زهره لطیفی

زهره لطیفی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۰ مورد.
۱.

تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی معنوی بیماری ام اس خودشفابخشی عواطف مثبت عواطف منفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۰۴
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به ام اس شهر اصفهان بود. روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه ی آماری، تمامی بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به مرکز درمانی در سال 1398 و حجم نمونه 31 نفر داوطلب مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند که به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. تمامی شرکت کنندگان در شرایط یکسان، پرسشنامه های عواطف مثبت و منفی (واتسون، 1988) و بهزیستی معنوی (دهشیری، 1388) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. سپس مداخله ی آموزش خودشفابخشی هفته ای 1 مرتبه به مدت 14جلسه ی 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر عواطف مثبت و منفی از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی به دلیل عدم برقراری مفروضه توزیع نرمال داده ها از آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد. یافته ها: آموزش خودشفابخشی توانست ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با طبیعت و عواطف مثبت گروه شرکت کننده را به طور معناداری افزایش دهد (05/0>P) ولی بر ارتباط فرد با دیگران، ارتباط فرد با خدا و کاهش عواطف منفی تأثیر معنا داری دیده نشد. نتیجه گیری: می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت گرا جهت افزایش بهزیستی معنوی و عواطف مثبت در بیماران مبتلا به ام اس به کار برد.
۲.

مقایسه اثربخشی درمان گروهی غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی بر تمایل به جبران زنان درگیر طلاق عاطفی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بخشودگی تمایل به جبران طلاق عاطفی غنی سازی روابط زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۲۴
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان گروهی غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی بر تمایل به جبران زنان درگیر طلاق عاطفی شهر اصفهان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان دارای طلاق عاطفی بود که در سال 1400-1399 جهت دریافت خدمات مشاوره خانوادگی به کلینیک های تحت حمایت سازمان بهزیستی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 60 زن به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش اول (20 نفر)، آزمایش دوم (20 نفر) و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش مداخله غنی سازی روابط زناشویی اولسون (1999) را در هفت جلسه و مداخله بخشودگی انرایت (2001) را در نه جلسه در طی دو ماه دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (1997) و تمایل به جبران وودیات و ونزل (2013) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله غنی سازی روابط زناشویی بر نمره تمایل به جبران (30/8=F، 001/0=P) و مداخله بخشودگی بر نمره تمایل به جبران (15/6 =F، 001/0=P) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. در ارتباط با مقایسه میزان اثربخشی مداخله غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی، نتایج نشان داد مداخله غنی سازی روابط زناشویی در طول زمان پایداری درمانی بیشتری در مقایسه با آموزه های بخشش درمانی دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان از مداخلات انجام گرفته در مراکز مشاوره و خدمات روان شناسی خانواده، دادگاه ها و سازمان بهزیستی بهره گرفت.
۳.

پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس تاب آوری تحصیلی، عدم تحمل بلاتکلیفی، کمال گرایی مثبت و منفی: نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتناب تجربه ای اهمال کاری تحصیلی تاب آوری تحصیلی عدم تحمل بلاتکلیفی کمال گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۸۸
هدف پژوهش حاضر پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس تاب آوری تحصیلی، عدم تحمل بلاتکلیفی، کمال گرایی مثبت و منفی با نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای بود. روش این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری را کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور اصفهان تشکیل دادند که در نیمسال اول تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند. گروه نمونه شامل 200 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومن و راثبلوم (1984)، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز (۲۰۰۴)، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریتسون و همکاران (۱۹۹۴)، مقیاس کمال گرایی تری شورت و همکاران (۱۹۹۵) و پرسشنامه اجتناب تجربه ای بوند (۲۰۰۷) را تکمیل کردند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-20 و جهت تائید مدل تحقیق، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد تاب آوری و کمال گرایی مثبت ارتباط معنادار و معکوس با اهمال کاری تحصیلی و عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربه ای و کمال گرایی منفی ارتباط معنادار و مثبت با اهمال کاری تحصیلی داشته است (01/0>P). همچنین نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای بر رابطه بین عدم تحمل بلاتکلیفی و کمال گرائی مثبت و منفی با اهمال کاری تحصیلی مورد تائید قرار گرفت؛ بنابراین پیشنهاد می شود به منظور کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان و جلوگیری از تأثیر آسیب آن در عملکرد تحصیلی، زمینه ارتقاء تاب آوری تحصیلی، کمال گرایی مثبت و کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی، کمال گرایی منفی و اجتناب تجربه ای فراهم گردد.
۴.

اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش خودشفابخشی بهزیستی هیجانی سرسختی روانشناختی دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۸۷
مقدمه: دیابت شایع ترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی با عوارض مخرب است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خود شفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود . روش: این  پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی  دو گروهی (آزمایشی و گواه) سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بوده و جامعه آماری آن شامل زنان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز بهداشت اصفهان بود.30 نفر داوطلب مبتنی بر ملاک های ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه های بهزیستی هیجانی از کییز و ماگیارمو (2003)  و پرسشنامه سرسختی روانشناختی کیامرثی (1377) را در سه مرحله به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. همچنین قند خون آنان  توسط پزشک متخصص در سه مرحله اندازه گیری و ثبت شد. سپس مداخله آموزش خودشفابخشی به مدت 14 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایشی اجرا  و گروه کنترل در انتظار مداخله آموزشی قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS  نسخه ۲۴  استفاده شد. یافته ها: آموزش خود شفابخشی توانست بهزیستی روانشناختی، بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی گروه شرکت کننده در آموزش خودشفابخشی را به طور معناداری افزایش دهد (01/0>p). ولی بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روند بیماری دیابت تاثیرمعناداری دیده نشد . نتیجه گیری: می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت نگر جهت افزایش بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی  بیماران مبتلا به دیابت نوع دو به کار برد.
۵.

مقایسه تأثیر آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۱۲
اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن از مسائل روانشناختی هستند که به صورت اولیه و ثابت می توانند سبب پدیدایی اضافه وزن شوند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی بر اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. از زنان مراجعه کننده به مراکز کنترل و کاهش وزن در شهر اصفهان 45 نفر به شیوه هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه گمارده شدند. گروه اول در 14 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی آموزش قدردانی از بدن و گروه دوم در 14 جلسه 90 دقیقه ای و هفتگی آموزش خودشفابخشی، شرکت کردند و گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش، پرسشنامه های اشتیاق به غذا و خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به وزن بودند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بیان کننده این بود که در متغیرهای اشتیاق نسبت به غذا و خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن، بین گروه آموزش قدردانی از بدن و گروه آموزش خودشفابخشی با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد؛ ولی بین گروه آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی تفاوت معناداری وجود ندارد. مطابق با نتایج، از آموزش قدردانی از بدن و آموزش خودشفابخشی می توان به منظور کاهش اشتیاق نسبت به غذا و افزایش خودکارآمدی مربوط به کنترل وزن زنان دارای اضافه وزن استفاده کرد.  
۶.

اثربخشی آموزش خود شفابخشی بر بهزیستی، رضایت، تصویر بدن و تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی

کلیدواژه‌ها: خودشفابخشی کیفیت زندگی تصویر بدن پرخوری عصبی تحمل پریشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۲۴
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش خود شفابخشی  برکیفیت زندگی (بهزیستی- رضایت)، تصویر بدن و تحمل پریشانی افراد مبتلا  به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با گروه های آزمایش، گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال 1398 بودند که 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، کیفیت زندگی- فرم کوتاه ( WHOQOL-BREF ) و پرسش نامه ترس از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005)  بود. گروه آزمایش 12 جلسه تحت آموزش خودشفابخشی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی بر افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد (05/0= P ). بعلاوه، آموزش خودشفابخشی بر افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد (05/0= P ). همچنین آموزش خودشفابخشی بر افزایش تحمل پریشانی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد(05/0= P ). نتیجه گیری: با توجه به این پژوهش می توان از آموزش خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی، افزایش کیفیت زندگی (بهزیستی- رضایت) و کاهش ترس از تصویر بدنی زنان مبتلا اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد.
۷.

