مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر انعطاف پذیری حرفه ای کارکنان بر چابک سازی سازمانی با میانجی گری نقش سازگاری کارکنان در بیمارستان آذربایجان ارومیه به منظور آمادگی در برابر بحران های شهری و منطقه ای انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری آن، شامل کلیه کارکنان بیمارستان آذربایجان در سال 1395 است. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 226 نفر تعیین و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه که روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها به تایید متخصصین رسیده و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تاییدی و پایایی آنها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزارهای آماری Spss23 و Smart PLS بکار گرفته شد و یافته های پژوهش نشان داد، انعطاف پذیری حرفه ای کارکنان با ضریب مسیر 772/0 بر سازگاری کارکنان، سازگاری کارکنان با ضریب مسیر 459/0 بر چابک سازی، انعطاف پذیری حرفه ای با ضریب مسیر 339/0 بر چابک سازی، و سازگاری کارکنان نیز با ضریب مسیر 354/0 توانست نقش میانجی گری در تاثیر انعطاف پذیری حرفه ای بر چابک سازی را ایفاء نماید و تحلیل مدل نهایی نشان می دهد که استفاده و بکارگیری انعطاف پذیری حرفه ای کارکنان عامل اساسی در چابک سازی سازمانی بوده و در صورت بروز بحران های شهری و منطقه ای بر اساس تهدیدات، می تواند چاره ساز مسئله پژوهش باشد.
تاثیر نوع شخصیت بر عملکرد کارکنان؛ مطالعه موردی سازمان تامین اجتماعی شعبه 18 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مورد ابعاد شخصیتی افراد، دانشمندان نظرات گوناگون ا ارائه و تقسیم بندی های مختلفی کرده اند. از جمله این نظرات می توان به تحقیق گسترده دو تن از دانشمندان به نام های جان اتکینسون و دیوید مک کله لند اشاره نمود. آنها ضمن مطالعات خود در مورد شخصیت و جنبه های مرتبط با آن، افراد را به سه دسته موفقیت طلب، قدرت طلب و افراد با نیاز به تعلق، تقسیم نموده اند. هر یک از این سه دسته شخصیت، به شیوه خاصی رفتار کرده، انتظارات خاصی از کارشان داشته، توانایی و مهارت های رفتاری منحصربفردی داشته و نهایتاً نیازهای متفاوتی نیز دارا هستند. به طور کلی، افراد دارای شخصیت های متفاوت، رفتار گوناگون، انتظارات، نیازها و انگیزه های مختلفی دارند. از طرف دیگر، سازمان ها نیز به رفتار خاصی نیاز دارند. انتظارت، نیازها و انگیزه های خاصی را می توانند تامین کنند. در نتیجه هر یک از انواع شخصیت با ازمان و مشاغل خاصی سازگاری و سنخیت دارند. این پژوهش در پی آنست که تاثیر شخصیت بر عملکرد کارکنان شعبه 18 سازمان تامین اجتماعی را مشخص نماید و معین کند که با توجه به هر یک از مشاغل سازمان و ماهیت کاری آنها، چه نوع کارکنانی با چه سطح نیازهایی و با چه نوع الگوی شخصیتی از عملکرد بالاتری برخوردار خواهند بود. در نتیجه انجام این مطالعه مشخص خواهد شد که با توجه به هر یک از مشاغل در شعبه 18 سازمان تامین اجتماعی و ماهیت آنها از چه نوع کارکنان سازمان و با چه نیازها یا الگوی شخصیتی می توان استفاده نمود تا عملکرد بالاتری برای سازمان و کارکنان سازمان فراهم گردد و چگونه می توان مشاغل سازمان را طراحی نمود تا کارکنان عملکرد بهتری داشته باشند؟
ارتباط جامعه، منافع و چهارچوب آن با حقوق شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی پدیده ای است که از سده پیش مخصوصاً از دهه های پیش نقش تعیین کننده ای در سطح جامعه دارد. شهرنشینی با مناسبات و نظام خاصی ارتباط مستقیم دارد. برخی از این مناسبات، زاییده پدیده شهرنشینی و مهاجرت مردم به سوی شهرها و یا کلانشهرها هست. ساکنان شهر که شهروند خوانده می شوند واجد و یا طالب نوعی حقوق هستند که زندگی شهری را برای تسهیل کند. طبقه حاکمیت، (شهرداری) ضامن اجرا و تأمین این حقوق هستند. شهروندان نیز در قبال دولت و شهرداری ها مسئول هستند و برای تثبیت نظام شهرنشینی باید در تمام مناسبات اجتماعی مشارکت کنند و نوع مشارکت خود را بدانند. علاوه بر این، مردم از حقوق شهروندی خود باید اطلاع داشته باشند. تعهدات، حقوق شهروندی عواملی را که باعث تحقق حقوق شهروندی و اجرای عدالت در میان شهروندان می شود، بازشناسند. در این مقاله که به شکل پاسخنامه و روش پژوهش مصاحبه سامان یافته مبتنی بر پرسشنامه، از روش پیمایشی استفاده شده، سعی بر این بوده است که به برخی سؤالات درباره ارتباط جامعه، منافع و چهارچوب آن با حقوق شهروندی پاسخ داده شود.
پدیدارشناسی مفهوم مسکن با تاکید بر آرای هایدگر و نوربرگ شولتز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه «حریم فرهنگی» است که ما را از دیگری جدا می کند و در عین حال زندگی و همزیستی ما با دیگران را ممکن می سازد. مفهوم حریم و فردیت، مفاهیم فرهنگی هستند که از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت می کند. در جوامعی که فردگرایی در آن رشدیافته تر است و ارزش های فردگرایانه در آن غلبه دارد، مقوله حریم خصوصی هم در معنای مکانی و هم در معنای اجتماعی آن یکی از مفاهیم کلیدی حیات اجتماعی است. از سویی دیگر، پدیدارشناسی مفهوم مسکن از آن جهت که می تواند نقشی بنیادین در فرایند طراحی معماری و شهر داشته باشد و زمینه های اندیشه انضمامی طراح شهر یا معمار را تحت تاثیر قرار دهد، دارای اهمیت اساسی است. در این مقاله نیز این موضوع مورد توجه بوده؛ چنانچه با روش «توصیفی- تحلیلی» و روش «استدلال منطقی» با ابزار گرداوری داده: مطالعات کتابخانه ای و سانادی به موضوع فوق الذکر پرداخته شده است. در پایان نیز آرای مارتین هایدگر و کریستین نوربرگ شولتز به اختصار در ماهیت و مفهوم مسکن مورد تبیین واقع شده است.
