فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه، زنان و مردان فعالانه برای نقش های کاری و نقش های خانوادگی خود برنامه ریزی می کنند، اما رشد حرفه ای مردان کمتر از زنان از نقش های چند گانه تأثیر می گیرد. اکنون، بسیاری از نظریه پردازانِ رشد حرفه ای به دنبال نظریه ای کل گرا برای فهم ماهیت مهم شغل و تأثیر سایر نقش های زندگی بر آن هستند. اکثر این نظریه های کل گرا به رشد حرفه ای زنان مربوط اند، چرا که آنها اغلب به دنبال مدیریت نقش های گوناگون و ناسازگار خود در زندگی مانند شاغل بودن، همسر بودن و مادر بودن هستند.
یافته های این پژوهش که به روش پیمایشی در میان نمونه ای از استادان زن ده دانشگاه برتر کشور (تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری) صورت گرفته است، نشان می دهد با وجود اینکه اولویت نقش خانوادگی در میان استادان زن بسیار بالاست، اولویت نقش شغلی تقریباً پایین است. همچنین، ادراک از تعارض شغلی ـ خانوادگی در میان استادان زن (در صورت پذیرش پست مدیریتی) نسبتاً بالاست، درحالی که حس خودکارآمدی مدیریت تعارض شغلی ـ خانوادگی در آنان در حد تقریباً پایینی قرار دارد.
یافته های حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهد اولویت قایل شدن برای نقش شغلی بر انگیزه درونی برای پیشرفت در سلسله مراتب سازمانی و حضور در رده های مدیریتی تأثیر مثبتی دارد، هرچند در میان افرادی که برجستگی نقش شغلی تقریباً همانندی دارند، کسانی که رضایت مندی حاصل از نهاد خانواده برایشان مهم تر است، آرزومندی کمتری برای حضور در رده های مدیریتی دارند. همچنین، نتایج نشان می دهد هر چه افراد نگرش مثبتی به توانایی خود برای ترکیب نقش های چندگانه داشته باشند، تعارض میان نقش های شغلی و خانوادگی را کمتر احساس کرده و یا این تعارضات را به نحو بهتری مدیریت می کنند. ادراک کمتر از تعارض شغلی ـ خانوادگی نیز موجب افزایش انگیزه درونی برای پیشرفت شغلی و رسیدن به رده های مدیریتی می گردد.
یافته های این پژوهش در زمینه تأثیر نقش های چندگانه زنان بر آرزومندی مدیریتی آنان، نشان می دهد تأکید بر موانع سازمانی و بی توجهی به تأثیر انتخابی (برجستگی نقش خانوادگی) و غیر انتخابی (تعارض شغلی ـ خانوادگی) نقش های خانوادگی زنان بر بی میلی آنان به حضور در پست های مدیریتی، دیدگاه ناکاملی در این زمینه ارائه می دهد و لازم است در تحقیقات مربوط به مدیریت زنان، این عوامل بیشتر مدّ نظر قرار گیرند
زن، اشتغال و فرهنگ
زن شاغل
تبیین و بررسی اثربخشی دوره های آموزشی کارآفرینی طرح های زود بازده بر کارآفرینان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش کارآفرینی سیاستی است که به گونه مستقیم در کمیت و کیفیت عرضه کارآفرین در یک جامعه اثر می گذارد. به همین دلیل، در بسیاری از کشورها بویژه در کشورهای پیشرفته که تا حدودی در آن موانع و مشکلات برطرف شده است، دولت ها به شکوفا کردن توان بلقوه مردم پرداختند. هدف این پژوهش نیز ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی کارآفرینی طرح های زودبازده بر کارآفرینان زن استان مازندران می باشد. جامعه آماری این پژوهش، 850 نفر از زنان کارآفرین استان مازندران می باشد، که با توجه به محدودیت های خاص جمع آوری داده ها 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده، و تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شده است. نتایج آزمون T-test نشان داده است که اثربخشی دوره های آموزش کارآفرینی و همه ابعاد مورد بررسی یعنی: تحریک انگیزه ها، پرورش ویژگی ها و آموزش مهارت ها، در وضعیت مطلوبی قرار نداشته و یافته ها مدل معادلات ساختاری بیانگر تایید کلیت مدل ها و ارتباط معنی داری مولفه ها با اثربخشی دوره های آموزش کارآفرینی بود. در پایان هم به مدیران پیشنهاد می شود که بیش از پیش به کیفیت برنامه های آموزشی خویش پرداخته، تا شاهد اثربخشی و کیفیت بیشتر این دوره ها باشیم.