رسانه ها و مدیریت حاکم بر آنها، در حال حاضر از الگوهای سازمانی تبعیت می کنند. این سازمان های رسانه ای، فاقد راهبردی جامع در خصوص نقش و جایگاه خود در تراز یک جامعه آرمانی هستند. برای نقش آفرینی مؤثر و متناسب، لازم است الگویی هنجاری برای مدیریت رسانه ها ترسیم شود تا کارکردهای کلان فرهنگی و اجتماعی، در سطح ملی و فراملی، مد نظر قرار گیرد.
به این منظور، در مقاله حاضر با تحلیل گفتمان حوزه رسانه و ترسیم مؤلفه های درگیر در نظام ارتباطی در قالب یک مدل مفهومی، الگوی یک فرهنگ ارتباطات رسانه ای به عنوان یک راهبرد گذار به جامعه دانایی معرفی می شود. شکل گیری و استمرار این فرهنگ ارتباطی، بستر ساز نقش آفرینی سازنده رسانه های جامعه دانایی در سه حوزه کلان اجتماعی، فرهنگی و زبانی است. برای تحقق این استمرار، یک الگوی مدیریت کلان پیشنهاد می شود تا با استقرار نظمی سیاره ای، اقمار رسانه ای در مدارهای معین و مکمل اجتماعی در یک منظومه ارتباطی، ایفای نقش کنند. جدول تناوبی عناصر، استعاره کارآمد دیگری در بیان این نظم غایی در حوزه رسانه هاست.