اثربخشی رویکرد خودشفابخشی بر تحریف های شناختی و بخشودگی بین فردی زنان دچار پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودشفابخشی تحریف های شناختی بخشودگی پریشانی روانشناختی زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۲ تعداد دانلود : ۱۳۸
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رویکرد خودشفابخشی بر تحریف های شناختی و بخشودگی بین فردی زنان دچار پریشانی روانشناختی انجام شد. روش : این پژوهش، یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با دو گروه (آزمایش و گواه) در دو مرحله ی (پیش آزمون و پس آزمون) بود که بر روی زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش وپرورش ناحیه دو شهراصفهان در نیمسال دوم سال 1399 انجام شد.60 نفر دچار پریشانی روانشناختی تشخیص داده شده و بدین منظور 40 نفر واجد شرایط شرکت در پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایابی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های پریشانی روانشناختی (کسلر، ۲۰۰۲)، تحریف های شناختی (حمام چی و بویوک، 2004) و بخشودگی بین فردی (احتشام زاده، ۱۳۸۹) بود. گروه آزمایش ۱۴ جلسه 90 دقیقه ای آموزش خودشفابخشی را دریافت و گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج این مطالعه، نشان داد که رویکرد خودشفابخشی بر تحریف های شناختی و بخشودگی زنان دچار پریشانی روانشناختی، اثربخشی معناداری داشت (001/0>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی خودشفابخشی در ارتقای سلامت روان زنان دچار پریشانی روانشناختی و افزایش بخشودگی در کنار کاهش تحریف های شناختی، توجه به این نوع اموزش به خانواده ها پیشنهاد می شود.
۸.

اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودشفابخشی خودکارآمدی باورهای مرتبط با مواد ترک مواد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۱۸۴
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه مردان وابسته به مواد در حال ترک در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. مداخله درمانی بر اساس پروتکل لطیفی، مروی و لوید (1397) در ۱۴ جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، اثربخشی معناداری داشت و این اثربخشی در طول زمان نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر می توان درمان خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگر جهت افزایش خودکارآمدی، کاهش باورهای ناسالم مرتبط با مواد و پیشگیری از بازگشت مجدد افراد وابسته به مواد مخدر در مراکز درمانی مرتبط با ترک مواد مخدر با اثرات نسبتا پایدار برای بهبود مهارت های خودمراقبتی به کاربرد.
۹.

تأثیر آموزش دهی مهارت های فرزندپروری اسلامی بر کیفیت رابطه مادر- کودک، بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدیِ والدگریِ مادران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرزندپروری اسلامی رابطه مادر - کودک بهزیستی روان شناختی خودکارآمدی والدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۴۸
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش دهی مهارت های فرزند پروری اسلامی بر بهبود کیفیت رابطه مادر- کودک، بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی والدگری در مادران دارای کودکان دبستانی انجام شده و ازنوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. برای به دست آوردن داده ها نَوَد مادر به صورت مجازی و در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه 45نفره کنترل و آزمایش جایگزین شدند. درنهایت، با توجه به ریزش آزمودنی ها مطالعه با سی نفر در گروه گواه و سی نفر در گروه آزمایش پایان یافت. ابزار پژوهش، شامل پرسشنامه های رابطه والد- کودک پیانتا (1994)، بهزیستی روان شناختی ریف فرم کوتاه (2002) و خودکارآمدی والدگری دومکا، استرزینگر، جکسون و روزا (1996) بود. یافته های به دست آمده ازطریق تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیره با استفاده از نرم افزار spss نشان می دهد برنامه فرزندپروری اسلامی در تمام زیرمقیاس های پرسشنامه رابطه والد- کودک (وابستگی، تعارض و رابطه مثبت کلی) غیراز حوزه نزدیکی و در تمام زیرمقیاس های بهزیستی روان شناختی (استقلال، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران، هدفمندی و پذیرش خود) غیراز حوزه تسلط بر محیط، دارای تأثیر مثبت معنادار است (p<0/001)؛ همچنین درحوزه خودکارآمدی والدگری، تأثیر مثبت معناداری مشاهده می شود (p<0/001). با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت آموزش فرزندپروری اسلامی بر بهبود کیفیت رابطه مادر و کودک دبستانی و نیز ارتقای سطح بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی والدگری مادران، دارای تأثیر مثبت معنادار است و بنابراین می توان از مداخله فرزندپروری با رویکرد اسلامی برای بهبود کیفیت ارتباط مادران با فرزندان و همچنین ارتقایافتن سطح بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی والدگری مادران استفاده کرد.
۱۰.