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی براساس کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و مدیریت دانش مدیران زن دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق ارائه مدل ساختاری پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی مدیران زن دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک براساس کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و مدیریت دانش است. این پژوهش از نوع کاربردی، توصیفی- همبستگی است و جامعه آماری مورد بررسی این تحقیق شامل 340 نفر از مدیران زن گروه های مختلف آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و با استفاده از جدول مورگان تعداد 180 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های تحقیق، از سه پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981)، کیفیت زندگی کاری والتون (1973)، تعهد سازمانی می یر (1990) و مدیریت دانش شرون لاوسون (2003) استفاده گردید که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ پایایی کلیه پرسشنامه ها محاسبه گردید. با استفاده از آمار استنباطی شامل استفاده از روش همبستگی، تحلیل مسیر جهت ارائه الگو، استفاده از رگرسیون جهت بررسی رابطه بین متغیرها و ابعاد مرتبط با هر متغیر، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نتایج نشان داد که: 1- بین کیفیت زندگی کاری و دو بعد فرسودگی شغلی (خستگی عاطفی و مسخ شخصیت) رابطه منفی و معنی دار وجود دارد و کیفیت زندگی کاری به ترتیب متغیرهای خستگی عاطفی و مسخ شخصیت را پیش بینی نمود.
2- تعهد سازمانی تنها قادر به پیش بینی عملکرد فردی در فرسودگی شغلی مدیران بود.
3- مدیریت دانش قادر به پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی نبود به جز بعد عملکرد فردی که یک رابطه مثبت و مستقیمی را با مدیریت دانش نشان داد.
عوامل مؤثر بر اشتغال غیررسمی زنان جوان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به وضعیت نامناسب بازار کار ایران اشتغال غیر رسمی به ویژه در میان زنان جوان افزایش یافته است. لذا بررسی وضعیت اشتغال آن ها حائز اهمیت است. در این مقاله وضعیت اشتغال غیر رسمی زنان جوان 25 – 15 سال با استفاده از طرح درآمد – هزینه خانوار در سال 1390 بررسی شد، سپس با به کارگیری مدل لاجیت عوامل مؤثر بر اشتغال غیر رسمی توضیح داده شد. در این پژوهش از حداقل مزد به عنوان شاخصی برای برآورد اشتغال غیر رسمی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که در سال 1390 سهم زنان در اشتغال غیر رسمی بالا و نسبت به مردان بیش تر است. شهری بودن، تحصیلات دانشگاهی و متأهل بودن احتمال اشتغال غیر رسمی را کاهش می دهد.
بررسی ورود زنان به عرصه اشتغال و تأثیر آن بر میزان قدرت آنها در تصمیم گیری های درون خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع علی مقایسه ای است و هدف از آن، بررسی ورود زنان به عرصه اشتغال و تأثیر آن بر میزان قدرت آ ن ها در تصمیم گیری های درون خانواده است. جامعه آماری آن، شامل تمام خانواده های زنان شاغل و غیر شاغل متأهل شهرستان بوکان در سال 1390 بودند . ابتدا دو گروه نمونه هر کدام به حجم 70 خانواده از بین جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند؛ در انتخاب گروه نمونه نخست از بین زنان شاغل متأهل، با توجه به کوچک بودن جامعه و معیارهای در نظر گرفته شده، از روش تمام شماری استفاده شد و نیازی به نمونه نبود؛ در انتخاب گروه نمونه دوم از بین زنان غیر شاغل متأهل، با توجه به وسیع بودن جامعه، از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد و داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ساختار قدرت در خانواده که مورد تحلیل قرار گرفت و متناسب SPSS دارای 85 گویه است، جمع آوری شد و به وسیله نرم افزار با سطح سنجش متغیرها از آمارهای توصیفی (مد، میانه، میانگین و ...) و آمارهای استنباطی تحلیل رگ رسیون و ...) استفاده شد . نتایج نشان داد ند که قدرت زنان در تصمیم گیری های ،T (آزمون
درون خانواده در بین خانواده های زنان شاغل و غیر شاغل متأهل متفاوت است و تا حد زیادی از متغیر های تملک منابع ارزشمند ( تحصیلات زوجین، درآمد زوجین، تملک منابع ارزشمند ) و متغیرهای جمعیتی ( مدت زمان ازدواج زوجین، فاصله سنی زوجین) تأثیر می پذیرد.
تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه اشتغال زنان روستایی شهرستان نجف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه اشتغال زنان روستایی شهرستان نجف آباد انجام شد. روش پژوهش پیمایشی و از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل زنان روستایی بین 15-64 سال شهرستان نجف آباد بود (7354=N). حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برآورد گردید و180نفر بصورت نمونه گیری با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بوده که اعتبار (روایی) آن با نظر متخصصین و اساتید مدیریت و توسعه کشاورزی دانشگاه تهران مورد تأیید قرار گرفت. اعتماد (پایایی) ابزار تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه در حد مناسب (بالای 9/0) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSwin نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی مربوط به عوامل بازدارنده نشان داد که متغیرها در هفت عامل زیرساختی- حمایتی، فرهنگی- روانشناختی، مهارتی، اعتماد اجتماعی، ساختاری، انگیزشی-شناختی و تسهیلات بانکی قرار گرفتند که این هفت عامل 50/66 درصد کل واریانس را تبیین می کند. در تحلیل عاملی عوامل پیش برنده 5 عامل آموزشی- حمایتی، فرهنگی- زیرساختی، خانوادگی، مشارکت اقتصادی و نهادی شناسایی شد که این پنج عامل68/60 درصد کل واریانس را تبیین می کند. به علاوه یافته ها نشان داد سهم عوامل بازدارنده بیشتر از عوامل پیش برنده می باشد
عوامل موثر بر مشارکت اقتصادی زنان ایران با استفاده از مدل رگرسیونی داده های پانلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه سلامت اجتماعی، قدرت تصمیم گیری، مهارت های ارتباطی و عزت نفس در بین زنان شاغل و خانه دار شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مفاهیمی که امروزه در مباحث مربوط به حوزه سلامت از اهمیتی ویژه برخوردار است و دایره شمول موضوع های آن هر روز فراگیرتر می شود، مفهوم سلامت اجتماعی است. روی هم رفته، در بحث سلامت اجتماعی انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه مورد بحث است، پدیده هایی است که پیرامون او وجود دارند و بر مجموعه و سیستم او تأثیر می گذارند.این مطالعه به مقایسه سلامت اجتماعی و عوامل کارآمد بر آن در بین زنان شاغل و خانه دار شهر یزد پرداخته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و پرسش نامه انجام گرفته است. حجم نمونه را 384 نفر زنان خانه دار و 182 نفر زنان شاغل شهر یزد تشکیل می دهند که از راه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهند که زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردارند. از متغیرهای مورد مطالعه، متغیرهای مهارت های ارتباطی، عزت نفس و قدرت تصمیم گیری با سلامت اجتماعی زنان شاغل و خانه دار رابطه ای معنادار داشتند. هم چنین، متغیرهای وضعیت تحصیل و درآمد با سلامت اجتماعی زنان شاغل رابطه ای معنادار داشت. در تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز متغیرهای عزت نفس، تحصیلات، مهارت های ارتباطی، قدرت تصمیم گیری در کل 34 درصد از واریانس سلامت اجتماعی زنان را در جامعه آماری تبیین کردند.
بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی شوشتر (با تاکید بر سیاست های اجتماعی موجود)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی شوشتر بوده است. تحقیق پیمایشی و جمع آوری اطلاعات با کمک اسناد و پرسش نامه حاصل شده است. کلیه زنان تحت پوشش کمیته امداد و اداره بهزیستی شهرستان شوشتر در سال 1390 که در مجموع 2300 نفر بوده اند، مورد مطالعه قرار گرفته اند از این تعداد 1700 نفر تحت پوشش کمیته امداد و 600 نفر تحت حمایت اداره بهزیستی قرار دارند. نتایج نشان می دهد، درصد بالایی از زنان با تحصیلات بالا مهارت خاصی ندارند و به جز سازمان حمایت کننده از طرف خانواده حمایت نمی شوند، بین ارزیابی دو گروه از وضعیت اجتماعی و اقتصادی خود تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان می دهد که بین دو گروه زنان تحت سرپرست کمیته امداد و اداره بهزیستی تفاوت معنی داری به لحاظ درآمد، تحصیلات و میزان امکانات رفاهی وجود ندارد و سیاست های موجود دو سازمان بیشتر با رویکرد حمایت های اولیه زندگی است کمتر در راستای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر ارتقای شغلی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای شغلی زنان، در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان اجرا شد. بر اساس مطالعات انجام شده، معیارهای مؤثر بر ارتقای شغلی زنان در سطح فرد، خانواده، سازمان و جامعه قابل بررسی است. برای شناسایی شاخص های سنجش، از تکنیک دلفی و برای دستیابی به توافق از ضریب هماهنگی کندال و در مرحله بعد، برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه با طیف لیکرت و همچنین از پرسشنامه خبره با طیف ساعتی مبتنی بر مقایسه های زوجی برای تعیین اولویت معیارها و شاخص های شناسایی شده با دیدگاه کارشناسان استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش مدیران و کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان بود و پرسشنامه ها در نمونه ای به حجم 72 نفر توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با تکنیک AHP نشان داد که معیارهای فرهنگی بیش ترین اولویت را دارند و تعدیل فرهنگ مرد سالاری، بهبود نگرش جامعه به وظایف زنان و تحدید نگرش های قالبی به زنان، سه اولویت اول را به خود اختصاص داده اند. شاخص سطح تحصیلات، علاقه مندی به پیشرفت و افزایش اعتماد به نفس نیز، بیش ترین اولویت را در پیشرفت شغلی زنان دارند.
اشتغال زنان و هزینه های آن از دیدگاه بنگاه اقتصادی
منبع:
پژوهش زنان ۱۳۸۱ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
تبیین الگوهای سیاستی و تحولات سیاست گذاری اجتماعی ایران درحوزة «مادری/ اشتغال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزة «مادری/ اشتغال» به همزمانی نقش های مادری و شغلی برای زنان اشاره دارد که از جهات مختلفی قابل تأمل و نیازمند تدبیر و مدیریت است. تدابیر حاکمیت در راستای تسهیل این امر، تحت مقولة «سیاست اجتماعی» که از ابزار مدیریت مخاطرات اجتماعی و پاسخ به نیازهای گروه های خاص می باشد قابل تحقق است. این پژوهش با هدف فهم تحولات و الگوهای حاکم بر سیاست های اجتماعی در حوزة «مادری/ اشتغال»، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. مهمترین نتایج این پژوهش عبارت است از:1- سیاست گذاری ایران در چهار دهة اخیر به دلیل تغییر تسهیلات ارائه شده بر اساس تعداد فرزندان، از مهمترین ابزارهای تنظیم جمعیت به شمار رفته است. 2- سیاست گذاری در این حوزه، تأخیری و پسینی بوده است. 3- در سیاست های تسهیلی ایران خدماتی در راستای حمایت از شیردهی طبیعی مادران شاغل اختصاص داده شده است. اما افزایش گرایش به مصرف شیرخشک و ارتباط آن با سیاست گذاری تسهیل مادری، می تواند نشان دهندة عدم اجرای مطلوب سیاست های مربوطه باشد. 4- برخی از تحولات نوشتاری خدمت پاره وقت، از کفایت آن کاسته است. 5- الگوهای سیاست گذاری ایران در شاخص های «جمعیت» و «مراقبت»، چندوجهی، عمدتاً مستقیم و به سمت ترویج و تحکیم الگوی «مرد نان آور/ زن مراقب» بوده است.
بررسی راهبردهای سیاست اشتغال در حوزه ی مادری در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید، بخش مهمی از چالش های مربوط به اشتغال زنان، با نقش مادری آنها پیوند دارد. وقوع تغییراتی مهم در کمّ و کیف ایفای نقش مادری در جامعه ی ایران و ربط معنادار این تغییرات به مقولات تحصیل و اشتغال زنان، اهمیت توجه به این عرصه را به خوبی نشان می دهد. بدیهی است که مدیریت کلان چنین تغییراتی، در راستای حمایت و تسهیل مادری، در کنار بهره مندی از توانمندی ها و فرصت های زنان در روند توسعه ی کشور، بر عهده ی حاکمیت است و سیاست اجتماعی یکی از ابزار کارآمد در مدیریت تحولات اجتماعی به شمار می رود. «سیاست اشتغال» یکی از بخش های سیاست اجتماعی است و راهبردهای آن در حوزه ی مادری بر مجموعه تدابیر و اقدامات حاکمیت در راستای تأمین درآمد و تسهیل اشتغال برای گروه مادران صدق می کنند. این پژوهش، مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی و با مطالعه ی کلیه ی سیاست های تقنینی و اجرایی مصوّب مراجع مختلف سیاست گذاری جمهوری اسلامی ایران از سال 1358 تا سال 1394 به مطالعه و تحلیل این راهبردها، در دو سطح کلان و خرد پرداخته است. در انتها، مقولات کلان «تحقق عدالت» و «تأمین درآمد» از تحلیل سیاست های کلی نظام و مقولات «سیاست های تسهیلی» و «سیاست های تأمین درآمد» از بررسی راهبردهای سطح خرد حاصل شد.
