فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
This paper is an attempt to shed light on the effects of modernization, urbanization, monolingual educational system, and mass media as well as the process of globalization on dialect leveling among Persian dialects. In so doing, the first part of the paper elaborates on the relationship between globalization and sociolinguistics, and on the concept of standardization. Also, it discusses some factors accelerating dialect leveling among Persian dialects. The second part of the paper presents some empirical evidence for the change, based on the data collected from 3 Persian dialects, namely: Birjandi, Neyshaboori, and Yazdi. Three spoken language sample corpora from two age cohort groups in each speech community were collected. Having transcribed the data, the researchers juxtaposed the phonological, morphological, and syntactic conventions of the two groups of each speech community for further in-depth analysis. Comparing the speech samples of the two age cohorts in each corpus revealed significant movements towards standard dialect. However, the quality and quantity of the observed movements did not appear to be the same across the dialects in question.
بررسی میزان اتکا به عامل فرامتنی «جهت ترجمه»: موردپژوهی ترجمه های رمان صدسال تنهایی نوشتة گابریل گارسیا مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژنت (1997) یکی از صاحب نظران ادبی است که نظریه ای مبتنی بر نقش عوامل فرامتنی را ارائه کرده است. در این مقاله، براساس نظریة وی به بررسی نقش عوامل فرامتنی در ترجمه مانند جهت مستقیم و غیرمستقیم و چگونگی درج آن روی جلد آثار ترجمه شده خواهیم پرداخت. پس از اشاره به دیدگاه های مختلف دربارة ترجمة غیرمستقیم، موردپژوهی ترجمه های فارسی رمان مشهور صدسال تنهایی اثر مارکز (1967) ارائه خواهد شد و دقت ترجمه ها را که حاصل جهت مستقیم و غیرمستقیم هستند، باهم مقایسه خواهیم کرد. در این مقاله بررسی دو ترجمه از متن اصلی (اسپانیایی)، سه ترجمه از زبان میانجی صورت می گیرد. دو ترجمه از زبان میانجی انگلیسی و یک ترجمه از زبان میانجی ایتالیایی ترجمه شده است. معادل گذاری متفاوت و حذف یا اضافه که ازجمله عوامل تأثیرگذار در کیفیت ترجمه هستند، مطالعه می شوند. نتایج نشان می دهد در ارزیابی دقت در ترجمه، معیار جهت ترجمه کافی نیست؛ بلکه معیار دانش و مهارت مترجم نسبت به آن در اولویت قرار دارد. همچنین، دقت در انتخاب زبان میانجی عاملی است که بر کارآمدی ترجمه، از جهت غیرمستقیم تأثیر بسزایی دارد.
Why a Critical Pedagogy? What is Critical Pedagogy?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند معناسازی در مثنوی سلامان و ابسال جامی بر اساس الگوهای نشانه- معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه- معناشناسی، رویکردی نوین در تجزیه و تحلیل متن و نظام های گفتمانی است. این رویکرد در نقد ادبی، به ارائة الگوهای متعددی منجر شده است که چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا از متن را مورد تبیین قرار می دهد. این الگوهای برآمده از منطق متن تلاش می کنند هرگونه امکان خوانش متکثّرِ خارج از نظام ارزش گذاری اثر ادبی را تا جای ممکن کاهش دهند. از این رو این مقاله، مثنوی سلامان و ابسال جامی را که از جمله متون عرفانی و دارای بیان رمزی و قابلیت تأویل پذیری است، برای بررسی مورد توجه قرار داده، تلاش می کند ضمن معرفی چگونگی عملکرد الگوهای نشانه- معناشناسی، چرایی بهره مندی شاعر از هر دو فرآیند ممکن معناسازی در این متن را تبیین نماید؛ فرآیندی که به صورت رفت وبرگشتی در الگوی مربع معناشناسی تجلی می یابد. مقاله حاضر با بهره گیری از الگوهای نشانه- معناشناسی در بررسی تحلیلی مثنوی سلامان و ابسال جامی، این فرض را مطرح می کند که بهره گیری از هر دو فرآیند معناساز در این متن، اشاره به مفهوم «بازگشت» دارد و جامی تلاش می کند این مفهوم را از طریق رمز و بیان رمزی در قصة «سلامان و ابسال» ارائه نماید.
