"رسانهها به دلیل قدرت بسیار در جذب مخاطب انبوه و توانایی در شکل بخشیدن به افکار عمومی، نقش اساسی در بحرانها و برخوردهای نظامی، سیاسی و اجتماعی ایفا میکنند.
نقش دوگانه رسانهها در بحرانسازی و بحرانزدایی، دستکم بر صاحبنظران این عرصه، واقعیتی آشکار است. در دنیای امروز، رسانهها بخش وسیعی از ماهیت افکار عمومی را شکل میدهند و بر کنش و واکنش ملتها، در عرصه ملی و جهانی تأثیرات شگرفی میگذارند.
حضور و عمل رسانهها، گاه در جهت ایجاد زمینه مناسب برای بروز یک جریان نظامی، سیاسی و اجتماعی و یا پشتیبانی از آن جلوهگر میشود، مانند حضور آمریکا و متحدان او در عراق و گاه در جهت تضعیف، حذف و یا انحراف یک بحران ملی یا جهانی.
در حوادث «یازده سپتامبر» و پس از آن و همچنین در زمان اشغال عراق از سوی امریکا و متحدانش، رسانههایی کوشیدند مخاطبان را متقاعد کنند که هجوم نظامی و اشغال کشوری مانند عراق، کشته شدن بسیاری از نیروهای نظامی و شهروندان بیگناه عراقی، تخریب شهرها و... در جهت حاکمیت دموکراسی صورت میگیرد و هزینهای است که مردم باید برای برقراری امنیت و صلح جهانی بپردازند.
بالانتین «Ballantine» میگوید «تأثیر رسانهها بر تصمیمگیریهای سیاسی و واکنشهای مخاطبان، به طور فزایندهای مورد توجه بازیگران مختلف قرار میگیرد، بدین خاطر که توانایی رسانهها در جذب مخاطبان انبوه و مشارکت در فرایند شکلدهی افکار عمومی، قدرت قابل ملاحظهای برای مداخله در بحرانها و کشمکشها به آنها میبخشد. با این حال و با وجود گسترش اهمیت ارتباطات، تنها معدودی از حکومتها میتوانند به ارتباط موفق در دوره بحران افتخار و مباهات کنند زیرا معمولاً در تجزیه و تحلیل عواملی چون اداراک شهروندان از بحران، تحلیل علمی بحران، نحوه عمل سایر گروهها و طبیعت متغیر و تضادهای بین این عوامل شکست میخورند.
رقابت رسانهای و یا بهتر بگوییم جنگ رسانهای که در بسیاری از مواقع در ایجاد و یا کنترل بحرانها تبلور مییابد دیری است که آغاز شده است و آنان که بتوانند در کشاکش این نبرد، علمیتر، عمیقتر و هوشمندانهتر عمل کنند پیروز میدان خواهند بود. قدر مسلم، پیروزی یا شکست در این عرصه، صرفاً در حد یک هماوردی صنفی محدود نمیماند و قابل تسری به فرهنگی خواهد بود که پشتیبانی کننده رسانه است. به عبارت دیگر، پیروزی یک رسانه، پیروزی فرهنگ متصل به آن و شکست رسانه نیز شکست آن فرهنگ تلقی خواهد شد. چه شاید هیچ رسانهای را نتوان یافت که مستظهر به جهانبینی و مبانی فکری خاصی نباشد. به تعبیر دیگر، هر رسانه، ایدئولوژی خاصی را یدک میکشد که میتواند معرف هویت فرهنگی و حتی شگردهای حرفهای آن باشد.
این شماره از فصلنامه پژوهش و سنجش با پرداختن به مقوله «رسانه و بحران» میکوشد با تبیین نقش و ظرفیتهای رسانه در کنترل و هدایت بحرانها و با مرور برخی سوابق رسانههای مختلف در این خصوص، به ایجاد و گسترش ادبیاتی علمی در این حوزه کمک کند.
"