بازشناسی مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسیِ فضای معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نوشتاری پیرامون شناسایی برخی از مهم ترین مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسیِ فضای معماری است. یکی از بسترهای پژوهشی که امروزه در حوزه نظری معماریِ معاصر مطرح است، بحث فضای معماری و نحوه ادراک آن است. که در این میان صاحب نظرانی مانند پیتر زومتور، یوهانی پالاسما، رودولف آرنهایم، والتر بنیامین، مارک اوژه و غیره نظریاتی را در مورد چگونگی ادراک فضای معماری مطرح کرده اند ولیکن خودِ معماران همواره بر این باورند که ابزاری که برای نمایاندن فضای ساخته شده در اختیار دارند برای چنین امری کامل و کافی نیست یعنی همواره مولفه هایی در زمینه ادراک حسی فضای معماری وجود دارد که معماران قادر به انتقال آنها از راه ابزار موجود نیستند چرا که این مولفه ها شامل مولفه های شناخته شده پیشین نیستند. مولفه هایی که چه بسا اهمیتی هم پایه با سایر مولفه های ظاهری همیشگی داشته باشند و نوعِ حضور هر یک از آنها تغییرات قابل توجهی را در نحوه ادراک انسان از فضا ایجاد کند. این پژوهش با تکیه بر روش پژوهش کیفی و تحلیلی با زمینه ای مبتنی بر بررسی چگونگی ادراک فضا از دیدگاه علوم مختلف آغاز شده و به تدریج وارد حوزه شناخت بیشتر از مقوله ادراک حسی و مفاهیم مرتبط با آن می شود. هدف از این نوشتار، بازشناسی و توجه به زوایای پنهانی است که در ادراکِ فضای معماری نقش قابل توجهی دارند ولی در اکثر مواقع مورد غفلت واقع می شوند، شناختِ این مولفه ها می تواند یاری گرِ معماران در ارتقاء کیفیت طراحیِ آنها از طریقِ شناسایی مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسی فضای معماری باشد. پرسش پژوهشیِ مطرح شده در این تحقیق عبارت است از اینکه: مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ حسی فضای معماری شامل چه مواردی می باشد؟ و هر یک از این مولفه ها چگونه از طریق کاربرِ فضا ادراک می شوند؟ در نهایت و در پاسخ به پرسشِ پژوهشیِ مطرح شده، مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسیِ فضای معماری شامل 12 مورد مطرح می شوند و برای هر یک معادل هایی از به کارگیریِ آن مولفه در طراحیِ فضایِ معماری آورده می شود؛ چهار مورد برگرفته از مطالعات نظری پایه که شامل مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ آشکارِ (بالفعلِ) فضایِ معماری هسنند (مولفه های فرهنگ، جنسیت، سن و رنگ) و 8 مورد که توسط نگارنده اضافه شده است و شامل مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ پنهانِ (بالقوهِ) فضایِ معماری هستند (مولفه های زمان، تأثیر عاطفی، معنا، ادراکِ جسمی، ادراکِ روانی، شهود، هم نشینیِ حواس و حضور انسان).
بررسی ارزیابی توسعه روستایی با استفاده از PCA و تحلیل تاکسونومی عددی (موردی دهستان انزل شمالی و جنوبی ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه روستایی فرایند پیچیده ای در راستای بهبود افزایش استاندارد زندگی مردم در روستاست. شناسایی امکانات روستایی در بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیربنایی مناطق روستایی اولین گام در برنامه ریزی پایداری و توسعه روستایی است. با توجه به وابستگی زیاد ارومیه به اقتصاد روستایی، لزوم توجه به توسعه پایدار روستایی اهمیت مضاعفی دارد. هدف از این مطالعه، بررسی طبقات و میزان برخورداری روستاهای دهستان انزل جهت ارائه راهکارهای علمی و اجرایی در بخش توسعه روستایی است. روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای است. بدین منظور، در ابتدا داده های شاخصهای مختلف برخورداری از سالنامه آماری استخراج شدند. سپس، ماتریسی از داده ها با ابعاد 40 روستا و 31 ستون (متغیر) تنظیم شد. با استفاده از دو تکنیک آماری تحلیل مولفه های مبنا (PCA) و آنالیز تاکسونومی عددی گروه بندی و سطح برخورداری روستاها ارزیابی شد. بانک اطلاعات و پردازش داده ها در نرم افزارهای Excel، SPSS و Idrisi انجام شد. براساس نتایج PCA، تعداد 36 روستای کم برخوردار در یک گروه واقع شدند. مطابق آنالیز تاکسونومی روستاهای قره باغ، قولنجی و کهریز حد بالای ناهمگنی و برخورداری بالا را داشتند. تعداد 28 روستا در طبقه چهارم و کم برخوردار هستند و رشد جمعیتشان به کندی و یا کاهش دارد. نتایج حاصل از هر دو مدل، اندکی تفاوت در تعداد و ترتیب اعضای طبقات دارد. بر اساس مشاهدات میدانی، مدل PCA واقعیت موجود و نتایج دقیق تری را نشان داد. از اینرو، فرض اول محقق پذیرفته شد. با توجه به نقش مرکزیت روستای قره باغ و کهریز و فاصله نسبتاً زیاد آنها از جاده بین شهری، فرض دوم پذیرفته نشد.
بازشناخت نقش ادراک ذهنی در تعریف ساختار شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرساز به عنوان کسی که با جسم شهر سر و کار دارد، باید متوجه ناظر و عوامل خارجی که بر او اثر می گذارد و تصاویری از محیط که در ذهن او می سازد، باشد. جریان دریافت تصاویر از محیط های مختلف توسط افراد با شرایط مختلف، گاه آسان و زمانی مشکل است؛ اما در تصاویر ذهنی افراد مختلف شباهت های بسیاری مشاهده می شود، این تصاویر مشابه مشترک در واقع حاصل توافق شمار بسیاری از مردم بر اهمیت تصویر خاص است. همین تصویر ذهنی مشترک است که توجه شهرساز را به خود می خواند زیرا محیطی که شهرساز به وجود می آورد مورد استفاده بسیاری از مردم است. بر این اساس برای دستیابی به ساختارشهرنیز لازم است تصویر ذهنی مشترک مردم مورد توجه قرار گرفته و با استخراج عناصری که در تصویر ذهنی مشترک مردم اهمیت یافته اند، عناصر و روابط ساختار فضایی شهر را تشخیص داد. طراح برای ارتقاء کیفیت ساختار شهر، می تواند بر عینیتی که این تصویر ذهنی را ایجاد می کند، تأثیر بگذارد در واقع طراح به گفته گوردن کالن به وسیله دستکاری ماهرانه در ساختار شهر می تواند مراحل شکل گیری تصویر ذهنی (ادراک، شناسایی) را تقویت و باعث ایجاد حس مکان شود.دراین پژوهش سعی شده است با استفاده از تصویر ذهنی مردم کرمان به بازشناسی مجدد ساختار بافت تاریخی شهر کرمان پرداخت و با استفاده از ادراکات ذهنی ساکنان آن سعی درشکل گیری تصویرذهنی روشنی از ساختار شهر و ارتقاءکیفیت ساختار وتقویت حس مکان نمود.
الگوی بازدارندگی جرایم شهری مبتنی بر اصول شهرسازانه با حذف فضاهای بی دفاع شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جرایم و بزهکاری، امنیت جامعه را کاهش داده و موجب ناپایداری توسعه می شود. میزان بزهکاری در شهرهای بزرگ و بویژه در کلانشهرهای دنیا، نسبت به سایر شهرها و نقاط روستایی بسیار بیشتر است. در کشور ایران مطابق آمارهای رسمی، بالاترین نرخ این بزه، در شهر تهران وجود دارد و به تبع آن، بیشترین سرمایه های مادی و غیرمادی و اقدامات کاهشی برای حل این مسأله اختصاص می یابد. اما نتایج، همیشه مطابق پیش بینی و خواسته مدیران شهری، مسئولان انتظامی و قضایی نیست. دستاوردهای پژوهشی از یک سو و تجارب عملی از جانب دیگر نشانگر آنست که اقدامات پلیسی و امنیتی کردن فضای جامعه به منظور کاهش بزهکاری، نه امری است ممکن و نه راهی است درست. همچنان که نقص راهکارهایی چون بهبود شرایط اقتصادی و فرهنگ سازی، در اینست که طولانی و دیربازده هستند. از این رو پژوهش حاضر در نظر دارد به این پرسش پاسخ دهد که «الگوی مناسب فضای شهری که سازگار با حذف فضاهای بی دفاع و کاهش جرایم و خشونت در فضای شهر تهران باشد کدامست؟» با این هدف که نقش و جایگاه شهرسازی در کاهش جرایم را روشن سازد. پژوهش حاضر، با شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. ابتدا با استفاده از نرم افزار ArcGIS کانون های بزهکاری مشخ شده و سپس انطباق کانون های بزه با وضعیت شهرسازی مورد تحلیل قرار گرفت. در ادامه، الگوی کاهش جرایم شهری بر اساس الگوی شهرسازی ارایه گردید و الگو به خبرگان موضوع ارایه شد. در اینجا با استفاده از SPSS فرضیه مورد آزمون قرار گرفت که نشان داد الگوی مناسب برای کاهش جرایم شهری، منطبق بر رعایت اصول برنامه ریزی صحیح شهری و تدقیق اصول فوق الذکر در شهر است.
آسیب شناسی مشارکت شهروندان در احساس و ادراک مسائل عمومی در جوامع شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﻣﻬﻢ ﺗﺮیﻦ و ﻋﻈیﻢ ﺗﺮیﻦ ﺳﺮﻣﺎیه ﻫﺮﺟﺎمعه ای ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧی آن جامعه است. مشارکت یکی از ارکان نظام های مردم سالارانه و دموکراتیک محسوب می شود که باعث اﻓﺰایﺶ درک و آﮔﺎﻫی ﺷﻬﺮوﻧﺪان از ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آﻧﻬﺎ شده، و به اثربخشی سیاست ها و برنامه های بخش عمومی منجر می شود. مشارکت شهروندان می تواند در تامین منابع اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش انسجام اجتماعی، کاهش آسیبها و تنش های ناشی از زندگی و رضایت شهروندان موثر باشد. هدف اصلی این پژوهش اسیب شناسی مشارکت شهروندان در احساس و ادراک مسائل عمومی به منظور ارائه راهکارهایی مناسب جهت مشارکت شهروندان می باشد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته 69 سؤالی است که بر اساس مبانی نظری تحقیق، تنظیم و روایی پرسشنامه از طریق ارائه نظر خبرگان تائید و ضریب آلفای کرونباخ آن برای جامعه خبرگان 823/0 و برای جامعه مردم عادی 834/0 محاسبه گردیده که بیان گر پایایی و همسانی مؤلفه های درونی پرسشنامه می باشد. جهت تعیین حجم نمونه در جامعه آماری تحقیق که مراجعین به مجلس شورای اسلامی ایران بودند، از روش نمونه گیری تصادفی بر اساس جدول مورگان تعداد نمونه 384 نفر مشخص شد و در جامعه آماری خبرگان (نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران) از نمونه گیری غیر تصادفی تعداد نمونه 290 نفر مشخص گردید. با توجه به وجود دو جامعه متفاوت برای بررسی مقایسه نظرات دو گروه در وضعیت موجود (جامعه) و وضعیت مطلوب (خبرگان) از آزمون تی مستقل و همچنین اهمیت عملکرد استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که درتمامی مولفه ها شکاف میان وضع موجود و مطلوب مشاهده میگردد. بیشترین شکاف مشاهده شده مربوط به شاخص سیاسی ازمولفه اختیار شهروندی و کمترین شکاف مربوط به شاخص غیرحضوری ازمولفه اطلاع رسانی می باشد. لذا برای کاهش شکاف بین وضع موجود ومطلوب مولفه ها، و کمک به ارتقاء مشارکت، در حوزه مولفه ها و شاخصها آسیبها شناسایی و راهکارهایی پیشنهاد شده است.
شهر - اینستاگرام: رسانه جدید و درک اجتماعی از فضاهای عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات از یک طرف و مقولاتی مانند جهانی شدن، تعاملات فرهنگی، گفتگوی تمدنها، رویکردهای بینامتنی فرهنگی و شبکه های ارتباطاتی جمعی و رسانه ها، پدیده های فرهنگی منتزج و دارای التقاط با زندگی شهروندان در شهرها خاصه مناطق کلانشهری دیده میشود. خالی از این که گسترش این شبکه های ارتباطی چه اثرات و تبعاتی در ساختار فرهنگی شهروندی از منظر بنیانهای جامعه شناختی دارد، سوال این است که ارتباط بین رسانه های جدید با تاکید بیشتر اینستاگرام با ابعاد اجتماعی فضا چه بوده است و شهر و ادراک شهروندی از مفهوم فضاهای عمومی شهری چگونه و بر اساس کدامین معیارهای سنخیت شناختی در چارچوب فضاهای مجازی خود را به اصطلاح «لیوتاری»، وانمود یا فرانمود کرده اند؟ در این پژوهش که از روش تحقیق «توصیفی- تحلیلی» و روش «استدلال منطقی» بهره برده است به موضوع فوق الذکر اشاره شده است. ابزار گردآوری داده منطبق بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و وارسی «تحلیل محتوایی» شبکه های اجتماعی مجازی بوده است. در پایان نیز ضمن تبیین مفهومی «شهر- اینستاگرام»، واژگان جدیدی به حوزه «اتیمولوژی جامعه شناسی شهری» معرفی شده و مبانی «بروز و ابراز» یا «ادراک و فهم» رسانه های نوین و بازخوانی درک اجتماعی از فضا به تفصیل مورد اشاره قرار گرفته است.
ارزیابی و مکان یابی فضای سبز شهری با استفاده از GIS و روش AHP (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر یک نوع اجتماع طبیعی و دارای اکوسیستم پیچیده از فعالیت های انسان است. فضای سبز شهری بخش تشکیل دهنده اکوسیستم طبیعی شهری است. پژوهش ها نشان داده است که فضای سبز شهری می تواند محصولات جسمی و روانی، حفظ فعالیت های انسانی و بدن و ذهن سلامت شهروندان را فراهم کند. بر این اساس و با توجه به اهمیت فضای سبز در شهرها در پژوهش حاضر به دنبال بررسی و مکان یابی فضای سبز در شهر گرگان هستیم. در این پژوهش با استفاده از معیارهایی همچون فاصله از رودخانه، فاصله از مراکز درمانی، فاصله از مراکز تجاری، فاصله از مراکز ورزشی وزن هر معیار محاسبه شده است. سپس داده های مکانی در نرم افزار GIS به لایه های جدید اطلاعاتی تبدیل شده اند. بعد از آن جهت انتخاب مکان بهینه فضای سبز شهری گرگان هر کدام از معیارها بر اساس ارزش و اهمیت آن ها در مکان یابی فضای سبز در روش AHP و AHP فازی به لایه های اطلاعاتی وزن داده شد. لایه های اطلاعاتی وزن داده شده بر اساس هر معیار نهایتا در قالب نقشه هایی ارایه شده است که بهترین مکان برای احداث فضای سبز شهری گرگان را پیشنهاد می کند.
تحلیل ادراک بصری بر پایه هندسه نقوش آجرکاری پشت بقل ایوان های مسجد حکیم اصفهان با رویکرد گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آدمیان برای برقراری ارتباط با یکدیگر و محیط پیرامون از راه های گوناگون استفاده می کنند، یکی از این راه ها استفاده از حواس بینایی است. مکتب روانشناسی گشتالت در زمینه ادراک بصری بسیار تأثیرگذار است چرا که دستگاه عصبی انسان ساده ترین طرح در هر وضعیت را بر می گزیند و این امر در هندسه نقوش آجری نیز قابل مشاهده است و تحلیل آن می تواند ساختار بصری نقوش آجرکاری را آشکار سازد. در واقع رویکرد گشتالت راهکاری جهت چگونگی تاثیر نحوه و زاویه چینش و نوع آجرهای به کار رفته و همچنین نحوه توزیع رنگ ها بر ادراک بصری پشت بقل ایوان های مسجد حکیم اصفهان به شکل معناداری ارائه می دهد. در این زمینه پژوهشگران دیگر ادراک بصری را در تابلوهای نقاشی و نقاشی های خیابانی بررسی کرده اند و از دیدگاه هندسه نقوش آجرکاری و با در نظر کرفتن گشتالت بررسی نشده است. این مقایسه برای نخستین بار ادراک بصری را از دیدگاه هندسه نقوش آجرکاری پشت بقل ایوان های مسجد حکیم با رویکرد گشتالت مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق پژوهش از نوع کیفی و براساس هدف کاربردی است و به تحلیل ادراک بصری هندسه نقوش آجرکاری برپایه اطلاعات کتابخانه ای و میدانی می پردازد. به این ترتیب ابتدا داده های پژوهش در زمینه ساختار بصری و هندسه نقوش آجرکاری استخراج شده و سپس تحلیل ها براساس قوانین گشتالت بر روی نقوش انجام می گیرد. در نتیجه تحلیل های انجام شده مشاهده شد که قوانین گشتالت به میزان زیادی در هندسه نقوش آجرکاری وجود دارد.
بررسی و تبیین نقش رفتار اخلاقی در اجرای خط مشی های سازمانی جمعیت هلال احمر جنوبشرق ایران (استانهای کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمعیت هلال احمر در حوزه اخلاق و ارزشهای بشردوستانه تلاش می نماید کرامت انسانی، نوعدوستی، صلح و تفاهم، همبستگی اجتماعی و خدمات داوطلبانه و نقش سازنده جوانان را ترویج و در زمینه کاهش آلام انسانی و خدمت رسانی به افراد و اقشار نیازمند و محروم فعالیت های انساندوستانه امدادی و ظرفیت سازی خود را در نقش سازمان معین دولت به جامعه ارایه نماید. این مطالعه با هدف بررسی و تبیین نقش رفتار اخلاقی بر اجرای خط مشی در این سازمان انجام شد. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها جزو تحقیق توصیفی از نوع تحقیق همبستگی و خاصه مدل یابی معادلات ساختاری است که نمونه آماری آن شامل تعداد 324 نفر از کارکنان سه استان کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان از طریق نمونه گیری خوشه ای متناسب با حجم نمونه انتخاب شده بودند. داده ها بوسیله دو پرسشنامه رفتار اخلاقی و اجرای خط مشی های چهار حوزه عملکردی این سازمان که با استفاده از نظر خبرگان و روش دلفی آماده شده بود، جمع آوری و از طریق نرم افزار SPSS 23 , AMOS 23 و آزمون T تک نمونه ای و همبستگی پیرسون تحلیل شدند. براساس یافته های پژوهش میانگین نمره رفتار اخلاقی 74/0 ± 79/3 و میانگین نمره اجرای خط مشی 43/0 ± 06/4 بودند که بالاتر از سطح میانگین قرار داشتند و همچنین رابطه بین متغیر رفتار اخلاقی با متغیر اجرای خط مشی عمومی ( 01/0>P، 17/0= r) مثبت و معنادار است، بدین معنی که با افزایش میزان رفتار اخلاقی، اجرای خط مشی عمومی نیز افزایش می یابد. با توجه به یافته های بدست آمده لزوم توجه هر چه بیشتر به استانداردهای رفتارهای اخلاقی و ارتقای آنها در بین کارکنان این سازمان جهت اجرای سیاست ها و خط مشی های سازمانی ضروری است که مسئولیت این مهم به عهده مدیران این موسسه عام المنفعه می باشد.
تبیین نشانه شناسی بازار ایرانی (تبیین و ایجاد روشی برای خوانش معماری بازار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری برای بهره گیری از روشی برای جلوگیری از ایجاد دلالت های نامناسب، هویت های دوگانه و گسست معنا، به صورت گسترده دست به گریبان نظریات و مقوله های نشانه شناختی شده است. نشانه شناسی دانشی است که پدیده های اجتماعی، فرهنگی (مانند معماری) را همانند یک متن می پندارد و روشی را جهت خوانش آن ارائه می دهد. خوانش نشانه شناختی معماری، به دنبال بازتولید طرح بر اساس ارتباط بین لایه ها و بر اساس برداشت انتزاعی مخاطب است. به منظور بررسی معنا و کارکرد بازار ایرانی که یکی از عناصر مهم و تأثیرگذار در شهرهای ایرانی است و دارای عملکردهای متعدد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، کالبدی و فرهنگی است، امکان بررسی آن در قالب رویکردهای تحلیل متن مانند زبان شناسی و نشانه شناسی وجود دارد. متنِ بازار ایرانی دارای ویژگی های دلالتی است؛ به عبارتی خود متن و عوامل سازنده ی آن همگی دارای قابلیت تداعی معنا هستند. روش تحقیق مقاله حاضر، توصیفی- تحلیلی است که از روش استدلال منطقی با ابزار گردآوری اطلاعات: کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. تحقیق حاضر به دنبال تبیین و ایجاد روشی برای خوانش معماری بازار بر اساس روش نشانه شناسی است؛ به گونه ای که تبیین نشانه شناسی بازار ایرانی بتواند رویکردی جدید را جهت خوانش معماری ایرانی به منظور ارتقای کیفیت محیط، رقم زند. بدین منظور چهار رویکرد در این زمینه قابل شناسایی است که نتایج تحقیق نشان می دهد؛ رویکرد نشانه شناسی لایه ای (پیدایشی) در بین سایر رویکردهای نشانه شناسی (پوزیتویستی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی و پیدایشی ) رویکرد مناسب تری جهت خوانش معماری بازار ایرانی است. نشانه شناسی لایه ای زمینه تحلیل گسترده متون را در بستر رابطِ تعاملی و چندسویه بین نظام های نشانه ای و لایه های متنی که شبکه ای پیچیده از روابط دلالتی را به وجود می آورد، فراهم می سازد. حال با توجه به اینکه هدف این پژوهش بررسی مؤلفه های اثرگذار در ایجاد معنا در بازار ایرانی به مثابه یک متن و به عنوان برشی از شهر با چارچوب نشانه شناسی لایه ای است، باید لایه های متنی آن شناسایی و نمود عینی شبکه رمزگان در یک کنش ارتباطی مشخص شود. بدین منظور برای شناسایی لایه های متنی بازارجهت تبیین آن؛ مفاهیم لایه های متنی، بافت، بینامتن، رمزگان، در این رویکرد مورد بررسی قرار می گیرد.
تدوین اصول و راهکارهای ارتقا امنیت پیاده راه ها در بافت تاریخی شهر رشت در جهت ارتقا کیفیت فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اصلی در شهر ایجاد امنیت برای کلیه شهروندان است. این مهم ارتباط تنگاتنگی با کیفیت فضاهای شهری دارد به گونه ای که یکی از مولفه های اصلی سنجش کیفیت فضاها، بررسی میزان امنیت در آن ها است. میزان امنیت در بافت های تاریخی که در قلب مناطق متراکم شهرها واقع شده اند، اهمیت خاصی پیدا می کند، چرا که کیفیت محیط زندگی بیشتر مردم در این مکانها سنجش می شود. هدف این تحقیق، تدوین اصول و راهکارهای ارتقا امنیت در پیاده راه ها در بافت های تاریخی می باشد. این پژوهش از دارای نمونه موردی می باشد و شهر رشت و پیاده راه علم الهدی به همراه بافت تاریخی اطراف آن به عنوان نمونه انتخاب شده اند. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها، به روش کتابخانه ای انجام شده است. در این پژوهش پس از شناخت و تحلیل ویژگی های شهر رشت و پیاده راه علم الهدی، مولفه هایی در جهت ارتقا امنیت و ارتقا کیفیت فضاها در نظر گرفته شده است و در انتها راهکارهایی در این زمینه های مختلف خوانایی، تنوع، انعطاف پذیری، سرزندگی، نفوذپذیری، حس تعلق و ایمنی در ارتباط با ارتقا امنیت پیشنهاد گردیده است.
بررسی جایگاه حیاط در معماری اقلیمی بناهای مسکونی شهری با تاکید بر اقلیم سرد و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عناصر معماری بومی، بیش از هر عامل دیگری، تحت تاثیر عوامل محیطی و اقلیمی شکل گرفته اند. اقلیم به عنوان یک عامل تعیین کننده موجب پدید آمدن گونه های متفاوت معماری در مناطق اقلیمی مختلف شده است. «حیاط» یکی از عناصر معماری مسکونی بومی است که نقشی اساسی در حیات بشری خاصه در ایران و معماری ایرانی داشته است؛ چنانچه در مناطق مختلف و تحت تاثیر شرایط محیطی، ساختار اقلیمی متفاوتی به خود گرفته است. اهمیت این عنصر از آن جهت است که به عنوان یک فضای معمارانه، می تواند رابط میان فضاهای زیستی و فضای خارج بوده و با تاثیر در شرایط محیطی، خود به عنوان یک خرده اقلیم عمل نماید. بر این اساس، در این مقاله با روش «توصیفی- تحلیلی» و روش «تحلیل محتوای کالبدی» به بررسی جایگاه و نقش حیاط در معماری اقلیمی ایران خاصه در بناهای مسکونی پرداخته شده و در اقلیم سرد و خشک نتایج مربوط به جایگاه آن در طراحی همساز با اقلیم مورد اشاره قرار گرفته است و در پایان نیز نتایج مربوط به این بررسی به تفصیل مورد تبیین کیفی و مفهومی قرار گرفته است.
تبیین راهکارهای موثر در بکارگیری ادراکات حسی در فرایند طراحی معماری با رویکرد پدیده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکرد پدیده شناختی توجه به ماهیت پدیده مهم است. در نتیجه ثبت داده ها و قابلیت های محیط به گونه ای که بتوانند خواص خود را حفظ نمایند، کلیدی است. از این رو ادراکات حسی و راهکارهای بکارگیری آنها در فرایند طراحی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از سوی دیگر ارائه راهکارهای اصلی در تبدیل داده های کمی به کیفی و موثر در روند طراحی پدیده شناسانه و خلق معماری متکی بر ادراکات حسی ملاک عمل است. مسیر اصلی این پژوهش براساس نحوه برخورد با ادراکات حسی موجود در فضا به گونه ای است که بتواند طراح را در روند طراحی بی واسطه با پدیده ها یاری رساند. با توجه به بررسی های صورت گرفته می توان از جمله بهترین راهکارهای دستیابی به این مهم را انتخاب گزینه های حسی در سایت دانست. داده ها می توانند به صورت نقاط و محدوده ها و کریدورهای حسی در سایت عمل نمایند و از نیروهای مستتر در سایت نشات گرفته و طراح را در مسیر طراحی یاری رسانند. اینکه مسیر فرایند طراحی چگونه طراحی گردد و این رویکرد چگونه تاثیر گذار باشد با ارائه مدل های فرایند طراحی که معماران تعریف می نمایند، هماهنگ می گردد.
تبیین مولفه های خلاقیت در معماری معاصر ایران بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مقوله آفرینشگری و خلاقیت از موضوعات اساسی در معماری است که بررسی شکلگیری و چگونگی بروز آن مورد توجه است. آفرینشگری و ابداع هم از ضرورتهای پویایی هر هنر و منجمله معماری است که مراتب بروز و مفهوم آن در فرایند شکلگیری و ماحصل آن اهیمت دارد. در این مقاله به موضوع آفرینشگری در معماری معاصر ایران بالاخص در دوران بعد انقلاب و زمینه های بروز آن پرداخته می شود. روش تحقیق، «توصیفی- تحلیلی» است که از ابزار گردآوری داده مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و تحلیل آثار معماری ایران استفاده شده است. در پایان نیز به مولفه های و عناصر خلاقیت آفرین در معماری ایران اشاره شده و نکاتی چند در این رابطه مورد اشاره قرار گرفته است.
ارزیابی و تحلیل کارکردپذیری الگوی باززنده سازی پایدار در احیای میراث صنعتی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم توجه و تخریب یادمان های صنعتی نه تنها مخاطرات محیطی و اجتماعی را به دنبال داشته بلکه در پی آن حساسیت جامعه نسبت به این آثار فرهنگی را از بین برده است، بشر امروز باید خود را در به روز آمدن این میراث مسئول دانسته و در بازآفرینی آن مشارکت داشته باشد. افزایش پیچیدگی در تخریب میراث صنعتی و نادیده شدن بناهای مذکور، پژوهش حاضر را به مطالعه و بررسی پتانسیل های بالفعل این میراث هدایت می کند تا بتوان پس از ارزیابی، با بهره گیری از گزینه های پیشنهادی مانع از نابودی این آثارگردد، در این راستا استفاده مجدد و تغییر کاربری با اطمینان بیشتر انتخاب گردیده و در حفظ و نگه داری ارزش های فرهنگی- اجتماعی میراث صنعتی گامی جدی برداشته می شود. اساسا فرسودگی ضمن افول حیات میراث صنعتی خاطرات جمعی را می زداید این درحالیست که احیای میراث صنعتی با بهبود حیات محیطی، اقتصادی و اجتماعی هم راستاست و حفاظت و توسعه میراث فرهنگی را ممکن می سازد. حال با هم افزایی سه محور اقتصاد، فرهنگ - اجتماع، زیست محیط، پایداری اقتصادی، با هدف گریز از فقر و فرسودگی بنا و بهره وری اقتصادی فراهم شده، همچنین با بازگرداندن سرزندگی محیطی، مشارکت و تعاملات فردی به پایداری اجتماعی می انجامد، در جریان این پویش، بازآفرینی و حفاظت از محیط زیست و محوطه میراث صنعتی، پایداری محیطی را همراه خواهد داشت. بنابر آنچه بیان شد انگیزه اصلی از نگاشتن مقاله حاضر معرفی مولفه های استراتژیک منسوخ شدن میراث صنعتیست که در وضعیت موجود این میراث تعیین تکلیف را حاصل می کند تا با اختصاص کاربری متناسب بتواند به احیای این میراث بیانجامد. در این تحقیق هفت گونه احیای میراث صنعتی که با استفاده از پتانسیل های موجود برای رفع نیازهای شهری تغییر کاربری داده اند را در چهار میراث صنعتی ایران مورد مطالعه قرار داده و در نهایت، با مقایسه تطبیقی شاخصه های پایداری در نمونه های مورد مطالعه، میزان بیشترین رابطه هر یک از بناها با معیارهای باززنده سازی پایداری، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. الگوی مفهومی مقاله پیش رو بر اساس روش تحقیق، تحلیلی- توصیفی ست تا ضمن معرفی نمونه های مورد مطالعه، مدل کاربردی، مورد ارزیابی قرار گرفته و اصولی جهت احیای میراث معماری صنعتی ارائه گردد.
نشانه شناسی معانی صریح و ضمنی در بازنمایی معماری قاجار با استفاده از نظریه ی هال در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، هیچ گونه گریزی از بازنمایی معماری به عنوان دست آوردی برای بیان کردن واقعیت معماری وجود ندارد. تصاویر هم چون مصادیقی با کارکرد های شبه زبانی، برای ایجاد بازنمایی ها در معماری همواره موردنیاز یک معمار بوده و هستند تا او بتواند آن چه را که در ذهن خود می انگارد، به چیزی قابل دریافت برای دیگران نیز تبدیل کند و این خود دلیل اصلی دشواربودن شناخت نشانه های معماری به شمار می آید. در این جستار به دلیل آغازین بودن دوران قاجار در انتقال گونه های بازنمایی معماری جدید و هم چنین به سبب اقبال زیاد شاهان قاجار و درباریان به مساله ی تصویر، میزان اهمیت این دوران درتغییرات بازنمایی معماری ایران مضاعف شده و مسیر پژوهش به سمت عوامل شکل گیری و رشد این گونه از بازنمایی تمایل می یابد. هدف از این پژوهش بررسی بازنمایی های معماری قاجار و شناخت خصوصیات آنها در این دوران با توجه به اهمیت آن به مساله ی تصویر است. با توجه به آغاز و رشد زبان تصویری در معماری قاجار خصوصاً از دوران ناصری به بعد، فرضیه ی شکل گیری نوعی بازنمایی جدید و تغییر معانی صریح و ضمنی بازنمایی های قبلی در این مقاله مورد سنجش قرار می گیرد و پرسش اصلی این می باشد که در بازنمایی معماری قاجار و درروند تغییر رمزگان معماری این دوران، روش های بیان تصویری جدید در معماری چه تاثیری بر روی بازنمایی معماری داشته اند و خود دارای چه خصوصیات اساسی هستند؟ جهت پاسخ دقیق به این پرسش بر اساس فرضیه ی معنای صریح و ضمنی در نشانه شناسی معماری، از نظریه ی زمینه ای ادوارد تی. هال که موضوعات را در حوزه ی انسان شناختی خود تفسیر می کند، استفاده شده است و تلاش می شود تا رابطه ای منطقی میان تغییر در فضای معماری با معنای صریح و ضمنی آن از طریق بازنمایی برقرارشود و از مفاهیمی مانند حریم شناسی و فاصله برای این منظور استفاده گردد تا به پاسخ پرسش تحقیق نزدیک شد. به همین سبب با استفاده از روش تحقیق کیفی آمیخته با استفاده از رویکرد برساختی- تفسیری به تبیین پاسخی برای این پرسش ها پرداخته و تلاش می شود تا نتایج آن به فرضیه نزدیک گردد. دربخش پایانی سعی می شود تا در سه نمونه از سه دوره ی متفاوت در معماری قاجار، این تغییرات به صورت موردی شناخته شده و در نظریه ی زمینه ای مقاله باهم مقایسه شوند.
تحلیل و بررسی اثرات سرمایه اجتماعی بر اقتصاد شهری (مطالعه موردی: شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره پیدایش مفهوم سرمایه اجتماعی در جامعه شناسی، اقتصاد و علوم سیاسی و همچنین درباره معانی، تعاریف و ابزارهای سنجش آن اتفاق نظری در بین محققان وجود ندارد. یکی از مهم ترین زمینه های تأثیرگذاری سرمایه اجتماعی مربوط به اقتصاد شهری می باشد که بدین منظور پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی اثرات سرمایه اجتماعی بر اقتصاد شهری در شهر بندرعباس پرداخته است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، روش توصیفی تحلیلی و پیمایش میدانی می باشد که جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. روش تحلیل داده ها استفاده از نرم افزار تحلیل آماری SPSS و آزمون های پارامتریک و ناپارامتریک می باشد. یافته های به دست آمده از تحلیل داده های جمع آوری شده نشان دهنده رابطه مثبت و معنادار در سطح 99% برای بسیاری از مولفه ها می باشد (ضریب همبستگی اسپیرمن). همچنین جهت بررسی میزان اثرگذاری متغیر مستقل (سرمایه اجتماعی) بر متغیر وابسته (اقتصاد شهری) از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. که یافته های به دست آمده نشان دهنده بیشترین تأثیرگذاری در رابطه با بعد انسجام اجتماعی با ضریب Beta معادل 0.943 و کمترین اثرگذاری در رابطه با مولفه مشارکت با ضریب Beta معادل 0.105 می باشد.
بررسی تطبیقی دو الگوی سنتی و غربی خانه در دوره قاجار؛ نمونه موردی: خانه مِشکیان یزد و عمارت ذوالفقاری زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری قاجار فصل دگرگونی آرمان ها و ارزش ها و عرصه تنوع و تضاد در شیوه ها و گرایش های معماری و شهرسازی ایران است. این دگرگونی، همزمان با رنگ باختن تدریجی مبانی هویت اجتماعی گذشته مانند قومیت، مذهب و زبان و نیل آن به سوی مفاهیمی همچون فرادستان (خواص)، و فرودستان (عوام) نمود بسیار برجسته ای در حوزه معماری مسکونی پیدا کرد و ساختار همگون و یکپارچه محلات سنت محور سابق را به عرصه چالش میان سنت و تجدد و ابراز تفاوت ها و تمایزات طبقاتی مبدل نمود. این تحقیق، از طریق بررسی توصیفی و تحلیلی چند نمونه مفروض سنتی و غربی خانه در دوره قاجار، در صدد استخراج و تبیین شاخصه های سنت و تجدد در معماری مسکونی آن دوران دارد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که معماری مسکونی قاجار در گذر از جهان سنت به تجدد، صرف نظر از عدم تحول در فن ساختمان، با استقرار برون گرایی به جای درون گرایی، اعمال تغییرات کالبدی و فضایی در نظام گردشی و الگوبرداری مستقیم از عناصر و تزیینات معماری غرب، تحولی بسیار عظیم و پرشتاب را پشت سر نهاد؛ لیکن عدم تکاپو در راستای بهره برداری و تکامل دستاوردهای اصیل و تاریخی معماری سنتی ایران موجب شد که تحول به وجود آمده به عرصه تقابل و تضاد در معماری مسکونی ایران مبدل گردد.
جستاری بر نظریه های حقوق شهروندی در معماری شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مولفه های مهم اجتماعی، سیاسی و حقوقی دولت مدرن در جهان معاصر، جایگاه و «حقوق شهروندان» است. در ادبیات سیاسی و حقوقی دولت مدرن در جهان معاصر، حقوق و امتیازات اتباع و شهروندان از اهمیت خاصی برخوردار است. نگاهی تاریخی به روند تحول و تطور حقوق شهروندی در جوامع بشری از دیرباز تاکنون سیر تحول این مفهوم را تا حدودی تبیین می نماید. از سوی دیگر، امروزه آگاهی شهروندان از حقوق مکتسبه از یک سو و آگاهی برنامه ریزان و معماران از حقوق شهروندان، از مولفه های تاثیرگذار بر فرآیند برنامه ریزی معماری شهری است که در این مقاله این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق این پژوهش بنا به ماهیت تبیینی آن، روش توصیفی- تحلیلی و روش فراتحلیل است که به بررسی نظریات مربوط به حقوق شهروندی معطوف شده است. در پایان نیز جایگاه حقوق شهروندی در حقوق شهرسازی تبیین شده و نکاتی چند در این مورد بیان شده است.
بهره گیری از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به منظور تبیین نقش فلسفه اسلامی در شکل گیری معماری متعالی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از فلسفه اسلامی به عنوان تلاشی عقلانی و استدلالی، جهت تبیین رابطه خداوند سبحان با عالم وجود و کشف خطوط کلی و امور جهان شناسانه عالم، نام برده شده است. این فلسفه الهی، در حوزه های گوناگون، تلاش دارد تا با بیانی عقلانی، در رفع شبهات از حریم دین کوشا باشد و انسان های غربت زده امروزی را به قرب الهی رهنمون ساخته و موجبات سعادت و رستگاری ایشان را فراهم آورد. در این زمینه به نظر می رسد هنر معماری متعالی، به عنوان دانشی عقلانی، منطبق با روح و فطرت انسانی و سود جسته از اندیشه ا ی الهی، می تواند وسیله ای باشد که فلسفه ی اسلامی را در راه تبیین رابطه ی خداوند سبحان و انسان غربت زده امروزی یاری کند. از اینرو مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش های تحقیق توصیفی – تحلیلی و تطبیقی و شیوه های تحقیق مرور متون، منابع و اسناد تصویری و مصاحبه و بهره گیری از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به تبیین رابطه میان فلسفه ی اسلامی و هنر معماری بپردازد و قانونمندی ها و اندیشه ی متعالی موجود در ورای این قانونمندی ها در هنر و معماری متعالی را تبیین نماید. به این منظور مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد جامع اصفهان، که از دیرباز برترین بستر تجلی اندیشه های والای قدسی در قالب صور فیزیکی بوده اند، تحلیل شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که به ترتیب حرکت از فرش به عرش؛ عدالت؛ تاکید بر مرکزیت؛ احترام به محیط طبیعی؛ وحدت؛ سادگی فضایی و دوری از الحاقات زائد؛ ضرباهنگ و تکرار؛ حس اکتشاف؛ نظم؛ تنوع (تنوع فرم ها، تنوع گونه ها، تنوع رنگ ها، تنوع عملکرد ها)؛ و ابداع و نوآوری از جمله قانونمندی هایی هستند که زمینه را برای بیانی نمادین و استعاری از تجلی ساحتی مقدس در تار و پود صوری کالبدی فراهم می آورند.
بررسی تزئینات و نقوش به کار رفته در بناهای معماری و شهری دوره ایلخانی (نمونه موردی گنبد سلطانیه و مسجد کبود تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در معماری دوران اسلامی ایران، معمار، همیشه سعی کرده است که به نحوی فضای داخلی و خارجی را به طرق مختلف تزئین نماید. تزیین معماری اسلامی از نظر محققین غربی هنر اسلامی و سنت گرایان با بینش اسلامی دو مفهوم جداگانه است. از نظر اسلامی تزیین در هنر و معماری اسلامی امری قدسی است و برای بیان مفاهیم رمزی و قدسی طراحی و ارئه شده است. بررسی نقوش گیاهی (اسلیمی و ختائی) و علل وجودی آن در هنر اسلامی، کاربرد وسیع هندسه و خط در هنر اسلامی و عدم استفاده از نقوش جانداران در فضاهای مذهبی نظر سنت گرایان را بیشتر مقبول می کند. شاید بتوان غایت هنر ایرانی را در ساخت و تزیین مساجد دانست. در دوره ایلخانیان مسئله عمده تلفیق و ترکیب اشکال ساختمانی و تزئینی موجود بود. این مقاله تزیینات و نقوش به کار رفته بناهای دوره ایلخانی را به صورت تطبیقی و با روش کیفی مورد بررسی قرار داده است. اهمیت موضوع تحقیق در آن است که شناخت اصول هندسی و ارتباط آن با زیربنای فلسفی موجب بالارفتن کیفت نقوش و الگوهای به گرفته شده در طرح ها می شود. جامعه آماری انتخاب شده در این تحقیق شامل دو بنای شاخص دوره ایلخانی است که عبارتند از: 1. گنبد سلطانیه و 2. مسجد کبود تبریز. در دوره ایلخانی نقوش هندسی حالت منظم تری پیدا می کند و به عنوان یک الگوی تزئینی مهم به شمار می رود و حتی می توان گفت که حالت تقدسی بناها با توجه به اسماء متبرکه بناها نسبت به دوره های پیشین بیشتر می شود. در بررسی طرح های تزئینی به نکات جالب توجهی می رسیم بناها با نقوش متبرک الله، علی، محمد تزیین شده و به کارگیری آنها نیز در نقاط مختلف بنا متناسب با عظمت و اهمیت آنها متفاوت بوده است.
نقش عوامل طبیعی در شکل گیری هویت مکان (نمونه موردی شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی رابطه عوامل طبیعی بر هویت مکان در شهرستان یاسوج پرداخته است. عوامل طبیعی نقش مهمی در عرصه زندگی ایرانیان داشته است و تاثیر قابل توجهی بر هویت ایرانی دارد. هدف از این مقاله بررسی تاثیر عوامل طبیعی بر هویت مکان و با توجه به عناصر طبیعی، شهرستان یاسوج می باشد. از آنجائی که یکی از اساسی ترین فاکتورها جهت احراز هویت انسان، ارتباط او با ساخته هایش و مؤلفه های فرهنگی و طبیعی و کالبدی محیطی است، هر گونه دگرگونی در این مؤلفه ها عامل تحول در هویت وی نیز خواهد شد. این تحقیق به شناخت و معرفی بهتر عناصر طبیعی در منظر شهری پرداخته است. در این راستا هویت مکانی و ارتباط آن با اجزای عناصر طبیعی سنجش شده است. برای این منظور پرسشنامه ای تهیه شده و برای سنجش متغیر عوامل طبیعی از پرسشنامه محقق ساخته و بر اساس چارچوب تئوریکی بر اساس نظریه سیف الدینی ساخته شده است. پرسشنامه ها به صورت تصادفی بین شهروندان یاسوج پخش شده است و ابزار سنجش تحقیق به صورت انالیز نتایج پرسشنامه به صورت استنباطی همبستگی پیرسون می باشد. نتایج به دست آمده در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفته است. در امار استنباطی، برای آزمون فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون و رگراسیون خطی به منظور بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شده است. در این مطالعه، نتایج بیانگر رابطه مثبت بین هویت مکانی و عوامل طبیعی است. نتایج نشان داد که عوامل طبیعی نقش مهمی بر چشم انداز یاسوج و نیز افزایش هویت مکانی داشته است. می توان از آن استنباط کرد که رشد محیط و رساندن آن به سطح کیفی شخصیت یا هویت فرد و جامعه را رشد خواهد داد.
تبیین معیارهای طراحی مجموعه های ورزشی درون شهری در انطباق با نیازهای شهروندان معلول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فضاها و اماکن ورزشی از مهمترین کاربریهای درون شهری هستند که نقشی اساسی در بهبود کیفیت زیستی و افزایش معیارهای زندگی مطلوب شهروندان دارند که پرداختن به مفهوم شکل گیری آنها در تاریخ و ارائه راهکارهای ارتقاء جایگاه آنها در مناسب سازی آنها برای معلولان و اشاره به استانداردها و ضوابط طراحی های مربوط به آن اهمیتی اساسی دارد. روش تحقیق پژوهش حاضر، روش «توصیفی- تحلیلی» است و روش گردآوری داده به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که اقداماتی که تاکنون توسط نظام مدیریت شهری به اجرا درآمده است از نقطه نظر معلولان در حوزه های اجتماعی- اقتصادی و کالبدی و مدیریتی خاصه در حوزه مناسب سازی و «طراحی فراگیر» شهر و خاصه فضاهای ورزشی کشور موثر واقع نشده و نتوانسته نیازهای معلولان را به شکل شایسته فراهم نماید که در پایان نیز جنبه های مناسب سازی محیط در مجموعه های ورزشی برای معلولان به تفصیل مورد اشاره قرار گرفته است.
دیدگاه هنری جغرافیایی سهراب سپهری به مقوله شهر و معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر ادبی همواره، کانون بازتاب شهرها و فضای بیرون بوده است. در قرن حاضر، با توجه به مسائلی همچون جنگ، استعمار، ویرانی فضاهای شهری و بسیاری عوامل دیگر، شهر به عنوان رکن اصلی فضای زیست بشر، کانون توجه قرار می گیرد. نویسندگان هریک به شیوه خود، تصاویری گاه واقعی و گاه تخیلی از شهرها را در اثر خویش خلق کرده اند. از میان نویسندگانی که به توصیف مکان ها و شهرها پرداخته اند، سهراب سپهری، شاعر و نقاش چیره دست، نمونه ای بارز است. تعامل ادبیات و فضا سبب شکل گیری نقد نوین جغرافیایی شده است. در نقد جغرافیایی، طبق اصل ارجاعیت، اثر ادبی با دنیای بیرون در تعامل است. تاثیر جهان بیرونی بر اثر ادبی یک سویه نیست؛ بلکه این تاثیر متقابل و پویا است. بدین ترتیب نه تنها دنیای بیرون بر اثر ادبی اثر می گذارد؛ بلکه اثر ادبی نیز تصویری از فضای واقعی و بیرونی به مخاطب می دهد به عبارتی اثر ادبی بر درک متقابل فضای بیرونی تاثیرگذار است. در مقاله حاضر سعی بر آن است شهر و مکان در شعر سهراب سپهری مورد بررسی قرار گیرد. همچنین تلاش خواهد شد با بهره گیری از نقد جغرافیایی به عنوان روش تحقیق نوین در مطالعه فضاهای شهری، به تاثیر شهر بر شعر سهراب پرداخته شود و اینکه شهر در اثر ادبی به چه شیوه ای بازنمایی می شود. درنهایت، به این پرسش کلی پاسخ داده خواهد شد. منظور از کنش متقابل شهر و شعر نزد سهراب سپهری چیست.
اثربخشی آموزش گروهی خودکارآمدی بر باورهای ناکارآمد حرفه ای، رضایت و عملکرد شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمز موفقیت کشورهای صنعتی پیشرفته نیز بهره گیری از یافته ها و اصول روانشناسی در کار می باشد. ماهیت و هدف روانشناسی صنعتی- سازمانی و به معنای وسیع تر روانشناسی کار نیز آن است که با شناخت علل رفتار آدمی در کار و ارائه راه حل های مفید علمی و مفید کارایی نیروی انسانی سازمان را افزایش دهد. به پیروی از این موضوع، به کارگیری معلمان کارآمد و اثربخش از موضوع هایی است که باید در هر نظام آموزش وپرورش بدان اندیشیده شود تا در محیط مدرسه جوی پدید آید که در کنار پرورش دانش آموزان کارآمد و اثربخش بتواند کیفیت کارکرد شغلی را در معلمان نیز پایدار سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی خودکارآمدی بر باورهای ناکارآمد حرفه ای، رضایت و عملکرد شغلی معلمین شهر تربت جام بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی بود و از منظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت شغلی، باورهای ناکارآمد حرفه ای و عملکرد شغلی پاترسون در گروه نمونه استفاده شد. داده های تحقیق با استفاده از آزمون های میانگین و انحراف استاندارد، شیب خط رگرسیون، لوین، تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش گروهی خودکارآمدی در گروه آزمایش بر باورهای ناکارآمد حرفه ای، مؤلفه های رضایت شغلی و عملکرد شغلی تأثیر مثبت داشته و همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و گواه در پس آزمون و گروه آزمایش در سطح (05/0>p) وجود دارد. نتایج پس از دو ماه پیگیری نیز حاکی از پایدار بودن نتایج مداخله در گروه آزمایش بود. مواردی مانند حاکم نبودن روحیه پژوهش در بین کارکنان و نیز تازگی متغیرهای موردبررسی مخصوصا آموزش گروهی خودکارآمدی و باورهای ناکارآمد حرفه ای و عدم دسترسی به مبانی نظری گسترده نیز وجود داشت. نمونه پژوهش حاضر از میان معلمان شهر تربت جام انتخاب شده است و تعمیم نتایج این پژوهش به جوامع دیگر باید بااحتیاط صورت گیرد. باوجود محدودیتهای فوق، در این تحقیق یک حوزه مطالعاتی جدید و عالی و در حال رشد گشوده شده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود، با توجه به اثربخشی آموزش به شیوه گروهی خودکارآمدی بر افزایش خودکارآمدی حرفه ای می توان از آن به عنوان یکی از مداخلات شناختی مؤثر در زمینه مشاوره شغلی استفاده کرد. همچنین با توجه به آمار بالای بیکاری و نبود تخصص مرتبط با کار در بیشتر شاغلین، پیشنهاد می شود چنین پژوهش هایی در افرادی که در آستانه استخدام هستند صورت گیرد که درواقع این پیشنهادات می توانند بر غنای تحقیقات بعدی بیفزاید و نیز رابطه بین هر یک از مؤلفه های پاسخگویی با عملکرد شغلی، استرس شغلی و مهارت سیاسی دقیقاً مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.
تحلیل ساختار پلان خانه اعیانی پهلوی هنرمندان (محتشمی) اصفهان بر مبنای قوانین گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری خانه اعیانی اصفهان در دوره پهلوی اول، به واسطه گذار از قالب سنتی به معماری غربی حائز اهمیت بسزایی است. ساختار پلان در بناهای این دوره تغییر یافته و میتوان نظریات شکلی متفاوتی را در معماری مسکونی این دوره مشاهده نمود. یکی از این نظریات؛ نظریه روانشناسی گشتالت است. تحلیل آن می تواند ساختار شکلی کالبد بناها را بر مبنای نظریه ای خاص نمایان سازد. قوانین گشتالت به شکل مستقیم از نحوه قرارگیری فضاها، شکل پیرامونی و ابعاد آنها، نسبت پر و خالی و نوع ترکیب بندی فضا تاثیر پذیر است. پژوهشگران دیگر ساختار پلان خانه های پهلوی اول را از دیدگاه اجتماعی و تاریخی و تزئینات بررسی نموده اند، لیکن از منظر شکلی بر ساختار کالبدی در قالب نظریه گشتالت مورد بررسی قرار داده نشده است. این مقاله با رویکردی نو قوانین گشتالت را برای نخستین بار بر ساختار پلان خانه ی اعیانی پهلوی هنرمندان اصفهان مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای، میدانی و مصاحبه با استادکاران سنتی گردآوری شده است. این نگارش به کمک مدل سازی نمونه و تحلیل داده ها تلاش دارد، تاٌثیر قوانین گشتالت را بر پلان خانه اعیانی پهلوی هنرمندان (محتشمی) مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در این پژوهش ابتدا به ساختار پلان بناهای پهلوی اول، نظریه گشتالت و قوانین موجود در آن پرداخته و سپس نمونه مطالعاتی را مدل سازی و در نهایت میزان وجود و یا عدم وجود این قوانین بر روی ساختار خانه را تحلیل نموده است. بررسی های انجام شده آشکار ساخت اصول و قوانین روانشناسی گشتالت در نحوه قرارگیری فضاها شکل پیرامونی و ابعاد آنها نسبت پرو خالی بودن فضاها و نوع ترکیب بندی آن در پلان خانه های پهلوی اول اصفهان بکار گرفته شده است.