آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۹

چکیده

متن

مردم‏شناسان، برآن‏اند که فرهنگ عامه (فولکور) مجموعه‏اى از آداب و رسوم و سنت‏هاى موروثى ریشه‏دار و کهن در میان مردم است که به سادگى و آسانى دگرگونى نمى‏پذیرد; و چنانچه در آنها تغییر و تحولى روى دهد، ویژگى‏ها و معانى و مفاهیم و رنگ و بوى مردمى آنها دست نخورده مى‏ماند; به ویژه اگر این فرهنگ عامه از آداب و رسوم دینى و ملى و اجتماعى باشد .
یکى از مهم‏ترین فرهنگ‏هاى عامه در عراق و ایران، مراسم عزادارى حسینى است که گذشته از جنبه‏ى دینى، داراى بعد اجتماعى و سیاسى و فولکوریکى است که در جهان عرب و اسلام بى‏همتاست .
این کتاب، در پى ریزکاوى در این آداب و رسوم و فرهنگ عامه‏ى عاشورایى است و با عنایت‏به تحلیل‏هاى مردم‏شناختى اجتماعى مى‏کوشد به اهمیت اجتماعى و سیاسى و فرهنگى این مراسم و آداب و رسوم و ارتباط آنها با عاشورا و میزان اصالت دینى آنها، با تکیه بر فرهنگ عاشورا در عراق بپردازد .
نگارنده، براى نیل به این هدف، از تحقیقات میدانى و کتابخانه‏اى بهره گرفته است و گرچه گاه در خلال پژوهش به ایران و هند و پاکستان و لبنان گریز مى‏زند، اما گستره‏ى جغرافیایى تحقیق او عراق و به ویژه شهرهاى مذهبى آن و بالاخص کاظمین است و با آن‏که نگارنده آغاز عزادارى حسینى را از قرن هفتم میلادى مى‏داند و به وجود برخى آداب و رسوم عزادارى در سده‏هاى نخستین اسلام اشاره مى‏کند، اما تاکید کتاب بیش‏تر بر یکصدسال اخیر است .
مطالب کتاب در قالب یک مقدمه، هفت فصل و یک خاتمه تنظیم و تحریر شده است .
فصل یکم: مرورى تاریخى
فصل دوم: تراژدى کربلا، مراسم اشک و آه
فصل سوم: عوامل مؤثر در تحول و پیشرفت مراسم عزاى حسینى
فصل چهارم: اهمیت دینى و اجتماعى و سیاسى شهرهاى مقدس
فصل پنجم: جامعه‏شناسى گفتمان شیعى در عزاى حسینى (2)
فصل ششم: ویژگى‏هاى فولکلوریک مراسم عزاى حسینى
فصل هفتم: عزاى حسینى، تلاش براى بهره‏ورى و تخریب
فصل یکم: مرورى تاریخى
1 . امامت و خلافت و قدرت و تحول حرکت‏هاى اجتماعى در اسلام:
اسلام از آغاز، دعوتى دینى و حرکتى اجتماعى و سیاسى و فرهنگى بود و پیامبر اکرم (ص)، گذشته از تحکیم و تثبیت توحید و اجراى شریعت، در پى تحقق عدالت و کاهش فاصله‏هاى طبقاتى در جامعه بود . این امر از یک سو، به چالش اسلام با طبقه‏ى اشرافى و قدرتمند مکه انجامید و از سوى دیگر، موجب شد مردم گروه گروه به اسلام درآیند و این دین غلبه یابد; اما باز هم نزاعى پنهان وجود داشت که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، در امورى چون جانشینى آن حضرت خود را نشان داد .
گروهى از صحابه معتقد بودند که پیامبر اکرم (ص) على (ع) را به جانشینى پس از خود برگزیده و در ماجراى غدیر خم بر این امر تصریح کرده است . اینان کسانى‏اند که پس از این شیعه‏ى على (ع) خوانده شدند . نخستین حرکت دینى - سیاسى که پرچم مخالفت را در طول تاریخ بلند اسلام برافراشت، از این گروه زاده شد . اهل‏سنت، اصل حدیث غدیر را مى‏پذیرد; اما مفهوم آن را مودت مى‏دانند نه خلافت، و مى‏گویند جانشین رسول خدا (ص) باید از قریشیان انتخاب شود .
پیش از تشییع پیکر رسول خدا (ص)، مهاجران و انصار در سقیفه گرد آمدند و بینشان بر سر تعیین خلیفه‏ى مسلمانان نزاع درگرفت و سرانجام به تاسیس دولت جدید انجامید .
از این تاریخ، درگیرى میان امامت و سیاست - به قول ابن‏قتیبه - آغاز شد . این درگیرى با انتخاب ابوبکر آغاز شد و با شهادت على ابن ابى‏طالب (ع) دوره‏ى خلفاى راشد به سر آمد .
در مطالعه‏ى رویدادهاى تاریخ اسلام، از منظر تاریخ انتقادى و مردم‏شناسى سیاسى، با دو مفهوم اساسى روبه‏رو مى‏شویم: خلافت و امامت . خلیفه به اعمال قدرتى مى‏پردازد که دنیایى است و حاصل راى و شوراست . اما امام مسؤولیتى دینى و دنیوى دارد که ناشى از انتصاب و نص صریح نبوى است .
پیامبر اکرم (ص) هم نبى بود و هم رهبر و هدایتگر امت، و قول و فعل او به پیدایش سنت نبوى انجامید که ملاک و معیار و ارزش و نمونه‏اى است که مسلمانان را هادى و راهبر است . پس از رحلت آن بزرگوار، استمرار رهبرى امت اقتضا مى‏کرد که مسئله‏ى خلافت و امامت مطرح شود; البته در تاریخ اسلام، هرگز رهبرى چونان رسول خدا (ص) پدید نیامده و قدرت و حکومت همیشه ناسوتى و دنیامدار بوده است .
امام على (ع) به دلایلى چند، خلافت ابوبکر و عمر را برتافت و بر حق از دست‏رفته‏ى خویش دیده فروبست; اما خلافت عثمان از نوع دگر بود; با این حال امام بردبارى کرد . خلافت عثمان سراسر بدعت و بیداد بود; در نتیجه مسلمانان برآشفتند و بر او شوریدند و کار به قتل او و انتخاب امام انجامید . قتل عثمان از جنبه‏ى اجتماعى و سیاسى و فکرى، مرحله‏ى تازه‏اى در تاریخ اسلام گشود و از اختلافات ژرفى که وحدت مسلمانان را تهدید مى‏کرد پرده برگرفت .
