پژوهش های برنامه درسی
پژوهش های برنامه درسی سال اول پاییز و زمستان 1390 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی کشور است. در این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه ی آماری آن، شامل تمامی معلمان و مدیران مشمول طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس دوره ی ابتدایی کشور بوده و ابزار تحقیق پرسش نامه ی 33 گویهای محقق ساخته بوده است.
نتایج پژوهش نشان داد که به ترتیب، عوامل مدیریتی، عوامل مرتبط با معلم، عوامل فیزیکی و روانی و عوامل ایجادکننده جو تعامل و تشریک مساعی بیش ترین تأثیر بر اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس دوره ابتدایی کشور را داشتهاند. هم چنین، از میان گویههای مربوط به عوامل مدیریتی گویه ی ارتقای مستمر دانش، مهارت و ظرفیت معلمان، از میان گویههای مربوط به عوامل مرتبط با معلم، گویه ی توجه به اصلاح و ارتقای نگرش های معلمان نسبت به طرح؛ در رابطه با عوامل فیزیکی و روانی، گویه ی متناسب بودن تعداد دانشآموزان کلاس با توجه به اهداف طرح و در رابطه با عوامل ایجاد کننده جو تعامل و تشریک مساعی، گویه ی ایجاد جو تفاهم و تشریک مساعی میان والدین دانشآموزان و مسؤولان مدرسه، بیش ترین تأثیر را بر اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس دوره ابتدایی کشور داشتهاند. پژوهش گران در پایان، پیشنهادهایی برای بهبود اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس دوره ابتدایی کشور ارایه دادهاند.
بررسی میزان آزادی علمی استادان دانشگاه شیراز با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان آزادی علمی استادان دانشگاه شیراز است. بدین منظور نمونه ای به حجم 203 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای از بین استادان دانشکده ها انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی محقق ساخته ی بررسی میزان آزادی علمی استادان استفاده شد. در این تحقیق، تأثیر پنج عامل دانشکده، سابقه ی کار، جنسیت، مرتبه ی علمی و میزان آگاهی استادان از قوانین، بر میزان آزادی علمی اعضای هیأت علمی در ابعاد آموزشی، پژوهشی، سازمانی، فکری و اخلاقی- فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که مرتبه ی علمی در چهار بعد آموزشی، پژوهشی، سازمانی و فکری؛ نوع دانشکده در دو بعد پژوهشی و سازمانی و میزان آگاهی استادان از قوانین، در تمام ابعاد آموزشی، پژوهشی، سازمانی، فکری و اخلاقی- فرهنگی بر میزان آزادی علمی استادان تأثیر معنا داری دارد، اما سابقه ی کار و جنسیت استادان تأثیر معنا داری نداشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که دو عامل مرتبه ی علمی و میزان آگاهی استادان از قوانین، به ترتیب، پیش بینی کننده ی میزان آزادی علمی استادان می باشند، بدین معنی که استادان برخوردار از رتبه ی علمی بالاتر، میزان آزادی علمی بیش تری را احساس می کنند. هم چنین، افرادی که آگاهی بیش تری نسبت به قوانین دانشگاه دارند، بیش تر از سایرین دارای آزادی علمی هستند.
کاربست اصول و معیار های سازمان دهی محتوای برنامه ی درسی تاریخ ایران و جهان در دوره ی متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه دبیران و دانش آموزان در خصوص اصول و معیارهای سازمان دهی محتوای کتاب تاریخ ایران و جهان می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و با روش تحقیق زمینه یابی انجام شده است. جامعه ی آماری شامل دو گروه است: گروه اول دبیران تاریخ دوره ی متوسطه که تعداد آن ها در شهرستان کاشان 30 نفر و گروه دوم شامل دانش آموزان سال دوم و سوم علوم انسانی که تعداد آن ها در شهرستان کاشان 2189 نفر می باشند. جامعه ی نمونه ی آماری، کل دبیران تاریخ ایران و جهان و تعداد 330 نفر از دانش آموزان شهرستان کاشان که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته با ضریب پایایی 89% و 81% برای دو گروه دبیران و دانش آموزان بوده است. جهت بررسی یافته های پژوهش از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین دیدگاه دبیران و دانش آموزان در مورد انطباق محتوای درس تاریخ با اهداف از قبل تعیین شده تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد رعایت اصول و معیارهای انتخاب و سازمان دهی محتوای درس تاریخ با تجربیات یادگیری تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین در مورد انطباق محتوای درس تاریخ با نیازهای واقعی جامعه تفاوت معناداری به دست نیامد. در نهایت بین دیدگاه دبیران و دانش آموزان در زمینه ی انطباق محتوای درس تاریخ با توانایی ها، نیازها و علایق دانش آموزان تفاوت معناداری مشاهده نشد.
