مطالب مرتبط با کلیدواژه

دونالد دیویدسون


۱.

شکل گیری زبانِ علم در بستر زبانِ طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۴۴۵
دونالد دیویدسون، فیلسوف تحلیلی معاصر، به بررسی شرایط ضروری برای امکان پذیری مفاهمه (تعامل زبانی) از طریق یک زبان طبیعی پرداخته است. او معتقد است به طورکلی  تفکر و زبان به طور متقابلی به هم وابسته اند و امکان پذیری یکی بدون دیگری ممکن نخواهد بود. بنابراین، مطابق با دیدگاه او بررسی شرایط استعلایی به منظور امکان پذیری تعامل زبانی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا از نظر او بدون امکان پذیری تعامل زبانی اصلاً ما نمی توانیم حامل افکار و معنا باشیم. در این مقاله نخست، توضیحاتی مختصر و مقدماتی درباره چگونگی ورود زبان به مباحث فلسفی و به تبع فلسفه علم ارائه می شود. سپس، نشان داده خواهد شد که فعالیت علمی یک فعالیت جمعی است؛ فعالیتی اجتماعی که بر مبنای مفاهمه و تعبیر قرار دارد و ازاین رو واجد شرایط مدنظر دونالد دیویدسون است. در بخش سوم نیز شکل گیری زبانِ علم، به عنوان یک فعالیت اجتماعی، که واجد شرایط مدنظر دیویدسون است، در بستر یک زبان طبیعی بررسی خواهد شد
۲.

علیّت عدمی و بررسی یک روایتِ ناواقع گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علیت عدمی ناواقع گرایی علی هلن بیبی دونالد دیویدسون دیوید لوئیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۴۲۳
در زبان روزمره، زبان علمی، احکام اخلاقی و دعاوی حقوقی جملات زیادی وجود دارد که در آنها امری عدمی، علّت یا معلول یا هم علّت و هم معلول واقع شده است؛ جملاتی مانند: «بی توجهیِ حامد به گُل ها علّت از میان رفتن آنهاست»، «کمبود ویتامینِ دی علّت بیماری نرم استخوانی است» و «خودداری جرّاح از جراحی، علّت مرگ بیمار است». علیّت مورد استفاده در این جملات را می توان «علیّت عدمی» خواند. یک پرسش اساسی درباره این دست جملات این است که آیا کاربرد واژه «علت» در چنین مواردی، ناشی از بی دقتی و تسامح است یا حاکی از امری واقعی و مستقل از ذهن ما. به بیان دیگر، آیا باید تعبیر «علیّت» در این جملات را واقع گرایانه خوانده، حاکی از امری عینی دانست و یا آن که باید آنها را ناواقع گرایانه خواند و بیانِ محرَّفی از واقعیت شمرد. هلن بیبی از جمله فیلسوفان تحلیلی است که از موضعی دیویدسونی بر ناواقع گرایی در علیّت عدمی استدلال کرده است. نگارنده پس از توضیح کوتاه علیّت عدمی و طرح مسئله، به صورت بندی و ارزیابی استدلال های بیبی پرداخته، نشان داده که استدلال های او ناتمام است. ادعای نویسنده در اینجا، صرفاً انتقادی و سلبی است و به منزله دفاع از واقع گرایی در علیّت عدمی نیست.