بررسی اثرات اعتبارات خرد بر اشتغال زنان روستایی استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل اقتصادی مؤثر بر اشتغال زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به نقش زنان، اهمیت دادن به وضعیت اشتغال زنان و هدایت آن ها به بازار کار می تواند زمینه بهره گیری بهتر جامعه از این نیروی بالقوه را فرآهم آورد. به همین دلیل شناخت مجموعه عوامل زمینه ساز مشارکت هرچه بیش تر این جمعیت توانمند در عرصه های اقتصادی و اجتماعی کشور اولویت ویژه ای دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر متغیرهایی چون نرخ پوشش آموزش ابتدایی، متوسطه و عالی برای دختران، سهم ارزش افزوده بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی (شاخص مراحل توسعه)، مجذور سهم ارزش افزوده صنعت (شاخص توسعه یافتگی)، نسبت ازدواج به طلاق (شاخص اجتماعی – فرهنگی)، سهم مخارج دولت از تولید ناخالص داخلی (شاخص اندازه دولت ) بر اشتغال زنان در ایران طی سال های 1390-1347 بود. بدین منظور از مدل شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در دوره مورد بررسی افزایش درجه توسعه یافتگی کشور و بالا رفتن سطح تحصیلات زنان، بیش ترین تأثیر را در افزایش سهم زنان در نیروی کار داشته است.
گذار از نظام ناشایستگی به سوی شایسته سالاری پژوهشی چند مقطعی در مورد وضعیت شغلی زنان دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان گونه های متعدد نظام های مدیریتی و حکومتی, دو گونه در موفقیت سازمان ها و جوامع از یک سو و در اضمحلال آنها از سوی دیگر بسیار تاثیرگذار بوده اند. این دو گونه عبارتند از : ناشایست سالاری یا کاکیستوکراسی و شایسته سالاری یا مریتوکراسی. در تحقیقی چند مقطعی, نگارنده وضعیت چند دانشگاه کشور را از منظر گزینش مسوولان رده های مدیریتی و همچنین جو فرهنگی حاکم بر آنها مورد بررسی قرار داده است. سه دانشگاه تهران, شهید بهشتی, و علامه طباطبایی در یک دوره بیست ساله بررسی شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که چنانچه کاکیستوکراسی و مریتوکراسی را در دو سر یک پیوستار قرار دهیم, ثقل گزینش ها فاصله قابل تاملی با قطب مریتوکراسی داشته است.
به نظر می رسد چنانچه انتخاب ها بدون سوگیری های خاص صورت می گرفت, شتاب پیشرفت دانشگاه ها افزایش می یافت و توسعه متعادل نظام دانشگاهی و به تبع آن کل کشور, عملی تر می شد. در انتهای مقاله پیشنهادهایی مطرح می شوند که امید است با کاربست آنها فاصله موجود در نظام دانشگاهی با قطب مریتوکراسی کاهش یابد و کشور از توانمندی های نیروی انسانی متخصص خود به درستی بهره مند شود.
رابطه جهت گیری زندگی با رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد شغلی دبیران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش مطالعه رابطه جهت گیری زندگی با رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد شغلی بوده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمامی دبیران زن ناحیه 2 شیراز در سال تحصیلی 1392- 1391 بوده اند، که تعداد آنها برابر با 1000 نفر بوده و حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 278 نفر بوده اند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جمع آوری داده ها و اطلاعات از طریق پرسشنامه عملکرد شغلی منصور (1381)، پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی پودساکف و همکاران (1399) و پرسشنامه جهت گیری زندگی آنتونوفسکی (1987) انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده گردیده است. نتایج پس از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین جهت گیری زندگی با رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد شغلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. از بین مولفه های جهت گیری زندگی، دو مولفه مدیریت پذیری و معناداری با عملکرد شغلی رابطه مستقیم و معنادار دارند و بین تمامی ابعاد جهت گیری با رفتار شهروندی سازمانی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.