پژوهش های برنامه درسی

پژوهش های برنامه درسی

پژوهش های برنامه درسی دوره 12 پاییز و زمستان 1401 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

شناسایی عوامل تأثیرگذار بر روش تدریس معکوس در نظام آموزش عالی بر اساس رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش تدریس معکوس رویکرد فراترکیب نظام آموزش عالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۱۶
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل تأثیرگذار بر روش تدریس معکوس در نظام آموزش عالی است. پژوهش حاضر از لحاظ نوع داده، کیفی و روش آن فراترکیب است. جامعه آماری شامل همه ی مقالات علمی معتبر مرتبط با موضوع در بازه ی زمانی ده سال اخیر (۲۰۲۱-۲۰۱۱) می باشد که در پایگاه های تخصصی و علمی داخل و خارج کشور ثبت شده اند که از میان آن ها پس از چند مرحله غربالگری با شاخص های بررسی عنوان، چکیده و محتوای پژوهش و معیار مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP)، ۶۰ منبع به صورت هدفمند انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل کیفی منابع از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (۲۰۰۶) استفاده گردید. داده ها از طریق فرم چک لیست محقق ساخته و روش تحلیل محتوای مضمون (TCA) و کدگذاری تحلیل شدند. به منظور بررسی روایی پژوهش از معیار خود بازبینی محقق و برای بررسی پایایی پژوهش از ضریب توافق ارزیاب ها استفاده گردید. مطابق با یافته های پژوهش، ۴ عامل، ۱۴ مضمون و ۲۸ کد نهایی، شناسایی و استخراج گردید. عوامل تأثیرگذار بر آموزش معکوس شامل ساختاری، آموزشی، میان فردی و فردی می باشند. نتایج پژوهش نشان داد که تغییر روش تدریس از سنتی به معکوس، موجب ایجاد تصور بهتری از فضای دانشگاه به عنوان یک مکان علمی همگام با پیشرفت های فناورانه می شود. هم چنین حمایت مدیران از این تغییر، موجب توسعه ی حرفه ای مدرسان و به تبع آن برنامه ریزی و طراحی و اجرای دقیق تر تدریس خواهد شد. تدریسی که تعامل، مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس، خودکارآمدی و رضایت بیش تر دانشجویان را به دنبال خواهد داشت و در نهایت پیشنهاداتی در این زمینه ارائه گردید.
۲.

بررسی تفاوت های فردی دانش آموزان از منظر دلالت های نظری در طراحی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طراحی برنامه درسی تفاوت های فردی نظریه های روا ن شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸ تعداد دانلود : ۱۳۲
پژوهش حاضر با هدف بررسی نظریه های حامی تفاوت های فردی یادگیرندگان در برنامه درسی به منظور استخراج دلالت های آن ها برای عناصر برنامه درسی صورت پذیرفته است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده روش پژوهش نطریه ای انجام شده است و برای این منظور، الگوی برنامه درسی تار عنکبوتی اَکِر (Akker) به عنوان مبنا در طراحی جهت تعیین ویژگی عناصر برنامه درسی برگزیده شده است. یافته های پژوهش در بخش اول به معرفی هر نظریه به طور مجزا پرداخته و سپس دلالت های هر نظریه برای طراحی برنامه درسی ارائه شده است و در بخش دوم دلالت های مشترک حاصل از آن ها برای طراحی برنامه درسی ارائه شده است. نظریه فرهنگی - اجتماعی رشد، نظریه یادگیری در حد تسلط، نظریه هوش های چندگانه، نظریه سبک های شناختی، نظریه سبک های یادگیری و نظریه یادگیری مبتنی بر مغز از مهم ترین نظریه های پشتیبان تفاوت های فردی بوده اند که در این پژوهش به آن ها  پرداخته شده است که از مهم ترین دلالت های مشترک این نظریات می توان چهار اصلِ تنوع و کثرت، شمول و فراگیری، انعطاف پذیری و یادگیرنده محوری در برنامه درسی را بر شمرد که عدالت آموزشی را به دنبال خواهد داشت. از این رو توصیه می شود طراحان و برنامه ریزان درسی با استفاده از دستاوردهای غنی و دلالت های تحول آفرینِ چنین نظریه هایی، برای متناسب سازی برنامه های درسی در نظام آموزش و پرورش ایران اقدام نمایند.
۳.

