عباس شیخ شعاعی

عباس شیخ شعاعی

مدرک تحصیلی:  استادیار گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی
پست الکترونیکی: sheikhshoaee@gmail.com

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۷ مورد از کل ۱۷ مورد.
۳.

نقد استدلال های داوکینز در نفی وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داوکینز دلایل اثبات وجود خدا الحاد برهان نامحتملی برهان ویروس ذهنی تبیین خداباورانه تبیین علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۲ تعداد دانلود : ۷۸۴
مسئلة «وجود خدا و رابطة آن با جهان» همواره یک حوزة زنده و پویا در بحث های فلسفی بوده است. با مطرح شدن نظریة تکامل داروین در محافل علمی غرب، سؤالات بسیار مهمی در این مسئله به وجود آمد. ریچارد داوکینز یک زیست شناس معتقد به نظریة تکامل داروین است که در آثار خود ضمن برشماری انتقادات مطرح شده به برخی از براهین اثبات وجود خدا، از جمله برهان وجودی، برهان نظم، برهان علیت و... در آثار خود، استدلال هایی برای رد وجود خداوند ارائه کرده است: برهان «نامحتملی وجود خدا»، برهان «باور خدا به مثابة ویروس ذهنی» و برهان «رقابت تبیینی خدا با علم»، از استدلال های اصلی او برای انکار وجود خداوند است. در این مقاله دلایلی که داوکینز برای رد وجود خداوند مطرح کرده است، تبیین می گردد و در ادامه بر اساس اندیشه های شهید مطهری، الیستر مک گراث و دیگر فیلسوفان دین معاصر، به نقد و بررسی آن ادله پرداخته می شود.
۶.

برهان حرکت در فلسفه ارسطو و حکمت متعالیه ‏(مقاله علمی وزارت علوم)

۷.

اصالت نور و تحقق تبعی ظلمت در اندیشه سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: وجود ماهیت نور ملاصدرا ترکیب انضمامی ظلمت بالتبع بالعرض شیخ احسائی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷۹ تعداد دانلود : ۷۹۹
شیخ اشراق در برخی آثار خود علاوه بر نور بر تحقق ظلمت در عالم خارج نیز تصریح نموده است. در نوشتار پیش رو ضمن اشاره به تلقّی سهروردى از نور و ظلمت، مقوله بندى اشراقی موجودات، تصریحات شیخ اشراق بر تحقّق تبعی ظلمت، پیشینه تفکّر وى و توجّه به معانی مختلف مفاهیم «اصیل» و «اعتباری»؛ نسبت بین نور و ظلمت در اندیشه شیخ اشراق و فرآیند تطبیق این دو بر مفاهیم وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار گرفته است. در این راستا مشخّص گردیده که معنای نور در نزد سهروردی، أخصّ از معنای وجود در نزد ملّاصدرا است و به همین دلیل گاه از سوی صدرا و برخی شارحان وی نسبت تناقض گویی به سهروردی داده مى شود؛ امّا لحاظ معانی وجود و ماهیت در اصطلاحات شیخ احسائی و تطبیق آن بر نور و ظلمت سهروردی، تفسیر نوینی از «اصالت وجود» در پیش روی ما قرار مى دهد که در پرتو این نگرش، نظام فلسفی سهروردی، قدرى منسجم تر و پویاتر به نظر می رسد. در این تفسیر نور یا وجود «موجود بالذّات» و ظلمت یا ماهیت، «موجود بالتّبع» و نه بالعرض به شمار مى رود.
۹.

مطالعه تطبیقی درباره زمان در فلسفه ارسطو و حکمت متعالیه ‏

۱۰.

