جلیل مشیدی
مدرک تحصیلی: استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک |
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۲ مورد از کل ۳۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
در اینکه ابوالفضل بیهقی اهل سنت بوده تردیدی نیست؛ اما اینکه بر منوال کدامین فرقه می گشته جای درنگ است. از سویی در تاریخ او اعتقاد استواری بر تقدیرگرایی که ذهن را به جانب جبر می برد، وجود دارد؛ در حالی که بیهقی ضمن تقدیرمداری، با توجه به مسئولیتی که برای کارهای شخصیت های تاریخش قائل است، ظاهراً اختیار آدمی را منکر نیست. از دیگر سوی، تمجید و توصیف هایی گسترده از خرد و خردورزی به چشم می آید و این در حالی است که خردگرایان معتزلی را هم رتبه زندیقان و دهریان، دشمنان دین می شمارد. این چه شیوه و مذهبی تواند بود؟
اشعری نمی تواند باشد؛ زیرا اشاعره با خردورزی چندان میانه ا ی نداشتند و حتی تمییز نیک و بد را از حیطه عقل برکنار می دانستند و حسن و قبح شرعی را گردن می نهادند؛ ضمن آن که از جنبه سیاسی نیز تا زمان به قدرت رسیدن سلجوقیان (حدود نیمه قرن پنجم هجری) مکتب اشعری از موقعیت خوبی برخودار نبود. اما در همان زمان که اشعری در بصره و بغداد به اصلاح عقاید دینی پرداخت در ناحیه سمرقند، ابومنصور ماتریدی (متوفای 333هجری) با آرمانی مشابه اشعری ظهور کرد که به سبب اهمیت دادن به خرد – نه تا حد معتزله- شاگردان اشعری را به خود جلب کرد و آنان از عقاید ماتریدی به عنوان احیا کننده تسنن کامل دفاع می کردند. بنابراین، ابوالفضل بیهقی را «ماتریدی» توان دانست؛ به ویژه که در تاریخ خود از ابوحنیفه به نیکی یاد می کند و این، گمان حنفی بودن او را تایید می کند. در زمان قدیم، بیشتر حنفیان ماتریدی بودند؛ در این نوشتار، با در نظر گرفتن برخی نوشته های بیهقی در تطبیق و مقایسه با اندیشه های اشاعره و ماتریدیه، احتمال ماتریدی بودن ابوالفضل بیهقی مطرح شده است.
معیار سنجش کردار نیک و بد از دیدگاه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
جلیل مشیدی
کلیدواژهها: نسبیت نیک و بد عقل و شرع عدل و حکمت هدفداری افعال الهی
حوزه های تخصصی:
تبیین ملاک و معیار کردار پسندیده و ناپسند از مسایلی است که پیش از حکمای اسلامی در فلسفه یونان باستان مطرح بوده است. آنان یگانه محک برای شناخت کردارها را داوری عقل و خرد می دانستند و آن را پشتوانه ای برای اصول اخلاقی جاوید قرار داده بودند. در دوره اسلامی ملاک، شناخت افعال خدا و شناخت و سنجش کارهای انسانی بر اساس آن است. در این مقاله با اشاره ای به آرای اهل کلام، دیدگاه مولانا در این باب تبیین می گردد. او با تعریف مشخصی که از عدل دارد و توصیف و تمجیدهایی که از عقل نموده، همچون فرقه های عقل گرا و بیشتر از همه ماتریدیه و امامیه، نیک یا بد شمردن عقلی را گردن نهاده و با پذیرش نسبیت امور، در راستای هدفدار دانستن افعال الهی، شرع را نیز در این باب قرین و مددکار عقل دانسته است. او نیز گاهی به دید عرفانی، پسند و ناپسند کارها را با نتیجه آن ها مربوط و ملاک روا یا ناروا بودن چیزی را منوط به هویدا شدن اثر آن در وجود آدمی دانسته است. بنابراین، معیار نیک یا بد شمردن امور از نظر مولوی عقلی و گاهی اقتضایی و اعتباری است و این بدان سبب است که او از فرقه خاصی پیروی نمی کند؛ بلکه آنچه را درست می داند، می گوید.