چون با امام على (ع) بیعت‏شد، چالش‏هاى قبیله‏اى ریشه‏دار دوباره به سرعت جان گرفت که اوج آن در درگیرى امام (ع) با معاویه تجلى کرد و به بروز نخستین جنگ داخلى در اسلام و پیدایش گروهى افراطى به نام خوارج انجامید که سرانجام امام را به قتل رساندند . معاویه از این موقعیت استفاده کرد و مرکز خلافت را از کوفه به شام منتقل نمود و خود را خلیفه‏ى مسلمانان خواند و خلافت را ارثى کرد و اهل‏بیت را از امامت دور داشت . از آن تاریخ میان دین و سیاست، و جامعه و دولت در اسلام فاصله افتاد و حتى تابع قدرت شد و امویان زمام امور مسلمانان را به دست گرفتند .
در سال 132ه . ق/ . 750م . عباسیان به نام شیعه و با یارى آنان، امویان را از حکومت‏برکنار و با همان روش‏هاى نابکارانه‏ى امویان، حکومت را قبضه کردند و دیرى نپایید که کار را بر شیعیان تنگ و سخت کردند . ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین نام شمارى از علویان را که به دست عباسیان به شهادت رسیدند آورده است . هر چه بیداد بر آل على (ع) فزونى مى‏گرفت، علاقه‏ى مردم به آنان بیش‏تر مى‏شد . تراکم ظلم و استبداد اندک‏اندک، تبدیل به عامل فعالى براى رشد عقاید شیعى و تبلور آن در مکتب امام صادق (ع) شد . مکتبى که موجب شد، نخستین رویکرد علمى و فلسفى عرب پدید آید و فقیهان بزرگى چون: مالک، ابوحنیفه، احمد بن حنبل و شافعى، مستقیم یا غیرمستقیم، در آن تربیت‏شوند . این مکتب توانست دانشمندان بنامى چون هشام بن حکم را بار آورد و باب اجتهاد را گشوده دارد . در این دوران، مذاهب چهارگانه‏ى فقه اهل سنت‏شکل گرفت و عباسیان خود را اهل سنت و جماعت و هواداران اهل‏بیت را «شیعه‏ى على‏» خواندند .
در آغاز قرن چهارم هجرى، مکتب اسماعیلیه پدید آمد که فقهى کمابیش مبتنى بر مکتب اهل‏بیت داشتند . اینان دارالحکمه‏ى قاهره را بنا نهادند . اسماعیلیه تنها فرقه‏ى انشعابى در شیعه نبود; چرا که در قرن سوم هجرى و در زمان امام یازدهم (ع) و آغاز غیبت امام دوازدهم، بنابر نقل نوبختى، شیعه به بیش از 30 فرقه تقسیم مى‏شد . در نیمه‏ى دوم قرن دهم میلادى شمار شیعیان عراق فزونى یافت و با روى کار آمدن آل‏بویه، بر اهمیت‏شیعه افزوده شد; چنان‏که مشهور است که آل‏بویه نخستین بنیان‏گذاران حکومت‏شیعى در تاریخ‏اند .
در همین دوره بود که عضدالدوله ضریح بزرگى بر مزار امام على (ع) و ضریحى هم بر مزار امام حسین (ع) بنا نهاد . در این دوره، تفکر شیعى شروع به رشد و تحول کرد و برخى از مراسم و شعایر حسینى برپا مى‏شد که جنبه‏ى سیاسى و تبلیغى علیه عباسیان داشت . مى‏توان گفت درست در همین دوران است که شیعیان در شهرهاى مقدس عراق، براى خاک‏سپارى مردگان آداب و رسومى پدید آوردند که به سنت‏هایى پایدار تبدیل شد . در این دوره عالمان بزرگ شیعى چون شیخ مفید و شریف رضى و سیدمرتضى و شیخ طوسى پرورش یافتند و حوزه‏ى نجف اشرف تاسیس شد . پس از علامه حلى، مکتب شیعه با حرکتى عقل‏گرا روبه‏رو شد و دو فرقه‏ى اخبارى و اصولى (نقلى و عقلى) پدید آمدند . در زمان صفویان گرایش عقلى در ایران پیروزى جزئى به دست آورد; اما در عراق تنور درگیرى میان اهل نقل و عقل داغ بود و بر کل نیروهاى اجتماعى و سیاسى و اقتصادى، مؤثر افتاد . شاه اسماعیل صفوى مذهب شیعه را در ایران رسمى کرد، در حالى که اکثر ایرانیان روزگار او سنى بودند . او چون بر عراق ست‏یافت‏با اهل سنت‏بدرفتارى کرد و قبر برخى از بزرگان آنان را تخریب نمود و سب خلفاى سه‏گانه را وسیله‏ى تبلیغات سیاسى قرار داد و از برگزارى مراسم عزاى حسینى براى جلب ایرانیان به تشیع استفاده کرد . در این ایام شمار بسیارى از دانشمندان شیعه از لبنان و عراق به ایران دعوت شدند تا به ترویج تشیع بپردازند . صفویان در عین حال تشیع را به انقلابى خاموش تبدیل کردند .
عثمانیان هم سیاست استبدادى را علیه شیعه پیش گرفتند و از اهل‏سنت‏حمایت کردند و کار به جایى رسید که هزاران شیعه را در نواحى حلب در سوریه کشتند، تا این‏که نادرشاه آمد و تلاش کرد فرقه‏هاى اسلامى را به هم نزدیک کند . او مى‏خواست‏شیعه را به عنوان مذهب فقهى پنجمى در کنار چهار مذهب فقهى اهل سنت قرار دهد . وى تشیع را «مذهب جعفرى‏» نامید و تجمعى از عالمان شیعه و سنى در شهر نجف تشکیل داد . این تجمع در 22 شوال 1156ه . ق . با حضور نادرشاه برپا شد و در آن، پس از بحث‏هاى فراوان، توافق‏نامه‏اى میان علما به تصویب رسید که داراى پنج ماده بود . به هر حال، تلاش نادرشاه پیروزمندانه نبود، چون تفاهم و نزدیکى حاصل شده، سطحى و نظرى بود .