امکان سنجی اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور در دبیرستان های شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف امکان سنجی اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور، در دبیرستان های شهر کرمانشاه تهیه شده است. بدین منظور چهار متغیر دانش، نگرش، مهارت و امکانات در دو گروه مدیران و دبیران، مورد سنجش و بررسی قرار گرفت. برای سنجش متغیرهای یادشده، چهار اقدام ترتیبی «انتخاب، تغییر، تکمیل و تدوین» در زمینه ی برنامه ریزی درسی مدرسه محور، مورد شناسایی قرار گرفت و سعی شد پرسش نامه ای تهیه شود که سنجش هر چهار سطح را شامل شود. ضمن این که سؤالاتی نیز طرح شدند که بتوانند تمرکز را بسنجند. در جریان بررسی از پژوهش توصیفی استفاده شد. از جامعه ی کل (تمام دبیران و مدیران مدارس متوسطه شهر کرمانشاه) در سال تحصیلی 1389-1388 نمونه 50 مدیر و 300 دبیر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های میانگین و انحراف استاندارد، برای توصیف از آزمون مجذور کای و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن برای بررسی های استنباطی استفاده گردید. نتیجه ی کلی پژوهشْ حاکی از آن است که گروه های مخاطب دارای دانش کافی، نگرش متوسط و مهارت ناکافی در زمینه ی اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور میباشند و مدارس متوسطهی شهر کرمانشاه، برای اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور، از امکانات مناسب برخوردار نیستند.
ارائه ی الگوی مطلوب طراحی برنامه ی درسی بین رشته ای کارشناسی علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکنون برنامه ی درسی حوزه ی علوم اجتماعی دربرگیرنده ی رشته ها و گرایش هایی است که جمعاً دارای 8 شاخه است. در ساختار نظام های آموزشی پیشرفته دنیا، هم چون آمریکا، کانادا، استرالیا و بیش تر کشورهای اروپایی، علوم اجتماعی دارای دسته بندی های گسترده ای است. هدف پژوهش آن است تا به یاری دانش نظری موجود در ارتباط با برنامه ی درسی بین رشته ای، و با مرور وضعیت کنونی برنامه های درسی حوزه علوم اجتماعی در ایران و جهان و انجام مصاحبه با صاحب نظران حوزه¬ی علوم اجتماعی، به ارائه ی الگویی جهت طراحی برنامه های درسی بین رشته ای در این حوزه پرداخته شود. مصاحبه ها با استفاده از روی¬کرد «راهنمای مصاحبه عمومی» انجام شده است. تحلیل داده های این پژوهش عمدتاً به صورت کیفی (فرآیند سه مرحله ای، استخراج داده ها، عرضه و نمایش داده ها و تفسیر و تحلیل) انجام شد. نتایج پژوهش شامل الگویی طراحی شده است که در نهایت از دیدگاه متخصصان برنامه ریزی درسی و علوم اجتماعی اعتبارسنجی شده است. در بخش اعتبارسنجی مدل برنامه درسی بین رشته ای علوم اجتماعی، از یکی از روش های کیفی تحت عنوان «روش تحقیق گروه های کانونی» استفاده شده است.
تحلیلی بر وضعیت موجود طراحی برنامه ی درسی تربیت اجتماعی دوره ی راهنمایی بر مبنای تحلیل محتوای کتاب های درسی و اسناد مرتبط برنامه ی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی برنامه ی درسی که نقشه ی مفهومی برای تولیدکنندگان برنامه ی درسی است، ناظر به تعیین منابع، شناسایی عناصر تشکیل دهنده ی برنامه و نوع تصمیم هایی است که در ارتباط با هر یک از آن ها گرفته میشود. با توجه به اینکه نظام آموزشی در کشورمان متمرکز است، یقیناً یکی از مؤلفه های مهم در آموزش مسایل اجتماعی، برنامه های درسی رسمی و به تبع آن، کتاب و اسناد برنامه ی درسی است. در این مقاله، با استفاده از تحلیل محتوایکتاب های تعلیمات اجتماعی دوره ی راهنمایی و تجزیه و تحلیل طرح کلیات نظام آموزش و پرورش، به بررسی موقعیت و شناسایی نقاط ضعف و قوت، چالشها و دشواری های برنامه ی درسی تربیت اجتماعی موجود پرداخته شده است. مقوله های مورد نظر، مفاهیم کلیدی الگویهای مبتنی بر موضوعات درسی مدون، دانش آموز و جامعه، هم چنین، ویژگیهای عناصر برنامه ی درسی (اهداف، محتوا، روشهای یاددهی و یادگیری) است که با بررسی در متون تخصصی حوزه ی برنامه ی درسی، به دست آمده است. واحد ثبت نیز در تحلیل محتوا، مضمون (پیام اصلی متن) میباشد. نتایج تحلیل مشخص کرد مبنای این منابع، حکایت از غلبه ی روی کرد سنتی مبتنی بر موضوعات درسی بر دو روی کرد مبتنی بر دانشآموز و جامعه دارد. سپس با توجه به غالب بودن الگوی نظاممند، آسیب های این نوع طراحی برنامه ی درسی تربیت اجتماعی از دید اقتضائات کلان و خرد بررسی شد. در نهایت، در بحث و نتیجه گیری تأکید گردید جهت طراحی یک الگوی مناسب برنامه ی درسی و تعیین روی کرد ارزشی مناسب و هم چنین ویژگی های هر یک از عناصر، باید منشأ اساسی کار از محیط فرهنگی، فکری، اجتماعی، تاریخی و بومی هر کشوری اخذ گردد.
تأثیر یادگیری موقعیتی تلفیقی بر انگیزش تحصیلی، پیشرفت تحصیلی و اضطراب امتحان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق، تعیین تأثیر یادگیری موقعیتی تلفیقی بر انگیزش تحصیلی، پیشرفت تحصیلی و اضطراب امتحان دانشجویان بود. تحقیق از نوع شبه تجربی و جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان سال سوم رشته روانشناسی عمومی دانشگاه پیام نور مرکز تهران که در نیمسال دوم سال تحصیلی 90-1389 در درس آسیبشناسی روانی یک ثبت نام کرده بودند، می گردید. تعداد 16 دانشجو در روش آموزش مستقیم و 18 دانشجو در برنامه ی یادگیری موقعیتی تلفیقی شرکت کردند. دانشجویانی که قبلاً این درس را اخذ کرده بودند و یا به همکاری با پژوهشگر تمایل نداشتند از برنامه حذف گردیدند. از بین کلاس هایی که در آن ترم تحصیلی درس یادشده در آن ها ارائه می شد، دو کلاس به صورت تصادفی برای اجرای برنامه های آموزش مستقیم و یادگیری موقعیتی تلفیقی انتخاب شدند. به منظور تعیین میزان پیشرفت تحصیلی در گروه ها، بانک سؤالی تهیه شد و از هر بخش، محتوای بخش اختلالات اضطرابی درس آسیبشناسی روانی1، تعدادی سؤال به صورت تصادفی انتخاب شدند و در هر دو گروه در مرحله های پیش آزمون و پس آزمون به صورت یکسان استفاده گردید. اضطراب امتحان از طریق پرسش نامه ی اضطراب اهواز (1375) و انگیزش تحصیلی دانشجویان با استفاده از فرم کوتاه شده ی پرسش نامه استاندارد انگیزش تحصیلی مک اینرنی و سینکلایر (1372) مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری من ویتنی انجام شد. نتایج نشان دادند که در مقایسه با روش آموزش مستقیم، یادگیری موقعیتی تلفیقی موجب افزایش پیشرفت تحصیلی، افزایش انگیزش تحصیلی و کاهش اضطراب امتحان گردیده است.