فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۲٬۰۲۵ مورد.
تابع عرضه نیروی کار ؛ تحلیلی بر پایه داده های خرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، برآورد تابع عرضه نیروی کار مردان و زنان در مناطق شهری و روستایی و همچنین محاسبه کشش دستمزدی، درآمدهای غیر کاری، بعد خانوار، سطح تحصیلات و تجربیات مورد نظر بوده است. بدین منظور، تلاش گردیده که از داده های طرح آمارگیری از خصوصیات اقتصادی - اجتماعی خانوارها که در طول سالهای 74-1371 به صورت نمونه ای تعاقبی جمع آوری گردیده، استفاده و الگوهای مورد نظر با روش ترکیب داده های سری زمانی و مقطعی برآورد گردد. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که اثرگذارترین عامل بر روی تخصیص زمان بین ساعات کار بازاری و اوقات فراغت، متغیر درآمدهای کاری یا دستمزدها می باشد و با توجه به علامت آن می توان گفت که منحنی عرضه نیروی کار مردان و زنان دارای شکل استاندارد و طبیعی است، با این تفاوت که کشش دستمزدی عرضه نیروی کار زنان بیشتر از مردان است. بدیهی است که تفاوتهای اساسی بین رفتار زنان و مردان در بازار کار وجود داشته باشد، اما یکی از مهم ترین آنها مربوط به سطح تحصیلات است که باعث کاهش ساعات کاری مردان و افزایش ساعات کاری زنان در بازار کار می باشد. تحولات مربوط به آموزش و تحصیلات زنان، یکی از متغیرهای کلیدی تحلیل تحولات بازار کار ایران می باشد.
موج سوم
تعاونیهای سنتی زنان خانیک
منبع:
تعاون ۱۳۸۵ شماره ۱۸۰
حوزههای تخصصی:
اصلاح یا تغییر
قانون کار
تخمین توابع تقاضای کوتاه مدت و بلند مدت عوامل تولید در بخش صنعت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، از نوعی تابع هزینه با عنوان تابع هزینه تعمیم یافته لئونتیف، برای تخمین توابع هزینه و توابع تقاضای نهاده های تولید در کوتاه مدت و بلند مدت برای بخش صنعت ایران استفاده شده است. نتایج که افزایش در قیمت نهاده ها به دلیل کشش های قیمتی پایین آن ها، سبب افزایش پایدار در هزینه تولید می شود. به طور نسبی، کم کشش ترین نهاده تولید در بلند مدت، سرمایه و باکشش ترین آن ها نهاده انرژی است. کشش های متقاطع براورد شده در بلند مدت نشان می دهند که میان نهاده انرژی و هرکدام از دو نهاد دیگر (نیروی کار و سرمایه) امکان جایگزینی نسبتا محدود و معنی دار وجود دارد در صورتی که این جانشینی برای دو نهاده دیگر معنی دار نیست. طبق نتایج تحقیق، مقایسه مسیر برآورد شده سرمایه گذاری با روند زمانی واقعی سرمایه گذاری در صنایع بزرگ نشان می دهد که این صنایع مورد مطالعه در طول دوره زمانی مورد مطالعه به طور متوسط 25 درصد از وضعیت مطلوب خود از نظر انباشت سرمایه فاصله داشته اند.