امروزه، هیچ گونه گریزی از بازنمایی معماری به عنوان دست آوردی برای بیان کردن واقعیت معماری وجود ندارد. تصاویر هم چون مصادیقی با کارکرد های شبه زبانی، برای ایجاد بازنمایی ها در معماری همواره موردنیاز یک معمار بوده و هستند تا او بتواند آن چه را که در ذهن خود می انگارد، به چیزی قابل دریافت برای دیگران نیز تبدیل کند و این خود دلیل اصلی دشواربودن شناخت نشانه های معماری به شمار می آید. در این جستار به دلیل آغازین بودن دوران قاجار در انتقال گونه های بازنمایی معماری جدید و هم چنین به سبب اقبال زیاد شاهان قاجار و درباریان به مساله ی تصویر، میزان اهمیت این دوران درتغییرات بازنمایی معماری ایران مضاعف شده و مسیر پژوهش به سمت عوامل شکل گیری و رشد این گونه از بازنمایی تمایل می یابد. هدف از این پژوهش بررسی بازنمایی های معماری قاجار و شناخت خصوصیات آنها در این دوران با توجه به اهمیت آن به مساله ی تصویر است. با توجه به آغاز و رشد زبان تصویری در معماری قاجار خصوصاً از دوران ناصری به بعد، فرضیه ی شکل گیری نوعی بازنمایی جدید و تغییر معانی صریح و ضمنی بازنمایی های قبلی در این مقاله مورد سنجش قرار می گیرد و پرسش اصلی این می باشد که در بازنمایی معماری قاجار و درروند تغییر رمزگان معماری این دوران، روش های بیان تصویری جدید در معماری چه تاثیری بر روی بازنمایی معماری داشته اند و خود دارای چه خصوصیات اساسی هستند؟ جهت پاسخ دقیق به این پرسش بر اساس فرضیه ی معنای صریح و ضمنی در نشانه شناسی معماری، از نظریه ی زمینه ای ادوارد تی. هال که موضوعات را در حوزه ی انسان شناختی خود تفسیر می کند، استفاده شده است و تلاش می شود تا رابطه ای منطقی میان تغییر در فضای معماری با معنای صریح و ضمنی آن از طریق بازنمایی برقرارشود و از مفاهیمی مانند حریم شناسی و فاصله برای این منظور استفاده گردد تا به پاسخ پرسش تحقیق نزدیک شد. به همین سبب با استفاده از روش تحقیق کیفی آمیخته با استفاده از رویکرد برساختی- تفسیری به تبیین پاسخی برای این پرسش ها پرداخته و تلاش می شود تا نتایج آن به فرضیه نزدیک گردد. دربخش پایانی سعی می شود تا در سه نمونه از سه دوره ی متفاوت در معماری قاجار، این تغییرات به صورت موردی شناخته شده و در نظریه ی زمینه ای مقاله باهم مقایسه شوند.