رابطه میان زبان و واقعیت از دیرباز مورد توجه فلاسفه بوده است و آنها با اتخاذ فرازبان منطقی بیشتر سعی در توصیف چگونگی نظام زبان برای بیان امور دنیای خارج یا واقعیت های بیرونی داشته اند. از طرف دیگر، روانشناسان به بررسی ارتباط میان زبان و نحوه حصول شناخت درباره واقعیتهای پیرامون اشتغال داشته اند. به عبارت دیگر، بررسی نقش زبان در مفاهیم پروری و یادگیری، خصوصا توسط کودکان، حوزه کار روانشناسان را تشکیل می داده است. نکته مشترک میان اغلب فیلسوفان و روانشناسان این بوده است که رویکردهای مزبور زبان را منفک از واقعیت و شناخت فرض می کرده اند، یعنی شناخت واقعیتها را مقوله ای کاملا جدا از ماهیت زبان می پنداشتند و زبان را ابزاری جهت بیان واقعیتها می دانستند. در حالیکه رویکرد نوین زبانشناسان به این مسئله کاملا متفاوت است. این دسته از زبانشناسان معتقدند که نظام شناختی و ادراکی انسان از ساختار زبانی منفک نیست. به تعبیری، زبان نه تنها در بیان واقعیات و شناخت پیرامون خنثی نیست بلکه در ساخت واقعیت ها تأثیرگذار است یا به تعبیری دیگر، زبان مستقیما دنیای بیرون را بازگو نمی کند بلکه مفاهیم و تعامل انسانی از جهان را بازگو میکند. بنابراین، مقاله حاضر درصدد است نحوه تکوین دیدگاههای زبانشناختی در مورد نقش زبان در نمود واقعیت ها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
مفهوم مجموع، به عنوان گروهی از اشیایی که هیچ گونه ترکیب حقیقی میان آنها محقق نیست و از اجتماع آنان نیز هیئت و وضعی جدید حاصل نمی شود، یکی از عناصر بنیادین بخشی از مسائل فلسفی را تشکیل می دهد. به همین سبب نحوه وجود مجموع می تواند تاثیر مستقیمی بر مباحث مختلف فلسفی بگذارد. در این میان، گروهی از فیلسوفان مسلمان برای مجموع، وجودی حقیقی در نظر می گیرند و در مقابل عده ای نیز وجود مجموع را امری اعتباری محسوب می کنند. اکثر حکمای مسلمان عدد را موجودی حقیقی می پندارند که بر اشیای خارجی عارض می گردد. پذیرش این نظریه از مجرای باور به وجود حقیقی مجموع می گذرد. از طرفی دیگر بخشی از برهان های ابطال تسلسل همچون برهان مبتنی بر مجموع و برهان وسط و طرف نیز وجود حقیقی مجموع را به عنوان یکی از مقدمات مستور خود پذیرفته اند. در این مقاله پس از ایضاح صورت مسئله دیدگاه مخالفان وجود حقیقی مجموع با نظر به استدلال های آنان بررسی می گردد. در مرحله بعد با معرفی پارادوکس راسل ارتباط آن را با بحث نحوه وجود مجموع روشن ساخته، نشان می دهیم که پذیرش وجود حقیقی برای مجموع نتایج مسئله برانگیزی دارد که سبب می شود به کارگیری اصطلاحاتی همچون «مجموع موجودات عالم» نادرست گردد.