مصداق سنجی مباحث سهروردی در رابطه با اصالت وجود و ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود اصالت وجود نور سهروردی اصالت ماهیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۹ تعداد دانلود : ۷۳۲
با به میان کشیدن مسئلة اصالت وجود و اعتباریت ماهیت توسط ملاصدرای شیرازی، عالم حکمت اسلامی چنان تحت تأثیر این بحث قرار گرفت که متفکرانِ حوزة فلسفه همواره میکوشیدند اندیشة فیلسوفان پیش از صدرا را نیز بر اساس این مسئله تفسیر و توجیه کنند. شیخ شهاب الدین سهروردی نیز بعنوان یکی از بزرگترین حکیمان مسلمان از این حکم در امان نماند. در مورد اینکه آیا وی اصالت را از آنِ ماهیت میداند یا نور یا وجود، دیدگاه های فراوانی بیان شده است. گروهی او را اصالت ماهیتی دانسته اند و دیگر گروه او را اصالت نوری انگاشته اند. امّا هیچیک از این دو انگاره با بحثهای سهروردی هماهنگی کامل ندارد. از اینرو با توجه به این نکته که در زمان شیخ اشراق مسئلة اصالت بگونهیی که در زمان صدرالمتألهین و در آثار او مطرح بوده، محل بحث نبوده است، باید دید مبانی سهروردی با اصالت وجود هماهنگی بیشتری دارد یا اصالت ماهیت؟ سهروردی سخنانی درباره نور دارد که با بحثهای متناظر آن در حکمت متعالیه در باب وجود قابل مقایسه و تطبیق است که بایسته است بتحلیل آنها پرداخته شود. از سوی دیگر دیدگاههایی را پیرامون وجود مطرح کرده است. با مورد توجه قرار دادن این مطالب و جستجوی نظیر آنها در سخنان صدرالمتألهین، کیفیت و کمیت این هماهنگی بیشتر آشکار میگردد. همچنین شیخ اشراق بیاناتی دارد که ظهور در اصالت ماهیت دارد. از آن جمله میتوان به اعتباری دانستن وجود و مجعول بودن ماهیت اشاره کرد. نگارنده در آن بیانات بتأمل پرداخته، به بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون آنها مبادرت ورزیده است. در پایان نیز آشکار شده است که آراء سهروردی با اصالت وجود هماهنگی بیشتری دارد.
۱۲.

وحی از دید ابن سینا

کلیدواژه‌ها: عقل فعال نفوس فلکی چیستی وحی قوه حدس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
تعداد بازدید : ۱۱۴۸ تعداد دانلود : ۵۸۳
فرآیند وحی از جمله مسائلی است که از دیرباز ذهن بسیاری از متفکران و فیلسوفان اسلامی و غربی را به خود مشغول کرده و پی بردن به حقیقت و چیستی این پدیده را دغدغه ایشان قرار داده است. در میان فیلسوفان اسلامی از زمان فارابی تاکنون، تلاش های بسیاری در جهت توضیح و تبیین وحی صورت گرفته است که هریک براساس مکتب و دیدگاه خاص خویش سعی کرده اند تبیین بهتری از چیستی وحی ارائه دهند.ابن سینا یکی از فیلسوفان اسلامی است که به این مسئله توجه خاصی نشان دادهو با نبوغ بالای خویش به تبیین و تحلیل وحی پرداخته است. وی از عناصر اصلی و مهمی، از جمله نفوس فلکی، عقل فعال، قوای مدرکه نفس، قوه خیال و قوه حدس...بهره برده است که هر یک از این موارد ذکر شده، نقش مواد خام و اولیه ای را دارند که ابن سینا از آنها در سازماندهی تبیین خویش استفاده کرده است. دراین مقاله، دیدگاه ابن سینا با فرایند فوق الذکر بیان شده ونقدهای مطرح شده برآراء وی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
۱۳.