2 . پیدایش و گسترش عزادارى حسینى:
بنا به گفته‏ى ابن‏قتیبه، شعار «یا لثارات الحسین‏» را مختار ثقفى مطرح کرد . او نخستین کسى است که به مناسبت روز عاشورا، در منزل خود در شهر کوفه مجلس یادبود برپا کرد . در مجموع هدف از این مجالس، تحریک مردم براى جنگ علیه امویان و خون‏خواهى حسین (ع) بود . دینورى یادآور شده است که این مجالس براى سوگوارى شهادت شهیدان کربلا و در کنار مزار آنان برگزار مى‏شد . شیعیان از قرن سوم، در ماه محرم در منزل امامان (ع) به نوحه‏سرایى مى‏پرداختند و نوحه‏گرانى که «نائح‏» خوانده مى‏شدند و شعر محزون مى‏خواندند در این دوران پدید آمدند . رفته‏رفته نوحه‏گرى به مقتل‏خوانى از روى مقتل الحسین ابن‏نما و ابن‏طاووس تبدیل شد . گاه نوحه‏خوانى به درگیرى میان شیعه و سنى مى‏انجامید . مقتل‏خوانى در عاشورا رفته‏رفته به صورت عادت مرسوم درآمده بود; از این‏رو مستنصر عباسى به جمال‏الدین بن جوزى در سال 460 دستور مى‏دهد در مقام محتسب، مردم را از مقتل‏خوانى در عاشورا بازدارد . هم‏چنین از همان آغاز، کربلا زیارتگاه و محل تجمع مسلمانان شد; لذا متوکل عباسى دستور داد قبر امام را محو کنند و مردم را تهدید کرد که به زیارت آن حضرت نروند که جان و مالشان در امان نخواهد بود .
گرچه عزادارى حسینى، با سخت‏گیرى امویان و عباسیان علیه شیعیان همراه بود، اما در زمان آل‏بویه، موازنه‏ى قوا به نفع شیعه دگرگون شد و معزالدوله اولین کسى بود که عزادارى را به صورت مراسم سالانه در بغداد برپا کرد . در عاشوراى 353ه . ق/ . 933م . براى نخستین‏بار، در بغداد مجالس بى‏مانندى در عزاى حسینى برپا و بازارها بسته شد و عزاداران در خیابان‏ها عزادارى کردند و مردم سیاه پوشیدند و یقه چاک کردند و به زیارت قبر امام (ع) رفتند . دوران آل‏بویه در عراق از مهم‏ترین دوران رشد و تحول شعایر و مراسم دینى و به ویژه عاشورایى بود . این مراسم خشم اهل سنت را برانگیخت . آنان این امور را بدعت، و روز عاشورا را عید خواندند و جشن گرفتند و عامه‏ى مردم با اشاره‏ى عالمان سنى به عزاداران حمله کردند و امویان را ستودند و در وصف یزید کتاب نوشتند .
با به قدرت رسیدن سلجوقیان، وضع شیعیان بد شد; چه آنان علیه شیعه و معتزله و صوفیان و اشاعره اعلان جنگ کردند . شیعه جرئت نکرد مراسم عزا برپا کند . تا زمان صفویان وضع بدین منوال و به زیان شیعه بود; چون صفویه به حکومت رسیدند، اوضاع تغییر کرد . آنان از مراسم عزا به عنوان سلاح سیاسى و تبلیغاتى استفاده کردند و آن را گسترش دادند .
در زمان عثمانیان، عرصه بر شیعه تنگ آمد و در 22 نیسان 1802، وهابیان به کربلا تافتند و کشتند و سوزاندند و ویران کردند و بردند . اینان بارگاه حسین را ویران کردند و اموال آن را ربودند و هزار نفر را به خاک و خون کشیدند و دو سال بعد قصد نجف کردند; اما مردم پایدارى کردند و شهر و مرقد امام را به گونه‏اى معجزه‏آسا نجات دادند . این یورش‏ها بر شیعیان و مراسم عزادارى آنها تاثیر ژرفى نهاد و ادبیات عاشورا را به شدت متاثر کرد; چنان‏که برخى از شاعران، این واقعه را کربلاى دوم خواندند . شیعیان دو سال بعد، از آنان انتقام گرفتند و ملک عبدالعزیز را به قتل رساندند .
داودپاشا حاکم عثمانى عراق، بیش از دیگر ترکان بر شیعه سخت گرفت و آنها را از برپایى عزادارى بازداشت . او معتقد بود عزادارى، ابزار تبلیغاتى دولت ایران علیه عثمانى است . با روى کار آمدن على‏رضا در بغداد، شیعه در انجام مراسم آزادى تمام یافت و مجالس عزا به راه انداخت و على‏رضا هم در آنها شرکت کرد .
در خلال قرن 19 میلادى، هم‏زمان با گسترش مجالس عزا، دسته‏هاى عزادارى هم پدید آمد . یکى از نخستین این هیات‏ها و دسته‏ها، دسته‏هاى سینه‏زنى بود که براى نخستین‏بار در کاظمین به راه افتاد . مدحت‏پاشا، با صدور اعلامیه‏اى حرکت دسته‏هاى عزادارى را ممنوع و برپایى عزادارى را جرم خواند . او پس از این دست از سخت‏گیرى برداشت و مردم را آزاد گذاشت .
در آغاز قرن بیستم، عزادارى در عراق گسترش و ژرفا یافت و رنگ مردمى و فولکلورى به خود گرفت و در کنار مجالس تعزیه، دسته‏هاى سینه‏زنى و زنجیرزنى هم پدید آمد . در نیمه‏ى دوم قرن نوزدهم، شیعیان عراق به تاسیس حسینیه روى آوردند . نخستین حسینیه، با نام حسینیه‏ى حیدرى در کاظمین ساخته شد . حسینیه‏ها رفته‏رفته، متحول و پیشرفته و به نهادهاى اجتماعى و فرهنگى تبدیل شدند و کارشان، تنها برپایى عزادارى نبود .
پس از آن‏که انگلیس عراق را اشغال کرد، از بزرگ‏داشت واقعه‏ى عاشورا و برگزارى مراسم عزادارى حمایت کرد، که به سپاس‏گزارى رسمى عالمان شیعه از انگلیس انجامید . پس از تشکیل حکومت ملى در عراق در 1921، دولت روز عاشورا را تعطیل رسمى اعلام کرد، اما رفته‏رفته با این مراسم مخالفت کرد تا در عاشوراى 1927 میان عزاداران و عوامل حکومتى در صحن کاظمیه درگیرى منجر به قتل روى داد و در 1928 دولت عزادارى را ممنوع کرد .