واژه های آشنای ناآشنا
تناوب های «آغازی/ سببی» و «معلوم/ مجهول» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی تناوبِ «آغازی/سببی» هم به صورت واژگانی وجود دارد و هم اشتقاقی، و تناوب «معلوم/ مجهول» صرفاً اشقاقی (نحوی) است. در این مقاله با ارائه ملاک هایی نشان داده ایم که تقریباً همواره راهی برای تمیز آنها وجود دارد. این ملاک ها عبارت اند از: 1- جمله-های مجهول را به دلیل کنشگر مستتر نمی توان با قید «خودبه خود» به کار برد، اما جمله های آغازی با این قید به کار می روند؛ 2- جمله های مجهول را بخاطر وجود کنشگر می توان با قید «عمداً» به کار برد، اما جمله های آغازی با این قید به کار نمی روند؛ 3- گاه ساخت های آغازی را می توان با عبارت کنادیِ «توسط...» یا قید «عمداً» به کاربرد. افعال آغازی گرچه فاقد کنشگرند، گاه دارای مؤلفه معناییِ مستترِ سبب نیز هستند. در چنین شرایطی اگر با تغییر فاعل، همچنان بتوان از گروه حرف اضافه ای «توسط...» یا قید «عمداً» استفاده کرد، آن جمله، مجهول است؛ 4- اگر بتوان «شدن» را بدون تغییر معنای جمله، مبدل به «بودن/ استن» کرد، آن جمله قطعاً مجهول نیست بلکه آغازی است، و اگر نتوان چنین تغییری را صورت داد، آن جمله قطعاً مجهول است.
زیباشناسی خشونت و جادوگری در داستان های کوتاه فرانسوا دو روسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۷ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
"حضور سه مضمون خشونت? انتقام و جادوگری در داستان های کوتاه فرانسوا دو روسه که در مجموع تحت عنوان داستان های به یاد ماندنی و تراژیک عصر ما? در قرن هفدهم منتشر شد، نشانه ایست از علاقه نویسندگان و خوانندگان این دوره از تاریخ فرانسه و اروپا به بررسی ویژگی های این مضامین که در ادبیات قرن هفدهم و به ویژه ادبیات باروک، خودنمایی می کند بسیاری از آثار باروک نمایانگر نه تنها مضمون دگردیسی در ادبیات و هنر این دوره اند بلکه نشان از حضور بوطیقای خشونت? از زیباشناسی انتقام و از نمایش پی در پی نیروهای شوم و نماینده شیطان? دارند ظاهرا ترس از این نیروها و وحشت از صدمه ای که ممکن بود از جانب آنها به نظام اجتماعی? سیاسی و مذهبی وارد گردد باعث می شد که رمان نویسان و حتی نقاشان? مکرر به این مضامین اشاره کنند ولی چرا تا به این حد نویسندگان و هنرمندان قرن هفدهم و هیجدهم شیفته به تصویر کشیدن این مضامین در ادبیات بودند و چرا این مضامین در قرن های بعد از جمله در عصر ما نیز برای برخی از هنرمندان جذاب به نظر می رسد؟ این مقاله سعی دارد پاسخ گوی بخشی از این چراها باشد.