اثربخشی مشاوره کارراهه با رویکرد روایت درمانی برانطباق پذیری کارراهه، اهمال کاری وکیفیت زندگی کاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انطباق پذیری کارراهه اهمال کاری کیفیت زندگی کاری مشاوره کارراهه با رویکرد روایت درمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۶۰
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی مشاوره شغلی با رویکرد روایت درمانی بر انطباق پذیری کارراهه، اهمال کاری و کیفیت زندگی کاری در کارکنان آموزش و پرورش استان اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود.  جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان آموزش و پرورش استان اصفهان در سال تحصیلی 13۹۹ به تعداد 140 نفر بودند. 30 نفر از کارکنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورن تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت هفت جلسه 60 تا 90 دقیقه ای در گروه مشاوره کارراهه با رویکرد روایت درمانی شرکت کردند. متغیرهای پژوهش با پرسشنامه های انطباق پذیری مسیر شغلی ساویکاس و پورفیلی (2012)، اهمال کاری تاکمن (1991) و کیفیت زندگی کاری والتون (1973) مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش مشاوره کارراهه با رویکرد روایت درمانی میزان اهمال کاری را کاهش و میزان انطباق پذیری و کیفیت زندگی کاری را افزایش داد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اجرای مشاوره شغلی با رویکرد روایت درمانی می تواند سبب افزایش عملکرد شغلی و بهره وری کارکنان سازمان ها شود. پیشنهاد می گردد مراکز آموزش عالی و ادارات استفاده از مبانی مشاوره کارراهه مبتنی بر رویکرد روایت درمانی را در برنامه های آموزشی کارکنان خود جای دهند، این امر می تواند بر کاهش اهمال کاری، افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی و کیفیت زندگی کاری تأثیرگذار باشد.
۱۱.

اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر نشانه های اضطراب، کمرویی و خودبخشایش گری دانش آموزان دختر مدارس مقطع ابتدایی

کلیدواژه‌ها: آموزش مبتنی بر شفقت اضطراب کمرویی خودبخشایش گری دانش آموزان دختر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۲۵۶
هدف این تحقیق بررسی اثر بخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر میزان نشانه های اضطراب، کمرویی و خودبخشایشگری دانش آموزان بود. طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری بود. نمونه این تحقیق شامل 40 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم مقطع ابتدایی شهرستان اصفهان، در نیمه دوم سال 1399 بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابتدا روی افراد گروه نمونه پرسشنامه های پیش آزمون شامل مقیاس سنجش اضطراب مارچ و همکاران (1997)، پرسشنامه ی سنجش کمرویی سموعی (1382) و پرسشنامه ی خودبخشایشگری ول و همکاران (2008) اجرا شد، آنگاه افراد گروه نمونه به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایشی و کنترل واگذار شدند و سپس 8 جلسه آموزش گروهی مبتنی بر شفقت برای اعضای گروه آزمایشی اجرا شد در حالی که افراد گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، پس آزمون و پس از گذشت یک ماه مرحله پیگیری با استفاده از همان پرسشنامه های پیش آزمون بر روی شرکت کنندگان اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان دهنده اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت بر نشانه های اضطراب (01/0>P)، کمرویی (01/0>P) و خودبخشایشگری (01/0>P)، در دانش آموزان دختر بود. یافته های این تحقیق حاکی از این است که یکی از مداخله های موثر بر بهبود وضعیت روانشناختی دانش آموزان دختر و کاهش نشانه های اضطراب و کمرویی و افزایش خودبخشایشگری آنها، آموزش گروهی مبتنی بر شفقت است.
۱۲.