بررسی تطبیقی درآراء مبناگرایانه شیخ اشراق و علامه طباطبایی

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی علم حضوری بدیهیات علامه طباطبایی شیخ اشراق مبناگرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۰۸۹ تعداد دانلود : ۶۴۲
شیخ اشراق و علامه طباطبایی دوتن ازفیلسوفان مطرح درجهان اسلام می باشند که نظرات بدیعی رادرمباحث فلسفی واردکرده ودرحوزه معرفت شناسی، مبناگرا بوده اند. هرچند هیچ کدام، واژه ای دراین باره نداشته اند، اما استنباط کلام ایشان این ذهنیت رابه وجود می آوردکه مبناگرایی برای آنها به عنوان مساله ای فلسفی مطرح بوده است. دراین مقاله به مبناگرایی و بررسی تمایزات و تشابهات آراء این دوفیلسوف، دراین زمینه می پردازیم. هدف مهم ازتحقیق پیش رو، تبیین فرآیند رشد و توسعه معرفت شناسی در فلسفه اسلامی می باشد. این دوفیلسوف بعنوان دوشاخص برگزیده شده اند؛ شیخ به عنوان نمونه پس از مشائیان و کسی که نظرات بدیعی را پس از مکتب مشاء ارائه داد و علامه به عنوان اولین فیلسوف مسلمان معاصر که مبحث معرفت شناسی را در فصل جداگانه ای مطرح کرد. لذا بدیهی است تطبیق آراء آن دو در یکی از مسائل مطروحه در معرفت شناسی، نوع عقلانی سازی و پیشرفت درحوزه معرفت شناسی را در میان فلاسفه اسلامی آشکار خواهدساخت. در این تحقیق فقط به بررسی یکی از مسائل مهم در این حوزه، یعنی بیان دیدگاه مبناگرایانه شیخ و علامه و سپس تطبیق نظرات آن دو پرداخته ایم. ازمسائل مهمی که در بحث مبناگرائی مطرح می شود بدیهیات و علم حضوری است، لذا این دو مولفه و نقشی که درمبناگرایی شیخ اشراق و علامه طباطبایی ایفا می کنند مورد توجه قرار گرفته است.
۱۴.

نقش مربی در تربیت بر اساس مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه تربیت مربی محوری عرفان وحدت شخصیه ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۱ تعداد دانلود : ۴۹۴
یکی از فراتحلیل هایی که درخصوص نظامات مختلف تعلیم وتربیتی مطرح می شود، مربی محور یا متربی محوربودن آنهاست. لذا پرسش اصلی ما در این پژوهش، بررسی امکان یا عدم امکان تربیت انسان بدون لحاظ مربی و یا میزان تأثیر و نقش مربی در تربیت انسان بوده است. اهمیت این موضوع از آنجاست که مسئله مربی محوری در بسیاری از الگوهای تربیتی انقلاب اسلامی از چالش های جدی محسوب می شود. در این پژوهش برآن بوده ایم تا با استفاده از دیدگاه های ملاصدرا در حکمت متعالیه تربیت انسان و الزامات این دیدگاه، نظر خود را درخصوص متربی یا مربی محوربودن تربیت اسلامی ارائه دهیم. درپایان، پس از گردآوری اطّلاعات و با بررسی آثار صدرالمتألهین و شارحان معاصر به روش کتابخانه ای و تحلیل آن براساس روش استنتاجی که ازطریق سه روش برهانی بدان دست یافتیم، این است که براساس مبانی حکمت متعالیه، نظام تربیتی انسان گرایش به متربی محوری داشته و مربی، شرط لازم تربیت نمی باشد، گرچه نقش تسهیل گری و بسترسازی وی نفی نمی شود. این رهیافت ما را بر آن می دارد تا انحصار الگوهای تربیتی در سبک های مربی محور را ازبین برده و در کنار آن به سراغ سایر الگوهای تربیتی برویم.
۱۵.

ارزیابی مبانی و پیش فرض های نظریه مطابقت ماهوی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مطابقت ماهوی ماهیت مطابقت هستی شناختی مطابقت معرفت شناختی وجود حقیقی معقولات اولی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۳۱۳
مطابقت ماهوی، جنبه ای هستی شناختی و جنبه ای معرفت شناختی دارد. جنبه هستی شناختی نظریه، عبارت است از وحدت سنخی ماهوی ذهن و خارج؛ به این معنا که ماهیت به معنای «ما یقال فی جواب ما هو» که منحصر در معقولات اولی می باشد، در دو موطن ذهن و خارج موجود است و بر مفهوم و مصداق ماهیت، حقیقتاً صادق است؛ زیرا ماهیت من حیث هی (کلی طبیعی)، نسبت به ذهنیت و خارجیت لابشرط است. مطابقت ماهوی از جنبه معرفت شناختی، معیار ثبوتی صحت قضایایی است که در آنها جنس، فصل و حدّ تام بر ماهیت حمل می گردد؛ بنابراین انکار آن در حکم سفسطه دانسته شده است؛ زیرا نفی مطابقت ماهوی به معنای انکار امکان معرفت در این گونه قضایاست. این نظریه مبتنی بر پیش فرض های نادرستی است؛ زیرا اولاً لابشرط بودن ماهیت نسبت به ذهن و خارج، مستلزم تناقض است؛ ثانیاً انحصار ماهیت به معقولات اولی بدون دلیل است؛ ثالثاً در این نظریه، مطابقت معرفت شناختی مبتنی بر مطابقت هستی شناختی است، در حالی که این ابتناء، نه بدیهی است و نه ثابت شده است، رابعاً موجودیت ماهیت در ذهن و خارج، مستلزم اصالت ماهیت می باشد. بنابراین نظریه مطابقت ماهوی قابل پذیرش نیست.
۱۶.