فعل های چندپاره زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
در رده شناسی ساخت واژی، زبان ها بر اساس نحوه انتقال رابطه های دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبان های تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شده اند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگی های دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبان ها یا به وسیله وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده از واژه ای مجزا بیان می شود. در زبان فارسی این مفاهیم عمدتاً با استفاده از واژه ای مستقل و جدا از بخش گزاره ای فعل بیان می شود و در بحث تصریف فعل، زبان فارسی را می توان تحلیلی دانست. در این پژوهش، نحوه انتقال مفاهیم دستوری مرتبط با تصریف فعل در زبان فارسی در چارچوب نقش و ارجاع ون ولین (2005) مورد بررسی قرار گرفته است. در رویکرد نقش و ارجاع، محمول بند در سطح هسته جمله، به وسیله یکی از روابط پیوند شامل همپایه سازی، ناهمپایه سازی و یا شبه ناهمپایه سازی ساختاربندی می شود. بر همین اساس، در این پژوهش با فرض تحلیلی بودن زبان فارسی از جهت انتقالِ معناهای دستوریِ مرتبط با تصریفِ فعل، نحوه تشکیل فعل در سطح اتصال های هسته ای در دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار می گیرد.
تحلیل رسایی- بنیاد کاهش خوشه های همخوانی در تلفظ کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه مطالعات و پژوهش های بسیاری در ارتباط با فراگیری خوشه های همخوانی توسط کودکان به انجام رسیده است لیکن اکثر این مطالعات به بررسی خوشه های همخوانی آغازه در زبان های غربی پرداخته اند و مطالعات بسیار کمی در ارتباط با فراگیری خوشه های همخوانی پایانه صورت گرفته است. مقاله حاضر می کوشد تا در چارچوب اصل رسایی به بررسی فراگیری خوشه های همخوانی پایانه توسط کودکان فارسی زبان بپردازد. این بررسی نشان می دهد که روند کاهش خوشه ها تا حد زیادی مبتنی بر اصل رسایی است، بدین معنا که کودک خوشه های پایانی موافق با این اصل را با حفظ همخوان با رسایی بیشتر ساده می کند و خوشه های مخالف با این اصل را از طریق قلب عناصر خوشه به ساختی هماهنگ با اصل رسایی تبدیل می کند. هدف دیگر این مقاله ارائه دستوری در چارچوب نظریه بهینگی در ارتباط با کاهش خوشه های همخوانی کودکان فارسی زبان است. در راستای تحقق این هدف داده های به دست آمده از کودکان در چارچوب نظریه بهینگی تجزیه و تحلیل می شوند و سرانجام دستوری با استفاده از محدودیت های نقض پذیر ارائه می شود.
بازشناسی دگردیسی فکری عاطفی قیصر امین پور در بستر گزاره های پرسشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسی به کارکرد زبان در بافت مربوط است و هر جمله ثابت در بافت های متغیر می تواند کارکردهای متفاوتی داشته باشد؛ ازاین رو، معنا همان کاربرد است و مستقل از بافت وجود ندارد، اما نوع جمله ها از عوامل تعیین کننده در استنباط معانی است. جمله پرسشی در زبان فارسی دارای دوگونه ایجابی و غیرایجابی است. هدف از گزاره های پرسشی غیرایجابی یا بلاغی انتقال پیام به طرز غیرمستقیم و مؤثرتر است. قیصر امین پور در دفترهای پنج گانه شعری از گزاره های پرسشی به صورت گسترده و گوناگون استفاده می کند. پرسش های هریک از دفترها محصول اوضاع اجتماعی و افق های فکری عاطفی شاعرند و هرچه از دوره اول به دوره سوم نزدیک تر می شویم، ازنظر کیفی و ژرف اندیشی، خردمندانه تر و واقع گرایانه تر می شوند؛ به همین دلیل، با بررسی انگیزه های گزاره های پرسشی براساس فرایند زمانی می توان به بازشناسی دگردیسی فکری عاطفی شاعر دست یافت. مهم ترین این انگیزه ها عبارت اند از: 1) حیرت 2) تردید 3) انتقاد 4) امیدواری. حیرت در اشعار قیصر از یقین به آرمان های انقلاب و جنگ، به حیرت در خودشناسی و دست یابی به مقصود منجر می شود و تردید امین پور اساساً مربوط به دوره سوم و رهاورد حیرت هایش است و ابعاد اعتقادی و عمل گرایانه و واقع گرایانه را دربرمی گیرد. مهم ترین دگردیسی های فکری عاطفی شاعر عبارت اند از: 1) از یقین به تردید 2) از آرمان شهر به شهر و زندگی واقعی مردم 3) از فردگرایی به جمع گرایی 4) از نگرش به بینش یا از مشاهده به اندیشه 5) از پیروزی در جنگ به پیروزی بر جنگ 6) از نومیدی به امیدواری.