تبیین ویژگی های برنامه درسی آموزش عالی در عصر انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه درسی در عصرِ انقلاب صنعتی چهارم آموزش عالی صنعت 0/4 انقلاب فناورانه تحلیل محتوای کیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۳۹
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی ها و مولفه های برنامه ی درسی آموزش عالی در عصر انقلاب صنعتی چهارم انجام شده است. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرائی است. قلمرو پژوهش شامل منابع علمی معتبر (اسناد، کتب و مقالات) در زمینه برنامه درسی آموزش عالی در عصر انقلاب صنعتی چهارم در طی سال های 2016 تا 2021 می باشد. از میان 25 منبع شناسایی شده، تعداد 9 منبع که دارای بیشترین هماهنگی و تناسب با اهداف این پژوهش بود به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیده است. بر طبق نتایج حاصل از تحلیل محتوا 12 مضمون سازمان دهنده اصلی با عناوین یادگیری مستمر: در هر لحظه در هر مکان، آموزش فردگرایانه و شخصی سازی شده، آموزش متصلِ جهانی ، تفکر پلتفرمی بر پایه فناوری های نوین، برنامه درسی مبتنی بر مسئولیت های اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی، مهارت پروری با تاکید بر مهارت های نرم، پیوند آموزش عالی و صنعت 0/4 در بستری از فناوری 0/4، آموزش نوآورانه، پروژه محوری، استاد در نقش هدایت گر و مشاور، بازاندیشی برنامه درسی همسو با عصر انقلاب صنعتی چهارم و همجوشی و همگرایی علوم شناسایی گردیدند که در قالب یک دسته مضمون فراگیر با عنوان تغییر پارادایم برنامه درسی قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی می بایست جهت مطابقت با عصر انقلاب صنعتی چهارم و گام سریع علم و فناوری و با جهت گیری و نگاه به آینده و همسو با ویژگی های مذکور برنامه های درسی خود را مورد بازطراحی و بازنگری قرار دهند.
۴.

رابطه اثربخشی برنامه درسی با توانایی های دانشجویان با نقش تعدیل گر کیفیت تجارب یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اثربخشی برنامه درسی توانایی شخصی توانایی بین فردی توانایی شناختی کیفیت تجارب یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۷۸
هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه اثربخشی برنامه درسی با توانایی های دانشجویان با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر کیفیت تجارب یادگیری می باشد. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود که در سال 1400 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بوده که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 380 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه های این پژوهش از آزمون های معادلات ساختاری در نرم افزار حداقل مربعات جزئی (پی ال سی) استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که اثربخشی برنامه های درسی رابطه مثبتی با توانایی های دانشجویان و مولفه های آن (شخصی، بین فردی و شناختی) دارد. هم چنین نتایج نشان داد که کیفیت تجارب یادگیری در رابطه بین اثربخشی برنامه های درسی و توانایی های دانشجویان و مولفه های آن اثر تعدیل گری دارد. به عبارت دیگر می توان بیان کرد که کیفیت تجارب یادگیری باعث تقویت رابطه اثربخشی برنامه درسی بر توانایی های شخصی، بین فردی و شناختی دانشجویان می شود. بنابراین توجه به این مهم از سوی مسؤلان دانشگاه اهمیت بسزایی دارد؛ چرا که داشتن توانایی های بالا می تواند به دانشجویان در شناخت توانایی های خود و الزام و ایجاب آن کمک نماید و زمینه ساز رشد علمی و حرفه ای آن ها گردد.
۵.

سنتزپژوهی مؤلفه ها و شاخص های توسعه حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توسعه حرفه ای معلمان مؤلفه ها و شاخص ها سنتزپژوهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴ تعداد دانلود : ۱۲۵
هدف پژوهش حاضر، شناسایی شاخص ها و مؤلفه های توسعه حرفه ای معلمان می باشد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتز پژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند (224 مقاله) که از سال 1395 تا 1400 شمسی و 2010 تا 2021 میلادی در مورد توسعه حرفه ای معلمان ارائه شده اند. نمونه پژوهش 36 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی مقالات مورد مطالعه، گردآوری شده اند. با تجزیه و تحلیل داده ها، ابعاد توسعه حرفه ای معلمان در 4 بُعد، 19 عامل و 95 مقوله شامل بُعد فردی (انگیزش، ابعاد فردی، تعاملات و ویژگی مدرسان)، بُعد سازمانی (نظارت و ارزیابی، مدیریی، پشتیبانی، کارراهه شغلی) بُعد برنامه ای (مدیریت دانش، رویکردهای خودگردان و فردگرا، رویکردهای مشارکتی، ویژگی های برنامه و استفاده از چندرسانه ای ها) و بُعد چالش های توسعه حرفه ای (چالش های ضعف در نیازسنجی، چالش برنامه ای، چالش اقتصادی، چالش دسترسی پذیری، چالش فردی و ساختاری) طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد که برای توسعه حرفه ای معلمان در ابعاد فردی، سازمانی و برنامه ای نیاز به تحولات زیادی است و وابسته به یک بُعد خاص نمی باشد. توسعه حرفه ای معلمان در تمام ابعاد چهارگانه نیازمند نگاهی فرا سازمانی و ملی است تا بتوان به اهداف به سازی منابع انسانی در آموزش و پرورش دست یافت.
۶.

تحلیل مقایسه ای مفاهیم ارائه شده در کتاب های درسی ریاضی مقطع ابتدایی ایران و ژاپن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بررسی تطبیقی کتاب های درسی ریاضی مقطع ابتدایی ایران کتاب های درسی ریاضی مقطع ابتدایی ژاپن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۱۶۷
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه مفاهیم ارائه شده در کتاب های ریاضی مقطع ابتدایی دو کشور ایران و ژاپن است که از روش تطبیقی بنابر الگوی چهار مرحله ای جورج بردی استفاده شده و جامعه آماری و نمونه، محتوای کتاب های درسی ریاضی مقطع ابتدایی دو کشور است. ابزار گردآوری داده ها، فرم های تحلیل محتوایی است که روایی صوری و محتوایی آن را اساتید آموزش ریاضی و معلمان باسابقه تایید نمودند. نتایج نشان داد که برخی مفاهیم به صورت مشترک در کتاب های درسی ریاضی دو کشور ارائه شده اند و بعضی دیگر از مباحث تنها در کتاب های درسی ریاضی یک کشور وجود دارند. از مفاهیم مشترک در کتاب های ریاضی مقطع ابتدایی دو کشور، پرداختن به مفاهیم اعداد و عملیات، الگویابی، کسرها و عملیات روی آن ها، اعداد اعشاری و عملیات روی آن ها، تقارن، اندازه گیری، هندسه، نسبت و تناسب، آمار و تقریب و تخمین زدن است. از مباحث غیرمشترک در کتاب های ریاضی مورد بررسی دو کشور می توان به ارائه مفاهیم شمارش، سرعت، سیستم متریک، شمارش و انجام عملیات با چرتکه در کتاب های ژاپن اشاره داشت. هم چنین مباحثی مانند احتمال، ارائه قواعد بخش پذیری، آشنایی با اعداد صحیح منفی تنها در کتاب های درسی ریاضی مقطع ابتدایی ایران مطرح گشته اند. با توجه به عملکرد متفاوت دانش آموزان ایرانی و ژاپنی در مطالعه بین المللی تیمز، نتایج این پژوهش می تواند برنامه ریزان درسی و مولفان را نسبت به تفاوت ها و اشتراکات مفاهیم مطرح شده در کتاب های درسی ریاضی مقطع ابتدایی این دو کشور آگاه سازد و به آن ها برای بهبود کتاب های درسی کمک رساند.
۷.

شناسایی مولفه های اثرگذار بر جهت گیری پارادایمی اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعضای هیات علمی پارادایم جهت گیری پارادایمی رشته مطالعات برنامه درسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۷۵
     این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های اثرگذار بر جهت گیری پارادایمی اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی انجام گردید. پژوهش به روش ترکیبی از نوع تبیینی متوالی، مدل توضیحات تعاقبی در دو مرحله کمی و کیفی انجام گرفت. جامعه آماری بخش کمی کلیه اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی دانشگاه های دولتی ایران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 85 نفر انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها نیز از مقیاس محقق ساخته استفاده شد. بدین منظور ابتدا ابعاد ده گانه هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی، تربیت شناختی و مدل برنامه درسی شامل هدف، محتوا، راهبردهای تدریس و ارزشیابی از پارادایم های پنج گانه انتقادی، تفسیری، پست مدرن، پوزیتویستی و اسلامی استخراج گردید و پس از بررسی روایی و پایایی ابزار، داده ها گردآوری شد. تحلیل داده های کمی با استفاده از آزمون استنباطی Friedman و تحلیل واریانس های مکرر نشان داد که اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی فاقد انسجام پارادایمی می باشند. در بخش کیفی با استفاده از روش مطالعه موردی کیفی و به کار گیری معیار اشباع یافته ها، مصاحبه نیمه ساختارمند با 10 نفر از اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی در راستای یافته های بخش کمی انجام گرفت که نتایج حاصل از روش تحلیل مضمون نشان داد که سه بعد علمی و تحقیقاتی، بعد معرفتی و بعد جو آکادمیک از عوامل اثرگذار بر عدم انسجام پارادایمی اعضای هیات علمی می باشند.
۸.

تجارب زیسته معلمان ابتدایی از شایستگی های دیجیتالی مورد نیاز برای دوران پساکرونا: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجارب زیسته شایستگی دیجیتالی معلمان ابتدایی پساکرونا پدیدارشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۰۱
با توجه به این که هدف پژوهش حاضر بررسی و شناسایی تجارب و ادراکات زیسته معلمان ابتدایی از شایستگی های دیجیتالی موردنیاز آنان برای دوران پساکرونا می باشد، رویکرد پژوهش به کار برده شده کیفی، روش پدیدارشناسی توصیفی (2020) می باشد. بدین منظور با استفاده از فن مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، ادراک و تجربه زیسته 27 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان ساری که به صورت نمونه گیری هدفمند با شیوه های بیشینه تغییرات و ملاک محور انتخاب شدند، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت. لازم به ذکر است که جهت اعتباربخشی به یافته ها از روش بازبینی توسط اعضا و بررسی دو متخصص بیرونی جهت کنترل داده ها استفاده گردید. داده ها مبتنی بر راهبرد هفت مرحله ای Colaizzi (1969) تحلیل گشت. یافته های پژوهش در بخش مصاحبه با معلمان مقطع ابتدایی نشان داد که ادراک معلمان از شایستگی دیجیتالی در عصر پساکرونا شامل 12 مضمون (استراتژی های آموزش دیجیتالی، اهداف آموزش و یادگیری در فضای دیجیتال، زیرساخت های آموزش دیجیتال، همکاری با ذی نفعان، گسترش ارتباطات فناورانه، نفوذ معنوی معلمان در محیط دیجیتال، دیجیتالی سازی رفتار، جهت گیری به سمت دیجیتالی سازی، سیستم مدیریت دیجیتالی، مهارت های اطلاعاتی، مهارت های تولید محتوا، مهارت های استفاده از  ابزار دیجیتالی) و 36 زیر مضمون است. بدین سان برای پیشبرد و پیشرفت شایستگی دیجیتالی معلمان، سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی می توانند باتوجه به مولفه های شناسایی شده از شایستگی های دیجیتالی معلمان به ویرایش اسناد بالادستی بپردازند و هم چنین مدرسان کاردان و متخصص تکنولوژی آموزشی را جهت آماده سازی معلمان با مهارت و شایستگی دیجیتالی منصوب کنند.
۹.

فهم پدیدارشناسانه تجارب زیسته اساتید دانشگاه فرهنگیان از روش های تدریس، آشنایی با زبان هنر، آشنایی با فناوری و آشنایی با تحلیل رفتارآموزشی فراگیران در برنامه درسی اجرا شده رشته آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجارب زیسته اساتید پدیدارشناسی برنامه درسی اجرا شده رشته آموزش ابتدایی اهداف قصد شده ی برنامه درسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۰۰
این پژوهش با هدف فهم تجارب زیسته اساتید در مورد چهار مولفه ی روش های تدریس، آشنایی با زبان هنر، آشنایی با فناوری و آشنایی با تحلیل رفتار آموزشی فراگیران در برنامه درسی اجرا شده رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان انجام گرفت. رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی مبتنی بر نظریه Husserl بود. داده های پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با 25 نفر از مدرسان دانشگاه فرهنگیان اراک صورت گرفت. تحلیل داده ها به روش توصیفی مبتنی بر رویکرد Colaizzi (2002) بود که با استفاده از نرم افزار مکس کیودا 12 اجرا گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تجارب زیسته اساتید از برنامه درسی اجرا شده برای دانشجویان در رابطه با روش های تدریس در چهار مقوله اصلی «شناخت راهبردهای تدریس»، «تجربه تدریس موضوعی»، «تجربه اجرای روش تدریس اکتشافی»، «تجربه اجرای روش تدریس فعال»، در رابطه با کاربرد زبان هنر شش مقوله اصلی «آشنایی با زبان هنر»، «تقویت قابلیت های دانش آموزان»، «تعلیم و تربیت»، «آموزش کلاس»، «کنترل هیجان های دانش آموزان» و «توسعه حرفه ای»، در رابطه با بهره گیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات چهار مقوله اصلی «غنی سازی آموزش»، «توسعه حرفه ای خود»، «آموزش و تدریس»، «ایجاد فرصت های یادگیری»، در رابطه با تحلیل رفتار آموزش فراگیرآن چهار مقوله اصلی «بهره برداری بهینه از فرصت ها وموقعیت های رفتار آموزشی»، «توانایی تحلیل رفتار آموزشی»، «توانایی گردآوری شواهد تحصیلی» و «توانایی ارائه بازخورد مناسب وضعیت تحصیلی» شناسایی شد. بر اساس یافته های پژوهش، آموزش آگاهانه برای تقویت دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در فهم معانی آن چه تدریس می شود، امری ضروری است. توجه در آموزش و شناخت معنای آن چه مورد توجه قرار گرفته است، به آنان «فرصتی برای عمل مناسب» به عنوان یک معلم می دهد و استفاده از زبان هنر، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و مهارت های تحلیلی در آموزش در تقویت قابلیت های دانش آموزان و کنترل و تخلیه هیجان های دانش آموزان می تواند فرصت های یادگیری ویژه ای را در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان به خود اختصاص دهد.
۱۰.

تبیین رویکرد هم افزایی در عناصر برنامه درسی میلر با الهام از نظریه سیستم ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رویکرد هم افزایی عناصر برنامه درسی میلر نظریه سیستم ها تحلیل محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۱۶۳
پدیده ی هم افزایی از راه تلاش هماهنگ و سازمان یافته حاصل می گردد و تلاش های فردی اعضا منجر به سطحی از عملکرد می شود که بیش از مجموع دروندادهای فردی آن ها است. برنامه درسی هم افزا حاصل تلفیق شیوه های تدریس، نظریه های یادگیری و تکنولوژی است. پژوهش حاضر با هدف، واکاوی منابع مرتبط با رویکرد هم افزایی در جهت تعیین عناصر شش گانه برنامه درسی میلر با الهام از نظریه سیستم ها انجام شد. روش پژوهش، مرور نظام مند و روش تحلیل یافته ها، از نوع تحلیل محتوای کیفی و مبتنی بر تحلیل- استنتاجی بود، که به منظور دستیابی به داده های موردنظر از روش مطالعه و بررسی متون و آثار صاحب نظران رویکرد هم افزایی استفاده شد. پس از گردآوری داده ها، منابع مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و با توضیح به مفاهیم و بررسی شرط های لازم به تحلیل و استنباط سؤالات پژوهش پرداخته شد. در بخش یافته های پژوهش مشخص گردید که برنامه درسی مبتنی بر هم افزایی در قسمت اهداف، بر تلفیق شیوه های تدریس، نظریه های یادگیری و فناوری آموزشی، گسترش روحیه مشارکت مؤثر، و تحول دیجیتالی؛ در قسمت روش های یاددهی-یادگیری، بر یادگیری تیمی و کار تعاملی گروهی، یادگیری چندرسانه ای و یادگیری آنلاین گروهی؛ در بخش محیط بر یادگیرنده محور بودن، تعاملی و مشارکتی بودن، و فناورانه بودن تأکید دارد؛ ویژگی های دانش آموز را یادگیرنده اَکتیو، تحول گرا و خلاق، یادگیرنده مادام العمر و توسعه شایستگی های فراگیر می داند؛ همچنین معلمِ هم افزا، دارای روحیه تلفیق گرایی، توسعه حرفه ای مداوم و شوق افزا می باشد و در حیطه ی ارزشیابی به رویکردهای پروژه ای (عملیاتی)، تکوینی، ترکیب فناوری و پژوهش در ارزیابی عملکرد فراگیر تأکید دارد.
۱۱.

واکاوی انتقادی فرصت ها و امکان های تعلیم وتربیت کثرت مدار در مبانی نظری آموزش وپرورش رسمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کثرت مداری تکثر تنوع آموزش و پرورش رسمی مبانی نظری تحول بنیادین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۹۲
تکثر، تنوع و تفاوت جزء جدایی ناپذیر زندگی انسان ها است و وجود جهانی یک دست، هم شکل و تک صدا امری است ناممکن. برای زیستن در چنین جهانی، تعلیم وتربیتی راهگشا و توانمندساز است که این کثرت را به رسمیت شناخته و آن را به شکل موثری به کارگیرد. از این رو هدف پژوهش پیش رو واکاوی انتقادی فرصت ها و امکان هایی است که به طور بالقوه در مبانی نظری و فلسفی آموزش وپرورش رسمی ایران برای تحقق تعلیم وتربیت کثرت مدار وجود دارد. برای این منظور کتاب مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران (1390) به روش نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه حیاتی انتخاب شد. با خوانش دقیق این متن و استفاده از تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی، شش مقوله ی 1. عدالت تربیتی، 2. تنوع و تمایزیافتگی، 3. دیگر پذیری، 4. حفظ و ارتقای آزادی، 5. مدرسه ی منعطف و گشوده، و 6. مشارکت و مداخله مدنی، به عنوان عناصر برسازنده مفهوم تعلیم وتربیت کثرت مدار و به عنوان امکان های نظری این گونه از تعلیم وتربیت در ایران، شناسایی شدند. به رغم این امکان مندی نظری، واکاوی انتقادی نظام تعلیم وتربیت رسمی ایران، به شیوه هرمنوتیک انتقادی، نشان می دهد پیش شرط های کلان تحقق این نوع تربیت در عمل عبارتند از 1.تعهد اخلاقی عرصه ی نظر به پویایی در قبال کثرت مداری، 2. حل تعارض ساختاری میان همه ذی نفعان در نظام آموزشی، 3.توجه به صدای خود کودکان و دانش آموزان در حوزه ی نظر و عمل تربیتی، 4. وجود نظام تربیت معلم کثرت مدار، و 5. وجود راه های مردم سالارانه برای اثرگذاری و مداخله در تصمیم سازی های نظام آموزشی.
۱۲.

جستاری نظرورزانه پیرامون اسلامی سازی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: برنامه درسی ایدئولوژیک فطرت گرایی توحیدی تربیت همه جانبه نیاز هدف محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۸۲
برنامه درسی به طور ذاتی ماهیت ایدئولوژیک دارد و این ویژگی ابتنای هر دیدگاه برنامه درسی به فلسفه های خاص را به همراه دارد. مختصات ارزشی در هر دیدگاه باعث تمایز با سایر نظریه ها و دیدگاه ها می شود و تقابل های ایدئولوژیک را ایجاد می کند. بر این اساس طرح برنامه درسی فطرت گرایی توحیدی بر پایه فلسفه تربیتی اسلام قابل دفاع می باشد و می توان عناصر برنامه درسی بر این پایه را صورت بندی کرد. عنصر نیاز که نخستین حلقه برنامه ریزی درسی است از توجه و تحلیل توأمان آرمان گرایی و واقع گرایی و در یک تعادل پویا به دست می آید و نمی توان نیازها را صرفاً از انعکاس واقعیت ها مورد توجه قرار داد. از داده بنیاد تلقی نمودن نیازهای برنامه درسی باید پرهیز کرد و از ارتباط معنادار نیازها به ارزش های اساسی اسلامی اطمینان به دست آورد. عنصر «هدف» نیز در این دیدگاه با قرب الهی و عبودیت نسبت طولی واضح خواهد داشت و ضمن ارتباط با نیازها و ضرورت های اجتماعی، جهت گیری الهی خود را حفظ خواهد کرد. سایر اجزا و عناصر برنامه درسی از قبیل محتوا، روش، محیط، تربیت و خانواده نیز چنین صبغه ای خواهند داشت.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