی لانگاکر ( 2013 ) مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که آنچه تاکنون متمم اختیاری تلقی می شده، نه متمم است و نه اختیاری، بلکه توصیفگر ی است که بر اساس الزام بافتی به صورت اجباری در گفتمان حضور می یابد و از این رو در تحقیق حاضر «مکمل بافتی» نامیده شده است. واژه های کلیدی: دستور شناختی لانگاکر، پیکره زبان فارسی، متمم اجباری و اختیاری، افزوده، توصیفگر، مکمل بافتی.
گرایش به سبک اسمی در متون ترجمه شده توضیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول یکصد و پنجاه سال اخیر، در نتیجة ترجمه های بسیار زیادی که از زبان های دیگر، به ویژه انگلیسی، به زبان فارسی شده است، برخی از هنجارهای زبانی تغییر کرده اند یا دست کم دستخوش تغییر شده اند. سبک اسمی یکی از مهم ترین ویژگی های نحوی زبان است که مانند هر ویژگی نحوی دیگر ممکن است ازطریق ترجمه به زبان مقصد انتقال یابد؛ درحالی که به نظر می رسد در زبان فارسی، سبک غالب، سبک فعلی است. هدف از انجام تحقیق حاضر، یافتن پاسخ برای این سؤال است که با توجه به شیوة لفظ گرایی که در غالب ترجمه ها دیده می شود، آیا احتمال گرایش به سبک اسمی در متون ترجمه شده توضیحی وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد که در متون تألیفی و ترجمه های نویسندگان و مترجمان توانا، گرایش به سبک فعلی می باشد و فراوانی جملات اسمی بسیار کم است؛ ولی در ترجمه های مترجمان تازه کار، فراوانی جملات اسمی بیشتر است. همچنین، در این تحقیق، تعدادی از جملات اسمی را که در ترجمه های مترجمان تازه کار وجود داشت، به صورت فعلی نوشتیم و از 130 نفر از دانشجویان خواستیم که تا آن صورتی را که به نظرشان فارسی تر و واضح تر می آید، انتخاب نمایند. نتیجة این بررسی نیز نشان داد که این افراد جملات فعلی را بر جملات اسمی ترجیح می دهند.
A Study of the Relationship between Acoustic Features of “bæle” and the Paralinguistic Information(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Language users benefit from special phonetic tools in order to communicate linguistic information as well as different emotional aspects and paralinguistic information through daily conversation. Having functions in conveying semantic information to listeners, prosodic features form the essential part of linguistic behavour, manipulating them potentially can play an important role in transmitting paralinguistic information.The importance of such a manipulation is so great that the utterance can convey completely opposite meanings.
This paper aims at studying how prosodic and intonational patterns are organized in Persian in order to regulate the non-linguistic information in speech and what relations can be statistically found between different emotions such as agreement, surprise and objection and acoustic features of “bæle” in deferent contexts. Statistical results show that duration is the most effective acoustic correlate followed by pitch and intensity respectively to carry paralinguistic information.
فصلی از باب لغت
منبع:
مهرسال اول ۱۳۱۳ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش پروژه محورِ مبتنی بر فناوری بر مهارت های زبان انگلیسی و خودتنظیمی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی مبتنی بر فناوری امروز، سیستم های آموزشی صرفاً با گنجاندن فعالیت هایی در راستای تقویت مهارت های قرن 21 ام (21st century learning) قادر خواهند بود شکاف موجود بین دانش هر شاخه ای از علم و امکان استفاده از این دانش را پر کنند. این مطالعه به بررسی تاثیر بکارگیری رویکرد آموزشی پروژه محورِ مبتنی بر فناوری های روز بر مهارت زبان انگلیسی و یادگیری خودتنظیمی پرداخته است. برای این منظور، ۶۸ زبان آموزدر دسترس با سطح متوسط زبان انگلیسی انتخاب و پس از حصول اطمینان از همگن بودن آنها به لحاظ سطح مهارت زبان انگلیسی، به یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه تقسیم شدند. همچنین، پیش از آغاز پژوهش، توان خودتنظیمی آزمودنی ها از طریق یک پرسشنامه استانداردمورد سنجش قرار گرفت. در طول اجرای پژوهش، آزمودنی های گروه آزمایشی افزون بر برخوداری از آموزش های متداول دوره، در ۲۴ پروژه کوتاه مدت و 7 پروژه بلند مدت از فناوری های آموزشی متنوع بهره مند شدند. آزمودنی های گروه گواه تنها از آموزش های متداول دوره برخوردار شدند. در پایان دوره پژوهش، میزان یادگیری مهارت های زبان انگلیسی آنها با استفاده از یک آزمون محتوامحور و میزان یادگیری خودتنظیمی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل های کوواریانس انجام شده تاثیر معنی دار روش یادگیری پروژه محور مبتنی بر فناوری بر هر دو متغیر تحت بررسی (مهارت های زبان انگلیسی وخودتنظیمی) را نشان داد.
رویکردِ حوزهای به اجزای کلام در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ ها و کتاب های دستور زبان فارسی در مورد مقوله واژگانیِ تعدادِ قابلِ توجهی از واژه های این زبان از جمله مصادر، اسامی و صفاتِ گزاره ای و افعالِ همکرد، اتفاقِ نظر وجود ندارد و این امر می تواند باعثِ پدید آمدنِ مشکلاتی برای زبان آموزان و محققانِ این زبان شود. در نظریه دستورِ حوزه ای، زبان به حوزه های مستقلی تقسیم می شود و این حوزه ها ممکن است در برخی از مدخل های واژه ها با هم تطابق نداشته باشند. در این مقاله با جمع آوریِ واژه ها از واژه نامه های معتبر فارسی، کتاب ها و مطبوعاتِ فارسی زبان، ضمنِ پرداختن به ناهمگونیِ واژه های مذکور ازنظر مقوله بندیِ واژگانی، نشان می دهیم که در چهارچوبِ نظریه دستورِ حوزه ای می توان عللِ ناهمگونیِ برخی از واژه های زبان فارسی را توضیح داد و به اختلاف نظر پایان داد.