تکثر، تنوع و تفاوت جزء جدایی ناپذیر زندگی انسان ها است و وجود جهانی یک دست، هم شکل و تک صدا امری است ناممکن. برای زیستن در چنین جهانی، تعلیم وتربیتی راهگشا و توانمندساز است که این کثرت را به رسمیت شناخته و آن را به شکل موثری به کارگیرد. از این رو هدف پژوهش پیش رو واکاوی انتقادی فرصت ها و امکان هایی است که به طور بالقوه در مبانی نظری و فلسفی آموزش وپرورش رسمی ایران برای تحقق تعلیم وتربیت کثرت مدار وجود دارد. برای این منظور کتاب مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران (1390) به روش نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه حیاتی انتخاب شد. با خوانش دقیق این متن و استفاده از تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی، شش مقوله ی 1. عدالت تربیتی، 2. تنوع و تمایزیافتگی، 3. دیگر پذیری، 4. حفظ و ارتقای آزادی، 5. مدرسه ی منعطف و گشوده، و 6. مشارکت و مداخله مدنی، به عنوان عناصر برسازنده مفهوم تعلیم وتربیت کثرت مدار و به عنوان امکان های نظری این گونه از تعلیم وتربیت در ایران، شناسایی شدند. به رغم این امکان مندی نظری، واکاوی انتقادی نظام تعلیم وتربیت رسمی ایران، به شیوه هرمنوتیک انتقادی، نشان می دهد پیش شرط های کلان تحقق این نوع تربیت در عمل عبارتند از 1.تعهد اخلاقی عرصه ی نظر به پویایی در قبال کثرت مداری، 2. حل تعارض ساختاری میان همه ذی نفعان در نظام آموزشی، 3.توجه به صدای خود کودکان و دانش آموزان در حوزه ی نظر و عمل تربیتی، 4. وجود نظام تربیت معلم کثرت مدار، و 5. وجود راه های مردم سالارانه برای اثرگذاری و مداخله در تصمیم سازی های نظام آموزشی.