Collaborative Output Tasks and their Effects on Learning English Comparative Adjectives(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the effect of two types of collaborative output tasks on Iranian EFL learners’ comparative adjectives with two or more syllables. Thirty Iranian EFL learners participated in this study which were then divided into two experimental and one control groups; one experimental group received dictogloss task in 4-pairs and the other experimental group was given text reconstruction editing task in 6-pairs. Using pretest, posttests and delayed posttests, the data were collected through a grammaticality judgment test (GJT) and audio-recording of the learners’ interaction. Comparing the mean scores of three groups in GJT generally indicated that experimental groups gained more than the control group and text reconstruction editing group outperformed dictogloss group in noticing and learning the English comparative adjectives with two or more syllables. The transcripts of the students' verbal interactions indicated that text reconstruction editing group generated larger number of turns and language related episodes (LREs) in comparison to dictogloss group. Findings of this study also indicated that the majority of problems encountered in all the dyads were correctly solved in both dictogloss and text reconstruction editing groups, while the dictogloss group correctly solved more LREs in comparison to the text reconstruction editing group which showed that the dictogloss group was better regarding the quality of LREs. It can be concluded that the current study found evidence in support of Swain and her colleagues' claims (e.g. Kowal & Swain, 1994) that task implementation required the learners to produce output collaboratively which in turn leads to the internalization of grammatical features.
بررسی و دسته بندی معنایی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه لیبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیبر برای دسته بندی عناصر واژی هفت ذره معنایی («ماده»، «پویا»، «وجرا» (وضع/ جایگاه رویدادی استنباطی)، «مکان»، «مقید»، «ساختمند» و «درجه پذیر») و یک اصل به نام اصل هم نمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر واژی یک اسکلت معنایی (مرکب از یک/ چند مؤلفه معنایی و یک/ چند موضوع) و یک بدنه معنایی (مجموعه اطلاعات گویشور درباره آن عنصر واژی) دارد. اصل هم نمایگی موضوع های عناصر را به هم گره می زند و عنصری مرکب یا اشتقاق به دست می دهد. هدف این پژوهش بررسی و دسته بندی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه معنایی لیبر است. این پژوهش به پیروی از لیبر برپایه مؤلفه های «ماده» و «پویا» مقوله معنایی ماده/ شیء/ جوهر در زبان فارسی را به چهار گروه و برپایه مؤلفه های «پویا»، «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی موقعیت را به شش گروه و برپایه مؤلفه های «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی روابط را به چهار گروه دسته بندی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی نیز مقولات نحویِ متفاوت، برای نمونه، فعل و حرف اضافه یا اسم و فعل دارای مؤلفه های معنایی مشترک هستند و دسته بندی معنایی نظریه لیبر را تأیید می کنند.
نامه ای درباره فرهنگ معاصر عربی-فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرودنامه سغدی هویدگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش فلسفی - اسلامی به مساله معناداری زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور فلسفه های زبانی با آراء راسل و ویتگنشتاین، مسالة معناداری گزاره ها محور توجه قرار گرفت. با نوع نگاه تجربیِ آنها، معناداری گزاره های دینی، اخلاقی، هنری و مابعدالطبیعی محل تردید شد. پس از ایشان، پزیتیویست های منطقی همچون آیر، گزاره های دینی را با ملاک تحقیق پذیری و سپس ابطال پذیری، بی معنا (نه کاذب) دانستند. در این مقاله به طرح شبهة معناداری گزاره های دینی توسط آنتونی فلو و پاسخ های ریچارد هیر، بازیل میچل، جان هیک و یان کرومبی پرداخته می شود. سپس سعی خواهد شد از منظری دیگر، شبهه و پاسخ ها ارزیابی گردد و در نهایت، پاسخی جدید به شبهه از منظر فلسفیِ اسلامی ارائه گردد. در این پاسخ، به برداشت های غلط از رابطة خدا و عالم و صفات او که منشا این نگاهها شده است و تعمیم نابجای تجربه گرایی پرداخته می شود. در پایان، دیدگاه تصحیح شده ارائه خواهد گردید.
