تخیل و اقناع از دیدگاه فارابی در دو بعد تصوری و تصدیقی اهمیت فراوانی دارد. این مسئله در کنار تصریح وی به برتری حد تام و یقین نیازمند تبیین است. از نگاه وی، بیشتر مردم به مرحله ادراک عقلی نمی رسند. مقصود فارابی از تخییل این است که حقیقت واحد و ثابتی به میزان توان ادراکی افراد ممثل شود. اقناع هم نوعی ظن است که احتمال عناد و خلاف در آن می رود. با استفاده از اقناع و تخییل، می توان حقایق تصوری و تصدیقی معقول را به تناسب طاقت و درک افراد تنزل داد و بدین ترتیب از ضرورت معرفت تخییلی و اقناعی سخن گفت. این منافع در صورتی است که تخییل تابع تصور حقیقی و اقناع تابع یقین باشد. بنابراین، می توان اقناع و تخییل را از دیدگاه فارابی منابع معرفتی مهمی دانست.