ملک فیصل اول به مراسم عزادارى عنایت داشت و به عزاداران براى این مراسم کمک مالى مى‏کرد و خود در آن شرکت مى‏جست . در 1932 دولت‏به هیات‏هاى عزادارى سخت گرفت و در 1935 در دوره‏ى وزارت یاسین هاشمى به شدت از برگزارى مراسم عزا جلوگیرى شد . در دهه‏ى پنجاه دولت‏بر سخت‏گیرى خود افزود و هیات‏ها را مجبور کرد از پلیس اجازه‏نامه بگیرند . در اواخر حکومت‏سلطنتى در عراق، مراسم عزادارى دیگر جنبه‏ى سیاسى خود را از دست داد . در پایان دهه‏ى شصت و آغاز دهه‏ى هفتاد، این مراسم به شکلى چشم‏گیر رشد کرد و دگرگون شد . در سال 1968 رادیو عراق مراسم عزادارى را پخش کرد . در آغاز دهه‏ى هفتاد در کنار جنبش شیعى، از یک‏سو، و مشکلات سیاسى و اقتصادى از سوى دیگر، مراسم عزادارى به اوج خود رسید و کومت‏براى حل مشکلات، 60000 ایرانى را از عراق اخراج کرد و با اعمال فشار بر شاعران و مداحان و نوحه‏گران، کوشید مراسم را از بار اجتماعى و سیاسى تهى کند . در 1975 از برپایى مراسم در نجف جلوگیرى شد و دو سال بعد مردم دست‏به تظاهرات زدند و شعار دادند که در پى آن شمارى از مردم کشته و زخمى و زندانى و اعدام شدند . سرانجام با آغاز جنگ عراق و ایران در 1980 برگزارى هر گونه مراسم عزادارى حسینى در عراق ممنوع شد .
فصل دوم: فاجعه‏ى کربلا، مراسم اشک و آه
1 . کربلا، نخستین تراژدى در اسلام: موضوع اصلى مراسم عزادارى، بزرگ‏داشت‏شهادت نوه‏ى رسول خدا (ص) و فرزند فاطمه و على - علیهماالسلام - است که در عاشوراى 61 هجرى برابر با دهم تشرین 680 میلادى پس از قیام علیه یزید به شهادت رسید . معاویه براى اولین‏بار در جهان اسلام خلافت را به حکومت موروثى تبدیل کرد . چون یزید به خلافت رسید از امام حسین (ع) بیعت‏خواست، اما امام (ع) خواست او را نپذیرفت و به شهر مکه رفت و چهارماه در آنجا ماند . عده‏اى به امام نامه نوشتند و از او خواستند خلافت را بپذیرد . امام مسلم بن عقیل را براى بررسى اوضاع به کوفه فرستاد . او براى امام از مردم بیعت گرفت . امام با شمارى از اهل‏بیت‏خود راهى کوفه شد و به هشدار محمد بن حنفیه و عبدالله بن عمر و فررزق و مرد اعرابى توجه نکرد و به راه خود ادامه داد تا این‏که حر بن یزید ریاحى او را از راه بازداشت . امام سرانجام به نقطه‏ى بلندى رسید که به آن کربلا مى‏گفتند . هنوز دو روز از رسیدن امام به کربلا نگذشته بود که عبیدالله زیاد، عمر سعد را در راس سپاهى نزد حضرت فرستاد تا براى یزید از او بیعت‏بگیرد یا با او بجنگد .
با آن‏که امام مى‏دانست تعداد یارانش از 72 نفر بیش‏تر نیست و لشکر بنى‏امیه بیش از 33 هزار نفر است، شهادت را بر زندگى زیرفرمان یزید برگزید و بیعت‏با او را رد کرد .
2 . مراسم عزادارى حسینى: عزادارى پدیده‏اى دینى است، در قرآن واژه‏ى تعزیه و عزادارى نیامده، اما در احادیث آمده است . از دید مردم‏شناسى این مراسم معانى و اهداف دینى واجتماعى و فولکلوریک خاصى دارد . در عراق مراسم عزادارى در مسجد و حسینیه و خانه‏ى بزرگان و اغنیا برپا مى‏شود و معمولا ده روز پى در پى طول مى‏کشد . محور سخن در این مجالس ماجراى کربلاست که به صورت سخنرانى و مرثیه‏خوانى عرضه مى‏شود . این مراسم با بر منبر نشستن سخنران و صلوات مردم آغاز مى‏شود . در عراق زنان مجالس سوگوارى جداگانه‏اى دارند که خطیب و نوحه‏گر آن هم زن است و کمابیش مانند مجالس مردان است .
در دهه‏ى اول محرم، هیات‏هاى عزادارى برپا مى‏شود و هر محله و منطقه‏اى براى خود هیاتى دارد . محل فعالیت هیات‏ها مسجد، حسینیه، تکیه و خانه‏هاى بزرگ است و از عزاداران پذیرایى مى‏شود . این هیات‏ها با سینه‏زنى، زنجیرزنى و قمه‏زنى عزادارى مى‏کنند . هر هیات، خطیب و نوحه‏گر و رییس و . . . خاصى دارد و دسته‏هاى سینه‏زنى و زنجیرزنى و قمه‏زنى آداب و اشعار و مراثى ویژه‏اى دارند . در پیشاپیش دسته‏هاى عزادارى بیرق‏هاى بزرگ و رنگارنگى حرکت مى‏کنند . برخى افراد زره مى‏پوشند و کلاه‏خود مى‏گذارند و شمشیر برمى‏گیرند و اسب سوار مى‏شوند و شبیه‏خوانى مى‏کنند و کسانى هم در شمایل شهداى کربلا ظاهر مى‏شوند . در آخر دسته، تعدادى تابوت چوبى حمل مى‏شود و در پى آنها کودکانى که با طناب بسته شده‏اند حرکت مى‏کنند تا یادآور شهیدان و اسیران کربلا باشند . هیات‏ها در روز عاشورا به تعزیه‏خوانى و شبیه‏خوانى‏هاى گسترده‏اى مى‏پردازند . در روز اربعین هم مراسم عزادارى و زیارت برگزار مى‏شود .
مراسم عزادارى حسینى در ایران، ترکیه، پاکستان، هند، لبنان، مصر، کشورهاى عرب حوزه‏ى خلیج فارس و برخى کشورهاى شمال افریقا هم برپا مى‏شود; اما آداب و رسوم و فولکلور آنها گاه به هم نمى‏ماند .
فصل سوم: عوامل مؤثر در تحول و گسترش مراسم عزادارى حسینى در عراق
عزادارى حسینى تا پیش از جنگ دوم جهانى، محدود به مجالسى بود که هیات‏هاى کوچک در محرم و صفر برپا مى‏کردند . در آن دوران هیات‏هاى عزادارى از رشد و اهمیت و قدرت کنونى برخوردار نبودند و جنبه‏ى اجتماعى و سیاسى چندانى نداشتند . آن مایه که این هیاتها و مراسم در دهه‏ى شصت و هفتاد قرن بیستم میلادى رشد کردند، در خلال یک قرن رشد نکردند . اما علل این رشد و تحول چیست؟
1 . روابط اجتماعى و اقتصادى و سیاسى در عراق در دوران معاصر: از زمان جنگ جهانى اول تا نیمه‏ى دهه‏ى پنجم قرن بیستم، تحولات اجتماعى و اقتصادى در عراق بسیار کند بود و تولیدات کشاورزى از 29% در سال 1953 به 21% در سال 1963 کاهش یافت . دولت عثمانى در اواخر قرن 19 همه‏ى زمین‏هاى غیروقفى را دولتى اعلام کرد تا مشمول پرداخت مالیات شوند; کارگزاران عثمانى به روستاها و عشایر هیچ توجهى نداشتند . اصلاحات ارضى مدحت پاشا هم سرانجام به شکست انجامید . در سال 1932 میلادى کارشناسان انگلیسى طرحى پیشنهاد کردند که به موجب آن زمین‏داران بزرگى در عراق پدید آمدند و عشایر و روستاییان فاقد ملک شدند . این وضعیت‏به خصوص در جنوب و مرکز عراق به مهاجرت روستاییان و عشایر به شهرها انجامید . سختى‏ها و رنج‏هاى مردم این دوره در اشعار عاشورایى آنها تجلى کرده است .
2 . مهاجرت از روستاها به شهرها و تاثیر آن بر عزادارى حسینى: از پیامدهاى آنچه گذشت، هجرت به شهرها بود که پس از جنگ جهانى دوم، به مشکلى براى عراق تبدیل شد . در پى این مهاجرت‏ها و کاهش تولید در بخش کشاورزى، عراق از صادرکننده به واردکننده‏ى این محصولات تبدیل شد و بیکارى در آن افزایش یافت، چنان‏که در 1927م، 53% نیروى کار کشاورزى بیکار بود . سطح زندگى مهاجران و روستاییان به شدت تنزل یافت، به طورى که درآمد سالانه‏ى هر روستایى در 1958 تنها 32 دینار عراقى بود . اجراى قانون اصلاحات ارضى تنها 20% زمین‏ها را در اختیار کشاورزان خرد قرار داد . این اوضاع پس از انقلاب چهارده تموز 1958 بدتر شد . این مشکلات به روى‏آوردن مردم به زیارت عتبات و شرکت در مراسم دینى کمک کرد .
3 . پراکندگى قبایل عرب و استقرار آنها در عراق: فتوحات اسلامى در 639 میلادى موجب شد قبایل عربى فراوانى از جمله قیس و تغلب وارد عراق شوند . پس از سقوط بغداد به دست ماموران هم، قبایلى از مرکز جزیرة‏العرب به عراق روى آوردند . قبایل فراوانى شهرنشین شدند و نسبت قبایل و بدویان و عشایر صحرانشین در کل جمعیت عراق کاهش یافت . امروزه سه قبیله‏ى تمیم و شمر و عنزه را مى‏بینیم که از عربستان و عراق مهاجرت کردند و در مجموع، بافت جمعیتى عراق دچار تحول شد . دولت‏هاى عراق کوشیدند بدویان و عشایر مهاجر را سکونت دهند و به کشاورزى وادارند; اما چندان موفق نبودند .
4 . عشایر عراق و شعایر و مراسم دینى: تغییر زندگى قبایل عرب و سکونت آنها در شهرها و روستاها و اشتغال به کشاورزى در تغییر ارزش‏ها و اخلاق و آداب و رسوم آنها نیز مؤثر افتاد .
از مهم‏ترین تحولات زندگى عشایر، گرایش آنها از تسنن به تشیع است; از آنهاست: قبایل بنوتمیم، خزاعل، زبیر، کعب، ربیعه . بررسى‏هاى مردم‏شناختى نشان داده است که صحرانشینان و عشایر چندان در قید مراسم و آداب دینى نیستند و حتى نماز نمى‏گذارند و روزه نمى‏دارند و از دین جز خدا و رسول نمى‏شناسند . همین سستى و بى‏بنیادى عقاید است که بدویان سنى بریده از زندگى عشایرى را تشیع‏پذیر کرد; البته وجود شهرهاى مقدس در عراق و پویایى حیات فکرى شیعه و زحمات اهل منبر و نمایندگان بزرگان دینى در گرایش اینان به تشیع بسیار دخیل بوده است .
فصل چهارم: اهمیت دینى و اجتماعى و سیاسى شهرهاى مقدس عراق
در این فصل ضمن اشاره به تاریخ تاسیس برخى از شهرهاى عراق، چون بصره و بغداد، به شهرهاى زیارتى نجف و کربلا و کاظمین پرداخته مى‏شود و از موقعیت جغرافیایى سیاسى، علمى، مذهبى و اقتصادى آنها یاد مى‏شود; سپس از نقش دینى و جایگاه اجتماعى رجال دین در عراق سخن مى‏رود .
فصل پنجم: جامعه‏شناسى زبان عامه در عزاى حسینى
1 . دوستى، شفاعت، و نجات دادن: یکى از عوامل اصلى تحول و گسترش مراسم عزاى حسینى در عراق، اعتقاد به شفاعت و نجات الهى است . شفاعت‏حسین در دعاها و زیارت‏ها و برخى احادیث آمده است و چنان است که گویى شهادت امام حسین (ع) موجب شده است که آن حضرت در قیامت‏شفیع شیعیان شود . از سویى انقلاب امام حسین (ع) موجب شده است که آن حضرت نقش منجى پیدا کند و نه‏تنها شیعه و امت که بشر را نجات دهد; و این‏ها همه به خواست و مشیت الهى و لطف او بوده و رسول خدا از وقوع آنها خبر داده است . اندیشه‏ى شفاعت و نجات بشر در مسیحیت و در مورد عیسى (ع) نیز مطرح است و برخى شرق‏شناسان به گمان خود براى این باور شیعى و مسیحى آبشخور واحد یافته‏اند . این افکار در اشعار و ادبیات راه یافته و موجب شده است در شیعه به مفهوم عامیانه‏ى آن، میان امام حسین (ع) و مسیح (ع) ارتباط و شباهت‏هایى وجود داشته باشد .
2 . مراسم اشک و اندوه گروهى: گریه بر حسین (ع)، نقش بزرگى در شفاعت و رهایى دارد و حتى یکى از شروط طلب شفاعت است . این مسئله در ادبیات عاشورا بازتاب گسترده دارد .
ماجراى کربلا بر قلب عراقیان نقش بسته و عواطف آنها را جریحه‏دار کرده است . در ضرب‏المثلى گفته مى‏شود: «چون اشک شیعه رقیق است‏» . گریه از واجبات شرعى یا ارکان شیعه نیست‏بلکه پدیده و نشانه‏اى از عشق به امام حسین (ع) است . گریه و عزادارى بر اموات و شهیدان ریشه‏ى غیراسلامى دارد و حتى برخى گمان مى‏کنند این مقولات از مسیحیت وارد اسلام شده است . برخى هم مراسم حسینى را با مراسم عزاى سومریان و آکادیان براى بازگشت اله تموز به زندگى مقایسه کرده‏اند .
3 . چشم به راه امید: استمرار مراسم عزاى حسینى به گونه‏اى، ابراز امید و چشم به راه امام غایب و منجى عالم بودن است . این مهم به خوبى در ادبیات عاشورا تجلى کرده است و مردم هم‏چنان‏که به زیارت امام حسین (ع) مى‏روند، به زیارت سرداب مقدس در سامراء هم مشرف مى‏شوند .
4 . اعتراض و احتجاج: کربلا و ماجراى شهادت امام (ع) همیشه الهام‏بخش انقلاب بوده و به قیام علیه بیداد فراخوانده است . چنان‏که گاه مراسم عزاى حسینى فرصت مناسبى براى اعتراض علیه حکومت‏بوده است . این جنبه‏ى عزادارى حسینى هم، در ادبیات عاشورایى به خوبى منعکس شده است . در اواخر دهه‏ى شصت مجالس عزا به وضوح جنبه‏ى سیاسى گرفت و رفته رفته به تظاهرات مردمى تبدیل شد و در پى آن شمارى از شاعران و نوحه‏گران هیات‏هاى عزادارى در 1967 دست‏گیر و بسیارى هم تهدید شدند; اما دولت کارى از پیش نبرد و وجه سیاسى و انقلابى مراسم روز به روز قوى‏تر مى‏شد .
در شب عاشوراى 1388 ق/1968م پس از شکست اعراب از اسراییل، دسته‏هاى عزادارى به شکلى بدیع به تظاهرات سیاسى تبدیل شد . اکثر شرکت‏کنندگان در این مراسم جوانان بودند . حتى مارکسیست‏ها هم این مراسم را ابزار کار و راه اعتراض مناسبى یافتند; لذا عزادارى آنها را عزاى کمونیست‏ها مى‏نامیدند . یکى از عوامل مهم و برانگیزنده‏ى عراقیان علیه اشغالگران انگلیسى، عزاى حسینى و روحیه‏ى شهادت‏طلبى بود .
در واقع حادثه‏ى کربلا، صرف رویداد تاریخى نیست، بلکه انقلابى دینى و سیاسى است و داراى ابعاد فلسفى و مفاهیم و ارزش‏ها و سنت‏هاى انسانى والایى است .
حدیث کربلا و عاشورا در شعر و نقاشى و داستان و نمایش‏نامه و رساله‏هاى دانشگاهى عراقیان راه یافت و در آنها تاثیر بسزا نهاد، و به آنها هویتى خاص بخشید و در آنها خون شهیدان رمز حق و حقیقت و حق‏خواهى شد و ادبیات مشترکى آفرید که در آن همه با ستم بنى‏امیه و استبداد و استعمار صهیونیسم مخالفت مى‏کنند .
فصل ششم: ویژگى‏هاى فولکلوریک عزادارى حسینى
1 . هیات‏ها و دسته‏هاى عزادارى: این هیات‏ها به مثابه شعایر و مراسمى فولکلورى، جزئى از جامعه و حاکى از جنبه‏هاى گوناگون است . این مراسم به طور سالانه برگزار مى‏شود و متاثر از اندیشه و عقاید شیعه است و تا شیعه باقى است این مراسم هم وجود دارد و استمرار آن ناشى از جرقه‏هاى انقلابى در اندیشه‏ى شیعه است . درست است که این مراسم انقلاب نیست، اما یادآورى راز و رمز انقلابى عاشوراست و از آن‏جا که این هیات‏ها معنا و منشا فولکوریک دارند، داراى ویژگى‏ها و صفات مردمى و روحیه‏ى جمعى‏اند; لذا باید حفظ شوند; چرا که فولکور بیان‏کننده‏ى هویت است . از سوى دیگر، باید حق این هیات‏ها ادا شود و از شایبه‏ها و افق‏هاى تنگ رهایى یابد و به گونه‏اى درخور و سازوار با مقتضیات زمان درآید .
2 . تعزیه و شبیه‏خوانى و فلسفه‏ى دینى و ویژگى‏هاى فولکلوریک: اصل تعزیه به شهادت امام حسین (ع) بازمى‏گردد و پیشینه‏ى کهن دارد و با همه‏ى تحولى که در آن رخ داده بسیارى از ویژگى‏ها و ابعاد تاریخى و جنبه‏هاى فولکوریک آن محفوظ مانده است . درست است که تعزیه و شبیه‏خوانى گونه‏اى تئاتر است، اما از تئاتر به مفهوم کلاسیک و جدید آن متاثر نبوده و کاملا برخاسته از فرهنگ و تمدن شرقى شیعى است .
تعزیه داراى ویژگى اطلاع‏رسانى و تربیتى و اخلاقى و ارشادى است که به گونه‏اى ساده و عوام‏فهم و با زبان مردم اجرا مى‏شود و مى‏توان آن را نخستین نمایش‏نامه در جهان اسلام و عرب دانست .
این نمایش‏نامه با آمدن مسلم به کوفه و شهادت او آغاز مى‏شود و آن‏گاه همه‏ى وقایع عاشورا در آن به نمایش درمى‏آید و با شهادت امام حسین (ع) به اوج مى‏رسد و با هجوم بنى‏امیه به خیمه‏گاه و سوختن اهل‏بیت پایان مى‏پذیرد .
این پدیده‏ى نمایشى به وقایع تاریخى با ابعاد دینى مى‏پردازد، اما بیش از آن‏که بر حقایق تاریخى متکى باشد، بر برداشت عمومى و مردمى از آن وقایع متکى است . چنان‏که برخى از رویدادها به گونه‏اى کاملا خلاف واقع به نمایش گذاشته مى‏شود .
این نمایش و شبیه‏خوانى، بیش از آن‏که بر ادبیات نمایش‏نامه‏نویسى متکى باشد مبتنى بر زندگى مردم است و تاثیرى ژرف در آنها دارد; و گاه چنان مى‏شود که تماشاکننده از شدت تاثیر در نمایش شرکت مى‏جوید و کار جنبه گروهى به خود مى‏گیرد و بازیگر و تماشاچى هر دو در اندوه و تاثر شدید فرو مى‏روند .
3 . جامعه‏شناسى شعر عامیانه در عراق: الف) شعر عامیانه و گرایش به نوحه‏سرایى حزین: میان شعر با شعر عامیانه و موسیقى ارتباطى هست . شعر عامیانه بیش از آن که در بند زیبایى و هنر باشد، متاثر از اوضاع اجتماعى است; لذا هم‏زمان و هم‏گام با تحولات اجتماعى دگرگون مى‏شود . شاعران شعر عامیانه اغلب شاعر حرفه‏اى نیستند و تحصیلات جدید ندارند; اما با فرهنگ عامه آشنایند، شاعر شعر عامیانه همان «وریث‏» یا مداح است که در خیابان‏ها مى‏گردد و شعرش را براى مردم مى‏خواند . همیت‏شعر و شاعر عامیانه در آن است که وقایع اجتماعى و رفتار بشرى و درگیرى‏هاى مردمى میان خیر و شر را بازگو مى‏کند و از تکلف و تصنع شاعرانه هم مى‏پرهیزد .
شعر حسینى گونه‏اى از شعر عامیانه است که بیش از یک قرن از ابداع آن مى‏گذرد . شاعران در این شعرها براى قصیده‏ى واحد، از چند وزن شعرى استفاده مى‏کنند . شاعران، این نوع شعر را تنها براى عزاى حسینى به کار نمى‏برند، بلکه براى بیان مقاصد سیاسى و اجتماعى هم از آنها استفاده مى‏کنند . شعر عامیانه و موسیقى عراق بر یکدیگر اثر متقابل داشته است .
پس از انقلاب 14 تموز 1958 تحولاتى در مضامین سیاسى و دینى شعر عامیانه‏ى حسینى رخ داد .
ب) شعر عامیانه حسینى و جنبش جهاد انقلاب بیستم: عراق تا جنگ جهانى اول جزئى از دولت عثمانى بود، عثمانیان نسبت‏به شیعیان نگرشى خصمانه و تبعیض‏آمیز داشتند و نمى‏گذاشتند آنها در مدارس رسمى عثمانى تحصیل کنند; از این رو شیعیان در مدارس دینى و مساجد به طور سنتى درس مى‏خواندند و در دوران دست‏اندازى انگلیس بر عراق، علماى شیعه برخلاف عالمان اهل‏سنت در مقابل دشمن ایستادند و جهاد کردند و خود در راس مبارزه قرار گرفتند; اما به هدف‏هاى اصلى خود دست نیافتند و انگلیس در 11 آذار 1917 بغداد را تصرف کرد . در اثر مجاهدت‏هاى مرجعیت‏شیعه به زودى نخستین حزب سیاسى عراق با عنوان «جمعیت نهضت اسلامى‏» به وجود آمد که داراى دو شاخه‏ى سیاسى و نظامى بود و پس از آن با فاصله‏اى اندک «حزب سرى نجف‏» تاسیس شد و سپس «جمعیت اسلامى‏» در کربلا پاگرفت و در 1919 «جمعیت پاسداران استقلال‏» در بغداد پدید آمد . مجتهد بزرگ، محمدتقى شیرازى رهبرى مبارزه را به عهده گرفت و فعالیت‏هاى سیاسى گسترده‏اى صورت داد . در این هنگام خطیبان و واعظان و شاعران علیه اشغالگران فعالیت مى‏کردند و مردم را تهییج مى‏نمودند . بارى با آن‏که انقلاب بیستم پیروز نشد، مدرسه‏اى شد که وط‏ن‏پرستى و مجاهدت را به عراقیان آموخت و آنان یاد داد که از سرزمین و دین و عربیت‏خود دفاع کنند . این انقلاب، متاثر از نهضت‏حسینى بود و در ادبیات عاشورایى عراق انعکاس یافت .
فصل هفتم: عزادارى حسینى، تلاش‏هایى براى بهره‏گیرى و تخریب
1 . اقدامات سودجویانه: مراسم عزادارى حسینى، مانند هر پدیده‏ى مردمى و فولکلوریک دیگر، دستخوش سوءاستفاده‏ى غرض‏ورزان و هواپرستان شد . چنان‏که حرکت‏هاى ملى و نیروهاى سیاسى کوشیدند تا آن مایه که مى‏توانند از این مراسم به نفع خود بهره‏بردارى کنند . حکومت‏هاى عراق هم مى‏کوشند در هیات‏هاى عزادارى نفوذ کرده، به موقع از فعالیت‏هاى سیاسى آنها با خبر شوند و آنها را خنثى کنند . نخستین اقدام نفوذى را نماینده‏ى سیاسى شبه‏جزیره‏ى انگلیس انجام داده و هدفش مقابله با افکار مارکسیستى بود . او در 1949م به پلیس مخفى عراق نوشت که از نفوذ در مراسم عزادارى حسینى استفاده شود . از دیگر اهداف شبه‏جزیره‏ى انگلیس، دخالت غیرمستقیم در این مراسم و اجراى هدف‏هاى سیاسى خود و استمالت از سران قوم و عوام‏فریبى بود . حزب‏هاى سیاسى هم کوشیدند از مراسم دهه‏ى عاشورا براى عملى کردن هدف‏هاى خود سوءاستفاده کنند . این کار به خصوص در میان کمونیست‏ها رواج بسیار داشت و گاه در مقالاتشان به وضوح عنوان مى‏شد . نوع دیگرى از سوءاستفاده، در رفتار ریاکاران و کسانى که از راه دین در پى دنیایند، دیده مى‏شود که با نذر و خرج و برپایى مجلس سعى مى‏کنند در میان مردم به نام و نانى برسند . برخى هم از مراسم سوءاستفاده اقتصادى مى‏کنند .
2 . اقدامات اصلاحى: برخى از آنچه که در مراسم عزاى حسینى صورت مى‏گیرد; با روح و حقیقت اسلام و انقلاب حسینى ناسازگار است و مجتهدان و مصلحان خواستار زدودن دامن عزاى حسینى از این لکه‏هاى ناهمرنگ‏اند; کارهایى چون قمه‏زنى و خودآزارى با وسایل گوناگون . این دست کارها، معمولا با اغراض شخصى صورت مى‏گیرد و همیشه به زیان دین است . از دهه‏ى سوم قرن بیستم، حرکت اصلاحى در مراسم دهه‏ى عاشورا در عراق شکل گرفت و کسانى چون محمدرضا مظفر با ایجاد مدرسه‏اى براى آموزش خطیب و واعظ، کوشیدند مراسم را از بدعت‏ها بپیرایند; اما برخى از اهل منبر و نوحه‏گران که این اقدامات را با اهداف خود هم‏ساز نمى‏دیدند با آن مخالفت مى‏کردند و گاه در مجله‏ى «العلم‏» مقالاتى علیه این بدعت‏هاى ناروا نگاشته و در آنها مدعى شدند که علما از ترس عامه‏ى مردم بر این مراسم صحه مى‏نهند; از این گذشته، مطالب کذب و خرافه‏هاى گوناگونى هم در متن ماجراى کربلا وارد کرده‏اند . اقدامات اصلاحى عالمان بزرگ، گاه با مخالفت‏شدید عوام روبرو مى‏شد; چنان‏که سیدمحسن امین را به کفر و الحاد متهم کردند، و کار به جایى کشید که مخالفان اصلاح خود را «علویان‏» و اصلاح‏گران را «حزب امویان‏» مى‏خواندند . شمارى از مراجع تقلید، چون سیدابوالحسن اصفهانى خودآزارى و قمه‏زنى و استفاده از آلات لهو و لعب را در مراسم عزاى حسینى حرام دانستند . محمدحسین نائینى هم این اعمال را در صورتى روا دانست که زیانى در پى نداشته باشد . بیست نفر از مراجع و مجتهدان، از جمله محمدحسین کاشف‏الغطاء، سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خوئى هم دیدگاه او را تایید کردند و این امر موجب شد عوام و برخى اهل منبر بر سیدمحسن امین و هواداران مصلح او بشورند و آنها را ملحد بخوانند و کار به آنجا انجامید که مردم در مراسم پس از نوشیدن آب مى‏گفتند: «آب بنوش و امین را لعن کن‏» . محسن امین دیدگاه‏هاى خود را در کتابى با عنوان رسالة التنزیه فى اعمال الشبیه مطرح کرد که کتاب‏هاى فراوانى علیه او نوشته شد . این روند به ایران هم کشیده شد و بازتاب‏هاى گوناگونى در میان علما و مراجع پدید آورد .
3 . تلاش براى مخدوش و تخریب کردن: از مطالعه‏ى تاریخ عزادارى حسینى برمى‏آید که برخى از مراسم و اعمال عجیب و غریب فعلى را به آن افزوده‏اند; مثلا قمه‏زنى را آذربایجان‏هاى ترکیه و زنجیرزنى را هندى‏ها بدان افزودند و تعزیه و شبیه‏خوانى را آل‏بویه رواج دادند و بسیارى از داستان‏هاى اساطیرى و خرافات را ایرانى‏ها وارد فرهنگ عاشورا کردند . برخى از مطالب کاملا کذب و حتى نامعقول را در کتاب‏هایى چون ینابیع المودة، الصواعق الحرفة، مقاتل الحسین و روضة الشهداء مى‏توان یافت .
تحریف‏ها و دخل و تصرف‏هاى فراوانى که در این واقعه رخ داده، بیشتر براى گرمى مجلس و بازار وعظ و خطابه بوده است و بسیارى از آنها دون شان امام بوده، بى‏ادبى به محضر اوست; و برخى از آنها ربطى به ماجراى عاشورا ندارد و گویندگان و شاعران آنها را به مناسبت‏ها و تشابهات لفظى در منابر و تکایا آورده‏اند و در میان مردم رواج یافته است . گاه مطالبى دیده مى‏شود که به لحاظ تاریخى کذب محض و زاده‏ى خیال ذهن‏هاى بیمار است و به راستى موجب هتک حرمت مقدسات و وهن دین مى‏شود .
× × ×
با آن که این کتاب به لحاظ عنوان در فارسى و عربى کمتر نمونه دارد، اما مطالب و مندرجات آن در آثار فارسى و عربى فراوان آمده است . نگارنده در ریشه‏یابى موضوعات، کوتاه آمده و گاه (در بیشتر موارد) مطالب کتاب به مراسم عزادارى و بازتاب‏هاى گوناگون آن ربطى ندارد و یا لااقل نگارنده بدان نپرداخته است .
نمونه‏اش مطالب فصل سوم و ششم است . در فصل سوم به راستى از هیچ عاملى که موجب تحول و پیشرفت مراسم عزادارى حسینى شود یاد نشده است! این اثر بیشتر جنبه‏ى تاریخى دارد، تا جامعه‏شناسى یا مردم‏شناسى; و نمى‏توان آن را از آثار جامعه‏شناختى و مردم‏شناختى در حوزه‏ى ادبیات عاشورایى دانست .
هم‏چنین نگارنده به جنبه‏هاى فولکلور مراسم عزادارى حسینى چندان که باید نپرداخته است و از این جهت نیز اثرش کم‏مایه است .
نگارنده با روشى غیرعلمى همه‏ى داستان‏هایى که شهید عبدالحسین دستغیب در کتاب داستان‏هاى شگفت‏انگیز آورده ست‏خرافه مى‏داند و غافل است که این ماجراها عموما تجربه‏ى شخصى و غیرقابل نفى و اثبات علمى است .
نکته‏ى دیگرى خطاهاى فاحش تاریخى این کتاب است که به برخى از آنها اشاره مى‏شود:
در صفحه‏ى 60 و 138 روضه‏خوان را «روز خون‏» آورده است، در صفحه‏ى 95 گفته است: لیلا، همسر امام حسین (ع) و از همراهان آن جناب در کربلا بوده است .
در همان صفحه آورده است که رباب دختر امام حسین (ع) بوده است، در صفحه‏ى 143، نقالى شاهنامه‏خوان‏ها درباره‏ى قتل سیاوش را با عزادارى حسین مقایسه مى‏کند و مى‏گوید مبانى اجتماعى و روان‏شناختى واحدى دارند و این از آن متاثر است .
پى‏نوشت‏ها:
1) عنوان کتاب تراجیدیا کربلا: سوسیولوجیا الخطاب الشیعى، از انتشارات‏دارالساقى در بیروت به سال 1999م چاپ شده است . نویسنده‏ى کتاب دکتر ابراهیم حیدرى، متخصص فلسفه و استاد جامعه‏شناسى است .
2) در صفحه‏ى 307 به جاى شیعى، شعبى آمده است .

 

تبلیغات