طیبه شریفی

طیبه شریفی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۷۴ مورد.
۴۱.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد گروهی بر افکار خودآیند منفی و انعطاف پذیری روان شناختی مراجعین افسرده مراکز مشاوره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: افسردگی افکار خودآیند منفی انعطاف پذیری روان شناختی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۲۱۴
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد گروهی بر افکار خودآیند منفی و انعطاف پذیری روان شناختی مراجعین افسرده مراکز مشاوره انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مراجعان دارای اختلال افسردگی بودند که در فصول پاییز و زمستان سال 1398 به مراکز مشاوره شهر اهواز مراجعه کرده بودند. در این پژوهش تعداد 40 فرد دارای افسردگی از بین جامعه آماری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (در هر گروه 20 فرد). گروه آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2004) را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه افکارخودآیند منفی (کندال و هولون، 1980) و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افکار خودآیند منفی و انعطاف پذیری روان شناختی مراجعین افسرده مراکز مشاوره تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بدین صورت که این درمان توانسته بود منجر به بهبود کاهش افکار خودآیند منفی و بهبود انعطاف پذیری روان شناختی مراجعین افسرده مراکز مشاوره شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از فنونی همانند شناسایی و تصریح ارزش ها و عمل متعهدانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش افکار خودآیند منفی و بهبود انعطاف پذیری روان شناختی افراد دارای افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.
۴۲.

Relationship between procrastination as one of the personality traits and disaster preparedness in Tehran, Iran(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۵۵۴ تعداد دانلود : ۲۴۵
Introduction: Disaster preparedness is one of the most important components of reducing vulnerability, which is poorly considered in Tehran, Iran. Several factors and personality traits are involved in this negligence. This study aimed to investigate the procrastination trait and its relationship with disaster preparedness levels in Tehran, Iran. Method: This descriptive-correlational study was conducted between 2018 and 2021 using structural equation modeling. The statistical population of this study was citizens in Tehran, Iran. A sample size of 419 cases was included in this study. Standard tests have also been utilized to investigate the variables. Findings: Based on the obtained results, according to the coefficients reported in the model, it can be observed that procrastination has no significant effect on disaster preparedness Conclusion: Procrastination and experiences gained affect people's preparedness for disaster. According to the results, the preparedness of the people of Tehran for accidents is very low.
۴۳.

ساخت و رواسازی پرسشنامه مهارت های عصب روان شناختی (فرم معلم) کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های عصب روان شناختی رواسازی کودکان پیش دبستانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۲۵۷
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و رواسازی پرسشنامه مهارت های عصب روان شناختی فرم معلم کودکان پیش دبستانی شهراصفهان انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی کودکان مقطع پیش دبستانی شهر اصفهان می باشد. حجم نمونه موردنظر با توجه به فرمول کوکران 374 کودک پیش دبستانی تعیین شد، که بدلیل آنلاین بودن پرسشنامه متعاقب محدودیت های کرونایی 410 کودک بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند و توسط معلمین پیش دبستانی تکمیل گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی از طریق تحلیل مولفه های اصلی بر روی داده ها و چرخش عامل ها به روش متعامد از نوع واریماکس و تحلیل عامل تاییدی جهت تایید عامل ها تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج، تایید کننده روایی صوری و محتوایی، تشخیصی و روایی سازه بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 921/0 و ضریب تنصیف برابر با 843/0 حاصل گردید ، نقطه برش بالینی آزمون 2/86 بدست آمد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی به دست آمده در مرتبه اول، هجده عامل و در مرتبه دوم پنج عامل با ارزش ویژه بزرگتر از یک استخراج شد که به ترتیب 58/83 و 59/85 درصد از واریانس کل مقیاس را تبیین می کنند، همچنین بارهای عاملی در همه سؤالات در تحلیل عاملی تأییدی بالاتر از 4/0و معنی دار به دست آمده است)001/0>p). نتیجه گیری: این ابزار از پایایی و روایی مطلوب برخوردار است و می تواند به عنوان ابزاری معتبر برای سنجش مهارت های عصب_روان شناختی در کودکان پیش دبستانی مورد استفاده قرار گیرد.
۴۴.

مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و توانمند سازی روانی- اجتماعی بر پرخاشگری و خودکارآمدی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت خشم توانمندسازی روانی - اجتماعی رفتارهای جامعه پسند سازگاری اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۲۸۰
مقدمه: پایین بودن خودکارآمدی و پرخاشگری در ﻫﻤﻪ فرهنگ ها دﯾﺪه می شود و از شایع ترین ﻣﺸﮑﻼت در دانش آموزان ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺎراﺣﺘﯽ و ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ دﯾﮕﺮان ﺷﺪه و ﺑﻬﺪاﺷﺖ رواﻧﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﻣﺨﺘﻞ می کنند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و توانمندسازی روانی-اجتماعی بر پرخاشگری و خودکارآمدی اجتماعی بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 125110 نفر دختر بودند و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 90 نفر از آنان انتخاب و در سه گروه (هر گروه 30 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت هر کدام 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مدیریت خشم و آموزش توانمندسازی روانی-اجتماعی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه پرخاشگری و خودکارآمدی اجتماعی به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو درمان مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش پرخاشگری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان اعمال کردند (05/0>P). افزون بر این نتایج نشان دهنده آن بود که آموزش گروهی مدیریت خشم اثربخش تر از گروه توانمندی روانی-اجتماعی در کاهش پرخاشگری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی بود(05/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که، آموزش مدیریت خشم و توانمندی روانی-اجتماعی را به عنوان ابزارهای حمایتی و مؤثر جهت کاهش پرخاشگری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی به شمار آورد و از آن به ویژه برای نوجوانان سود جست.
۴۵.

مقایسه اثربخشی سطوح مختلف آموزش برنامه غنی سازی زندگی زناشویی با توجه به آموزه های روانشناختی اسلامی بر دلزدگی زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلزدگی زناشویی زوجین آموزه های روان شناختی اسلام غنی سازی زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۴۳۸
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی سطوح مختلف آموزش برنامه غنی سازی زندگی زناشویی با توجه به آموزه های روان شناختی اسلامی بر دلزدگی زناشویی زوجین، به روش نیمه آزمایشی (با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر فارسان در سال 1398 بود که تعداد 120 نفر از ایشان به روش در دسترس انتخاب و در چهار گروه 30 نفره (سه گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارده شدند. در مرحله پیش آزمون، مقیاس دلزدگی زناشویی بر روی تمام گروه ها اجرا شد و گروه های آزمایش برنامه غنی سازی زندگی زناشویی بر اساس آموزه های روان شناختی اسلامی را دریافت نمودند. پس از آخرین جلسه مداخله و همچنین در مرحله پیگیری سه ماهه، پس آزمون بر روی همه گروه ها اجرا شد. داده های به دست آمده بااستفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین دلزدگی زناشویی گروه های آزمایشی با یکدیگر و با گروه گواه تفاوت وجود دارد. بنابراین می توان گفت که میان تأثیر سطوح مختلف آموزش برنامه غنی سازی زندگی زناشویی بر دلزدگی تفاوت وجود دارد. همچنین میان  سطوح دلزدگی زناشویی گروه های آزمایشی با گروه گواه نیز تفاوت معنادار وجود دارد و ماندگاری برنامه مداخله نیز پس از سه ماه پابرجا بود.
۴۶.

مقایسه اثر بخشی آموزش متقابل و چرخه تفکر بر دانش فراشناختی و خودپنداره آموزشی دانش آموزان دختر پایه پنجم شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش متقابل چرخه تفکر دانش فراشناختی خودپنداره آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۷ تعداد دانلود : ۳۴۳
تحول برخی از ویژگی هایی شخصیتی و تربیتی در دوره ابتدایی پایه ریزی می شود. از جمله ویژگی هایی شخصیتی و تربیتی که نیاز مبرم جهت بهبود آنان وجود دارد، دانش فراشناختی و خودپنداره آموزشی دانش آموزان می باشد. در پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش متقابل و چرخه تفکر بر دانش فراشناختی و خودپنداره آموزشی دانش آموزان دختر پایه پنجم شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه حاضر نیمه آزمایشی است، که از جامعه دانش آموزان دختر پایه پنجم شهر شیراز، 34 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه های دانش فراشناختی و خودپنداره آموزشی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزارSPSS-22  انجام شد. نتایج نشان داد آموزش متقابل و چرخه تفکر بر افزایش دانش فراشناختی (61/0=Partial ŋ2، 001/0=p ، 73/106=F) تأثیر معناداری داشت، همچنین، آموزش متقابل و چرخه تفکر بر افزایش خودپنداره آموزشی (57/0=Partial ŋ2، 001/0=p ، 81/100=F) تأثیر معناداری داشت، اما بین اثربخشی آموزش متقابل و چرخه تفکر بر دانش فراشناختی و خودپنداره آموزشی دانش آموزان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<p). پژوهش حاضر نشان داد آموزش متقابل و چرخه تفکر میزان دانش فراشناختی و خودپنداره آموزشی دانش آموزان را بهبود می بخشد. بر این اساس، دانش آموزان در فرایند آموزش متقابل و چرخه تفکر، یاد می گیرند به فرایند ذهنی از طریق آموزش راهبردهای رفتاری، شناختی و فراشناختی آگاهی یابند، و در این مسیر، میزان دانش فراشناختی و خودپنداره آموزشی را بهبود می دهند.
۴۷.

اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر داغ اجتماعی و تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش خودشفقت ورزی داغ اجتماعی تحمل پریشانی فلج مغزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۹ تعداد دانلود : ۴۴۰
زمینه: داشتن فرزند مبتلا به فلج مغزی، آسیب های روانشناختی و هیجانی فراوانی برای مادران ایجاد می کند که ضروری است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام نمود. اما آیا آموزش خودشفقت ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی کمک می کند؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مادران دارای فرزندان مبتلا به فلج مغزی شهرستان شهرکرد در سه ماهه اول سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر دارای فرزند مبتلا به فلج مغزی با روش نمونه گیری غیرتصادفی داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 مادر در گروه آزمایش و 15 مادر در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله آموزش خودشفقت ورزی (نف، 2009) را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه داغ اجتماعی (مک و ووک، 2010) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان آموزش خودشفقت ورزی بر داغ اجتماعی و تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی تأثیر معنادار دارد (001/0 p< ). چنانکه این درمان باعث کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که آموزش خودشفقت ورزی با بهره گیری از فنونی همانند آموزش آگاهی از تجربیات مثبت و منفی، ایجاد تجربه های مثبت از طریق تجسم ذهنی، آموزش ابراز شفقت و اصلاح رفتار از طریق تقویت کننده های محیطی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی مورد استفاده قرار گیرد.
۴۸.

اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان با عمکلرد تحصیلی پایین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی انعطاف پذیری روان شناختی بهزیستی روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۱۷۷
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره دوم متوسطه انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای عملکرد تحصیلی پایین شهر یزد در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 دانش آموز). گروه آزمایش آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (کابات زین، 2003) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 1996) و انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره دوم متوسطه تأثیر معنادار دارد (p < 0/001). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین مورد استفاده گیرد.
۴۹.

مقایسه اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای فراشناختی و آموزش هم شاگردی بر خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش تحصیلی: دانشآموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راهبرد فراشناخت آموزش هم شاگردی خودکارآمدی تحصیلی انگیزش تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۷۱۴
هدف تحقیق حاضر مقایسۀ تأثیر آموزش گروهی راهبردهای فراشناخت و آموزش هم شاگردی بر خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهرستان دهلران در سال تحصیلی 98-1397 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش و پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری پس از 3 ماه بود و از نظر نوع تحقیق نیز کاربردی است. جامعه تحقیق حاضر کلیه دانش آموزان پسر پایه دوم متوسطه دوم شهر دهلران به تعداد 300 نفر بودند که ابتدا از بین آنها 75 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در بین گروه ها قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه های انگیزش تحصیلی هارتر(1981) و خودکارآمدی جنیگ و مورگان(1999) بودند که پایایی آن نیز با آزمون کرونباخ(89/0) حاصل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مانند محاسبه فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و آمار استنباطی شامل آزمون های تحلیل کوواریانس و پیش فرض های آن برای بررسی تفاوت میانگین های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد آموزش گروهی راهبردهای فراشناختی و آموزش هم شاگردی بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی تأثیر معناداری دارند. همچنین میانگین نمرات روش آموزش با راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی و انگیزش در مقایسه با روش هم شاگردی بالاتر بود. بنابراین تأثیرگذاری روش آموزش مبتنی بر راهبردهای فراشناختی به طور معناداری بیش تر از روش آموزش هم شاگردی است(05/0>p).
۵۰.

نقش ایجاد الگوهای منعطف رفتار از طریق مواجهه ارزش محور در فرآیند روان درمانگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانگری متمرکز بر شفقت اضطراب دردهای مزمن لوپوس سیستمیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۶۱
هدف مطالعه حاضر تعیین نقش ایجاد الگوهای منعطف رفتار از طریق مواجهه ارزشمحور، در فرآیند رواندرمانگری بر کاهش دردهای مزمن و نشانگان بالینی بیماران مبتلا به اختلال خودایمنی بود. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون) با دوره پیگیری سه ماهه و یک گروه کنترل بود. به همین منظور 60 آزمودنی بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به روش نمونهگیری دردسترس در دو گروه مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (20نفر)، درمان متمرکز بر شفقت (20نفر) و یک گروه کنترل (20نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب زونگ (SAS) و پرسشنامه دردهای مزمن استفاده شد. جهت تحلیل یافته ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمونهای ناپارامتریک تعقیبی بونفرونی، کالموگراف- اسمیرنوف و کرویت ماچلی استفاده شد. نتایج نشانگر آن بود که بین دو گروه مداخله ای درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمانگری متمرکز بر شفقت بر اضطراب و درد های مزمن و گروه کنترل در نمره های پیش آزمون- پس آزمون تفاوت معنیداری وجود دارد (0/001>p). در مجموع نتایج این مطالعه نشان میدهد که روش درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمانگری متمرکز بر شفقت بر کاهش اضطراب و دردهای مزمن بیماران لوپوس تأثیر دارد.
۵۱.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت بر افسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به لوپوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لوپوس شفقت درمانی افسردگی اضطراب کیفیت زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۰ تعداد دانلود : ۶۰۱
مقدمه: لوپوس بیماری است که با ایجاد اضطراب در فرد باعث نگرانی و تنش در پاسخ به شرایط تهدیدکننده می گردد. این تغییر در ساختار خلقی افراد باعث ایجاد افسردگی و تغییر در کیفیت زندگی افراد می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت برافسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با یک گروه گواه می باشد.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک تحت درمان در بیمارستان های شهر شیرازمی باشد (N=750), که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از میان جامعه آماری 80 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (یک گروه گواه 20 نفره و 3 گروه آزمایش 20 نفره) تقسیم شدند. ابزارهای بکاررفته در این پژوهش شامل مقیاس افسردگی بک، اضطرابزونگ (SAS) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. یافته ها: داده های گرداوری شده با روش تحلیل کواریانس نشان داد که این درمان بر لوپوس سیستمیک در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار دارد (p<0.001). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، درمان مبتنی بر شفقت (CFT) بر بهبود افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی آزمودنی های مورد مطالعه دارد. برای تبیین می توان چنین گفت که رویکرددرمانی مبتنی بر شفقت برای افراد دارای بیماری لوپوس سیستمیک تحت درمان مناسباست چرا که با زندگی روزمره ورفتارهای آن ها درطی روز همخوانی دارد.
۵۳.

مقایسه اثربخشی درمان خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه روان شناختی بر تحمل پریشانی و خودتنظیمی هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: آموزش خودشفقت ورزی آموزش سرمایه روان شناختی تحمل پریشانی خودتنظیمی فلج مغزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۹ تعداد دانلود : ۳۰۲
زمینه و هدف: فلج مغزی به اختلال غیر پیش رونده در حرکت و وضعیت اطلاق می شود که به دنبال ضایعه عصبی در سال های اولیه روی می دهد و سبب بروز ناتوانایی های حرکتی و نورولوژیک می گردد. اختلال در انجام فعالیت های روزمره زندگی، هزینه های درمانی سنگین و وابستگی شدید به اطرافیان بر کارکرد خانواده و به ویژه مادران اثر می گذارد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه روان شناختی بر تحمل پریشانی و خودتنظیمی هیجانی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراکز توان بخشی تحت نظر بهزیستی شهرکرد در سال ۱۳۹۸ بود (۲۷۰ نفر) که از این تعداد، نمونه ای به حجم ۴۵ نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. افراد دو گروه آزمایش در دوره های خودشفقت ورزی و سرمایه ی روان شناختی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. شرکت کنندگان در سه مرحله به پرسشنامه های تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (۲۰۱۰) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تی مستقل تحلیل شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که آموزش خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه ی روان شناختی به طور یکسان و مؤثری سبب افزایش تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی شده است (۰۵/۰> p ) و از بین دو شیوه مداخله ای، تنها آموزش سرمایه روان شناختی توانسته منجر به بهبود خودتنظیمی هیجانی مادران شود (۰۰۱/۰> p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که دو شیوه مداخله آموزش خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه ی روان شناختی می تواند به عنوان گزینه های مداخله ای مؤثر به منظور بهبود تحمل پریشانی و خودتنظیمی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی مورداستفاده قرار گیرد.
۵۴.

اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر اهمال کاری تحصیلی دانشجومعلممان دختر با اشتیاق تحصیلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش سرمایه های روان شناختی اهمال کاری تحصیلی اشتیاق تحصیلی دانشجومعلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۷ تعداد دانلود : ۴۸۰
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر اشتیاق تحصیلی دانشجومعلمان با اشتیاق تحصیلی پایینانجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجومعلمان دختر دانشگاه فرهنگیان شهر شهرکرد در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانشجومعلم دختر، با اشتیاق تحصیلی پایین، در دانشگاه فرهنگیان شهر شهرکرد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 دانشجو در گروه آزمایش و 15 دانشجو در گروه گواه). گروه آزمایش، آموزش سرمایه های روان شناختی (آخوندی، 1396) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. برای اندازه گیری از پرسش نامه های اشتیاق تحصیلی (فردریکز، بلومنفیلد و پاریس، 2004) و اهمال کاری تحصیلی (تاکمن، 1991) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش، به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد.نتایج نشان داد که آموزش سرمایه های روان شناختی بر اهمال کاری تحصیلی دانشجومعلمان با اشتیاق تحصیلی پایین تأثیر معنادار دارد (p<0/001). یافته های پژوهش نیز بیانگر آن بود که آموزش سرمایه های روان شناختی با بهره گیری از مفاهیمی چون امید، خودکارآمدپنداری، تاب آوری و خوش بینی می تواند به عنوان یک آموزش کارآمد برای کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجومعلمان با اشتیاق تحصیلی پایین استفاده شود.
۵۵.

اثربخشی مداخله بهنگام والد محور مبتنی بر الگوی بازی درمانی بومی سازی شده بر مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر5تا7سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی درمانی بومی سازی شده کم توان ذهنی مشکلات رفتاری مداخله بهنگام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۷ تعداد دانلود : ۳۸۲
مشکلات رفتاری و هیجانی از شایع ترین مسائل روان شناختی دوران کودکی و نوجوانی است. شواهد نشان می دهد میزان مشکلات رفتاری در میان کودکان کم توان ذهنی در مقایسه با کودکان عادی بیشتر است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله بهنگام والد محور مبتنی بر بازی درمانی بومی سازی شده بر مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر 7-5 سال انجام گرفت. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 128 نفر از کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود که در سال 1397 در مراکز استثنایی شهرستان لردگان مشغول به تحصیل بودند. از بین آن ها به روش تصادفی 30 نفر انتخاب و در دو گروه 15 نفره(آزمایش و کنترل) گمارده شدند. پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر، به عنوان پیش آزمون بر روی دو گروه اجرا شد. سپس والدین گروه آزمایشی در 12 جلسه تحت برنامه مداخله ا ی بازی درمانی بومی سازی شده قرار گرفتند و والدین گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. پس از اتمام دوره مداخله و 3 ماه بعد، آزمون مشکلات رفتاری راتر بار دیگر بر روی دو گروه به ترتیب بعنوان پس آزمون و پیگیری اجراشد. دادها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در میزان مشکلات رفتاری تفاوت معنی دار آماری(001/0>p) وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه مداخله بازی درمانی بومی سازی شده بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی مؤثر بوده و ماندگاری برنامه مداخله پس از 3 ماه پابرجا مانده است.
۵۶.

اثربخشی آموزش مولفه های هوش موفق برانگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش موفق انگیزش انگیزش پیشرفت تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۴ تعداد دانلود : ۶۱۳
هوش موفق، مجموعه یکپارچه ای از توانایی های موردنیاز برای موفقیت در زندگی است که برای انتخاب، سازگاری و تغییر محیط به منظور رسیدن به اهداف خود در زندگی کمک می کند. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش هوش موفق برانگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان شهرکرد در سال تحصیلی 97-1396 که تعداد آن ها 6323 نفر بود. از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای ،50 دانش آموز انتخاب و به تصادف در دو گروه ۲۵ نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش، به مدت 12 جلسه تحت برنامه آموزش هوش موفق قرار گرفت. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون به وسیله پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی والرلندوهمکاران (1992) موردسنجش قرار گرفتند. در تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد آموزش هوش موفق برانگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر معناداری دارد (001/۰p<). براین اساس، می توان از برنامه آموزش هوش موفق برای بهبود انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استفاده نمود.
۵۷.

اثربخشی آموزش هوش موفق بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: هوش موفق اضطراب امتحان دانش آموز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۲ تعداد دانلود : ۷۳۷
مقدمه : هوش موفق، مجموعه ای از توانایی های مورد نیاز برای موفقیت در زندگی است که برای انتخاب و سازگاری و تغییر محیط به منظور رسیدن به اهداف خود کمک می کند. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش هوش موفق بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر متوسطه دوم بود. روش : دراین تحقیق، از طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل استفاده شده است. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم دختر شهر شهرکرد درسال تحصیلی 98-97 بود. از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 50 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 25 نفری به عنوان گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، مورد آموزش بسته آموزشی هوش موفق قرار گرفت. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون به وسیله پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران موردسنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس نشان دادکه آموزش هوش موفق بر اضطراب امتحان دانش آموزان دخترمتوسطه دوم شهر شهرکرد به طور معنا داری مؤثر می باشد. (p<0/001) . نتیجه گیری : این پژوهش مجریان آموزش و پرورش را به این نکته رهنمون می سازد که آموزش و تدریس بر اساس این رویکرد در مدارس باعث کاهش اضطراب امتحان می شود .
۵۸.

مقایسه اثربخشی برنامه مثبت اندیشی فردریکسون و برنامه تغییر ذهنیت دوئیک بر سرمایه روان شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به اضطراب امتحان پایه نهم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه مثبت اندیشی فردریکسون برنامه تغییر ذهنیت دوئیک سرمایه روان شناختی اضطراب امتحان دانش آموزان تیزهوش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۶۳۰
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه مثبت اندیشی فردریکسون و برنامه تغییر ذهنیت دوئیک بر سرمایه روان شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به اضطراب امتحان پایه نهم شهر اصفهان انجام شد. روش: روش این تحقیق نیمه تجربی (آزمایشی) و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر تیزهوش پایه نهم شهر اصفهان بود که در سال تحصیلی 1396 مشغول به تحصیل بودند و تعداد آنها 450 نفر بود. در ابتدا غربالگری انجام شد و از جامعه آماری تعداد 45 نفر از دانش آموزان مضطرب که بر اساس پرسشنامه اضطراب امتحان اهواز نمرات بالاتری کسب کردند انتخاب و سپس به روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه آزمایشی (15 نفر در گروه آموزش مثبت اندیشی فردریکسون و 15 نفر در گروه آموزش برنامه تغییر ذهنیت دوئیک) و 15 نفر در دو گروه کنترل تقسیم شدند. گروه مثبت اندیشی فردریکسون 8 جلسه و گروه تغییر ذهنیت دوئیک نیز 8 جلسه اموزش دریافت کردند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تمامی شرکت کنندگان پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری شش ماهه تکمیل کردند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-22 بهره گرفته شد. نتایج: یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایشی و گروه کنترل در ارتباط با خرده مقیاس های خودکارآمدی، تاب آوری و خوش بینی متغیر سرمایه روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد و دو گروه آزمایشی در متغیرهای مذکور اثربخش بودند و اثربخشی دو گروه بر متغیرهای تاب آوری و خوشبینی در دوره پیگیری شش ماهه نیز حفط شدند. از طرفی برنامه تغییر ذهنیت دوئیک در خرده مقیاس امیدواری متغیر سرمایه روان شناختی نسبت به گروه مثبت اندیشی و کنترل اثربخش بود و این اثربخشی تا دوره پیگیری تداوم داشت. نتیجه گیری: با به کارگیری برنامه های مثبت اندیشی و تغییر ذهنیت می توان سرمایه های روان شناختی دانش آموزان تیزهوش مضطرب را بهبود بخشید که این امر می تواند موجب افزایش پیشرفت و بهره وری این دانش آموزن شود.
۵۹.

اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر باورهای غیرمنطقی، سرسختی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقعیت درمانی گروهی باورهای غیرمنطقی سرسختی روان شناختی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعداد درخشان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۰ تعداد دانلود : ۴۵۰
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر باورهای غیرمنطقی، سرسختی روان شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعدادهای درخشان انجام شد. روش: این پژوهش به روش آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل به همراه پیگیری شش ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان استعداد درخشان پسر مقطع متوسطه دوم شهرکرد بوده است. جهت اجرای پژوهش، تعداد 40 دانش آموز به صورت تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. سپس جهت ارزیابی پیش آزمون و قبل از اجرای مداخله، دانش آموزان پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز ( IBT ) و مقیاس سرسختی روان شناختی کوباسا (1990) را تکمیل نمودند و معدل های آنان نیز یادداشت شد. در مرحله بعد برای گروه آزمایش 8 جلسه واقعیت درمانی گروهی به اجرا درآمد. پس از انجام مداخله نیز پرسشنامه مذکور در مراحل پس آزمون و پیگیری توسط دانش آموزان تکمیل گردید. داده ها از طریق تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد واقعیت درمانی گروهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی، افزایش سرسختی روان شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعدادهای درخشان پسر دوره دوم متوسطه مؤثر بوده است(5 % < p ). این اثر در طول پیگیری شش ماهه همچنان ماندگار بوده است. نتیجه گیری: واقعیت درمانی گروهی می تواند به عنوان روشی مناسب به منظور بهبود وضعیت روان شناختی و تحصیلی دانش آموزان استعداد درخشان استفاده گردد.
۶۰.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودپنداشت و تنظیم هیجانی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد خودپنداشت تنظیم هیجانی ناتوانی یادگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۵ تعداد دانلود : ۴۴۷
زمینه و هدف: ناتوانی های یادگیری از جمله مشکلاتی هستند که از دیرباز مورد توجه متخصصان و روان شناسان حوزه کودک بوده اند. کودکان مبتلابه این اختلال با وجود هوش بهنجار، قادر به پیشرفت تحصیلی در زمینه های خواندن، نوشتن، و ریاضیات نیستند. این وضعیت سبب می شود تا این کودکان از خودپنداشت و حرمت خود پایین و تنظیم هیجانی پایینی برخوردار باشند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودپنداشت و تنظیم هیجانی کودکان دارای ناتوانی یادگیری بود. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دبستانی مبتلا به ناتوانی یادگیری مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 بود. به منظور انجام این پژوهش، نمونه ای شامل 30 نفر از جامعه آماری مذکور به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایدهی شدند. ابزار های استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه های مشکلات یادگیری (ویلکات و همکاران، 2011)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2002)، و خودپنداشت کودکان ( پیرز – هریس، 1969) بود. مداخله آموزشی در طی 9 جلسه آموزشی 60 دقیقه ای در طول 2 ماه فقط برای گروه آزمایش انجام شد و در پایان داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که د رمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودپنداشت ( F=13/77, P<0/0001 ) و تنظیم هیجانی مثبت ( F=154/65, P<0/0001 ) و منفی ( F=105/17, P<0/0001 ) کودکان دارای ناتوانی یادگیری تأثیر معنادار داشته است؛ بدین معنی که این درمان به بهبود خودپنداشت و تنظیم هیجانی مثبت کودکان دارای ناتوانی یادگیری و کاهش تنظیم هیجانی منفی آنها منجر شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته پژوهش حاضر می توان گفت درمان مبتنی بر پذیرش تعهد با آشکار ساختن ارزش ها و عمل متعهدانه و ایجاد انعطاف پذیری روان شناختی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود خودپنداشت و تنظیم هیجانی کودکان دارای ناتوانی یادگیری به کار رود. علاوه بر این شیوه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند دیگر پردازش های شناختی و هیجانی مانند تنظیم هیجانی را نیز تحت تأثیر مثبت قرار دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان