یکی از ویژگی های تحقیقات علوم انسانی، در این دوران، توجه به روش های تحقیق کیفی است که به لحاظ تعمق در پیچیدگی واقعیت، کارآمدی خود را در عمل نشان داده است. راهبرد دیرینه شناسی، در رویکردی پساساختارگرایانه، بدون مفروض گرفتن اینکه روابطی پیشاپیش تعیین شده باشد، شبکه مناسباتی را می کاود که در شکل گیری مفاهیم، به شیوه عملی نقش ایفا می کند. این روش، در واقع تحلیلی تاریخی است که چارچوبی جدید برای مطالعات علوم انسانی فراهم می کند. این قرائت متفاوت از تفسیر تاریخی متضمن پیچیدگی و دقت روش شناسانه ای است که می کوشد کارکردهای کلان فلسفی را در چارچوب های نهادی و اجرایی، به جزئیات زندگی تجربی مربوط سازد. هدف این مقاله معرفی این راهبرد به شیوه ای است که در تحقیقات علوم انسانی مؤثر و کاربردی باشد. راهبرد دیرینه شناسانه که در دیدگاهی تکثرگرایانه، ضمن کاوش در ناخودآگاه تاریخی، در کشف ابعاد گوناگون و متفاوت شکل گیری واقعیت می کوشد، از چهار جنبه اساسی بررسی می شود. بخش اول با عنوان «شکل گیری موضوع»، متغیرهای دخیل در این قسمت را در سه زیرگروه مطرح می کند. سپس شیوه های تثبیت این موضوعات، در نهادها و سازمان ها، ذیل عنوان «شکل گیری قطعیت سبک های بیانی»بررسی می شود. در بخش سوم، چگونگی شکل گیری مفاهیم مربوط به هر حوزه تحلیل می شود. بخش پایانی، با عنوان «شکل گیری راهبردها»، با فرض اینکه هیچ محدوده ای نفوذناپذیر نیست، راه های ایجاد شکاف و شرایط تغییر در موضوع مورد نظر را بررسی می کند. نتیجه این مقاله ضمن توضیح دقیق این راهبرد برای استفاده در پژوهش ها، دستیابی به سطحی چندبعدی از تفکر است که هم می تواند زمینه ساز پرورش خلاقیت قرار گیرد و هم با ارائه آرشیوی از پاسخ های مناسب، کارآیی تحقیقات این حوزه را دوچندان می کند.