بررسی کارکرد گروه نقشی زمان درزبان فارسی برپایة برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامة کمینه گرا (چامسکی، 1995) رویکرد غالب و جدید« زبان شناسی زایشی» است. بررسی پیوندهای سلسه مراتبیِ ساخت نمای جمله های زبان به لحاظ دانش زبانی ذهنی سخنگویان، هدف عمدة تحلیل ساختی در رویکرد یاد شده است. یکی از ویژگیهای تحلیل ساختی جمله در این رویکرد، در نظرگرفتن مقوله های نقشی است که به تبیین پیوندهای نحوی مقوله های واژگانی کمک می کند. تحقیق حاضر، ضمن ارائة توصیفی دقیق از مقوله های نقشی، به بررسی مقوله نقشی زمان در نحو جمله های فارسی می پردازد.همسو با تعاریف به کار رفته در برنامة کمینه گرا به بررسی چگونگی صرف فعل از راه بازبینی مشخّصه های تعبیرناپذیر موجود در گره زمان و فعل اصلی و عمل مطابقه خواهیم پرداخت. همچنین با در نظر گرفتن اینکه مشخّصة تصریف در زبان فارسی یک مشخّصة قوی است، با ارائة نمونه هایی نشان خواهیم داد که فعل به هستة زمان جذب می شود و درجایگاهی خارج از گروه فعلی بالا (vP) قرار می گیرد. حذف گروه فعلی و پرسشهای تأییدی از جمله شواهدی است که این فرض را تأیید می کند.
استعارة دستوری در مقالات پژوهشی پزشکی: بررسی مقایسه ای مجلات ایرانی به زبان انگلیسی و مجلات انگلیسی/ آمریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعارة دستوری مهم ترین ویژگی گونة علمی زبان انگلیسی به حساب می آید که باید به طور مناسب، بجا، و در دفعات کافی به کار گرفته شود، در غیر این صورت زبان به نوع محاوره ای نزدیک می شود. هدف این پژوهش مقایسه بین انواع استعاره های دستوری اندیشگانی به کاررفته در مقالات اصیل پزشکی ایرانی به زبان انگلیسی و مقالات انگلیسی/آمریکایی بوده است.از این رو، میزان استفاده از استعارة دستوری در سه نوع اطلاعات ارائه شده از بخش بحث (مطرح کردن یک یافتة ویژه، تفسیر یافته، و مقایسة نتایج قبلی با نتایج مطالعه) در دو دسته مقاله 32 تایی، که از ژانویة 2007 تا فوریة 2008 در مجلات انگلیسی- آمریکایی و مجلات پزشکی ایرانی به زبان انگلیسی متعلق به پایگاه اطلاعات علمی ISIچاپ شده بودند، مقایسه گردیدند. داده ها از طریق آزمون تی محاسبه شدند. یافته ها نشان دادند گرچه در مقالات پزشکی ایرانی، در مقایسه با نویسندگان انگلیسی/آمریکایی، به صورت معنی داری نسبت کمتری از مجموع استعاره های دستوری اندیشگانی و همچنین هر یک از صفت شدگی ها به کار رفته بود، اما در استفاده از اسمی شدگی ها تفاوت معنی داری بین دو دسته مقاله وجود نداشت. از این یافته ها می توان برای آشنا ساختن دانشجویان پزشکی، پزشکان و دیگر علاقمندان به چاپ مقالات علمی انگلیسی با اهمیت کاربرد انواع استعاره های دستوری در زبان انگلیسی علمی و نحوة نگارش آنها و همچنین در ارزیابی مقالات پزشکی برای چاپ در مجلات انگلیسی بهره برد.