اثربخشی درمان تلفیقی شناختی رفتاری - ذهن آگاهی بر تعارض زناشویی و اضطراب زنان دارای حسادت بیمارگون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حسادت بیمارگون تعارض زناشویی اضطراب درمان تلفیقی شناختی رفتاری - ذهن آگاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۱۶۵
هدف: حسادت بیمارگون نسبت به همسر، یکی از شایع ترین شکایات زوج های مراجعه کننده برای زوج درمانی است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان تلفیقی شناختی رفتاری- ذهن آگاهی بر کاهش تعارض زناشویی و اضطراب زنان دارای حسادت بیمارگون انجام گرفت. روش: بدین منظور از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 34 زن دارای حسادت بیمارگون بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان انتخاب شد. روش مداخله شامل 10 جلسه ی گروهی درمان تلفیقی شناختی رفتاری-ذهن آگاهی بود که برای گروه آزمایش اجرا شد. به منظور سنجش متغیرها از پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، ۱۳۷۹) و اضطراب حالت-صفت (اشپیلبرگر و همکاران، 1983) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری با کنترل پیش آزمون انجام گرفت. یافته ها: نتایج کاهش معناداری را در میانگین نمرات گروه آزمایش در هر دو متغیر اضطراب و تعارض زناشویی در مراحل پس آزمون و پیگیری نشان داد، لیکن در نمرات گروه گواه تغییر محسوسی مشاهده نشد. ( 0005 /0 p < ) نتیجه گیری: بنابراین درمان تلفیقی شناختی رفتاری- ذهن آگاهی در کاهش اضطراب و تعارض زناشویی زنان دارای حسادت بیمارگون مؤثر بوده و می تواند مورد استفاده ی متخصصان زوج درمانی و روان درمانگران قرار گیرد.
۱۳.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: شناختی رفتاری خودشفابخشی تحمل پریشانی پرخوری عصبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۲۳۳
زمینه و هدف: اختلال پرخوری به عنوان یک اختلال شایع روانشناختی منجر به آشفتگی و مشکلات متعددی برای فرد می شود. یکی از مشکلات در افراد مبتلا به اختلال پرخوری ظرفیت تحمل پریشانی پایین است، که این مسئله باعث افزایش تمایل فرد به پرخوری می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان خودشفابخشی برتحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش کمی و نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ است که ۴۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. هر یک از گروه های آزمایش ۱۲ جلسه تحت درمان گروهی شناختی رفتاری میشل و درمان خودشفابخشی مروی و لطیفی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری و مجذور کای استفاده شد. یافته ها: بر اساس آزمون مجذور کای تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و مدت بیماری بین سه گروه مشاهده نشد (۰۵/۰<P). نتایج نشان داد که درمان خودشفابخشی در تمامی ابعاد تحمل پریشانی و درمان شناختی رفتاری در تمامی ابعاد بجز بعد تحمل در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری داشتند (۰۵/۰>P). همچنین درمان خودشفابخشی باعث افزایش بیشتر ابعاد تحمل، جذب و نمره کل تحمل پریشانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده است (۰۵/۰=P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی زنان مبتلا اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد. اگر چه به نظر می رسد درمان خودشفابخشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در این مورد مؤثرتر باشد.
۱۴.

اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب ناشی از تزریق انسولین در کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی رفتاری اضطراب ناشی از تزریق انسولین دیابت نوع یک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۴۸
بیماری دیابت همانند هر بیماری مزمن و ناتوان کننده دیگر، فرد مبتلا مخصوصاً کودکان و نوجوانان را با مشکلاتی مواجه می سازد که درنتیجه آن، تمامی جوانب زندگی روزمره فرد تحت تأثیر قرار می گیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر اضطراب ناشی از تزریق انسولین در کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت نوع یک بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل و مرحله پیگیری 5/1 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان و نوجوانان 8 تا 13 سال مبتلابه دیابت نوع یک استان اصفهان بود. 25 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (10) و کنترل (15) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه ی 45 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفت و گروه کنترل درمان خاصی را طی این دوره ی زمانی دریافت نکرد. پرسشنامه مشاهده ای دیسترس رفتاری الیوت و همکاران (1987) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط مادران کودکان و نوجوانان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشانگر کاهش اضطراب ناشی از تزریق انسولین در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله ی پس آزمون بود (001/0>P). همچنین نتایج حاصل از پیگیری نیز حاکی از ماندگاری اثر درمان در طول زمان بود؛ بنابراین درمان شناختی رفتاری به عنوان یک مداخله اثربخش در کاهش اضطراب ناشی از تزریق انسولین در کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت نوع یک محسوب می شود. لذا پیشنهاد می گردد متخصصان غدد و انجمن های دیابت، مداخلات روان شناختی ازجمله روش درمانی شناختی رفتاری را در برنامه مراقبتی کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت بگنجانند.
۱۵.

اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر حس انسجام در مردان وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودشفابخشی حس انسجام اعتیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۲۸۳
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر حس انسجام در مردان وابسته به مواد مخدر در سال ۱۳۹۹ بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه مردان وابسته به مواد مخدر شهر اصفهان در سال 1399 بود. از میان آن ها، ۳۰ نفر که تمایل به شرکت در تحقیق را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تقسیم شدند. پرسش نامه حس انسجام برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. گروه آزمایش تحت ۱۴ جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای) آموزش خودشفابخشی قرار گرفتند و پس از اتمام آموزش پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در افزایش حس انسجام مردان وابسته به مواد تاثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: بنابر نتایج تحقیق می توان آموزش خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگرجهت افزایش سلامت روان شناختی افراد وابسته به مواد مخدر در مراکز درمانی مرتبط با ترک مواد مخدر با اثرات نسبتا پایدار برای افزایش مهارت های خود مراقبتی به کاربرد.
۱۶.

اثربخشی درمان پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی بیماران ضایعه نخاعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درمان پذیرش و تعهد شفقت تاب آوری خودکارآمدی آسیب نخاعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۳۱۵
زمینه و هدف: آسیب طناب نخاعی به معنای آسیب به بخشی از طناب یا عصب های نخاعی در انتهای کانال نخاعی است که اغلب سبب تغییرات دائمی در توان، حس و سایر عملکردهای بدن در زیر منطقه ی آسیب می شود و وقتی فردی دچار آسیب طناب نخاعی می شود، ممکن است احساس کند که کلیه ی ابعاد زندگی او تحت تأثیر قرار گرفته است و تأثیرات آن را در حیطه های ذهنی، هیجانی و اجتماعی احساس کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی در بیماران آسیب نخاعی استان اصفهان بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و با گزینش تصادفی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، کلیه ی بیماران انجمن آسیب نخاعی شهر اصفهان بودند که از این میان ۳۰ بیمار با روش نمونه گیری هدفمند با ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به طور تصادفی و برابر به گروه آزمایش یا کنترل تخصیص یافتند. آزمودنی ها به مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳) و آزمون خودکارآمدی عمومی شرر، مدوکس، مرکاندانت، پرنتیس-دان، جیکوبز و راجرز (۱۹۸۲) به عنوان پیش آزمون و سپس پس آزمون پاسخ دادند. سپس، گروه آزمایش ۸ جلسه ی ۹۰ دقیقه ای آموزش رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر اساس راهنمای اسماعیلی و همکاران (۱۳۹۷) را دریافت کردند درحالی که گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با استفاده از نسخه ی ۲۵ بسته ی آماری برای علوم اجتماعی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی در بیماران آسیب نخاعی به طور معناداری مؤثر بوده است (۰۱/۰>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت می تواند به عنوان یک گزینه مداخله ای مؤثر برای کمک به بیماران دچار آسیب نخاعی جهت افزایش تاب آوری و باورهای خودکارآمدی آنان مورد استفاده قرار گیرد.
۱۷.

اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر افسردگی، شدت درد ادراک شده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودشفابخشی استرس فیزیولوژیک افسردگی سردرد مزمن اضطراب مرتبط با درد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۵ تعداد دانلود : ۲۹۵
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر افسردگی، شدت درد ادراک شده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن در سال 1398 انجام شد. روش: پژوهش نیمه تجربی حاضر با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تعداد 60 نفر از مراجعه کنندگان به یکی از بیمارستان های شهر اصفهان با سابقه شکایت سردرد مزمن از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش؛ پرسشنامه های افسردگی زونک (1965)، درد مک گیل (1997) و اضطراب درد مک کراکن (1967) بود. داده ها با استفاده از تحلیل آماری اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در بهبود افسردگی، کاهش شدت درد ادراک شده و کاهش اضطراب مرتبط با درد شرکت کنندگان در آموزش خودشفابخشی در پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (001/0>p). نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش خودشفابخشی با کاهش استرس فیزیولوژیک از طریق درمان خاطرات سلولی مخرب، اصلاح سبک زندگی و آموزش تکنیک های آرام سازی، موجب کاهش سردرد افراد مبتلا شده است؛ بنابراین می توان از این روش به عنوان یک رویکرد جدید با اثرات نسبتاً پایدار برای کاهش سردردهای مزمن در مراکز درمانی و خدمات روان شناختی استفاده نمود.
۱۸.

اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی و سردرد همسران معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودشفابخشی سرمایه های روان شناختی تحمل پریشانی سردرد همسران معتادان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۳۸۲
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی، و سردرد همسران معتادان بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی (آزمایش و گواه) سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) می باشد. جامعه آماری عبارت بود از: زنان دارای همسر معتاد به مواد افیونی و صنعتی عضو انجمن خانواده های معتادان شهرستان اصفهان در نیمه اول سال 1398. تعداد 30 نفر داوطلب به صورت دردسترس مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه نمونه به آزمون های سرمایه های روان شناختی لوتانز (2007)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و سنجش علائم سردرد نجاریان (1374) پاسخ دادند. بسته آموزشی خودشفابخشی لطیفی، مروی و لوید (1397) طی 12 جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی و سردرد همسران معتادان اثربخشی داشته است (0/05> p ) و این نتایج طی گذر زمان نیز ثبات داشته اند. نتیجه گیری: می توان روش خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید جهت افزایش سلامت جسمانی و روان شناختی خانواده های معتادین در مراکز درمانی به کار برد.
۱۹.

اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی برکیفیت زندگی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی افسردگی اضطراب استرس دیابت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۴۸۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی برکیفیت زندگی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم شهر اصفهان بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم بود که به موسسه خیریه دیابت اصفهان مراجعه کرده بودند و ملاک های ورود به مطالعه را دارا بودند. این افراد، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه مساوی آزمایش و کنترل گمارده شدند. مداخله به شیوه گروهی، طی 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS ) بود که شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به سئوالات آن پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز، از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ نمرات افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت معناداری وجود دارد (01/0< P ) و نمرات پس آزمون، در مرحله پیگیری مقیاس ها نیز نسبتا ثابت مانده است. لذا از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مشاوره گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی، نقش مهمی در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم ایفا می کند.
۲۰.

اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر بهبود عملکرد حافظه (رمز نویسی، حافظه عددی)، سرعت مطالعه و درک مطلب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راهبردهای شناختی - فراشناختی حافظه سرعت مطالعه و درک مطلب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۲۷۷
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر بهبود عملکرد حافظه (رمزنویسی، حافظه عددی)، سرعت مطالعه و درک مطلب انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد 40-20 ساله شهر اصفهان در شش ماهه اول سال 1398 بوده اند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 48 نفر از بین این افراد انتخاب و در دو گروه آزمایش (24 نفر) و کنترل (24 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی طی 20 جلسه ی 2 ساعته به صورت گروهی بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها شامل آزمون محقق ساخته سرعت مطالعه و درک مطلب، و دو خرده آزمون حافظه عددی (فراخنای ارقام) و رمزنویسی از پرسشنامه استاندارد هوش وکسلر بزرگسالان بود. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که بین گروه ها در دو زیر مقیاس رمزنویسی و حافظه عددی و متغیرهای سرعت مطالعه و درک مطلب تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین می توان گفت که، آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر بهبود عملکرد رمزنویسی، حافظه عددی، سرعت مطالعه و درک مطالعه افراد دارای اثربخشی قابل توجهی بود؛ لذا می توان از راهبردهای نامبرده جهت افزایش قابلیت حافظه و درک مطالعه افراد در مراکز آموزشی و تحصیلی استفاده کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان