پیام فروتن یکتا

پیام فروتن یکتا

مدرک تحصیلی: استادیار دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران- ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

ویژگی های مشترک در ترکیب بندی های نگاره های کمال الدین بهزاد و قاب بندی سینما براساس نظریات آندره بازن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاب بندی رسانه سینما رسانه نگارگری کمال الدین بهزاد آندره بازن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۲۹
بیان مسئله: امروزه یکی از مهم ترین شاخه های نظری هنر را مطالعات تطبیقی شکل می دهد. این عرصه، پنجره ای تازه بر شناخت نسبت به نزدیکی یا افتراق رویکردها، شیوه ها و جریان های هنری گشوده و بعضاً نتایج منحصر به فردی را در بر داشته است. این نوشتار نیز تلاش کرده است تا با این نگاه به تطبیق دو رویکرد به ظاهر کاملاً مجزای فرهنگی، جغرافیایی، تاریخی و حتی رسانه ای بپردازد و نزدیکی و قرابت جوهری آنها را به نمایش بگذارد و در همین راستا، کوشش داشته است تا دو حوزه متفاوت نگارگری ایرانی و مؤلفه های بنیادین سینما (از منظر آندره بازن) را به یکدیگر نزدیک سازد. درونمایه بنیادین این نوشتار را قاب و قاب بندی در هنرهای تجسمی و سینما تشکیل می دهد. در همین راستا، نگارندگان تلاش کرده اند تا قاب بندی در آثار کمال الدین بهزاد و کارپرداخت قاب بندی در رسانه فیلم را تجزیه و تحلیل و وجوه اشتراک و دیدگاه مشابه میان آنها را ارائه کنند.هدف پژوهش: اگرچه ممکن است قرابت این دو حوزه برای خوانندگان اندکی مهجور به نظر برسد؛ با این حال، با گذری به برخی آرای نظریه پرداز سینما، آندره بازن، می توان به رهیافتی برای این انگاره و مؤلفه های مشترک دیگر دست یافت. هدف این پژوهش اثبات این ادعا است که حتی در میان برخی از نگارگران ایرانی-اسلامی نیز نوعی نگاه تصویری مدرن نظیر سینما وجود داشته است.روش پژوهش: این نوشتار یک پژوهش بنیادی و کیفی است که از مدل مفهومی بهره می برد. در نگارش آن از شیوه کتابخانه ای و بررسی تطبیقی استفاده شده است.نتیجه گیری: نزدیکی و قرابت بسیار زیادی میان قاب بندی در سینما (از منظر بازن) و بسیاری از آثار بهزاد وجود دارد و نگاره های او را می توان با رویکردی کاملاً سینمایی تحلیل و ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، بهزاد نوعی دیدگاه و ذائقه سینمایی دارد.
۲.

رویکرد طراحی تولید هالیوود به جهان عرب بر اساس الگوی همجوشی JDL مطالعه موردی فیلم دزد بغداد (1940)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هالیوود هم جوشی مدل JDL ارزیابی جهان اسلام طراحی تولید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۴
هالیوود در بسیاری از موارد تلاش کرده است، در کنار فیلم های به ظاهر سرگرم کننده اش، از رویکردهای سیاسی و اجتماعی متعددی بهره برداری کند. رویکردهایی که غالبا با تحولات سیاسی و اجتماعی روز همراه بوده و غالبا تضمین کننده اهداف کلان سیاسی آمریکا یا متحدانش بوده است[i].هالیوود به منظور دستیابی به اهداف یاد شده، معمولا از ترکیب سبک ها، ایده ها و رویکردها استفاده می کند. بدین ترتیب راه را بر برداشت های صریح و مستقیم بسته و بر تاثیر بر ناخودآگاه مخاطب تکیه می کند. در ارزیابی و تحلیل این گونه آثار بعضا نمی توان از روش های معمول تحلیل بهره برد. بلکه می توان از همان روش ساخت اثر – یعنی هم جوشی – استفاده کرد. هم جوشی یکی از شیوه های نوظهور تحلیل داده ها است که ابتدا در علوم نظامی شکل گرفت و امروزه علاوه بر ورود به سایر عرصه های علمی، وارد علوم انسانی و هنر نیز شده است.در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا ضمن معرفی الگوی هم جوشی JDL، طراحی تولید فیلم دزد بغداد به واسطه همین الگو مورد ارزیابی قرار گرفته و رویکرد هالیوود نسبت به جهان عربی اسلامی تبیین و تشریح شود. نتیجه پژوهش موجود موید این ادعاست که دزد بغداد با استفاده از الگوی JDL، در تصویرسازی معماری و عناصر بصری جهان عرب، به شکلی کاملا سیاسی عمل کرده است. در نگارش این مقاله علمی کاربردی از منابع کتابخانه ای، عکاسی از صحنه های فیلم و تحلیل آن استفاده شده است.  در تایید این ادعا نگارنده یک مجموعه مستند تلویزیونی تحت عنوان تاریخ و تصویر (1380) را تولید کرد که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد و در آن به فیلم های هالیوودی ای پرداخته می شد که از همین رویکرد تبعیت می کردند. 
۳.

فلسفه توماس آکوئیناس قدیس و تاثیر آن بر طراحی صحنه نمایش های اواخر عصر میانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توماس آکوئیناس قدیس زیبایی شناسی فلسفه دین قرون وسطی طراحی صحنه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۱۷۰
آکوئیناس قدیس، از جمله فلاسفه برجسته اواخر قرون وسطی است که بیش از هر فیلسوف الهی دیگر در سده بیستم مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در هیچ یک از این پژوهش ها تلاش نشده، تا طراحی صحنه نمایش های قرون وسطایی را با آراء او تطبیق دهند؛ تا از این رهگذر دریابند؛ آیا اندیشه آکوئینی تاثیری بر عناصر زیباشناسانه و بصری نمایش های قرون وسطایی داشته است یا خیر. آکوئیناس، زیبایی را در عناصر مجزا جستجو می کرد و هر جزء را بخشی از یک کمال لایتناهی می دانست. طراحی صحنه نمایش های عبادی نیز از قطعاتی برخوردار بودند که در عین کمال، از نقص "جداماندگی" رنج می بردند. این نوشتار، تلاش دارد ضمن کاوش در اندیشه و فلسفه زیباشناسانه قرون وسطی و آراء آکوئیناس، به تطبیق این آراء با طراحی صحنه نمایش های عبادی انتهای قرون وسطی بپردازد. پژوهش بنیادین حاضر بر اساس آثار آکوئیناس و منابع مکتوبی که درباره نوشته ها و اندیشه های او نوشته شده شکل گرفته است.
۴.

نقش اشیل در شکل گیری و ارتقاء طراحی صحنه تئاتر یونان باستان: از یک نمایشنامه نویس تا یک صحنه پرداز حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشیل طراحی صحنه تئاتر یونان باستان نقاشی صحنه دستور صحنه اجرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۴۶
در عرصه پژوهش تئاتر یونان، کمتر تحقیقی درباره چگونگی طراحی صحنه این آثار انجام شده است. با بررسی نمایشنامه های یونانی، مکان های اجرا، منابع موجود و کشفیات جدید باستان شناسی، می توان به نتایج مهمی در این زمینه دست یافت؛ نتایجی که چهره برخی از بزرگان تئاتر یونان را متحول می سازد. اگرچه بسیاری از محققان تئاتر، اشیل را تنها به عنوان یک تراژدی نویس می شناسند؛ اما او نوآوری های متعددی در اجرای نمایش های خود نیز داشته است. با بررسی نوآوری ها و دستور صحنه های نمایشنامه های اشیل، به یک پرسش بنیادین می رسیم. آیا نمی توان از او به عنوان یکی از نخستین طراحان صحنه تئاتر یاد کرد؟ در جایی که دستور صحنه های اشیل از پیچیدگی های صحنه پردازی های او پرده برمی دارند. این نوشتار تلاش دارد تا به واسطه پژوهش در نمایشنامه های اشیل و منابع پیرامون وی، به نقش او در ارتقای طراحی صحنه تئاتر پی ببرد. مقاله حاضر کوشش کرده تا ضمن تاکید بر اهمیت اشیل در عرصه نمایشنامه نویسی، چهره جدیدی از وی به نمایش بگذارد. چهره ای که نشان می دهد اشیل علاوه بر نگارش نمایشنامه، طراح صحنه چیره دستی نیز بوده و با این عرصه آشنایی کامل داشته است. در این پژوهش بنیادی با استفاده از منابع کتابخانه ای از روش تحلیلی و تاریخی استفاده شده است.                        
۵.

خلق جهان مشترک هنری در فرارفتن هنرمند از خود نتیجه ای بر مبنای بررسی تطبیقی آثار دیوید هاکنی و کمال الدین بهزاد

کلیدواژه‌ها: دیوید هاکنی کمال الدین بهزاد فرارفتن پرسپکتیو سطح رنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۸ تعداد دانلود : ۴۶۳
هنرمند برای پویایی و متمایز ساختن خود همواره به روش های گوناگونی دست می زند؛ روش هایی که در صورت موفقیت می تواند شیوه هایی جدید و سبک هایی تازه را در هنر به وجود آورد. این رویک رد را اگر "فرا رفتن " هنرمن د از خود بنامیم، می توان هنرمن دان بسیاری را جست وجو کرد که اقدام به آن کرده اند و شیوه های بدیعی را به وجود آورده اند. فرا رفتن هنرمند از خود می تواند از دو نظام مشخص تأثیر پذیری از سایر هنرمن دان و کنش ضد سبک ی تثبیت شده در خود هنرمن د تبعیت کن د. در راستای این فرایند تحولی، برخی هنرمندان فارغ از اندیشه یا حوزه جغرافیایی خود به یکدیگر نزدیک شده و محدوده کار آن ها دارای فضاهای مشترک با یکدیگر شده اند؛ در این فرآیند شباهت های متعددی میان آثارشان به وجود آمده و تأثیر پذیری هریک از دیگری باعث خلق شیوه ها و سبک های تازه در هنر شده است. دو تن از این هنرمندان کمال الدین بهزاد1و دیوید هاکن ی2 هستند که اولی در فرایند ضدیت با سبک خود و دیگری با تأثیر پذیری از نگارگری شرق، از خود و شیوه های نقاشی رایج  فراتر رفتند. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی تطبیقی برخی آثار بهزاد و هاکنی پرداخته و با ارزیابی و تحلیل شباهت های موجود در میان آثار این دو هنرمند ایرانی و انگلیسی، روند فرا رفتن از خود توسط هنرمند را بررسی کرده است. این پژوهش بر آن است تا تأکید کند در کنش فرا رفتن از خود توسط هنرمندان، جهان های سبکی با یک دیگر تداخل می یابد و همین تداخل شکلی و محتوایی است که باعث ایجاد جریان های تازه و بدیع هنری می شود.
۶.

راهبردهای طراحی صحنه های تهران دوران پهلوی اول در سینما و مجموعه های تلویزیونی (با نگاهی خاص به مجموعه تلویزیونی "مدار صفر درجه" در چارچوب نظری "شیوه های معماری دوران پهلوی اول" سیدمحسن حبیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک بین الملل سبک تهران طراحی صحنه کلاسیسیسم اروپا مدار صفر درجه معماری ملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۹۴
یکی از محبوب ترین گونه های مجموعه های تلویزیونی، گونه مجموعه های تاریخی است. طراحی صحنه این گونه آثار، در زمره مشکل ترین انواع صحنه پردازی به شمار می رود. مشکلاتی نظیر عدم احاطه کامل بر دوره تاریخی مزبور و فقدان شناخت کامل معماری دوره یادشده، ازجمله این مسائل به شمار می روند. هدف این نوشتار، گشودن پنجره ای تازه و علمی بر معماری دوران پهلوی اول و چگونگی استفاده از آن برای طراحی صحنه تلویزیون و سینما است. دوره ای تاریخی که سریال های متعددی بر مبنای آن ساخته شده و در بسیاری از آنها، صحنه پردازی علمی و درستی صورت نگرفته است. روش مورد استفاده در تحقیق، روش تطبیقی است و در همین زمینه، تلاش شده است از نظریه های دکتر حبیبی و دسته بندی وی مبنی بر معرفی چهار الگوی مشخص و علمی معماری دوره پهلوی اول استفاده شود. در ادامه، طراحی صحنه مجموعه مدار صفر درجه بررسی شده و الگوی چهارگانه دکتر حبیبی، با صحنه پردازی این سریال تطبیق داده شده است. نتیجه این تحقیق، طراحی صحنه مدار صفر درجه را به عنوان نمونه ای درست، علمی و منطبق بر اصول معماری شهری دوره پهلوی اول معرفی کرده است و آن را به عنوان یک الگو به طراحان صحنه پیشنهاد می دهد.
۷.