تحلیل انتقادی دیدگاه رایل درباره ی مسأله ی تعامل نفس و بدن و رابطه ی آن با انکار نفس، بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۰۸
دوگانه انگاری افراطی نفس و بدن در فلسفه ی دکارت مسأله ی رابطه ی آن دو را پیش آورد. یکی از نقدهایی که مخالفان دوگانه انگاری بر این دیدگاه وارد کرده اند همین مسأله بوده است. گیلبرت رایل نیز در کتاب مفهوم ذهن (1949) که در رد دوگانه انگاری دکارتی نوشته است این اشکال را مطرح کرده است. این مسأله توسط خود دکارت و معاصرانش نیز مطرح و پاسخ داده شده است. اما راه حل هایی که دکارت برای حل این مسأله ارائه داد قانع کننده نبودند و او در نهایت برای حل (منحل کردن) این مسأله فکر نکردن به چگونگی این رابطه را پیشنهاد داد. صدرالمتألهین با برداشتن شکاف بین نفس و بدن و با استفاده از مبانی خاص خود از جمله اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهری و ... و همچنین با مطرح کردن وسائطی چون روح بخاری و بدن مثالی به دنبال پاسخ مناسبی به این مسأله بود. در این دیدگاه نفس و بدن دو موجود متمایز منفصل نیستند؛ بلکه آن دو مراتب یک حقیقت واحدند. اگرچه بر اساس دیدگاه صدرا می توان پاسخ بهتری به مسأله ی تعامل نفس و بدن ارائه داد اما این دیدگاه نیز با اشکال ها و ابهام هایی مواجه است. به نظر می رسد فیلسوفان علی رغم همه ی تلا ش هایشان نتوانسته اند پاسخ در خوری به این مسأله دهند اما این امر نمی تواند دلیلی بر انکار وجود نفس باشد.
۱۷.

تحلیل انتقادی دیدگاه رایل درباره جوهریت نفس، با استفاده از مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۰۴
گیلبرت رایل در کتاب مفهوم ذهن (1949) با رویکرد فیزیکالیستی و تحویل گرایی اش به انکار جوهریت نفس و این همانی نفس و حالات نفسانی پرداخت. او با مبنا قرار دادن دوگانه انگاری دکارتی، اعتقاد به وجود نفس در کنار حالات نفسانی را خطایی مقوله ای خواند که فیلسوفان گرفتار آن شده اند. به عقیده ی او نباید آنگونه که حالات فیزیکی را به بدن نسبت می دهیم حالات نفسانی را نیز به جوهری به نام نفس نسبت دهیم. نفس تنها نامی است که برای مجموعه حالات نفسانی وضع شده است و واقعیتی ورای زبان ندارد. در این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – انتقادی دیدگاه او نقد و بررسی می شود. مشکل اصلی رایل تصور او از چگونگی پیدایش نفس و نحوه ی ارتباط آن با بدن است. به نظر می رسد با استناد به دیدگاه صدرا درباره نحوه ی پیدایش نفس و رابطه ی آن با بدن می توان تبیین متفاوتی ازجوهریت نفس وتمایز آن باحالات نفسانی ارائه داد که اشکالات رایل متوجه آن نباشد. بر این اساس جوهری به نام نفس وجود دارد که حالات نفسانی قائم به آن است. شماره ی مقاله: ۱۰

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان