پژوهش های برنامه درسی
پژوهش های برنامه درسی دوره چهارم پاییز و زمستان 1393 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش الگوی کیفی مدیریت فرآیندهای یاددهی- یادگیری در دوره ابتدایی است. این پژوهش جزو تحقیقات ترکیبی از نوع متوالی اکتشافی برای ابزارسازی است. در بخش کیفی، 20 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه با روش نمونه گیری هدف مند، به عنوان مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش انتخاب شدند. دراین بخش از روش مصاحبه، بررسی پیشینه و مطالعه منابع و متون و به شیوه همسو سازی برای دست یابی به مفاهیم، عبارات و واژه های کلیدی مرتبط با عوامل، ملاک ها ونشانگرهای الگوی کیفی مدیریت فرآیندهای یاددهی –یادگیری استفاده شد و داده های کیفی اولیه حاصل گردید. با روش تحلیل مضمون، چارچوب اولیه الگو شکل گرفت واز معیارهای اعتبار سنجی کیفی برای سنجش اعتبارچارچوب اولیه استفاده شد. برای اطمینان از پایایی کیفی چارچوب اولیه، ازآزمون قابلیت اعتماد استفاده گردید. دربخش کمی، مدرسان درس روش ها و فنون تدریس و روانشناسی تربیتی پردیس های دانشگاه فرهنگیان کشور جامعه آماری را تشکیل دادند. برای نمونه گیری از64 پردیس دانشگاه فرهنگیان کشور، 32 پردیس به شیوه تصادفی ساده و درهرپردیس دو نفر مدرس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس تدوین شده در مرحله کیفی پژوهش استفاده شد.این مقیاس دارای6 عامل، 16 ملاک و 72 نشانگر بود. در این بخش، برای سنجش روایی مقیاس از روش های روایی صوری، محتوایی، وتحلیل عامل و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که این مقیاس به لحاط کمی نیز از روایی و پایایی لازم برخوردار است و در نتیجه مقیاس نهایی با 6عامل (محیط فیزیکی، محیط اجتماعی – روانی، آمادگی، آموزش، تلفیق و ارزشیابی) ، 16ملاک و 70 نشانگر مورد تایید قرار گرفت.
بررسی و تحلیل مشکلات اجرایی پایه ششم ابتدایی از منظر جایگاه عناصر برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای نظام آموزشی جدید و قرارگرفتن پایه ششم در قالب و چارچوب دوره ابتدایی را باید یکی از مهم ترین تغییراتی دانست که طی دو سال اخیر در نظام آموزش و پرورش رخ داده است. بررسی و مستندسازی مسائل و مشکلاتی که این برنامه جدید در عرصه های مختلف با آن مواجه است، ضمن آنکه تصویری روشن از واقعیات اجرایی آن ارائه می دهد، می تواند داده ها و اطلاعات لازم را جهت اعمال اصلاحات و تغییرات لازم در این برنامه جدید فراهم نماید. بر این مبنا، پژوهش حاضر به بررسی مسائل و مشکلات اجرایی پایه ششم ابتدایی از دیدگاه معلمان پرداخته است. روش پژوهش توصیفی– پیمایشی و جامعه آماری آن شامل همه معلمان پایه ششم ابتدایی شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 92-91 بودند. نمونه پژوهش شامل 80 نفر از معلمان پایه ششم بودند که به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های این پژوهش از طریق اجرای یک پرسشنامه محقق ساخته برای معلمان پایه ششم جمع آوری گردید. پرسشنامه های مذکور، مسائل و مشکلات پایه ششم را حول محور عناصر اصلی برنامه های درسی یعنی محتوا، روش های تدریس، زمان، فضا و امکانات کمک آموزشی، شیوه های ارزشیابی و مراتب دل مشغولی معلمان پایه ششم نسبت به برنامه جدید مورد کاوش قرار داده اند. روایی و پایایی پرسشنامه محاسبه گردید و مطلوب بود. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که عمده مشکلات پایه ششم ابتدایی از نظر کمبود زمان و فضا و امکانات کمک آموزشی می باشد. هر چند که در سایر عناصر برنامه درسی هم وضعیت پایه ششم اندکی بالاتر از حد متوسط می باشد. در عین حال، نتایج این تحقیق نشانگر آن است که میزان مشکلات اجرایی پایه ششم در مدارس روستایی نسبت به مدارس شهری و مدارس مختلط در مقایسه با مدارس تک جنسیتی (دخترانه یا پسرانه) بیشتر می باشد.
بررسی صورت های عقلانیت و کارکردهای آن در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن از مفاهیمی چون عقل و عقلانیت مانند بسیاری از مفاهیم دیگر ما را به وادی اختلاف نظرهای اساسی که گاهی به تشتت منجر می شوند می کشاند. چنان که مفهوم عقلانیت در اثر گذشت زمان، به عنوان مفهومی تاریخی تلقی گردیده و تعابیر گوناگونی در مورد آن مطرح شده است و در بسیاری از سطوح به کارگیری مفهوم عقلانیت توأم با گمراهی و ابهام در فهم معنی و مصداق آن بوده است. از سویی نکته قابل توجه این است که تعلیم و تربیت در رایج ترین کاربرد خود بر عقلانیت یعنی پرورش اندیشه دلالت دارد و بر این امر تأکید می شود که اساساً نباید بعد عقلانی را در عرض سایر ابعاد وجودی انسان تلقی کرد؛ بلکه باید آن را تنها وجه جدایی انسان از سایر موجودات و محور فعالیت هایی دانست که انسانیت انسان را به ظهور می رساند. سؤالی که مطرح می شود این است که این تعقل و عقلانیتی که در برنامه درسی بر آن تأکید می شود چه نوع عقلانیتی است و چه ماهیتی دارد؟ چرا که در هر نظام تربیتی، برنامه درسی است که محتوا و جریان رسمی و غیررسمی که ازطریق آن یادگیرندگان تحت نظارت مدرسه، معلومات و شیو ه ی درک و فهم را به دست می آورند یا مهارت ها را فرا می گیرند و یا نگرش و ارزش گذاری یا نظام ارزشی خود را تغییر می دهند، مشخص می کند. بنابراین بسته به این که این برنامه درسی چه معنایی از عقلانیت را پذیرفته، شکل نظام تربیتی هم متفاوت خواهد بود. از این رو در این پژوهش تلاش گردید که انواع عقلانیت در یک سیر تاریخی مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و سپس کارکردهای هریک از این انواع عقلانیت در برنامه درسی مشخص گردد. چنان که در بررسی صورت گرفته می توان انواع عقلانیت را در سه سطح طبقه بندی کردکه عبارتند از: سطح نظری عقلانیت، سطح کنشی عقلانیت (عقلانیت ارتباطی و عقلانیت انتقادی) و سطح ساختاری عقلانیت یا عقلانیت رسمی. کارکردهای هر یک از این سه سطح در برنامه درسی متفاوت است.
تدوین و اعتباریابی نظام جامع یاددهی- یادگیری در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی نظام جامع یاددهی- یادگیری در مراکز آموزش عالی بود. این پژوهش، ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است که در مرحله کیفی با استفاده از روش همسوسازی داده های چندگانه (مشتمل بر سه ضلع الف) جمع آوری اطلاعات مبانی نظری و اصول زیربنایی مربوط به متغیر پژوهش ب) تحقیقات انجام شده در حوزه یاددهی- یادگیری و ج) نظرات آگاهی دهندگان کلیدی) چارچوب نظری اولیه، تدوین و اعتباریابی شد. سپس در مرحله کمی، روایی و پایایی چارچوب تدوین شده، با استفاده از روش های آماری تحلیل گویه، تحلیل عامل تاییدی و آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. در نتیجه این پژوهش نظام جامع یاددهی- یادگیری در مراکز آموزش عالی مشتمل بر سه مضمون مفهومی، ساختاری و عملکردی با مضامین سازمان دهنده و مضامین پایه مربوط به هر مضمون فراگیر تدوین شد. مضمون مفهومی مشتمل بر مضامین موضوع و محتوا، چیستی، چگونگی و اصول یاددهی- یادگیری؛ مضمون ساختاری شامل مضامین جهت گیری راهبردی، طرح سیستم و فرهنگ یاددهی- یادگیری؛ و مضمون عملکردی نیز متشکل از مضامین اجرای فرایند، رهبری و مدیریت فرایند و ارزیابی اثربخشی یاددهی- یادگیری می باشد.
بررسی مقوله فرهنگ و قومیت در محتوای برنامه های درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی نقش قومیت و فرهنگ در کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی است. در این راستا ضمن تحلیل محتوای کتاب های دوره ابتدایی از نظر معلمان این دوره نیز استفاده گردید. جامعه مورد بررسی در این پژوهش کلیه معلمان ناحیه دو شهرستان ارومیه و کتاب های دوره ابتدایی است که از بین آنها،223 معلم و از کتاب های درسی، کتاب های مطالعات اجتماعی پایه های سوم، چهارم، پنجم و ششم به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها برای بررسی نظر آموزگاران پرسش نامه بود که براساس مقیاس لیکرت تنظیم گردید. برای بررسی قومیت و فرهنگ در کتاب های فوق چک لیستی از قومیت و فرهنگ تهیه شد. روش آماری این پژوهش تحلیل توصیفی داده ها است که داده ها با استفاده از آن گردآوری و طبقه بندی شده اند و برای تحلیل فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس استفاده گردید. یافته های این پژوهش نشان دادکه نقش قومیت و فرهنگ در کتاب مطالعات اجتماعی در حد متوسط می باشد و همچنین آموزگاران معتقدندکه محتوای کتاب مطالعات اجتماعی درپایه سوم بیشتر از پایه های چهارم و پنجم به مقوله های قومیت و فرهنگ ایرانی اسلامی پرداخته است. همچنین در کتاب ششم به میزان متوسط و در فصول آخر تقریبا به این موضوع پرداخته شده است و تاحدودی توانسته اطلاعاتی در اختیاردانش آموزان در مورد بعضی ازشهرها و قومیت ها و پیشینه تاریخی آنها قرار دهد.
فهم آموزش اخلاق در مدارس ابتدایی شهر شیراز از دیدگاه معلمان پایه ی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی و فهم آموزش اخلاق در پایه ی اول ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. این پژوهش در پارادایم کیفی انجام گرفت. گردآوری داده ها، به روش مصاحبه عمیق صورت گرفت که در آن افراد مورد مطالعه به شیوه ی هدفمند و با توجه به اصل رسیدن به نقطه اشباع انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه ی تحلیل محتوای استقرایی متون مصاحبه ها استفاده گردید. نتایج پژوهش در بخش کیفی نشان داد که عوامل تأثیرگذار بر روی آموزش اخلاق از دیدگاه معلمان اول ابتدایی عبارت اند از ویژگی های دانش آموز که سن را دربر می گیرد، مدرسه (معلم به عنوان الگو و انواع روش های آموزشی همچون آموزش عملی، آموزش کلامی، آموزش رسمی، آموزش غیررسمی و آموزش تلفیقی)، خانواده، همکاری و هماهنگی بین عناصر آموزشی. نتایج تحلیل مصاحبه ها همچنین موانع موجود در راه آموزش اخلاق را نشان داد. از دیدگاه معلمان اول ابتدایی موانع آموزش اخلاق عبارت اند از عدم هماهنگی اولیا و مربیان، تناقض و دوگانگی بین عناصر تربیتی، دنیای مجازی و ارتباطات جمعی، آموزش و پرورش، معلم، گروه هم سالان و برنامه ی درسی.