غیبت و ظهور مولانا صاحب الزمان در ادب فارسی یا خم در بسته عشق
نویسنده:
جلیل مشیدی
حوزه های تخصصی:
نگاهی به برخی تلمیحات توحیدی و نبوی شعر کمال الدین اسماعیل اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
جلیل مشیدی
کلیدواژهها: سنایی تلمیح کشف الاسرار خلاق المعانی
حوزه های تخصصی:
ای دل و جان به یاد تو زنده همه فانی تو حی پاینده
(کمال الدین اسماعیل 1348: 35)
یکی از معیارهای فضل و ادب در سده های ششم و هفتم، میزان بهره مندی شاعران و نویسندگان از آیات ناب نُبی و احادیث پرُتاب و توان نبی(ص) و یاران راستین او و چگونگی نخل بندی با آن بود. خلاق المعانی، کمال الدین اسماعیل، نه همچون خاقانی چنان پر طمطراق و نه به سان مولانا چنان مانا و پرمعنا، بل به گونه ای نسبتاً ساده و نیم خام، بیجاده های سخن خدا و پیامبر را مایه ی جمال فرزندان طبع نموده تا به قول خویش، کفاره ای باشد بر مدایحی که سروده و قیمتی دُرهای دری را به پای خوکان ریخته است. بیشترین بسامد کاربرد تلمیحات در این نوشتار، به شکلی متحد، در بیان توحید و نعت پیامبر اکرم(ص) و معانی برخاسته از آن است. اگر سنایی با کلمه ی طیبه ی «لااله الا الله» به تصویر سازی پرداخته، کمال الدین، خلاقیت هنری خود را در بیان توحید با آیت تسمیت «بسم الله الرحمن الرحیم» و تفسیر آن به نمایش گذارده و در روش تلمیح پردازی، در تلازم با معرفت های قرآنی و روایی، تداعیگر شیوه ی مشتاقانه «میبدی» در تفسیر عرفانی، ادبی کشف الاسرار و بیانگر عرفان شرعی گشته است.
نگاهی به سبک غزلیات حزین لاهیجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
صله الدعاء والبداء فی اعمال جلال الدین محمد المولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
جلیل مشیدی
الرویه القیمه التی تُوضح عمق صلهالدعاء والبدا الاطمینان بانفتاح نظام ذلک العالم؛ اجل إن الله لیس طبیعه من الطبائع بحیث تصدر افعاله دون اختیاروعلم لیتعذرعلیه تغییر الاشیاء وتفادی وقوعها. علی هذا یمکن القول بسهوله الامل بالاثارالطیبه للاعمال والدعاء الخالص من اجل دفع البلاءوالمصائب وطول العمر والسعاده فی الدارین وکذلک بان الذنوب والمعاصی وخاصه ایذاء الاخرین الذی یجرالویلات علی حیاه الانسان؛ هذا هو البداء؛ تغییر الحیاه علی اساس اعمال الانسان الصالحه والطالحه (تأثیر اعمال الانسان علی تغییر تقدیر المشروط) ویُعد الدعاء من اهم الصالحات .الى جانب ذلک فقد اشارالقرآن والسنه الشریفه الى الدور الذی ٍیؤدیّه عمل الانسان فی تغییر مصیره الامرالذی أقره المولوی فی ادبه وفی الختام یبدو من الارتباط القائم بین افکارالمولوی وما ورد فی البحث، انه یعتقد بمفهوم البداء والاّ لما کان کل هذا الامل مشهوداً فی ادبه وآثاره وعلیه فیمکن القول بان المولوی لیس بدعا من سائر عباد الله الذین یؤمنون بمفهوم البداء ومدى ارتباط بالدعاء استجابته.
نگاهی به سبک غزلیات حزین لاهیجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
هدایت و ضلالت، جلوه ای از تساهل و تسامح اندیشی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
جلیل مشیدی
حوزه های تخصصی:
از مواردی که مایة اختلاف میان جبرگرایان و معتقدان به آزادی انسان گردیده؛آیاتیست که دربارة هدایت و ضلالت در قرآن کریم آمده است . خداوند در قرآن, در بسیاری از موارد, ارشاد و گمراهی را به خود نسبت داده است. برخی از گروههای اسلامی, مانند اشعریان, که معتقد به خلق افعال از جانب خداوند هستند؛ از این آیات برداشت جبری نموده و معتقد شدند که خداوند در مؤمنان, هدایت و در کافران, کفر و معصیت, خلق نموده و اینها هرگز هدایت نمی شوند؛ امّا معتقدان به آزادی انسان (امامیّه و معتزله )، با در نظر گرفتن معانی متعدّدبرای هدایت وضلالت,بگونه ای آدمی رادرگزینش راه رشدوگمراهی,مختار دانسته اند. مولانا نیز به گونه های مختلف, آزاد اندیشی خود را در زمینه های گوناگون و از جمله در دربارة هدایت و اضلال, آشکار نموده است؛ آن چنان که تلویحاً روح تساهل و تسامح را به مخاطبانش القا می کند. او معتقد است: از آن جا که هر انسانی استعداد جهت گیری بسوی خوبی را دارد؛ نمی توان حتی نسبت به کافران هم تکبّر ورزید؛ چون سرانجام امور, دقیقاً مشخص نیست و در ضمن, مؤمنان هم از ضلالت و گناه در امان نیستند.