«تناقض، پاد فرهنگی و خود حذفی»: رهیافتی بر «کنش» دانشجویان دوره ی کارشناسی تئاتر دانشگاه تهران، در چهارچوب نظریات بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیر بوردیو میدان دانشگاهی عادت دانشجویان تئاتر کنش دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۳۷
دانشجویان تئاتر در «میدان تحصیلی دانشگاهی» غالباً از عادات و سلایق مشترک برخوردارند، که گاه منجر به بروز کنش های متعدد در آن ها می شود. امید نظام آموزشی آن است که این کنش ها در راستای مشروعیت بخشی هرچه بیشتر به خود، رشته دانشگاهی (تئاتر) و دانشکده تئاتری صورت پذیرد (کنش مثبت). این مشروعیت بخشی، «سرمایه ی فرهنگی» و تحصیلی عظیمی را به وجود می آورد که درنهایت ساختمان قدرت نمادین دانشگاه و دانشجویان را به وجود می آورد و می تواند بر فضای خارج از دانشگاه یا «میدان اجتماعی» تأثیر بگذارد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا بررسی کند که آیا دانشکده ی هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران، با کاهش قدرت نمادین خود مواجه بوده و مشروعیت گذشته را دارد، یا خیر. پاسخ این سؤال را می توان در عادات و سلیقه های دانشجویان تئاتر این دانشکده جستجو کرد. این پژوهش نشان داد که «زیر میدان» جدیدی در «میدان دانشگاهی» دانشکده ی هنرهای نمایشی و موسیقی توسط خود دانشجویان به وجود آمده، که از قواعد و دغدغه های خاص خود برخوردار است. داده های پژوهش نشان می دهند که این میدان از دانشجویان به عنوان «عاملان» خود، گرایش به سمت پاد فرهنگی و بی کنشی را می طلبد؛ که در آن، عاملان دچار تناقض و خود حذفی می شوند و "سکوت" در برابر هر کنش بیرونی به ارزشی برای کسب اعتبار تبدیل می-شود. برای انجام این پژوهش میدانی، پرسشنامه ای با 63 سؤال که بر اساس چهارچوب نظری پیر بوردیو تنظیم شده بود در اسفندماه 1392 در میان 115 دانشجوی دوره کارشناسی تئاتر توزیع، و نتایج به دست آمده مورد تحلیل قرار گرفتند. هدف نهایی این مقاله آن است تا از بطن شناسایی عادت ها و سلیقه رایج در میان این دانشجویان، موانع پیش روی کنش مثبت دانشجویان را کشف کند، و پیشنهاد هایی برای رفع این موانع ارائه کند.
۸.

طراحی شیوه صحنه پردازی با تمرکز بر ناخودآگاه؛ طراحی صحنه اتفاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اتفاقی تجسمی شیوه اجرا طراحی صحنه ناخودآگاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۱۹
فرایند طراحی صحنه به شکل قراردادی و معمول خود، بیش از آن که از ناخودآگاه ذهن طراح ناشی شود، بیشتر معطوف به حوزه خودآگاه طراح است. این در حالی است که ناخودآگاه از قدرت بی نظیری برخوردار است و هنرهای تجسمی مدرن با شیوه هایی نظیر هپنینگ و آبستره، به شدت به سمت آن حرکت کرده اند. طراحی صحنه مرسوم، همچنان از قواعد مشخص استفاده می کند؛ تا جایی که در بسیاری مواقع، صحنه پردازی بیشتر به بستری سه بعدی به منظور جای دادن میزانسن های کارگردانی تبدیل می شود. این مقاله تلاش می کند تا ناخودآگاه و قابلیت های آن را مورد بررسی قرار داده و موانع پیش روی استفاده از این مولفه را درطراحی صحنه مرسوم و قراردادی واکاوی کند. در ادامه می کوشد پاسخی برای مسائل یاد شده که معمولاً از سوی قراردادهای رایج در صحنه پردازی مطرح می شود بیابد و این شیوه اجرایی را که مبتنی بر صحنه پردازی آبستره است، پیشنهاد کند. برای تبیین این شیوه اجرایی، از یکی از نمایش هایی که نگارندگان خود با استفاده از همین روش در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران به روی صحنه برده اند، استفاده گردیده است. در این مقاله چگونگی شکل گیری نمایش یاد شده به عنوان نمونه تحقیقی مورد بررسی قرار گرفته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان