مقالات
حوزه های تخصصی:
آسایش در یک فضای شهری شامل انواعی می شود که مهمترین بخش آن، آسایش حرارتی به جهت قابلیت سنجش بهتر به عنوان تاکید این پژوهش قرار گرفته است. اما عامل مهمی به نام سازگاری روانی باعث می شود افراد خود را با محیط تطبیق دهند. هدف این مقاله بسط تفاوت احساس (بویژه حرارتی) با ادراک و نوع رفتارهای مردم در یک فضای شهری در مواجهه با تغییرات آب و هوایی است. روش پژوهش در ابتدا اسنادی و شامل بسط مفاهیم ادراک، آسایش و الگوی رفتاری متاثر از آب و هواست و سپس با مطالعات پیمایشی و با روش تطبیقی دو فضای شهری تهران (میدان امام خمینی و امام حسین) در دو فصل تابستان و زمستان مورد مطالعه قرار گرفته اند. بخش آسایش عینی با کمک برداشت داده های تابش، باد، رطوبت و دما و شبیه سازی از طریق نرم افزار Envimet و مطالعات ادراکی نیز از طریق پرسشنامه در طیف لیکرت و با حجم جامعه 400 نفر، سنجیده شده است. همچنین داده های مربوط به میزان حضور مردم از طریق آمار تماس های برقرار شده در شبکه های مخابراتی، تخمین زده شده است. سپس داده های آماری به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شده و الگوی مراجعه به فضاهای مذکور در شرایط گرما و سرما و ساعات روز و همچنین نوع سازگاری فیزیکی آنان و تفاوت معنی دار بین دمای احساس و ادراک شده، محاسبه شده است. در نهایت نیز جمع بندی و پیشنهادها ارائه شده اند.
بررسی نقش تمایزهای اجتماعی بر مرزبندی فضاهای عمومی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای عمومی شهری به عنوان مکان تبلور کنش های اجتماعی بازتابی از تمایزهای بین گروه های مختلف اجتماعی است. این کنش ها در ارتباط با منابع درون فضا، نوعی فضاهای انحصاری را به وجود می آورد که با محدود ساختن حضور گروه های اجتماعی مختلف به مرزبندی فضا انجامیده و به دنبال آن شکلی فضایی به جدایی گزینی می بخشد. پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل موثر بر مرزبندی فضاهای عمومی شهری و بررسی نقش تمایزهای اجتماعی، با تاکید بر رویکردی تلفیقی مبتنی بر آراء اندیشمندانی مانند زیمل و بوردیو، در تلاش است تا به روش آزمون نظریه و براساس مدل طراحی شده مبتنی بر چهارچوب نظری، امکان بررسی فرضیات را فراهم سازد. برای این منظور با تاکید بر معیارهایی نظیر الگوی تعاملات اجتماعی، چگونگی مصرف و انحصاری کردن فضا ، فاصله ی اجتماعی؛ تمایل به تفکیک و جدایی گزینی به شیوه تحلیل مسیر به سنجش رابطه میان مرزبندی اجتماعی و تمایزهای اجتماعی، در محدوده مرکزی شهر تهران پرداخته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اگرچه تمایزهای طبقاتی پشتوانه ای موثر و غیرقابل انکار بر شکل گیری مرزبندی ها به شمار می روند اما بیش از آن ها این عادت واره ها هستند که مرزها را درون فضاهای شهری ترسیم می سازند.
تبیین مبانی نمود فرهنگ در معماری بومی ایران و ارتباط آن با ایجاد حس تعلق به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری امروز با توجه به تحولات و تغییرات قرن حاضر، ریشه در گذشته خود ندارد. در تعامل با فرهنگ بومی نبوده و دچار فاصله زیادی با آن گشته است؛ لذا از هیجانات تعلق زای ساکنین به فضاها کاسته شده و حس تعلق به عنوان عاملی برای تبدیل فضاها به مکان هایی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد کمرنگ گردیده است. علیرغم معماری گذشته که بخشی از فرهنگ در آن نهفته و فرم معماری به عنوان بستری برای انتقال پیام فرهنگی بود. هدف از این پژوهش دستیابی به چیستی روش های بومی سازی ناشی از فرهنگ در معماری گذشته و چگونگی تاثیر آنها در عامل حس تعلق به مکان در معماری امروز می باشد. تحقیق حاضر از حیث ماهیت کیفی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد و از منابع کتابخانه ای و اطلاعات میدانی به منظور جمع آوری اطلاعات بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مولفه های بومی سازی فرهنگ در معماری گذشته ایران عبارتند از: ارتباط چهارگانه با خود، دیگران، طبیعت و خداوند، محرمیت، امنیت، درونگرایی، مرکزیت، انعکاس، هندسه، سلسله مراتب، شفافیت، تداوم و سیر از ظاهر به باطن. پس از تمرکز بر مفهوم حس تعلق به مکان و دسته بندی و تعریف عوامل محیطی، فردی و معنایی تاثیر گذار بر آن پژوهشگر ریشه های مشترک مولفه های بومی سازی فرهنگ را در عوامل فوق می یابد و مدل نظری حاصل از آن تدوین می گردد؛ که با به کارگیری آن ها می توان در ارتقای حس تعلق به مکان فضاهای امروزی موثر واقع شد.
پتانسیل گردشگری در توسعه کارآفرینی پایدار نواحی روستایی (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد بسیار مهم نظریه های توسعه پایدار روستایی، توسعه اقتصادی در کنار توسعه اجتماعی و اکولوژیک است. در این میان، گردشگری در جوامع روستایی، نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی آن ها دارد و یکی از زمینه های مهم در توسعه کارآفرینی پایدار نواحی روستایی می باشد. از این رو، این مطالعه با هدف ظرفیت گردشگری در توسعه کارآفرینی پایدار نواحی روستایی (مورد مطالعه : بخش مرکزی شهرستان همدان) انجام گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده در این مطالعه بر اساس تقسیم بندی های ذکر شده از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ میزان و درجه ی کنترل، میدانی (پرسشنامه و مشاهده مستقیم) و از لحاظ نحوه ی جمع آوری اطلاعات نیز، از نوع تحقیقات توصیفی و غیر تجربی (غیرآزمایشی) می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 378 خانوار (سرپرست خانوار) تعیین گردید، لازم به توضیح است برای جلوگیری از خطاهای آماری و بالارفتن اطمینان، 5% نمونه انتخابی نیز به نمونه مورد نظر اضافه گردید و در نهایت 396 نفر (سرپرست خانوار) به عنوان نمونه نهایی در 6 دهستان مورد هدف مطالعه انتخاب شدند. همچنین نرم افزارهای مورد استفاده در این پژوهش، SPSS22، Amos22، ArcGIS و Excel می باشند. نتایج نشان می دهد، پنج عامل شناسایی شده در مجموع تواسته اند 86/47 درصد از واریانس کل متغیرهای مربوط به عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی پایدار گردشگری روستاییان محدوده مطالعاتی را تبیین نمایند. با توجه به اینکه درصد مقدار ویژه بیانگر سهم هر عامل از کل واریانس متغیرهاست و هرچه مقدار آن بزرگ تر باشد، نشان دهنده اهمیت و تأثیر بیشتر آن عامل است، نتایج نشان می دهد که میزان تبیین هر یک از عوامل پنج گانه شناسایی شده به ترتیب 88/16، 64/8، 88/7، 82/7 و 63/6 درصد بوده است. همچنین t به دست آمده برای متغیرهای ریسک پذیری، توفیق طلبی و نیت کارآفرینانه مثبت و معنی دار شده است. علامت مثبت نشان می دهد میانگین متغیر مورد بررسی بزرگتر از میانه ی نظری یا نمره ی ملاک می باشد. به عبارتی میانگین این عوامل علاوه براینکه از سایر عوامل بیشتر بوده، از میانه ی نظری مورد نظر نیز در سطح 95 درصد معنی داری (یا خطای 5 درصد) بزرگتر است. بنابراین، می توان عنوان کرد، توسعه گردشگری بر ارتقاء متغیرهای ریسک پذیری، توفیق طلبی و نیت کارآفرینانه دارای آثاری مثبت بوده است. لذا، با توجه به نتیجه به دست آمده می توان عنوان کرد که فرض تحقیق مبنی بر اینکه گردشگری در ارتقاء روحیه (خلاقیت، ریسک پذیری، اعتماد به نفس، استقلال طلبی و توفیق طلبی) و نیت کارآفرینی پایدار در سکونتگاه های روستایی منطقه مورد مطالعه تا حدودی مؤثر بوده تأیید و فرض صفر رد شد.
بررسی و بازخوانش تداوم زندگی شهری در شب مبتنی بر شادابی و سرزندگی فضاهای شهری 24 ساعته؛ موردپژوهی: محله دربند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع تولید، تقویت و توسعه فضای شهری مناسب، فعال، پویا و زنده به عنوان یکی از اهداف راهبردی ارتقای کیفیت محیط در محیط های مصنوع شهری، همواره درصدر کار برنامه ریزان و طراحان شهری قرار دارد. سرزندگی محیط های شهری و حفظ پویایی و طراوت در شهرها نیازمند حضور هرچه بیشتر شهروندان در فضاهای شهری و تعاملات اجتماعی با یکدیگر است. از سویی دیگر، منظر شهرهای بزرگ در طول شبانه روز، چهره متفاوتی از شهر را در معرض دید کاربران فضاهای شهری قرار می دهد: بخشی از این منظر را فعالیتهای جمعی شهری در طول شب شکل می دهد و بخش دیگر را جنبه های بصری فضاهای شهری، که در هنگام شب از نظرها پنهان شده و تنها با بررسی و بازخوانش تداوم زندگی شهری در شب قابل رویت است، به نمایش گذارده می شود. لذا فضاهای شهری به عنوان بستر فعالیت های جمعی شهروندان و مناظر شهرهای شبانه به کمک هم، تصور مخاطب از شهر را می سازد که از آن به سیمای شهرهای شبانه روزی تعبیر می شود. لذا موارد فوق الذکر، برجسته شدن رویکردی به نام «زندگی شبانه» یا خیابانهای 24 ساعته گردیده است که در واقع به تشویق فعالیت های گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ساعات بیشتری از شبانه روز توجه دارد؛ لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر پویایی فضاهای شهری 24 ساعته در محله فرهنگی- تفریحی دربند تهران به عنوان یک فضای شهری می باشد. روش تحقیق در این پژوهش علاوه بررویکرد توصیفی تحلیلی، روش تحقیق پیمایشی، در بستری از مطالعات کتابخانه ای و میدانی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه ساکنین و عبورکنندگان از این محدوده است. روش نمونه گیری بصورت تصادفی ساده و همچنین نمونه آماری در این تحقیق 380 نفر بر اساس فرمول کوکران می باشد. برای جمع آوری اطلاعات تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. اطلاعات حاصله پس از طبقه بندی، با استفاده از نرم افزار آماری spss، به مقتضای نوع متغیرها و ارتباط آنها با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت نتایج نشان داد که بین شاخص های تعریف شده برای زندگی شبانه از جمله احساس امنیت، دسترسی به وسایل حمل و نقل عمومی، نظافت و پاکیزگی، تنوع فعالیت ها و جذاب و هیجان انگیز بودن آنها، کاربری های وضع موجود، زیبایی و جذابیت یک فضای شهری، داشتن حق انتخاب، افزایش ساعت عملکرد فعالیت ها، امکان تجمع گروهی، باورهاو اعتقادات فرهنگی و مذهبی جامعه، سطح آگاهی و سواد مردم ،امکان قابلیت پیاده روی در یک فضای شهری و میزان تمایل مردم برای استفاده از فعالیت های شبانه، رابطه ای مثبت و خطی وجود دارد؛ همچنین جذابیت دربند برای تبدیل شدن به خیابانی 24 ساعته بالا بوده؛ خوانایی و تنوع خیابان از پتانسیل مناسبی برخوردار بوده و امکان فعالیت پتانسیل کم و نسبتاً نامناسبی دارد، حال آنکه امنیت پتانسیل بسیار نامناسبی داشته است.
تحلیلی بر نقش رویکرد مشارکت جویانه در مدیریت و برنامه ریزی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سازو کارهای برنامه ریزی و مدیریت شهری در کشورهای در حال توسعه این نظام را در بکارگیری الگوی حکمروایی شهری آشکار می سازد. در بیشتر این کشورها، نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری به صورت متمرکز است و نظارت و توسعه ی شهرها از طریق سازمانهای دولتی در سطح محلی و ملی انجام می پذیرد. با وجود مشکلات و موانع متعدد، تقویت حکومتهای محلی و جذب مشارکت بخش های خصوصی عنصری حیاتی محسوب می شود. با ناتوانی دولت در شهر تهران در پاسخگویی به نیازهای گوناگون شهری و عدم انطباق اولویتهای شهروندان با برنامه های ارائه شده و ضرورت مسئولیت پذیری بیشتر در اداره ی امور شهری، امروزه الگویی از اداره ی شهرها بر پایه نگرش نوینی از حکمروایی شهری برای این کشورها پیشنهاد شده که نه تنها دولت بلکه جامعه ی مدنی و بخش خصوصی را به مشارکت در اداره ی شهر فرا می خواند. روش تحقیق در پژوهش حاظر توصیفی- تحلیلی می باشد و با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران شهرداری تهران می باشد و با توجه به گستردگی جامعه آماری از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شده و اطلاعات یدست آمده با استفاده روش تاپسیس تحلیل شده است که بر اساس نتیجه حاصل از آن معیار برقراری ارتباط بین مردم و طرح، کاهش هزینه و زمان اجرای طرح ها رتبه اول را به خود اختصاص داده است و سایر معیارها در رتبه های پایین تر قرار دارند.
بازشناشی مولفه های موثر در زیست پذیری فضاهای امن زیرسطحی مبتنی بر رویکرد نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تهدیدات نظامی در شکل ها و روش های نوینی در جریان است. مروری بر تجارب و پیشینه ساخت فضاهای امن با رویکرد پدافند غیر عامل نشان می دهد که وجود اماکن زیر زمینی برای حفظ قوه و بنیه نظامی و امنیتی کشور امری اجتناب ناپذیر است. این چنین اماکنی مطابق با ساخت فضایی، کارکرد و فعل بنا (بیمارستان، کارخانه، پناهگاه و...) شرایط زیستی و روانی خاص خود را دارندکه موجب ایجاد شرایط رفتاری بحرانی می شود. این چنین اماکنی برای تداوم بقاء و فعالیت خود نیازمند فراهم آمدن شرایط مطلوب زیست زیر زمینی می باشند. هدف از این مقاله بازشناسی مولفه های موثر بر مفهوم زیست پذیری به عنوان یکی از مفاهیم نوین حوزه مطالعات شهری در فضاهای امن زیرزمینی است. روش مورد استفاده در این تحقیق پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه عمیق از اساتید متخصص در موضوع در جمع آوری داده ها بهره می برد. مطابق رویکرد نظریه مبنایی کدگذاری بر روی داده ها انجام شده و نتایج حاصل شده است. یافته های این مقاله نشان می دهد که متخصصین بر پنج حوزه کالبدی- بصری، ادراکی، زیست، کارکردی و اجتماعی و 21 مولفه موثر بر زیست پذیری فضاهای زیرسطحی امن تأکید داشته اند. همچنین به برخی راهکارهای طراحی در انتهای مقاله اشاره شده است.
مدیریت مجموعه میراث جهانی بازار تاریخی تبریز با تکیه بر مشارکت مردمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش های پیش روی پایگاه های مجموعه جهانی که به فراخور آن اقدامات توام با فکر و منطق را می طلبد، همواره یکی از پر دغدغه ترین فعالیت های مرتبط با این سایت ها می باشد. قدرت برخورد با چالش های روز افزون این آثار که متاثر از زمان، تکنولوژی، اقتصاد و سیاست و غیره می باشد، یکی از راهکارهای مدیریتی است که چالش های پیش رو را به فرصتی برای استفاده از آنها تبدیل می کند. چالش هایی که در کالبد، معماری، سازه، منظر، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ به همراه بحران های طبیعی که مجموعه بازار تبریز را تهدید می کند، گستره ای بزرگ از اقدامات و ضوابط که برگرفته از هنر و معماری و فرهنگ و رسوم است را می طلبد. اقداماتی با پیشینه چند صدساله، تجسمی پویا از اندیشه ها، فرهنگ، آرمان های مجموعه بازار تبریز است که در گذر تاریخ پر فراز و نشیب آن و در راس کار قرار گرفتن حکومت های مختلف و یا خود مردم با توجه به عدم اعتماد متقابل بین بازاریان و حکومت ها، توانسته ارتباطی عمیق با افکار و اندیشه هایی که از حدود 8000 باب مغازه نشات می گیرد، برقرار کند. این مقاله بر آن است تا باتوجه به مشکلاتی که بازار با آن درگیر است و چالش های پیش روی، اقدامات پایگاه میراث جهانی مجموعه بازار تاریخی تبریز را برای حل مشکلات موجود خود و نیز جلوگیری از آسیب های احتمالی شرح دهد.
ارزیابی تاثیرپذیری حس تعلق شهروندی از حس مکان با تاکید برمولفه ی معنای آن؛ مورد مطالعاتی: شوشتر نو در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی باخصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. حس مکان علاوه بر این که موجب احساس راحتی از یک محیط می شود، از مفاهیم فرهنگی موردنظر مردم، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه در یک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دست یابی به هویت برای افراد می شود. از آنجا که فضا عاملی مؤثر در متمایز ساختن محیط از معماری است، به لحاظ کالبدی، محیطی با کاراکتر مشخص و می تواند در آفرینش حس مکان موفق تر باشد. با توجه به اهمیت این حس در ارتقاء کیفیت فضای طراحی شده این پژوهش به بررسی مفهوم حس مکان و عوامل مؤثر در شهر شوشتر نو در استان خوزستان بر آن پرداخته و تأثیرعوامل کالبدی و عوامل شناختی استفاده کنندگان بر احساس افراد نسبت به فضا را بررسی می کند. این مقاله در ابتدا به معنای حس مکان و مفهوم آن از دیدگاه های مختلف پرداخته و در نهایت سطوح مختلف و عوامل شکل دهنده آن ر ا بیان می کند و در نهایت مدلی برای نشان دادن چگونگی تأثیرات این عوامل ارائه می کند. مدل پیشنهادی قابل فهم و کاربردی این مقاله می تواند چارچوبی برای آگاهی طراحان نسبت به چگونگی تأثیر فضای معماری بر حس استفاده کنندگان فراهم آورد.
برسی ادراک، تجربیات و ترجیحات ساکنان به منظور بهبود عملکرد در ساختمان ها با رویکرد زیست محیطی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سالهای اخیر، ساختمانهایی تحت عنوان «معماری پایدار» در کشورهای مختلف جهان طراحی و ساخته شده اند. در ایران نیز، شاهد پیشرفت در طراحی و ساخت این ساختمانها بوده ایم. اگرچه نیاز مبرمی به بررسی وضعیت فعلی این ساختمانها و بهبود شرایط با توجه به درنظرگرفتن ادراک، تجربیات و ترجیحات ساکنین انها احساس میشود. عدم ایجاد فضای مناسب برای تعاملات اجتماعی و عدم رعایت سلیقه ساکنین در طراحی این ساختمان ها تاثیر واضحی بر میزان آرامش و آسایش افراد می گذارد. از این رو، این مطالعه قصد دارد تا با پوشش دهی اهداف تحقیق در دو مرحله به: ارزیابی سطح کیفی تجربه ساکنین در وضعیت موجود در هر دو فضاهای خصوصی و فضاهای مشترک ساختمانهای مسکونی و شناسایی عوامل محیطی طراحی طبق ترجیحات و سلیقه ساکنین در داخل واحدهای مسکونی و در فضاهای مشترک بین همسایگی بپردازد. همچنان شایان ذکر است که محدوده این تحقیق در چهار ساختمان مسکونی با رویکرد زیست محیطی در شهر تهران بوده است. در این راستا، 204 پرسشنامه در این چهارساختمان مسکونی توزیع شده است. روند تحلیل توسط برنامه ChiSQ و AVALUE در ابزار آماری[1] (SPSS) predictive پیش برده شده است. محقق سعی بر آن دارد تا به تبیین مفهوم پایدار در تمامی ابعاد پایداری همگام با مسائل زیست محیطی و پیشرفت های تکنولوژی ساختمانی بپردازد. برای رسیدن به این هدف در مورد محیط فیزیکی در فضاهای مسکونی فعلی، این مطالعه، در تهران صورت گرفته است. این تحقیق می تواند کمک به بهبود کیفیت فضاهای مسکونی با استفاده از برخی از تغییرات در طراحی موجود داشته باشد. هدف از این تحقیق کمی، جمع آوری اطلاعات از طریق بررسی و مطالعه تحقیقات قبلی و همچنین دست یابی به اطلاعات جدید طبق پرسشنامه های طراحی شده در فرایند روش پژوهش میباشد. با ارائه و بررسی پرسشنامه های جمع آوری شده از ساکنین برای پیدا کردن درک بهتر در مورد وضع فعلی و همچنین عوامل محیط فیزیکی فضاهای مسکونی طبق اولویت و ترجیحات ساکنین و چگونگی تبدیل آن به فضایی بهتر سوال شده است که نشان دهنده میزان تقاضای قابل توجه ساکنین برای ارتقا شرایط موجود امکانات رفاهی ساختمان ها در خصوص فضاهای مشترک و تعاملی بین واحدها میباشد. این تحقیق بر آنست که بتواند در کنار بهینه سازی ساختمان های مسکونی با رویکرد زیست محیطی، کمک به افزایش دانش طراحان و محققان موجود و آینده کشور نیز داشته باشد.
سنجش شاخصهایِ خلاقیت در فرآیند طراحی معماری در مرحله قبل و بعد آموزش پژوهش محور (سیالی، بسط، ابتکار و انعطاف پذیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رابطه با چرایی نبودِ سیستم آموزشی کارآمد در آموزش خلّاقیت بالاخص در معماری، اولین گام پیش از اقدام عملی برای آموزش، تعیین اهداف آن و تطبیق سازگاری محتوای برنامه های عملی کلاسی و فرایند آموزش در دروس و بالاخص دروس طراحی همراه با شناسایی ابعاد میزان خلاقیت عمومی (آزمون خلّاقیت تورنس و عابدی) است. برای سنجش کارآیی هر محتوای آموزشی و منجمله: سیالی، بسط، ابتکار و انعطاف پذیری در طراحی معماری و شهرسازی، ارائه نتایج تجربه آموزش این دروس می تواند امری راهگشار در خلال تجربه های آموزش خلّاق معماری بشمار رود. بر این اساس، در این مقاله آموزش پژوهش محور مبتنی بر شاخصهای خلّاقیت (سیالی، بسط، ابتکار، و انعطاف پذیری) در دروس طراحی معماری مورد توجه است. روش تحقیق پژوهش حاضر ترکیبی از روش «توصیفی- تحلیلی» و «روش عملی- پراگماتیسمی همراه با روش پیمایشی آزمون سنجی خلّاقیت بر اساس روشهای آموزش خلّاق در یک جامعه آماری از دانشجویان معماری دانشگاه آزاد اسلامی است. برای تعیین میزان تاثیرگذاری فرآیند آموزش خلّاقیت به دانشجویان معماری، از دو آزمون استفاده شده است؛ یکی آزمون «سنجش خلّاقیت عابدی» که به منظر «هنجاریابی مقدماتی» به کار رفت و دیگری آزمون تفکّر خلّاق تورنس که از آن به عنوان ملاکی برای «سنجش روایی همزمان آزمون» خلّاقیت عابدی استفاده شد. لذا در این مقاله ضمن اشاره به مفهوم آموزش بطور عام، به آموزش معماری بطور اخص پرداخته شده و سپس در رویکردی تحلیلی، به مقوله روشها و مدل های آموزش در معماری پرداخته می شود. در پایان نیز به ارائه برخی مدلها و الگوهای آموزشی در این زمینه اقدام می شود. همچنین تجربه آموزش این دروس در قالب آموزش پژوهش محور با تمکین بر آزمون خلاقیت عابدی و تورنس ارائه شده و نتایجی چند در راستای آموزش خلّاق در معماری مورد اشاره قرار می گیرد.
تحلیل ابعاد پایداری در پروژه های «شهر سالم» و ارائه راهکارهای تحقق بخشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر تحقیقات و مطالعات فراوانی در خصوص شهرهای سالم بعمل آمده است. مفاهیم بکارگرفته شده بعنوان رهیافتهای علمی با استناد بر شواهد تجربی، شهر سالم را در چارچوبی از دست آوردها در جهت تهیه ابزارها و خط مشی های توسعه، سیاست گذاری، توسعه بهداشتی، ارزیابی، نظارت و بهره وری ازتجربیات به منظور دستیابی به سطح بالای سلامت، رفاه اجتماعی و اقتصاد متنوع، پایدار و نوآور شهری می داند. اهداف پروژه «شهر سالم» را می توان تدوین چارچوبی برای اجرای اصول راهبردی «سازمان بهداشت جهانی» در راستای شعار «بهداشت برای همه» و «بیانیه اوتاوا» برای بهبود بهداشت دانست که تبدیل به حرکتی گسترده در سطح جهان، با ساز و کاری جامع برای اجرای بهداشت، و در عین حال «توسعه پایدار» در سطوح محلی شده است که نیازمند آگاهی از فرایند شکل گیری شهر سالم و مفاهیم و مضامین مرتبط با آن است تا امکان بیشینه انطباق با مولفه ها و شاخص های «توسعه پایدار» در سطوح «زیست محیطی» و «توسعه انسانی پایدار» فراهم شود که بی شک افزایش «کیفیت زندگی» و «رضایتمندی اجتماعی» را نیز به همراه خواهد داشت. یافته های پژوهش حاضر، میزان تعامل دستورکار 21 با نحوه، میزان و فرایند تحقق پذیری شهرهای سالم است که با موارد مرتبط با مفهوم پایداری در ابعاد گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، ارتباط نزدیک دارد. در پایان نیز راهکارهایی اجرایی و راهبردی در راستای تحقق پذیری شهر سالم در شرایط معاصر ایران، خاصه در مبانی برنامه ریزی شهری و معماری مورد اشاره قرار می گیرد.
تدقیق و بازتعریف شاخصه های انسجام کالبدی- اجتماعی محله در مجموعه های مسکونی بلندمرتبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر مجموعه ای از عوامل زنده و پویاست که هویت بخشی به آن در طول زمان حادث شده و به دوره های بعدی انتقال می یابد. شهر در طول زمان رشد می کند و در کنش متقابل با شهروندان قرار می گیرد و چهره شهر آیینه چهره شهروندان و مخلوق روح خلاق ساکنان می شود. با آغاز دوره سرمایه داری و علی الخصوص در دو قرن اخیر و مطرح شدن موضوعاتی نظیر جهانی شدن، شکل تولید و سبک زندگی شهرنشینان تغییر کرده و تغییرات بافتی و تراکمی به معنای امروزی آن پدید آمد. در دهه های اخیر با تغییر مفهوم محتوایی شهر، ازدیاد جمعیت شهرها و طرح انتقادهایی بر گسترش بی رویه و توسعه کم تراکم شهرها، سیاست های بلندمرتبه سازی به عنوان راهکاری در رویکردهای نوین برنامه ریزی قرار گرفت. استفاده فراگیر از این روش، به تدریج افزون بر کاربری های اقتصادی مانند کاربری صنعتی، اداری و تجاری دامنگیر کاربری های مسکونی نیز گشت و به مناطق پیرامونی شهر نیز گسترش یافت. از سویی دیگر در کشوری همچون ایران که دارای الگوی کهنی در زمینه معماری و شهرسازی است و شهر مجموعه ای از محله های متجانس و همگن است که بر اساس روابط مناسب، شکل و وابستگی های قومی، مذهبی، حرفه ای یا سرزمینی در مکان مشخص مجتمع شده و هدایت و اصالت خود را سال ها به همین صورت نگه داشتند؛ افزایش فعالیت های بلندمرتبه سازی در طی سال های اخیر دغدغه ها و نگرانی هایی را به وجود آورده است و این نگرانی ها می تواند تبدیل به مسائل جدی و حتی بحرانی شوند. هدف پژوهش حاضر ارتقاء و ایجاد انسجام اجتماعی در مجموعه های مسکونی بلند مرتبه با بهره گیری از عناصر استخوانبندی و ساختار کالبدی به عنوان بستری جهت پیاده سازی طراحی شهری مشارکت مبنا می باشد. با بررسی متون معماری و شهرسازی به نظر می رسد برخی از اهالی نظر معتقدند توسعه شهری زمان حاضر را نمی توان در ادامه شهرسازی و توسعه شهری گذشته دید؛ لیکن گروهی از متخصصین معاصر کوشیده اند از میراث معماری و شهرسازی گذشته در آثار خود بهره ببرند. داشتن پیوستگی و انسجام یکی از اصلی ترین معیارهای کیفیت فضاهای شهری محسوب می شود. فضاهای سنتی و بومی عمدتا واجد چنین کیفیتی بودند. درحال حاضر، هم از لحاظ عملی و هم از لحاظ نظری فضاهای شهری و علوم مرتبط با طراحی محیطی در این زمینه دچار چالش های اساسی هستند.روش این پژوهش از نوع کیفی است که رویکرد آن توصیفی و تحلیلی است. به لحاظ شیوه داده پردازی از تکنیک دلفی بهره جسته که مدل تحلیلی آن بر اساس وحدت رویه در نظرات خبرگان است. دستاورد مهم این پژوهش استخراج معیارهای انسجام کالبدی-اجتماعی محله ایرانی از منظر خبرگان و اولویت بندی این معیارها جهت پیاده سازی و بسترسازی شاخصه های انسجام اجتماعی و کالبدی با رویکرد طراحی شهری مشارکت مبنا در مجموعه های مسکونی بلند مرتبه است و ارتقاء مشارکت و وضعیت اجتماعی در این مجموعه هاست.
برنامه ریزی مجتمع های مسکونی انعطاف پذیر در ایران با تاکید بر تطبیق پذیری مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیرات اجتناب ناپذیر تکنولوژی های جدید، تغییرات محیطی و اقلیمی، دگرگونی روابط اجتماعی، تغییر ساختارهای فرهنگی در مسکن کاملاً مشهود است، ولی در بعضی مواقع دامنه این تغییرات و دگرگونی ها وسیع شده و جامعه نمی تواند نسبت به این تغییرات بی اعتنا بماند زیرا درغیر این صورت جوابگوی مخاطبین خود نخواهد بود. هرچند مفهوم انعطاف پذیری چند سالی بیش نیست که به صورت جدی مورد توجه قرار گرفته است، ولی پرداختن به مفهوم انعطاف پذیری در مسکن و مسکن تطبیق پذیر از موضوعاتی است که می طلبد تا مورد بازبینی مفهومی قرار گیرد که این مهم در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق از نوع «کاربردی» و روش تحقیق آن به صورت کیفی است که از روش تحقیق «توصیفی- تحلیلی» بهره برده است و جمع آوری داده ها نیز مبتنی بر مطالعات اسنادی، مرور متون، منابع و تجارب و تحلیل آنها بوده و برای تبیین موضوع از روش استدلال منطقی بهره گیری شده است. در پایان نیز به ارائه راهبردهای طراحی انعطاف پذیر در برنامه ریزی مسکن پرداخته شده و راهکارهایی در تحقق پذیری آن در ایران مورد اشاره قرار گرفته است.
بازخوانی معیارهای فرهنگی و اجتماعی در مسکن با تاکید بر اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای بررسی و اظهار نظر در مورد ویژگی های هر پدیده ای در جهان، روش های گوناگونی مطرح است که عمدتاً از اصول حاکم بر جهان بینی و باورهای جامعه نشات می گیرند. با اندکی تسامح می توان روش ها را در دو گروه عمده طبقه بندی کرد: گروهی که هر پدیده، مفهوم و عنصری را در جهان به صورت انتزاعی و منفک از دیگران و تنها با توجه به کارکرد، ارزش ها و هویتی که بر آن مرتبط است مورد بررسی قرار می دهند، و گروهی که آن ها را در ارتباط با سایر پدیده ها، اجزاء عناصر، مفاهیم و با کل های موجود در جهان و نهایتاً با توجه به هدف غایی عالم هستی مورد توجه قرار می دهند. در این مقاله مفهوم مسکن مطلوب بر اساس آموزه های دینی اسلام مورد توجه بوده است. روش تحقیق مقاله «توصیفی- تحلیلی» و «استدلال منطقی» است که با رجوع به آیات و روایات به بررسی مفهوم فوق الذکر پرداخته است. در این راستا با پرداختن به چهار حوزه مسکن، بازسازی و نگره های اسلامی مسکن و ارزش های معماری ایران، شاخص های مورد نیاز این پژوهش شناسایی گردید. شاخص ها به گونه ای انتخاب شده اند که فصل مشترک حوزه های چهارگانه مطرح شده باشند. گزاره های که با اصول و ارزش های معماری ایران مشترک بوده و در معماری منطقه قابلیت کالبدی شدن را داشته باشند. از اینرو مفاهیمی از قبیل مرکزیت، تناسب، تناسب زیبایی، به هم پیوستگی، تعادل، فضای پروخالی، نظم، نظم بصری، مؤلفه روانی، هندسه، رعایت جهت گیری (قبله) و بهداشت مورد توجه قرار گرفته اند. در پایان نیز به اجمال مفاهیم یافته شده از آیات و روایات درباره مسکن مطلوب از دیدگاه اسلام مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
تبیین ساختار فضایی شهر و شکل گیری مراکز فرعی در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات ساختار فضایی شهرها از عوامل مختلفی نشأت می گیرد که یکی از آن ها شهرنشینی است. شهرنشینی با دو مقوله جمعیت و اشتغال قابل اندازه گیری است. جمعیت به صورت یکنواخت در شهر توزیع نمی شود. بلکه بسته به شرایطی از الگوهای مختلفی تبعیت می کند. همچنین عامل جمعیت در کنار سایر پارامترهای فضایی، منشأ ایجاد هسته های فرعی شده و بر توزیع فضایی اشتغال نیز تأثیر می گذارد. در پژوهش حاضر هدف اصلی بررسی تغییرات جمعیتی و کانون های فعالیتی به صورت توزیع فضایی در شهر اردبیل است. در این پژوهش با روش کمی، توصیفی و تحلیلی، روند الگوهای فضایی جمعیت و اشتغال مورد بررسی قرارگرفته است. داده های استفاده شده برای تحلیل های جمعیتی، داده های سرشماری سال های 1390 و 1395 بوده است اما برای بررسی توزیع فضایی اشتغال از داده های توزیع کاربری های تجاری و خدماتی برای سال های 1385 و 1390 طرح جامع شهر اردبیل استفاده شده است. روش تجزیه وتحلیل داده ها، آمار فضایی موران عمومی و محلی بوده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که جمعیت شهر اردبیل طی سال های آماری 1390 و 1395 از الگوی فضایی خوشه ای تبعیت می کند که این روند باگذشت زمان قوت گرفته است. همچنین روند توزیع فضایی اشتغال به صورت الگوی خوشه ای با مراکز فرعی همراه است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که ساختار فضایی شهر طی سال های اخیر به سمت چندهسته ای شدن پیش می رود.
بررسی روند تغییرات شاخص کیفیت هوا در راستای مدیریت بحران آلودگی هوای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میانگین شاخص کیفی هوای شهر اصفهان در ماه آبان برابر 167 با وضعیت هوای آلوده و ناسالم برای عموم بوده است. با افزایش غلظت آلاینده ها در همین ماه و ماه های آذر و دی و با بروز و ظهور پدیده وارونگی هوا، هوای اصفهان بسیار ناسالم تر شد و میزان آلایندگی های این شهر از مرز هشدار گذشت و به حالت کشنده رسید. 70 درصد آلایند های این کلانشهر را وسایل نقلیه موتوری و 30 درصد دیگر را صنایع تولید می کنند. مسئله اصلی در این تحقیق این است که چگونه با تمسک به اقدامات مدیریت هوا می توان شرایطی فراهم کرد که آلودگی هوا به مرز بحران نرسد؟ براساس نتایج این پژوهش، اصفهان به طور متوسط در سال 12 روز دارای آلودگی بحرانی جوی است که از حد آستانه می گذرد. از این 12 روز، 4 روز در آبان، 6 روز در آذر و 2 روز در دی ماه گزارش گردیده است. روند افزایشی آلودگی هوا نیز از غرب به هسته مرکزی شهر و سپس به سوی شرق اصفهان است. در ماه آبان و آذر با کنترل ترافیک و در دی ماه با کنترل آلوده کننده های صنعتی میتوان از عبور شاخص کیفیت از حد مجاز جلوگیری کرد.
مدیریت پسماندهای شهری با تاکید بر کاهش در مبداء، مبتنی بر کاهش گازهای گلخانه ای با استفاده از مدل IWM (نمونه موردی: منطقه 15 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دفع پسماندهای شهری حاوی آلاینده هایی است که هر روز بر میزان و تنوع آنها افزوده می شود، این پروسه ضمن نیاز به مدیریتی اصولی، می بایست به روشی انجام شود که حداقل انتشار گازهای گلخانه ای را دارا باشد. در این پژوهش پس از بررسی کمیت و کیفیت پسماندهای منطقه 15 تهران و روش دفع کنونی آن، چهار سناریو با در نظر گرفتن تسهیلات، بازیافت و کمپوست و کاهش پنج درصدی مواد زائد در مبداء در نظر گرفته شده و سپس سناریو های نگاشته شده از نظر تولید و انتشار گازهای گلخانه ای با استفاده از مدل IWM مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل حاکی از این است که تسهیلات بازیافت و کمپوست نقش بسزایی در کاهش گازهای گلخانه ای ایفا می کنند و با کاهش 5% مواد زائد به طور میانگین در یک سال 401.66 تن از میزان گازهای CH4 + NOx و 6132.36 تن گاز CO2 کاسته شده است. به طور کلی می توان بیان داشت که به کاربردن تسهیلاتی همچون بازیافت و کمپوست و همچنین استفاده از اصل کاهش در مبداء با استفاده از فرهنگسازی برای عموم جامع می تواند سبب کاهش معضلات محیط زیستی علی الخصوص کاهش انتشار گازهای گلخانه ای گردد.
مصالح گزینی بر اساس سازگاری بومی- شخصیتی (درس آموخته هایی از معماری بومی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب مصالح از جمله چالش های مهم در معماری معاصر است. تا جایی که در ضوابط نماسازی بناهای امروزی محدودیتهایی برای انتخاب و بکارگیری آن در نظر گرفته شده است. ورود انواع مصالح به کشور نیاز به مبنای بومی-زیباشناختی آن را ضروری می سازد. چراکه در صورت غفلت از این موضوع چهره اصیل شهرها دچار اغتشاش روز افزون خواهد شد. پژوهش حاضر با بررسی مبانی بومشناختی و انطباق آن با تئوری های شخصیت شناسی سعی در کشف تفاوت های بومی-شخصیتی انتخاب و بکارگیری مصالح گوناگون دارد. سوال تحقیق را می توان چنین مطرح نمود: تفاوت بین شخصیت های گوناگون در انتخاب، فراوری و بکارگیری مصالح چیست و در بناهای منتخب چگونه نمود یافته است؟ از آنجاییکه تزئینات نیز به عنوان عاملی برای کشف تفاوت ها در بکارگیری مصالح اهمیت دارد به تفاوت شخصیت ها در انتخاب ساختار تزئینات نیز پرداخته شده است. روش تحقیق در ایجاد و ساختار بندی مبانی نظری، استدلال منطقی و در استنباط تفاوت بین مصالح و تزئینات منبعث از گوناگونی شخصیتهای بومی تفسیری می باشد. در این پژوهش براساس مبانی استدلالی، خشکی بوم موجب متفکر و قضاوت گر شدن، رطوبت موجب احساسی و ادراکی شدن، سرما موجب برون گرا شدن و گرما موجب درون گرا شدن شخصیت پایه می شود. درون گرایی شخصیت پایه موجب استفاده از مصالح طبیعی، ایجاد تمایز اندک بین ظاهر مصالح، استفاده از مصالح تک رنگ و عدم تمایل به مصالح شاخص کننده می شود. برونگرایی شخصیت پایه موجب استقبال از مصالح جدید، استفاده از مصالح با رنگ های متنوع یا اصلاح رنگ مصالح و ایجاد تمایز بین بخشهای مختلف بنا با تغییر در نوع یا چینش مصالح می گردد. متفکر بودن و قضاوت گری در شخصیت پایه موجب عدم ریسک پذیری در انتخاب مصالح، استفاده از مصالح بافت دار در کنار مصالح صیقلی، تمایل به نشان دادن ترتیب هندسی مصالح با ایجاد وضوح در مرز قطعات و بندکشی ها می شود. احساسی و ادراکی بودن شخصیت پایه موجب ریسک پذیری در استفاده از مصالح جدید، تمایل به اندود کاری روی سفت کاری، استفاده از مصالح طبیعی یا کمتر فراوری شده، استفاده از مصالح با تضاد کم در رنگ و بافت می گردد.
ارزیابی معیارهای تهیه طرح جامع کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرحهای توسعه شهری، اسناد هدایت نحوه توسعه شهرها هستند که مدیران شهری را قادر می سازند با نگاهی بلندمدت، در پی بر ساختن چشم اندازی مطلوب از شهر باشند. طرح جامع تهران نیز، سندی است که توسعه پایدار شهر تهران را هدف خود قرار داده است. نکته حائز اهمیت در این میان، میزان پیشرفت در مسیر تحقق طرح در هر دوره زمانی است. به عبارت طرح جامع تهران، به عنوان یک سند راهبردی، نیازمند معیارها و شاخص هایی است که بتوانند نشان دهند در هر لحظه در چه مختصاتی نسبت به چشم انداز طرح قرار گرفته ایم و چه میزان از اهداف و راهبردهای آن محقق شده اند. در نتیجه سنجش میزان تحقق طرح بر اساس فرآیند و معیارهایی صورت می گیرد که همزمان با تصویب طرح به تصویب رسیده اند. هدف از این پژوهش ارزیابی معیارهای تهیه طرح جامع کلان شهر تهران است. پژوهش حاضر از نوع تصیفی- تحلیلی می باشد و اطلاعات با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان می باشد و با توجه به میسر نبودن امکان اجرای تحقیق بر روی کل جامعه، از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شده است و اطلاعات بدست آمده با استفاده از روش دلفی و تکنیک روش های تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که معیارها عدم استفاده از میزان مشارکت نهاد های محلی و مردمی در فرایند بررسی، تصویب و اجرای طرح با کسب امتیاز 0.735193 رتبه اول را کسب نموده است.
تبیین مولفه ها و معیارهای برهمکنش کیفیت محیطی فضاهای عمومی و سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی یکی از مباحث اساسی مورد توجه محافل دانشگاهی و تحقیقاتی جهان در دهه اخیر است که می توان آن را مجموعه ای از هنجارها، ارزش های غیررسمی، قواعد عرفی و تعهدات اخلاقی دانست که رفتارهای متقابل افراد در آن ها شکل می گیرد و نه تنها موجب تسهیل روابط اجتماعی افراد می شود بلکه به افزایش همکاری و مشارکت اجتماعی افراد می انجامد و کمک می کند تا سرمایه انسانی، مادی و اقتصادی بتواند در تعامل با هم به یک رشد پویا برسد. از سویی دیگر، رابطه ای نزدیک بین کیفیت محیطی فضاهای شهری و سرمایه اجتماعی وجود دارد که بدون آنها امکان ارتقاء و برانگیزش سرمایه در فضاهای شهری ممکن نمی شود. این مقاله در روش توصیفی- تحلیلی به بررسی ابعاد کیفی فضاهای شهری و ارتباط آن با سرمایه اجتماعی می پردازد که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. در پایان نیز به اختصار مولفه ها و معیارهای کیفیت فضاهای شهری در راستای ارتقا سرمایه اجتماعی مورد اشاره قرار می گیرد.
تحلیل نقش ظرفیت تعامل پذیری محیطیِ فضاهای بینابینی در شکل گیری سامانه جمعی-فضاییِ مدارس شهری متاثر از نوع نظام بخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدارس شهری به عنوان اولین قرارگاه های اجتماعی، با هدف آموزش در پی فراهم نمودن فرصت هایی برای یادگیرندگان جهت تعامل با یکدیگر با استفاده از ارتباط مداوم در فعالیت های آموزشی- اجتماعی می باشند. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و تامین فرصت های لازم در زمینه کسب تجارب اجتماعی، مستلزم وجود قرارگاه کالبدی است. فضاهای بینابنی غیررسمی در مدارس ظرفیتی است در پاسخ به این جنبه از حیات کودکان. از این رو با تاکید بر بعد اجتماعی رابطه انسان - مکان، مقاله حاضر بر آن است که نقش نوع نظام بخشی فضاهای بینابینی را بر مولفه های تعامل پذیری محیطی در مدارس و اشتیاق به فعالیت در این فضاها را مورد ارزیابی قرار دهد. بدین منظور، بستر کالبدی فضاهای بینابینی در 6 مدرسه ابتدایی منطقه 1 و 3 شهر تهران به عنوان مکانی جمعی- رفتاری که سامانه ای جمعی- فضایی را تشکیل می دهد، مورد توجه قرار می گیرد. در این راستا مبتنی بر ادبیات روانشناسی محیط و علوم رفتاری، مؤلفه های ارزیابی محیطی در تعامل انسان- انسان و انسان- محیط در دو نوع سازماندهی خطی و مرکزی با توجه به رواج این دو الگو در سیر تحول معماری مدارس ایرانی مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق بر اساس شیوه ترکیبی کمی-کیفی با استفاده از پرسشنامه و تحلیل میدانی، اطلاعات لازم در خصوص آزمون فرضیه ها را جمع آوری و سپس در نرم افزار spss داده ها تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود رابطه معنادار میان مؤلفه های ارزیابی تعامل پذیری محیطی با نوع سازماندهی فضاهای بینابینی در محیط های یادگیری تأیید شد. در نتیجه، به واسطه نظام بخشی مناسب فضاهای بینابینی، با برقراری تعادل میان مولفه های کالبدی و روانشناختی، بستر تعاملات یادگیرندگان در محیط های یادگیری ارتقاء می یابد.
تدوین معیارهای طراحی منظر شهری در راستای برانگیزش حس تعلق به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش ابعاد مختلف شهرنشینی در سالهای اخیر و رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، بافت های شهری را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است، بطوریکه امروزه، محدوده های وسیعی از شهرهای کشور و علی الخصوص مناطق و مناطق جدید صورت گرفته در شهرها، با معضلات پیچیده ای از جمله بحران حس تعلق مکانی و هویت شهری رو به رو هستند و روند افت منزلت مکانی- اجتماعی آنها رو به افزایش است. لذا، منظر و سیمای شهری موضوعی مهم و حتی چالش برانگیز در میان صاحبنظران طراحی شهری، معماری و طراحی محیطی است، به گونه ای که نبود ادبیات واحد در این میان حتی به سوء برداشت هایی نیز انجامیده است. از طرف دیگر، اغلب مطالعات مربوط به مکان و موضوعات مرتبط با آن از جمله حس مکان که در حیطه روانشناسی ادراک و علوم تربیتی مورد مداقه قرار گرفته، در شهرسازی به خودی خود کفایت نمی کند و این وظیفه طراح و برنامه ریز است که با بهره برداری از این علوم اقدام به خلق حس مکان نماید و می بایست آنرا چنان طراحی کند که برای مردم قابل درک باشد و با خلق فضاهای عمومی با کیفیت و مطلوب در میان تراکم ساخت و سازها، پهنه ای برای شکل گیری رویدادهای جمعی مهیا سازند؛ فضاهایی که توان القاء حس مکان به شهروندان را دارند. در این مقاله به اصول و معیارهای طراحی منظر در راستای برانگیزش حس مکان اشاره شده و در پایان اصول ادراکی و زمینه ای در طراحی منظر شهری برای ارتقا حس مکان و تعلق به مکان به اختصار تدوین و ارائه شده است.
بررسی میزان جدایی گزینی فضایی-اجتماعی گروه های تحصیلی، شغلی، درآمدی و قومیتی با استفاده از نرم افزار Geo Segregation Analyzer، مورد پژوهی: محله کرمان در منطقه 8 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رشد و گسترش شهرها علی الخصوص مادرشهرها و کلانشهرها سبب کاهش روابط اجتماعی بین شهروندان و متعاقباً سبب بیگانگی اجتماعی و انزوای اجتماعی شهروندان از یکدیگر شده است. این مساله به تدریج سبب کم شدن هویت محله های شهری و نهایتاً جدایی گزینی اجتماعی در آنها شده است. بنابراین جدایی گزینی اجتماعی یکی از معضلات شهرهای امروزی است و باید درصدد پیدا کردن راهکارهای مناسب در جهت رفع این مشکل بود. بدین منظور در این مقاله عوامل مؤثر بر جدایی گزینی اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور داده های مربوط به پرسشنامه های پر شده و داده های بدست آمده مرکز آمار ایران در محدوده مورد نظر وارد نرم افزار SPSS شده است. سپس خروجی آن با فرمتExcel به عنوان ورودی اطلاعات متصل به نقشه در نرم افزار Arc GIS استفاده می شود. در نهایت نقشه نهایی جهت محاسبه میزان جدایی گزینی وارد نرم افزار Geo Segregation Analyzer می شود. در این مقاله میزان جدایی گزینی فضایی- اجتماعی محله کرمان واقع در منطقه 8 شهرداری تهران از طریق شاخص های جدایی گزینی، ضریب آنتروپی و ضریب جینی و نحوه پراکندگی با استفاده از فرمول موران محاسبه شده است. با توجه به نتایج بدست آمده می توان بیان کرد که جدایی گزینی فضایی- اجتماعی بین گروه های شغلی بسیار بالا می باشد. خصوصاً در گروه کارفرمایان جدایی گزینی بسیار بالا و نزدیک عدد یک (جدایی گزینی کامل) می باشد ولی جدایی گزینی در بین گروه های مختلف تحصیلی در حد متوسط رو به بالا می باشد. میزان جدایی گزینی در بین گروه های درآمدی در حد متوسط می باشد و هرچه درآمد زیاد شود، میزان جدایی گزینی نیز بیشتر می شود تا جایی که در گروه های ساکن با درآمدهای بالاتر شاهد جدایی گزینی کامل و یا خیلی شدید می باشیم. میزان جدایی گزینی در گروه های قومیتی ترک بالاتر از حد متوسط می باشد و در گروه قومیتی لر جدایی گزینی کامل و یا شدید اتفاق افتاده است. این درحالی است که جدایی گزینی در بین گروه فارس ها بسیار ناچیز و خفیف می باشد. عامل های مورد بررسی نشاندهنده این موضوع می باشد که در این محله جدایی گزینی فضایی- اجتماعی در حد متوسط رو به بالا رخ داده است و باید سیاست های جهت کاهش آن، اعمال نمود.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقا و بهبود صنعت گردشگری شهری و آسیب شناسی آن در شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان بزرگ ترین تحرک اجتماعی با پیامدهای فرهنگی، اقتصادی و فضایی متعددی همراه است. بدین جهت، اثربخش کردن هرچه بیش تر توسعه گردشگری و ارتقاء پیامدهای مثبت آن، نیازمند شناخت و توجه ویژه به توانمندسازی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی توسعه گردشگری است. این مطالعه از نظر ماهیت «توصیفی- تحلیلی» و از نظر هدف «کاربردی» است. بنابراین با یک برنامه ریزی کوتاه مدت و یک برنامه میان مدت، شهرهای ایران با دارا بودن مزیت های نسبی در شاخص های گردشگری خلاقی می تواند در راس شبکه شهرهای خلاق و در رتبه برترین کشورهای دارای گردشگری خلاق قرار گیرند. امید است با استفاده از این ظرفیتها و با استوار کردن بنیان ها این فضا را مهیا نمود که مقدمات پیوستن چند شهر ایران از جمله اصفهان به عنوان شهر خلاق فرهنگ و هنر، یزد به عنوان شهر خلاق معماری ایرانی و تهران به عنوان شهر خلاق اجتماعی و مشارکت پذیر اجتماعی به جهان گردشگری خلاق پیوند بخورند.