شیوه مولوی در بحث های کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
جلیل مشیدی
کلیدواژهها: عرفان عصمت کلام عفو احباط و تکفیر صفات خبری لطف عوض رؤیت
حوزه های تخصصی:
علم کلام ‘ یعنی بحث در اصول ادیان ‘ مستدل ساختن آن اصول و دفاع از آنها ‘ تاریخی به بلندی تاریخ پیامبران دارد . این مباحث ‘ از راه آمیغ زبان فارسی با زبان قرآن و اسلام رسمأ در نیمه قرن چهارم و با ترجمه تفسیر طبری ‘ در زبان فارسی جلوه نمودند . تا قرن هفتم که زبان فارسی کاملأ زبانی علمی و ادبی شد و به سبب پیوند با قرآن کریم ‘ جنبه مقدس و روحانیتی خاص یافت . مولوی که تعلق به این دوره دارد و از سرآمدان متفکرانی است که باقرآن و روایات انسی عجیب داشته ‘ مباحث کلامی را با دلایل نقلی و عقلی فراوان ‘ بیش از همه آثارش در مثنوی ‘ نه به شیوه مشایی ‘ بل با ذوق و ادب و عرفان در هم آمیخته است . او در بیان مسایل کلامی جمود ندارد و آن چه را مطابق اجتهاد و استنباط خود اوست برگزیده ‘ به همین سبب ‘ گاهی سخن او با متکلمان امامیه یا معتزله یا اشعریه یه ویژه ماتریدیه ‘ توارد پیدا میکند و در مجموع ‘ مقام اندیشه و دید او از حد تقلید برگذشته و به منزل گاه تحقیق پیوسته است .
نگاهی به برخی ویژگیهای ادبی و فکری در غزلیات حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
جلیل مشیدی
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی کلامی چهل مجلس شیخ علاء الدوله
نویسنده:
جلیل مشیدی
حوزه های تخصصی:
رؤیت حق در نظر مولوی
نویسنده:
جلیل مشیدی
حوزه های تخصصی:
مولوی از جمله نابغه هایی است که با داشتن ذهنی چندبعدی‘موضوعات گوناگون علوم انسانی را با عرفان درآمیخته؛مانند بحث کلامی"رؤیت حق" که اهل کلام در باب آن آراء گوناگونی ابراز نموده اند. اشاعره‘به رؤیت خدا در آخرت قائلند و معتزله منکر هرگونه رؤیت شده اند؛اما امامیه با نظری اعتدالی ‘معتقد به رؤیت روحی و قلبی حق در دو جهان هستند. درآثار مولوی نیز گرچه گاهی سخنانی به نظم یا نثر یافت میشوند که توهم رؤیت حسی را در ذهن پدید می آورند ؛ اما با توجه به فراوانی تعبیرهایی که از رؤیت قلبی نموده و سفارش های پیوسته ای که درباره ی باطن نگری و گذشت از ظواهر کرده‘است مخاطب را به اعتقاد خوداز رؤیت که همانا مشاهده ی حق‘در دو جهان به چشم دل است رهنمون می شود. همان چیزی که پیش تر ‘ سرور عارفان علی(ع)ابراز نموده و امامیه نیز بر همان اعتقادند. اینک تعبیرهای مولوی از رؤیت قلبی که ریشه ی آن را در عالم "الست " دانسته است: رؤیت به معنای وصال رؤیت به معنای رسیدن به مقام کشف و شهود در معنای دیدن جلوه های حق رسیدن به عین الیقین ‘تعبیر دیگریست از رؤیت خدا و به معنای درک معیّت حق با همه